فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۷۴۱ تا ۱۹٬۷۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نهاد مقدس خانواده رکن بنیادین اجتماع بشری در فرهنگ های گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امت ها با سلامت و کیفیت خانواده ها پیوند خورده است و نخستین شرط داشتن جامعه ای سالم و پیشرفته، سلامت و پیشرفت خانواده های آن جامعه است. فرد تحت تاثیر روابط سالم حاکم بر خانواده، شیوه های ارتباط پذیری و تعامل های سازنده با جامعه را یاد می گیرد برعکس، هر چه خانواده دارای عملکرد بد و آشفته باشد به همان نسبت سلامت آن جامعه بیشتر تهدید می شود. در این مقاله با توجه به برخی آیات قرآن، روایات و کتب مختلف ضمن معناشناسی خانواده و بیان اهمیت و ضرورت بحث، به بررسی مهم ترین عوامل تقویت و تضعیف بنیان خانواده از جمله ازدواج، زن، حجاب، اخلاق، صبر و شکیبایی، عفو و گذشت، طلاق، بدبینی، بدزبانی، بی عفتی و ...... از منظر ادیان و مذاهب مختلف پرداخته شده است. تبیین راه ها و عوامل موثر و غیر موثر بر بنیان خانواده، هدف اصلی این مقاله است که نتیجه پایبندی به آموزه های دینی و عمل به سیره و اندیشه های انبیا و معصومین است.
اثربخشی برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق بر بهبود خود پنداره و تاب آوری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق بر بهبود خودپنداره و تاب آوری کودکان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری سه ماهه و گروه گواه و جامعه آماری 25 خانواده دارای کودک 10 تا12 ساله مراجعه کننده به دادگاه خانواده کاشمر در سه سال اخیر بود که از میان آن ها 143 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. معیار ورود آزمودنی زندگی کردن کودکان با یکی از والدین خود بود. 25 کودک واحد شرایط بودند. 13 کودک در گروه آزمایش قرار گرفتند و 15جلسه برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق را سه روز در هفته طی 5 هفته دریافت کرد و 12کودک گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه توانمندی های اجتماعی هیجانی و تاب آوری مرل، 2010 و پرسشنامه خودپنداره کودکان پیرز-هریس، 1969 بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه مداخله ای باعث ایجاد تغییر در خودپنداره کودکان نمی شود اما تاب آوری آن ها را افزایش می دهد. نتایج برنامه پیگیری سه ماهه نیز تداوم این اثر را نشان داد. نتیجه گیری: برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق را می توان به عنوان روش موثری برای بهبود تاب آوری این کودکان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و برنامه ریزی برای آموزش والدی که با کودک زندگی می کند از آن استفاده کرد. کلید واژه ها: برنامه مداخله ای، تاب آوری، خودپنداره، کودکان طلاق
بررسی و مقایسه اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و چندوجهی معنوی مذهبی بر شدت علائم روان شناختی (اضطراب، افسردگی، جسمانی سازی) در بیماران مبتلا به سوء هاضمه کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و چندوجهی معنوی- مذهبی بر شدت علائم روان شناختی در بیماران سوء هاضمه کنشی طراحی و اجرا گردید. این پژوهش، تجربی و کاربردی است و با طرح پژوهشی پیش آزمون- پس آزمون با کنترل انجام می شود. جامعه پژوهش، بیماران گوارشی منطقه 5 تهران بوده و 54 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس و با گمارش تصادفی و در قالب دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انتخاب شدند. ابزار پژوهش، فرم کوتاه علائم روان شناختی بوده و داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه های تکراری چندمتغیری و آزمون های تعقیبی بونفرنی و با به کارگیری نرم افزار SPSSتجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درگروه های آزمایشی، در هر سه مؤلفه علائم روان شناختی، به هنگام ورود به پژوهش و بعد از درمان و در دوره پیگیری، اختلاف معنا داری وجود داشته است؛ درحالی که در گروه کنترل، از این نظر تفاوت معنا داری مشاهده نشد. همچنین از این لحاظ بین گروه های درمانی، تفاوت معناداری دیده نمی شود. بنا بر نتایج یادشده، امکان بهره گیری از مداخله های پیش گفته را در بیماران یادشده فراهم ساخته است.
مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان تلفیقی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
25 - 51
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی پرداخت. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش بود. 46 بیمار مبتلا به اچ آی وی دارای مشکلات عصب شناختی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (23 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول درمان توان بخشی شناختی آرام و گروه آزمایش دوم علاوه بر درمان توانبخشی شناختی آرام، درمان تنظیم هیجان بر پایه رفتاردرمانی دیالکتیک را نیز دریافت نمود. شرکت کنندگان، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران HIV را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد یافته ها: در مرحله پس آزمون گروه آزمایشی دوم، بهبود قابل توجهی در کیفیت زندگی داشت. در مرحله پیگیری نیز گروه آزمایش دوم نسبت به گروه آزمایش اول بهبودی بیشتری را نشان داد. با این حال، در مرحله پیگیری، هر دو گروه کاهش اندکی در مقایسه با مرحله پس آزمون داشتند نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی توانبخشی شناختی و تنظیم هیجان در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به HIV دارای مشکلات عصب شناختی از درمان توانبخشی شناختی به تنهایی، مؤثرتر است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان و معناداری زندگی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
147 - 164
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر تنظیم هیجان و معناداری زنان افسرده انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های افسردگی بک، تنظیم هیجانی گراس و جان و معناداری زندگی استیگر و همکاران، 30 نفر از زنان افسرده که از تنظیم هیجانی و معناداری زندگی پایینی بهره مند بودند، به طور تصادفی ساده انتخاب و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایش هشت جلسه (هفته ای یکبار) فنون ACT را به طور گروهی بر اساس بسته آموزشی هیز دریافت نمودند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله ACT ، مجدداً تنظیم هیجانی و معناداری زندگی اعضای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری(مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای متغیرهای تنظیم هیجان و معناداری در زندگی در هر دو گروه تفاوت معناداری را نشان داد. به طور کلی یافته های این پژوهش حاکی از آن است، روش ACT را می توان مداخله ای مؤثر در افزایش تنظیم هیجان و معناداری زندگی زنان افسرده به حساب آورد
اثربخشی درمان فراشناختی(MCT) بر کاهش نگرانی و فرانگرانی افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر(GAD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
187 - 197
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی در کاهش نگرانی، فرانگرانی افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر صورت گرفت. دو شرکت کننده بر اساس مصاحبه تشخیصی انتخاب و پس از احراز شرایط پژوهش وارد طرح درمان شدند. این پژوهش در قالب طرح تجربی تک آزمودنی با استفاده از خط پایه چند گانه پلکانی به مرحله اجرا گذاشته شد. درمان فراشناختی به مدت هشت جلسه با پیگیری یک ماهه به کار گرفته شد. پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا و فرانگرانی ولز برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که فراشناخت درمانی تاثیر قابل توجهی در کاهش نگرانی و فرانگرانی افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر دارد و تاثیر این روش درمانی به طور نسبی در طول زمان تداوم داشت. درمان فراشناختی به جای تمرکز بر شناخت، بر کنترل فرآیند های حاکم بر آن توجه می کند و می تواند در درمان افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر موثر باشد.
نقش راهبردهای فراشناختی خواندن در پیش بینی تفکّر انتقادی دانشجومعلمان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تفکر انتقادی به ارزیابی و موشکافی آگاهانه اطلاعات برای رسیدن به قضاوت صحیح اطلاق می شود. یکی از مهم ترین عوامل پیش بین این متغیر که در پژوهش حاضر نیز مورد بررسی قرار گرفته است، فراشناخت می باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش راهبردهای فراشناختی خواندن(کلی، حمایتی و حل مسئله) در پیش بینی تفکّر انتقادی دانشجو معلمان شهر شیراز در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ است. روش: ۲۳۴ نفر از دانشجو معلمان(۱۸۰ دختر و ۵۴ پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه های راهبردهای فراشناختی خواندن "مختاری" و "ریچارد"(۲۰۰۲) و تفکّر انتقادی کالیفرنیا فرم ب( CCTST ) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی "پیرسون" و "رگرسیون" چندگانه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: بین راهبردهای فراشناختی کلی، حمایتی و حل مسئله با تفکّر انتقادی، رابطه معنا دار وجود دارد. ضرایب رگرسیون چند متغیری نشان داد، راهبرد فراشناختی کلّی، نقشی در پیش بینی تفکر انتقادی ندارد. راهبردهای فراشناختی حمایتی و حل مسئله می تواند تفکّر انتقادی را پیش بینی کند. حدود ۱۷ درصد از واریانس تفکّر انتقادی از راه راهبردهای فراشناختی حمایتی و حل مسئله تبیین می شود. بر اساس یافته های پژوهش، راهبردهای فراشناختی حمایتی و حل مسئله در پیش بینی تفکر انتقادی نقش دارد. عواملی چون رشته تحصیلی، شرایط آموزشی متفاوت دانشجویان پیش از ورود به دانشگاه و بافت فرهنگی مختلف دانشجویان در این پژوهش لحاظ نشد. شاید علت معنادار نشدن ضریب بتا برای راهبرد کلّی باشد. نتیجه گیری: لازم است برای آموزش انواع راهبردهای فراشناختی حمایتی و حل مسئله به دانشجو معلمان برنامه ریزی شود.
بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با میانجی گری خصومت مرضی و عاطفه ی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
123-132
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با میانجی گری خصومت مرضی و عاطفه ی منفی است. این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر است که نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد)، که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1990)، اختلالات شخصیت بگبی و فارولدن (2007) و پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 گروگر و همکاران (2012) بود. تایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که مدل مورد نظر برازش مناسبی دارد. ضرایب مسیر گاما ( g )شامل طرحواره های رهاشدگی، نگرانی، خودتنبیهی و بی اعتمادی به متغیر عاطفه منفی معنادار شدند (05/0 P < ). همچنین ضرایب مسیر گاما شامل طرحواره های نگرانی، نقص، ایثار، برتری و خویشتن داری به متغیر خصومت مرضی معنادار است. نهایتا ضرایب مسیر بتا ( β ) عاطفه منفی به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و خصومت به شخصیت ضد اجتماعی معنادار شدند. همچنین ضریب مسیر خصومت مرضی به شخصیت مرضی معنادار بودند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری عاطفه منفی و خصومت مرضی، قادر به پیش بینی اختلال شخصیت مرزی و ضد اجتماعی است.
پیش بینی حمایت اجتماعی دانشجویان بر اساس مولفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در بحران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
179 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع بیماری کرونا و اجرای قانون های پیشگیرانه، تاثیرات گوناگونی بر ابعاد روانی و اجتماعی افراد جامعه گذاشته است. هدف از این پژوهش مطالعه ارتباط حمایت اجتماعی دانشجویان با مولفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در بحران همه گیری کرونا بود. روش: پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی و جامعه آماری را کلیه دانشجویان استان چهارمحال و بختیاری در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-1398 با تعداد بالغ بر 40000 نفر تشکیل می دادند. گروه نمونه 402 دختر و پسر دانشجو بودند که توسط پرسشنامه حمایت اجتماعی(زیمت و همکاران، 1998)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی(پاتنام، 2000) و پرسشنامه سرمایه روانشناختی(لوتانز و همکاران، 2007) به شکل اینترنتی و از طریق درگاه های مجازی ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بصورت مثبت با حمایت اجتماعی دانشجویان، همبستگی دارند. همچنین مشخص شد که سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی، به ترتیب 24 و 48 درصد از تغییرات حمایت اجتماعی را پیش بینی می کنند(001/0p <). نتیجه گیری: به نظر می رسد می توان گفت حمایت اجتماعی دانشجویان با مؤلفه های سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی قابل پیش بینی است و دارای تلویحات کاربردی در تهیه مداخله های در بحران در زمان شیوع بیماری کرونا و بعد از آن است.
هویت اخلاقی: شناسایی و سنجش روایی رگه های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور دستیابی به هدف ساخت یک مقیاس هویت اخلاقی در دانشجویان عمدتاً بر اساس الگوی آکینو و رید (2002)، در این پژوهش دو مطالعه مقدماتی اجرا شد. در مطالعه اول برای شناخت رگه های اخلاقی، 122 دانشجو (56 درصد زن) در یک تکلیف فهرست آزاد که از آنها خواسته شده بود ویژگی های یک شخص اخلاقی را فهرست کنند، شرکت کردند. تحلیل محتوای پاسخ ها با درنظر گرفتن پنج معیار (هاردی و دیگران، 2011) به 26 رگه غیرزائد منجر شد. در نمونه متفاوتی از مطالعه اول مشتمل بر 217 دانشجو (58 درصد زن) برای دستیابی به شواهد بیشتری از روایی این رگه ها، آنها از ابداً لازم نیست (یک) تا مسلماً لازم است (پنج) درجه بندی شدند. نتایج نشان دادند 24 رگه بالای میانگین مقیاس، درجه بندی شده اند. بررسی نتایج زنان و مردان دانشجو به شناسایی 9 رگه ای که بالاترین درجه بندی را در هر دو جنس داشتند، منجر شد: باادب، قابل اعتماد، صادق، دارای احترام به خود، منطقی، وفادار، عادل، باایمان و صبور. این 9 رگه به عنوان محرک های فراخواننده هویت برای ساخت مقیاس هویت اخلاقی در دانشجویان درنظر گرفته شدند. در مورد مضامین یافته ها بحث شد.
ادراک والدین از پیامدهای آموزشی یادگیری به شیوه معکوس: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تجارب زیسته والدین دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی از کلاس معکوس و پیامدهای این روش یادگیری به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. با توجه به ماهیت پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 8 نفر از والدین، داده های اخذشده به اشباع رسید. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل مضمون و از نرم افزار MAXQDA11 به عنوان یک شیوه کمکی در واردکردن داده ها استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته والدین در خصوص پیامدهای این روش در 6 مضمون اصلی بهبود آموزش و یادگیری، رفع مشکلات کلاسی، ارتباطات آموزشی، رفع چالش های آموزشی والدین، آگاهی بخشی جهت تکمیل یادگیری و کنترل یادگیری خلاصه شد. تجارب زیسته والدین نشان می دهد که از نگاه آن ها استفاده از کلاس معکوس گامی مثبت در ارتقا سطح آموزشی و دارای پیامدهای مثبتی در ابعاد مختلف است. استفاده از این روش، آموزش را از حالت سنتی خارج کرده و مبتنی بر مسائل روز و نیاز های دانش آموزان و والدین پیش رفته است. همچینن این روش بیشترین پیامد را در حوزه یادگیری و آموزش برای دانش آموزان داشته است.
نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی در رابطه بین تجارب آسیب زای کودکی و تجارب شبه سایکوتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تجارب شبه سایکوتیک شکل های غیر بالینی و خفیف اختلال های روان پریشی در نظر گرفته می شوند و با پیامدهای منفی نظیر درماندگی، اختلال های روانی و نارسایی های عملکردی همراه اند. همچنین می توانند منجر به بروز روان پریشی بالینی گردند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی و تجارب شبه سایکوتیک انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ (۵۷۰۰= N) تشکیل داد. حجم نمونه ۴۰۰ نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه آسیب دوران کودکی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس ارزیابی سوگیری های شناختی داووس، مقیاس کوتاه طرح واره های اصلی و نسخه ۱۶ ماده ای پرسشنامه پیش مرضی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL و به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تجارب آسیب زای دوره کودکی بر تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی اثر دارد (۰۵/۰> p). تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی بر تجارب شبه سایکوتیک اثر دارند (۰۵/۰> p). به علاوه تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی میانجی رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و تجارب شبه سایکوتیک هستند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی میانجی رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و تجارب شبه سایکوتیک هستند.
ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه مقیاس توافق استاد و دانشجو در دانشجویان علوم پزشکی بر اساس نظریه کلاسیک آزمون و سوال-پاسخ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در راستای بهبود کیفیت فرایند آموزش، بررسی توافق استاد و دانشجو ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و پارامترهای سوال-پاسخ فرم کوتاه مقیاس توافق استاد و دانشجو ( PSRS-B ) بود. روش ها: در یک طرح توصیفی- همبستگی، 497 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و فرم کوتاه مقیاس توافق استاد و دانشجو (رایان و ویلسون، 2014) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی و پارامترهای تمیز و آستانه و منحنی های آگاهی سوال و آزمون و با استفاده از از نرم افزار های SPSS.16 ، Amos.20 و IRTPRO 2.1.2 انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که مقیاس از ساختاری یک عاملی برخوردار است که 57/59 درصد واریانس را تبیین می کند. تحلیل عاملی تأییدی نیز این ساختار را تأیید کرد. همسانی درونی مقیاس نیز با آلفای کرونباخ 86/0 و دو نیمه کردن 88/0 به تأیید رسید. پارامترهای سوال-پاسخ نیز وضعیت مطلوب مقیاس را نشان می دادند. نتیجه گیری: به نظر می رسد فرم کوتاه مقیاس توافق استاد و دانشجو، از روایی و پایایی مطلوبی در نمونه دانشجویان علوم پزشکی برخوردار باشد و بتواند به عنوان ابزاری دقیق در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد .
نقش ابعاد شخصیت مایرز- بریگز در پیش بینی میزان تمایل به مصرف مواد با میانجیگری سرمایه روان شناختی و خودکنترلی در معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
275-294
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش ابعاد شخصیت مایرز-بریگز در پیش بینی تمایل به مصرف مواد با میانجیگری سرمایه روان شناختی و خودکنترلی در معتادان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد درگیر به اعتیاد تحویل داده شده به کمپ ترک اعتیاد ماده 16 راهیان بسوی سلامتی در دوره اول سال 99- 1398 که تعداد آن ها 420 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و در نظر گرفتن جدول مورگان تعداد 200 معتاد با برخورداری از معیارهای ورود به عنوان گروه نمونه؛ انتخاب شدند. از پرسش نامه های تیپ های شخصیت مایرز-بریگز، تمایل به مصرف مواد مخدر، سرمایه روانشناختی لوتانز و خودکنترلی تانجی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد شخصیت مایرز- بریگز با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی نقش پیش بین در میزان تمایل به مصرف مواد در معتادان دارد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش بین تمام ابعاد شخصیت با میزان تمایل به مصرف مواد با میانجیگری خودکنترلی و سرمایه روان شناختی در معتادان رابطه وجود دارد. می توان با اجرای آزمون ابعاد شخصیت مایرز-بریگز و شناخت ابعاد شخصیتی معتادان، برنامه های آموزشی جهت ارتقاء خودکنترلی و سرمایه های روان شناختی معتادان تدوین شود.
اثربخشی آموزش مهارتهای حل مسله به شکل گروهی بر کاهش میزان افسردگی و کاهش میزان قربانی شدن دانش آموزان قربانی قلدری
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثر آموزش مهارتهای حل مسله به شیوه ی گروهی بر کاهش میزان افسردگی دانش آموزان قربانی قلدری مورد بررسی قرار گرفته است. شرکت کنندگان در مدرسه و از جانب همسالان مورد قلدری قرار گرفته بودند و بر اساس پرسشنامه ی افسردگی بک، دارای خوی افسرده نیز بوده اند. هدف از انجام این پژوهش این است که با آموزش مهارتهای حل مسله ، دانش آموزان قربانی قلدری بتوانند مهارتهایی را به کار بگیرند که کمتر قربانی قلدری شده و در نتیجه ی آن کمتر افسرده شوند. این آموزش به مدت هشت هفته و هر هفته به مدت دو ساعت انجام شد و در پایان دانش آموزان مجدداً با پرسشنامه افسردگی بک مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش مهارتهای حل مسله به شکل گروهی بر کاهش میزان افسردگی و کاهش میزان قربانی شدن دانش آموزان قربانی قلدری مؤثر بود.
اثربخشی آموزش معنا درمانی بر بی حوصلگی و شکفتگی دانش آموزان دختر پایه دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنا در زندگی پایه ی اساسی نیروی محرکه فرد است. هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش معنا درمانی بر بی حوصلگی و شکفتگی دانش آموزان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 2584 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت تصادفی مرحله ای بود، 32 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و کنترل (16 نفر) گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده پرسشنامه بی حوصلگی فارمر و ساندبرگ و پرسشنامه شکفتگی دینر و بیسواز– دینر بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش معنا درمانی باعث کاهش بی حوصلگی و افزایش شکفتگی دانش آموزان گردیده است و این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت آموزش معنادرمانی در کاهش بی حوصلگی و افزایش شکفتگی دانش آموزان دختر مؤثر بود.
شخصیت (2)
حوزههای تخصصی:
واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
63 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای معاصر، بررسی سلامت در سیر مطالعاتی خود از بعد زیستی به بعد اجتماعی و فرهنگی رسیده است. بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که برداشت و تعریف سلامتی انعکاسی از پیشینه فرهنگی و اجتماعی افراد می باشد. هدف پژوهش حاضر واکاوی تعیین گرهای فرهنگی سلامت می باشد. روش: در تحقیق حاضر از روش کیفی و رویکرد تحلیل ساختاری استفاده شده است. شیوه گردآوری داده ها، مصاحبه بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 40 نفر از مطلعین کلیدی استان آذربایجان شرقی صورت گرفته است. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها به وسیله نرم افزار micmac تحلیل شده است. یافته ها: کدگذاری یافته های مصاحبه نشان داد که مقولاتی چون فرهنگ تغذیه ای سلامت، سواد سلامت، اصلاح الگوی مصرف، سبک زندگی ورزشی، تصورات قالبی پزشکی، فشار پنهان رسانه ای، تقدم ارزش های مادیگرانه بر غیرمادیگرانه، تضادهای فرهنگی، تمایزطلبی و پرداخت به بیماری ها برحسب درجه شمولیت از تعیین گرهای فرهنگی مهم سلامت می باشد . نتیجه گیری: نتایج تحلیل ساختاری نشان می دهد که مطلعین کلیدی از بین مضامین اصلی، بیشترین و کمترین اولویت را به ترتیب به سواد سلامت و پرداخت به بیماری ها براساس درجه شمولیت داده اند
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی، ادراک درد و اینترلوکین 12 در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی، ادراک درد و اینترلوکین 12 در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. روش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس عود کننده- بهبود یابنده مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ام اس دانشگاه علوم پزشکی تهران در بیمارستان سینا در سال 1398 بود. 20 بیمار با نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت کرد و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و پرسشنامه چند وجهی درد وست هاون-ییل کرنز، ترک و رودی (1985) را تکمیل کردند. روش آنزیم ایمونوسیورسانس (ELISA) برای اندازه گیری اینترلوکین 12 مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش تحمل پریشانی و بهبود مؤلفه های ادراک درد در بیماران مبتلا به ام اس در پس آزمون و پیگیری شد (p <0/001)، اما تأثیر معناداری بر اینترلوکین 12 نداشت. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند درمان مناسبی برای بهبود فاکتورهای روانشناختی تحمل پریشانی و ادراک درد بیماران مبتلا به ام اس باشد، اما درمان مناسبی در جهت کاهش بیومارکرهای زیستی نظیر اینترلوکین 12 در این بیماران نیست.
اثر بخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پذیرش بیماری و راهبردهای کنار آمدن با استرس در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوی سیستمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پذیرش بیماری، استرس و چگونگی کنار آمدن با آن از عوامل مهم پیش آگهی در بیماری های مزمن و بهزیستی جسمی و روانی مبتلایان می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پذیرش بیماری و راهبردهای کنار آمدن با استرس در بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوی سیستمیک صورت گرفت . پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری یک ماهه، همراه با گروه کنترل بود. نمونه شامل 16 بیمار لوپوس مراجعه کننده به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان الزهرا در اصفهان بود که بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت8 جلسه درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله دریافت نکرد. داده ها از طریق پرسشنامه های پذیرش بیماری مزمن بیچام و فرم کوتاه پرسشنامه راهبردهای کنار آمدن با شرایط پر استرس کالزبیک جمع آوری و با استفاده از تحلیل کروسکال والیس تحلیل گردید. نتایج نشان داد درمان باعث افزایش مشغولیت به انجام کار و فعالیت در حالت بیماری و افزایش استفاده از راهبرد مساله مدار شده ولی تاثیری بر رغبت و تمایل نسبت به تحمل بیماری نداشته است. همچنین درمان در کاهش استفاده از راهبرد هیجان مدار و راهبرد اجتنابی موثر واقع شده است. می توان نتیجه گرفت این درمان با تاثیر بر انعطاف پذیری شناختی بیماران و تنظیم هیجانات، می تواند در پذیرش و کنار آمدن با شرایط بیماری مزمن و کنار آمدن موثرتر با استرس موثر واقع شود.