فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۵۰۱ تا ۱۹٬۵۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نظریه ی تعارض یکی از پرکاربردترین دیدگاه ها در حوزه ی اختلافات زناشویی است که به نحو گسترده ای برای بررسی روش های کنار آمدن افراد با تعارض های موجود در روابط، مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تفاوت زنان متقاضی طلاق و زنان عادی در تاکتیک های حل تعارض بوده است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه پس رویدادی 60 نفر از زنانی که طی شش ماهه نخست سال 1391 به دادگاه خانواده شماره 2 (ونک) مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 60 نفر از زنان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند. پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس تاکتیک های حل تعارض برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. برای مقایسه تفاوت های دو گروه از روش تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه متقاضی طلاق و گروه عادی در تاکتیک های حل تعارض به جز در زیرمقیاس حمله جسمانی از فرم پرخاشگر و قربانی به لحاظ آماری معنی دار است بدین گونه که گروه متقاضی طلاق در زیرمقیاس حمله جسمانی از فرم پرخاشگر و زیرمقیاس خشونت روانی از هر دو فرم پرخاشگر و قربانی نمرات بالاتری به دست آوردند. در مقیاس مذاکره (فرم پرخاشگر و قربانی) گروه عادی نمرات بالاتری به دست آوردند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر زوجین موفق از تاکتیک های مسالمت آمیز در حل تعارضات خویش استفاده می کنند، در حالی که زوجین ناموفق با اتخاذ تاکتیک های خشن و خشونت روان شناختی و جسمانی سعی در فرونشانی تعارضات پیش آمده دارند. یافته های مطالعه حاضر اهمیت تاکتیک های حل تعارض در حوزه تعارضات زناشویی برجسته ساخته و توجه متخصصین و سیاست گزاران را به ابداع رویکردهای مداخلاتی برای بهبود این توانایی در جلوگیری از طلاق جلب می کنند.
بررسی نقش کیفیت ارتباط زناشویی در پیش بینی بهزیستی ذهنی و شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت ارتباط زوجین در چند دهه اخیر به عنوان یک شاخص مهم در بهزیستی و سلامت شناخته شده ومورد توجه پژوهشگران در حیطه خانواده قرار گرفته است.هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش کیفیت ارتباط در پیش بینی بهزیستی ذهنیوشادکامی در میان دانشجویان متأهل بود. بدین منظور نمونه 191 نفریاز خوابگاه های متأهلین دانشگاه های تهران که به شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند؛ به پرسش نامه های کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی آکسفورد و بهزیستی ذهنی(شامل دو خرده مقیاس رضایت اززندگی و سلامت روان شناختی) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون صورت گرفت.نتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین، شادکامی و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط زوجین می تواند 7/20درصد از واریانس مربوط به سلامت روان شناختی،1/23درصد از واریانس رضایت از زندگی، 3/27 درصد واریانس بهزیستی ذهنی و 7/27 درصد واریانس شادکامی را تبیین کند. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت کیفیت ارتباط زوجین می تواند پیش بینی کننده بهزیستی ذهنی آنها باشد. بنابراین توجه به کیفیت ارتباط زوجین و تقویت و بهبود این روابط به عنوان روش مناسبی برای ارتقای سلامت روان شناختی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زناشویی پیشنهاد می شود.
ویژگی های روان سنجی مقیاس کنترل عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنترل عمل یکی از فرایندهای خودتنظیمی است که به افرد اجازه می دهد مقاصدشان را شکل دهند، نگهداری کنند و آنها را اجرا کنند، و اهدافشان را به اعمال عینی تبدیل کنند. یک مکانیزم های روان شناختی ویژه است که موجب می شود افراد به مجموعه ای از اعمال در برابر اعمال دیگر متعهد شوند. کنترل عمل، یکی از فرایندهای خودتنظیمی است که در حوزه های تحصیلی، خانوادگی، مهارت های زندگی، و سلامت روان نقش بسزایی دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی شاخص های روان سنجی مقیاس تجدیدنظر شده کنترل عمل در جامعه ایرانی بود.ترجمة فارسی مقیاس کنترل عمل بر روی 422 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز اجرا شد. پایایی مقیاس به روش همسانی درونی، و روایی آن به شیوه تحلیل عاملی و روایی همگرا (از طریق همبستگی مقیاس با پرسشنامه خودتنظیمی) محاسبه شد. محاسبة ضریب آلفای کرونباخ، حاکی از پایایی مطلوب ابزار بود. بررسی ساختار عاملی مقیاس نیز حاکی از وجود 3 عامل کناره گیری/ اشتغال ذهنی، آغازگری/ دودلی، و پافشاری/ بی ثباتی بود که مجموعاً 93/35 درصد از واریانس کل را تبیین می کرد. مقیاس کنترل عمل از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و ابزار سودمندی برای سنجش کنترل عمل در فرهنگ ایرانی می باشد.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر عملکرد خواندن و آگاهی واج شناختی در دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی تحولی به عنوان یک آسیب اختصاصی در توانایی خواندن، علی رغم هوش طبیعی و فرصت های آموزشی کافی در نظر گرفته می شود و یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی است. با پیشرفت اخیر مطالعات علوم اعصاب و با توجه به اینکه این اختلال یک اختلال عصبی رشدی محسوب می شود برای بهبود افراد مبتلا به این اختلاف، درمان های مبتنی بر نوروفیدبک مطرح شده است، و هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر عملکرد خواندن و آگاهی واج شناختی در کودکان نارساخوان بود. پژوهش حاضر از نوع طرح تک آزمودنی با خط پایه چندگانه انجام شد. مراحل چندگانه پیش از مداخله بر شش دانش آموز مقطع ابتدایی(سوم و چهارم) نارساخوان در 3 مجموعه دو نفره صورت گرفت که طی آن خط پایه متغیرهای وابسته اندازه گیری شد و سپس مرحله مداخله (20 جلسه آموزش نوروفیدبک) به اجرا درآمد. در جریان مداخله اندازه گیری مکرر متغیرهای وابسته و نهایتاً ارزیابی به منظور پیگیری صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از آزمون های خواندن میکائیلی (1384) و آگاهی واج شناختی دستجردی (1382)، و از اندازه اثر (dکوهن) نیز برای بررسی معناداری بالینی تغییرات استفاده شد. نتایج بهبودی قابل ملاحظه ای در آگاهی واج شناختی با اندازه اثر بالایی در تمام آزمودنی ها نشان داد، هم چنین عملکرد خواندن نیز با اندازه اثر نسبتاً خوبی در تک تک آزمودنی ها بهبودی نشان داد. مبتنی بر نتایج می توان بیان داشت که آموزش نوروفیدبک بر آگاهی و عملکرد خواندن واج شناختی در دانش آ موزان نارساخوان می تواند موثر باشد.
پیش بینی تغییرات سلامت عمومی دانشجویان بر اساس مولفه های هوش هیجانی و ابعاد کانون کنترل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه هوش هیجانی و ابعاد کانون کنترل با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه تبریز در چهارچوب یک طرح همبستگی انجام گردید. 381 دانشجوی دانشگاه تبریز (195 دختر و 186 پسر) در این پژوهش شرکت کردند. از دانشجویان خواسته شد مقیاس مقیاس کانون کنترل راتر (1966)، پرسشنامه سلامت عمومی و هوش هیجانی پترایدز و فارنهام (2001) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که منبع کنترل درونی رابطه مثبت و معناداری با سلامت عمومی دارد در حالی که منبع کنترل بیرونی رابطه منفی با سلامت عمومی داشت. بین منبع کنترل درونی با هوش هیجانی رابطه مثبت معنادار وجود داشت در حالی که منبع کنترل بیرونی با هوش هیجانی رابطه معنادار نداشت. هم چنین، یافته ها نشان داد از بین مولفه های هوش هیجانی، مهارت های شناختی به طور معنی داری قادر تغییرات سلامت عمومی را پیش بینی کنند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخورداند و نیز افراد حائز کانون کنترل درونی از نظر سلامت عمومی در وضعیت بهتری قرار دارند.
رابطه ی علّی ویژگی های شخصیت و باورهای هوشی با خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری هدف های پیشرفت در دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی علّی ویژگی های شخصیت و باورهای هوشی با خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری هدف های پیشرفت در دانش آموزان دختر دبیرستانی خرم آباد بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 280 نفر از دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر خرم آباد بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس نظریه تلویحی هوش (ITIS)، پرسشنامه شخصیتی نئو-فرم کوتاه (NEO-FFI)، مقیاس هدف های پیشرفت (AGOS) و مقیاس کارآمدی تحصیلی بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ (نرم افزار (AMOS-20 استفاده شد. نتایج نشان دادند، که مسیرهای غیرمستقیم باور هوشی ذاتی از طریق جهت گیری هدف عملکردگرا روی عملکرد تحصیلی و باور هوشی افزایشی از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار بود. همچنین وظیفه شناسی نیز از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار بود، اما باز بودن نسبت به تجربه از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار نبود. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی دار باور هوشی ذاتی و جهت گیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و جهت گیری هدف تبحرگرا، توافق پذیری و جهت گیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و خودکارآمدی تحصیلی، توافق پذیری و عملکرد تحصیلی و باز بودن نسبت به تجربه و عملکرد تحصیلی حاصل شد.
تحلیل مدل معادلات ساختاری دیدگاه اعضای هیئت علمی درباره مسئولیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل مدل معادلات ساختاری دیدگاه اعضای هیئت علمی درباره مسئولیت اجتماعی بود. سوالات پژوهشی عبارتند از: 1- مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی دانشگاه شامل چه ابعادی است؟ 2- میزان مسئولیت اجتماعی اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه بر اساس ابعاد مسئولیت اجتماعی در چه حدی است؟ جامعه آماری، کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه ارومیه بود که از بین آن ها 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تشخیص عامل های سازه مسئولیت اجتماعی و برازش الگو از روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دهنده آن است که سازه مسئولیت اجتماعی شامل پنج بعد یعنی نوع دوستی، حقوق بشر، مسئولیت در قبال دانشگاه، مسائل محیطی، اخلاق حرفه ای و مسئولیت در قبال همکاران است. مطابق نظرات اساتید بعد "مسائل محیطی" موثرترین بعد مسئولیت اجتماعی و بعد "مسئولیت در قبال کارکنان" هم دارای پایین ترین بعد در میان ابعاد دیده شد. هم چنین دیدگاه اعضای هیات علمی درباره مفهوم مسئولیت اجتماعی براساس جنس، رتبه علمی، سن و سابقه تدریس هیچ تفاوت معنی داری را نشان نداد.
ساخت و اعتباریابی آزمون مشکلات بین نوجوان و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
43-64
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ساخت و اعتبار یابی آزمون مشکلات بین نوجوانان پسر و والدین شان است تا نوع مشکلاتی که با همدیگر دارند، شناسایی شود. روش پژوهش ترکیبی از نوع طرح اکتشافی بوده که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول به صورت روش کیفی، با مطالعه منابع علمی و تحقیقاتی، مصاحبه با نوجوانان و والدین شان و مصاحبه با متخصصان، مقولات مرتبط با مشکلات والدین و نوجوان به شیوه تحلیل سیستماتیک گردآوری شد و پرسشنامه ای 60 سئوالی در دو فرم پدر و مادر تنظیم گردید. در مرحله دوم با روش کمی روایی و پایایی ابزار مورد نظر بررسی گردید. 200 نفر از بین دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان براساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از نرم افزار spss تحلیل عاملی اکتشافی صورت گرفت و آلفای کرونباخ کل آزمون و خرده آزمون های آن مشخص گردید. یافته های پژوهش نشان داد که آزمون مشکلات بین والدین و نوجوان دارای سه عامل می باشد که عبارت است از؛ مشکلات درونی، مشکلات در روابط بین فردی و مشکلات در شیوه والدگری. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تجویزی بیانگر تبیین درصد قابل توجهی از واریانس متغیر مورد نظر توسط عامل ها بود. آلفای کرونباخ کل آزمون در فرم پدر 92/0 و در فرم مادر 93/0 به دست آمد. آزمون مشکلات بین نوجوانان و والدین دارای اعتبار و روایی بالایی است که عوامل منسجمی از آن به دست می آید و می توان با توان بالایی مشکلات نوجوانان را مورد مطالعه و در پژوهش های بالینی برای سنجش مشکلات مورد استفاده قرار داد.
بررسی مبانی روان سنجی نسخه فارسی سیاهه نارساخوانی بزرگسالان و سیاهه خواندن بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی یک اختلال رشدی است که علایم آن ممکن است تا سنین جوانی و بزرگسالی ادامه پیدا کند و زندگی تحصیلی یا حرفه ای شخص را مختل نماید. بنابراین، شناسایی این اختلال در سراسر دوران تحول از اهمیت چشمگیری برخوردار است. هدف مطالعه حاضر، هنجاریابی و سنجش روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه های سیاهه نارساخوانی بزرگسالان (P-ADC) و سیاهه خواندن بزرگسالان (P-ARC) می باشد. در این مطالعه 281 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. P-ADC، ARC و آزمون خواندن کلمات (مهک) روی آن ها اجرا شد تا ضمن هنجاریابی دو سیاهه مذکور، مبانی روان سنجی آن ها محاسبه شود. پایایی سیاهه ها با استفاده از همسانی درونی و تصنیف محاسبه شد. روایی سیاهه ها نیز با استفاده از روایی افتراقی و روایی همگرایی به دست آمد. نقطه برش آن ها با استفاده از منحنی راک (ROC) مورد تحلیل قرار گرفت. همسانی درونی P-ADC و P-ARC به ترتیب 71/0و 74/0، ضریب پایایی به روش تصنیف 58/0 و 52/0؛ و روایی همگرا و روایی افتراقی در حد قابل قبول بود. نقطه برش، حساسیت و ویژگی P-ADC به ترتیب 11، 68/0 و 88/0 و برای P-ARC 46، 63/0 و 88/0 بود. به علاوه، براساس نقطه برش در P-ADC، 15 نفر دارای مشکلات خواندن (3/5 درصد) و با نقطه برش P-ARC، 13 نفر (6/4 درصد) دارای مشکلات خواندن بودند. در بین این دو گروه 10 نفر (63/52 درصد) مشترک بودند که خود نشان دهنده روایی این ابزارهاست. با توجه به ویژگی های مطلوب روان سنجی این پرسشنامه ها می توان از آن ها در راستای نیل به اهداف پژوهشی و تشخیصی استفاده کرد.
نقش حافظه فعال در عملکرد کارکردهای اجرایی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حافظه فعال در عملکرد کارکردهای اجرایی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری صورت گرفت. روش: نمونه این پژوهش شامل عبارت بود از 20 دانش آموز ناتوان یادگیری با نقص در حافظه فعال، 20 دانش آموز ناتوان یادگیری بدون نقص در حافظه فعال و 20 دانش آموز عادی. دانش آموزان با ناتوانی یادگیری به صورت گزینش هدفمند از مراکز ناتوانی یادگیری شهر تهران انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش عبارت بودند از : آزمون هوش ریون، مجموعه آزمون حافظه فعال برای کودکان، آزمون برج لندن و آزمون مرتب کردن کارت های ویسکانسین. یافته ها: نتایج نشان داد که دانش آموزان با ناتوانی یادگیری که در حافظه فعال دچار نقص می باشند در عملکرد برنامه ریزی از دانش-آموزان عادی و دانش آموزان ناتوانی یادگیری بدون نقص در حافظه فعال ضعیف تر می باشند. اما تفاوت معناداری بین گروه عادی و گروه بدون نقص در حافظه فعال در این مولفه وجود نداشت. همچنین نتایج نشان داد که هر دو گروه با ناتوانی یادگیری در مولفه انعطاف پذیری ذهنی ضعیف تر از گروه عادی بودند. نتیجه گیری: به طور کلی حافظه فعال می تواند به عنوان یک مولفه اصلی تاثیر زیادی بر عملکرد دانش آموزان با ناتوانی یادگیری داشته باشد.
اثربخشی آموزش گروهی به شیوه یکپارچه توحیدی بر سطح پرخاشگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی میزان اثربخشی آموزش گروهی به شیوه یکپارچه توحیدی بر سطح پرخاشگری زندانیان مرد زندان مرکزی شهرکرد بود. این پژوهش، یک مطالعه آزمایشی با گروه کنترل است که جامعه آماری آن را کلیه زندانیان مرد زندان مرکزی شهرکرد در سال 1391 تشکیل می دادند. حجم نمونه پژوهش، 40 نفر زندانی بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل جایگزین گردیدند. از پرسش نامه عمومی پرخاشگری (AGQ)، به عنوان ابزار غربالگری استفاده گردید. سپس برنامه آموزش گروهی به شیوه یکپارچه توحیدی، به مدت 12 جلسه یک و نیم ساعته بر روی اعضای گروه آزمایشی اجرا شد. پس از پایان مداخله درمانی پس آزمون و بعد از یک ماه آزمون پیگیری از هر دو گروه اخذ گردید. نتایج نشان داد که بین میانگین نمره پرخاشگری دو گروه در مرحله پس آزمون و پیگیری، تفاوت معنی دار وجود دارد. در نتیجه، می توان گفت: آموزش گروهی به شیوه یکپارچه توحیدی بر کاهش پرخاشگری زندانیان مرد زندان مرکزی شهرکرد مؤثر است.
نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا و بررسی خصوصیات روان سنجی آن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ذهن خوانی توانایی استنتاج حالات ذهنی است و به عنوان یک توانایی شناخت اجتماعی نقش مهمی در تعامل اجتماعی دارد. هدف از این مطالعه طراحی نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا و بررسی خصوصیات روان سنجی آن است.
مواد و روشها: مطالعه مقطعی حاضر از نوع مطالعات همبستگی بوده و در 216 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی و تهران در سال 1391 انجام شد. آزمون های ذهن خوانی از طریق صدا (تهیه شده در مطالعه حاضر) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. دو نسخه متفاوت و یک نسخه کوتاه آزمون نیز تهیه شد. در بررسی خصوصیات روان سنجی؛ از تحلیل عاملی اکتشافی برای بررسی روایی، از همبستگی پیرسون برای بررسی روایی هم زمان و از تی زوجی برای بررسی روایی افتراقی بین دو جنس استفاده شد. برای بررسی پایایی از همسانی درونی گویه ها و محاسبه آلفای کرونباخ استفاده شد. برای بررسی قدرت پیشگویی آزمون طراحی شده از تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد.
یافته ها: تحلیل عاملی یک عامل اصلی از آزمون به دست داد، همبستگی بین آزمون ذهن خوانی از طریق چشم و نسخه های مختلف آزمون ذهن خوانی از طریق صدا معنی دار بود. در تمامی نسخه های آزمون دو جنس تفاوت معنی داری به نفع زنان داشتند (001/0P<). ذهن خوانی از طریق صدا پیشگوی مناسب تری برای تعیین جنسیت نسبت به ذهن خوانی از طریق چشم است (001/0P<). آلفای کرونباخ برای نسخه کلی، نسخه اول، نسخه دوم و نسخه کوتاه به ترتیب 816/0، 571/0، 764/0، 885/0 نشان داده شد.
نتیجه گیری: نسخه فارسی آزمون ذهن خوانی از طریق صدا یک آزمون روا و پایا برای ارزیابی توانایی ذهن خوانی است. قدرت پیشگویی جنسیت آزمون ذهن خوانی از طریق صدا از آزمون ذهن خوانی از طریق چشم بیشتر است.
پیش بینی رفتارهای خودشکن توسط جهت گیری هدف: نقش واسطه گری احساسات شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چهارچوب یک مدل علّی، پیش آیندهای رفتارهای خودشکن را بررسی کرد. در این مدل، انواع جهت گیری هدف به عنوان متغیرهای برون زا، احساسات شرم و گناه متغیرهای واسطه ای و رفتارهای خودشکن متغیر درون زا بودند. شرکت کنندگان پژوهش 430 دانشجوی (286 زن، 144 مرد) دانشگاه شیراز بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ها ی هدف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001)، مقیاس گرایش به شرم و گناه (کوهن، وودلف، پنتر و اینسکو، 2011) و مقیاس رفتار و شناخت خودشکن (کانینگهام، 2007) پاسخ دادند. مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر آزمون شد و برای معنا داری اثرات غیرمستقیم متغیرهای رابطه ای، روش نمونه برداری های مکرر خودراه انداز به کار رفت. یافته ها نشان داد جهت گیری تسلط گرایشی، هم به طور مستقیم و هم با واسطه گری احساسات شرم و گناه، پیش بینی کننده منفی معنادار رفتارهای خودشکن است. اما تسلط اجتنابی تنها به شیوه مستقیم و مثبت، رفتارهای خودشکن را پیش بینی می کند. عملکرد گرایشی پیش بینی کننده منفی مستقیم و عملکرد اجتنابی پیش بینی کننده منفی غیرمستقیم رفتارهای خودشکن است. نتایج بر مبنای نقش واسطه ای احساسات شرم و گناه مورد بحث قرار گرفتند.
مقایسه توانمندی رویکرد بیزی مدل IRTچندسطحی و مدل کلاسیک چندسطحی: تحلیل داده های آزمون فیزیک تیمز پیشرفته (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتبار تحلیل های چندسطحی با تأکید بر تفاوت های نظریه های اندازه گیری (رویکرد کلاسیک اندازه گیری و رویکرد نظریه جدید اندازه گیری (IRT)) به کمک داده های مختلف مورد پژوهشهای اخیر بوده است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بدست آوردن میزان تأثیر مدارس بر نمرات کسب شده دانش آموزان شرکت کننده در آزمون تیمز پیشرفته 2008 بود. روش: برای دستیابی به هدف اصلی پژوهش از داده های مربوط به اجرای آزمون فیزیک تیمز پیشرفته 2008 که روند آموزش فیزیک پیشرفته دانش آموزان سال آخر متوسطه (پیش دانشگاهی) را مورد ارزیابی قرار می دهد، استفاده شد. جامعه آماری و گروه نمونه پژوهش حاضر، جامعه آماری و گروه نمونه پایه پیش دانشگاهی رشته ریاضی- فیزیک در آزمون فیزیک تیمز پیشرفته است که در سال تحصیلی 1387-1386 به اجرا در آمده است. حجم نمونه دانش آموزان ایرانی در این سنجش برابر 2556 نفر بوده است. یافته ها: نتایج تحلیل ها به طور کلی نشان داد که نخست تحلیل های چندسطحی نظریه سؤال- پاسخ (MLIRT) نسبت به تحلیل های چندسطحی نمره واقعی (MLTS) از قدرت بیشتری در آشکارسازی تفاوت بین مدارس برخوردار است. دوم آنکه، میزان تفاوت بین مدارس شرکت کننده در آزمون ریاضیات تیمز پیشرفته که در شاخص ICC (همبستگی درون رده ای) منعکس شده است در تحلیل های MLIRT بسیار زیاد است. بحث و نتیجه گیری: نخست آنکه، در نظر گرفتن خطای اندازه گیری تک تک سؤالات در تحلیل ها در چارچوب بیزی و با استفاده از نمونه گیری گیبس به طور چشمگیری توانمندی تحلیل های چندسطحی را بهبود می بخشد و افزایش معنادار نسبت واریانس تبیین شده را در پی خواهد داشت. دوم آنکه، تفاوت و تبعیض آموزشی بین مدارس زیاد است که این امر عمدتاً ناشی از متغیرهای در سطح مدرسه (نظیر متغیرهای مرتبط به معلم یا متغیرهای مرتبط به مدرسه) می باشد.
بررسی عوارض و تبعات اعتیاد همسر از طریق مقایسه زنان عادی و زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوارض و تبعات زندگی با همسران معتاد در زنان بود. در این پژوهش مقطعی (علی – مقایسه ای) 200 زن دارای همسر معتاد و 200 زن دارای همسر سالم مطالعه شدند. زنان همسر دارای معتاد در میان سه گروه از زنان دارای همسرِ (زنانی که همسر معتاد آن ها به مراکز درمانی مراجعه می کردند و زنانی که همسر معتاد آن ها در زندان بود، به روش تصادفی و زنان دارای همسر معتاد خیابانی به روش گلوله برفی با پرسش از دو گروه مذکور ) انتخاب شدند. زنان دارای همسر سالم نیز به صورت تصادفی از ساکنان همان مناطقی برگزیده شدند که گروه زنان دارای همسر معتاد انتخاب شده بودند و با درنظر گرفتن همتا بودن آن ها از نظر منطقه محل سکونت، سطح تحصیلات و سن، پرسشنامه در میان آن ها اجرا شد تا حجم نمونه تکمیل شود. نمونه گیری از چک لیست حاوی ویژگی های دموگرافیک و صفات بارز در زنان، پرسشنامه اضطراب و افسردگی (HADS) و پرسشنامه عزّت نفس روزنبرگ در کلیه شرکت کنندگان ثبت شد. نتایج نشان داد که زنان دارای همسر معتاد و گروه شاهد از لحاظ متراژ منزل مسکونی ، بعد خانوار ، متراژ منزل مسکونی پدری فرد ، سطح درآمد خانواده و وضعیت مالکیت منزل مسکونی تفاوت معنادار دارند. زنان دارای همسر معتاد نمرات بالاتری در مقیاس های مربوط به اضطراب، افسردگی و اختلال کلی روانی و نمرات پایین تری در مقیاس مربوط به عزّت نفس نسبت به زنان دارای همسر سالم کسب کردند. همچنین آن ها مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری ازجمله مصرف مواد، ارتباط جنسی با فردی غیر از همسر، درگیری عاطفی با مردی غیر از همسر، تجربه خشونت فیزیکی از سوی همسر، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نسبت به گروه شاهد را گزارش کردند. زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دارای همسر سالم با مشکلات و مسائل رفتاری بیش تری مواجه هستند، پیشنهاد می شود سیاستگذاران در خصوص تدوین برنامه هایی با رویکرد پیشگیری ویژه زنان دارای همسر معتاد اهتمام ورزند.
شیوه های بازنمایی اعتیاد در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، پاسخ به این سؤال بوده که فیلم های سینمایی پس از انقلاب مسائل مربوط به اعتیاد و معتادان را چگونه بازنمایی کرده است. روش: برای پاسخ به این سوال 33 فیلم سینمایی ساخته شده بین سال های1360 تا 1390 که شخصیت های اصلی آنها را معتادان تشکیل داده اند، به روش تحلیل محتوایی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد که در فیلم های مورد بررسی، معتادان غالباً مرد، مجرد، بیوه یا مطلقه و اکثریت آن ها تحصیلکرده و دارای مدارک دانشگاهی بودند. همچنین، مصرف هروئین بیش از سایر انواع مواد مخدر در فیلم ها نمود داشته، خانه شخصی معتاد و خانه دوستان مهم ترین مکان های مصرف بوده و دوستان مهم ترین تهیه کننده مواد مخدر و مهم ترین عامل شروع مصرف نمایش داده شده اند . از سوی دیگر، طلاق و فروش فرزند بیشترین فراوانی آسیب های مربوط به معتادان فیلم ها را شامل شده و خانواده و گروه دوستان به عنوان مهم ترین علل اعتیاد در فیلم ها برجسته شده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که فیلم های سینمایی در بازنمایی های خود از مسئله اعتیاد و معتادان نوعی ""اعتیادپژوهی عامه پسند"" فراهم می کنند که با اعتیادپژوهی آکادمیک تاحدودی همپوشانی دارد.
مقایسه تکانشگری بین افراد مبتلا به ایدز، افراد دارای سوء مصرف مواد و همتایان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه تصمیم گیری مخاطره آمیز بین افراد مبتلا به ایدز، افراد دارای سوء-مصرف مواد و جمعیت غیربالینی پرداخته است. روش: این پژوهش، علی-مقایسه ای بوده که در شش ماهه ی اول سال 91 انجام شد. در این پژوهش 30 نفر از بیماران مبتلا به ایدز و 30 نفر بیمار سوء مصرف کننده مواد و 30 نفر از جمعیت غیربالینی در محدوده سنی 67-15 سال به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نمونه های انتخابی براساس متغیرهای سن، تحصیلات و جنس همتا بودند. مقیاس تکانشگری بارات (1997) در هر سه گروه نمونه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین افراد سه گروه در خرده مقیاس های تکانشگری تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درجاتی از آسیب در فرایند تصمیم گیری افراد وابسته به مواد و افراد مبتلا به ایدز وجود دارد، نقصی که ممکن است ریشه در پاره ای از رگه های شخصیتی، آسیب های عصب شناختی، مصرف مواد، عدم دریافت آموزش های مناسب و کافی در زمینه مهارت های زندگی، حل مسئله و تصمیم گیری و یا وجود احساسات، افکار و باورهای شخصی یا فرهنگی پیرامون رفتارهای محافظتی در حین رابطه جنسی باشد.
الگوی ارتباطی بین ابعاد سرشت – منش و سامانه های مغزی رفتاری با علائم وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس جبری چهارمین اختلال شایع روانپزشکی است که به دلیل ماهیت خاص و پیچیده آن در نظام های تشخیص بحث های زیادی در خصوص چگونگی طبقه بندی آن صورت گرفته است به نحوی که ابعاد رفتاری و زیستی آن به صورت دقیق مشخص نشده است.
روش: به منظور بررسی ارتباط بین ابعاد سرشت و منش و سامانه های مغزی رفتاری، تعداد 228 نفر از دانشجویان پرسشنامه های سرشت و منش کلونینجر (TCI-125)، گری ویلسون (GW-120) و وسواس پادوآ را تکمیل نمودند. نتایج با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین ابعاد نوجویی، آسیب پرهیزی و پشتکاری و ابعاد منش همکاری و خودراهبری و سامانه های بازداری و فعال سازی رفتاری با علائم وسواس همبستگی های معنادار وجود دارد. همچنین ابعاد آسیب پرهیزی و نوجویی از ابعاد سرشت و همکاری و خودراهبری از ابعاد منش توام با بازداری رفتاری توانستند تا علائم محتلف اختلال وسواس جبری را پیش بینی نمایند.
نتیجه گیری: با توجه به نقش ابعاد سرشتی- منشی و سامانه های مغزی رفتاری در پیش بینی علائم وسواس، می توان عنوان نمود که اختلال وسواس جبری پایه های زیستی عصبی بارزی دارد.
حافظه، خواب، هیجان اخلاقی و پیشرفت تحصیلی در گستره زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش راهبردهای سازماندهی و خودآموزی بر کاهش مشکلات درسی دانش آموزان با اختلالات یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ین پژوهش به منظور اثر بخشی آموزش راهبردهای سازماندهی و خودآموزی بر کاهش مشکلات درسی دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شده است. روش پژوهش آزمایشی با طرح گسترش یافته می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه های سوم و چهارم دبستان مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری شکوفای گرگان در سال تحصیلی 93-92 می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 60 نفر انتخاب شدند، و بطور تصادفی به چهار گروه،دو گروه بعنوان گروه آزمایش و کنترل در طرح اول و دو گروه هم بعنوان گروه آزمایش و کنترل در طرح دوم جایگماری شدند .در طرح اول، راهبرد سازماندهی طی 8 جلسه و در طرح دوم، راهبرد خودآموزی را در طی 8 جلسه 45 دقیقه ای به مدت 4 هفته آموزش دیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته «سازماندهی» و «خودآموزی» بود. با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس یک متغیره ، گروهها مقایسه شدند.نتایج نشان داد ، هم راهبرد سازماندهی و هم راهبرد خود آموزی بر کاهش مشکلات درسی دانش آموزان دبستانی با اختلالات یادگیری تأثیر معناداری دارد.و بین این دو روش تفاوت معناداری وجود ندارد.بنابراین استفاده از آموزش روش های شناختی بر افزایش توانایی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری تاثیر معنا داری دارد.