فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
279-316
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حاشیه نشینی مصداق بارز نابرابری در برخورداری از فرصتهای حیات اجتماعی مطلوب و شکوفایی فردی/اجتماعی در هزارتوی زندگی شهری و حکایتِ زیست برمدار رنج برای دستیابی به حداقلهاست. پژوهش حاضر با تکیه بر انگاره حق به شهر، در پی تحلیل حیات اجتماعی حاشیه نشینان ناحیه منفصل شهری نایسر در شهر سنندج است. روش: رویکرد اتخاذشده برای این پژوهش، کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی برای احصای زمینه ها، بسترها و عوامل مداخله گر به میانجی مصاحبه با تعداد 12 نفر از ساکنان جامعه هدف در خصوص تجارب زیسته شان استفاده شد. یافته ها: داده های به دست آمده در سه دسته گزاره ها، مقولات فرعی و مقولات اصلی شامل؛ مهاجرت در پی زندگی، فعالیت شبکه های رانتیِ ساخت وساز شهری، ضایع شدن حق به شهر، تکثر هویتی، ضعف زیرساختهای شهری، شکل گیری خُرده فرهنگ بزهکاری، انگ اجتماعی بر حاشیه نشینان، بنیادگرایی دینی و تعمیق الگوی یادگیری هم سالان دسته بندی شدند. بحث: بی توجهی به اصل توانمندسازی روستاها و مسائلی چون نبود بهداشت، درمان، آموزش و فرصتهای اشتغال نقش مهمی در موج مهاجرت به شهرها و متعاقباً ناتوانی مهاجران در تأمین زندگی مطلوب در داخل شهر و ناگزیری از اسکان در حواشی شهر سنندج داشته است. انواع رانتهای مرتبط با زمین و مجوزهای ساخت وساز نیز در کنار نبود اراده ای ساختاری برای حل زیرساختیِ مشکلات، بر پیچیدگی و البته وخامت اوضاع افزوده است. اخیراً مهم ترین نگرانی از گسترش نایسر همانگونه که در مصاحبه ها نیز به آن اشاره شده است، رشد بی رویه و شبکه ای بنیادگرایی دینی از نوع سلفی گری بر بستر فقر، بحران معنا، پوچی و البته بزهکاری است که ملغمه ای از تعصب گرایی و گسترش باندهای فساد و جرم را به همراه داشته است.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر نشانههای افسردگی و ارتباط بینفردی بیماران با اختلال اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر نشانه های افسردگی و ارتباط بین فردی بیماران با اختلال اسکیزوفرنی بود. مواد و روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران اسکیزوفرنی بستری در مراکز شبانه-روزی اعصاب و روان شهرستان تهران در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی، درمان شناختی مبتنی بر بهبودی اجرا شد در حالیکه گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک، 1987) و پرسشنامه مهارت ارتباط بین فردی (منجمی زاده، 1391) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر بهبودی بر به نشانه های افسردگی و ارتباط بین-فردی در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با درمان شناختی مبتنی بر بهبودی فراهم می کند و روانشناسان و روانپزشکان می توانند برای بهبود نشانه های افسردگی و ارتباط بین فردی در بیماران با اختلال اسکیزوفرنی از این مداخله استفاده نمایند.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
212 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع اختلالات رفتاری در کودکان قابل توجه است و با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان 8 تا 11 سال شهر اصفهان در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1991)، پرسشنامه سبک دلبستگی کاپنبرنگ و همکاران (2006) و مشکلات رفتاری راتر (1975) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد ضرایب مسیر شیوه فرزند پروری آزاد گذاری مطلق 26/0 =β، شیوه استبدادی 38/0=β و شیوه اقتدار منطقی 14/0- =β بدست آمد که در سطح 05/0≥P معنی دار بود. ضریب مسیر سبک های دلبستگی به اختلالات رفتاری نیز 47/0 =β بدست آمد که در 05/0≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اختلالات رفتاری کودکان با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی پیش بینی می شود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
179 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار می باشد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بود. نمونه ای به حجم ۳۰ نفر از دانش آموزان پسر که در پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) نمرات بالاتری کسب کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS 22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات افکار خودکشی در دانش آموزان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه تفاوت معناداری داشت (p < 0.01). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم می تواند در کاهش افکار خودکشی دانش آموزان مؤثر باشد.
اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر تمایز یافتگی خود و بدکارکردی جنسی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
223 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی شخصیتی- سیستمی بر تمایزیافتگی خود و بدکارکردی جنسی زنان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری، زنان متاهل شهر تهران در سال 1402 بودند که از این جامعه بر مبنای ملاک های ورود و خروج، به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 40 زن انتخاب و در گروه آزمایش و گواه هر گروه 20 زن به صورت تصادفی جایگرین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI-R، اسکورن و اسمیت، 2003) و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI، روزن و همکاران، 2000) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین تمایزیافتگی خود و بدکارکردهای جنسی پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (01/0>P) وجود داشت. در واقع زوج درمانی شخصیتی- سیستمی باعث افزایش تمایزیافتگی خود و عکلکرد جنسی در زنان متأهل می شود.
مقایسه عزت نفس و افسردگی در کارکنان مجرد و متأهل کشتیرانی شهر تهران
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مسائل روانشناختی از جمله عوامل مؤثر تأثیرگذار بر کارآمدی شغلی و خانوادگی است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه عزت نفس و افسردگی در کارکنان مجرد و متأهل کشتیرانی انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان مجرد و متأهل کشتیرانی شهر تهران در سال 1403 بود که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 80 نفر (40 نفر از کارکنان مجرد و 40 نفر از کارکنان متأهل) انتخاب شد. گردآوری داده ها با پرسشنامه عزت نفس (روزنبرگ، 1989) و پرسشنامه افسردگی (بک، 1996) انجام شد. داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه کارکنان کشتیرانی در متغیرهای مورد مطالعه شامل افسردگی و عزت نفس تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که در گروه کارکنان متأهل عزت نفس به طور معناداری نسبت به کارکنان مجرد در سطح بالاتر و افسردگی در سطح پایین تری قرار دارد.نتیجه گیری: با توجه به اهمیت مسائل روانشناختی و نقشی که در بهره وری سازمانی دارند، ضرورت دارد متولیان امر به سلامت روان شناختی کارکنان توجه ویژه مبذول دارند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل ابهام و دشواری در تنظیم هیجان افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۲۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تحمل ابهام و دشواری در تنظیم هیجان افراد وابسته به مواد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1402 بود. از این بین 34 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش (17 نفر) و کنترل (17 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تحمل ابهام (ATQ) مک لین (2009) و دشواری در تنظیم هیجان (DERS) گراتز و رومر (2004) بود. طرحواره درمانی در 10 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و طرحواره درمانی باعث افزایش تحمل ابهام (05/0> p) و کاهش دشواری در تنظیم هیجان (05/0> p) در افراد وابسته به مواد شد. همچنین دارای ماندگاری اثر در دوره پیگیری بود (05/0> p). با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین اعتیاد می توانند با استفاده از طرحواره درمانی بر افزایش تحمل ابهام و کاهش دشواری در تنظیم هیجان افراد وابسته به مواد تاکید کنند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی دانش آموزان دارای مخاطرات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی دانش آموزان دارای مخاطرات رفتاری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه دانش آموزان پسر دارای رفتارهای مخاطره آمیز دامنه سنی بین 14 تا 18 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روانشناسی شهر کرج در سال 1402 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004DERS, ) و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمون و گاهر (2008DTS, ) استفاده شد و آموزش ذهن آگاهی در طی 10 جلسه و هفته ای یک بار به مدت 60 دقیقه اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (۰۰۰۱/0>P) وجود داشت. در نتیجه آموزش ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای کاهش دشواری تنظیم هیجانی و بهبود تحمل پریشانی در نوجوانان دارای مشکلات رفتاری مورد استفاده قرار گیرد.
امکان سنجی آموزش بسته عصب شناسی اخلاقی مبتنی بر ذهنیت رشد دوئک بر مهارت های اجتماعی نوجوانان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر امکان سنجی آموزش بسته عصب شناسی اخلاقی مبتنی بر ذهنیت رشد دوئک بر مهارت های اجتماعی نوجوانان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 1403-1402 بود که بعد از انتخاب یک مدرسه به صورت در دسترس و تکمیل فرم خود سنجی نوجوان (YSR، آخنباخ، 1991) و مقیاس ذهنیت رشد اخلاقی (MGM، هان و همکاران، 2020)، تعداد 30 دانش آموز که با نشانگان مشکلات رفتاری برونی سازی شده و ذهنیت ثابت اخلاقی طبقه بندی شده بودند به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش بسته عصب شناسی اخلاقی مبتنی بر رویکرد ذهنیت رشد دوئک قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مقیاس مهارت های اجتماعی (SSRS، گرشام و الیوت، 1990) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش عصب شناسی اخلاقی مبتنی بر ذهنیت رشد دوئک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معناداری بر مؤلفه های خودکنترلی، همدلی و همکاری گروه آزمایش داشته است (05/0p<) اما در مؤلفه ابراز وجود بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بسته آموزش عصب شناسی اخلاقی مبتنی بر ذهنیت رشد دوئک می تواند بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان نوجوان دارای مشکلات رفتاری برونی سازی شده مؤثر باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه و انعطاف پذیری شناختی مردان مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه و انعطاف پذیری شناختی مردان مبتلا به افسردگی اساسی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مردان دارای افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود که تعداد 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل سیاهه افسردگی بک-2 بک و همکاران (1996 BDI-II,)، پرسشنامه حافظه فعال دانمن و کارپتنر (1980 WMT,) و سیاهه انعطاف پذیری شناختی دنیس (2010 PFQ,) بود. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی هشت جلسه، هر هفته یک جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون حافظه و انعطاف پذیری شناختی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0>p وجود دارد. در نتیجه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت بهبود حافظه و انعطاف پذیری شناختی مردان مبتلا به افسردگی اساسی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
74 - 83
حوزههای تخصصی:
والدین کودکان کم توان ذهنی در تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی با چالش های خاصی مواجه هستند و به آموزش و برنامه ریزی نیاز دارند. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر آموزش راهبردهای تنظیم هیجان بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان کم توان ذهنی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 می شد. نمونه شامل 32 مادر بود که به روش نمونه گیری در دسترس از مدارس استثنایی انتخاب شدند. آنها با روش تصادفی به دو گروه 16 نفری تقسیم و در یکی از گروه های آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. تمام آزمودنی ها مقیاس تاب آوری (کانر-دیویدسون، 2003) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در برنامه آموزش راهبردهای تنظیم هیجان شرکت کرد اما گروه کنترل از برنامه رایج مدرسه استفاده کرد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به طور معناداری بر تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی تاثیر داشت (0/001>P). نتایج حاکی از آن بود که این برنامه برای بهبود تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی این مادران مفید و موثر بود. در نتیجه برنامه ریزی برای آموزش راهبردهای تنظیم هیجان نقش مهمی در تاب آوری و انعطاف پذیری شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی دارد.
اثربخشی برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش درخودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش در خودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر و دختر دارای رفتار قربانی در مدارس متوسطه دوم در شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 1402-1403 بود که تعداد 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از مقیاس های قلدری، خودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برنامه مداخله در هشت جلسه 45 دقیقه ای و به صورت گروهی و با تفکیک جنسیت برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش به طور معنی داری باعث افزایش در خودمختاری هیجانی و بهبود روند پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی شده است و در دوره پیگیری نیز ادامه دارد؛ بنابراین، می توان از نتایج این پژوهش در راستای ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان، مشاوران مدارس و روانشناسان تربیتی برای مواجهه صحیح با مشکلات دانش آموزان و در بهبود پیوند و ارتباط با نوجوانان استفاده کرد.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی و احساس بهزیستی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری مرحله آخر کلیه، شرایط بالینی را نشان می دهد که در آن کارکرد درونی کلیه دچار زوال غیرقابل برگشتی می شود. این بیماران به دیالیز نیاز دارند. تحقیقات نشان داده اند به دلایل متعددی دیالیز بیشترین آسیب را به کیفیت زندگی فرد وارد می کند. مداخلات مبتنی بر درمان شناختی رفتاری در بیماری های مزمن مختلفی به طور موفقیت آمیزی باعث تغییر رفتار شده اند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و احساس بهزیستی بیماران دیالیزی بود. روش کار: این مطالعه در سال 1389 در بخش دیالیز بیمارستان هفده شهریور مشهد بر 30 بیمار دیالیزی (جنس زن) انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. 15 نفر آزمودنی ها در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش از 10 جلسه هفتگی مدیریت استرس برخوردار شدند درحالی که گروه کنترل از هیچ آموزشی برخوردار نشد. هر دو گروه به پرسشنامه های کیفیت زندگی و احساس بهزیستی قبل و بعد از دوره آموزشی پاسخ دادند. سپس داده ها جمع آوری و توسط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: بعد از 10 جلسه هفتگی مداخله شناختی رفتاری، بین دو گروه اختلاف معنی- داری حاصل شد، برای کیفیت زندگی بیماران دیالیزی (p = 0/001) و احساس بهزیستی آنان (p = 0/005). نتیجه گیری: طبق نتایج، استفاده از این روش برای بیماران دیالیزی مفید است و باعث بهبود کیفیت زندگی و احساس بهزیستی در این بیماران می شود؛ بنابراین می تواند برای بیماران دیگر نیز مدنظر قرار گیرد.
ارائه مدلی برای پیش بینی خودکارآمدی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدلی برای پیش بینی خودکارآمدی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد بود. روش و مواد: نوع این مطالعه از نظر هدف، بنیادی-کاربردی و پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی، همخوانی و پیش بینی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زوجین با ازدواج مجدد مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه ۳ شهر تهران بودند. روش نمونه گیری در این تحقیق به صورت داوطلبانه در دسترس بود. حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران و نوع تحقیق، بر اساس منطق انجام رگرسیون و با در نظر گرفتن پدیده افت آزمودنی ها حداقل ۴۰۰ نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آزمون های آماری رگرسیون چندمنظوره و تحلیل مسیر در محیط نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که راهبردهای مقابله ای هیجان مدار بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. همچنین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که تمایزیافتگی بر خودکارآمدی با میانجی گری معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد رابطه غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی زوجین با ازدواج مجدد را می توان بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله ای و تمایزیافتگی با نقش میانجی معنای زندگی در زوجین با ازدواج مجدد پیش بینی نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش مداخله ای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش مداخله ای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی انجام شد. روش شناسی: جامعه آماری متشکل از تمامی دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به طور تصادفی جایگذاری شدند. ابزار بکار رفته در این پژوهش آزمون استاندارد ریاضی کی مت (1976)، آزمون بینه سیمون (2003) و آزمون کارت های ویسکانسین (2006) بود. در مرحله پیش آزمون تمام اعضای نمونه این آزمون ها را انجام دادند و در ادامه اعضای گروه های آزمایش مداخله موردنظر را دریافت کردند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نداشتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان دهنده اثربخشی معنادار مداخلات انجام شده بر بهبود کارکردهای اجرایی در اعضای گروه های آزمایش بود. همچنین آزمون های تعقیبی نیز نشان داد که تکالیف تعادلی دوگانه در حافظه فعال و انعطاف پذیری اثربخشی بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: این یافته ها مؤید این واقعیت هستند که ارائه آموزش های مبتنی بر تفکر و تمرکز بر تمرینات تعادلی دوگانه در رفع مشکلات آموزشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی به عنوان یک روش مداخله ای سودمند محسوب می شود.
Sexual Cognitive Behavioral Therapy's Effectiveness on Sexual Awareness and Psychological Functioning in Married Women(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
86-92
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to determine the impact of sexual cognitive behavioral therapy on sexual awareness, psychological functioning, and self-control in married women. Method: The research method was a quasi-experimental pre-test and post-test design with a control group. The study population included all married female students at the Islamic Azad University, Garmsar Branch, in 2023. Based on the population, 30 participants (15 in the experimental group and 15 in the control group) were purposively selected and randomly assigned. Data were collected using the Depression Anxiety Stress Scales (DASS) and the Sexual Awareness Questionnaire by Snell and colleagues (1991), along with Dr. Mehrnaz Aliakbari's sexual cognitive behavioral therapy protocol. Findings: The results indicated that sexual cognitive behavioral therapy significantly and positively affected sexual awareness, psychological functioning, and self-control in married women. Conclusions: Therefore, sexual cognitive behavioral therapy can be used to improve psychological functioning and self-control in women.
Comparison of the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy and Existential Therapy on Symptoms of Demoralization and Life Attitudes in Women Heads of Households in Welfare(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
105-113
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) and existential therapy on symptoms of demoralization and life attitudes in women heads of households in welfare in the city of Rasht. Methods: The research method was quasi-experimental with a pre-test, post-test, and follow-up design with two experimental groups and one control group. The statistical population included all women heads of households in the welfare organization of Rasht city (2159 individuals) in 2021. The sample size included 60 individuals who were randomly assigned to two experimental groups (20 individuals in the existential therapy group and 20 individuals in the cognitive-behavioral therapy group) and one control group (20 individuals). Then, each of the two experimental groups received 8 sessions of 90-minute group therapy. The cognitive-behavioral therapy was based on the cognitive-behavioral therapy protocol by Antony et al. (2013), and the existential therapy was based on the existential therapy protocol by Irvin Yalom (2016). The data collection tools included the Symptoms of Demoralization Questionnaire by Kissane et al. (2004) and the Life Attitudes Questionnaire by Battista (1973). Data analysis was performed using repeated measures ANOVA. Findings: Based on the effect size values, the effectiveness of both cognitive-behavioral therapy and existential therapy on the demoralization symptoms variable was 43%, and on the life attitudes variable, it was 62%. This effectiveness was significant and persistent (according to the follow-up test results), and both therapies had a lasting impact on the dependent variables. In the variables of demoralization symptoms (F=29.34, p=0.001) and life attitudes (F=62.36, p=0.001). Conclusion: The results showed that there was a significant difference between the three stages of pre-test, post-test, and follow-up in the variables of demoralization symptoms and life attitudes of women heads of households in the two experimental groups (cognitive-behavioral therapy and existential therapy), indicating the significant impact of both therapeutic methods on the research's dependent variables.
The Effectiveness of Schema Therapy on Anger Management and Rumination in Married Women with High Marital Dissatisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
174-182
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study was conducted with the aim of examining the effectiveness of schema therapy on anger management and rumination in married women with high marital dissatisfaction. Methods: This study employed a quasi-experimental design, utilizing a pretest-posttest control group with baseline assessment, post-intervention, and three-month follow-up measurements. A total of 30 married women with high marital dissatisfaction, who attended couples therapy clinics in the western part of Tehran between April and July 2022, were selected based on inclusion criteria and their willingness to participate in the research (with written informed consent obtained). These participants were randomly assigned to either the experimental group (schema therapy; n=15) or the control group (n=15) using random allocation. All participants completed the Anger Control Scale and Rumination Questionnaire at three stages of measurement. The therapy sessions were conducted in a group format over eight sessions, each lasting 1 to 1.5 hours, according to the schema therapy protocol. The hypotheses regarding the effectiveness of the intervention were analyzed using repeated measures analysis of variance (ANOVA). Findings: The results of this study indicated that there was no significant difference in the mean variables of anger management and rumination between the two groups at the pretest stage, suggesting the homogeneity of the research groups at this stage. However, there were significant differences between the two groups at the posttest and follow-up stages, indicating the effectiveness of the intervention on the mentioned variables and the persistence of its effects at the follow-up stage. A comparison between the experimental and control groups also revealed significant differences in the components of anger management and rumination. Conclusion: The results of this study suggest that the aforementioned therapy can be utilized as a psychological intervention to improve anger management and rumination in married women with high marital dissatisfaction.
A Jamesonian Reading of Joyce Carol Oates’ Selected Short Stories(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of preventive Counselling, Volume ۵, Issue ۱, March ۲۰۲۴
108 - 123
حوزههای تخصصی:
The purpose of this essay is to analyze the concept of culture in the collection of short stories entitled as Lovely,Deep, Dark and I Am No One You Know by Joyce Carol Oates through Fredric Jameson’s theory of postmodern culture.The portraits of women,men,and children show Oates's compassion for the human life in the modern society.According to Jameson,postmodern culture is the internal and superstructural expression of a whole new wave of American military and economic domination throughout the world: in this sense,as throughout class history, the underside of culture is blood, torture,death, and terror.Lovely,Deep,Dark and I Am No One You Know represent the spot of postmodern man’s struggle with his background and real culture.The stories are associated with an avant-garde movement in which nature is gone and this feature can be seen in all collections of the stories.They create a deconstructed condition in which there is no direct relation between social beings.The setting of the stories reminds the postmodern society which is the metaphor for the current American society with a revolutionized culture.The place that the authors have created in the stories is devoid of natural life and happiness.It is a fabricated place in which the people are programmed like robots.Throughout the stories,the authors represent technological pessimism which refers to the sense of disappointment,anxiety,and menace in subjects due to technological issues.The researcher contributes to identify the main cause of Oates’s attack to her characters in these collections.The main purpose of research paper finds the cause of Oates’s message in postmodern world
پیش بینی اضطراب ناشی از عدم امنیت شغلی و پرداخت ناکافی حقوق و دست مزد متناسب با سختی کار با میانجی گری مقایسه اجتماعی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب ناشی از عدم امنیت شغلی و پرداخت ناکافی حقوق و دست مزد متناسب با سختی کار با میانجیگری مقایسه اجتماعی در شهر تهران انجام شده است و نقش متغیر واسطه ای مقایسه اجتماعی را به عنوان متغیری پراهمیت در ایجاد اضطراب کارکنان سازمانی مورد بررسی قرار داده است.روش: طرح کلی پژوهش حاضر، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بوده است. از میان جامعه آماری سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای استان تهران ، تعداد200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. در این تحقیق، برای گردآوری داده های مورد نیاز، از چهارپرسش نامه استفاده شده است. پرسشنامه اضطراب بک(1988)، پرسشنامه امنیت شغلی نیسی (۱۳۷۹)، پرسشنامه مقایسه اجتماعی گیبونز و بونک (۱۹۹۹) و پرسشنامه عملکرد و سیستم حقوق و دستمزد آرمسترانگ (2006) استفاده شده اند.یافته ها: مقادیر شاخص برازندگی یا) GFI922/0 )، شاخص برازش تطبیقی یا CFI ( 922/0)، شاخص برازش افزایشی یا IFI ( 929/0) و همچنین شاخص برازندگی تعدیل شده یا AGFI در این مدل 88/0 و مدل شاخص نسبت کای اسکوئر به درجه آزادی X2/df ( 76/1) محاسبه شد.ه است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داده است که اضطراب در مدل پیشنهادی پژوهش حاضر، می تواند توسط عدم امنیت شغلی و پرداخت ناکافی حقوق متناسب با سختی کار با میانجیگری مقایسه اجتماعی پیش بینی شود.