فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
150 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از رایجترین مشکلات بالینی در کودکان اختلالات اضطرابی است که با آسیب شناسی روانی قابل توجهی همراه است. پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان مضطرب انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم دبستان بود که در سال تحصیلی 1400- 1401 در دبستانهای ابتدایی بخش کهریزک تحصیل می کردند. ابتدا از طریق نمونه گیری خوشه ای 672 نفر به ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM -5 (2017)، و نگرانی (1997) پاسخ دادند، در مرحله دوم 30 نفر از بین دانش آموزانی که براساس مقیاس های پرسشنامه اضطراب کودکان و نوجوانان مبتنی بر DSM-5 (2017) و مصاحبه بالینی حداقل یکی از ملاک های اختلالات اضطرابی را برآورده کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گماشته شدند. ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر نگرانی و حساسیت اضطرابی در کودکان دارای اختلالات اضطرابی اثرگذار بود (سطح معناداری 05/0). براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار در بهبود نگرانی و حساسیت اضطرابی تاثیر دارد، با توجه به این شواهد استفاده از گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار برای اختلالات هیجانی در کار بالینی با کودکان مضطرب توصیه می گردد.
فعالیت نورونی هسته کودیت چپ در حین زبان گردانی: شواهد fMRI از دوزبانه های ترکی-فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
13 - 23
حوزههای تخصصی:
درک تغییرات بیناجمله ای به هنگام تغییر از زبان غالب به زبان غیرغالب، منجر به فعالیت نواحی مرتبط با شناخت می شود. هسته کودیت بخشی از عقده های قاعده ای در مغز انسان است که به نظر می رسد بیشتر در کنترل زبان (انتخاب/بازداری) نقش دارد. اخیراً، نویسندگان حاضر در یک مطالعه تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی (fMRI)، حساسیت هسته کودیت به محرک های زبان اول در دوزبانه های ترکی-فارسی در حین یک تکلیف دوزبانه در سطح کل-مغز (Whole-Brain) را شناسایی کردند. مطالعه حاضر درصدد است تا با اتخاذ رویکرد ناحیه موردنظر (ROI) الگوی فعالیت هسته کودیت دوجانبه را برای هر دو زبان اول و دوم بررسی کند. بدین منظور، درصد تغییر سیگنال محرک های دستوری و نادستوری در زبان اول و دوم به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده استخراج شد. سی وشش فرد دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان فارسی را به طور رسمی از سن 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. بر مبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوت معناداری بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با پارادایم زبان گردانی جایگزین را در حین اخذ تصاویر fMRI اجرا کردند. نتایج مبتنی بر ROI، اثر دستوری بودگی را در زبان اول و کودیت چپ تأیید کرد. بر اساس یافته های حاضر، پیشنهاد می شود که (الف) فعالیت همزمان زبان ها با محدودیت های زبانی از جمله پیش بینی پذیری و بافت جملات یک تکلیف کنترل می شود و (ب) هسته کودیت چپ اساساً در انتخاب و بازداری یک زبان نقش ایفا می کند.
پیش بینی شایستگی هیجانی- اجتماعی بر اساس دشواری تنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی والدین در دانش آموزان دوره دوم دبستان: نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان شناختی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
50 - 37
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش پیش بینی شایستگی هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان دوره دوم دبستان بر اساس دشواری تنظیم هیجان و سرسختی روان شناختی والدین با نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان شناختی والدین بود.
روش : روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع دوم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1403- 1402 و والدین شان در شهرستان باغ بهادران بود. 328 شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان ژو و ای، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر، مقیاس سرسختی روان شناختی کوباسا و و همکاران و نسخه دوم پرسش نامه پذیرش و عمل بود. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مقدار اثر مستقیم و غیرمستقیم سرسختی روان شناختی بر شایستگی هیجانی- اجتماعی معنادار است. مقدار اثر مستقیم و غیرمستقیم دشواری تنظیم هیجان بر شایستگی هیجانی- اجتماعی نیز معنادار است. مقدار اثر مستقیم سرسختی روان شناختی بر انعطاف پذیری روان شناختی و مقدار اثر دشواری تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری روان شناختی معنادار می باشد. مقدار اثر انعطاف پذیری روان شناختی بر شایستگی هیجانی- اجتماعی نیز معنادار است.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، نقش دشواری تنظیم هیجان، سرسختی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی والدین را در تبیین شایستگی هیجانی- اجتماعی آشکار می سازد. هم چنین، نقش میانجی متغیر انعطاف پذیری روان شناختی والدین در رابطه بین سایر متغیرها تأیید شد.
دلایل نهان شیدایی یا کراش از دیدگاه دانشجویان: مطالعه پدیدارشناختی در حوزه روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
120 - 127
حوزههای تخصصی:
تلاش در برقراری روابط عاطفی و صمیمی با دیگران یکی از نیازهای مهم در دوره جوانی است. در سال های اخیر با رشد تکنولوژی و ظهور فناوری های ارتباطی از جمله رسانه های اجتماعی پدیده کراش در بین جوانان رایج شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر مطالعه کراش یا نهان شیدایی از دیدگاه دانشجویان بود. طرح پژوهش از نوع کیفی پدیدارشناختی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1401 بود که به صورت نمونه دردسترس انتخاب شدند. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از این گروه از دانشجویان تا رسیدن به مرحله اشباع نظری انجام گرفت. تحلیل داده ها با روش کلایزی و مشخص کردن مضامین اصلی و فرعی نشان داد که علل انتخاب کراش به عنوان یک روش برقراری ارتباط عاطفی شامل دلایل روان شناختی مثل اعتماد به نفس پایین، خجالتی بودن، مورد توجه قرار گرفتن و دلایل اجتماعی مثل طرد شدن از سوی دوستان، انتخاب یک دوست، کمبود مهارت های ارتباطی، اجبار از سوی دوستان، ترس از تحقیر شدن و سوژه شدن بود. بر پایه این یافته ها ارایه برنامه های مداخلات روان شناختی و آموزشی در ارتقای مهارت های تعاملات اجتماعی و بین فردی ضروری است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر کاهش میزان حساسیت اضطرابی و حملات پانیک (وحشت زدگی) در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
140 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما برکاهش میزان حساسیت اضطرابی و علائم پانیک در جانبازان مبتلاء به اختلال استرس پس از سانحه بود. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه جانبازان اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر مرند که سال 1398 جهت مشاوره به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی پویامهر مراجعه نموده بودند، از بین این افراد 30 نفر از جانبازان مرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده پرسشنامه چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ﺗﻮﺳﻂ ﮐﯿﻦ و ﻫﻤﮑﺎران در ﺳﺎل ۱۹۸۸ (MCCP)، حساسیت اضطرابی (تیلور و کوکس ،۱۹۹6) نشانه های پانیک لیبوتیز و همکاران در سال(1990) گردآوری شدند. برای گروه آزمایش، رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما طی 12 جلسه ی 90 دقیقه ای در هر هفته اجرا شد. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری در نرم افزار آماری SPSS-20 انجام گرفت. نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیر حساسیت اضطرابی به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود (001/0>P ). اما تفاوت معنی داری در نمرات علائم پانیک بین دو گروه مشاهده نشد. مطابق با یافته ها درمان رفتار درمانی شناختی متمرکز بر تروما به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش میزان حساسیت اضطرابی در جانبازان مبتلا به اختلال PTSD استفاده شود.
اثربخشی درمان متمرکز برخودشفقتی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شفقت درمانی متمرکز بر خود بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر انجام شد. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شهر اراک طی ماه های بهمن ۱۴۰۲ تا مرداد ۱۴۰۳ بود. تعداد ۳۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک ، مقیاس فشار مراقبتی زاریت ، و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو بود. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت مداخله شفقت درمانی متمرکز بر خود قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها نشان داد که مداخله شفقت درمانی به طور معناداری باعث کاهش افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. این نتایج نشان دهنده اثربخشی این روش درمانی در بهبود وضعیت روان شناختی مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر است.
روابط ساختاری بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنهایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط و تأثیرگذار بر رضایت زناشویی از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. به نظر می رسد سبک های دلبستگی و تنهایی از جمله عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنهایی بود. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان و مردان مراجعه کننده با شکایت مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره خانواده در شهر ایلام در سال 1399 بودند، که 320 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه دلبستگی بزرگسلان سیمپسون (1990)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ (1993) و مقیاس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا (1996) استفاده شد. تحلیل داده های جمع آوری شده در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 24 و آموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: در پژوهش حاضر نتایج نشان داد تنهایی و رضایت زناشویی رابطه منفی و معنادار داشت (258/0-=β، 001/0=P). دلبستگی اجتنابی (189/0-=β، 001/0=P) و دلبستگی اضطرابی (138/0-=β، 001/0=P) و رضایت زناشویی رابطه منفی و معنادار داشتند. تنهایی در رابطه بین دلبستگی ایمن (149/0=β، 001/0=P)، اضطرابی (043/0-=β، 048/0=P) و اجتنابی (140/0-=β، 001/0=P) و رضایت زناشویی نقش میانجیگر دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد تنهایی رابطه بین دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی و رضایت زناشویی را میانجیگری می کند. به متخصصان زوج درمانگر و خانواده درمانگر پیشنهاد می شود، در مشاوره و زوج درمانی جهت افزایش رضایت زناشویی، بر تظاهرات سبک های دلبستگی افراد و احساس تنهایی ناشی از آن نیز توجه کنند
روایی و پایایی مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۰۸-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی روایی و پایایی مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه اول و دوم استان اصفهان در سال 1402-1401 بودند. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 400 دانش آموز در مرحله اول و 900 دانش آموز در مرحله دوم پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، پایایی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب تنصیف و روایی آن به روش همگرایی و وابسته به ملاک با پرسشنامه هوش اخلاقی آبادیان و رباط میلی (MIQAR، 1399) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که هر کدام از شاخص های تحلیل عاملی تاییدی مقیاس مذکور از جمله RMSEAI،PCFI ،TLI وcfi از مقدار مطلوب و مناسبی برخوردار بودند. ضریب آلفا و ضریب تنصیف کل مقیاس نیز 96/0و 93/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی منجر به استخراج 7 عامل(احترام، مسئولیت پذیری، وجدان، مهربانی، خویشتن داری، صداقت و بخشش) شد. بارهای عاملی تمام مولفه ها بالاتر از 4/0و از نظر آماری معنادار بود (001/0>P). روایی وابسته به ملاک با مقیاس هوش اخلاقی به مقدار 52 /0 و معنادار گزارش شد (001/0>P). با توجه به وضعیت مطلوب روایی و پایایی، مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان، می تواند به عنوان ابزاری معتبر و مفید برای بررسی و سنجش هوش اخلاقی نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی مسخ شخصیت و حالات تجزیه ای بر اساس ترومای کودکی : نقش میانجی دلبستگی و توانمندی ایگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی دلبستگی و توانمندی ایگو در رابطه بین ترومای دوران کودکی، با مسخ شخصیت و حالات تجزیه ای بود. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را کلیه افراد 15 تا 35 سال دارای تجارب تروماتیک در شهر قم، در سال 1402 تشکیل دادند و نمونه شامل 250 نفر از این افراد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری، پرسشنامه های مسخ شخصیت کمبریج (CDS، سیرا و بریوس، 2000)، تجارب تجزیه ای (DES II، کارلسون و پوتنام، 1993)، ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، توانمندی ایگو (ESS، بارون، 1953) و مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI، هازن و شاور، 1987) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. ضرایب مستقیم مدل نشان داد ترومای کودکی بر مسخ شخصیت (001/0>P) و حالات تجزیه ای (05/0>P) اثر مثبت و معنادار و بر توانمندی ایگو (001/0>P) و دلبستگی ایمن (001/0>P) اثر منفی معنادار دارد. همچنین نتایج نشان داد ترومای کودکی از طریق میانجی گری دلبستگی ایمن بر حالات تجزیه ای و مسخ شخصیت (001/0>P) و از طریق میانجی گری توانمندی ایگو (05/0>P) دارای اثر غیرمستقیم است. بنابراین قدرت ایگو و دلبستگی ایمن می تواند بر تجربه بعد از تروما اثر گذارد و باعث ابتلا به اختلالات تجزیه ای هنگام مبارزه با محرک ها شود.
مداخلات قلدری: مرور نظام مند پژوهش های ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه: قلدری، مسأله ای فراگیر و جدی در حوزه سلامت روانی-اجتماعی است که گروه های سنی مختلف در فرهنگ های گوناگون را تحت تأثیر قرار می دهد. تاکنون مداخلات گوناگونی برای مقابله با این آسیب اجتماعی ارائه شده است.
هدف: هدف پژوهش حاضر، مرور نظام مند مداخلات قلدری و قربانی شدن سنتی و سایبری در جمعیت عمومی ایران بود.
روش: در یک مطالعه مروری نظام مند بر اساس دستورالعمل پریزما، پژوهش های کارآزمایی بالینی منتشر شده در حوزه قلدری در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین (Magiran, Noormags, SID) در طی سال های 1382 تا 1403 با استفاده از ترکیب کلیدواژه های "قلدری" یا "زورگویی" یا "آزارگری" و "قلدری سایبری" یا "قلدری سنتی" یا "مزاحمت سایبری" مورد جستجو قرار گرفتند. از مجموع 403 مقاله منتشر شده، 90 مطالعه بر اساس معیارهای ورود در مقوله های ویژگی های کلی، ویژگی های گروه نمونه، دوره پیگیری، طرح پژوهش، پیامد و نوع مداخلات استخراج شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تمرکز عمده مداخلات بر قلدری سنتی بوده است و مداخلات قلدری یا قربانی شدن سایبری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بعلاوه، مشخص شد که کلیه مداخلات به صورت مقطعی و با محوریت داده ها یا گزارش های خودسنجی انجام شده است. همچنین، بیشتر مداخلات در گروه سنی نوجوانان که غالباً دانش آموزان دوره متوسطه بودند، صورت گرفته است. علاوه بر این، ارزیابی نوع مداخلات حاکی از این بود که آموزش مهارت های زندگی و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجان، رایجترین و پرکاربردترین مداخلات مرتبط با قلدری در گروه های سنی مختلف بودند.
نتیجه گیری: به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر ضرورت انجام مطالعات طولی، توجه به طراحی برنامه های پیشگیری از قلدری (به ویژه قلدری و قربانی شدن سایبری) در گروه دانشجویان و کودکان خردسال و در بافت های متنوع (از جمله محیط های شغلی) و نیز توجه به سایر روش های جمع آوری داده را به منظور درک دقیق تر پدیده قلدری و مقابله کارآمد با آن مورد تأکید قرار می دهند.
ارائه مدل گرایش به مصرف سیگار دانشجویان براساس تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده با نقش میانجیگری فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مصرف سیگار عموماً از دوران جوانی شروع شده و این موضوع موجب گردیده تا هر ساله هزاران جوان درگیر مصرف آن شوند. شیوع بالای مصرف آن و پیامدهای آسیب زای آن بررسی عوامل مؤثر بر آن را ضروری می سازد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرسودگی تحصیلی در رابطه بین تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده با گرایش به مصرف سیگار دانشجویان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش برحسب گردآوری اطلاعات همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که از بین آن ها تعداد 326 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های گرایش به مصرف سیگار، تنظیم هیجان (ERQ)، حمایت اجتماعی ادراک شده (MPSS) و فرسودگی تحصیلی (MBI) که به صورت آنلاین در اختیار آن ها قرار گرفته بود، پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با نرم افزارهای Spss-24 و Amos-24 انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش دارای برازش مناسبی بوده و تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی فقط به شکل غیرمستقیم و با میانجیگری فرسودگی تحصیلی بر گرایش به مصرف سیگار اثرگذار هستند (5/1= χ2/df، 04/0= RMSEA، 04/0= SRMR، 96/0= GFI، 94/0= AGFI، 97/0 = CFI).
نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد، جهت پیشگیری از گرایش به مصرف سیگار در دانشجویان بررسی فشارهای تحصیلی حائز اهمیت فراوانی است.
اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. روش انجام تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر میانشهر (فسا) در سال تحصیلی 1403-1402بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰ نفر دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت مداخله روش تدریس معکوس طی 12 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه پیوند با مدرسه (SBQ) و پرسشنامه هیجان تحصیلی (AEQ) بود. در تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد روش تدریس معکوس بر پیوند با مدرسه اثربخشی مثبت و معناداری دارد (0.01>P) و توانست میزان پیوند با مدرسه دانش آموزان دختر را افزایش دهد. همچنین نتایج نشان داد روش تدریس معکوس بر هیجانات تحصیلی دانش آموزان اثربخشی بوده (0.01>P) و توانست هیجانات مثبت را در دانش آموزان دختر افزایش و هیجانات منفی را کاهش دهد. با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت از جمله رویکردهای آموزشی مفید و ارزشمند در جهت تقویت پیوند با مدرسه و هیجانات تحصیلی دانش آموزان، آموزش به شیوه روش تدریس معکوس است.
اثربخشی آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی بر کنش های اجرایی دانش آموزان نارسانویس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
52 - 69
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارسانویسی، مهارت نوشتن را که فعالیتی انتزاعی و پیچیده تلقی می شود با مشکلاتی جدی همراه می کند. با توجه به رابطه نارسانویسی با کنش های شناختی مختلف، این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی بر کنش های اجرایی دانش آموزان نارسانویس انجام شد. روش: این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان 8 تا 12 ساله با اختلال نارسانویسی مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهر رشت در سال 1403-1402 تشکیل می دادند که از بین آنها 26 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و با روش تصادفی در گروه آزمایش (13 نفر) و گواه (13 نفر) جایدهی شدند. دانش آموزان گروه آزمایش مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای آموزش برنامه مهارت های ادراکی-حرکتی ورنر- رینی را دریافت کردند، این در حالی است که دانش آموزان گروه گواه، آموزش های معمول مرکز اختلالات یادگیری را دریافت کردند و در پایان مطالعه خلاصه ای از مداخله روی آنها اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارت دست نویس مینه سوتا (1993)، مقیاس نارسایی ها در کنش های اجرایی کودک و نوجوان بارکلی (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در محیط SPSS-26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی سبب بهبود کنش های اجرایی (05/0P<، 87/28F=) و مؤلفه های خودمدیریتی زمان (05/0P<، 21/8 F=)، خودسازماندهی- حل مسئله (05/0P<، 77/5F=)، خودمهارگری- بازداری (05/0P<، 50/6F=)، خودانگیزشی (05/0P<، 04/11F=)، و خودنظم جویی هیجانی (05/0P<، 17/5 F=) در دانش آموزان نارسانویس شده است (05/0P<). نتیجه گیری: آموزش مهارت های ادراکی- حرکتی با تحریک مسیرهای عصبی مغز، تحول و نمویافتگی مغز را بهبود می دهد و با افزایش عملکرد سیستم عصبی، سبب بهبود کنش های اجرایی مختلف مانند خودمدیریتی زمان، خودسازماندهی- حل مسئله، و خودمهارگری- بازداری، خودانگیزشی، و خودنظم جویی هیجانی دانش آموزان نارسانویس شده است؛ بنابراین می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله در توان بخشی این دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی بر توانایی های شناختی و عملکرد تحصیلی تیزهوشان کم پیشرفت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
67 - 75
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کم پیشرفتی به عنوان یک اختلاف توانایی- بهره وری در نظر گرفته می شود تا اختلاف در توانایی-یادگیری؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی بر توانایی های شناختی و عملکرد تحصیلی تیزهوشان کم پیشرفت بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه دوم مدارس استعدادهای درخشان شهرستان خوی که با عنوان دانش آموز تیزهوش شناخته می شوند، تشکیل دادند که از بین آنها دانش آموزانی که واجد ملاک کم پیشرفتی تحصیلی بودند به تعداد 30 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و گواه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد تحصیلی صالحی (1393) و پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392) استفاده شد. برنامه تمرینی گروه مداخله شامل هشت هفته دو جلسه ای (مجموعاً 16 جلسه)، 60 دقیقه تمرین برنامه توانبخشی شناختی بود. گروه کنترل نیز برنامه عادی روزمره خود را دنبال کرد. در پایان هفته شانزدهم از همه شرکت کنندگان پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح خطای 05/0 با نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: ن نتایج نشان داد شانزده هفته برنامه توانبخشی شناختی باعث افزایش معنادار عملکرد تحصیلی (001/0=P) و مهارتهای شناختی (001/0=P)، تیزهوشان کم پیشرفت شد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گرفته می شود که می توان از برنامه توانبخشی شناختی برای بهبود عملکرد تحصیلی و مهارت های شناختی تیزهوشان کم پیشرفت استفاده کرد.
تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
224 - 235
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی ها نشان می دهد که والدین در شرف جدایی دارای مشکلات روان شناختی از جمله دشواری در تنظیم هیجانی هستند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی انجام گرفت. مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. به این منظور از بین مادران در شرف جدایی، ارجاع شده از طرف دادگاه به مراکز مشاوره طرف قرارداد با دادگستری اصفهان در 6 ماه اول سال 1401 با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 مادر با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گماری شدند. گروه آزمایش، 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از روش تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار آماری وجود دارد (05/0>P) و نیز نتایج مرحله پیگیری هم نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی تأثیر مثبتی دارد (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود دشواری در تنظیم هیجانی مادران در شرف جدایی اثربخش بود، لذا بهره گیری از این رویکرد آموزشی و درمانی جهت کمک به بهداشت و سلامت روانی افراد در آستانه جدایی (طلاق) توصیه می گردد.
پیش بینی رضایت زناشویی و امید به زندگی بر اساس سرسختی روان شناختی و گرایش به بخشش
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی و امید به زندگی بر اساس سرسختی روان شناختی و گرایش به بخشش انجام شد. در یک طرح همبستگی تعداد 100 زوج با روش خوشه ای چندمرحله ای از میان افراد متأهل شهر تهران انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS)، مقیاس امید اسنایدر(SHS)، سیاهه سرسختی روان شناختی اهواز (AHI)، مقیاس بخشش هارتلند (HFS) انجام شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سرسختی روان شناختی و بخشش با امید به زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0.01>P). اما رابطه سرسختی روان شناختی با رضایت زناشویی معنادار نبود (0.05<P). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که رضایت زناشویی تنها بر اساس بخشش قابل پیش بینی (0.39=β). امید به زندگی نیز بر اساس سرسختی روان شناختی (0.31=β) و بخشش (0.30=β) قابل پیش بینی بود. به نظر می رسد میزان تعهد، کنترل و چالش جویی زوجین در کنار گرایش آنان به بخشش خود و دیگری می تواند امید به زندگی و رضایت زناشویی را به طور معناداری افزایش دهد. یافته های این پژوهش می تواند توسط زوج درمانگران مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه کنترل گری اجبارگونه با رضایت زناشویی و دلزدگی در همسران با استفاده از مدل وابستگی متقابل عامل-شریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه کنترل گری اجبارگونه با رضایت زناشویی و دلزدگی در همسران بود که باتوجه به ماهیت سؤالات و اهداف، از روش وابستگی متقابل عامل- شریک بهره گرفته شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی است. گروه نمونه شامل تمام زوجین ساکن در ایران بود که به فضای مجازی دسترسی داشتند. درنهایت ۱۱۳ زوج (۲۲۶ زن و شوهر) در سال ۱۴۰۱ و با روش نمونه گیری آنلاین و دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش مقیاس رفتار های کنترل گرایانه (کوان و آرچر، ۲۰۰۵)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ (۳۵ سؤالی اولسون و فاورز، ۱۹۹۳) و مقیاس دلزدگی زناشویی (پاینز، ۱۹۹۶) مورد استفاده قرار گرفت. به منظور ارزیابی اثرات بین فردی و رابطه ای زوجین، تحلیل داده ها با مدل وابستگی متقابل عامل- شریک انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که اقدام به کنترل گری اجبارگونه در شوهران، پیش بینی کننده رضایت و دلزدگی زناشویی در خود فرد و همسرانشان بود اما در زنان تنها پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی در خود فرد بود. قربانی کنترل گری اجبارگونه بودن در زنان پیش بینی کننده رضایت و دلزدگی زناشویی در خود فرد و همسرانشان بود اما در شوهران تنها پیش بینی کننده رضایت و دلزدگی زناشویی خود فرد بود. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از اهمیت تمرکز بر رفتارهای کنترل گرایانه اجبارگونه در ارزیابی و درمان مشکلات مربوط به روابط همسران است. پیشنهاد می شود تا روانشناسان و زوج درمانگران با درنظر گرفتن تأثیرات کنترل گری اجبارگونه بر رضایت و دلزدگی زناشویی، مداخلات مناسبی را درجهت بهبود روابط همسران طراحی کرده و به کار گیرند.
بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی و مولفه های سلامت روان در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان تبریز سال تحصیلی 1403- 1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
28 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سلامت روان دربین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام شد. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دختر و40پسر) بود که از دانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئو و پرسشنامه سلامت روان بود که پس از جمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق با استفاده ازروش آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مورد آزمون قرارگرفت. نتیجه نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان نژندی، برونگرایی، دلپذیر بودن و سلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتیجه تحقیق نشان داد که بین سلامت روانی دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
تأثیر سبک های فرزندپروری بر طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی سبک های مقابله ای جبران افراطی و اجتناب
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طبق مطالعات شدت طرحواره های ناسازگار اولیه به طور مستقیم با تجارب والدینی و شیوه های مقابله مرتبط است.
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر سبک های فرزندپروری بر طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی سبک های مقابله ای جبران افراطی و اجتناب انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره کارشناسی در سطح کشور بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای (پس از تقسیم کل کشور به 5 ناحیه و انتخاب 5 دانشگاه توسط شخص محقق و پنج همکار آموزش دیده)، 1509 شرکت کننده به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های طرحواره یانگ (YSQ-S3)، فرزندپروری یانگ (YPI)، اجتناب یانگ-رای (YRAI) و جبران افراطی یانگ (YCI) پاسخ دادند.
تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-24 انجام شد.
یافته ها: یافته ها برازش مناسب مدل (93/0CFI= ,77/31, X2/df =087/0RMSEA=) را نشان داد. سبک های فرزندپروری بر طرحواره های ناسازگار اولیه اثر مستقیم و مثبت (27/0β=) معنادار داشت (P<0.01). همچنین، سبک های فرزندپروری از طریق متغیرهای میانجی سبک های مقابله ای اجتناب و جبران افراطی بر طرحواره های ناسازگار اولیه اثر غیرمستقیم و مثبت (21/0β=) معنادار را دارا بود (P<0.01). تخمین بوت استراپ برای بررسی معناداری اثرات استفاده شد.
نتیجه گیری: از نتایج این پژوهش می توان جهت تبیین عوامل مؤثر بر طرحواره های ناسازگار اولیه و به عنوان مدل مناسبی برای طراحی برنامه های جامع در این زمینه بهره برد.
مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
625 - 640
حوزههای تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص شد که تاکنون مطالعه ای با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه را مورد بررسی قرار نداده است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل معادلات ساختاری اثر خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه می باشد.
روش: روش پژوهش کمی توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. در پژوهش حاضر نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در نظر گرفته شده اند، که تعداد 300 نفر از نوجوانان (دختر) نیمه اول متوسطه، پایه نهم شهر تهران به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند، که از این تعداد افراد در نظر گرفته شده تعداد 284 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل و عاری از هرگونه اخلال به مرحله بررسی تجزیه و تحلیل آماری رسیده اند، همچنین از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی توسط مک ایلروی و بانتینگ (۲۰۰۱)، پرسشنامه خودراهبری یادگیری توسط فیشر، کینگ و تاگو (2001) جهت جمع آوری داده ها استفاده شد.
یافته ها: در نهایت بر اساس یافته های تحقیق مشاهده شد که خودکارآمدی تحصیلی بر خودراهبری یادگیری نوجوانان در دوران قرنطینه با مقدار (0001/0 =Sig، 346/12 =t) و ضریب تأثیر (793/0 =β) اثر مثبت معناداری دارد، همچنین مدل ارتباطی تحقیق دارای برازش لازم می باشد.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود؛ با شرکت فعال دانش آموزان در یادگیری، روبه رو شدن با تجارب چالش انگیز در یادگیری، جبران سریع اشتباهات، انگیزش بیشتر برای یادگیری، استفاده از راهبردهای مختلف در یادگیری توسط معلمین باعث افزایش خودراهبری یادگیری در دانش آموزان شوند.