فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۹۳-۳۸۴
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین و آموزش خودتعیین گری بر بهبود بهزیستی شغلی معلمان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه معلمان شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. در مرحله اول تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس معلمان گروه های آزمایش تحت آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین و آموزش خودتعیین گری قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس بهزیستی کارکنان (EWBS) ژونگ و همکاران (2015) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور تأثیر معناداری بر بهبود بهزیستی شغلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین تأثیر بیشتری دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموزش مبتنی بر ساحت های سند تحول بنیادین و آموزش خودتعیین گری می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود مشکلات شغلی معلمان در مدارس به کاربرده شوند.
رابطه احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی با سرگردانی ذهنی: نقش میانجی علائم اختلال بازی اینترنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
446 - 456
حوزههای تخصصی:
با افزایش دسترسی به اینترنت به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی، افزایش استفاده ناکارآمد از اینترنت در نوجوانان مشاهده می شود. اختلال بازی اینترنتی به معنای استفاده مداوم و مکرر از اینترنت برای شرکت در بازی ها، اغلب با بازیکنان دیگر است که منجر به اختلال یا ناراحتی قابل توجه بالینی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی علائم اختلال بازی اینترنتی در رابطه بین احساس تنهایی و اضطراب اجتماعی با سرگردانی ذهنی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقاطع متوسطه اول و متوسطه دوم (نوجوانان 13 تا 18 ساله) شهر تهران در سال تحصیلی 1401_1402، و حجم نمونه 252 نفر است. متغیرهای پژوهش با استفاده از پرسش نامه اختلال بازی اینترنتی وانگ و چانگ (2002)، پرسش نامه سرگردانی ذهنی (MWQ)، پرسش نامه اضطراب اجتماعی (SAIN) و پرسش نامه احساس تنهاییUCLA)) سنجش شد. برای استخراج نتایج توصیفی و تحلیل مسیر از نرم افزارهای spss25 و Smart PLS 3 استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد متغیر علائم اختلال بازی اینترنتی در رابطه اضطراب اجتماعی و سرگردانی ذهنی نقش میانجی دارد. هم چنین نشان داده شد متغیر علائم اختلال بازی اینترنتی در رابطه احساس تنهایی و سرگردانی ذهنی نقش میانجی ندارد. به این صورت که رابطه مستقیم احساس تنهایی و سرگردانی ذهنی تأیید و رابطه احساس تنهایی و اختلال بازی اینترنتی رد شد. برنامه هایی جهت کاهش اضطراب اجتماعی و احساس تنهایی می تواند به کاهش سرگردانی ذهنی دانش آموزان کمک کند. هم چنین با فراهم کردن برنامه هایی جهت کاهش اضطراب اجتماعی می توان رفتار بازی در نوجوانان را مدیریت نمود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
273 - 296
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد. پژوهش حاضر کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، شامل بیماران مبتلا به عروق کرونری قلب مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان مدائن تهران در شش ماهه دوم سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 34 بیمار مبتلا به عروق کرونری قلب با روش نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 بیمار در گروه آزمایش و 16 بیمار در گروه گواه). بیماران در آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد Wynne et al. را طی یک و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی Sherer et al. (SEQ) و پرسشنامه خودمراقبتی Galiana et al. (SCQ) استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از شش فرایند پذیرش روانی، گسلش شناختی، خود تحت عنوان زمینه، تعامل با زمان حال، ارزش های مشخص شده و رفتار متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و طرحواره درمانی بر همدلی، تنظیم هیجان و سلامت روان دختران نوجوان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و طرحواره درمانی بر همدلی، تنظیم هیجان و سلامت روان دختران نوجوان بدسرپرست انجام شد. روش: این مطالعه به صورت ترکیبی(کیفی و کمی) بود. در بخش کیفی روش پژوهش پدیدارشناسانه و در بخش کمی روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دختران نوجوان بدسرپرستی بود که در سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند.. در بخش کمی، نمونه آماری پژوهش حاضر را 45 نفر از دختران نوجوان بد سرپرست تشکیل دادند. گروه آزمایش اول برنامه مداخله ای مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و گروه آزمایش دوم برنامه طرحواره درمانی را دریافت و گروه کنترل برنامه ای را دریافت نکرد. پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ (1972)، همدلی داویس (1994) و تنظیم هیجان گروس و جان(2003) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 28 انجام شد و از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای یکی از مقیاس های تنظیم هیجان( ارزیابی مجدد هیجان) فقط مداخله تجربه زیسته اثربخش بود و بر همدلی و سلامت روان هر دو روش مداخله اثربخش بودند(05/0>p). آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که اثربخشی مداخله تجربه زیسته بر همدلی بیشتر از مداخله طرحواره درمانی بود اما میزان اثربخشی دو روش مداخله بر سلامت روان یکسان بود. نتیجه گیری : با توجه به نتایج می توان گفت برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی در ارتقا توانمندی دختران نوجوان بدسرپرست اثربخش بوده و به کارگیری آن در فرایند درمان و آموزش پیشنهاد می گردد.
اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر عملکرد جنسی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر عملکرد جنسی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شده است. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری 3 ماهه انجام گرفت. تعداد 105 نفر از زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده مراکز مشاوره و کلینیک های خدمات روان شناختی اداره بهزیستی منطقه 1 شهر تهران در بازه زمانی اردیبهشت تا شهریور در سال 1402 با در نظر گرفتن معیارهای ورودی، 30 نفر از کسانی که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند (با اخذ رضایت کتبی) انتخاب و از طریق جایگزینی تصادفی به شیوه زیر صورت پذیرفت و به طور تصادفی به گروه آزمایش (درمان هیجان محور و گروه کنترل هر کدام 15 نفر) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه عملکرد جنسی را در سه مرحله تکمیل و اندازه گیری قرار گرفت. جلسات درمان مذکور درمان زوج درمانی هیجان مدار (8جلسه 90 دقیقه ای) به صورت گروهی انجام گرفت. فرضیه مربوط به اثربخشی مداخله پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد میانگین متغیر عملکرد جنسی در مرحله پیش آزمون بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد که نشانگر همگن بودن دو گروه پژوهش در مرحله پیش آزمون است، اما تفاوت بین دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری بود که می تواند حاکی از اثربخشی مداخله مذکور بر متغیر ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری بوده است (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار می تواند در بهبود عملکرد جنسی زنان آسیب دیده از خیانت همسر به عنوان مداخلات روانشناسی استفاده شود.
A Structural Model to Explain Quality of Life Based on Early Maladaptive Schemas and the Mediating Role of Self-Care in Female Patients with Type 2 Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The objective of this study was to propose a structural model explaining the quality of life based on early maladaptive schemas and the mediating role of self-care in female patients with type 2 diabetes. Methods: This descriptive-correlational study employed structural equation modeling. The statistical population included all female patients with type 2 diabetes in Tehran who visited medical centers in 2021. The sample consisted of 250 female patients with type 2 diabetes from Tehran in 2021, selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the short form of the World Health Organization Quality of Life Questionnaire (WHO, 1996), the short form of the Young Schema Questionnaire (Young, 1998), and the Diabetes Self-Care Activities Questionnaire (Toobert et al., 2000). Data analysis was conducted using structural equation modeling and Pearson correlation methods with SPSS.22 and AMOS.22 software. Findings: Fit indices indicated a good fit of the proposed model with the data: PCFI = 0.655, PNFI = 0.661, CMIN/DF = 2.90, RMSEA = 0.089, IFI = 0.917, CFI = 0.914, GFI = 0.903. The highest coefficient (-0.47) was related to the pathway from the domain of impaired autonomy and performance to quality of life. The determination coefficient for the marital relationship quality variable in the proposed structural model was 0.889, indicating that exogenous variables could predict 89% of the changes in quality of life, which is considered strong. Conclusion: It can be concluded that the structural model explaining quality of life based on early maladaptive schemas and the mediating role of self-care in female patients with type 2 diabetes was well-fitted.
مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای و از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه مورد نظر کلیه کارکنان دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک و دانشگاه پیام نور اراک در سال 1400 بود که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 112 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 56 نفری با و بدون نشانگان افسردگی جایگزاری شدند. داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار آماری spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین مولفه های پس فکرهای خشم، افکار انتقام، خاطره های خشم و تعارض با همکار بین دو گروه با و بدون نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه با نشانگان افسردگی تمامی این مؤلفه ها نمرات بالاتری را نسبت به گروه بدون نشانگان افسردگی کسب کرده بودند. بین دو مؤلفه شناختن علت ها و تعارض با سرپرست تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد (05/0p<). می-توان گفت که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی در محیط کار (مانند خشم و تعارضات موجود در محیط کار) می شود از افسردگی در کارکنان جلوگیری کرد.
نقش میانجی شرم از تصویر بدنی در رابطه بین تجربه بدرفتاری هیجانی در دوران کودکی و اختلال بازی اینترنتی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی شرم از تصویر بدنی در رابطه بین تجربه بدرفتاری هیجانی در دوران کودکی و اختلال بازی اینترنتی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر در سال 1401 بودند. در این مطالعه 260 نفر به روش دردسترس حضور داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ؛ برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس شرم از تصویر بدنی (BISS؛ دوارت و همکاران، 2014) و فرم کوتاه مقیاس نه گویه ای اختلال بازی آنلاین (IGDS9-SF؛ پونتز و گریفث، 2015) انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و روش بوت استرپ انجام شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی نقش میانجی شرم از تصویر بدنی در رابطه بین تجربه بدرفتاری هیجانی در دوران کودکی و اختلال بازی آنلاین برازش مطلوب داشت. نتایج تحلیل مدل معادلات ساختاری نشان داد که تجربه بدرفتاری هیجانی در دوران کودکی به صورت مستقیم و معنادار بر اختلال بازی اینترنتی و شرم از تصویر بدنی اثر داشت (05/0>P). نتیجه دیگر نشان داد که شرم از تصویر بدنی به صورت مستقیم و معنادار بر اختلال بازی اینترنتی اثر دارد (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نیز نشان داد که شرم از تصویر بدنی بین تجربه بدرفتاری هیجانی در دوران کودکی و اختلال بازی اینترنتی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این داشت که تجربه بدرفتاری هیجانی در دوران کودکی به صورت مستقیم و به واسطه آسیب به تصویر بدنی بر اختلال بازی اینترنتی در دانشجویان اثر دارد.
اثربخشی آموزش نیک زیستی روانشناختی براساس مدل پرما به دختران 14 تا 16 ساله با علائم اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیک زیستی ترکیبی از احساس خوب و عملکرد مؤثر است که در معنای گسترده تر آن یعنی بالندگی، از پیگیری موفقیت آمیز پنج مولفه پرما شامل احساسات مثبت، مجذوبیت و اشتغال، روابط، معنا و دستاورد به دست می آید. با توجه به اینکه اضطراب و استرس ازجمله مشکلات هیجانی در نوجوانی هستند که می تواند باعث کاهش نیک زیستی روانی و رضایت از زندگی شود، هدف از انجام این پژوهش آموزش مدل پرما به دختران 14 تا 16 ساله با علائم اضطراب بود. بدین منظور، نمونه گیری غیر تصادفی از نوع دردسترس و هدفمند از دانش آموزان دختر پایه نهم و دهم (دوره اول و دوم متوسطه) شهر تهران انجام گرفت. پژوهش از نوع شبه آزمایشی یک گروه با طرح پیش آزمون - پس آزمون و آزمون پی گیری بود. پرسش نامه خودسنجی آخنباخ برای تعیین نمونه ها با علائم اضطرابی و پرسش نامه پرما در ابتدا و انتهای دوره آموزشی و پیگیری پس از گذشت سه ماه اجرا شد. دوره آموزشی در 6 جلسه هفتگی یک و نیم ساعته برگزار شد. یافته ها نشان داد نمره کل پرما و مؤلفه های هیجان مثبت، مجذوبیت، روابط مثبت و معنا پس از دوره آموزشی افزایش معنادار و نمره علائم اضطراب، کاهش معنادار داشت. در پیگیری سه ماهه نیز تغییرات در هجان مثبت و روابط مثبت ماندگار و مؤلفه مجذوبیت افزایش معنادار یافت. با وجود بهبود در مؤلفه دستاورد، تغییرات به سطح معناداری نرسید. براساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت، آموزش مدل پرما باعث افزایش نیک زیستی و کاهش علائم اضطراب در نوجوانان دختر 14 تا 16 ساله می شود و این تغییرات در طول زمان ماندگار است.
تبدیل تهدیدهای ناشی از تعارض به فرصت های تعالی فرد و سازمان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
113 - 133
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تعارض؛ در نتیجه ی محیط رقابتی و به شکل های مختلف درون فردی، بین فردی، درون گروهی، بین گروهی و درون سازمانی ظهور یافته که هدف از این تحقیق؛ تبیین چیستی، چرایی وچگونگی تبدیل تهدیدهای ناشی از تعارض به فرصت های تعالی فرد وسازمان، بوده است.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر، به روش کتابخانه ای بارویکرد توصیفی- تحلیلی است؛ دراین تحقیق کیفی، با مطالعه ی کتب و منابع معتبرداخلی وخارجی، مضامین را کشف وبا بهره گیری ازسایت ها و مقالات پژوهشی، یادداشت هایی را به صورت فیش استخراج وبا طبقه بندی موضوعی فیش ها، به نگارش در آمده است.یافته ها: باتوجه به پیچیدگی روزافزون سازمان ها و تفاوت در اندیشه، نگرش و باورهای افراد، تعارض به عنوان جزء اجتناب ناپذیر زندگی سازمانی امروز مطرح می باشد. اجتناب ناپذیر بودن تعارض نمایانگر منفی بودن آن نیست؛ بلکه باید توجه داشت که با مدیریت مطلوب تعارض، می توان نتایج مطلوبی را برای سازمان به ارمغان آورد. نتیجه گیری: تعارض؛ ضرورتاً امری منفی نیست؛ بلکه حد متوسطی از آن برای تکامل سازمان و فرد ضروری می باشد که با مدیریت وبرخورد اصولی با پدیده ی تعارض، می توان تهدید تعارض را به فرصتی برای شکوفایی استعدادها وبه فعلیت رساندن خلاقیت ها برای بالا بردن سطح عملکرد مبدل ساخت.
تأثیر آموزش مهارت های خودتعیین گری بر سرزندگی تحصیلی و امید تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مداخلات مبتنی بر خودتعیین گری بر سرزندگی تحصیلی و امید تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت است. این مطالعه، یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه مورد بررسی پژوهش حاضر شامل دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت شهرستان شاهرود بودند. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز تیزهوش کم پیشرفت بود که به شیوه نمونه گیری قضاوتی انتخاب و به طور تصادفی و مساوی، در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش در برنامه ی آموزش مهارت های خودتعیین گری که در 8 جلسه 50 دقیقه ای (یک جلسه در هفته) اجرا شد، شرکت کرد، در حالیکه گروه گواه در این برنامه شرکت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی سرزندگی تحصیلی (1391) و پرسشنامه ی امید تحصیلی (2001) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های خودتعیین گری بر سرزندگی تحصیلی و امید تحصیلی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت اثر مثبت و معناداری داشت (05/0>P). از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت آموزش مهارت های خودتعیین گری بر سرزندگی و امید تحصیلی دانش آموزان تیزهوش کم پیشرفت تأثیر دارد. لذا، می توان از این روش در برنامه آموزشی و توان بخشی این گروه از کودکان بهره برد.
تاثیر درمان فراشناختی- تحلیلی بر توانمندی من پرستاران دچار اضطراب و افسردگی بخش های کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
25 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر درمان فراشناختی - تحلیلی بر توانمندی من پرستاران دچار اضطراب و افسردگی بخش های کووید-19بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش تک آزمودنی نیمه آزمایشی(کمی) از نوع A-B است. جامعه آماری، پرستاران مبتلا به اختلال اضطراب و افسردگی مراجعه کننده به مراکز روانشناختی شهر زاهدان بودند. 3 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به مدت 10 جلسه تحت مداخله قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی توانمندی من استفاده شد. از تحلیل دیداری درون موقعیتی و بین موقعیتی برای تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که داده های دو مرحله ی خط پایه و مداخله از ناهمپوشانی مناسبی برخوردارند. تایو-یو برای سه شرکت کننده به ترتیب (93/0، 82/0، 82/0)، هجز–جی به ترتیب (73/1، 5/1، 84/0) و نمره شاخص تغییر پایا به ترتیب (6/117، 96/21، 9/55) به دست آمد، که افزایش نمرات با اندازه اثر بالا و تغییر قابل اطمینان را نشان می دهد.نتیجه گیری: درمان فراشناختی تحلیلی بر توانمندی من پرستاران تاثیر دارد. به مدیران مراکز بهداشتی-درمانی و روانشناسان توصیه می شود، که درمان فراشناختی تحلیلی را در برنامه های پیشگیری و درمان مشکلات روانشناختی افراد بخصوص پرستاران، مد نظر قرار دهند.
اثر آموزش مهارت های مقابله ای بر طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
59 - 75
حوزههای تخصصی:
مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی با طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ناسالم و کاهش بهزیستی ذهنی مواجه اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش مهارت های مقابله ای بر طرح واره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان پزشکی شهر سنندج در سال 1402 بود. 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و به تساوی دردو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابتدا پیش آزمون با پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی اجرا شد. برای گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای (دو بار در هفته) آموزش مهارت های مقابله ای برگزار گردید. پس آزمون پس از مداخله و پیگیری پس از یک ماه در گروه ها اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های مقابله ای باعث کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه و افزایش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی شد. توصیه می شود از این نتایج در مراکز مشاوره و روان درمانی برای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی استفاده شود.
تأثیر آموزش ارتباط بدون خشونت بر خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
107 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه ارتباط بدون خشونت بر خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با آسیب شنوایی انجام شد. این مطالعه، یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. تعداد کل جامعه آماری 49 نفر بود که 30 نفر از مادران کودکان با آسیب شنوایی از مدارس تلفیقی شهر اصفهان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل 15 نفری جایگزین شدند. همه شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس خودکارآمدی والدگری دومکا و همکاران و بهزیستی روان شناختی ریف ارزیابی شدند. گروه آزمایش در برنامه ارتباط بدون خشونت در 8 جلسه 45 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه شرکت کردند. سپس هر دو گروه با همان مقیاس ها ارزیابی شدند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که برنامه ارتباط بدون خشونت تأثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی در گروه آزمایش داشت. با توجه به اینکه مداخله سبب بهبود خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با آسیب شنوایی شد؛ بنابراین برنامه ریزی برای این مداخله نقش مهمی در بهبود خودکارآمدی والدگری و بهزیستی روان شناختی مادران دارد.
بررسی تأثیر آموزش مهارت های کنترل هیجان و کنترل خشم بر آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: آمار روزافزون وابستگی به مواد مخدر بخصوص اشاعه آن در بین نوجوانان و دانش آموزان نشان می دهد که نسل جوان و دانش آموز که باید در جهت سازندگی و پیشرفت جامعه مشارکت داشته باشند، در دام اعتیاد به هدر می رود. ازاین رو، لازم است بررسی های وسیع و عمیق در مورد شناسایی عوامل زمینه ساز اعتیاد انجام گیرد، لذا با توجه به این که پیش گیری بهتر از درمان است در پژوهش حاضر هدف آموزش مهارت های کنترل هیجان و کنترل خشم بر آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان پرداخته شد. مواد و روش کار: روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش انجام گردید. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم ناحیه 2 شهر زاهدان با تعداد 3500 نفر تشکیل دادند که نهایت تعداد 60 دانش آموز به صورت تصادفی ساده در 3 گروه آزمایش با تعداد 45 نفر (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل با تعداد 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد وید و بوچر (۱۹۹۲)، و آزمون هیجان خواهی و پرسشنامه کنترل خشم استفاده گردید. روایی محتوایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون لوین و تحلیل کوواریانس از طریق نرم افزارهای SPSS23 صورت گرفت. یافته ها: با توجه به کمتر بودن سطح معناداری از 01/0 می توان نتیجه گرفت واریانس های متغیر آمادگی اعتیاد همگن می باشند. به عبارت دیگر بین متغیر آمادگی اعتیاد موردبررسی در بین دو گروه پیش از آزمون و پس از آزمون موردبررسی تفاوت معناداری وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: یافته های به دست آمده از نشان داد که آموزش مهارت های کنترل هیجان و کنترل خشم سرکوب شده بر آمادگی به اعتیاد در دانش آموزان پسر متوسطه دوم زاهدان مؤثر بود.
طراحی و ساخت ابزار سنجش "مخاطرات روانی و اجتماعی محیط کار"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی ابزار سنجش "مخاطرات روانی و اجتماعی در محیط کار" در سال 1402 انجام شد.
روش: این پژوهش با بررسی متون بالادستی و نیز با نظرخواهی از خبرگان (20 خبره) به صورت آمیخته اکتشافی از نوع توسعه ابزاری انجام شد. جهت جمع آوری داده ها در بخش کیفی علاوه بر بررسی متون، از مصاحبه نیمه ساختارمند نیز استفاده گردید و در بخش کمّی ابزار تدوین شده دستاورد بخش کیفی، به عنوان زیربنای پژوهش قرار گرفت و اینگونه آمیختگی بخش کیفی با کمّی صورت پذیرفت. در بخش کمی از بین افراد شاغل، 62 نفر (زن و مرد) به شیوه تصادفی انتخاب شده و نمونه را تشکیل دادند. روش تحلیل داده ها تحلیل مضمون، محاسبه شاخص روایی محتوا، نسبت روایی محتوا، نمره تاثیر، توان افتراقی و همسانی درونی، بود.
یافته ها: یافته های حاصل از بخش کیفی با بررسی اسنادبالادستی تعداد 69 مولفه موثر در مخاطرات روانی-اجتماعی و اثرات آن بر ارزیابی محیط کار را نشان داد که براساس آن استخر اولیه با 83 گویه تهیه شد. پس از قرار دادن استخر اولیه گویه ها در اختیار خبرگان، یافته های حاصل از بررسی CVI و CVR نشان داد تعداد 31 گویه از دید خبرگان از کیفیت لازم برخوردار نبوده و حذف شدند. در خصوص IS، DP و IC نیز برای همه 52 گویه باقی مانده به ترتیب مقادیر بالاتر از 5/1، 1 و 7/0 حاصل شد.
نتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت فرم 52 گویه ای تهیه شده شرایط لازم جهت بررسی در سطح نمونه اصلی گروه هدف را دارد و می توان آن را در نمونه وسیعی از گروه هدف، جهت دستیابی به ساختار نهایی و نمرات هنجار به کار گرفت.
ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده: نقش میانجیگر تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت درگیری تحصیلی در موفقیت دانش آموزان، برخی صاحب نظران در حوزه روانشناسی تربیتی به تبیین این سازه پرداخته اند. هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری پیش بینی درگیری تحصیلی بر اساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آنها 407 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی، پرسشنامه خودتنظیمی، مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده و مقیاس تنیدگی تحصیلی برای نوجوانان بود. داده ها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ضرایب مسیر غیرمستقیم بین حمایت اجتماعی ادراک شده (01/0> P، 115/0=β) و خودتنظیمی (01/0> P، 140/0=β) با درگیری تحصیلی با میانجیگری استرس تحصیلی در سطح 01/0 مثبت و معنادار بودند. نتیجه گیری: درگیری تحصیلی براساس خودتنظیمی و حمایت اجتماعی ادراک شده با میانجیگری تنیدگی تحصیلی در دانش آموزان پیش بینی می شود. پیشنهاد می شود ضمن توجه به سایر عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی، با آگاهی رسانی به والدین، معلمین و مربیان از طریق مدارس، کارگاه ها، رسانه ها، آنان را در فراهم آوردن محیط های حمایتی مناسب یاری کرد.
پیش بینی میزان تحقق انسان کامل اسلامی بر اساس خودمهارگری و استحکام من(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی میزان تحقق انسان کامل اسلامی بر اساس خودمهارگری و استحکام من است. روش پژوهش بنیادی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش را بزرگ سالان ایرانی در بازه سنی 18 60 سال تشکیل داده اند که از میان آنها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه انسان کامل اسلامی (PIH، بشیری و همکاران، 1399)، پرسش نامه خودمهارگری اسلامی (ISC، رفیعی هنر، 1390) و پرسش نامه استحکام من (ESS، بشارت، 1386) جمع آوری گردید. نتایج با روش مدل سازی معادلات ساختاری بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS21 و AMOS21 انجام شد. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پیشنهادشده بر اساس فرضیه های تحقیق از برازش مناسبی برخوردار است و ۲/۸۵٪ از تغییرات متغیر انسان کامل اسلامی توسط متغیرهای خودمهارگری و استحکام من قابل تبیین است. به طوری که اثر متغیر خودمهارگری تقریباً ۶ برابر اثر متغیر استحکام من است. به طورکلی هرچه افراد خودمهارگری و استحکام من بالاتری داشته باشند، می توانند به انسان کامل اسلامی نزدیک تر باشند و توجه به آنها در برنامه های آموزشی و مداخله ای می تواند ارزشمند باشد.
Clustering somatic symptoms based on psychological risk factors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۲ - Serial Number ۲۰, Spring ۲۰۲۴
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Objective: Somatic symptoms consist of a wide range of symptoms and until yet clustering them has been very challenging for researchers and therapists. The present study aims to explore underlying psychological factors of various functional somatic symptoms and determine if there are any similarities or differences in these factors that could help classify these symptoms as one syndrome or discrete ones.
Method: This study adopted an association rule mining method based on data mining. 643 participants were recruited using a convenience sampling technique. Data were collected using the checklist of somatic symptoms (Lacourt et al., 2013), Attachment Questionnaire (Hazan & Shaver, 2017), Defense Style Questionnaire (Andrews et al., 1993), and Levels of Emotional Awareness Scale (Lane, 2006).
Results: Cognitive, gastrointestinal, and fatigue symptoms are related more to immature defense mechanisms. Musculoskeletal, respiratory, and cardiac symptoms are associated with neurotic defenses. Fatigue symptoms are associated with ambivalent attachment and musculoskeletal symptoms are related more to avoidant attachment. Indeed, it could be said that there are two clusters of somatic symptoms, one of which is attachment and the other is defense mechanisms. This supports the splitters’ view about somatic syndromes.
Conclusions: These findings show various types of somatic symptoms have qualitatively different risk factors. Our findings imply that psychotherapists should consider the kind of syndromes a patient has and their underlying psychological predispositions to manage the problem better.
Development of a Structural Model of Quality of Life Based on Resilience with the Mediation of Perceived Stress in Women with Rheumatoid Arthritis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
56-64
حوزههای تخصصی:
Objective: Musculoskeletal diseases are among the most common and costly illnesses across all age groups and various communities, leading to disability, incapacity, early retirement, and job loss. The present study aimed to develop a structural model of quality of life based on resilience with the mediation of perceived stress in women with rheumatoid arthritis. Methods: The research method was descriptive-survey with a structural equation modeling design. The statistical population included women with rheumatoid arthritis in the city of Isfahan. The women with rheumatoid arthritis referred to medical centers in Isfahan had at least one year of disease history. Data were collected using the Varni-Kazisnki and Keller Quality of Life Questionnaire (1996), the Connor-Davidson Resilience Scale, Antonovsky’s Sense of Coherence Questionnaire (1993), Cohen, Kamarck, and Mermelstein’s Perceived Stress Questionnaire (1983), and the Gratz and Roemer Emotion Regulation Difficulty Scale (2004). Data were analyzed using structural equation modeling and Amos26 software. Findings: The results showed that the direct effect of resilience on the quality of life of patients with rheumatoid arthritis was significant (β = 0.25; P < 0.01). The indirect effect of resilience through the mediation of perceived stress on the quality of life of patients with rheumatoid arthritis was significant (β = 0.16; P < 0.01). Additionally, the total effect of resilience through the mediation of perceived stress on quality of life was significant (β = 0.41; P < 0.01). Conclusion: It can be concluded that the structural model of quality of life based on resilience with the mediation of perceived stress was well-fitted, and perceived stress played a mediating role in the relationship between quality of life and resilience in women with rheumatoid arthritis.