فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
کنجکاوی از جانب اکثریت عمده روانشناسان و اندیشمندان به عنوان مؤلفه ارزشمندی در انگیزش و یادگیری شناخته شده است. طراحان آموزشی و مربیان می توانند با ایجاد کنجکاوی در دانش آموزان، تمایل به یادگیری را در آنان برانگیزانند. در این تحقیق، تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر راهبردهای تقویت کنجکاوی در یادگیری دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی موردبررسی قرارگرفته است. با استفاده از نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، دو کلاس دخترانه و دو کلاس پسرانه پنجم دبستان انتخاب و هر کلاس به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شد. تعداد کل آزمودنی ها را 43 دختر و 43 پسر تشکیل دادند. در گروه آزمایش، معلمان بر اساس طرح درس مبتنی بر راهبردهای تقویت کنجکاوی آموزش دادند و در گروه کنترل، معلمان بر اساس روال معمول خود تدریس نمودند. پیش از ارائه آموزش نیز همه گروه ها پرسشنامه کنجکاوی (MCI) را تکمیل نمودند. تحلیل نتایج به دست آمده نشانگر اثربخشی معنی دار طراحی آموزشی مبتنی بر کنجکاوی است. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تفاوت معنی داری بین نمرات به دست آمده دختران و پسران وجود دارد.
تدوین و اعتباریابی چارچوب سنجش دست آوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تدوین و
اعتباریابی چارچوب سنجش دستآوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی با استفاده از روش
پژوهش و ترکیبی متوالی اکتشافی مدل تدوین ابزار بود. در بخش کیفی از روش مطالعه
موردی و در بخش کمی از روش توصیفی- پیمایشی استفاده گردید. شرکت کنندگان در پژوهش
استادان و دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر شیراز بودند که با روش نمونه گیری
هدفمند از سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه انتخاب شدند. اطلاعات
کیفی با استفاده از پرسش نامه ی باز پاسخ و مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحب
نظران کلیدی، بررسی پیشینه نظری و تحقیقات پیشین و به شیوه همسوسازی گردآوری و با
استفاده روش کدگذاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، 113
کد مفهومی که بیانگر تجارب مشارکت کنندگان در پژوهش بود استخراج گردید. این مفاهیم
در دو دسته اصلی: ملاک ها شامل: (ایجاد نگرش به اقتدار، احساس آرامش و آسایش،
انسجام اجتماعی، کارگروهی، روحیه علمی، مطالعه سطحی نگر و گذراندن امتحان با
کمترین تلاش) و نشانگرها نظیر امتحانات رسمی، اندازه کلاس، همدردی با دیگران، طرح
مشکلات شخصی و. .. بودند. نشانگر ها حول محور ملاک ها طبقه بندی شدند و در نتیجه
چارچوب اولیه با 7 ملاک و 39 نشانگر مشخص گردید. برای اعتباریابی کیفی چارچوب
اولیه از معیارهای اعتبار سنجی کیفی قابلیت اعتبار، تأییدپذیری و انتقال پذیری
استفاده گردید. برای اطمینان از پایایی سنجش کیفی پژوهش از آزمون قابلیت اعتماد
(اطمینان پذیری) استفاده شد. همچنین اعتباریابی کمی چارچوب تدوین شده نیز با
استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی صورت پذیرفت که به واسطه آن چارچوب نهایی
اعتباریابی شده سنجش دستآوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی حاصل گردید.
تبیین دلایل شکست اصلاحات آموزشی و میزان مقاومت معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
159 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین دلایل شکست اصلاحات آموزشی و میزان مقاومت معلمان در مواجهه با طرح های اصلاحی برنامه درسی است. ابتدا با روش سنتز پژوهشی، پژوهش های موجود در زمینه مورد بحث گردآوری شده، سپس جهت مطالعه میزان مقاومت معلمان، واکنش های 137 معلم دوره ابتدایی (پایه های اول، دوم و سوم) نسبت به اصلاحات آموزشی جمع آوری و تحلیل شده است. نتایج نشان داده است اصلاحات آموزشی با مقاومت معلمان تازه کار و باسابقه مواجه است. جامعه آماری پژوهش شامل 78 نفر معلم روستایی و 59 نفر معلم شهری کم سابقه و پر سابقه بودند. یافته ها نشان داد حدود 68 درصد معلمان مرد روستایی و شهری مخالف تغییرات بودند. این یافته بین معلمان روستایی زن نیز 67 درصد بود. درصد مخالفان در بین معلمان زن شهری اندکی کمتر و 59 درصد بود. آزمون تی نشان داد بین معلمان زن و مرد، معلمان شهر و روستا و معلمان کم سابقه و پر سابقه تفاوت معنی داری در نحوه رویارویی با تغییرات وجود ندارد. مجموع یافته های سنتز پژوهی و پیمایشی نشان داد شکست اصلاحات آموزشی در ایران به دلایل زیر اتفاق می افتد: عدم زنده انگاری پدیده مدرسه، برنامه درسی و گروه اجرا کننده آن و در نظر نگرفتن بعد فرهنگی در اصلاحات آموزشی. نمی توان بدون درک عملکرد واقعی مدارس به تغییر خوش بین بود. نقطه شروع اصلاحات در تحول بنیادین اخیر، درک شیوه های عملکرد واقعی مدارس نبوده است. در آخر پیشنهاد هایی برای اجرای مؤثر تغییرات ارائه شده است.
تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی رسمی آموزش و پرورش در هر جامعه ای باید پرورش دهنده ابعاد مختلف رشد جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان باشد. اما بررسی برنامه های درسی دوره تحصیلی متوسطه ایران، حاکی از مغفول بودن مسئله سواد تغذیه ای است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه ناحیه یک شهر یزد شامل 2140 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد ارزیابی سواد تغذیه ای (در ابعاد نگرش، عملکرد، آگاهی و منابع اطلاعاتی) بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد سواد تغذیه ای در هر دو گروه دختران و پسران با ضعف هایی همراه است. با وجودی که دختران در مقایسه با پسران از ابعاد سواد تغذیه ای بهتری برخوردار بودند، اما کمبودهایی نیز مشاهده شد. دختران نگرش ساده تری نسبت به مصرف صبحانه در مقایسه با پسران داشتند. در حیطه عملکرد تغذیه ای، پسران در مقایسه با دختران، عادات نادرست تری درباره مصرف نمک داشتند، اما مصرف لبنیات در گروه پسران بهتر از گروه دختران بود. به علاوه میزان مطلوبیت قد و وزن در هر دو گروه رضایت بخش نبود. در حیطه آگاهی تغذیه ای هر دو گروه دختران و پسران، از آگاهی نظری برخوردار بودند. در نهایت، با استفاده از آزمون خی دو، مشخص شد منابع اطلاعاتی دختران بسیار محدود است اما پسران از منابع متنوعی نظیر کتابهای درسی و شبکه اقوام و دوستان، اطلاعات تغذیه ای خود را کسب می کردند. یافته های پژوهش حاضر، ضرورت بازنگری برنامه های درسی دوره متوسطه را در جهت ارتقای سواد و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان نوجوان، بیش از پیش مورد تاکید قرار می دهد.
تحلیل تجربه برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی در ایران و دلالت های حاصل از آن برای برنامه درسی تربیت مدرس دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت مدرس دانشگاه، یکی از مباحث مغفول در آموزش عالی است که این غفلت به جهت موقعیت ویژه تدریس نسبت به پژوهش در آموزش عالی حاصل شده است. از این رو، پژوهش حاضر در صدد است تا به مطالعه ی وضعیت موجود برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی در آموزش عالی بپردازد تا از این منظر، دلالت هایی برای برنامه درسی تربیت مدرس در ایران حاصل کند. به منظور انجام این مطالعه، ابتدا تاریخ تحول برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی مرور و سپس نقاط عطف این برنامه درسی مشخص می شود. این امر موجب تمرکز بر چهار نوع برنامه درسی تربیت مدرس ریاضی است که دو مورد آن در دانشکده ی ریاضی متولد شده است و با فرهنگ این رشته عجین است و دو مورد دیگر، برای همه ی رشته های آموزش عالی، شرایط تقریباً یکسانی دارد. دو مورد خاص رشته ریاضی، عبارتند از برنامه دستیار آموزشی که نوعی از آن در دانشگاه هایی مانند صنعتی شریف و شهید بهشتی جریان دارد و نیز برنامه ارشادگری که نوعی خاص از آن در مؤسسه ریاضی دکتر مصاحب جاری است. در نهایت، برنامه درسی تجربه شده در دو برنامه ی خاص فرهنگ رشته ریاضی، از طریق مطالعه ی پدیدارشناختی مورد تحلیل قرار می گیرد تا توصیف بیشتری از واقعیت این برنامه های درسی ارایه شود.
رابطه باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
45 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق شناسایی باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس معلمان دوره متوسطه استان خراسان رضوی (14643= N ) که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تدریس بودند و تبیین رابطه بین این باورها و جهت گیری ها بود. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1998) و پرسشنامه اصلاح شده جهت گیری های تدریس ساموئلوویچ (1999) از 403 نفر از معلمان جمع آوری و تحلیل شد. نتایج نشان داد 53% معلمان دارای باورهای معرفت شناختی خام و 55% دارای جهت گیری تدریس- محور هستند و بین باورهای معرفت شناختی و جهت گیری های تدریس آن ها همبستگی معنی دار متوسط منفی وجود دارد.
مؤلفه های آموزش چند فرهنگی و تحلیل آن در محتوای کتب درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مؤلفه های آموزش چند فرهنگی در کتاب های درسیِ دوره متوسطه در سال تحصیلی93-1392 انجام شد. تحقیق به شیوه تحلیل محتوا و اسنادی انجام شده است. جامعه پژوهشی حاضر، شامل کلیه کتاب های درسی دوره دوم متوسطه نظری در سال تحصیلی 93-1392 است که درمجموع شامل 32 کتاب است. از بین جامعه پژوهش، تعداد 7 عنوان کتاب درسی شامل کتاب های؛ مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه، جامعه شناسی 1، جامعه شناسی 2، علوم اجتماعی سال چهارم متوسطه، تاریخ ایران و جهان 1و 2، تاریخ شناسی سال چهارم متوسطه رشته ادبیات و علوم انسانی که توقع طرح مؤلفه های آموزش چند فرهنگی در آن ها وجود دارد، نمونه پژوهش را تشکیل می دهند. . ابزار پژوهش در بخش تحلیل اسنادی فرم فیش برداری و در بخش تحلیل محتوا چک لیست یا سیاهه تحلیل محتوا بوده است. داده های تحلیل محتوا با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. عمده ترین یافته های پژوهش عبارت اند از: از مجموع 180 فراوانی مرتبط در کتب درسی دوره متوسطه، کتاب درسی تاریخ (1) با 76 فراوانی مرتبط با مؤلفه های آموزش چند فرهنگی ، یعنی (22/42%) بیشترین میزان توجه به مؤلفه های آموزش چند فرهنگی و کتاب درسی مطالعات اجتماعی اول متوسطه با 5 فراوان یعنی (77/2%)، کمترین میزان توجه به مؤلفه های آموزش چند فرهنگی را داشته اند. از بین مؤلفه های مطرح در آموزش چند فرهنگی بیشترین میزان توجه به مؤلفه «معرفی فرهنگ های مختلف به دانش آموزان در محتوای کتب درسی» با 59 فراوانی مرتبط با مؤلفه های آموزش چند فرهنگی یعنی (77/32%) و کمترین میزان توجه مربوط به مؤلفه های «کمک به درک و تحمل آراء متفاوت از فرهنگ های دیگر در محتوای کتب درسی و تعریف تکالیف چند فرهنگی برای دانش آموزان در محتوای کتب درسی» با یک فراوانی یعنی (55/0%) است.
بررسی تأثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری دانش آموزان در درس زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه بازخورد توصیفی علاوه بر رشد بُعد عقلانی دانش آموز، به جنبه های دیگر رشد، از جمله رشد ابعاد اجتماعی، عاطفی و جسمانی نیز توجه می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی بر یادگیری و یادداری درس زبان انگلیسی دانش آموزان پایه هفتم متوسطه اول با روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. بدین منظور 50 نفر از دانش آموزان دختر پایه هفتم متوسطه اول شهرستان الشتر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون یادگیری و یادداری محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در درس زبان انگلیسی تفاوت معنا داری وجود دارد و گروه آزمایش از یادگیری و یادداری بهتری بهره مند است. بدین صورت که دانش آموزانی که بوسیله طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی آموزش دیدند در مقایسه با دانش آموزانی که با روش متداول و سنتی آموزش دیدند، از یادگیری و یادداری بهتری برخوردار بودند. لذا می توان گفت که با اجرای طرح درس مبتنی بر بازخورد توصیفی می توان زمینه ایجاد تغییر و اصلاحات مناسب در آموزش و پرورش و همچنین زمینه ارایه و اجرای طرح های نوین در آموزش و پرورش را فراهم می آورد.
سبک یادگیری به عنوان رویکردی برای هدایت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دبیرستانی به منظور دستیابی به ابزاری برای هدایت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل دان شآموزان پسر دبیرستانی در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر همدان بود. نمونه مورد بررسی، شامل 170 دانش آموز پسر پایه دوم و سوم دبیرستان در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی بود. دانش آموزان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک یادگیری دانش آموزان، از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانش آموزان ر شته ریاضی و تجربی، دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده و اغلب دان ش آموزان رشته علوم انسانی دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده هستند. بنابراین، با آگاهی از سبک یادگیری دانش آموزان، می توان آنان را به سمت رشته ای متناسب با سبک یادگیریشان در دبیرستان یا دانشگاه، هدایت نمود.
اهداف برنامه درسی مطالعات اجتماعی متناظر با مبانی فلسفی سازگار با آموزه های دینی اسلام و دلالت های آن در عرصه عناصر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
5 - 30
حوزههای تخصصی:
اکثر مطالعاتی که در حوزه علوم اجتماعی در سطح جهانی صورت گرفته مبتنی بر مبانی فلسفی غربی و نوع نگرش آنان به انسان و پدیده های انسانی بوده است. بهره گیری از این دستاوردها، بعضاً مغایرت های اساسی ارزشی را در نظام برنامه درسی کشور ایجاد نموده است. لذا، این مقاله بر آن است با نظر به مبانی فلسفی سازگار با آموزه های دینی اسلام و با نظر به رویکرد اساسی سنت گرایی تحولی و واقع گرایی سازه گرایانه به طرح اهداف مرتبط با برنامه درسی مطالعات اجتماعی بپردازد. سپس متناظر با اهداف مذکور، به تبیین اصول مربوط به محتوی، آموزش، اخلاق تدریس، یادگیری و ارزشیابی در برنامه درسی علوم اجتماعی اقدام کند.
کاربست مؤلفه های کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامه درسی در برنامه های درسی علوم انسانی از دیدگاه اعضای هیات علمی (مورد: دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مؤلفه های کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامه درسی در برنامه های درسی علوم انسانی است. بر این اساس با استفاده از یک پرسش نامه محقق ساخته که پایایی آن 92/0 برآورد گردید، نظرات 100 نفر از اعضای هیات علمی مربوط به گروه های مختلف علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان در مورد میزان توجه به هر یک از این مؤلفه ها در برنامه های درسی موجود علوم انسانی سنجیده شد. نتایج نشان دادند که از نظر اعضای هیات علمی، میزان توجه به همه مؤلفه ها کمتر از حد میانگین است. در این بین بیشترین توجه به مؤلفه نظری و تخصصی و کمترین توجه به مؤلفه جهانی و بین المللی و با اختلاف کمی مؤلفه کاربردی و عملی است. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که در طرح های بازنگری برنامه های درسی علوم انسانی در دانشگاه ها، توجه بیشتری به مؤلفه های جهانی و بین المللی و کاربردی و عملی شود، جایگاه عنصر کارآفرینی در برنامه های درسی بازشناسی گردد، برنامه ریزان درسی با شناسایی ظرفیت های بومی کشور، مؤلفه های بومی را هم در محتوا و هم در شکل ارائه برنامه های درسی علوم انسانی مورد استفاده قرار دهند، در بازنگری های آتی این برنامه ها به فلسفه و تاریخ علوم مختلف توجه ویژه ای گردد و برنامه ریزان درسی ضمن توجه به خواست دانشحویان و همچنین نهادهای بیرونی، تا حد امکان برنامه های درسی را به شکل مشارکتی طراحی و تولید نمایند.
ارزیابی برنامه درسی دوره متوسطه (شاخه کار و دانش) با نظر به موضوع کارآفرینی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی برنامه درسی دوره متوسطه شاخه کار و دانش با نظر به موضوع کارآفرینی از دیدگاه متخصصان انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری را کارشناسان و متخصصان برنامه درسی شاخه کار و دانش (194 نفر) تشکیل می دهند. . 123 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول مورگان بصورت تصادفی انتخاب شدکه تنها 87 نفر از افراد نمونه پرسشنامه ها را برگشت دادند. ابزار ارزیابی برنامه کارآفرینی آلن گیب برای دستیابی به داده ها استفاده شد. مقدار t تک گروهی حاصله باتوجه به مؤلفه های؛ توسعه رفتار 297101/4، ایجاد همدلی 668755/4، ارزش های کارآفرینانه 961556/4، ایجاد انگیزه 284784/4، درک فرآیند ورود به کسب وکار 078871/4، ظرفیت سازی 075505/5، ملزومات کسب وکار 275455/5، مدیریت روابط 178311/4 است که ازتی بحرانی 98/1±بیشتراست. اختلاف بین مقادیر آزمون و میانگین متغیر در جامعه بسیار کم است به بیان دیگر برنامهدرسی شاخه کار و دانش برمبنای کارآفرینی از دید متخصصان پایین تر از حد متوسط و ضعیف است.
شناسایی مؤلفه های برنامه درسی مبتنی بر وب بر اساس دیدگاه دبیران و کارشناسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارایه الگویی برای تدوین برنامه درسی مبتنی بر وب است. این تحقیق، به صورت توصیفی تحلیلی بوده و با عنایت به پرسش های تحقیق از نوع کاربردی است. جامعه آماری، شامل 524 نفر از دبیران هنرستان های فنی حرفه ای و 58 نفر از کارشناسان علوم تربیتی شهرستان لاهیجان در سال 1393 بود که از این تعداد 308 نفر از دبیران و 58 نفر از کارشناسان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته متشکل از 72 سؤال برنامه درسی مبتنی بر وب است. برای بررسی روایی سازه پرسش نامه، از برآورد کفایت نمونه برداری (KMO) و آزمون کرویت بارتلت که حکایت از وجود شرایط مناسب اجرای تحلیل عاملی دارند، استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 برآورد شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تحلیل عاملی استفاده شد. تحلیل عاملی بر پایه روش تحلیل مؤلفه های اصلی، انجام گرفت و نتایج نشان داد، برنامه درسی مبتنی بر وب، شش مؤلفه اساسی دارد و قابل مدل سازی است. این تعداد مؤلفه ها روی هم 280/51 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کنند. در مرحله نهایی با استفاده از چرخش Olbimin ماتریس عاملی ساختار ساده عامل ها به دست آمد. عامل ها تحت عناوین اهداف و نیازها، محتوا و منابع، شیوه های یاددهی- یادگیری، اجرا و ارزشیابی نام گذاری شدند. در نهایت با توجه به این شش عامل مؤثر بر برنامه درسی مبتنی بر وب، مدل مفهومی آن طراحی شد.
نقش آموزش های ضمن خدمت در ارتقای دانش، نگرش و مهارت های زیست محیطی معلمان ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
135 - 158
حوزههای تخصصی:
زندگی در شرایط ناپایدار، پیچیده و مخاطره آمیز امروزی، دانش، مهارت و نگرش های ویژه ای را طلب می کند. کودکان و نوجوانان جهت رویارویی با دنیایی چنین متغیر و مبهم با دگرگونی های شتابنده نیازمند آموزش هایی هستند که بتواند همه ابعاد جسمی، ذهنی، عاطفی وجود آن ها را به صورت هماهنگ توسعه دهد و آنان را با وظایف خود جهت مشارکت مؤثر در سطح محلی، ملی و جهانی آشنا سازد. لازم است دیدگاه جدیدی در مورد جهان به وجود آید و طرز زندگی را طوری تغییر کند که با محیط زیست طبیعی مطابقت داشته باشد. یکی از راه های ممکن، آموزش محیط زیست است. لذا این پژوهش به بررسی رفتارهای زیست محیطی معلمان دوره ابتدایی در ابعاد دانش، نگرش و مهارت پرداخته و نقش آموزش های ضمن خدمت در ارتقای این دانش بررسی می شود. روش این پژوهش توصیفی و از نوع کاربردی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. پرسشنامه به روی 360 نفر از معلمان دوره ابتدایی اجرا شده است. نتایج پژوهش گویای این است که بیش از 59 درصد از معلمان دوره ابتدایی، در حد متوسط رفتارهای مناسب زیست محیطی دارند. داده ها همچنین نشان می دهند که دانش معلمان درباره رفتارهای زیست محیطی متوسط است.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی چندفرهنگی برای دوره تعلیم و تربیت عمومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
71 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباربخشی ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی چند فرهنگی در دوره ابتدایی (تعلیم و تربیت عمومی) در ایران است. برای این منظور، با توجه به نوع نگاه آیزنر به ماهیت برنامه درسی به عنوان فرایندی پویا، دیالکتیکی و غیرخطی، از دیدگاه ایشان برای تبیین و طراحی ابعاد برنامه ریزی درسی استفاده شده است. روش پژوهش حاضر، روش ترکیبی (کمی و کیفی) است به گونه ای که تلاش شده است با اتخاذ رویکرد نظام مند در حوزه طراحی برنامه های درسی و با استفاده از منابع و اسناد معتبر ملی و بین المللی الگوی مطلوب تدوین شود. ازجمله ویژگی های این الگو می توان به بومی بودن، توجه به ویژگی های مخاطبان، علمی بودن، سادگی، بدیع بودن، نگاه تربیتی، و رویکرد فعال در آموزش و یادگیری اشاره کرد. به منظور اعتباربخشی الگوی پیشنهادی از نظرات بیست نفر از متخصصان حوزه آموزش چند فرهنگی استفاده شد که این افراد، الگوی مطلوب را در حد بالایی تأیید نمودند. البته به کارگیری این الگو مستلزم توجه به مواردی است که از آن جمله می توان به داشتن یک نگرش سیستمی به آموزش چند فرهنگی، تربیت معلمان و توجه به مسائل ساختاری و سازمانی اشاره کرد. کلیدواژه ها : برنامه درسی چند فرهنگی، الگوی مطلوب، اعتباربخشی، دوره عمومی
تحلیل تاریخی Currere به معنای گذر زندگی نامه ای در آثار نوفهم گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مطالعه تاریخی معنای Currere در آثار نوفهم گرایی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل گفتمان بهره گرفته شد. واحد تحلیل گفتمان جمله و سطح تحلیل گفتمان در سطح تفسیر تعیین شد. با توجه به سؤال های پژوهش، داده ها در چهار سطح معانی Currere، روش های Currere، مراحل Currere و بار سیاسی- اجتماعی Currere در آثار نوفهم گرایی طبقه بندی شدند. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که Currere در آثار نوفهم گرایی با معانی مختلفی مانند «گذر شخصی» یا «گذر زندگی نامه ای»، برنامه درسی به عنوان عمل سیاسی، درگیری فرارونده در جهان، شکلی از تجربه زیست شده، تفکر درباره گذشته و نگاه به آینده، الگوی پژوهش برنامه درسی، کارآگاهانه با خود و دیگران، فهم پیچیده یا درک پیچیده درباره راستی آزمایی احتمال ها در برنامه های درسی حول محور جنسیت، فرهنگ، نژاد و قوم، در پرانتز و قلاب گذاشتن تجربه معلم و دانش، نائل آمدن به تجربه خود و دوباره نگریستن به تجربه مدرسه ای به کاررفته است. همچنین، داستان خود، خود پویشی و مطالعه خود ازجمله روش های درک برنامه درسی از دیدگاه نوفهم گرایان تبه شمار می روند. بار سیاسی و اجتماعی Currere در آثار نوفهم گرایی هم به معنای بازسازی فردی و هم بازسازی اجتماعی به کاررفته است.
تاریخ تحولات «آموزش ریاضیات انتقادی» و عناصر اصلی برنامه درسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل مفهوم آموزش ریاضیات انتقادی می پردازد، دیدگاه های نظریه پرداران برجسته آن را معرفی و عناصر اصلی برنامه درسی را در آن شناسایی و تحلیل می کند. در این مقاله پس از ارائه گزارشی کوتاه از تاریخچه آموزش ریاضیات انتقادی، مفاهیم کلیدی آن از جمله «ریاضیات» و «یادگیری» تعریف و دیدگاه ها و آرای فلسفی و آموزشی سه نظریه پرداز برجسته در این حوزه که عبارتند از اسکوزموزه، گاتستاین و فرنکنستاین ارائه می شود. سپس برخی از عناصر برنامه درسی در آموزش ریاضیات انتقادی از جمله اهداف و نقش معلم و دانش آموز به اختصار و محتوا و روش های آموزش به تفصیل تحلیل می شود. برای این تحلیل، داده های لازم از آثار نظریه پردازان این حوزه استخراج و به روش استنتاجی تجزیه و تحلیل می شود. در آموزش ریاضیات انتقادی، دانش آموزان فعالانه در طرح و حل مسائلی مشارکت می کنند که برای خود و جامعه شان مسئله برانگیز است. بنابراین در آموزش ریاضیات انتقادی تلاش بر این است تا در کنار آموزش مفاهیم اساسی ریاضیات، دانش آموزان با مسائل محیط پیرامونشان آشنا شده، نقادانه درباره آنها به بحث و گفت وشنود بنشینند و آگاهانه برای حل آنها اقدام کنند.
عوامل پیش بینی کنندگی رضایتمندی دانشجویان مهندسی از کیفیت برنامه درسی معادلات دیفرانسیل: تحلیل عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه عوامل پیش بینی کنندگی رضایتمندی دانشجویان مهندسی از کیفیت برنامه درسی معادلات دیفرانسیل با روش تحلیل عامل انجام شد. این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1393-94 برای دانشجویان مهندسی دانشگاه اهر انجام شده است. در ابتدا پرسشنامه مطالعه عوامل رضایتمندی از آموزش معادلات دیفرانسیل طراحی شد. سپس با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 316 دانشجو به پرسشنامه پاسخ دادند. پایایی پرسشنامه با استفاد از روش های آزمون– باز آزمون و آلفای کرونباخ و روایی آن با استفاده از روش های روایی صوری، محتوا و سازه تعیین شد. تحلیل عامل اکتشافی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و تحلیل عامل تأییدی با استفاده از نرم افزار AMOS نسخه 22 انجام و مدل مناسب ارائه شد. تحلیل عامل اکتشافی پرسشنامه، به استخراج هشت عامل (مدلسازی، تدریس، مفید بودن، هدفمند بودن، ارزشیابی، کارگروهی، تعامل و امکانات) انجامید. نتایج تحلیل عامل تأییدی و قوی ترین مدل تدوین شده نشان داد که مدل هشت عاملی برای پیشگیری از نارضایتی از کیفیت برنامه درسی معادلات دیفرانسیل برازش مناسب دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، پرسشنامه 27 گویه ایدر رابطه با عوامل پیش بینی کنندگی رضایتمندی از کیفیت برنامه درسی معادلات دیفرانسیل، دارای روایی و پایایی مناسب بوده و مدل ارائه شده می تواند در طراحی برنامه های آموزشی قابل استفاده باشد.
تبیین شاخص های نوآوری در هدف های برنامه های درسی رشته های هنری و بررسی میزان کاربست آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
:هدف این مطالعه، شناسایی شاخص های نوآوری در هدف های برنامه های درسی رشته های هنری و بررسی میزان کاربست آنها در دانشگاه هنر اصفهان می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و به شیوه ترکیبی( کیفی و کمی) انجام شده است. جامعة آماری بخش کیفی جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه های درسی در سطح کشور وخارج کشور و اعضای هیات علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب گردید. جامعة آماری بخش کمَی تمامی 1110 نفر دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 300 نفر از آنان انتخاب گردیدند. داده های پژوهش ابتدا از طریق مصاحبة نیمه ساختار یافته و در ادامه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری گردید. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا، و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد. یافته های کیفی براساس گویه بندی و مقوله بندی و یافته های کمی با آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم ترین شاخص های نوآوری در هدف های برنامه های درسی رشته های هنری عبارت است از: داشتن رویکردی اسلامی به هدف های برنامه های درسی هنری؛ توجه به خود راهبری در تدوین هدف های برنامه های درسی هنری؛ پرورش مهارت های تفکر استقرایی، قیاسی، حل مسأله و انتقادی دانشجویان؛ تربیت دانشجویانی با تسلط بر مبانی نظری(الگوها، بعدها، مولفه ها) زیبایی شناسی. هم چنین نتایج بخش کمی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص های نوآوری درهدف های برنامه های درسی رشته های هنری در دانشگاه هنر اصفهان، بیشتر از حد متوسط می باشد. بین نمرات میزان کاربست شاخص های نوآوری برنامه های درسی هنری در زمینة «هدف» بر حسب متغیر جنسیت و دانشکده تفاوت معنی داری وجود دارد.
تأثیر تدریس با الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
23 - 40
حوزههای تخصصی:
الگوی مدیریت آموزش، نظریه ای جدید و هم خانواده ی الگوهای پردازش اطلاعات است که بر سازماندهی اطلاعات و ساختن مفاهیم در روندی استقرایی- قیاسی به منظور توانمندتر شدن دانش آموز در یادگیری، درک بهتر روابط میان اطلاعات، پرورش مهارت های بنیادی تفکر و ... تأکید دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تدریس علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم دوره ابتدایی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. در این تحقیق جامعه آماری 58 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم در یکی از دبستان های دولتی ناحیه 2 شهرری است و انتخاب نمونه به صورت تمام شماری در سال تحصیلی 94-93 انجام گرفت و جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کواریانس و تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و مهارت حل مسئله دانش آموزان را بهبود می بخشد.