فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۸)
۱۵۲-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان وابسته به بازی های اینترنتی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهرستان بابل در سال ۱۴۰۲ تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه ۳۱۰ نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه های اضطراب اجتماعی نوجوانان (لاجرکا، 1999، SAS-A)، سبک های دلبستگی (سیمپسون، 1990، AAI)، تنظیم شناختی هیجان گولن و همکاران (2012، ERQ-CA) و اعتیاد به بازی های اینترنتی (وانگ و همکاران، 2002، GAS) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته ها نشان داد که سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرای اضطرابی با اضطراب اجتماعی به طور مستقیم و مثبت و سبک دلبستگی ایمن به طور منفی و مستقیم دارای رابطه معنی دار بودند (05/0p<). همچنین در رابطه ی بین سبک های دلبستگی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان وابسته به بازی های اینترنتی، نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان نیز معنادار گزارش شد (05/0>P). نتیجه گیری می شود تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب اجتماعی در نوجوانان وابسته به بازی های اینترنتی دارای نقش واسطه است.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های فرزندپروری در پیش بینی خودکشی با میانجی گری افسردگی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
102 - 114
حوزههای تخصصی:
خانواده یک کانون فرهنگی- اجتماعی مهم به شمار می آید و نقش مهمی در پیشگیری از مسائل آسیب زای افراد در آینده دارد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه ساختاری گرایش به خودکشی، الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های فرزندپروری با میانجی گری افسردگی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل ۲۳۷ نفر از زنان قربانی خشونت خانگی که به ۳ مرکز بهزیستی، اورژانس اجتماعی و اورژانس اجتماعی صدرا در استان فارس مراجعه کرده بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های فرزندپروری (PSI)، الگوی های ارتباطی خانواده تجدید نظر شده (RFCP)، افکار خودکشی بک (BSSI) و افسردگی بک نسخه دوم (BDI-II) پاسخ دادند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و AMOS-22 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. طبق نتایج الگوی ارتباطی همنوایی، سبک های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه از طریق افزایش افسردگی منجر به افزایش گرایش به خودکشی، و الگوی ارتباطی گفت وشنود، سبک فرزندپروری مقتدرانه از طریق کاهش افسردگی منجر به کاهش گرایش به خودکشی می شود. به نظر می رسد تعامل و روش های تربیت ناسازگاری که والدین برای فرزندانشان در نظر می گیرند اثرات مخربی را بر رفتار، انتظارات و افزایش ریسک گرایش به خودکشی در آینده می گذارد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متاهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متاهل شاغل بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شاغل شهر تهران در سال 1403 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تفکر ارجاعی اهرینگ و همکاران (PTQ،2010) و کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (RDAS، 1995) بود. گروه آزمایش تحت مداخله رفتار درمانی دیالکتیکی طی 10 جلسه، 90 دقیقه ای هفته ای یکبار قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. جهت تجزیه وتحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. نتیجه گیری می شود که رفتار درمانی دیالکتیک در بهبود تفکر ارجاعی و کیفیت روابط زناشویی در زنان متأهل شاغل موثر است.
The Relationship Between Self-Esteem and Academic Achievement with Test Anxiety in Students
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to ascertain how middle school students at Fakhri Zadeh School in Ardabil Province's academic year of 2023–2024 related their self-esteem, academic achievement, and test anxiety.
Methods: The descriptive-correlational research approach was used for the objective of the study. All middle school students at Fakhrizadeh School were included in the statistical population, and 60 students from the same school were chosen for the study using convenience sampling. The Rosenberg Self-Esteem Scale (RSES) and the Test Anxiety Scale (TAS) were the instruments utilized in this study. The SPSS program version 23 was employed for the tests, which included linear regression and the Pearson correlation coefficient.
Results: The current study's findings indicated no significant correlation between academic success and either test anxiety (p=0.47) or self-esteem (p=0.88). Test anxiety and self-esteem, however, were significantly and negatively correlated (p<0.001). Furthermore, test anxiety was significantly predicted by self-esteem (p<0.001).
Conclusion: The findings of this study show that self-esteem plays a part in predicting test anxiety, and since students' self-esteem may be raised by offering them courses, it is feasible to establish the conditions necessary to lessen test anxiety.
تأثیر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی کم شدت و اینتروال پر شدت بر توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی در دانشجویان کم تحرک در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه و حافظه از فرایندهای شناختی هستند که در امر یادگیری نقش بارزی را ایفا می کنند. شدت فعالیت های ورزشی می تواند نقش مهمی در عملکردهای شناختی داشته باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تأثیر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی کم شدت و اینتروال پر شدت بر توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی در دانشجویان کم تحرک در دوران کرونا بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان پسر دانشگاه فنی و حرفه ای شیراز در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود که تعداد ۵۱ نفر به عنوان نمونه در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون رنگ واژه استروپ و آزمون حافظه وکسلر بزرگسالان استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار میان میانگین های پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل بود؛ بدین معنی که تمرینات تداومی کم شدت می تواند میزان توجه انتخابی (89/0=Eta،001/0=P،40/58=F)، حافظه فعال (75/0=Eta،003/0=P، 89/36=F) و کارکرد اجرایی (94/0=Eta،001/0=P، 66/62=F) را در دانشجویان کم تحرک بهبود بخشد (05/0p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات تداومی کم شدت میزان توجه انتخابی، حافظه فعال و کارکرد اجرایی را در دانشجویان کم تحرک بهبود می بخشد؛ بنابراین، فعالیت تداومی کم شدت در مقایسه با فعالیت اینتروال پرشدت، مؤثرترین فعالیت ورزشی در بهبود عملکردهای شناختی است.
بررسی رابطه بین آموزش مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی و کاهش استرس در دانش آموزان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
94 - 101
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین آموزش مهارت های ارتباطی و تأثیر آن بر سلامت روانی و کاهش استرس در دانش آموزان پرداخته است. در دنیای امروز، مهارت های ارتباطی به عنوان یکی از عوامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی شناخته می شوند. با توجه به افزایش فشارهای روانی و استرس های ناشی از محیط های آموزشی، آموزش این مهارت ها می تواند به دانش آموزان کمک کند تا به طور مؤثرتری با چالش ها و مشکلات روزمره خود مواجه شوند. این مطالعه با استفاده از یک نمونه آماری شامل 324 دانش آموز از مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی به طور معناداری بر سلامت روانی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و همچنین منجر به کاهش سطوح استرس در آن ها می شود. یافته ها حاکی از آن است که دانش آموزانی که مهارت های ارتباطی را فراگرفته اند، توانایی بیشتری در مدیریت احساسات و برقراری ارتباط مؤثر با دیگران دارند که این امر به بهبود سلامت روانی و کاهش استرس کمک می کند. این تحقیق می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی در مدارس مورد استفاده قرار گیرد و به مدیران و معلمان توصیه می شود که به آموزش مهارت های ارتباطی به عنوان یک ابزار مؤثر در ارتقاء سلامت روانی و کاهش استرس دانش آموزان توجه بیشتری داشته باشند. در نهایت، پیشنهاد می شود که پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام شود تا به درک عمیق تری از تأثیر مهارت های ارتباطی بر سلامت روانی و استرس در دانش آموزان دست یابیم.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
254 - 234
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن در دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات روانسنجی بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مدارس دوره ی متوسطه ی اوّل شهر گرمی (استان اردبیل) در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 314 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن گرهام و همکاران (2023) و مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه تیان و همکاران (2014) استفاده شد. برای بررسی پایایی از روش ضریب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و برای بررسی روایی از تحلیل عاملی تاییدی و روایی همگرا استفاده شد. تحلیل ها با استفاده از نرم افزار 25SPSS و نرم افزار 8/8LISREL انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، هفت عامل کنجکاوی، مشارکت، شناخت اجتماعی، نمرات، رقابت، تنظیم هیجان، و رفع بی حوصلگی را برای پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن تأیید کرد. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون برای بررسی روایی همزمان پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن نشان داد که بین نمره ی دانش آموزان در پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن با مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان در مدرسه رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همسانی درونی پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن بر حسب ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شد و با ضرایب همبستگی 73/0 تا 81/0 مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه ی انگیزه ی نوشتن برای سنجش این سازه در نمونه های دانش آموزان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
رابطه سبک های دلبستگی و کیفیت خواب با واسطه گری عدم تحمل بلاتکلیفی در زنان متاهل دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی و کیفیت خواب زنان متاهل دارای افکار خودکشی با واسطه گری عدم تحمل بلاتکلیفی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی _همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش شامل تمام زنان متاهل شهر شیراز در سال 1402 بود که در مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI) نمره بیش از 5 به دست آوردند، از بین آن ها به صورت در دسترس 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال RAAS)) کولینز و رید (1989)، مقیاس افکار خودکشی (BSSI) بک) 1989)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) فریستون(1996) و پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) پیترزبورگ (1993) بود. mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">[aS1] روش تحلیل این پژوهش، تحلیل مسیر بود. یافته ها نشان داد که مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار بود. بررسی اثرات مستقیم نشان داد که تاثیر هر سه سبک دلبستگی اضظرابی/دوسوگرا،ایمن و اجتنابی و عدم تحمل بلاتکلیفی بر کیفیت خواب تایید شد (001/0>p). بررسی اثرات غیرمستقیم نشان داد عدم تحمل بلاتکلیفی نقش میانجی بین سبک های دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی/دوسوگرا با کیفیت خواب داشت (05/0>p). mouseout="msoCommentHide('_com_2')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_2','_com_2')">[ao2] این نتایج نشان می دهد که عدم تحمل بلاتکلیفی نقش میانجی معناداری در رابطه سبک های دلبستگی وکیفیت خواب زنان متاهل دارای افکار خودکشی دارد. mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')"> [aS1]سال ساخت درج شود mouseout="msoCommentHide('_com_2')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_2','_com_2')"> [ao2] نتیجه گیری نوشته شود
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند با اختلال رشد ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی به اجرا درآمد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که فرزندان آنها در مدارس استثنایی حضور داشتند. نمونه پژوهش شامل 26 نفر از مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 13 نفر). گروه آزمایش مداخله ده جلسه ای رفتاردرمانی دیالکتیک را دریافت نمودند ولی گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده شامل انعطاف پذیری عاطفی (تقی زاده و محبی پور، 1396) بود. تجزیه و تحلیل توسط نرم افزار 23(SPSS) صورت گرفت. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی تاثیر معنادار دارد(>p001/0). با توجه به یافته های پژوهش می توان برای بهبود انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی از رفتاردرمانی دیالکتیک سود جست.
مقایسه زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی در زنان آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی در زنان آستانه طلاق انجام شد. روش شناسی: این پژوهش از انواع تحقیقات نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان در آستانه طلاق شهر همدان تشکیل داد. از جامعه آماری مذکور با توجه به روش تحقیق حجم 60 نفر از زنان دارای تعارض زناشویی انتخاب شدند و به 4 گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه گواه برای طرح واره درمانی، یک گروه آزمایش و یک گروه گواه برای زوج درمانی به روش گاتمن) انتخاب و به صورت تصادفی تقسیم و برنامه مداخله اجرا، سپس پس آزمون اجرا شد. ابزار پژوهش شامل برنامه آموزش طرح واره درمانی (یانگ و گلوسکو و ویشار،1990)و برنامه زوج درمانی گاتمن بر اساس نظریه خانه امن رابطه (گاتمن و گاتمن، 2017) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و براتی (۱۳۸۷) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره با نرم افزار spss نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین دو گروه زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی و روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی تفاوت معنی داری دیده نمی شود. زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی در بهبود تعارضات زناشویی تأثیر معناداری دارد. زوج درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی در زنان آستانه طلاق تأثیر دارد. زوج درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی تأثیر معناداری دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو روش زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی و روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی زنان آستانه طلاق مؤثر هستند و تفاوت معناداری بین آن ها وجود ندارد.
آسیب شناسی تأمین نیازهای معنوی همسران در چارچوب سلامت معنوی قرآن بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف : نیازهای معنوی از جمله نیازهایی هستند که در منظومه سلامت معنوی خانواده جایگاه ویژه ای دارند، به ویژه آنکه به تازگی سازمان جهانی بهداشت، بُعد معنوی را در کنار ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت قرار داده است که این امر نشان از تأثیر انکارناپذیر نیازهای معنوی در چارچوب بخشی به سلامت معنوی می باشد. تشکیل خانواده از دیدگاه اسلام می تواند فضای مناسبی را برای تأمین نیازهای معنوی همسران فراهم کند. بااین وجود، بیشتر همسران نسبت به نیازهای معنوی خود آگاهی لازم نداشته، و درنتیجه انگیزه و برنامه ای هدفمند برای تحقق آنها را هم ندارند. برخی مطالعات داخلی ثابت می کنند عدم تأمین نیازهای معنوی همسران زمینه آسیب به امنیت روانی آنان را فراهم می کند و خانواده از کارکرد حقیقی خود دور می شود. با این وصف، تاکنون پژوهشی به شناسایی نیازهای معنوی و مکانیسم اثرگذاری آنها بر سلامت معنوی خانواده و ثبات آن نپرداخته است. سلامت معنوی قرآن بنیاد، رویکردی نوین در مطالعات سلامت معنوی است که با ابتناء بر آیات قرآن در قالب مصادیقی مانند تزکیه، حیات طیبه، تقوا و سلام تجلی یافته است و گستره آن تا عالم آخرت و عوالم غیب و شهود و نیز روح، عقل، قلب و سرّ انسان را دربرمی گیرد. یکی از الزامات تحقق این رویکرد، توجه به تأمین نیازهای معنوی همسران و آسیب شناسی موانع پیش روی آن است. هدف از این پژوهش، بررسی آسیب شناسانه تأمین نیازهای معنوی همسران در بستر رویکرد سلامت معنوی قرآن بنیاد است. روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، ترکیبی از روش پژوهش مروری و تحلیلی و از جهت شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای صورت گرفت. پژوهش مروری نوعی از تحقیقات است که هدف آن، مطالعه مستقل و روشمند پیشینه پژوهش برای اکتشاف، توصیف، تلفیق، تبیین و یا نقد الگوها، روابط و روند های قابل مشاهده در پیکره دانش می باشد که با انجام پژوهش ها و منابع مرتبه اول، به راحتی امکان بررسی آن وجود ندارد. ابتدا با مرور پیشینه پژوهش های داخلی انجام شده در این زمینه، عوامل مؤثر بر تأمین نیازهای معنوی همسران استخراج و دسته بندی شد و در مرحله بعد، شواهد و مصادیق قرآنی مرتبط با هر یک از عوامل، ارائه و آسیب شناسی شدند. نتایج: بررسی پیشینه مرتبط و آیات قرآنی متناظر به دسته بندی سه گانه از عوامل مؤثر بر تأمین نیازهای معنوی همسران انجامید که عدم تأمین هر یک می تواند آسیبی در حوزه سلامت معنوی همسران به شمار رود و خانواده را دچار بی ثباتی کند. این عوامل عبارت اند از: کاستی های اعتقادی، کاستی های حوزه اخلاق و ارزش ها، و کاستی ها در زمینه فرهنگ و مناسبات اجتماعی. ضعف بینشی همسران از راه مکانیسم تأثیرگزاری بر سه حوزه مبدأ ادراک شده، معادباوری، و ضعف ادراک خود و دیگران به عدم تأمین نیاز اعتقادی همسران می انجامد. قرآن کریم همواره می کوشد تصاویری از رحمت، حکمت و عدالت الهی را در ذهن انسان ها تقویت کند. با شکل گیری این تصور در ذهن، دلهره و نگرانی از انسان زدوده می شود و انسان با مجهز شدن به امیدواری، به کار و کوشش بیشتر در زندگی تشویق می شود. همچنین آیات قرآن با اصلاح باورهای یقینی درباره معناداری مرگ، زندگی پس از مرگ و رسیدگی به اعمال انسان در حیاتی دیگر می توانند زمینه تعادل و اعتلای معنوی فرد را فراهم کنند. در حوزه ارزش ها، کاستی های اخلاقی، عیب جویی متقابل، ناآگاهی از حق و یاری گری معنوی و ضعف پنداره های ذهنی از ارزش های جنسیتی به عنوان موانعی در برابر تحقق نیازهای معنوی همسران و درنتیجه سلامت معنوی خانواده دانسته می شوند. ضعف تربیت دینی فراگیر (رسمی و غیررسمی)، عدم اشاعه فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، ضعف حیثیت اجتماعی، عدم تنظیم سطح عواطف و احساسات درون خانوادگی و ضعف ارتباط معنوی نیایش محور، آسیب های اجتماعی فرهنگی هستند که موجب بروز کشمکش های معنوی در همسران می شوند و برآورده شدن نیازهای معنوی همسران را با اختلال یا توقف روبه رو می کنند. قرآن کریم با بیان نمونه هایی از استکبار انسان بر وی زمین و فریب شیطان و ایجاد حسد در دل مومنان، تاکید می کند نعمت های مادی دنیا زودگذر و فانی هستند و به جای تمرکز همسران بر مواهب ناچیز دنیوی و افتادن در دام مقایسه های بی جا، باید به رزق خداوند چشم دوخت که برای انسان بسیار بهتر و پاینده تر است. عیب جویی، ناسپساسی، خشم و قهر، بدبینی و تهمت از جلمه کاستی های اخلاقی هستند که موجب عدم تأمین نیازهای معنوی یکدیگر و درنتیجه بی ثباتی خانواده می شوند. معارف قرآن کریم با توصیف همسران به عنوان لباس برای یکدیگر، ضمن فراهم کردن زمینه برای بخشش و ایجاد فضای صمیمی، از بروز بسیاری آسیب های اخلاقی دیگر در محیط خانه جلوگیری می کنند. همسران با بهره گیری از ارتباط معنوی مبتنی بر نیایش و دعا، می توانند در یاری دیکدیگر برای اشاعه دین الهی سهیم باشند و با رغبت به فرزندآوری، از یک سو دین الهی را گشترش دهند و از سویی دیگر حیثیت اجتماعی خویش را بهبود بخشند. بحث و نتیجه گیری : یافته های نظری این پژوهش با برخی یافته های مبتنی بر کارآزمایی بالینی بعد از مداخله معنوی همسویی دارند. پژوهش های اخیر در این زمینه مؤید اهمیت آموزش معنویت به زوجین و اثرات مثبت آن بر سلامت معنوی و ثبات زندگی زناشویی بوده اند. این تحقیقات حاکی از آن هستند که آموزش معنویت و توجه به نیازهای معنوی در زندگی زناشویی نه تنها بر سلامت روانی و روحی زوجین تأثیرگذار است، بلکه نقش مؤثری در تثبیت و تقویت بنیاد خانواده نیز ایفا می کند. این تحقیقات همچنین نشان می دهند که توجه به معنویت می تواند از عوامل اصلی در کاهش مشکلات روان شناختی مانند اضطراب و افسردگی در زوجین باشد. به طور خاص، مطالعات نشان داده اند مداخلات معنوی و تمرکز بر ارزش های مشترک مذهبی و معنوی، باعث افزایش همدلی، درک و حمایت متقابل بین همسران می شود که از عوامل مهم در پایداری رابطه زناشویی هستند. بخش مهمی از ثبات خانواده منوط به تلاش برای جلوگیری از بازگشت آسیب هایی است که در حوزه نیازهای معنوی همسران، سلامت معنوی خانواده را با اختلال روبه رو می سازد. با توجه به اینکه پیشگیری همواره مقدم بر درمان است، برنامه های پیشگیرانه و مراقبتی سلامت معنوی خانواده باید از سال ها قبل از تشکیل خانواده با جدیت پیگیری شوند؛ چنانچه آمادگی های لازم در جوانان برای تشکیل خانواده و سپس فرزندآوری تأمین شود، اما از مسئله مهم معنویت و توانمندی معنوی غفلت شود، منظومه سلامت انسان، ناقص و حرکت خانواده در مسیر هدایت الهی با اختلال روبه رو خواهد شد. تعارض منافع: نویسندگان اعلام می کنند که هیچ گونه تضاد منافعی مرتبط با تحقیق حاضر ندارند.
بررسی رابطه ی بین درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده با کیفیت خواب در پرستاران بیمارستان امام علی شهر زاهدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
32 - 41
حوزههای تخصصی:
پرستاران منابع حیاتی برای خدمات پزشکی باکیفیت هستند و شناسایی مشکلات آنان و یافتن راه هایی برای تضمین اشتغال مستمر آن ها ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده با کیفیت خواب در پرستاران بیمارستان امام علی شهر زاهدان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران بیمارستان امام علی زاهدان (به استثنای بخش های فوریتی) در سال 1402 می باشد که تعداد 100 نفر از این جامعه آماری به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده شیلدس و همکاران (1994) و پرسشنامه کیفیت خواب پیترز بورگ (1980) می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد بین مقیاس های درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده با کیفیت خواب رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0>p)، زیرمقیاس های انتقاد در خانواده و درگیری عاطفی توانستند به ترتیب به میزان 5/39 و 3/4 درصد واریانس را برای کیفیت خواب پرستاران تبیین کنند (01/0>p). بنابراین با توجه به شرایط محل کار پرستاران و استرس های ناشی از مراقبت از بیماران، مدیریت روابط بهینه در خانواده و مدیریت خواب نقش بسزایی را ایفا می کند.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خیانت زناشویی به آسیب های متعددی در افراد منجر و موجب کاهش انعطاف پذیری کنشی و افزایش پریشانی روانشناختی می شود؛ لذا مداخلات درمانی جهت افزایش انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر باید مورد توجه قرار بگیرد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان 20 تا 40 ساله آسیب دیده از خیانت همسر بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است. تعداد 45 زن آسیب دیده از خیانت همسر در 4 ماهه اول سال 1402 مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی انتظامی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در سه گروه 15 نفره درمان هیجان مدار، شناختی- رفتاری و گروه کنترل، پرسشنامه های انعطاف پذیری کنشی کانور و دیویدسون (2003) و پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2003) را پیش، پس از مداخله و پس از 2 ماه پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار در ارتقاء انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی اثربخش بودند (01/0 > P). در پریشانی روانشناختی درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری داشت (05/0 > P)، اما در انعطاف پذیری کنشی بین دو مداخله درمانی تفاوت وجود نداشت (05/0 < P). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از اثربخشی درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. همچنین درمان شناختی- رفتاری نسبت به درمان هیجان مدار، اثربخشی بیشتری در کاهش پریشانی روانشناختی داشت.
روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال شخصیت یک الگوی پایدار از تجربه رفتار شخصی است که آشکارا با انتظارات اجتماعی و فرهنگی مغایرت دارد و در طول زمان باعث درماندگی فرد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گری نظریه ذهن شناختی-عاطفی صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی با ماهیت توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی (سال 1403-1402) دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان از بین آن ها 303 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس همدلی بهر (EQ)، آزمون تشخیص لغزش (FPT) و فرم بزرگسالان آزمون چشم ها (ET-R) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS-3 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که دلبستگی به والدین بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر مستقیم ندارد؛ ولی بر نظریه ی ذهن شناختی و عاطفی این افراد تاثیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که دلبستگی به والدین با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: دلبستگی زیاد به والدین می تواند موجب فقدان رشد توانایی ذهنی سازی و همدلی در روابط بین فردی در بیماران اختلال شخصیت مرزی همراه باشد.
پیش بینی تنوع طلبی جنسی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجیگری تکانش گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تنوع طلبی جنسی یک اختلال است که معمولاً زمانی رخ می دهد که عشق در روابط کم رنگ شود و ارضای جنسی مطلوبی در آن رابطه اتفاق نیافتد. هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی تنوع طلبی جنسی بر اساس سبک های دلبستگی با نقش میانجی تکانشگری در بین زوجین دانشجو دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران بود.
روش: روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بر اساس معادلات ساختاری بود. کلیه زوجین دانشجوی دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 1402-1403که افراد پاسخ دهنده 181 نفر زن و 119 نفر مرد بودند. حجم نمونه، 287 نفر تعیین شد. اما در نهایت 300 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. این افراد به روش نمونه گیری غیر تصادفی و هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه های سبک های دلبستگی بارتولومیو و هوروتیز (1991)، نگرش به خیانت (روابط فرازناشویی) واتلی (2008) وتکانشگری بارت و همکاران (1995) جمع آوری شد. داده ها از طریق روش توصیفی و استنباطی با استفاده از آزمون تی- استیودنت تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها، سبک های دلبستگی با نقش میانجی تکانشگری، تنوع طلبی جنسی زوجین را پیش بینی کردند. این یافته نشان می دهد که شاخص های سبک های دلبستگی و تکانشگری به صورت معناداری قادر به پیش بینی تنوع طلبی جنسی بودند (05/0p <).
نتیجه گیری: بر اساس یافته ها سبک های دلبستگی با میانجی گری تکانشگری، بر تنوع طلبی جنسی زوجین تأثیر می گذارند. به طور کلی می توان ذکر نمود که ویژگی های شخصیتی و روان شناختی، مانند تکانشگری و سبک های دلبستگی، می توانند بر جنبه های مختلف روابط زناشویی، از جمله تنوع طلبی جنسی تأثیر بگذارند.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش نشانگان سایبر کندریا در بیماران دارای دیابت نوع دو شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آبان) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۲
۱۱۵-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلف نشان داده است سایبرکندریا یک اختلال اضطرابی قابل درمان بوده و علائم آن در بیماران مبتلا به دیابت نیز می تواند با مداخلات روانشناختی کاهش پیدا کند. از جمله درمان های رایج برای اختلالات اضطرابی، درمان شناختی-رفتاری است که در مورد اثربخشی آن بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بین بیماران مبتلا به دیابت، خلأ پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهر تهران انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در مراکز درمانی شهر تهران (انجمن دیابت تهران و مرکز دیابت نیاوران) بودند (589 نفر) بود. برای انتخاب نمونه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شدت سایبرکندریا (مک الروی و شولین، 2014) استفاده شد. هم چنین برای اعضای گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای از پروتکل درمان شناختی-رفتاری (ویلسون و برانچ، 2019؛ بورن، 2011) برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس طرح درون گروهی–بین گروهی و نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر کاهش تمامی مؤلفه های سایبرکندیا در گروه آزمایش مؤثر بود (001/0 P<) و این کاهش، پایداری خود را در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، روان شناسان حوزه سلامت از درمان شناختی-رفتاری برای کاهش نشانگان و درمان اضطراب سلامت، به ویژه در افراد مبتلا به سایبرکندریا استفاده کنند.
درمان تعارضات هیجانی زوجین بر اساس معیارهای حوزه پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
97 - 105
حوزههای تخصصی:
Comparison of The Efficacy of Hope Therapy and Compassion Therapy on Rumination, Depressive Thoughts and False Beliefs Among Employees of Organizations
حوزههای تخصصی:
The present study sought to examine the effects of hope therapy and compassion therapy on rumination, depression, and erroneous beliefs within employees of organizations in Shiraz city. The statistical population included workers from Shiraz city during 2023 and 2025. The research methodology was experimental, including a design that contained both pre-test and post-test components, as well as experimental and control groups. In this pilot study, among the employees who scored one standard deviation below the mean on rumination, depression, and false beliefs questionnaires, 45 individuals were randomly selected and divided into two experimental groups and one control group. The overall count of people in each of the three groups was 15 people. The members of the initial experimental group participated in hope therapy training together over the course of 8 sessions. The second experimental group participated in compassion therapy for a total of eight sessions. In contrast, the control group did not receive any training. Ultimately, a post-test was given to all three groups. A follow-up examination was carried out after two months too. Covariance analysis was employed for data evaluation. The results showed that both hope therapy and compassion therapy helped with rumination, depression, and inaccurate beliefs among employees, with no significant difference in their effectiveness on rumination. However, compassion therapy was found to be more effective than hope therapy in addressing beliefs. Additionally, hope therapy had a greater effect on employees' depression compared to compassion therapy. It can be inferred that training in hope therapy and compassion therapy has led to decreased rumination, depression, and misguided beliefs among staff, with this enhancement remaining consistent throughout the three-month follow-up duration.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خود مراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۲۱۰-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه -آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان 16 تا 18 ساله دارای والد وابسته به مواد شهر شهرضا در سال 1402 بود که از این بین 30 نفر با نمونه گیری هدفمند و براساس معیارهای ورود پژوهش و کسب نمره کافی در پرسشنامه های خودمراقبتی و حساسیت به طرد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتار درمانی دیالکتیکی با فراوانی یک جلسه در هفته دریافت نمود. هر دو گروه برای پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خودمراقبتی و حساسیت به طرد را تکمیل و داده ها به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودمراقبتی و حساسیت به طرد تفاوت معناداری وجود داشت. به طور خاص، رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش خودمراقبتی و کاهش حساسیت به طرد در افراد گروه آزمایش شد که این تاثیر برای خودمراقبتی 50 درصد و برای حساسیت به طرد 42 درصد بود و بجز مولفه های تصمیم گیری و لذت از زندگی، سایر مولفه های پژوهش تغییر معناداری داشتند. نتیجه گیری: رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد نوجوانان موثر است و متخصصین سلامت روان و اعتیاد می توانند از این رویکرد برای مشکلات نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بهره ببرند.
اثربخشی درمان فراشناختی بر تنظیم هیجان و خودکارآمدی ترک افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۱۶۰-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان فراشناختی بر تنظیم هیجان و خودکارآمدی ترک افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه -آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل همه افراد وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 1403 بود. از این بین، نمونه ای به حجم 40 نفر (20 نفر برای هر گروه) به روش نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسش نامه های دشواری در تنظیم هیجان و خودکارآمدی ترک را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. درمان فراشناختی در 8 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر تنظیم هیجان و خودکارآمدی ترک تفاوت معنادار وجود داشت. به طور خاص، درمان فراشناختی باعث کاهش دشواری در تنظیم هیجان و افزایش خودکارآمدی ترک در گروه آزمایش شد و اثرات درمان در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود متخصصین حوزه سلامت روان و اعتیاد از این درمان به عنوان مداخله ای اثربخش در جهت کاهش مشکلات روان شناختی افراد وابسته به مواد مخدر بهره ببرند.