فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۳۷٬۶۳۳ مورد.
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
67 - 104
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی اثرات آستانه ای پیچیدگی صادرات بر توزیع درآمد درکشور، با استفاده از دو مدل غیرخطی طی دوره 1371 تا 1402 پرداخته شده است. تخمین در دو مدل، که هر مدل شامل دو رژیم آستانه ای هست، انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد متغیر پیچیدگی صادرات دارای یک رابطه U شکل با توزیع درآمد است. هم چنین متغیر پیچیدگی صادرات دارای دو مقدار آستانه ای است. در مدل اول رژیم اول، میزان پیچیدگی صادرات (Kd)، 14658/35 برآورد گردید که تاثیر آن بر توزیع درآمد، منفی و معادل 20/0 درصد است. در مدل اول رژیم دوم، میزان پیچیدگی صادرات Kd > 14658/35 بدست آمد و تاثیر آن بر توزیع درآمد، مثبت و معادل 99/0 درصد است. هم چنین، متغیر پیچیدگی تنوع مقصد صادراتی در مدل دوم رژیم اول (Kr)، معادل 98/17 برآورد شد و تاثیر آن بر پیچیدگی تنوع مقصد صادراتی منفی و معادل 08/0 درصد است. در مدل دوم رژیم دوم، میزان متغیر پیچیدگی تنوع مقصد صادراتی Kr> 98/17 برآورد گردید و تاثیر آن بر توزیع درآمد مثبت و معادل 62/0 درصد است و انتظار می رود توزیع درآمد به همین میزان بهبود یابد.
فراگیری مالی و رشد اقتصادی؛ تحلیل بین کشوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدل سازی اقتصادی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
1 - 20
حوزههای تخصصی:
فراگیری مالی از محرک های اصلی رشد اقتصادی است .هدف این مقاله ارزیابی اثر فراگیری مالی بر رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد بالا (59 کشور) در دوره 2021-2004 با استفاده از روش پنل دیتاست. در این مطالعه فراگیری مالی از سه بعد نفوذ بانکی، در دسترس بودن خدمات بانکی و استفاده از خدمات مالی اندازه گیری می شود. این ابعاد نتایج بهتری برای درک رابطه فراگیری مالی - رشد اقتصادی ارائه می دهد. بر حسب سنجه های فراگیری، تفاوت معناداری در میان کشورها وجود دارد. با وجود این از نظر محیط کلان اقتصادی از شرایط مطلوب برخوردارند. یافته ها نشان می دهد همگرایی اندک در میان کشورها وجود دارد. همچنین، برخی ابعاد فراگیری مالی بر رشد اقتصادی اثر مثبت دارند. در این راستا، ضریب نفوذ دسترسی به بانک و تسهیلات پیامد مثبت دارند. ولی ضریب نفوذ دستگاه خودپرداز و تعمیق مالی اثر منفی داشته اند. محیط کلان اقتصادی (سرمایه، نرخ تورم، نرخ بیکاری، باز بودن اقتصاد) چشم انداز مثبت زندگی (امید به زندگی) و روند جمعیتی (نرخ رشد جمعیت) از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی این کشورها هستند. بهره برداری از ابزارهای جدید بانکداری مانند اینترنت بانک و همراه بانک برای گسترش فراگیری مالی به-ویژه در مناطق کم برخوردار، ارائه خدمات متنوع از طریق شعب، گسترش بانکداری خرد، بهره برداری از اپلیکشن های ساده و متناسب با توانمندی های مردم نقش کانونی در توسعه و تعمیق فراگیری مالی به همراه رشد اقتصادی خواهند داشت.
تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی و مشوق های مالیاتی بر ادوار تجاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدل سازی اقتصادی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
135 - 162
هدف مقاله تجزیه و تحلیل آثار شاخص حکمرانی و سیاست های پولی و مالی بر رفاه اقتصادی در رژیم های رکود و رونق ایران با استفاده از مدل چرخشی و تغییر رژیم مارکوف سوئیچینگ طی بازه زمانی 1401 – 1375 بود. براساس نتایج، به ازای هر واحد افزایش در رفاه اقتصادی، کیفیت مقررات، تثبیت مالی، نرخ موثر مالیاتی و قیمت نفت به ترتیب، 04/0، 02/0، 03/0، 03/0 و 14/0 واحد شکاف تولید در دوران رونق کاهش می یابد. همچنین، نااطمینانی در مخارج جاری دولت، نااطمینانی در مخارج عمرانی دولت، نقدینگی در دوران رکود به افزایش 12/0، 13/0 و 14/0 واحدی شکاف تولید منجرمی شود. به زعم اقتصاددانان مکتب کینزی، تنظیم سیاست های مالی (مالیاتی و هزینه ای) باید موجب رونق اقتصادی شود؛ درحالی که مکتب کلاسیک، مالیات را اهرم مالی خنثایی تلقی می کند؛ اگر دولت به دلیل افزایش مخارج جاری خود (= مخارج عمومی) به کسری بودجه دچار شود، از آنجا که این نوع مخارج تنها باعث افزایش تقاضای کل می شود، موجد تورم خواهد بود؛ اما اگر کسری بودجه دولت به دلیل اجرای سیاست مالی فعال برای رهایی اقتصاد از رکود باشد، دولت با افزایش مخارج سرمایه گذاری خود و ایجاد کسری بودجه به سیاست مالی انبساطی اقدام می کند که درنتیجه، آثار اقتصادی آن در بلندمدت موجب هدایت اقتصاد به سمت تولید می شود
Investigating the Mediating Role of Reflective Identity in the Relationship between Neuroeconomics and Entrepreneurial Decision-Making(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aims to investigate the mediating role of reflective identity in the relationship between neuroeconomics and entrepreneurial decision-making . The research method is applied in terms of purpose and descriptive survey based on structural equation modeling in terms of nature and procedure. A questionnaire was used to collect field data. The face and content validity of the questionnaire was confirmed by experts and the construct validity was calculated using confirmatory factor analysis. The reliability of the research tools was calculated using Cranach’s alpha test and a composite reliability higher than 0.7 was achieved, which reveals the appropriate validity of the research tools. The statistical population of the research consists of 110 entrepreneurs based in the Science and Technology Park of Zahedan. Morgan's table was applied to determine the sample size, and 86 individuals were selected as the statistical sample by using simple randomization. For analyzing the research data and answering the research hypotheses, SPSS23 and Smart PLS software and the structural equation modeling test were used. The research findings indicated that reflective identity has a mediating role in the relationship between neuroeconomics and entrepreneurial decision-making of the entrepreneurs based in the Zahedan Science and Technology Park. It should be mentioned that a better understanding of the issues pertaining to the upcoming choices for entrepreneurs will lead to better decisions. Therefore, this understanding of the neural basis of decision-making can lead to entrepreneurial decision-making in a special way, which often includes risky choices under conditions of uncertainty.
نقش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در اثرگذاری عملکرد لجسیتک و کیفیت نهادی بر رشد اقتصادی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و تجارت نوین سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
73-100
حوزههای تخصصی:
سرمایه گذاری مستقیم خارجی از متغیرهای اقتصادی است که نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی دارد. در این میان، محیط نهادی کشورها با تأثیر بر کیفیت قانون گذاری و زیرساختار های لجستیکی با تسهیل تجارت برای صاحبان کسب و کار از عوامل مؤثر بر تصمیمات سرمایه گذاران خارجی محسوب می شوند. در مقاله حاضر به منظور بررسی نقش سرمایه گذاری خارجی در انتقال اثرات عملکرد لجستیک و کیفیت نهادی بر رشد اقتصادی ایران طی دوره 1401-1386، دو الگو برای سرمایه گذاری خارجی و رشد سرانه تصریح و به روش حداقل مربعات کاملاً اصلاح شده (FMOLS) برآورد شد. نتایج نشان داد که عملکرد لجستیک و سلامت سیستم حقوقی به عنوان شاخص کیفیت نهادی، اثر مثبت و ضرب این دو متغیر اثر منفی بر سرمایه گذاری خارجی داشته اند. محاسبه اثر نهایی عملکرد لجستیک حدآستانه ای برابر با 792/0 برای سلامت سیستم حقوقی حاصل نمود، به طوریکه قبل از رسیدن شاخص مذکور به حدآستانه، افزایش این شاخص منجر به بیشتر شدن اثر مثبت عملکرد لجستیک بر سرمایه گذاری خارجی می شود، اما پس از گذر از حدآستانه، اثرگذاری آن بر رابطه بین عملکرد لجستیک و سرمایه گذاری مستقیم خارجی کاهش می یابد. از طرفی سرمایه گذاری خارجی بر رشد اقتصادی اثر مثبت داشته است. بر اساس آزمون های سوبل، آرویان و گودمن، نقش سرمایه گذاری خارجی در انتقال اثرات عملکرد لجستیک، سلامت سیستم حقوقی و اثر متقاطع آ ن ها بر رشد اقتصادی تأیید شد. طبقه بندی JEL : K400, F2, C1, E02.
Visualized Portfolio Optimization of stock market: Case of TSE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
An investment portfolio is a collection of financial assets consisting of investment tools such as stocks, bonds, and bank deposits, among others, which are held by a person or a group of persons. In this research, we use the Markowitz model to optimize the stock portfolio and identify the minimum spanning tree (MST) structure in the portfolio consisting of 50 stocks traded in the TSE. The observable which is used to detect the minimum spanning tree (MST) of the stocks of a given portfolio is the synchronous correlation coefficient of the daily difference of logarithm of closure price of stocks. The correlation coefficient is calculated between all the possible pairs of stocks present in the portfolio in a given time course. The goal of the present study is to obtain the taxonomy of a portfolio of stocks traded in the TSE by using the information of time series of stock prices only. In this research, report results obtained by investigating the portfolio of the stocks used to compute 50 stocks of the Iran Stock Exchange in the time period from January 2012 to October 2022.
Developing Financial Distress Prediction Models Based on Imbalanced Dataset: Random Undersampling and Clustering Based Undersampling Approaches(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
So far, distress prediction models have been based on balanced, such sampling is not consistent with the reality of the statistical community of companies. If the data are balanced, the bias in sample selection may lead to an underestimation of typeI error and an overestimation of the typeII error of models. Although imbalanced data-based models are compatible with reality, they have a higher typeI error compared to balanced data-based models. The cost of typeI error is more important to Beneficiaries than the cost of typeII error. In this study, for reducing typeI error of imbalanced data-based models, random and clustering-based undersampling were used. Tested data included 760 companies since 2007-2007 with 4 different degrees and the results of the H1 to H3 test represented them. In all cases of the typeI error, typeII error of balanced data-based models were lower and more, respectively, compared to imbalanced data-based models; also, in most cases, the geometric mean of balanced data-based models was higher compared to imbalanced data-based models, respectively. The results of testing H4 to H6 show that in most cases, typeI error, typeII error and the geometric mean criterion of models based on modified imbalanced data were less, more, and more, respectiively compared to the models based on imbalanced data, in other words, applying Undersampling methods on imbalanced training data led to a decrease in typeI error and an increase in typeII error and geometric mean criteria. As a result using models based on modified imbalanced data is suggested to Beneficiaries
Net Working Capital Investment Policies, the Value of Financial Flexibility and Financial Constraint, Evidence From the Tehran Stock Exchange(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Companies pay attention to the value level of financial flexibility in making decisions related to optimizing investments and applying their net working capital policies. This issue will make profitable investment opportunities for companies more efficient and enable companies to gain more efficiency, as well as apply more optimal policies to keep cash. The purpose of this research is to investigate the effect of financial flexibility value and financial constraint on the speed of adjustment of net working capital, as well as the effect of financial constraint on the relationship between the value of financial flexibility and the speed of adjustment of net working capital in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The appropriate pattern recognition test in combined data indicates the use of the regression model of the research using the panel data method with the fixed and random effects approach for the panel and pooled data patterns to estimate the regression model. The statistical sample includes 100 companies accepted to the Tehran Stock Exchange during the period from 2005 to 2020. The findings indicate that the value of financial flexibility has a positive and significant effect on the speed of adjustment of net working capital in the models of partial adjustments and error correction. Financial constraint has a positive and significant effect on the speed of net working capital adjustment, and it also has a positive and significant effect on the relationship between the value of financial flexibility and the speed of net working capital adjustment.
Examining Financial Performance and Corporate Governance in Tehran Stock Exchange: A Hybrid Machine Learning and Data Envelopment Analysis Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the backdrop of an ever-evolving global business landscape and intense market competition, companies are faced with the imperative of strategically managing factors that influence their financial performance. This research delves into the intricate relationship between financial performance enhancement and corporate governance, with particular attention to the mediating role of human capital. The study centers its investigation on companies listed on the Tehran Stock Exchange and comprises a comprehensive sample of 140 top-level managers. A composite sampling approach, comprising a simple random sampling technique and Morgan's table, was employed to judiciously select a representative cohort of 103 participants. In the pursuit of rigorous academic analysis, the research leverages a goal-oriented, applied methodology, employing a descriptive survey design and a quantitative approach. The primary data for the study were methodically collected through rigorously designed and standardized questionnaires. Subsequent to data acquisition, a meticulous analytical process was undertaken using the Partial Least Squares (PLS) software, aligning with the latest developments in quantitative research techniques. The results stemming from hypothesis testing offer compelling insights into the dynamic relationship between corporate governance, human capital, and financial performance enhancement. Our findings convincingly demonstrate a significant positive impact of both corporate governance and human capital on the enhancement of financial performance in the context of Tehran Stock Exchange's listed companies. Furthermore, the empirical evidence strongly suggests that human capital plays a pivotal mediating role in the relationship between corporate governance practices and financial performance improvements. This study, in its pursuit of academic rigor, underscores the effectiveness of a novel hybrid approach, thoughtfully integrating machine learning and data envelopment analysis, to comprehensively examine the intricate interplay between financial performance enhancement and corporate governance within the context of the Tehran Stock Exchange's listed companies. The study contributes to the evolving body of literature in this domain and provides valuable insights for practitioners, policymakers, and researchers.
تاثیر تحریم ها بر فشار بازار ارز در میان کشور های تحریم شده (ایران و روسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدل سازی اقتصادی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
87 - 110
بحران ارزی یکی از مهم ترین موضوعاتی است که کشورهای مختلف با آن روبه رو بوده اند. بحران ارزی در کشورها به فشار بر بازار ارز منجر می شود. هدف این مقاله بررسی تأثیر تحریم ها بر فشار بازار ارز در دو کشور ایران و روسیه است. ازاین رو با استفاده از داده های مربوط به سال های 2023-2000و استخراج آنها از بانک مرکزی و از طریق اتورگرسیو با وقفه توزیعی به بررسی تاثیر تحریم ها بر فشار بازار ارز پرداخته شده است. نتایج تخمین مدل اتورگرسیو با وقفه توزیعی برای کشور روسیه نشان می دهد که در کوتاه مدت تحریم های همه جانبه بر روی فشار بازار ارز در این کشور اثر منفی دارد. اما در دوره بلندمدت نتایح تخمین تصحیح خطا حاکی از عدم معناداری ضریب منفی تحریم ها برای کشور روسیه است. همچنین رشد اقتصادی در کوتاه مدت اثر مثبت و معناداری بر فشار بازار ارز در روسیه دارد و مخارج دولت نیز دارای اثر مثبت و معنا دار بر فشار بازار ارز است. نتایج رویکرد اتورگرسیو با وقفه توزیعی برای اقتصاد ایران حاکی از این است که ضریب تحریم ها منفی و معنادار است. رشد اقتصادی در کوتاه مدت و بلند مدت برای اقتصاد ایران تاثیر منفی و مخارج دولت نیز اثر منفی و معنادار بر فشار بازار ارز دارد. همچنین نتایج تخمین مدل نشان داد که اثر منفی تحریم ها در بلند مدت معنادار نیست. در مقایسه بین دو مدل برآورد شده برای اقتصاد ایران و روسیه در مورد تاثیرگذاری تحریم ها بر فشار بازار ارز نتایج بیانگر این است که در هر دو کشور تحریم ها فقط درکوتاه مدت اثر منفی و معنادار دارد.
نقش تعدیل گر سطح توسعه اقتصادی در رابطه نوآوری و صادرات: شواهدی از کشورهای با درآمد متوسط به بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدل سازی اقتصادی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
137 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی فرضیه یادگیری از صادرات و نقش تعدیلگری سطح توسعه اقتصادی در رابطه نوآوری و صادرات است. بدین منظور، تأثیر صادرات و سطح توسعه اقتصادی بر شاخص جهانی نوآوری در کشورهای با درآمد متوسط به بالا با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته پانلی در دوره زمانی ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ بررسی شد. یافته ها نشان داد که صادرات تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص جهانی نوآوری دارد که مؤید فرضیه یادگیری از صادرات است. تولید ناخالص داخلی سرانه نیز به عنوان شاخص توسعه اقتصادی، تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص جهانی نوآوری دارد. با این حال، سطح توسعه اقتصادی نقش تعدیل کننده ای در رابطه بین صادرات و نوآوری ایفا می کند. به این معنا که تأثیر صادرات بر نوآوری در کشورهای توسعه یافته تر کمتر از کشورهای با سطح توسعه پایین تر است که ناشی از بازدهی نزولی صادرات برای نوآوری، تفاوت های ساختاری و بلوغ تکنولوژیکی این کشورهاست. علاوه بر این، نهاده های نوآوری (بجز شاخص نهادی) شامل سرمایه انسانی، پژوهش و زیرساخت، تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص جهانی نوآوری دارند. سرمایه گذاری در دارایی های مشهود نیز تأثیر مثبت و معناداری بر نوآوری دارد، درحالی که افزایش نرخ ارز تأثیر منفی و معناداری بر آن دارد. براساس نتایج، پیشنهاد می شود سیاستگذاران با تسهیل دسترسی بنگاه ها به بازارهای بین المللی، تنوع بخشی به صادرات، توسعه زیرساخت های مرتبط با صادرات، سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و تحقیق و توسعه و همچنین با جلوگیری از نوسانات نرخ ارز، به بهبود شاخص جهانی نوآوری و افزایش رقابت پذیری کشورهای با درآمد متوسط به بالا کمک کنند.
Investigating the Impact of Blockchain Technology Adoption on Integration and Economic Sustainability of the Automotive Supply Chain: a Bayesian Structural Equation Modeling Approach
حوزههای تخصصی:
As changes in information technology have a significant impact on the structure of companies, integration within the supply chain, which exists directly or indirectly in the structure of any company, can be beneficial for company performance. This study examines the indirect impact of customer responsiveness integration within the supply chain on the economic sustainability of the supply chain through the adoption of blockchain technology as a dynamic capability component in the automotive industry using a Bayesian Structural Equation Modeling (BSEM)approach. The statistical population of the study consists of experts, supervisors, and managers of automotive companies, with 123 individuals selected through non-probability sampling. To assess the validity of the questionnaire, opinions of experts weresought, and Cronbach's alpha was used to determine the reliability of the questionnaires. The SEM-AMOS24 software was used to analyze the research hypotheses and examine the validity of the model usingBSEM. Thefindings of the study indicate that internal integration, including customer and supplier integration, and external integration within the supply chain, have a significant impact on the relationship between blockchain technology adoption and the economic sustainability of the supply chain. Additionally, customer responsiveness about Supply Chain Integration (SCI) and economic sustainability is achieved by attracting desirable domestic and foreign investors.
An EOQ Model for Two Warehouse System During Lock-Down Considering Linear Time Dependent Demand
حوزههای تخصصی:
The COVID-19 epidemic had a significant impact on both India and the rest of the world. The manufacturing and selling processes have been delayed due to the Covid-19 epidemic’s quick spread. Many sectors are now searching for a suitable and efficient disruption recovery strategy to assist in their recovery. Thus, the goal of this essay is to create a workable model that takes the Covid-19 pandemic’s many elements into account. This study proposes an inventory model while taking into account an interruption in demand. In this model, the FIFO policy is used to analyze effect of degradation. It has been suggested that a two-parametric Weibull distribution would accurately reflect the actual issues brought on by degradation. A two-warehouse system’s total cost will be as low as possible during the lock-down period, according to the research. Additionally, sensitivity analysis was utilized to assess the behavior of the models
Predicting the Factors Affecting the Bankruptcy of Companies Using AHP-TOPSIS Technique and an Approach to Artificial Neural Networks
حوزههای تخصصی:
One of the biggest risks in the economies of countries is the bankruptcy of industries and companies. Predicting the bankruptcy of companies and industries provides the opportunity for the government, investors, and shareholders to take strategic actions to deal withcrises and prevent potential losses. From an economic perspective, financial distress can be interpreted as the company being loss-making, in which case the company has failed to succeed. In fact, in this case, the company's rate of return is less than the cost of capital. Another form of financial distress occurs when the company fails to comply with one or more of the debt covenant terms, such as maintaining the current ratio or the special value ratio to total assets according to the contract. Therefore, there is no general agreement on the definition of financial distress, and the reasons that lead companies towards failure are very different. One possible reason for failure is the wrong direction ofthe company, which can be analyzed through the financial ratios of the companies. Since the 1960s, many studies have only examined financial ratios as indicators of failure. Therefore, the analysis is the basis for improving and developing failureprediction models. In this study, the influential variables in predicting bankruptcy were first selected using backgrounds. The most important factors were identified with the opinions of experts, and the weight of each criterion was obtained using the AHP technique. Then, these criteria were ranked using the TOPSIStechnique to identify the most important factors. After completing these steps, by entering these variables into an artificial neural network of the multilayer perceptron type as input and using the backpropagation algorithm to train the network, the prediction accuracy increased, and accurate and reliable results were obtained
Agency Costs, Tax Planning with Emphasis on the Moderating Role of Government Ownership
حوزههای تخصصی:
This research aims to study agency costs and tax planning, emphasizing the moderating role of government ownership. Taxation, as the primary means of raising revenue, can help governments achieve their macroeconomic objectives. Paying taxes is one of the most important tasks citizens can perform to provide financial resources for social welfare. In addition, politically connected companies have an opaque operating environment due to government support, resulting in more significant conflicts of interest and higher agency costs. To achieve this purpose, two hypotheses were formulated. To test these hypotheses, a sample of 142 companies was selected from the companies listed in the Tehran Stock Exchange during 2014-2023. A multivariate regression model was applied using the panel data method. The results of the research hypotheses indicate that agency costs and tax planning have a positive and significant relationship. The results also suggest that government ownership does not affect the relationship between agency costs and tax planning
اثر افشای اطلاعات عمومی بانک ها بر سودآوری با توجه به عوامل محیطی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ها و سیاست های اقتصادی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۰۹
140 - 174
حوزههای تخصصی:
نظارت بر بانک ها بیانگر این است که تغییر در عملکرد بانک ها می تواند بر اقتصاد اثر گذار باشد. افشای اطلاعات بانک ها، یکی از راه هایی است که هم سیاست گذاران، هم سرمایه گذاران و هم سپرده گذاران در بخش بانکی می تواند بر حسن عملکرد بانک ها نظارت داشته باشند. در همین راستا نهادهای معتبر بین المللی نظیر کمیته بال، سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، چارچوبی را برای حاکمیت شرکتی و افشای اطلاعات بیان کرده اند. در ایران نیز چارچوب افشای اطلاعات بانک ها بیان شده است. بررسی ادبیات نظری بیانگر وجود سطح بهینه افشای اطلاعات با توجه به عوامل محیطی اقتصادی است. با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله رابطه بین افشای اطلاعات و سودآوری بانک ها در کوتاه مدت و بلندمدت با به کارگیری مدل ARDL و نرم افزار Eviews 12، در دوره ۱۳۸۰-۱۴۰۰ بررسی شده است. نتایج بررسی نشان می دهد، بین افشای اطلاعات و سودآوری بانک ها رابطه U شکل معکوس وجود دارد، به طوری که با افزایش افشای اطلاعات ابتدا سطح سودآوری بانک ها بهبود یافته و پس از سطح بهینه کاهش می یابد. همچنین بین افشای اطلاعات و سودآوری بانک ها با توجه به سطح رشد اقتصادی، رابطه U شکل وجود دارد، به طوری که ابتدا با افزایش افشا و رشد اقتصادی بانک ها، سودآوری بانک ها کاهش می یابد و پس از نقطه حداقلی سودآوری بانک ها، با افزایش رشد اقتصادی و افشا، سودآوری بانک ها افزایش می یابد. از طرف دیگر بین افشای اطلاعات و سودآوری بانک ها با توجه به سطح تورم، رابطه U شکل معکوس وجود دارد. بنابراین به ناظران بانکی پیشنهاد می شود، در الزام افشای اطلاعات، به شرایط اقتصاد کلان توجه داشته باشند. به طوری که با توجه به سطح رشد اقتصادی و سطح تورم میزان افشای اطلاعات را مشخص نمایند.
تاثیر ویژگی های کمیته حسابرسی بر کیفیت سیستم های مدیریت ریسک سازمانی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۸)
299 - 318
حوزههای تخصصی:
بر اساس تئوری نمایندگی، یک شرکت شبکه روابط قراردادی بین سهامداران مختلف با منافع متفاوت است. کمیته حسابرسی یک مکانیسم حاکمیتی است که برای حمایت از توزیع ارزش متعادل باید به طور مؤثر عمل کند. اثربخشی کمیته حسابرسی معمولاً به ترکیب و ویژگی های آن مرتبط است. هدف از این پژوهش مطالعه ی تأثیر ویژگی های کمیته حسابرسی بر کیفیت سیستم های مدیریت ریسک سازمانی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. جامعه آماری پژوهش 485 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 7 ساله از 1392 تا 1398 می باشد که از این میان تعداد 101 شرکت به عنوان نمونه انتخاب و بررسی گردیدند. از متغیرهای استقلال هیئت مدیره، سطح آموزش کمیته حسابرسی، تنوع آموزشی اعضای کمیته حسابرسی، تعداد جلسات کمیته حسابرسی و تعداد اعضای کمیته حسابرسی به عنوان شاخص های ویژگی های کمیته حسابرسی استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون مدل رگرسیونی به روش ترکیبی نشان داد که تمامی ویژگی های کمیته حسابرسی بر سیستم های کیفیت مدیریت ریسک سازمانی در شرکت های موردمطالعه تأثیر معنی دار و مثبت دارند.
مقایسه تطبیقی اثر شوک نفتی بر متغیرهای کلان اقتصاد ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۳)
1 - 38
حوزههای تخصصی:
ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان، عمان، قطر، کویت، امارات متحده عربی و بحرین) به عنوان مهم ترین ستون های اقتصادی و سیاسی، در ناحیه نفت خیز خلیج فارس از مهم ترین صادرکنندگان نفت در بازار جهانی هستند که اقتصاد آنها متکی به درآمدهای نفتی است. هر یک از این کشورها بر اساس ساختار اقتصادی، مقتضیات بازار، نهادهای داخلی شان و شرایط تجاری متفاوت از یکدیگر، ترکیب های متنوعی از منابع درآمدی را در راستای کم کردن اثرات شوک های نفتی در بخش های مختلف اقتصادی به کار گرفته اند. لذا بررسی اثرات شوک های نفتی بر متغیرهای کلان اقتصادی این کشور ها بطور جداگانه و با رویکرد مقایسه ای موضوعی قابل توجه است. متدولوژی: این مقاله با هدف تحلیل تأثیر شوک های درآمد نفت بر متغیرهای رشد اقتصادی، تراز تجاری و تورم ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس انجام شده است و طی دوره زمانی 1980 تا 2017 با استفاده از توابع واکنش ضربه ای مدل خود رگرسیون برداری ساختاری (SVAR) به بررسی و مقایسه اثر شوک های درآمد نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی هر یک از کشورهای مذکور بطور جداگانه پرداخته است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که شوک های درآمد نفت بر رشد اقتصادی، تراز تجاری و تورم ایران و کشورهای GCCاثرگذار است. با مقایسه ی اثر شوک نفتی بر اقتصاد عربستان و ایران می توان گفت، اثر مثبت شوک نفتی بر رشد اقتصادی و تراز تجاری عربستان به لحاظ مدت زمان اثرگذاری از ایران کوتاه تراست اما اثر شوک بر تورم ایران نسبت به عربستان برای دوره های بیشتری معنادار است. همچنین اثر مثبت شوک نفتی بر رشد اقتصاد ی و تراز تجاری بحرین به لحاظ مدت زمان اثرگذاری از ایران بیشتراست اما اثر شوک درآمد نفتی بر تورم بحرین نسبت به ایران برای دوره های کمتری معنادار است. در کشور کویت نیز اثر شوک درآمد نفت بر رشد اقتصادی و تراز تجاری این کشور نسبت به ایران، عربستان و بحرین، پایدارتر و طولانی تر است اما شدت اثرگذاری شوک نفتی بر تورم کویت در مقایسه با ایران، عربستان و بحرین بسیار کمتر است. در عمان اثر شوک درآمد نفت بر رشد اقتصادی و تراز تجاری این کشور در مقایسه با ایران، عربستان، بحرین و کویت برای دوره های بیشتری پایدارتر و ادامه دار بوده است و اثر شوک بر تورم عمان اثر ناچیزی داشته است. با مقایسه ی اثر شوک نفتی بر رشد اقتصادی، تراز تجاری کشور امارات با سایر کشورها می توان گفت، اثر شوک تا حدودی شبیه عربستان است و واکنش مثبت تورم امارات نسبت به شوک های درآمد نفت متفاوت از واکنش تورم سایر کشورهای مورد بررسی بجز بحرین است. بطور مقایسه ای اقتصاد قطر نسبت به سایر کشورهای مورد بررسی، از شوک های درآمدی نفت تاثیر پذیری نداشته است. در کشور قطر شوک درآمد نفت بر رشد اقتصادی، تراز تجاری و تورم اثر معنادار نداشته و رفتاری متفاوت از سایر کشورهای مورد بررسی دارد. از نظر مقایسه رفتاری در بین این متغیرهای اقتصادی، واکنش تورم ایران نسبت به شوک های درآمد نفت، بطور قابل توجهی متفاوت از سایر کشورهای GCCاست. بطوری که تورم ایران نسبت به شوک درآمدی نفت، واکنشی مثبت نشان داده که در بلند مدت اثر شوک از بین نرفته است ولی در اکثر کشورهای GCC، تورم نسبت به شوک درآمدی نفت، واکنشی ناچیز (به جز عربستان) نشان داده است که اثر شوک در بلند مدت از بین رفته است. نتیجه: در نتیجه گیری کلی یک ناهمگونی عمده که ناشی از متفاوت بودن درجه وابستگی اقتصاد این کشورها به درآمدهای نفتی و ویژگی های خاص ساختار اقتصادی آنها است، مشاهده می شود که سبب بروز اختلاف های قابل توجهی در پاسخ اقتصاد این کشورها به شوک های نفتی به لحاظ مدت زمان و شدت اثرگذاری شده است.
اجتناب مالیاتی و اثر جایگزینی اعتبار تجاری و اعتبار بانکی. رویکرد معادلات همزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اینگونه استدلال می شود که ارزیابی اثر اجتناب مالیاتی بر اعتبار تجاری مهم است زیرا ارائه دهندگان سرمایه به طور مشترک سطح و عدم اطمینان اجتناب مالیاتی را در تصمیمات خود در نظر می گیرند. این موضوع برای اعتبار بانکی نیز قابل طرح است، زیرا بر اساس ادبیات موجود بانک ها اجتناب مالیاتی را به عنوان یک ریسک در عدم بازپرداخت وام اعطایی در نظر می گیرند و با اعمال شرایط سختگیرانه، شرکت ها را ترغیب به استفاده از اعتبار تجاری به جای اعتبار بانکی تشویق می نمایند. این موضوع ممکن است اعبار تجاری را جایگزین اعتبار بانکی نماید. با این وجود دلایلی نیز وجود دارد، که می تواند با تاثیرپذیری از اجتناب مالیاتی، اعتبار بانکی را جایگزین اعتبار تجاری نماید. پشتوانه اتکای شرکت ها به اعتبار تجاری نظریه های هزینه معامله، علامت دهی و نظریه مبتنی بر سرمایه گذاری است. با توجه به این مقدمه، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر اجتناب مالیاتی بر جایگزین شدن اعتبار تجاری و اعتبار بانکی با استفاده از رویکرد معادلات همزمان است. روش: به دلیل این که نتایج حاصل از پژوهش حاضر می تواند در فرآیند تصمیم گیری مورد استفاده قرار گیرد، مطالعه حاضر از شاخه پژوهش های کاربردی بوده و از آنجایی که داده ها بر اساس اطلاعات واقعی گذشته جمع آوری شده اند از نوع پس رویدادی است. همچنین این پژوهش، از لحاظ ماهیت توصیفی-همبستگی است. در این گونه پژوهش ها هدف، مطالعه و بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش می باشد. بر اساس شرایط و محدودیت های اعمال شده بر جامعه آماری پژوهش، نمونه ای متشکل از 106 شرکت پذیرفته شده در بورس تهران برگزیده شده و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره و سیستم معادلات همزمان و با بهره گیری از نرم افزار استیتا و ایویوز مورد آزمون قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد با افزایش سطح اجتناب مالیاتی، اعتبار تجاری اعطایی از طریق تامین کنندگان منابع مالی کاهش می یابد. همچنین نتایج گواه آن است که اعتبار بانکی جایگزین اعتبار تجاری در محیط اقتصادی ایران شده، اما فرضیه تاثیر اجتناب مالیاتی بر اتکای شرکت ها به اعتباری تجاری و در نتیجه کاهش اعتبار بانکی مورد تایید قرار نگرفت. در نهایت مشخص گردید که اجتناب مالیاتی تاثیر معناداری بر اعتبار بانکی ندارد. نتیجه گیری: دلایل مختلفی برای توجیه تاثیر منفی اجتناب مالیاتی بر اعتبار تجاری وجود دارد. نخست، این امکان وجود دارد که تامین کنندگان منابع مالی به دلیل ماهیت ریسک گریزیشان اعتبار تجاری کمتری را به اجتناب کنندگان مالیات ارائه دهند (ادواردز، اسچوآب و شولین، 2016). همچنین اجتناب مالیاتی ممکن است به عنوان یک منبع تامین مالی موقت عمل کرده و بر اعتبار تجاری تاثیر منفی داشته باشد (حسن و حبیب، 2023). علاوه بر این، نتایج حاصل از بررسی آمار توصیفی این مطالعه نشان می دهد، که بخش اعظمی از ساختار سرمایه شرکت های مورد بررسی را بدهی های بانکی پوشانده است. استدلال محققین پژوهش حاضر بر آن است که این مورد تحت تاثیر شرایط تورمی ایجاد می شود. افزایش مستمر قیمت ها، تمایل شرکت ها به تامین مالی از طریق بانک را افزایش می دهد و از طرفی نیز اعتبار دهنده تجاری در چنین شرایطی حاضر به اعطای اعتبار به دلیل زیان ناشی از جایگزینی اعتبار فعلی نیست. این موضوع نتایج فرضیه دوم از طریق رویکرد معادلات هم زمان را نیز تایید کرده و نتایج این فرضیه نشان می دهد که اجتناب مالیاتی با کاهش اتکای شرکت بر اعتبار بانکی موجب افزایش استفاده از اعتبار تجاری نمی شود. بارزترین دلیلی که می تواند این نتیجه را حاصل نماید، شرایط و محیط اقتصادی ایران است. تفاوت نتایج مطالعه حاضر با پژوهش های خارجی نشان می دهد که میانگین میزان استفاده بدهی بانکی در ساختار سرمایه شرکت های ایرانی بطور تقریبی سه برابر بیشتر از شرکت های خارجی است. نتایج نشان می دهد ارائه دهندگان اعتبار بانکی اهمیتی برای اجتناب مالیاتی قائل نیستند و یا این ریسک را از طریق اعمال شرایط سختگیرانه کاهش می دهند. بنابراین، به طور کلی می توان بیان نمود که فرضیه جایگزینی اعتبار تجاری و اعتبار بانکی مورد تایید قرار می گیرد، اما دلیل این جایگزینی اجتناب مالیاتی نمی باشد و در شرایط جامعه آماری پژوهش حاضر این اعتبار بانکی است که جایگزین اعتبار تجاری می شود.
بررسی تغییر ترجیحات مصرف کنندگان گوشت در ایران به تفکیک دهک های درآمدی
منبع:
اقتصاد کشاورزی و روستایی سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
69 - 92
حوزههای تخصصی:
گوشت به عنوان یکی از اقلام اساسی در سبد غذایی خانواده ها به شمار می رود. در بسیاری از مواقع، انواع مختلف گوشت به عنوان کالاهای جانشین در نظر گرفته می شوند و انتخاب مناسب از بین آن ها به عواملی مانند قیمت، درآمد خانوارها و سلیقه مصرف کنندگان وابسته است. تغییرات در ترجیحات مصرف ممکن است به دلیل مواجهه خانوارها با مسائل اقتصادی رخ دهد و انتظار می رود با افزایش سطح آگاهی، ساختار این ترجیحات نسبت به انواع گوشت دستخوش تغییر و تحول شود. از آنجا که در تمامی متون اقتصادی، مبنای اصلی نظریه رفتار مصرف کننده رفتار منطقی و عقلایی مصرف کننده است، صحت بسیاری از مطالعات و تحقیقات مرتبط با مصرف و برآورد توابع تقاضا به اعتبار فرضیه رفتار عقلایی مصرف کننده وابسته است. با این رویکرد در پژوهش حاضر با استفاده از روش های ناپارامتریک و با در نظر گرفتن اصل های ضعیف، قوی و تعمیم یافته ترجیحات آشکارشده، پایداری ترجیحات خانوارهای شهری ایران در خصوص سبد گوشت به تفکیک دهک های درآمدی برای دوره 98-1371 مورد برسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که هر چند به دلیل تغییرات قیمت و سایر عوامل اقتصادی، بهداشتی و اجتماعی سرانه مصرف انواع گوشت در ایران، دچار تغییر شده و گرایش به گوشت مرغ و ماهی بیشتر شده است، اما این تغییر به دلیل تغییر ترجیحات نبوده و در ترجیحات مصرف کنندگان سبد گوشت در دهک های درآمدی انسجام وجود دارد. بر این اساس توجه به تأمین و تولید گوشت قرمز در کنار انواع گوشت ماهی و ماکیان امری ضروری است و به دلیل نقش مهمی که گوشت قرمز در سلامت و سیری سلولی دارد باید سیاست های حمایتی موثر برای تأمین این ماده غذایی اساسی به خصوص برای اقشار کم برخوردار جامعه در دستور کار قرار گیرد.