مطالب مرتبط با کلیدواژه

نوجوانان بدسرپرست


۱.

اثربخشی سایکودراما با محتوای تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم هیجانی و عملکرد اجتماعی انطباقی دختران نوجوان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سایکودراما تحلیل رفتار متقابل راهبردهای تنظیم هیجانی روابط با همسالان نوجوانان بدسرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۷ تعداد دانلود : ۵۷۹
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی سایکودراما با محتوای تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم هیجانی و روابط با همسالان در نوجوانان دختر بدسرپرست استان اصفهان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت دو گروهی (گروه آزمایش و گروه کنترل) همراه با سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری( یک ماهه) بود. جامعه آماری، کلیه دختران نوجوان بدسرپرست استان اصفهان در سال 1394 بود که از میان آن ها 22 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های دشواری های تنظیم هیجانی(DERS) و مقیاس عملکرد اجتماعی- انطباقی کودک و نوجوان(CASAFS) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیره نشان دهنده تاثیر معنادار مداخله سایکودراما با محتوای تحلیل رفتار متقابل بر کاهش دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و همچنین بهبود روابط با همسالان، در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بود. نتیجه گیری: به طور کلی  نتایج حاکی از آن بود که سایکودراما با محتوای تحلیل رفتار متقابل با اثربخشی بر فرآیند تنظیم هیجانات دختران نوجوان بدسرپرست موجب افزایش کارآمدی آنان در استفاده از راهبردهای موثر تنظیم هیجانی و در نتیجه بهبود روابط از جمله روابط با همسالان می گردد.
۲.

مقایسه اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و طرحواره درمانی بر همدلی، تنظیم هیجان و سلامت روان دختران نوجوان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته طرح واره درمانی همدلی تنظیم هیجان سلامت روان نوجوانان بدسرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و طرحواره درمانی بر همدلی، تنظیم هیجان و سلامت روان دختران نوجوان بدسرپرست انجام شد. روش: این مطالعه به صورت ترکیبی(کیفی و کمی) بود. در بخش کیفی روش پژوهش پدیدارشناسانه و در بخش کمی روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دختران نوجوان بدسرپرستی بود که در سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند.. در بخش کمی، نمونه آماری پژوهش حاضر را 45 نفر از دختران نوجوان بد سرپرست تشکیل دادند. گروه آزمایش اول برنامه مداخله ای مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی و گروه آزمایش دوم برنامه طرحواره درمانی را دریافت و گروه کنترل برنامه ای را دریافت نکرد. پرسشنامه های سلامت روان گلدبرگ (1972)، همدلی داویس (1994) و تنظیم هیجان گروس و جان(2003) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 28 انجام شد و از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای یکی از مقیاس های تنظیم هیجان( ارزیابی مجدد هیجان) فقط مداخله تجربه زیسته اثربخش بود و بر همدلی و سلامت روان هر دو روش مداخله اثربخش بودند(05/0>p). آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که اثربخشی مداخله تجربه زیسته بر همدلی بیشتر از مداخله طرحواره درمانی بود اما میزان اثربخشی دو روش مداخله بر سلامت روان یکسان بود. نتیجه گیری : با توجه به نتایج می توان گفت برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی در ارتقا توانمندی دختران نوجوان بدسرپرست اثربخش بوده و به کارگیری آن در فرایند درمان و آموزش پیشنهاد می گردد.