فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۳۲۱ تا ۱۰٬۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۳۸۵ مورد.
منبع:
رادیو ۱۳۸۵ شماره ۳۱
حوزههای تخصصی:
تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده: مطالعه ای مقایسه ای بین خانواده های با و بدون فرزند کم توان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده های دارای کودک معلول انزوای اجتماعی و مشکلات سلامت روانی را در حد اعلای خود تجربه می کنند و نسبت به مشکلات رفتاری، اجتماعی و هیجانی آسیب پذیرترند. بر همین مبنا هدف پژوهش حاضر مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند معلول و خانواده های دارای فرزند سالم بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای می باشد. جامعه آماری آن شامل کلیه ی خانواده های دارای فرزند معلول جسمی – حرکتی و خانواده های دارای فرزند سالم شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 150 خانواده(75 خانواده دارای فرزند کم توان جسمی-حرکتی و 75 خانواده دارای فرزند سالم) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره جهت مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند کم توان و خانواده های دارای فرزند عادی نشان داد که خانواده های دارای فرزند معلول تعادل عاطفی پایین تری نسبت به خانواده های دارای فرزند عادی دارند. همچنین خانواده های دارای فرزند کم توان در الگوی ارتباطی سازنده متقابل نمرات کمتری از خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کردند و در مقابل در الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر نمرات بیشتری را نسبت به خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کرده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که خانواده های دارای فرزند کم توان در مقایسه با خانواده های دارای فرزند سالم از تعادل عاطفی پایین تری برخوردارند و در روابط خانوادگی خود بیشتر از الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر استفاده می کنند
عوامل مؤثر بر پذیرش و نشر شایعه در بین شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"آنچه پیشروست، حاصل پژوهشی است که از سوی نگارندگان، در سال 1385 انجام شده است. این پژوهش، در مرکز تحقیقات صداوسیما به روش پیمایشی انجام شده و جامعة آماری آن، شامل تمام افراد بالای 15 سال ساکن تهران است.
هدف پژوهشگران، سنجش میزان اثرگذاری عوامل شخصی، رسانهای و روانشناختی بر شکلگیری، پذیرش و انتشار شایعه بوده است.
در بخش مبانی نظری مقاله، مطالعات مربوط به تعریف شایعه، ضریب نفوذ، عوامل مؤثر بر شکلگیری، تحول و پذیرش شایعه، از دیدگاه نظریهپردازانی چون آلپورت، پستمن، بورینگ و کاپفرر بررسی شده و در بخش دوم، به تأثیر عواملی چون نوع رسانه، اعتماد به شایعه به مثابه یک رسانه، اعتماد به اخبار صداوسیما، بیاعتمادی به مسئولان، وجود فرهنگ شفاهی، احساس ناامنی، ناامیدی، فرافکنی، تفکرات قالبی و نوع فعالیت افراد بر پذیرش و انتقال شایعه پرداخته شده است.
"
بررسى مقایسه اى رشد اخلاقى نوجوانان سیزده و شانزده ساله آزاردیده و آزارندیده شهرکرد در سال 81-82
حوزههای تخصصی:
" پژوهش حاضر با هدف بررسى رشد اخلاقى نوجوانان آزاردیده و آزارندیده در ابتدا و میانه نوجوانى اجرا گردید. نمونه این پژوهش با استفاده از نمونه گیرى خوشه اى از بین دانش آموزان مدارس دخترانه و پسرانه شهرکرد در دو مقطع دوم راهنمایى و دوم دبیرستان به دست آمد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه آزاردیدگى و آزمون تبیین مسائل براى بررسى رشد اخلاقى بود. بر اساس نمرات، آزمودنى ها در پرسشنامه آزاردیدگى هشت گروه پانزده نفرى شامل نوجوانان دختر سیزده ساله آزاردیده، نوجوانان دختر سیزده ساله آزارندیده، نوجوانان پسر شانزده ساله آزاردیده، نوجوانان پسر شانزده ساله آزارندیده انتخاب گردیدند و بر روى آزمودنى ها آزمون تبیین مسائل (رشد اخلاقى) اجرا گردید. داده هاى پژوهش با آزمون آمارى Tمستقل و آزمون کاى اسکوئر مورد بررسى کمى قرار گرفت. نتایج حاصل از مقایسه رشد اخلاقى نوجوانان آزاردیده و آزارندیده نشان داد نوجوانان سیزده ساله آزاردیده و آزارندیده از لحاظ رشد اخلاقى تفاوت معنادارى نداشتند و هر دو در مرحله سوم از مراحل رشد اخلاقى کالبرگ قرار داشتند. اما نوجوانان شانزده ساله آزاردیده و آزارندیده از لحاظ سطح رشد اخلاقى،
تفاوت معنادارى را نشان دادند. نوجوانان آزارندیده در مرحله چهارم و نوجوانان آزاردیده در مرحله سوم رشد اخلاقى کالبرگ قرار داشتند.همچنین در نوجوانان سیزده و شانزده ساله آزاردیده تفاوت معنادارى از لحاظ رشد اخلاقى مشاهده نشد و هردو در مرحله سوم از مراحل رشد اخلاقى کالبرگ قرار داشتند. ولى نوجوانان شانزده ساله آزاردیده و آزارندیده از لحاظ سطح رشد اخلاقى تفاوت معنادارى داشتند، به طورى که نوجوانان سیزده ساله در مرحله سوم و نوجوانان شانزده ساله در مرحله چهارم رشد اخلاقى کالبرگ قرار داشتند. در بررسى مشخصات والدین نوجوانان آزاردیده و آزارندیده نیز مشخص گردید که نوجوانان آزاردیده در متغیرهاى سن پدر، تحصیلات پدر، شغل پدر، وضعیت مالى خانواده و معدل درسى، با نوجوانان آزارندیده تفاوت داشتند. در بررسى پرسش هاى پژوهش نیز مشخص گردید که نوجوانان دختر و پسر از لحاظ میزان آزاردیدگى تفاوت چندانى با یکدیگر نداشتند، هر چند پسران در مقیاس آزار فیزیکى نمرات بالاترى کسب کردند. همچنین میزان آزاردیدگى نوجوانان در میانه نوجوانى (شانزده سال) بیش تر از نوجوانان در ابتداى نوجوانى (سیزده سال) گزارش شده است.
"
تبیین ارزش های نظری و رفتاری اخلاق علمی در میان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله برگرفته از تحقیق پیمایشی است که با هدف توصیف واقعیت های مبتنی بر تعارض ارزش های نظری و رفتاری اخلاق علمی و تبیین عوامل مرتبط با میزان تعارض ارزش ها، با رویکرد تلفیقی بر مبنای نظریه های مبتنی بر تعارض نقش، نظریه های اخلاقی مبتنی بر قانون جاویدان، نفع گرایانه، وظیفه گرایی، عدالت توزیعی و آزادی فردی انجام گرفته است جامعه آماری، دانشجویان روزانه دکتری سه رشته گروه علوم پایه، فنی مهندسی و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی است که۱۹۶ نفر به روش تمام شماری، به وسیله پرسشنامه اعتباریافته، با پایایی کلی ۸۱ درصد تحت آزمون قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که بین سطح نظری و رفتاری ارزش های اخلاق علمی دانشجویان تعارض وجود دارد، که ۵۹/۵۴ درصد آنان دارای تعارض بیش از50 درصد و ۴۰/۴۵ درصد، دارای انطباق نسبی بیش از 50 درصد هستند. این تعارض و انطباق نسبی در اخلاق علمی دارای روابط معناداری با عوامل مختلف از جمله: درجه باورهای مذهبی، آگاهی، معرفت و رتبه علمی، نوع رشته تحصیلی، عاقبت اندیشی، توجه به نتایج و پیامد رفتاری، احساس مسئوِلیت در انجام درست وظایف تعیین شده دانشجویی، انتظار کسب رتبه علمی مطابق با تلاش علمی، ارتقای مراحل تحصیلی، پایگاه اقتصادی، مذهبی و علمی پدر و مادر، پایگاه اقتصادی، مذهبی و علمی خود دانشجویان و چگونگی روابط و مناسبات اجتماعی و اجماع آنان با اساتید است.
فضاهای فرهنگی جدید و بازنمایی: شناخت و تحلیل انتقادی کلیشه های شرق شناسی مسلمانان در وبلاگ های برگزیدة خبری آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی، فضاهای فرهنگی جدیدی برای گفتمان های عمومی از طریق زبان به وجود آورده است. وبلاگ های خبری به عنوان یکی از فضاهای فرهنگی جدید علاوه بر رسانه های خبری قدیمی، کنشگران جدیدی در فرایند خبری هستند و در بسیاری از موارد، تبدیل به منبع مهم خبری برای بیشتر افراد جامعه شده اند. این وبلاگ ها به عنوان شکلی از ارتباطات عمومی و فضای جدید بازنمایی در غرب و به ویژه در ایالات متحده، نقش مهمی در بازنمایی از دیگری و شکل گیری دیدگاه های بسیاری از مردم آمریکا در باب اسلام و بیشتر دربارة مسلمانان دارند.
هدف این مطالعه، شناخت و تحلیل کلیشه های شرق شناسی مسلمانان در زبان وبلاگ های خبری آمریکایی با رویکرد انتقادی، با استفاده از روش تحلیل خوشه است. تحلیل، نشان داد که نمایش آن ها از مسلمانان و اسلام به عموم خوانندگان، تصویر منفی بوده و هنگام اشاره به مسلمانان به طور مکرر از کلیشه های شرق شناسی پنهان و آشکار در متن وبلاگ های خبری استفاده می کنند که برگرفته از ارزش های مسلط و حاکم آمریکایی است و با توجه به ویژگی های فضای مجازی و وبلاگ ها، تغییرات خاصی در بازنمایی صورت نگرفته است. از این رو، کلیشه های شرق شناسی تاریخی مسلمانان در رسانه های ارتباط جمعی غرب، در وبلاگ های خبری آمریکایی احیاء و تقویت شده و این امر، بیانگر ادامة سلطه و غلبة غرب بر شرق به شکل نوین است.
در کشورهای شوروی سابق
حوزههای تخصصی:
دانشگاه و رشد ملی
هنر خوشنویسی
تطور امر سیاسی در اندیشه غرب
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی خانه های سنتی (مطالعه موردی: روستای هلسم- شهرستان چرداول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری بومی روستایی مناطق غربی ایران، در گذر زمان، به آرامی تکامل یافته و دارای بنیان ها، مؤلفه ها و مبانی نظری مرتبط با ساختار مختص به خود شده است؛ به گونه ای که از گزند تهاجم تفکرات به اصطلاح وارداتی، مصون مانده و اصالت و بکر بودن خود را حفظ کرده است؛ از طرفی، روستاهای این مناطق، معماری ویژه ای بر اساس نوع توپوگرافی و اقلیم منطقه دارند که در این میان، روستای هلسم در شهرستان چرداول، نمونه ای شاخص و دارای اهمیتی ویژه به حساب می آید. اطلاعات این مقاله که با هدف بررسی و تحلیل گونه های معماری بومی و سنتی روستای هلسم نگاشته شده، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری آن نیز، مشتمل بر 150 بنای مسکونی و 45 خانه سنتی است که دارای معماری ارزشمندی هستند. در این پژوهش، ضمن توصیف عوامل شکل دهنده به بافت روستا؛ مانند: اقلیم و وضعیت جغرافیایی؛ عناصر کالبدی، گونه شناسی بناها و فضاهای موجود در آن نیز معرفی شده است؛ همچنین این پژوهش، نشان می دهد که بیشتر بناها در این روستا برای بهره گیری از تابش آفتاب در فصل زمستان، جهتی رو به جنوب دارند و معابر نیز در جهتی شرقی - غربی شکل گرفته اند؛ همچنین در بافت روستای هلسم دو گونه معماری؛ شامل: خانه های طارمه دار (در دو نوعِ دو و چند اتاقه) و خانه های فاقد طارمه یا دوطبقه وجود دارد. فضاهای سکونتی و خدماتی در خانه های طارمه دار، دور از هم؛ ولی در یک سطح ایجاد شده است؛ اما فضای مسکونی در خانه های فاقد طارمه، به دلیل توپوگرافی دامنه کوه؛ همچنین بهره مندی از گرمای ناشی از وجود حیوانات در طبقه همکف، بر روی طویله قرار گرفته است. در این میان، خانه های طارمه دار چند اتاقه با 64٪ (بیشترین)، خانه های طارمه دار دو اتاقه فاقد نشیمن با 27٪ و خانه های فاقد طارمه با 9٪ (کمترین)، بافت سنتی روستا را تشکیل می دهند.
عدالت اجتماعی در آموزش عمومی
تأثیر سرمایه اجتماعی و سرمایة فرهنگی در مواجهه زنان با رفتارهای غیراخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله کنکاشی تجربی است دربارة تأثیرات مجزا و توأمان سرمایه های اجتماعی و فرهنگی در مواجهه زنان و دختران دانشجو با رفتارهای غیراخلاقی. فرضیه اصلی این است که برخورداری هرچه بیش تر از هر دو نوع سرمایه اجتماعی و فرهنگی، احتمال مواجهه زنان با رفتارهای غیراخلاقی را کاهش می دهد. جامعة آماری این پژوهش را کلیة دانشجویان دختر پنج گروه علمی عام در دانشگاه رودهن و تهران تشکیل می دهند که در هنگام جمع آوری داده های این پژوهش، دست کم دو ترم تحصیلی را در این دانشگاه ها گذرانده بودند. برای آزمون فرضیه مذکور، حدود 420 دانشجوی دانشگاه های تهران و رودهن با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نامتناسب با حج م انتخاب ش دند. ابزار اندازه گیری پرسش نامة ساخت یافت ه محقق ساخته ای است که از طریق آن اظهارات دانشجویان دربارة میزان مواجهه با جرایم اخلاقی و میزان برخورداری از سرمایه های اجتماعی و فرهنگی در یک مقطع زمانی گردآوری شد. نتیجه آزمون فرضیه مذکور نشان داد که به رغم وجود رابطه مستقیم میان برخورداری از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی، میان سرمایه فرهنگی و مواجهه با رفتارهای غیراخلاقی رابطه ای معماگونه برقرار است؛ به طوری که برخورداری بیش تر از سرمایه اجتماعی بازدارنده مواجهه زنان با رفتارهای غیراخلاقی و برخورداری بیش تر از سرمایه فرهنگی تسهیل کننده مواجهه زنان و دختران دانشجو با رفتارهای غیراخلاقی است.
جهت گیری ارزشی زنان و کنترل باروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان می دهند که باروری و نگرش به آن در سال های اخیر تغییر کرده و نرخ های باروری به مرور کاهش یافته اند. در ایران نیز چند سالی است که زنگ خطر جمعیتی به صدا درآمده است. از نظر متفکران جمعیت شناسی بسیاری از ارزش ها و نگرش ها هم زمان با انتقال دوم جمعیتی دگرگون شده اند. این تغییرات ارزشی طیف به نسبت وسیعی از دگرگونی ها را در بر می گیرد که عمده ترین آن بنا بر دیدگاه تریاندیس، فردگرایی- جمع گرایی است. از این رو، سؤال و هدف اصلی در این پژوهش، مطالعه ی رابطه میان فردگرایی- جمع گرایی با نگرش به کنترل باروری و رفتار آن در عمل است. جامعه ی آماری این پژوهش، زنان ازدواج کرده 49-20 ساله ی شهر تهران هستند که احتمال بیشتری برای باروری در آنها وجود دا رد. شیوه ی نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای احتمالی است؛ به این معنا که در مرحله ی اول از میان مناطق مختلف 22 گانه ی شهر تهران، سه منطقه انتخاب شدند؛ منطقه ی 3 به عنوان نماینده ی منطقه ی بالا، منطقه ی 11 به مثابه نماینده ی منطقه ی متوسط و منطقه ی 19 به عنوان منطقه ی پایین در نظر گرفته شده اند. این انتخاب بر اساس شاخص رفاه - که از طریق پژوهشکده ی مرکز آمار ایران (1387) و با تکنیک تاکسونومی استخراج شده – انجام شده است. ابزار تحقیق پرسش نامه بود که در میان 214 زن ساکن در تهران توزیع گردید. این تعداد بر اساس فرمول کوکران و با در نظر گرفتن خطای کمتر از 05/0 محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، بین جهت گیری ارزشی با نگرش به کنترل باروری و رفتار آن، رابطه ی معناداری وجود دارد و هر چه زنان فردگراتر باشند، به کنترل باروری گرایش بیشتری داشته و در عمل نیز بیشتر به کنترل باروری می پردازند؛ بالعکس هر چه جمع گراتر باشند، گرایش و رفتار باروری یا فرزندآوری در آنها افزایش می یابد.
زبـان، رسانـه و جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"زبان، نمادی قراردادی برای بیان مفاهیم است. معناشناسی یا سیمانتیک شاخهای از علم ارتباطات است که به بررسی معانی مترتب بر زبان مورد استفاده در جریان یک ارتباط میپردازد. همان گونه که با جا به جا کردن واژههای یک جمله میتوان عبارتی جدید با معنایی تازه پدید آورد. جایگزینی یک واژه با مترادف آن به دلیل تفاوت در بار عاطفی میتواند معنایی کاملاً متفاوت به ذهن القا کند. بر این اساس، در جریان دستکاری اذهان مخاطبان میتوان برای مثبت یا منفی جلوه دادن امری خاص، برای نامگذاری، توصیف یا اطلاعرسانی، از لحن، واژهها، نامها و جملهبندیهای خاص استفاده کرد.
انتخاب نامهای آشنا و مثبت برای پدیدهها و اشیای مخرب ]همچون (موشک) پاتریوت = میهنپرست[، القاب هراسانگیز برای افراد یا اشیای مورد خصومت صاحبان قدرت (بنیادگرایان افراطی = مبارزان فلسطینی) به کارگیری جملات با بار مثبت برای توصیف اعمال وحشیانه (جنگ امریکا با عراق = نبرد آزادسازی) و… از جمله ترفندهای رسانهای برای ایجاد معانی نادرست اما مورد نظر در ذهن مخاطبان است.
مقالة حاضر تلاشی است در جهت روشن کردن اذهان مخاطبان رسانهها نسبت به آنچه به عنوان واقعیت دریافت میکنند اما اثری از واقعگرایی در آن نیست.
"