فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۴۱ تا ۵٬۱۶۰ مورد از کل ۱۸٬۲۵۵ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۳, ۲۰۲۱
1 - 10
حوزههای تخصصی:
Purpose : Considering the role of professional ethics in the success and effectiveness of other practices, the purpose of this study was determine the share of each of the environmental and organizational components in students' professional ethics. Methodology : The present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was cross-sectional from type of quantitative. The research population was faculty members of the Islamic Azad University of Tehran province in 2018 year with number 5921 people, which according to the Krejcie and Morgan table number of 365 people were selected as a sample by multi-stage cluster sampling method. The research instrument was a 31-item researcher-made questionnaire whose content validity was confirmed by 12 experts and specialists and content validity index obtained 0.790 and its reliability was obtained by Cronbach's alpha method for components of environmental 0.881 and organizational 0.943. Data were analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and PLS software. Finding : The results of exploratory factor analysis showed that students' professional ethics had two components of environmental (9 items) and organizational (22 items) that the factor load of all items was higher than 0.50. Also, the results of structural equation modeling showed that the model of students' professional ethics had a good fit and according to the standard coefficients of the paths, the share of environmental and organizational components in students' professional ethics was 0.250 and 0.327, respectively. Conclusion : Considering the share of environmental and organizational components in students' professional ethics, planning is necessary to improve their professional ethics through both environmental and organizational components and the indicators of each of them.
Investigating the Strengths, Weaknesses, Opportunities and Threats of the Shahab National Plan based on the SWOT Method(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۲, Issue ۴ , ۲۰۲۱
32 - 41
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the strengths, weaknesses, opportunities and threats of the National Shahab Plan based on the SWOT method. The purpose of the present study is a descriptive and correlational one in terms of purpose and in terms of data collection. Research Population The statistical population in this study is experts and experts in education in district 3 of Tehran. The data collection tool included a questionnaire. After data collection through questionnaire, SWAT method and SPSS 22 software were used for statistical analysis. The results indicate that some of the strengths of the Shahab National Plan that are of interest to everyone include providing guidance and counseling services to students in the context of the Shahab program, promoting the professional activities of teachers, the presence of qualified teachers and teachers and Adequate skills, reducing the damage caused by incorrect choice of course, reducing the loss of motivation in students, putting students on the path to progress from childhood and adolescence, providing background for improving and improving educational strategies and performance, accurate teacher recognition of students Self and talent identification by teacher insight.
تحلیل روان سنجی پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
185 - 212
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل روان سنجی پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران در سال 1400 بودند که از این میان 371 نفر دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس بر مبنای پیشنهاد (کلاین ، 2010) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین (مارتین و بولیگر، 2018) و پرسشنامه مشارکت دوره دانشجو (دیکسون، 2015) پاسخ دادند. به منظور تعیین روایی عاملی پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین از تحلیل عاملی اکتشافی و برای بررسی همسانی درونی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. همچنین، به منظور مطالعه روایی سازه پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین، ضریب همبستگی آن با پرسشنامه مشارکت دوره دانشجو گزارش شد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی با استفاده از چرخش ابلیمین نشان داد پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین از چهار عامل مشارکت همکلاسی ها، مشارکت چندوجهی، مشارکت مربی و مشارکت خودگردان تشکیل شده است. نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین با پرسشنامه مشارکت دوره دانشجو به طور تجربی از روایی همگرای راهبردهای مشارکت آنلاین حمایت کرد. همچنین، ضریب همسانی درونی پرسشنامه راهبردهای مشارکت آنلاین (87/0= a ) مطلوب گزارش شد. یافته های پژوهش نشان داد که ابزار حاضر برای سنجش راهبردهای مشارکت آنلاین در دانشجویان ایرانی ابزاری روا و معتبر است.
اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی در مقایسه با آموزش حضوری و آموزش مبتنی بر شبکه اجتماعی بر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی مجازی با رویکرد سازنده گرایی اجتماعی بر خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان را بررسی کرده است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 98-97 بود که 75 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس از پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در سه گروه 25 نفره قرار گرفتند. روش پژوهش شبه آزمایشی بود و اطلاعات لازم با آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن جمع آوری شد. پس از برگزاری دوره آموزشی، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که دانشجویان آموزش تلفیقی در مقایسه با دو گروه دیگر پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. همچنین بین خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان بهره مند از آموزش تلفیقی و آموزش حضوری تفاوت معناداری وجود ندارد و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان شرکت کننده در آموزش تلفیقی نسبت به دانشجویان بهره مند از آموزش مبتنی بر شبکه اجتماعی بیشتر است. بر این اساس، استفاده از آموزش تلفیقی مبتنی بر شبکه اجتماعی به عنوان شیوه آموزشی مناسب در آموزش دانشگاهی پیشنهاد می شود.
تاملی بر مسائل تامین وتنوع بخشی منابع مالی دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر افزایش قابل توجه دانشگاه ها همراه با رشد فزاینده تعداد دانشجویان، تأمین مالی دانشگاه های دولتی را به یکی از چالش های مهم پیش روی نظام آموزش عالی کشور و به طور کلی دولت، بدل کرده است. هرچند منبع اصلی تأمین مالی دانشگاه های دولتی، بودجه دولت می باشد، اما تاکید محض بر این روش و غفلت از سایر روش ها به دلایل متعدد ناکارآمد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مسائل و مشکلات تامین وتنوع بخشی منابع مالی دانشگاه های دولتی انجام شد. روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدارنگاری بود. جامعه پژوهش شامل مدیران دانشگاه های دولتی و صاحب نظران مدیریت مالی و اقتصاد آموزش عالی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، با 23 نفر از آنها مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شد. جهت اعتبار یافته ها از معیارهای چهارگانه گابا و لینکلن و برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری استراوس و کوربین استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که مشارکت کنندگان تحقیق، قبل از هر اقدامی بر تعیین شأن و جایگاه آموزش عالی و توجه به رسالت و ماموریت دانشگاه تاکید می نمایند. از دیدگاه آنها، تامین منابع مالی دانشگاه های دولتی در ایران تحت تاثیر عواملی همچون شرایط اقتصادی- سیاسی و اجتماعی-فرهنگی کشور، میزان توجه به آمایش سرزمین در ایجاد رشته و تاسیس دانشگاه، توانمندسازی دانشگاه، توانایی مدیران در درآمدزایی، شفافیت قوانین، عدم وجود بوروکراسی دست و پاگیر، وجود دانشگاه دانش بنیان، ساختار رشته و روابط دانشگاه با سایر بخش ها برای کسب درآمد قرار می گیرد. در نهایت تحلیل داده های این تحقیق، حاکی از پدیده ی محوریِ ضعف تفکر درآمدزایی در دانشگاه های دولتی بود.
تاثیر راهبردهای پیش آموزش و اسکریپت در محیط یادگیری مبتنی بر استدلال ورزی همیارانه بر اکتساب و انتقال مهارت های تصمیم گیری و رضایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
59 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تأثیر راهبردهای پیش آموزش واسکریپت در محیط یادگیری مبتنی بر استدلال ورزی همیارانه بر اکتساب مهارت تصمیم گیری، انتقال آن به داستان اخلاقی جدید و رضایت دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش،کلیه دانش آموزان پایه ششم شهر نی ریز در سال تحصیلی 1399/1400 بود. سه مدرسه مهرگان، مهردانش و بهمن از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از میان هر یک از این سه مدرسه،یک کلاس پایه ششم انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایشی 1(پیش آموزش )،آزمایش 2(اسکریپت ) و آزمایشی 3(ترکیبی ) قرار داده شدند. پس از اجرای پیش آزمون،یک واحد یادگیری شش هفته ای تصمیم گیری اخلاقی-اجتمایی براساس رویکرد استدلال ورزی همیارانه و مبتنی بر داستان های اخلاقی منبعث از زندگی واقعی دانش آموزان در هر سه گروه با پشتیبانی های مختلف طراحی و اجرا شد.برای تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون آماری تحلیل واریانس برای اندازه گیری مکرر وتحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج نشان داد دانش آموزانی که در فرایند استدلال ورزی همیارانه ترکیبی از دو پشتیبانی پیش-آموزش واسکریپت را دریافت کرده بودند، در اکتساب مهارت تصمیم گیری،انتقال آن به داستان اخلاقی جدید و رضایت از دو شرایط دیگر عملکرد بهتری داشتند. همچنین، گروهی که قبل از استدلال ورزی همیارانه پیش-آموزش دریافت کرده بودند در اکتساب مهارت تصمیم گیری، و انتقال آن به داستان اخلاقی جدید نسبت به گروهی که اسکریپت دریافت کرده بودند عملکرد بهتری داشتند. کاربردها و پیشنهادات برای پژوهش های آینده مورد بحث قرار گرفته است.
اولویت بندی مولفه های بعد روان شناختی توانمندسازی دبیران در مدارس متوسطه پسرانه دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99_1398
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
25 - 37
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانمند سازی یکی از ابزارهای بسیار ضروری برای مدیریت هر سازمانی است که می تواند درجهت هدایت و تامین منابع انسانی به منظور افزایش بهره وری و اثربخش بودن مورد استفاده قرار گیرد که ضرورت این مهم در ساختار آموزش و پرورش بیشتر احساس می شود. چرا که آموزش و پرورش نهادی فراگیر، همه گیر، پویا و اثرگذار بر کلیه رفتارها و هنجارهای آشکار و نهان همه جانبه ی اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، دینی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی آحاد مردم جامعه است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و اولویت بندی مولفه های بعد روان شناختی توانمندسازی دبیران در مدارس متوسطه پسرانه دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 انجام شد. روش: در این مقاله با یک رویکرد کاربردی به توضیح ، تبیین و رتبه بندی مولفه های بعد روانشناختی توانمندسازی دبیران پرداخته شد. یک سوال اصلی و پنج فرضیه فرعی مطرح گردید. روش پژوهش توصیفی است. نتیجه گیری: 1- در تمام مولفه های بعد روان شناختی توانمندسازی دبیران میانگین نمونه آماری از میانگین واقعی بیشتر می باشد که وضعیت مناسب را نشان داد . 2- اولویت بندی مولفه های بعد روان شناختی توانمندسازی دبیران به ترتیب احساس شایستگی با 14/3، احساس موثر بودن با 08/3، احساس خودمختاری با 94/2، احساس اعتماد با 93/2 و احساس معنادار بودن با 92/2 است. 3- 25درصد واریانس متغیر توسط مولفه احساس اعتماد، 21درصد احساس خودمختار بودن، 19 درصد احساس موثر بودن، 11 درصد احساس معنادار بودن و کمترین درصد مربوط به احساس شایسته بودن با 9 درصد تبیین شد.
شناسایی میزان شیوع افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان ایران
حوزههای تخصصی:
هم زمان با پیشرفت های شگرفی که در سال های اخیر در اکتشاف سازوکارهای عصبی پایه یادگیری، حافظه، استدلال، هیجان و سایر فرایندهای شناختی فراهم آمده است، اشتیاق فراوانی به کاربست این دانش برای بهبود سیاست ها و اقدامات تربیتی نیز نمایان گشته است. به موازات این اشتیاق روزافزون از جانب تربیت شناسان، معلمان، سیاست گذاران و سایر کارگزاران تربیتی، برخی بدفهمی ها نیز متداول گشته که از آن ها به عنوان افسانه ها یا اسطوره های عصبی یاد می شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی افسانه های عصبی رایج در میان دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان بوده است. به همین منظور از راهبرد پژوهشی پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده همه دانشجو معلمان مراکز شش گانه مستقر در شهر تهران(4785نفر) و روش نمونه گیری، طبقه ای نسبتی بوده است. در مجموع تعداد 449 پرسش نامه معتبر به صورت داوطلبانه تکمیل و در تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای مشتمل بر59 ادعای(درست و نادرست) درباره افسانه های عصبی بوده است. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان تایید شد و پایایی آن با محاسبه فرمول کودر ریچاردسون 21 بالای 88/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که 8 افسانه عصبی یا اطلاعات نادرستی که آن ها را به عنوان واقعیت تلقی می کنند در میان دانشجو-معلمان بیشترین رواج را دارد. این بدفهمی ها به ترتیب عبارتند از: سبک یادگیری حسی ترجیحی یادگیرندگان؛ ورزش های مناسب برای تمرین هماهنگی در انجام مهارت های ادراکی-حرکتی؛ برتری نیمکره ای(چپ مغزی، راست مغزی)؛ باشگاه(ورزش) مغز؛ تقدم یادگیری زبان دوم به فراگیری زبان مادری؛ هم سان عمل کردن حافظه انسان وحافظه کامپیوتر؛ تقویت ذهن کودکان از طریق مکمل های امگا3؛ و ارتقای عملکرد تحصیلی از طریق مکمل های اسید چرب(امگا 3 و 6). نتایج این مطالعه از شیوع گسترده افسانه های عصبی در میان دانشجو معلمان حکایت می کند و بنابراین پیشنهاد می شود تدابیری مناسب در جهت ارتقای سواد دانشجو-معلمان درباره کاربردهای آموزشی معتبر از دانش و پژوهش مغز اتخاذ شود.
رابطه هوش هیجانی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی اعتماد مدیران و همبستگی ارزش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
95 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه هوش هیجانی و رفتارشهروندی سازمانی با نقش میانجی اعتماد مدیران و همبستگی ارزش می-باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه معلمان مدارس شهرستان بوانات در سال تحصیلی97-98 بودند که تعداد 160 نفر به عنوان نمونه و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های هوش هیجانی هوچلید(1983)، ادلمن(1989)، رفتار شهروندی سازمانی پودساکف(1991)، اعتماد (گابارو و آتوس(1976) و همبستگی ارزش کیبل و درو(2002) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS20 وPLS استفاده گردید. نتایج نشان داد بین هوش هیجانی و همبستگی ارزش و اعتماد مدیران با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش هیجانی مدیران و هوش هیجانی معلمان با همبستگی ارزش؛ و بین هوش هیجانی معلمان و اعتماد مدیران رابطه معناداری وجود دارد، به علاوه اعتماد مدیران و همبستگی ارزش ها نقش میانجی در رابطه بین هوش هیجانی و رفتار شهروندی دارد.
واکاوی نابرابری های آموزشی در پرتو تحولات انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف کنکاشی در مبانی نظری و تجربی نابرابری های اموزشی در پرتو تحولات انقلاب های صنعتی بویژه انقلاب صنعتی چهارم تدوین شده است. با بهره گیری از روش فراتحلیل کیفی مبانی نظری و زیرساخت های تحولات ناشی از چهار انقلاب صنعتی بررسی شده است. آنگاه تاثیرات انقلاب ها و بالاخص انقلاب صنعتی چهارم بر نابرابری های آموزشی در سه محور اصلی یعنی: دسترسی یا برخورداری از آموزش؛ منابع در اختیار نظام آموزشی؛ و از نظر عملکرد نظام آموزشی بررسی گردید. نتایج نشان داد : بر اساس مبانی نظری نابرابری اقتصادی (کوزنتس)، نظریه اجتماعی یا مکتب تضاد و رقابت (مارکس و مکتب فرانکفورت)، نظریه فرهنگی (بوردیو) و نظریه نابرابری آموزشی (راولز) می توان بیان داشت مسئله نابرابری موجود در نظام آموزشی در سه محور اصلی دسترسی، منابع و عملکرد نظام آموزشی مستمرا در حال گسترش است. انقلاب صنعتی اول تا سوم موجب افزایش عمق کمی و کیفی نابرابری های آموزشی بویژه در کشورهای در حال رشد و یا با رشد پایین در سه زمینه اصلی دسترسی، منابع و عملکرد نظام آموزشی شده است. انقلاب صنعتی چهارم با بروز فرصت هایی مانند درهم آمیزی فناوری ها بر پایه سامانه های فیزیکی سایبری و تحول دیجیتال همزمان با برقراری ارتباط میان انسان و ماشین تاثیرات مثبت، منفی و مشروطی بر دسترسی، منابع و عملکرد نظام آموزشی و نابرابری های آموزشی دارد.
ارائه الگویی برای تسهیم دانش در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش تحلیل محتوای مقالات مربوطه در زمینه تسهیم دانش بود. این پژوهش به شیوه تحلیل محتوای کیفی با بهره گیری از تکنیک پژوهش کیفی داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را مقالات مختلف علمی داخلی و خارجی از سال های 2000 میلادی و 1388 شمسی تاکنون در زمینه تسهیم دانش تشکیل می دادند. بدین منظور پس از تحلیل کسپ تعداد 61 مقاله که به صورت مستقیم موضوع تسهیم دانش را بررسی کرده بودند، وارد فرایند تحلیل شدند. بر مبنای تحلیل محتوای کیفی مقالات و با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای، کدگذاری مقالات صورت پذیرفت. نهایتاً با بررسی های انجام شده 355 کد در این مقالات در رابطه با تسهیم دانش وجود داشته است که منجر به شناسایی 13 متغیر اصلی و 39 مؤلفه گردیدکه هر یک از این مؤلفه ها نیز دارای شاخص هایی هستند. نتایج پژوهش نشان داد: مهم ترین عواملی که در مقالات تسهیم دانش به آن اشاره شده است شرایط سازمانی مبتنی بر بستر سازمان و هم چنین انگیزه های بیرونی و درونی افراد جهت تسهیم دانش می باشد.سرانجام بر اساس نظریه داده بنیاد، متغیرهای شناسایی شده در شش دسته کلی طبقه بندی و مدل نهایی ارائه گردید که تأمین کننده جریان فی مابین مؤلفه ها برای تسهیم دانش در سازمان است.
طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
172 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی بر اساس روش سنتزپژوهی ترکیبی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر درزمینه تربیت اقتصادی بود. منابع گردآوری داده ها شامل پایگاه های اطلاعات علمی، جهاد دانشگاهی، اسکوپوس، پروکوئست، اشپرینگر، ساینس دایرکت، نشریات کشور بودند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش (1991) انجام شد و ترکیبی بهینه از نتایج آن ها ارائه گردید. برای اطمینان از نحوه کدگذاری ها از دو نفر ارزشیاب جهت کدگذاری مجدد یافته ها استفاده شد که به منظور تأیید پایایی، از فرمول ضریب کاپای کوهن، استفاده شد که در این پژوهش میزان توافق نشان دهنده درصد بالایی ازتوافق بین ارزشیابان در کدگذاری ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی، با ده عنصر تحت عناوین، عنصرمنطق (تحقق اهداف مطالعات اجتماعی و رشد تفکر انتقادی)، هدف (رشد مهارت ها، نگرش و دانش اقتصادی)، محتوا (مفاهیم اساسی علم اقتصاد)، روش های یاددهی – یادگیری (روش های یادگیری فعال)، منابع و مواد آموزشی (استفاده از منایع آموزشی متنوع)، نقش معلم (راهنما و تسهیل گر بودن)، گروه بندی فراگیران (افزایش یادگیری از طریق گروه های کوچک)، زمان (انعطاف پذیری در زمان آموزش)، مکان (محیط های آموزشی اعم از درون و خارج از کلاس) و ارزشیابی (به کار بردن شیوه های ارزشیابی متنوع) طراحی گردید که برنامه ای فراگیر محور و جامعه محور است که در پی کمک به تحقق اهداف مطالعات اجتماعی، رشد تفکر انتقادی، تحلیل آگاهانه متون و کاربرد مفاهیم در زندگی واقعی توسط فراگیران، افزایش درک فراگیران از مفاهیم و موضوعات اقتصادی، صرفه جویی در وقت و منابع آموزشی می باشد.
اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴۸
۱۳۶-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر ماکو در سال تحصیلی 97-1396 به تعداد 446 نفر بود. نمونه آماری پژوهش شامل 40 نفر از دانش آموزانی بود که با روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاکهای ورود و خروج انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در این مطالعه، شرکت کنندگان هر دو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (ABS) را تکمیل کردند، سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت آموزشهای مربوط به یادگیری خودگردان، طی 15 جلسه 50 دقیقه ای قرار گرفتند، اما در این مدت آزمودنیهای گروه کنترل تنها آموزشهای رسمی مدرسه را دریافت می کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS انجام گرفته است. تحلیل داده ها نشان داده که آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان منجر به تفاوتی معنا دار میان گروهها در نمره کل فرسودگی تحصیلی و همچنین در مؤلفه های خستگی تحصیلی، بدبینی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان شده است (0/05>p). بنابراین می توان گفت که آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان تأثیری معنادار بر فرسودگی تحصیلی و ابعاد آن شامل خستگی، بدبینی و ناکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان پسر دارد و منجر به کاهش فرسودگی تحصیلی می شود.
تدوین و اعتباریابی مدل سنجش بهره وری در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
169 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش کاربردی-توسعه ای حاضر تدوین و اعتباریابی مدل سنجش بهره وری در دانشگاه فرهنگیان بوده که ماهیت آن اکتشافی و گردآوری داده ها در آن آمیخته می باشد. در فاز کیفی پژوهش، به روش نمونه گیری گلوله برفی، 15مصاحبه با اعضای هیأت علمی دانشگاه تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفت که در مصاحبه ی نهم این مهم محقق شد. پس از انجام مصاحبه ها و بررسی تحقیقات پیشین، شاخص های مرتبط با سنجش بهره وری به روش تحلیل محتوا(142) و مصاحبه با خبرگان(34) شناسایی و در نهایت با روش دلفی 138 شاخص در حوزه ها ی "طرح، برنامه و توسعه ی منابع"،"آموزش"،"پژوهش و فناوری" و "دانشجویی، فرهنگی و اجتماعی" تأیید شد و براساس آن پرسشنامه ای تنظیم و جهت اعتباریابی مدل بین نمونه ی آماری توزیع گردید. در فاز کمی، برای اعتباریابی، از مدل معادلات ساختاری استفاده شد؛ بدین ترتیب که به طور تصادفی 274 پرسشنامه طبق یافته های بخش کیفی در اختیار مدیران، معاونین و اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت و 221 پرسشنامه ی عودت داده شده، ملاک تحلیل آماری برای رتبه بندی و برازش مدل سنجش بهره وری شدند. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط افراد خبره، روایی سازه توسط تحلیل عاملی و پایایی پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ، 70/0محاسبه و همگی مورد تأیید قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که تمامی شاخص های شناسایی شده در مدل سنجش بهره وری، تأیید و مدل از برازش مناسبی برخوردار است.
شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله به منظور ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
72 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی بود. روش: این پژوهش به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. پژوهش حاضر در دو مرحله اجرا شد، اول: کشف مؤلفه های مهارت حل مسئله و دوم: شناسایی عناصر برنامه درسی پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی برنامه درسی با استفاده از عناصر نه گانه کلاین برای دوره پیش دبستانی. جامعه پژوهش از متخصصان برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و مربیان پیش دبستانی تشکیل شد. نمونه گیری به روش هدفمند از نوع گلوله برفی بود. از هر گروه با یک نفر واجد معیارهای مشخص، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و نفر بعدی توسط وی معرفی و مصاحبه ها ادامه یافت تا اشباع نظری با 36 نمونه، حاصل شد و داده ها براساس روش استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه وتحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج در مرحله اول، کشف 10 مؤلفه مهارت حل مسئله: خودآگاهی، تشخیص مسئله، سازمان دهی، تجزیه وتحلیل، ارزیابی، پرورش مهارت های تفکر، مهارت های اجتماعی و... بود. در مرحله دوم عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله شامل اهداف (شناختی، نگرشی، عملکردی)، محتوا (سازمان دهی، روش های ارائه)، روش تدریس (سنتی، فعال)، فعالیت یادگیری (انفرادی، گروهی)، مواد آموزشی (ویژگی، انواع منابع)، فضا (ویژگی های فیزیکی، تجهیزات)، زمان (مدت زمان، توجه به آمادگی و سن)، گروه بندی (توجه به ماهیت مسئله، جنسیت، سن، ناهمگنی، تعداد اعضا) و ارزشیابی (توجه به تفاوت فردی، فرآیندی، کمی، توصیفی) شناسایی و الگوی بهینه دوره پیش دبستانی ارائه شد.
مطالعه تطبیقی معیارهای انتخاب دانشجومعلم در مراکز تربیت معلم کشورهای کره جنوبی، ژاپن،کانادا، فنلاند و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه معیارهای پذیرش دانشجو معلم در مراکز تربیت معلم کشورهای فنلاند، کانادا، ژاپن، کره جنوبی و ایران است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی است که از روش تطبیقی استفاده شده است. روش گرداوری داده ها در این پژوهش با توجه به کیفی بودن رویکرد پژوهش، استفاده از تکنیک گرداوری اسناد مکتوب است. در این روش، آثار و منابع مکتوب که به موضوع پژوهش مربوط می شوند، جهت شناسایی ویژگی های مورد نیاز، گرداوری و تحلیل می شوند. بنابراین کلیه منابع مکتوب شامل کتب، مقالات، پایان نامه ها و اسناد بالادستی که به نظام تربیت معلم هریک از این کشورها مربوط می شوند، گرداوری وتحلیل شدند. در قسمت تحلیل داده ها نیز، روش تحلیل توصیفی به کار گرفته شده است. داده های مورد نیاز از منابع موجود، انتخاب، سازماندهی و سپس شباهت ها و تفاوت های آنها مشخص و با یکدیگر مقایسه و تفسیر شدند. بر اساس نتایج این پژوهش، شرایط و معیارهای پذیرش دانشجو در مراکز تربیت معلم کشورهای مذکور با ایران در مواردی از قبیل استفاده از انواع آزمون ها و مصاحبه شباهت دارند، اما مهم ترین تفاوت هایی که می توان در این زمینه بر شمرد نوع استفاده از مصاحبه و محتوای آن در این کشورها است. بر این اساس، توجه به مهارت های عملی و اختصاص بخشی از مصاحبه به شرکت داوطلب در فرایند تدریس واقعی(تدریس عملی) و بهره گیری از ابزار مصاحبه به عنوان یک ابزار تکمیلی(نه به عنوان تنها ابزار شناسایی افراد شایسته) از ویژگی های اصلی به کارگیری ابزار مصاحبه برای تعیین افراد شایسته در مراکز تربیت معلم کشورهای مذکور است که تا حدودی با فرایند انتخاب دانشجومعلم در دانشگاه فرهنگیان ایران، متفاوت است
ارائه مدل مدیریت آموزشی برای مدارس استثنایی براساس تجربه زیسته مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
230 - 205
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، یک مطالعه کیفی پدیدارشناسانه است. روش گردآوری اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای انجام پژوهش از تجربه زیسته مدیران با سابقه مدارس استثنایی بر اساس نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی در حد اشباع استفاده شد؛ لذا با تعداد 8 نفر از مدیران مدارس مصاحبه صورت پذیرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، مؤلفه های معرّف مدیریت آموزشی در مدارس استثنایی شامل تعامل با همکاران، نظارت بر نیروی انسانی، توانمندی مدیریت مسائل مالی، توانمندی تعامل با ارگآن های مربوطه، شناخت شرایط و نیاز دانش آموزان، توجه به مسائل علمی و آموزشی دانش آموزان، توجه به نیازهای روحی و جسمی دانش آموزان، داشتن برخی صفات شخصیتی از قبیل نظم و تعهدپذیری به عنوان ضرورت های فردی مدیریت مدارس استثنایی، پیگیری موضوع فراگیرسازی و توسعه مدارس تلفیقی، مشاوره و در نهایت حمایت از خانواده های دانش آموزان استثنایی است. بدیهی است که انجام این پژوهش دیدگاه های مدیران شاغل در این پست را آشکار می کند و به متولّیان سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور این امکان را می دهد که در چارچوب قوانین برای بهبود کیفیت مدیریت مدارس استثنایی گام های مفیدتری بردارند.
اثربخشی آموزش تفکر نقاد مبتنی بر مدل پاوئل-الدر بر مهارت تفکر نقاد دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
29 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تفکر نقاد مبتنی بر مدل پاوئل-الدر بر مهارت تفکر نقاد دانش آموزان بود. پژوهش شبه آزمایشی با طرح گروه گواه نامعادل همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر 15 تا 18 سال شهر تهران در سال 99-1398 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 40 نفر از دانش آموزان پایه دهم انتخاب و در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند که در نهایت، از هر گروه پنج نفر حذف شدند. بسته آموزش تفکر نقاد بر اساس مطالب تفکر نقاد الدر و پاوئل و داستان های بازنویسی شده مثنوی مولوی طراحی، بررسی و تأیید شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه ی تفکر نقاد کالیفرنیا فرم ب فاسیونه و فاسیونه (1997) بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در افزایش تفکر نقاد در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود دارد (05/p<). بنابراین می توان اذعان داشت که آموزش تفکر نقاد مبتنی بر مدل پاوئل-الدر منجر به ارتقای تفکر نقاد می شود که این رشد و پیشرفت سطوح تفکر نقاد، در طی زمان حفظ خواهد شد.
بررسی تاثیر الگوهای آموزش تلفیقی با روش آموزش سنتی بر خلاقیت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹)
113 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تلفیقی در مقایسه با تدریس سنتی در درس فارسی بر خلاقیت دانش آموزان بود. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل 1012 نفراز دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول تدریس در مدارس غیردولتی شهرستان سیرجان بودند که 20 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند که تعداد 10 نفر به طور تصادفی و برابر در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفته اند. ابزار جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه بوده خلاقیت عابدی بوده که روایی محتوایی آن مورد تأیید متخصصین از جمله استاد راهنما و استاد مشاور قرار گرفت. بررسی مقادیر آلفای کرونباخ نشان می دهد که میزان پایایی از حداقل 77/0 برای قابلیت سیالی تا حداکثر 89/0 برای خلاقیت کل به دست آمده است. نتایج پژوهش نشان داد که روش آموزش تلفیقی بر خلاقیت تأثیر معنادار دارد. سطح معنی داری مفروض در این پژوهش مقدار 0.05 انتخاب شد که سطح معنی داری آزمون کمتر از 0.05 (0.001>p) به دست آمد و نشان از تفاوت میانگین ها و اثربخشی مداخله داشت. میزان خلاقیت بین دانش آموزانی که به روش تلفیقی آموزش دیده بودند بیشتر از دانش آموزانی بود که به روش سنتی آموزش دیده بودند. بنابراین پیشنهاد می گردد که معلمان مدارس از این روش در خصوص ارتقاء سطح خلاقیت دانش آموزان بهره ببرند.
بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه ی ویژگی های شخصیتی با صلاحیت های حرفه ای معلمان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه ی ویژگی های شخصیتی با صلاحیت های حرفه ای معلمان مدارس ابتدایی دولتی شهر فسا در سال 1399 می باشد. جامعه آماری، معلمان مدارس ابتدایی دولتی شهر فسا بوده که بر اساس جدول نمونه گیری مورگان 339 نفر از معلمان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه-ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه استانداردِ صلاحیت های حرفه ای معلمان ملائی نژاد(1391)، خودکارآمدی شرر(1982) و ویژگی های شخصیتی نئو (1985) بوده که پایایی آنها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب96/0، 83/0، 83/0 به دست آمد یافته ها نشان داد که خودکارآمدی نقش واسطه ای در رابطه ویژگی های شخصیتی با صلاحیت های حرفه ای معلمان ایفا می کند. بین ویژگی های شخصیتی با صلاحیت های حرفه ای رابطه معناداری وجود دارد، بین ویژگی های شخصیتی با خودکارآمدی و بین خودکارآمدی با صلاحیت های حرفه ای رابطه مثبت و معناداری به دست آمد. روی هم رفته؛ ویژگی های شخصیتی از طریق خودکارآمدی با ضریب همبستگی 168/0 با صلاحیت های حرفه ای معلمان با ضریب همبستگی 239/0 رابطه دارد. بنابراین خودکارآمدی در رابطه با ویژگی های شخصیتی و صلاحیت های حرفه ای نقش واسطه ای را ایفا می کند.