فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۶۶۱ تا ۱۸٬۶۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
رابطه خودکارآمدی و استرس شغلی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین رابطه خودکارآمدی و استرس شغلی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی شهر کرمانشاه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان و معلمان ابتدایی مدارس دخترانه شهر کرمانشاه بود که در سال تحصیلی 97 - 1396 مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه مطابق با فرمول کوکران، تعداد 69 معلم و 320 دانش آموز به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مدارس دخترانه شهر کرمانشاه انتخاب شدند و به پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی، استرس شغلی هریس پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون چندمتغیره و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی به عنوان متغیر ملاک بر اساس متغیرهای خودکارآمدی و استرس شغلی از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که F مشاهده شده معنادار است ( 7/23 = F ) و متغیرهای پیش بین باهم 0/28 درصد واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین می کنند. بنابراین با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اهمیت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در ایجاد خودکارآمدی و استرس شغلی معلمان توجه به این نکته می تواند در امر تعلیم و تربیت بسیار تأثیرگذار باشد.
مشکلات رفتاری (2): مشکل پیمان
منبع:
تربیت ۱۳۷۰شماره ۶۲
حوزههای تخصصی:
پاسخ به درمان در سالمندان و معلولین مبتلا به انگل های روده ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
نقش میانجی گرانه سرمایه روانشناختی در تأثیر رهبری قابل اعتماد بر خشنودی از شغل و خشنودی از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی گرانه سرمایه روانشناختی در تأثیر بین رهبری قابل اعتماد با خشنودی از شغل و خشنودی از زندگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان مرد و زن سازمان مورد مطالعه در پاییز 1396 تشکیل دادند که از میان آنها 112 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل رهبری قابل اعتماد والومبوا و همکاران، خشنودی از شغل اسمیت و همکاران، خشنودی از زندگی داینر، ایمونز، لارسن و گریفین و سرمایه روانشناختی لوپز، آمو و مارتین بودند. داده ها با روش الگوسازی معادلات ساختاری تحلیل شدند و یافته ها نشان دادند رهبری قابل اعتماد بر سرمایه روانشناختی، خشنودی از شغل و خشنودی از زندگی و همچنین، سرمایه روانشناختی بر خشنودی از شغل و خشنودی از زندگی دارای تأثیر مثبت و معنادار بود. علاوه بر این، نتایج الگوسازی معادلات ساختاری نشان دادند رهبری قابل اعتماد به طور غیرمستقیم و ازطریق سرمایه روانشناختی بر خشنودی از شغل و خشنودی از زندگی تأثیر معنادار دارد. براساس یافته های این پژوهش چنین نتیجه گیری شد که رهبری قابل اعتماد به طور مستقیم بر سرمایه روانشناختی تأثیر می گذارد و درنتیجه، سرمایه روانشناختی باعث افزایش خشنودی از شغل و زندگی می شود.
اعتبار و روایی پرسشنامه ناگویی هیجانی پرث و رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شاخص های روانسنجی پرسشنامه ناگویی هیجانی پرث ( PAQ ) و رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان بوده است. جهت بررسی روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از چرخش واریماکس در نرم افزار spss نسخه 24 استفاده گردید. نتایج نشان داد 22 گویه از مجموع 24 گویه در مقیاس ترجمه شده به زبان فارسی برای فرهنگ ایران مناسب می باشند و تعداد 4 عامل را پوشش داده که روی هم رفته 90/60 درصد واریانس کل را تبیین کردند. ضریب آلفای کرونباخ برای کلیه خرده مقیاس ها و در کل مقیاس بالاتر از 7/0 و مقداری عالی بود. در خصوص بررسی رابطه بین ناگویی هیجانی و تنظیم شناختی هیجان مقیاس کل ناگویی هیجانی تنها با خرده مولفه های "خودسرزنشگری"، "دیگرسرزنشگری، "فاجعه نمایی" و "تمرکز مجدد مثبت" و کل مقیاس دارای رابطه مستقیم و معنادار بود.
خصوصیات روانسنجی مقیاس تحول مثبت نوجوانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
540-553
حوزههای تخصصی:
از آنجا که روانشناسان تحولی تلاش دارند تا نوجوانی به عنوان دوره فشار و طوفان شناخته نشود، روی آورد جدیدی به نام تحول مثبت نوجوانی را پایه گذاری نموده اند. از طرفی از منظر روانسنجی، ابزارهای اندازه گیری جهت سنجش ویژگی های مثبت نوجوانی ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی خصوصیات روانسنجی مقیاس تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (2014) در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. بدین منظور تعداد 400 نفر (200 پسر و 200 دختر) از دانش آموزان مدارس متوسطه شهر قم به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و ابزارهای تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (2014) و قلدری ایلی نویز (2001) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که این مقیاس از پنج عامل اشباع شده است. علاوه بر آن نتایج همبستگی پیرسون نشان داد، تحول مثبت نوجوانی با انضباط (0/32= r ) و پیشرفت تحصیلی (0/31= r ) رابطه مثبت و با قلدری (0/46-= r ) رابطه منفی و معنی دار 0/01≥ p دارد. همچنین قابلیت اعتماد پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/81 و هر کدام از خرده مقیاس ها شامل شایستگی 0/50، اعتماد 0/86، خلق و خو 0/52، مراقبت 0/63 و ارتباط 0/79 بدست آمد. یافته های پژوهش بیانگر این است که می توان از نسخه فارسی پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روانشناختی استفاده کرد.
تأثیر آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری بر بهبود رابطه والد- کودک و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تولد یک کودک کم توان ذهنی، به عنوان یک بحران می تواند تأثیرات نامطلوبی بر مادران داشته و آنها را تحت تنش های جسمی، روانی، و اجتماعی قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری بر بهبود رابطه والد- کودک و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی شهرستان رشت در سال 1395 بوده است که از این تعداد نمونه ای به حجم 28 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ارزیابی رابطه مادر- کودک رابرت و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. برای گروه آزمایش، آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری در 10 جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد، درحالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت تنیدگی توانسته مؤلفه های حمایت بیش ازحد، سهل گیری بیش ازحد، و طرد مربوط به رابطه مادر- کودک را کاهش، و مؤلفه پذیرش را افزایش دهد و همچنین بهزیستی روان شناختی را در مادران کودکان کم توان ذهنی افزایش دهد (001/0>P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش مدیریت تنیدگی یکی از کارآمدترین روش های درمانگری است که در کاهش تنیدگیی و بهبود بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی مؤثر است.
اثربخشی آموزش فنون طرح واره درمانی بر سلامت روان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی:پی گیری یک ماهه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف این پژوهش بررسی تأثیرآموزش فنون طرح واره درمانی بر سلامت روان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی است. مواد و روش ها این مطالعه با توجه به شرایط پژوهش از طرح نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به فرهنگ سراها و سراهای محله منطقه ۱۰ شهرداری تهران، در سه ماه اول سال ۱۳۹۷ بودند و نمونه آماری ۳۶ زن به طور تصادفی در دو گروه (۱۶ نفری) آزمایش و کنترل جایگزین شده و ۱۰ جلسه آموزشی درباره فنون طرح واره درمانی برایشان برگزار شد. ابزار پژوهش پرسش نامه های سلامت روان و کیفیت زندگی (برای سنجش میزان اثربخشی آموزش) در سه نوبت پیش آزمون و پس آزمون و پس از یک ماه دوره پی گیری بود. یافته ها نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر سلامت روان، در افسردگی (P<۰/۰۵، ۶/۰۹۸=F) و سطح معناداری ۰/۰۲، اضطراب (P<۰/۰۵، ۰/۰۰۳=F) و سطح معناداری ۰/۰۰۳ و اختلال کارکرد اجتماعی (۰/۰۵<، ۰/۰۰۸=F) و سطح معناداری ۰/۰۰۸ و در متغیر کیفیت زندگی در خرده مقیاس سلامت جسمانی (P<۰/۰۱، ۱۰/۶۱=F) و سطح معناداری ۰/۰۰۳ و سلامت روان (P<۰/۰۱، ۱۱/۳۳۷=F) و سطح معناداری ۰/۰۰۲ در مرحله پس آزمون و در مرحله پی گیری در متغیر سلامت روان، در افسردگی با سطح معناداری ۰/۸۷۳، اضطراب با سطح معناداری ۰/۰۲۷ اختلال در کارکرد اجتماعی با سطح معناداری ۰/۰۰۰۲ و در متغیر کیفیت زندگی سلامت روان با سطح معناداری ۰/۰۲۰ و سلامت روان با سطح معناداری ۰/۰۰۱ تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری به طور کلی نتایج، گویای این است که آموزش فنون طرح واره درمانی می تواند بر افسردگی، اضطراب و کارکرد اجتماعی در مقیاس سلامت روان و بر سلامت روان و سلامت جسمانی و سلامت محیط در مقیاس کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی تأثیر داشته باشد.
نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمامی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم ۳۱ استان کل کشور حدود ۴۰۰۰ نفر در سال ۱۳۹۶ بود. به روش نمونه گیری در دسترس ۶۶۰ پدر یا مادر واجد شرایط انتخاب شدند و به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرملستین (۱۹۸۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، دالم، زیمت و فارلی (۱۹۸۸)، راهبردهای مقابله با استرس ایندلر و پارکر (۱۹۹۰) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶) پاسخ دادند. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و ۱۱ داده پرت، داده های مربوط به 623 نفر از طریق روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش مطلوب دارد و استرس های ادراک شده هم به صورت مستقیم و منفی (۳۲۸/۰- =β، ۰۰۱/۰ = P) و هم با واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده (151/0- =β، 0۰1/0 =P) و نیز راهبردهای مساله مدار (۰۳۵/0- =β، ۰0۵/0 =P)، هیجان مدار (۱۸۲/0- =β، ۰01/0 =P) و سبک اجتنابی (۰۲۴/0- =β، ۰۰۷/0 =P) با کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم رابطه دارد. نتیجه گیری: از آنجا که ارتقای کیفیت زندگی والدین ایرانی دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم تأثیر به سزایی در توانبخشی و مداخله های درمانی کودکان آن ها دارد؛ لازم است تدابیری برای آموزش راهبردهای مقابله ای مؤثر و نیز ادراک درست والدین از منابع حمایتی اتخاذ شود.
آیا خودمارکی دو ساد نیز سادیست بود؟
منبع:
گزارش تیر ۱۳۸۲ شماره ۱۴۸
حوزههای تخصصی:
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر افزایش امید به زندگی و تاب آوری مادران کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
171 - 189
حوزههای تخصصی:
رفتاردرمانی دیالتیکی یکی از درمان های موج سوم در زمینه درمان اختلالات رفتاری است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری مادران دارای کودک اسنثنایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مراجعه کننده به مرکزآموزشی کودکان استثنایی شهر سبزوار در زمستان 1394 بود. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. از بین مادران دارای کودک استثنایی مراجعه کننده تعداد 30 نفر انتخاب شد و بعد از همتاسازی، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های امید به زندگی اشنایدر و پرسشنامه کونور و دیویدسون استفاده شد که پایایی این پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. از هردو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس الگوی رفتاردرمانی دیالکتیکی در طی 12 جلسه (5/1 ساعت) به صورت هفته ای دوبار برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان جلسات، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه گرفته شد. برای تحلیل نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتیجه نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری (p≥0/001) مؤثر است. این درمان توانست به طور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تاب آوری شود.
اثربخشی شناخت درمانی بر کاهش هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 یکی از انواع اختلالات متابولیک و فیزیولوژیک بدن است که ارتباط مستقیمی با الگوی رفتاری و سبک زندگی دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی شناخت درمانی بر کاهش هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماري پژوهش را کليه بیماران مبتلا به ديابت نوع 2 در طیف سني 25 تا 45 سال که به کلينيک ديابت بيمارستان گنجويان دزفول مراجعه کرده بودند و یک سال از بیماری آنان گذشته بود، تشکیل داد. از میان آن ها، 40 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه دو ساعته مداخله درمان شناختی را به شیوه گروهی و به صورت هفتگی دریافت کرد. گروه شاهد نیز در لیست انتظار قرار داشت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: شناخت درمانی منجر به کاهش هموگلوبین گلیکوزیله گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پيگيري شد؛ در حالی که گروه شاهد تغییر معنی داری را در پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان نداد.
نتيجه گيري: آموزش شناخت درمانی می تواند در کنترل قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثر باشد.
تاثیر تعاملی ارائه محتوای آموزشی بر میزان یادگیری در محیط یادگیری چندرسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر ارائه مطالب آموزشی در دو وجه حسی از طریق متن گفتاری و متن نوشتاری و کنترل سرعت ارائه ی مطالب از طریق یادگیرنده سرعت در برابر سیستم سرعت، بر میزان یادگیری و عملکرد دانش آموزان در محیط یادگیری چندرسانه ای بود. روش : روش پژوهش آزمایشی با طرح عاملی 2×2 و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه ی شهر تهران در سال تحصیلی 90-1389 بود که 100 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. ابزار پژوهش آزمون های دانش قبلی، یادسپاری و انتقال و قطعه های معنی دار شکل گیری صاعقه بود که طی 16 مرحله در قالب تصاویر متحرک آموزشی به آزمودنی ها در قالب 4 گروه آزمایشی ارائه شد. یافته ها : نتایج نشان داد در شرایط یادگیرنده-سرعت گروه نوشتاری به طور معنی دار زمان بیشتری را برای مطالعه تصاویر نسبت به گروه گفتاری صرف کردند. نتیجه گیری : در طراحی محیط های یادگیری چندرسانه ای باید اصول طراحی آموزشی و توانایی های شناختی و فراشناختی یادگیرنده ها مدنظر قرار گیرد. زیرا کنترل سرعت ارائه ی مطلب توسط یادگیرنده در صورتی که محتوی متناسب با سطح دانش قبلی یادگیرنده باشد، با کاهش میزان اطلاعاتی که در حافظه ی کاری پردازش می شود بار شناختی را کاهش می دهد و ساماندهی و یکپارچه سازی مطالب ارائه شده را بهبود می بخشد.
استفاده از تحلیل داده های شبکه ای در بهبود الگوریتم آزمون های انطباقی کامپیوتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: روش شناسی شبکه امکان مطالعه همزمان چندین هدف را میسر می سازد و قابلیت هایی دارد که منجربه ارائه ابزارهای تحلیلی مناسب می گردد. پژوهش هایی در خصوص استفاده از تحلیل داده های شبکه در حوزه سنجش تربیتی وجود دارد اما کمتر پژوهشی است که بصورت عملی به ساخت آزمون انطباقی مبتنی بر نظریه شبکه و یا ارائه الگوریتم آن پرداخته باشد. آیا امکان استفاده از علم شبکه در ساخت آزمون های انطباقی وجود دارد؟ هدف: این مطالعه با هدف بهبود الگوریتم آزمون های انطباقی مبتنی بر تحلیل داده های شبکه بر روی زبان آموزان مراکز و مؤسسات آموزش زبان شهر تهران انجام شد. روش : این پژوهش از نوع توصیفی و تمرکز اصلی آن بر تحلیل سؤالات آزمون با تکنیک تحلیل داده های شبکه بود. جامعه آماری کلیه زبان آموزان ده مؤسسه برتر آموزش زبان شهر تهران در سال 1398 بود که قابلیت خواندن زبان انگلیسی را در حداقل سطح داشتند. از میان آنان 1556 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش آزمون 140 سؤالی خزانه لغات انگلیسی (VST) (نیشن و وارینگ، 1997) بود. تحلیل سؤالات آزمون از طریق نظریه کلاسیک، نظریه سؤال - پاسخ و تحلیل شبکه مبتنی بر الگوریتم فراچترمن - رینگولد انجام شد. یافته ها : پارامترهای سؤالات آزمون بر اساس نظریات کلاسیک و سؤال - پاسخ محاسبه گردید. نقشه ارتباط بین سؤالات مبتنی بر الگوریتم فراچترمن - رینگولد، بر اساس آزمون آماری همبستگی تفکیکی با تعدیل آلفا (0/01< P) ترسیم شد، شاخص های مرکزیت شبکه و الگوریتم انطباقی آزمون استخراج گردید. نتیجه گیری: استفاده از مزایای تکنیک تحلیل داده های شبکه ای مانند قابلیت دیداری سازی نتایج، ارائه گزارش های ساده و جامع و در نظر گرفتن اهمیت سؤالات در ساختار شبکه ارتباطی بین سؤالات به ارتقاء روش های آزمون سازی انطباقی منجر شده است.
مؤلفه های خودنظم دهی بر اساس مفهوم «عقل» در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی منبع اصلی خودنظم دهی، به عنوان توانش تنظیم پاسخ های خود در جهت تعقیب اهداف و برآورده ساختن معیارها و استخراج مؤلفه های آن، در منابع اسلامی بوده است. بررسی در آثار اندیشمندان اسلامی نشان می دهد که پایگاه «عقل»، منبع معرفتی انگیزشی اجرایی نفس است که تنظیم کنش های مختلف روانی انسان را بر عهده دارد. محقق با استفاده از روش های تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، به تحلیل گزاره های دینی در خصوص عقل پرداخت. حاصل این بررسی، تأیید فرضیه اصلی تحقیق، و استخراج 21 مؤلفه بود که در چهار ساحت شناختی (به انضمام مؤلفه های نگرشی) ، انگیزشی، عاطفی، و اجرایی سازمان داده شد. این مؤلفه ها، در اختیار ده کارشناس حوزوی قرار گرفت و روایی محتوای آنها، با استفاده از ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) بررسی شد. تمامی مؤلفه ها، به استثنای یکی از مؤلفه های نگرشی (انکسار نفس) از روایی محتوا برخوردار بودند. براین اساس، کنش های خودتأملی، خودانگیزشی، و خودتغییری که از عناصر اصلی الگوهای خودنظم دهی به شمار می روند، در ادبیات اسلامی بر اساس کارکردهای عقل قابل توجیه و تبیین می باشند.
اثربخشی آموزش رفتارهای سالم جنسی بر بدکارکردی جنسی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش رفتارهای سالم جنسی بر کاهش بدکارکردی جنسی زنان معتاد بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل زنان معتاد در حال بهبودی در مراکز ترک اعتیاد عطار، سپاهان، پاک مهر و کنگره 60 در سال 1394 در شهر اصفهان بودند. برای انتخاب نمونه، از روش داوطلبانه استفاده شد که درنتیجه بعد از اجرای پرسش نامه، از بین 100 داوطلب، 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات آموزشی شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش رفتارهای سالم جنسی بر کاهش بدکارکردی جنسی زنان معتاد و مؤلفه های آن تأثیر دارد. نتیجه گیری: آموزش رفتارهای سالم جنسی می تواند بر کاهش بدکارکردی جنسی زنان معتاد تأثیر داشته باشد؛ بنابراین می توان از این روش در مراکز ویژه ترک اعتیاد زنان مورداستفاده قرارداد.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر توانمندسازی منابع انسانی دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل سوم و چهارم با استفاده از رویکرد دلفی فازی: ارائه یک الگوی مفهومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: باوجود کاربرد گسترده مدل های توانمندسازی، هنوز ابعاد و مؤلفه های مختلف آن در آموزش عالی به خوبی روشن نیست. هدف این مقاله شناسایی ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی منابع انسانی دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل سوم و چهارم و ارائه یک الگوی مفهومی بر اساس آن می باشد. روش بررسی : برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک دلفی فازی جهت پالایش عوامل و مؤلفه ها بهره گرفته شده است. نظرسنجی به عمل آمده در چهار مرحله و در سال ۱۳۹۵ انجام گرفته و نتایج هر مرحله با استفاده از فرمول های روش دلفی فازی مورد پالایش قرارگرفته است. یافته ها: الگوی توانمندسازی کارکنان و اساتید در دانشگاه ها و با تأکید بر دانشگاه های کارآفرین و ارزش آفرین در سه بعد و ۲۲ مؤلفه برای اساتید و ۲۳ مؤلفه برای کارکنان نظام آموزش عالی طراحی گردیده و به عنوان الگویی پیشنهادی جهت توانمندسازی منابع انسانی دانشگاه ها در ایران ارائه شده است. نتیجه گیری : الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند توانمندسازی منابع انسانی دانشگاهی با رویکرد استقرار دانشگاه های نسل سوم و چهارم را مورد ارزیابی قرار دهد و با توجه به بهره گیری از پشتوانه ادبیات غنی موضوع و مدل های کمی مختلف و شاخص های قابل سنجش، و به کارگیری نظرات خبرگان در توانمندسازی امکانی است تا دانشگاه ها بتوانند ضمن تحلیل وضعیت موجود و بهینه کاوی از تجارب موفق، اقدام به ارائه طرح ها و اقدامات بهبود نمایند.