فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش آمیخته حاضر با هدف شناسایی نشانگان کامیابی شغلی معلمان و ارزیابی وضع موجود آن در میان معلمان مدارس شهر خرم آباد انجام شده است. در بخش کیفی با کاربست روش های نمونه گیری هدفمند و رویکرد گلوله برفی، 13 نفر از معلمان باتجربه، نمونه و مشهور که بنا بر گزارش والدین و مدیران می توان آن ها را کامیاب تلقی نمود، انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. با استفاده از روش تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه ها، 37 نشانگر در 3 بعد شناسایی شد. در بخش کمی این پژوهش با استفاده از نشانگرهای شناسایی شده پرسشنامه ای با روایی محتوایی تأیید شده و پایایی مناسب (آلفای کرونباخ بالاتر از 7/.) تدوین شد و توسط 325 معلمی که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند، تکمیل گردید. از طریق تحلیل عاملی اکتشافی 37 نشانگر شناسایی شده در 3 بعد (ویژگی های شخصی، عجین شدن با شغل و رضایت شغلی) طبقه بندی شد. در مرحله بعد همان طور که نتایج آزمون (T تک نمونه ای) نشان داد، معلمان کامیابی شغلی معناداری را تجربه کرده اند و هر سه عامل کامیابی شغلی آن ها متوسط به بالا ارزیابی شد. این پژوهش کامیابی شغلی معلمان را مورد بررسی قرار می دهد و متغیر و پرسشنامه کامیابی شغلی معلمان را به پژوهشگران علاقه مند پیشنهاد می کند. در پایان، در مورد یافته ها بحث شده است.
ارائه الگوی ارتقای بهره وری آموزش منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش ارائه الگوی ارتقاء آموزش بهره وری منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی بوده است. روش پژوهش آمیخته ( کیفی و کمی) از نوع اکتشافی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران (6585 نفر ) تشکیل دادند. برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایی و با استفاده از فرمول تخمین نمونه کوکران 373 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه در سه بعد آموزشی، سیاستگذاری و رفتاری صورت گرفته بود که به ترتیب با ضریب آلفای کرونباخ 85 %، 87 % و 83 % به دست آمده و روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظر متخصصان تایید شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی استفاده از روش کدگذاری نظری صورت گرفته بود. برای تحلیل داده های کمی از نرم افزار آماری SPSS و نرم افزار مدل سازی LISREL در قالب توصیف و تحلیل صورت پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که یافته های بدست آمده در بعد آموزشی، سیاست گذاری و رفتاری در بهره وری فرآیند آموزش در دانشگاه آزاد اثرگذار هستند. لذا با توجه به اثرگذاری ابعاد فوق الگویی جدیدی در بهره وری آموزش منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی پیشنهاد شده است.
چارچوب انگیزش مبتنی بر مفاهیم قرآنی: به سوی توسعه یک دیدگاه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مولفه های اساسی که جایگاه مهمی در رفتار فردی به عنوان آغازگر، استمرار بخش و جهت دهنده آن دارد، انگیزش است. با توجه به غنای تعالیم اسلامی در زمینه جهت دهی و تحریک رفتار در سطوح فردی و اجتماعی و تجربه عمومی موفق آن در شکل دهی و تولید رفتارهای مورد نظر و از سوی دیگر ضرورت های ایجابی و سلبی و اتکا به تعالیم دینی در تولید علوم بومی انسانی و کاربست علم در عمل، پرداختن به انگیزش به عنوان شاخص ترین جهت دهنده رفتار، با رویکردی دینی، اهمیتی دو چندان می یابد. این پژوهش با هدف توسعه چارچوبی برای انگیزش مبتنی بر قرآن کریم و از طریق روش فرایند چرخه ای تحلیل انجام شد. این روش مشتمل بر چهار مرحله گردآوری داده ها و اطلاعات، تقلیل داده ها، سازماندهی و تفسیر می باشد که امکان تحلیل داده های کیفی پراکنده و پر بعد را فراهم می کند. جامعه آماری (قلمرو) این پژوهش کلیه آیات قرآن کریم می باشد که پیام های انگیزشی موجود در آیات مورد کاوش قرار گرفته است. همچنین با توجه به ماهیت کیفی پژوهش، از کاربرگ های محقق ساخته مبتنی بر روش کیفی فرآیند چرخه ای تحلیل به عنوان ابزار، استفاده شده است. یافته های حاصل در مرحله اول در قالب پیام انگیزشی گرد آوری شد که در نهایت در یک طبقه بندی و در سه حوزه جهت گیری، اصول و روش انگیزش در قالب مفهوم طبقه بندی گردید. با توجه به نتایج پژوهش امید است هم زمینه ی توسعه ی مفاهیم سازمانی به ویژه مفهوم انگیزش با رویکردی اسلامی در کشور فراهم آید و هم مدیران بتوانند با انگیزش موثرتر سرمایه انسانی سازمان خود سطح و کیفیت رفتار و عملکرد آنان را بهبود بخشند و از این مسیر سازمان های خود را به سمت بهره وری و تعالی بیشتر در زمینه های عملکردی و فرهنگی متناسب با فرهنگ بومی و اسلامی سوق دهند.
مطالعه پدیدار شناختی از تجارب معلمان برخوردار از تحصیلات دکتری تخصصی از مواجه آنان با خدمات مبتنی بر نگهداری منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
133 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تجارب معلمان با شرایط تحصیلات آکادمیک بالا درخصوص خدمات مبتنی بر نگهداری نیروی انسانی است. روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناختی می باشد. شرکت کنندگان در این پژوهش معلمان با تحصیلات دکتری تخصصی شاغل در مدیریت آموزش و پرورش شهرستان مرند بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و حجم آن با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع نظری داده ها (8 نفر) ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه سازمان یافته گردآوری شد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات روش کدگذاری موضوعی و استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی بود. روایی پژوهش حاضر از نوع روایی درونی بود که بدین منظور آنالیز داده ها توسط هر دو نویسنده مقاله به منظور بازسازی واقعیت انجام گردید. سپس داده ها و تفسیر از آن ها در اختیار خود معلمان که به عنوان شرکت کننده در پژوهش بودند قرار گرفت تا صحت داده ها و تفسیر از آن را تایید بکنند. برای افزایش پایایی پژوهش، مصاحبه ها با یک برنامه قبلی در یک فضای مناسب و رعایت شرایط مصاحبه با راهنمایی های لازم و به دور از سوگیری و اعمال نظر شخصی انجام می گرفت. از تحلیل داده ها، تعداد 16 زیر درون مایه استخراج شد و این زیردرون مایه ها به ترتیب در 4 درون مایه اصلی (رضایت شغلی، شایسته سالاری، ارتقای شغلی، تعهد سازمانی) طبقه بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد عدم توجه به بهبود ارتقای شغلی، عدم شایسته سالاری و عدم رضایت شغلی نقش مثبتی در خروج این معلمان به رغم داشتن تعهد سازمانی و علاقه به شغل معلمی از سیستم آموزش و پرورش داشت. بنابراین می توان گفت بایستی تحولی در ساختار و تشکیلات و مقررات فعلی آموزش و پرورش متناسب با نظام شایسته سالاری و کاهش بوروکراسی و تقویت مدیریت مشارکتی صورت گیرد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی تدریس پنج مرحله ای بایبی (5E) بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی تدریس پنج مرحله ای بایبی (5E) بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان انجام گرفت. مطالعه به روش شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد50 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات یادگیری و انگیزش پیشرفت دانشجویان گروه آزمایش که از الگوی طراحی آموزشی بایبی برای آموزش آنها استفاده شده بود به شکل معنی دار آماری از گروه کنترل که به شکل متداول آموزش دیده بودند در پس آزمون، بیشتر بود(p=0.001). همچنین بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در آزمون یادگیری و انگیزش پیشرفت تفاوت معنی دار آماری یافت شد(p<0/05). با توجه به تاثیر مثبت الگوی طراحی آموزشی بایبی بر افزایش میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت؛ استفاده از این الگو به منظور افزایش میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت دانشجویان، پیشنهاد می گردد.
ارائه مدلی جهت سنجش مولفه های تاثیر گذار بر چابکی سازمانی واحد آموزش شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی جهت سنجش مولفه های تاثیر گذار بر چابکی سازمانی واحد آموزش شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی انجام گردیده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری، کارکنان رسمی دفتر ستادی شیراز برابر 330 نفر است که با فرمول کوکران معادل 178 نمونه و با نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته، بر اساس ادبیات و پیشینه پژوهش و دیدگاه خبرگان و متخصصین حوزه آموزش و پژوهش بوده است. روایی تحقیق توسط روایی همگرا و واگرا و سنجش پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب انجام شده است. روش آماری شامل: آمار توصیفی شاخص های پژوهش و مشخصات فردی پاسخگویان با استفاده از spss و برای آمار استنباطی با تحلیل عاملی اکتشافی، برای گویه ها بعدهای مناسب انتخاب شده و سپس با مدل سازی معادلات ساختاری و pls مولفه های تاثیر گذار چابکی سازمانی یعنی عوامل "سازمانی"، "انسانی"، "فناوری سخت افزاری" و "فناوری نرم افزاری"مورد بررسی قرار گرفتند که تمامی فرضیه ها تایید گردیدند. به منظور رتبه بندی عوامل موثر از آزمون فریدمن استفاده شده که عوامل "فناوری سخت افزاری، فناوری نرم افزاری، انسانی و سازمانی" به ترتیب بر چابکی سازمانی موثر می باشند.
شناسایی واولویت بندی شاخص های نظام آموزش وبهسازی عدالت-محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه مدیریت منابع انسانی استراتژیک؛ کارکنان به عنوان دارایی های سازمان محسوب می شوند و آموزش و بهسازی مناسب به عنوان سرمایه گذاری موثر در این دارایی ها تلقی می شود. آموزش و بهسازی کارکنان اقدامی راهبردی است که در سطح فردی، باعث ارتقای کیفیت شغلی و در سطح سازمانی عامل تعالی و توسعه سازمان و در سطح ملی، موجب افزایش بهره وری می شود. نظام آموزش و بهسازی منابع انسانی تکمیل کننده نظام استخدامی به شمار می رود که موجب توانمندسازی کارکنان شده و موفقیت های آتی را تضمین می کند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی شاخص های نظام آموزش و بهسازی عدالت محور می باشد. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی بوده که در آن داده های کیفی و کمی مورد نیاز از طریق مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شده است. نمونه شامل 15 نفر از خبرگان (اساتید در حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت آموزشی) می باشند که به روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب شدند. برای بررسی اعتبار فرآیند کدگذاری از شیوه کدگذاری مجدد و همچنین جهت روایی از وارسی مجدد مصاحبه شوندگان استفاده گردید. شاخص های نظام آموزش و بهسازی عدالت محور با استفاده از مصاحبه و ضریب قابل اعتماد اسکات شناسایی و جهت اولویت بندی در یک پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی بر مبنای روش AHP مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نهایت با توجه به نتایج پژوهش، شاخص های متناسب بودن، دسترسی و اثربخش بودن در بعد عدالت توزیعی و شاخص های تعصب، قابلیت اصلاح، معرف بودن و استانداردسازی در بعد عدالت رویه ای و همچنین شاخص های احترام، بازخورد و صداقت در بعد عدالت مراوده ای و در آخر شاخص های متقاعدسازی، شفاف سازی و اطلاع رسانی در بعد عدالت اطلاعاتی در نظام آموزش و بهسازی شناسایی و اولویت بندی گردید.
ارائه ی الگوی مناسب مدیریت دانش به منظور بهبود کیفیت یادگیری هنرجویان هنرستان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
22 - 1
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضر به روش ترکیبی و از نوع طرح های تحقیق آمیخته اکتشافی است. جامعه ی آماری این پژوهش در بخش کیفی خبرگان و در بخش کمّی، شامل کلیه مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان های استان تهران که در سال تحصیلی 98-97 جمعاً 105 نفر می باشند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس پنج گزینه ای استفاده شد که حاوی 153 گویه بود و برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها نشان داد که متغیرهای اصلی مدل مدیریت دانش به منظور بهبود کیفیت یادگیری شامل مدیریت و سرمایه انسانی، فرهنگ و ساختار، فرایندهای مدیریت دانش و آموزش و یادگیری بوده و متغیرهای فرعی شامل مربیگری و رهبری دانش، نوآوری دانش، مدیریت سرمایه فکری، یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده، اندازه گیری، ارزیابی و مهندسی مجدد، آموزش، تحصیلات و سواد اطلاعاتی کارکنان، نظام انگیزشی، پاداش و سیستم ارتقای کارکنان، اعتماد، حمایت، تعهد و درک و آگاهی کارکنان و مدیران ارشد و مواردی از این دست است.
امکان سنجی پیاده سازی برنامه توسعه فردی بر مبنای یادگیری محیط کار در شرکت ملی پتروشیمی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف امکان سنجی پیاده سازی برنامه توسعه فردی بر مبنای یادگیری محیط کار در شرکت ملی پتروشیمی صورت پذیرفته است. ابزار این پژوهش با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته، تعداد پنج سؤال بر اساس مبانی نظری و تجربیات موجود در این زمینه طراحی گردید و برای تأیید روایی سؤالات مصاحبه از روش بازبینی و برای پایایی از روش پایایی بازآزمون استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان و مدیران ارشد شرکت ملی پتروشیمی می باشد که به روش نمونه گیری گلوله برفی 15 نفر تا رسیدن به مرحله اشباع نظری انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل از نوع کیفی و استخراج کد از مصاحبه ها با بهره جستن از نرم افزار MAXQDA انجام شد. نتایج نشان داد که عوامل ایجاد فضای سالم و شاد آموزشی، ایجاد بسترهای هوشمندسازی سازمان، ایجاد بستر گسترش فناوری اطلاعات، ایجاد شفافیت در مأموریت ها، اهداف و چشم اندازهای سازمان به عنوان عوامل زمینه ای، توسعه فردی و یادگیری محیط کار به عنوان پیامد نهایی، آموزش آنلاین و آموزش منسجم و ایجاد شورای یادگیری به عنوان راهبردها، اخذ تعهد مدیرعامل و مدیران ارشد در خصوص تدوین برنامه توسعه فردی برای کارکنان و منابع مالی به عنوان عوامل مداخله گر، شخصی سازی آموزش و تأکید بر یادگیری حین کار مقوله های محوری این پارادایم شناخته شدند.
واکاوی پدیده بدبینی سازمانی معلمان یک پژوهش روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
153 - 135
حوزههای تخصصی:
بدبینی نوعی نگرش منفی نسبت به اطرافیان، وقایع، امور و فعالیت های پیرامون است که ناشی از عدم اعتماد و باور به راستی و درستی آن ها می شود. انسان ها همواره به تفسیر محیط اطراف خود می پردازند پس هر جا که انسان فعالیت داشته باشد احتمال وقوع پدیده بدبینی وجود دارد. معلمان نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی فرایند یاددهی یادگیری که در نهاد تأثیر گذار آموزش و پرورش به ایفای نقش می پردازند از این قاعده مستثنی نمی باشند از این رو هدف اصلی این پژوهش شناسایی مؤلفه های بدبینی سازمانی معلمان ابتدایی شهر تهران است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارنگاری صورت گرفته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته از اطلاع رسان ها جمع آوری گردیدند. انتخاب اطلاع رسان های پژوهش به صورت هدفمند و با استفاده از راهبردهای نمونه گیری با حداکثر تنوع صورت پذیرفت. اطلاع رسان ها 14 نفر بودند که همگی آن ها حداقل از 5 سال سابقه تدریس در مقطع ابتدایی برخوردار بودند. تحلیل داده ها ی حاصل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. بر اساس یافته ها، مقوله های اساسی بدبینی سازمانی معلمان شامل 1) بدبینی نسبت همکاران 2) بدبینی نسبت به اولیا 3) بدبینی نسبت به دانش آموزان 4) بدبینی نسبت به مسائل آموزشی 5) بدبینی نسبت به طرح ها و برنامه ها و 6) بدبینی نسبت به رشد حرفه ای می شود.
اثربخشی نقش دیدگاه وظیفه گرایانه اخلاقی کانت و استراتژی های اخلاقی در کاهش تخلفات سازمانی با نقش میانجی انگیزش شغلی
منبع:
پژوهش های رهبری و مدیریت آموزشی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
91 - 115
حوزههای تخصصی:
روش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی - همبستگی از نوع معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش شهر همدان است. حجم نمونه بر اساس روش طبقه ای نسبی (از بین دو طبقه ناحیه یک و دو آموزش و پرورش) و جدول کرجسی و مورگان به صورت تصادفی 210 نفر انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های محقق ساخته دیدگاه وظیفه گرانه اخلاقی کانت، تخلفات سازمانی و پرسشنامه های استاندارد استراتژی های اخلاقی نعمتی و همکاران (1398) و انگیزش شغلی هاکمن و اولدهام (1980) می باشد. روایی پرسشنامه مورد تأیید سه تن از صاحب نظران مدیریت قرار گرفت. پایایی ابزارها از طریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب برای دیدگاه وظیفه گرانه اخلاقی کانت 89/0، استراتژیهای اخلاقی 84/0، انگیزش شغلی 90/0 و تخلفات اداری 82/0 گزارش شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از دو سطح آمار توصیفی (درصد، فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و سطح آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون از نوع معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج نشان داد که دیدگاه وظیفه گرایانه کانت تاثیر مستقیمی بر انگیزش شغلی و کاهش تخلفات سازمانی دارد. همچنین استراتژی اخلاقی تاثیر مسقیمی بر انگیزش شغلی و کاهش تخلفات سازمانی دارند انگیزش شغلی بر میزان کاهش تخلفات سازمانی اثر دارد. بنابراین دیدگاه وظیفه گرایانه اخلاقی کانت و استراتژی های اخلاقی در کاهش تخلفات سازمانی با نقش میانجی انگیزش شغلی تاثیر دارند.
تأثیر مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد مالی پردیس های دانشگاهی در نظام آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد مالی پردیس های دانشگاهی در نظام آموزش عالی کشور، با در نظر گرفتن استراتژی بازار (شولزوجکسون) به عنوان متغیرهای تعدیل کننده است.روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری در این پژوهش همه پردیس های دانشگاه در سطح کشور به تعداد 49 پردیس دانشگاهی است که به دلیل محدود بودن جامعه آماری پژوهش، نمونه آماری برابر با جامعه در نظر گرفته شد. پرسشنامه های پژوهش نیز بین 98 مسؤول مدیریت منابع انسانی و مسئول مدیریت مالی این پردیس ها توزیع شد. برای تحلیل داده ها از شیوه های آماری توصیفی و استنباطی و نرم افزار PLS استفاده شده . یافته های پژوهش حاکی از آن است که مدیریت استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد مالی پردیس های دانشگاهی تاثیر گذار است و با به کارگیری مدیریت استراتژیک منابع انسانی در پردیس های دانشگاهی ،کیفیت خدمات و عملکرد مالی نیزافزایش می یابد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که استراتژی بازار بر رابطه بین مدیریت استراتژیک منابع انسانی و عملکرد مالی پردیس های دانشگاهی تاثیر گذار است.
آسیب شناسی خلق ظرفیتهای نوآوری در مدیریت دانشگاهی ایران (مورد: دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
291 - 310
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش ها و آسیب های خلق ظرفیت های نوآوری در مدیریت دانشگاهی ایران با تاکید بر دانشگاه آزاد اسلامی به انجام رسیده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده ها آمیخته(کمی کیفی-) اکتشافی و از نظر روش اجرا بر مبنای نظریه داده بنیاد و پیمایشی مقطعی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان و صاحب نظران دانشگاهی بودند که از آنها 17 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در فرایند مصاحبه شرکت کردند. جامعه آماری بخش کمی 248 نفر از روسا، معاونان پژوهش و فناوری، آموزشی، روسای دانشکده ها و اعضای هیات علمی برجسته با درجه استادیاری به بالا با تاکید بر گرایش های مختلف مدیریت و متخصصان خبره آموزش عالی واحدهای دانشگاه های آزاد اسلامی تهران بوده اند که بر اساس جدول مورگان 212 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی پرسشنامه بین آنها توزیع شد که در نهایت 197 پرسشنامه عودت داده شده است. ابزار جمع آوری داده ها اسناد و مدارک، مصاحبه ساختاریافته و پرسشنامه بوده است. به منظور تعیین اعتبار و روایی بخش کیفی از فن دلفی استفاده شده و در مرحله کمی برای تعیین روایی، از روایی صوری و اعتبار پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ ، برابر با 91 /0 بدست آمده است. روش تجزیه و تحلیل داده در بخش کیفی تکنیک کدگذاری و در بخش کمی از آمار توصیفی و تحلیل عامل اکتشافی، تاییدی و آزمون تی تک نمونه ای و دو گروهی همبسته استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که خلق ظرفیت نوآوری در مدیریت دانشگاهی با 2 بعد، 8 مؤلفه و 106 شاخص(شامل بعد سخت با سه مؤلفه سازماندهی و ساختار سازمانی(35 شاخص)، فرایندهای سازمانی(3 شاخص)، منابع و تجهیزات(4 شاخص) و بعد نرم با 5 مؤلفه فرهنگ سازمانی(12 شاخص)، مدیریت سرمایه انسانی(18 شاخص)، رهبری و مدیریت استراتژیک دانش(14 شاخص)، آموزش و ارتقاء علمی(9 شاخص)، پژوهش و فناوری(11 شاخص) سنجیده شده است. همچنین وضعیت هر دو بعد سخت و نرم خلق ظرفیت نوآوری و مؤلفه های آنها پایین تر از میانگین نظری است و بطور کلی وضعیت موجود دانشگاه از حد متوسط و مورد انتظار پایین تر است.
رابطه سبک های مدیریت کلاس با باورها درباره تلفیق فناوری آموزشی در بین مدرسان زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های مدیریت کلاس مدرسان زبان انگلیسی با رویکرد آنها در ارتباط با تلفیق فناوری آموزش با برنامه درسی فراگیران می باشد که بر روی 172 نفر (زن=114 و مرد=58) از مدرسان زبان انگلیسی شاغل در موسسات آموزش زبان انگلیسی شهر شیراز انجام گردید. در این پژوهش سه نوع سبک مدیریت (سبک غیرمداخله گر، تعاملی و مداخله گر) بر اساس چارچوب نظری ولفگانگ و گلیکمن(1998) در نظر گرفته شد و متغیر فناوری آموزشی با توجه به شش مولفه تشکیل دهنده آن (ریسک پذیری و احساس راحتی با فناوری، مزایای اداراک شده به کارگیری فناوری، باورها و رفتارها در ارتباط با استفاده از فناوری در کلاس، فواید آموزشی، اجرایی و ارتباطی، پشتیبانی فنی و بهره گیری فراگیران از فناوری آموزشی) مورد بررسی قرار گرفت. داده های این پژوهش در دو مرحله جمع آوری گردید که در اولین مرحله با پاسخ نمونه 172 نفری به دو پرسش نامه سبک مدیریت کلاس (1998) و فناوری آموزشی(2008)، داده ها جمع آوری گردید.ضریب پایایی دو پرسشنامه از طریق کرونباخ آلفا به ترتیب 887/0 و 853/0 محاسبه گردید. در این مرحله روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. در مرحله دوم، شش نفر از مدرسان با تجربه به صورت هدفمند انتخاب گردیدند و در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. نتایج نشان داد که سبک مدیریت مداخله گر سبک غالب مدرسان می باشد و اینکه مدیریت آموزشی با 5 مولفه و مدیریت افراد و رفتار هر کدام با 3 مولفه فناوری آموزشی ارتباط معنادار داشتند. تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که سه مولفه فناوری به طور معناداری از قدرت پیش بینی سبک مدیریت کلاس برخوردار می باشد.
تدوین الگوی رهبری اخلاقی بر اساس مطالعه نظریه های فرانوگرای مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی رهبری اخلاقی بر اساس مطالعه نظریه های فرانوگرای مدیریت در آموزش عالی بود. این پژوهش کیفی و به روش تحلیل مضمون استقرایی شناسایی گردید. ابتدا مضامین رهبری اخلاقی با استفاده از روش تحلیل مضمون استقرایی و بر اساس حوزه پژوهش که شامل 101مورد مقالات مندرج در پایگاه های داده از سال 2000تا 2017بود، شناسایی گردید. مضامین استخراج شده رهبری اخلاقی در متون مدیریتی با مضامین فراگیردر حوزه های سه گانه چشم انداز اخلاقی، ارزش اخلاقی و آگاهی اخلاقی شناسایی گردید. در حوزه عامل چشم انداز اخلاقی مضامین سازمان دهنده: تحول آفرین اخلاقی، چابک ساز اخلاقی، غربالگر معضلات اخلاقی، بهسازی نیروی انسانی، تصمیم ساز اخلاقی و استدلالگر اخلاقی و در حوزه عامل ارزش اخلاقی مضامین سازمان دهنده: مروج اخلاقی، پایبندی اخلاقی، سرمایه ساز اخلاقی-اجتماعی و توانمند ساز عاطفی و در حوزه عامل آگاهی اخلاقی مضامین سازمان دهنده هدایت گر اخلاقی و معرفت بخشی شناسایی گردید. توجه همزمان به این حوزها برای رشد همه جانبه آموزش عالی و مدیران دانشگاه ها نشان از برتری رهبری مبتنی بر اخلاق خواهد بود.
استنباط های رهبری آموزشی مبتنی بر شناخت خدا وانسان در تفسیر المیزان علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارتقا و گسترش نظریه ی تعلیم و تربیت اسلامی، به ارائه ی اقتضائات رهبری آموزشی ازطریق شناخت ویژگی ها و صفات خدا و انسان در این حوزه ی خطیر، می پردازد. راهبرد این پژوهش کیفی برای ارائه ی استنباط های رهبری آموزشی، تحلیل مضمون آیات مربوط به صفات خدا درحیطه ی هدایت و تکامل بشر و همینطور آیات ارائه شده در باب چگونگی رهبری پیامبر در جهت سوق افراد به سوی این هدف عالی است. بنابراین که تفسیرالمیزان یکی از کامل ترین تفاسیر ارائه شده از قرآن محسوب می گردد، آرا علامه طباطبایی در این تفسیر، به عنوان اصلی ترین و اساسی ترین منبع گردآوری داده ها مورد مطالعه قرارگرفت و سپس داده های جمع آوری شده با روشی استنباطی مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. نتایج بررسی ها دربرگیرنده نکاتی ناب و کاربردی در حوزه مدیریت آموزشی بود. براساس استنباط های مبتنی برخدا شناسی، رهبر آموزشی باید بداندکه به واسطه روح الهی دمیده شده در انسان، خداوند امکان پرورش صفات خود را نیز در وجود انسان قرار داده است که با تقویت آن ها می توان در رهبری آموزشی نیز از آن ها بهره برد. صفاتی مانند علیم و قیوم از جمله ی این صفات است که به ترتیب بیانگر لزوم تسلط علمی و تخصصی مدیر، تدبیر و توانایی مدیریتی وی و در نهایت آگاهی و هوشیاری وی نسبت به مسائل مبتلی به است. صفات رزاق و رب مقتضی تلاش برای بهبود توان مالی و پرورش فکری فراگیران بوده و صفت رحیم ایجاب می نماید که نسبت به آن ها تا حد امکان مهربان باشد. از مطالعات درحوزه انسان شناسی نیز، لزوم برخورداری رهبر آموزشی از ویژگی هایی چون ایمان، عمل صالح، محبت، مشورت، توکل، اعتدال، عدالت و مساوات و همینطور استقامت و پایداری استنباط می گردد.
نقش واسطه گری اشتیاق تحصیلی در رابطه بین جهت گیری هدف و خود کار آمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه گری اشتیاق تحصیلی در رابطه بین جهت گیری هدف و خود کار آمدی تحصیلی بوده است. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش اموزان پایه هفتم ابتدایی شهر مرودشت بوده اند. برای تعیین حجم نمونه بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 150 دانش آموز انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل 3 پرسشنامه خود کارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان، جهت گیری هدف بوفارد و همکاران، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فریدل و پاریس که روایی و پایایی ابزار مورد تایید قرار گرفت. نتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر حاکی از آن بود که: بین جهت گیری معطوف به تسلط (یادگیری) و جهت گیری معطوف به عملکرد گرایشی با اشتیاق تحصیلی رابطه مستقیم معنادار و بین جهت گیری معطوف به عملکرد پرهیزی با اشتیاق تحصیلی رابطه معنا دار وجود دارد. جهت گیری هدف معطوف به یادگیری قادر به پیش بینی اشتیاق تحصیلی آن ها می باشد. اشتیاق تحصیلی با خود کار آمدی تحصیلی رابطه مستقیم معنا دار دارد. اشتیاق تحصیلی در رابطه بین متغیرهای جهت گیری هدف و خود کار آمدی تحصیلی نقش واسطه ای معناداری ایفا می کند.
رابطه خودشیفتگی و منبع کنترل با موفقیت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
87 - 103
حوزههای تخصصی:
موفقیت شغلی کارکنان تابعی از عوامل رفتاری و شخص یتی آنان است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه خودشیفتگی و منبع کنترل با موفقیت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه کارکنان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 274 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودشیفتگی راسکین و تری (1988)، منبع کنترل راتر (1966) و موفقیت شغلی گربنر و همکاران (2007) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد بین خودشیفتگی و منبع کنترل (درونی و بیرونی) با موفقیت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه وجود دارد. بنابراین می توان ارزیابی های روان شناختی مستمر کارمندان خودشیفته را در محیط کار شناسایی کرد و با ارتقای کنترل درونی کارکنان موفقیت شغلی را افزایش داد.
بررسی نقش سبک رهبری زهراگین بر ترومای سازمانی با توجه به نقش میانجی سکوت سازمانی (مطالعه موردی: کارکنان دانشگاه آزاد و پیام نور شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
189 - 216
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل بررسی نقش سبک رهبری زهرآگین بر ترومای سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی سکوت سازمانی می باشد . پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی و از شاخه مطالعات پیمایشی به شمار می آید. جامعه آماری پژوهش، تعداد 240 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد و پیام نور شیراز می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای به تعداد 147 نفر انتخاب شده اند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه استاندارد جمع آوری شده است که برای تحلیل آن ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار آماری Lisrell استفاده شده است. مدل مفهومی تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سبک رهبری زهرآگین رابطه مثبت و معنی داری با سکوت سازمانی و ترومای سازمانی دارد. یافته های تحقیق دلالت بر وجود رابطه مثبت و معنادار بین سکوت سازمانی و ترومای سازمانی دارد. همچنین نتایج حاصل از بررسی داده ها نشان دهنده آن است که رهبران زهرآگین از طریق حاکم ساختن جو سکوت سازمانی می توانند زمینه ساز ترومای سازمانی گردند.
ارائه مدل جامع عوامل مؤثر بر استقرار اثربخش مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
109 - 132
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل جامع عوامل مؤثر بر استقرار اثربخش مدیریت دانش انجام شد. تحقیق از منظر ماهیت و روش جمع آوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و از منظر هدف کاربردی می باشد. جامعه مورد مطالعه، خبرگان دانشگاهی وحرفه ای صنعت بودند و نمونه گیری به شکل غیراحتمالی و قصدی انجام و در مجموع 33 نفر انتخاب گردیدند. پس از تعریف موضوع و انجام مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای اولیه، عوامل و مؤلفه های مربوطه از طریق روش دلفی و توسط پرسشنامه محقق ساخته که به نظر خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آشنا با موضوع رسیده و پس از اخذ نظرات اصلاحی کیفی و کمّی ایشان براساس روش های آماری مربوط تحلیل و نهایتاً تناسب مدل، مؤلفه ها و ترکیب عوامل به اجماع نخبگان رسیده است. در ادامه تحلیل عاملی تاییدی هر یک از متغیر های پژوهش توسط نرم افزار SmartPLS3 به صورت جداگانه برای هر متغیر انجام شد تا تعیین کنند که داده ها با یک ساختار عاملی معین هماهنگ هستند یا خیر. یافته های پژوهش شامل توسعه مفهوم مدیریت دانش؛ معرفی عوامل مرتبط با منابع انسانی (رویکرد دانش محوری در جذب و بکارگیری، توانمندسازی با رویکرد دانش بنیان، محرک های انگیزاننده دانشی، کار تیمی، فرهنگ دانشی)، عوامل ساختاری (ارتباطات سازمانی پشتیبان دانش، ساختار دانشی سازمان، فرآیندهای مدیریت دانش)، عوامل زیرساختی (سخت افزار، نرم افزار، شبکه، مخازن دانش، خط مشی امنیت در مدیریت دانش) و عوامل استراتژی (اجتماعی سازی، برونی سازی، ترکیب، درونی سازی) می باشد. در انتها، مدل جامع عوامل مؤثر بر استقرار اثربخش مدیریت دانش ارائه شده است.