فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته دانشجویان دارای افسردگی و افکار و رفتار خود آسیب رسان با قصد خودکشی از درمان ترکیبی هیجان مدار و اصلاح سبک زندگی با تمرکز بر تفکر ارجاعی و خشم بالینی انجام شده است. طرح پژوهش، کیفی و مطالعه چند موردی به روش پدیدارشناسی تفسیری و جامعه پژوهش شامل دانشجویان مراجعهکننده به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه ( 1403-1402) بود. نمونه شامل 4 دانشجو با تشخیص افسردگی و دارای افکار و رفتار خود آسیبرسان با قصد خودکشی، نمرات بالا در تفکر ارجاعی و خشم بالینی بودهاند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های (افسردگی Beck, 1996)، تفکر ارجاعی (Ehring,2010)، خشم بالینی ((Snell et. al,1995 و مصاحبه نیمهساختاریافته بود. پس از اجرای 12 جلسه درمان ترکیبی هیجان مدار و اصلاح سبک زندگی، مصاحبهها با روش دیکلمن و همکاران (1989) تحلیل شد. مضامین حاکی از کاهش تفکر ارجاعی و خشم بالینی بوده است. همچنین دو مضمون اصلی (تجارب درمانبخش و عوامل بازدارنده) و هشت زیر مضمون استخراج شد. مضامین تجارب درمانبخش برای تفکر ارجاعی، ادراک کنترل بر روی رفتار در مقابل افکار منفی و تمرکز بر زمان حال و مضمون بازدارنده شامل عوامل محیطی و به طور خاص دوستان و خانواده بود.همچنین مضامین تجارب درمانبخش برای خشم بالینی، شامل پذیرش شرم و غم، عدم اجتناب رفتاری و درک جدیدی از ناکامیها و رویدادهای ناخوشایند و مضامین بازدارنده نیز، دشوار بودن انتقال یادگیری به بیرون از جلسات درمان و انتظارات دیگران برای بهبودی سریع بود.
اثربخشی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و سرعت پردازش دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
171 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و سرعت پردازش دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر شهرکرد بود. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ششم شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 2439 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه سازش یافتگی (AISS، سینها و سینک، ۱۹۹۳) و آزمون رایانه ای استروپ (SCWT، استروپ، 1935) بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (طرح آمیخته) تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سازش یافتگی و سرعت پردازش در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0P>)؛ علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (05/0P>). اندازه اثر نیز نشان از تاثیر 7/41 درصدی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و همچنین تاثیر 5/20 درصدی، 5/13 درصدی و 23 درصدی به ترتیب در شاخص های زمان واکنش، خطای پردازش اطلاعات و دقت پردازش اطلاعات بود. از یافته های فوق نتیجه گیری می شود که استفاده از آموزش چرخه تفکر برای بهبود سازش یافتگی و سرعت پردازش کابردی به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت خواب، علائم خلقی و اضطراب و علائم اعتیاد به بازی آنلاین در نوجوانان وابسته به بازی آنلاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
11 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت خواب، علائم خلقی و اضطراب و علائم اعتیاد به بازی آنلاین در نوجوانان وابسته به بازی آنلاین بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر پایه های نهم و دهم وابسته به بازی آنلاین ناحیه یک شهر اهواز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی، شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI، بویسی و همکاران، 1989)، پرسشنامه علائم خلقی و اضطراب (MASQ، واردینار و همکاران، 2010) و پرسشنامه بازی آنلاین (OGQ، وانگ و چانگ، 2002) بودند. داده ها با آزمون های کای اسکوئر و تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون کیفیت خواب، علائم خلقی و اضطراب و علائم اعتیاد به بازی آنلاین در نوجوانان تفاوت معنی داری در سطح کوچک تر از 001/0 وجود داشت. طبق نتایج این مطالعه، مشاوران و درمانگران می توانند از روش آموزش ذهن آگاهی در کنار سایر روش های آموزشی جهت بهبود ویژگی های روان شناختی نوجوانان بهره ببرند.
ارائه مدل مطلوب ارتقای انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
112 - 123
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مطلوب ارتقای انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پرستاران انجام شد. روش و مواد: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و همچنین، به لحاظ نوع داده ها، آمیخته از نوع کیفی بود. روش پژوهش به لحاظ ماهیت تحلیل مضمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل مقالات، کتب و مجلاتی که با انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی مرتبط بود، استفاده شد. حجم نمونه 15 مقاله و کتاب با توجه به اصل اشباع و روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند در نظر گرفته شد در بخش کیفی پروتکل طراحی شد تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود. یافته ها: براساس نتایج بخش کیفی پروتکل انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی طراحی شد و سپس اعتبار آن بر اساس نظر خبرگان مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد. نتایج نشان داد که از میان 45 شاخص (گویه) موجود، 8 مؤلفه اصلی شناسایی شد. نتیجه گیری: از جمله مولفه های انعطاف پذیری شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل بازسازی شناختی، آرمیدگی، ادراک کنترل پذیری، مهارت حل مساله، مدیریت استرس، مهارت رویارویی با موانع، مهارت خودمراقبتی و مهارت پذیرش و تغییر بود.
Comparing the effectiveness of marital life enrichment program based on Enrich model and Time model on marital satisfaction in couples applying for divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The level of marital satisfaction of couples, along with other factors, can play a key role in their tendency towards divorce, so it is necessary to perform psychological interventions to increase marital satisfaction and prevent divorce. Based on this, the present research was conducted to compare the effectiveness of the marital life enrichment program based on the enrich model and the time model on marital satisfaction in couples applying for divorce.
Methods: The research method was a semi-experimental pre-test and post-test with a control group and a 3-month follow-up. The statistical population included couples applying for divorce who came from the Modares Family Counseling Center in the first six months of 2022 in Tehran city. 45 couples were selected by the purposeful sampling method and randomly replaced in two experimental groups and one control group (15 couples in each group). The measurement tool included Enriching and Nurturing Relationship Issues, Communicating and Happiness by Fowers and Olson, 2000. For data analysis, mixed variance analysis with repeated measurements and Bonferroni follow-up test were used in SPSS-25 software.
Results: The findings showed that the intervention based on the Enrich and Time model was effective in increasing couples' marital satisfaction, but this influence was not lasting. In addition, the results show no significant difference between the characteristics of Enrich and Time models on the marital satisfaction of couples.
Conclusion: According to the research results, it is suggested that couples and family counselors and psychologists use Enrich and Time to increase the satisfaction of couples with differences.
The Mediating Role of Health-Promoting Lifestyle in Stressful Life Events and Health Indicators of Patients with Irritable Bowel Syndrome: a Salutogenic Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
47 - 62
حوزههای تخصصی:
Objective: Irritable bowel syndrome is a chronic psychosomatic disease. Stressful events play a critical role in this disease, and lifestyle modification is one of the treatment priorities for these patients. The present study aimed to examine the role of health-enhancing lifestyles among stressful life events and salutogenic health indicators in these patients.
Method: Data analysis was done by structural equation modeling. The statistical population included all patients with irritable bowel syndrome referred to Imam Sajjad Hospital in Tehran in 2019 and 2020. The statistical sample was 229 patients selected through Purposive sampling and diagnosed by a psychiatrist based on ROME-IV criteria. Research tools included the Bringsen Salutogenic Health Indicators Scale, Sarason Life Events Inventory, and Walker HealthPromoting Lifestyle Profile-II. Data analysis was done by SPSS-20 and LISREL-8 software. Ethical considerations based on confidentiality, respect for the rights of individuals, human dignity, and avoiding harming the participants and distorting information were observed. Also Participants had full authority to withdraw from the study at any time.
Results: The relationship between lifestyle (t=2.723, ß=0.17) and stressful events (t=-2.31, ß=-0.42) with salutogenic health indicators was significant. The mediating role of lifestyle between life events and salutogenic health indicators was meaningful at P<005 and a standard coefficient (0.0-13.11).
Conclusion: It seems that lifestyle and control over stressful events affect the health indicators of patients with irritable bowel syndrome. Therefore, it is suggested to provide appropriate training programs to control and manage stressful events and provide strategies to modify lifestyle to improve health.
نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
217 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق، سبک دلبستگی ایمن و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی در دانش آموزان بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی و با روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 600 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داد ه های پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد شبکه های اجتماعی (SNAS)، پرسشنامه منزلت های هویت تحصیلی (AISQ)، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دلبستگی بزرگسالان (RAAS)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS نسخه 28 و AMOS نسخه 26 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم هویت تحصیلی موفق (0/15-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/23-=β و sig=0/001)، تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/48=β و sig=0/001) و خودکارآمدی تحصیلی (0/43-=β و sig=0/001) بر اعتیاد به شبکه های اجتماعی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین هویت تحصیلی موفق (0/34-=β و sig=0/001)، دلبستگی ایمن (0/26-=β و sig=0/001) و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/29=β و sig=0/002) با اعتیاد به شبکه های اجتماعی نقش میانجی و معنادار دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با اعتیاد به شبکه های اجتماعی دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد و روانشناسان سایبری می توانند از نتایج اینگونه تحقیقات برای کمک به دانش آموزان دارای اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی استفاده کنند.
سخن سردبیر: روان شناسی و دین؛ بخش یکم (دیدگاه های مخاطبان)
حوزههای تخصصی:
در ابتدای سخن پرسش ها یا سوالات بنیادین خودم و( به قول یکی از فلاسفه به نام ایران رازهای - چرا که مسائل را می توان حل کرد ولی رازها یعنی مسائل حل ناشدنی) را که در کانال تلگرام نشریه مطرح کردم بدون دستکاری می نویسم و سپس نظرات، نقدها، پیشنهادات، و پرسش های مخاطبان را بدون هیچ گونه قضاوت و بدون نام بردن نام افراد یعنی با رعایت اصل رازداری، مطرح می کنم و در ادامه در بخش های دوم و سوم سخنان سردبیر به تفصیل به نقد و بررسی پیشنهادات و سوالات مخاطبان می پردازم
طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزار اکسل استفاده شد. در گام اول مؤلفه های فرهنگ خودمراقبتی سالمندان بر اساس مصاحبه عمیق با 28 نفر از خبرگان دانشگاهی به روش داده بنیاد، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 47 مقوله در قالب 6 مؤلفه (دانش خود مراقبتی، خودکارآمدی خود مراقبتی، مهارت خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی، خودمحوری خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی) بود. سپس در گام دوم مؤلفه های شناسایی شده با روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و با تحلیل میک مک خوشه بندی شدند. نتایج نشان دادند مؤلفه های دانش خود مراقبتی در سطح سوم، مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در سطح دوم و خودکارآمدی خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در سطح اول قرار دارند و انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در خوشه وابسته، خودکارآمدی خود مراقبتی در خوشه پیوندی و دانش خود مراقبتی در خوشه مستقل و مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در خوشه خودمختار قرار گرفته اند.
بررسی اثربخشی چند رسانه ای فلیپ بوک بر یادگیری مفاهیم زیست شناسی گیاهی علوم تجربی پای نهم دانش آموزان دختر شهر قرچک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلیپ بوک یک محصول یادگیری نوآورانه چندرسانه ای است که با یکپارچه سازی منابع متنی، صوتی، انیمیشن، گرافیک و ویدئو امکان ارائه ای مؤثر را به وجود می آورد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی چندرسانه ای فلیپ بوک بر یادگیری مفاهیم زیستی علوم تجربی در دانش آموزان دختر پایه نهم شهر قرچک بود. روش به کاررفته در این پژوهش، روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور تعداد ۷۹ نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم شهر قرچک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از چندرسانه ای فلیپ بوک و گروه کنترل به روش سنتی، آموزش فصل 12 علوم را دریافت کردند. برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین یادگیری زیست شناسی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0> P) و گروه آزمایش یادگیری بهتری داشتند. بنابراین فلیپ بوک به عنوان یک فناوری آموزشی می تواند در آموزش به کار گرفته شود.
اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور بر ادراک شایستگی اجتماعی و اشتیاق تحصیلی در کودکان دارای علائم نقص توجه/بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال نقص توجه/بیش فعالی از جمله اختلالاتی است که منجر به بروز مشکلات متعددی برای کودکان و نوجوانان می شود. این پژوهش با هدف اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور بر ادراک شایستگی اجتماعی و اشتیاق تحصیلی در کودکان دارای علائم نقص توجه/بیش فعالی انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر 6 تا 10 سال مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی جوان شهر شیراز در سال 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. برنامه بازی درمانی دلبستگی محور طی 8 جلسه به صورت گروهی و هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش اعمال شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر و همکاران، 1990) و اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی، پیش فرض های آماری و تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه بازی درمانی دلبستگی محور بر افزایش نمره کل شایستگی اجتماعی(602/119=F، 000/0=P و 533/0=η) و نمره کل اشتیاق تحصیلی(382/110=F، 000/0=P و 512/0=η) تأثیر معناداری داشته است (05/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نتایج ضرورت دارد در کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناسی از بازی درمانی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر جهت کاهش مشکلات روانی، رفتاری و تحصیلی کودکان و نوجوانان استفاده گردد.
تبیین تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
93 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی انجام گردید . پژوهش حاضر از نوع رویکرد پدیدار شناسی می باشد که با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است که تعداد 32 مادر که دارای دو فرزند پیاپی در فاصله سنی یک تا سه سال بودند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه از این مادران تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه پیدا کرد. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد وکدگذاری از طریق سه مرحله باز، محوری و گزینشی انجام شد تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که تجربه مادران از داشتن دو فرزند پیاپی در 5 مقوله اصلی که شامل آموزشی، عاطفی، مالی، خانوادگی و اجتماعی می باشد مقوله های اولیه عبارتند از درس نخواندن، کمک همسر در مسائل آموزشی، علاقه زیاد به بازیهای کامپیوتری، بحث در خصوص برنامه تلویزیونی ، حسادت نداشتن، عدم همکاری در کارهای خانه، حسادت به همدیگر، ظلم شدن در حق بچه اول ، عصبانیت و خستگی ، فرق گذاشتن پدر بین دو کودک، تفاوت شخصیتی بین دو کودک، مشکلات مالی، تمایل به داشتن گوشی، اتاق و اسباب بازی مستقل ، تمایل به جشن تولد مستقل، تفاهم نداشتن زوجین در تربیت دو کودک، روابط زناشویی مناسب، مشکل در روابط جنسی، کمک همسر در کارهای خانه، هماهنگی در تربیت فرزند، نداشتن روابط اجتماعی ، عدم سازش دو کودک، بهتر شدن روابط اجتماعی می باشد
ساخت و اعتباریابی مداخله بومی آموزشی - درمانی ارتقادهنده سلامت روان شناختی بر بهزیستی روانی زنان رهایافته از اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مداخله بومی آموزشی - درمانی ارتقادهنده سلامت روان شناختی بر بهزیستی روانی زنان رهایافته از اعتیاد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش در ساخت مداخله، شامل همه ی زنان رهایی یافته از اعتیاد در منطقه 7 شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989،RSPWB-SF ) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین پس آزمون ابعاد بهزیستی روان شناختی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری 01/0 وجود داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (۰۰۰۱/0>P). در نتیجه آموزش برنامه ارتقادهنده مهارتی می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای بهبود بهزیستی روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی بسته درمانی اختلال نافرمانی مقابله ای مبتنی بر تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک و علایم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته والدین دارای فرزندان اختلال نافرمانی مقابله ای با بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک و علایم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد.روش شناسی پژوهش: جهت اجرای مداخلات درمانی و بررسی اثربخشی مداخلات، از طرح نیمه آزمایشی تک موردی از نوع طرح خط پایه چندگانه A-B-A با آزمودنی های متفاوت و سنجش پیوسته استفاده شد و آزمودنی ها به ترتیب در مراحل خط پایه، جلسات درمان و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. جامعه آماری شامل والدین دارای فرزندان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی ومشاوره شهر آران و بیدگل در سال 1399-1398 بود که از میان آن ها تعداد 8 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به روش تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک گمارش شدند. هر دو گروه به صورت جداگانه و به صورت جلسات هفتگی انفرادی تحت مداخله قرار گرفتند.یافته ها: نتایج ترسیم دیداری، درصد بهبودی و مقدار شاخص پایا نشان داد که هر دو درمان تغییرات و بهبودی معناداری از نظر آماری و بالینی در آماج های درمانی (علایم اختلال نافرمانی مقابله ای و تعاملات والد- فرزند) ایجاد کرده و تاثیرات درمانی در دوره پیگیری نیز ادامه داشته است(05/0>p). نتایج اعتبارآزمایی رقابتی نیز نشان داد که در علایم اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معناداری بین اثربخشی دو مداخله وجود ندارد، اما در تعاملات والد فرزند اثربخشی بیشتر به نفع مداخله بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بود(05/0>p).بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش پیشنهاد می کند که درطراحی مداخلات روان شناختی برای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای، به تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک توجه شود.
بررسی تاثیر نشخوار فکری و کمال گرایی بر خشونت علیه زنان دارای همسر مبتلا به اختلال مصرف مواد با متغیر میانجی تاب آوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سالیان متمادی است که اعتیاد به موادمخدر به عنوان یک مشکل جهانی شناخته می شود، اختلال مصرف مواد در خانواده ها روز به روز رو به افزایش بوده و از طرفی خشونت علیه زنان به یک معضل جدی تبدیل شده است. از این رو هدف مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر نشخوار فکری و کمال گرایی بر خشونت علیه زنان با متغیر میانجی تاب آوری در بین زنان دارای همسر مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی زنان دارای همسر مبتلا به اختلال مصرف مواد در شهر مشهد تشکیل می داد. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار جی پاور برابر با ۱۳۲ نفر تعیین گردید که جهت رعایت ریزش های احتمالی بعدی تعداد ۱۶۵ نفر مورد آزمون قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده عبارت بودند از مقیاس نشخوار فکری نولن-هوکسما و مارو، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، مقیاس تاب آوری کونور و دیودسون و پرسشنامه خشونت علیه زنان توسط همسر. تاب آوری به صورت مستقیم خشونت علیه زنان را پیش بینی می کند (01/0p<، 30/0-=β). بعلاوه نشخوار فکری (05/0p<، 08/0=β) و کمال گرایی (05/0p<، 08/0=β) دو متغیری بودند که به صورت غیرمستقیم و به واسطه تاب آوری بر روی خشونت علیه زنان تأثیرگذار بودند. بدین معنی که نشخوار فکری و کمال گرایی کمتر موجب افزایش تاب آوری در فرد شده و در نتیجه خشونت علیه زنان را کاهش می دهد. زنانی که تاب آوری بالاتری دارند بهتر می توانند بین عواطف مثبت و منفی خود تمایز قائل شوند. این توانایی زنان باعث می شود که آن ها هنگام روبرو شدن با خشونت همسر خود بهتر بتوانند شرایط دشوار به وجود آمده را کنترل کنند. این امر سبب می شود که روابط چنین زوجینی کمتر دستخوش چالش و خشونت شود.
نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
45 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. تعداد 345 نفر از افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به شیوه دردسترس انتخاب شدند و به سیاهه مشکلات بین فردی (IIP)، مقیاس سنجش سوگیری خوش بینی، مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی (IARS) و مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد (IAPS) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون میانجی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سوگیری خوش بینی با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی معناداری ندارد و فاقد نقش میانجی است. بین خطرپذیری با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی وجود داشت اما نقش میانجی آن معنادار نبود. یافته های پژوهش نشان داد که مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در ارتباط هستند و می توانند آن را پیش بینی کنند. بر این اساس بهتر است در مداخلاتی که بر روی افراد معتاد انجام می شود، بهسازی روابط بین فردی و کاهش مشکلات ارتباطی مدنظر درمانگران قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیس پپسی موجب بروز مشکلات روان شناختی و دردهای مزمن در افراد می شود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نیاز می باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران تا ۵۰20 تا ساله با تشخیص سوء هاضمه بدون زخم در کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بعثت شهر کرمان در سال 1401 بودند. از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر(، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه، 90 دقیقه ای به صورت گروهی، دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه درد مک گیل (2009) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات انعطاف پذیری شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معنی داری یافته است. هم چنین میانگین نمرات درد مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معنی داری یافته است (001/0P<).
نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش درد مزمن در بیماران مبتلا به دیس پپسی دارای اثربخشی و کارایی بود.
مطالعه نگرش های والدگری متمرکز، اهداف و کمال گرایی والدینی در پدران و مادران خانواده های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
29 - 57
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه والدگری متمرکز، اهداف و کمالگرایی والدینی در دو گروه از پدران و مادران ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: تعداد 706 والد (532 مادر و 174 پدر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اهداف والدینی (PGS)، پرسشنامه والدگری متمرکز (IPS) و مقیاس کمالگرایی والدینی (MPPQ) بودند. یافته ها: نتایج حاصل از اجرای آزمون t گروه های مستقل نشان داد که مادران به طور کلی در والدگری متمرکز و به طور خاص در سرشت باوری و چالش گری تفاوت معنی داری با پدران (05/0p<) و پدران تفاوت معنی داری در فرزندمحوری با مادران داشتند (01/0p<). نتایج همچنین نشان داد که پدران در رشد فرزند (05/0p<) و تصویر والدینی (05/0p< ) از اهداف والدینی و در کمالگرایی در هر دو بعد معطوف به خود و معطوف به جامعه تفاوت معنی داری با مادران داشتند (05/0p< ).نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نقش ویژه پدران و مادران را در پیامدهای فرزندپروی، تمرکز بر اهداف و ارزش ها تقویت شده با هدف شکل دهی به هویت اجتماعی فرزند، توجه به مسئولیت خاص پدران در پرورش فرزند با عنایت به مولفه های والدگری در فرهنگ ایرانی را برجسته می سازد.
رابطه سبک رهبری تحولی تبادلی مدیران با هویت اخلاقی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر کرج
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه سبک رهبری تحولی تبادلی مدیران با هویت اخلاقی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر کرج می باشد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. در این مطالعه توصیفی جامعه آماری را کلیه مدیران و دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کرج در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل داد. جهت انتخاب حجم نمونه به صورت تصادفی خوشه ای از مدیران و دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کرج که دارای شرایط ورود به مطالعه (داشتن یک سال سابقه خدمت برای مدیران، داشتن رضایت در شرکت در پژوهش) تعداد 100 مدیر و 100 دانش آموز پسر مقطع متوسطه دوم بر اساس جدول مورگان و با توجه به حجم کل جامعه انتخاب شد. نتایج نشان داد که بین سبک رهبری تحولی تبادلی با هویت اخلاقی همبستگی مثبت و معناداری در سطح (0/0001) وجود دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت بین سبک رهبری تحولی تبادلی مدیران با هویت اخلاقی دانش آموزان رابطه وجود دارد که این مهم می تواند موردتوجه سازمان آموزش وپرورش و معلمان قرار گیرد.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تعیین وضعیت سلامت عمومی روان در متخصصان بهداشت روان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۵۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
سلامت روان برای متخصصان بهداشت روان به ویژه روان شناسان حائز اهمیت است؛ زیرا وظایف روان شناسان کمک به مراجعین جهت پیشگیری و درمان اختلالات روان و به دنبال آن افزایش سلامت عمومی روان افراد می باشد و چنانچه سلامت روان ایشان مورد غفلت قرار بگیرد، آسیب هایی جبران ناپذیر به سلامت روان خود و مراجعین خواهند داشت. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی در افزایش سلامت عمومی روان شناسان می باشد. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. 38 نفر از روان شناسان شاغل در مراکز روان شناسی در مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه سلامت عمومی روان بود؛ که با این پرسشنامه سطح سلامت روان در جنبه های مختلف از قبیل اضطراب، نشانه های جسمانی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی سنجیده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های سلامت عمومی روان گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه گواه افزایش معناداری یافت. همچنین نمرات گروه آزمایش در مرحله پیگیری به طور معناداری بالاتر از نمرات پیش آزمون بود؛ به عبارت دیگر، طرحواره درمانی سلامت عمومی روان درروان شناسان را به طور معناداری افزایش داد.