فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۲ مورد.
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
193 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خردمندی، بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل ساختاری بود. جامعه آماری، شامل 24000 دانشجوی دانشگاه تبریز بود. حجم نمونه پژوهش 190 نفر در نظر گرفته شد و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسشنامه های مقیاس سه بعدی خردمندی آردلت (2003) (3D-WS)، مقیاس پدری دیک (2004) (FS) و پرسشنامه روان شناختی قدرت ایگو استروم و همکاران (1997) (PIES) را تکمیل کردند. کلیه محاسبات مدل ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد قدرت ایگو نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین ادراک از والدگری پدر و خردمندی در دانشجویان دارد، ولی مستقیماً با خردمندی فرزندان ارتباط معنی داری ندارد. به صورت کلی می توان نتیجه گرفت که چگونگی رفتار پدر یکی از عواملی است که به طور غیرمستقیم با تقویت توانمندی ایگو، می تواند پیش بینی کند که فرزندانشان از چه میزان خردمندی برخوردار باشند. بر این اساس، پیشنهاد می شود فراوانی و حضور سالم پدر در تربیت فرزندان موردتوجه قرار گیرد.
ساخت و بررسی ویژگیهای روان سنجی «مقیاس مجازوَرزی شبکه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
141-168
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف دست یابی به ابزاری روا و معتبر برای اندازه گیری میزان مشارکت افراد در شبکه های اجتماعی مجازی ( SNS ) انجام گرفت. روش: روش این پژوهش به لحاظ هدف جزو پژوهش های تحقیق و توسعه و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها (طرح پژوهش) از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در سال 97-1396 دانشگاه گیلان بودند که با روش «نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای»، 979 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند. مجموعه ای از پرسشهای مرتبط، پس از تأیید روایی صوری، در اختیار اعضای گروه نمونه قرار گرفت و داده های به دست آمده برای تعیین روایی سازه، با روش تحلیل عاملی به شیوه ی اکتشافی (بر مبنای داده های برآمده از 400 آزمودنی) و سپس به شیوه ی تأییدی (بر اساس داده های برآمده از 579 آزمودنی) مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها: در نهایت مقیاسی با 34 گویه فراهم آمد که گویه ها در میان سه عامل «مبادله ی هیجان/شناخت» (20 گویه)، «شدت مشارکت» (7 گویه) و «مبادله فرهنگ» (7 گویه) توزیع شده بودند. این سه عامل، بر روی هم، 73/46 درصد از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می کرد. بر مبنای نتایج بررسی پایایی (همسانی درونی) ضرایب به دست آمده برای مولفه های مقیاس بین 81/0 تا 90/0 بود که از میان آنها «مبادله هیجان/ شناخت» دارای بیشترین ضریب شاخص همسانی درونی بود و پس از آن به ترتیب؛ مبادله فرهنگ و شدت مشارکت قرار گرفتند؛ همسانی درونی کلی پرسشنامه نیز 92/0 به دست آمد . نتیجه: «مقیاس مجازورزی شبکه ای» برای اندازه گیری میزان مشارکت در شبکه های اجتماعی مجازی از روایی، اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار است.
تدوین و اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تدوین و اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی بود. روش شناسی: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزندان زیر شش سال شهرتهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، نمونه گیری در دسترس بود. انتخاب نمونه از میان تمامی مادران دارای فرزندان زیر شش سال مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری تهران در مناطق 3، 5، 14 و 20 در ماه های مهر و آبان 1396 بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی والدینی (PSAM) دومکا بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0 و نرم افزار spss بهره گرفته شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر افزایش خودکارآمدی والدینی تاثیر معناداری داشت(001/0>P). مقدار اتای محاسبه شده نشان داد که 23 درصد از تغییرات خودکارآمدی والدینی مربوط به عامل آموزش بود. نتیجه گیری: برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی موثر می باشد.
مقایسه ترتیب تولد و هوش با تیپ های شخصیتی در دانشجویان دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه ترتیب تولد و هوش با تیپ های شخصیتی در دانشجویان دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای است و جامعه آماری متشکل از دانشجویان دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقطع دکترای عمومی داروسازی مشغول به تحصیل در سال 95-94 بودند. بدین منظور 275 دانشجو با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده داروسازی انتخاب شدند و به مقیاس هوش کتل و پرسشنامه سنخ نمای مایرز- بریگز پاسخ دادند. یافته ها: پس از تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون تحلیل واریانس چند متغیری نتایج نشان داد که بین هوش و مؤلفه های سری ها، طبقه بندی، ماتریس ها و شرایط در بین افراد با ترتیب تولد متفاوت (فرزند اول، فرزند میانی، فرزند آخر و تک فرزند) تفاوت معنادار وجود نداشت. همچنین بین هوش و مؤلفه های آن، سری ها، طبقه بندی، ماتریس ها و شرایط در بین افراد با تیپ شخصیتی متفاوت (درون گرد و برون گرد) تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که ترتیب تولد در هوش و تیپ های شخصیتی نقشی ندارد.
جایگاه مهارت های شغلی مورد نیاز دانش آموزان درس کار و فناوری در اسناد بالادستی آموزش و پرورش: روش آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین جایگاه مهارت های شغلی مورد نیاز دانش آموزان درس کار و فناوری در اسناد بالادستی آموزش و پرورش است. روش: روش پژوهش از نوع تحلیل محتوا بوده و جامعه پژوهش شامل محتوای اسناد بالادستی بوده است. در این پژوهش از روش سرشماری بهره گرفته شد و کلیه اسناد بالادستی مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل سازه تحلیل محتوای مهارت های شغلی کار و فناوری محقق ساخته است. یافته ها: یافته ها نشان داد که؛ مهارت های شغلی مورد نیاز دانش آموزان درس کار و فناوری را می توان در3 مقوله اصلی (فردی، شغلی و فناوری) و 21 مقوله فرعی تدوین نمود. همچنین مشخص شد که در مجموع در محتوای اسناد بالادستی؛ به مهارت های فردی (45%)، مهارت های شغلی (32%) و مهارت های فناوری (23%) پرداخته شده است. که در این بین بیشترین ضریب اهیت مربوط به نقشه جامع علمی کشور (41/0) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به سیاست های کلی اشتغال (12/0) بوده است. نتیجه گیری: بر این اساس ضروری است که با توجه به رسالت اصلی درس کار و فناوری که مبتنی بر کسب مهارت های عملی در زندگی است به مهارت های فردی، شغلی و فناوری به صورت یکپارچه و درهم تنیده توجه بشود.
شناسایی طرح های شغلی نوجوانان در آستانه فراغت از مدرسه
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
95 - 129
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 19 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کامیاران بود که در سال تحصیلی 1399-1400 انتخاب شدند. همچنین مشارکت این افراد در پژوهش بر اساس رضایت شخصی با توجه به قاعده اشباع نظری بود. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و در قالب سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شد. تحلیل نتایج منجر به شناسایی 3 مقوله کلی عوامل مؤثر بر انتخاب (با زیر مقوله های آرامش شغل، مسئولیت کم در شغل، امنیت شغلی، نقش بارز در مسیر شغلی، درآمد بالا، عدم علاقه به تحصیل، رسیدن به شغل در سن پایین، بیکار نماندن، حس قدرت و ابهت، احساس قوی بودن، خود کارآمدی اجتماعی، جایگاه اجتماعی بالا، نفوذ اجتماعی، هیجان شغلی، اثربخش بودن شغل، توجه به شرایط جامعه، مسئولیت پذیری اجتماعی، هیجان شغلی)؛ منابع و امکانات (با زیر مقوله های قدرت تعامل با دیگران، انگیزه خلاقیت و ابتکار، جسارت و ریسک پذیری، ثبات، صداقت، کنجکاو بودن، خودباوری، پشتکار، استعداد، رغبت) و روند تصمیم گیری (با زیر مقوله های الگوبرداری از خانواده، حمایت مالی خانواده، عملی کردن ایده ها، نداشتن هدف و برنامه، اجباری بودن انتخاب، رقابت با همسالان، برنامه ریزی، الگوبرداری از اطرافیان، کنکاش و تحقیق کردن) شد.
مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۱
۲۲۹-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج و باورهای غیرمنطقی با خود بازداری در دانشجویان دختر و پسر انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع علی _ مقایسه ای بود. جامعه ی آماری تمامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در سال 1394-1393 تشکیل می دادند که از بین آنها 365 نفر (170 پسر و 195 دختر) به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های باورهای غیر منطقی (جونز، 1980)، پرسشنامه نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج (کردلو، 1380) و پرسشنامه خودبازداری (وینبرگر و شوارتز، 1990) پاسخ دادند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون t مستقل نشان داد که بین نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیر منطقی و خودبازداری در دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد (58/2>t و 01/0>p). نتیجه گیری: نتایج یافته ها بیانگر این بود که جنسیت عاملی تاثیرگذار بر نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری می باشد به طوری که پسران نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج بیشتر، باورهای غیرمنطقی و خودبازداری کمتری داشتند.
بررسی نقش واسطه ای جوجهت گیری هدف در تعیین اثر جهت گیری هدف در سطح فردی بر عملکرد شغلی و موفقیت شغلی در کارکنان یک سازمان خدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، تعیین اثر جهت گیری هدف یادگیری فردی با میانجی گری جو جهت گیری هدف یادگیری و نیز اثر جهت گیری هدف عملکردی گرایشی فردی و اجتنابی با میانجی گری جو جهت گیری عملکردی گرایشی و اجتنابی بر عملکرد شغلی و موفقیت شغلی بود. الگوی پیشنهادی در یک نمونه 175 نفری از کارکنان یک سازمان خدماتی مورد آزمون قرار گرفت. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و AMOS ویراست 18 و SPSS ویراست 18 استفاده شد. جهت آزمون اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو پریچر و هیز (2008) استفاده گردید. یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده ها داشت. بر اساس نتایج حاصله برای افزایش عملکرد شغلی و موفقیت شغلی کارکنان، سازمان ها باید جو جهت گیری یادگیری و عملکردی –گرایشی را فراهم آورند تا جهت گیری یادگیری و عملکردی – گرایشی کارکنان تسهیل گردد. همچنین برای کاهش اثرات منفی جهت گیری عملکردی-اجتنابی فردی بر عملکرد شغلی و موفقیت شغلی سازمان ها باید جو جهت گیری عملکردی اجتنابی را کاهش دهند.
پیش بینی خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف خیانت های زناشویی بر اساس سیستم های بازداری و فعالسازی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش : روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع، همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش دانشجویان متاهل مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بود. که از بین آنها براساس فرمول حجم نمونه گرین (1992) 248 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه نگرش به خیانت مارک واتلی (2006)، پرسشنامه سیستم های مغزی رفتاری کارور و وایت (1994) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی ریچی و فیتزپاتریک (1994) جمع آوری شد و به منظور بررسی فرضیه ها و تحلیل داده ها از رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد خیانت زناشویی با سیستم بازداری رفتاری رابطه منفی و معنادار و با سیستم فعالسازی رفتاری رابطه مثبت و معنادار است. (01/0=p ). همبستگی خیانت زناشویی با جهت گیری گفت و شنود منفی و با جهت گیری همنوایی مثبت و معنادار است (01/0=p ). همچنین سیستم فعالسازی رفتاری سهم یگانه بیشتری در پیش بینی خیانت زناشویی دارد. نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده خیانت های زناشویی را می توان براساس سیستم های مغزی رفتاری و الگوهای ارتباطی زوجین در دانشجوبان متاهل پیش بینی کرد.
مقایسه مهارت های زندگی و کارکردهای اجرایی کودکان دارای والدین مصرف کننده و غیر مصرف کننده مواد اعتیادآور
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر مقایسه مهارت های زندگی و کارکردهای اجرایی کودکان دارای والدین مصرف کننده و کودکان دارای والدین غیر مصرف کننده مواد اعتیادآور بود . روش پژوهش مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه کودکان عادی و کودکان دارای والدین معتاد به مواد مخدر مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد در منطقه هفت تهران بود (800 =N) ، روش نمونه گیری این پژوهش به صورت تصادفی ساده و حجم نمونه60 نفر (30 کودک والدین معتاد و30 کودک والدین غیر معتاد) بود . ابزار پژوهش پرسشنامه های مهارت های زندگی و پرسشنامه کانرز(2004) بود که پس از تکمیل داده های بدست آمده ، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج نشان داد که توانایی حل مسئله ، تصمیم گیری ، توانایی ارتباط ، شهروند مسئول ، شهروند جهانی و مهارت های زندگی کودکان دارای والدین غیر مصرف کننده بیشتر از کودکان دارای والدین مصرف کننده است . کارکردهای اجرایی در بین کودکان دارای والدین مصرف کننده و کودکان دارای والدین غیر مصرف کننده متفاوت است و طبق نتایج نمره میانگین مشکلات توجه در بین کودکان دارای والدین مصرف کننده بیشتر از کودکان دارای والدین غیر مصرف کننده بود ولی عملکرد حسی حرکتی ، زبان ، کارکردهای اجرایی ، حافظه ، یادگیری ، شناخت ، نمره کل در بین کودکان دارای والدین غیر مصرف کننده بیشتر از کودکان دارای والدین مصرف کننده است.
Investigating Psychometric properties of the Scale of Emotional Experience towards the Spouse(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of the present study was to establish and assess the psychometric properties of the scale of emotional experience towards the spouse in 2018-19. For this purpose, all the married women in the city of Isfahan were considered as the statistical population from which 300 married women were selected as the statistical sample using convenience sampling. The research instruments included the scale of emotional experience towards the spouse, extroversion and introversion subscales of NEO Personality Inventory (Costa & McCrae, 1992), and triangulation (Dehghan and Yousefi, 2019). The data were analyzed using descriptive statistics, mean and standard deviation) and inferential statistics (correlation analysis, exploratory factor analysis, and norm determination. Convergent validity and divergent validity results revealed that the subscale of negative emotional experience towards the spouse was significantly positively related to neuroticism and triangulation (convergent validity), but negatively related to extroversion (divergent validity). The subscale of positive emotional experience towards the spouse, on the other hand, had a positive relationship to extroversion (convergent validity) and a significantly negative relationship to neuroticism and triangulation (divergent validity). Exploratory factor analysis showed two basic factors called positive emotional experience towards the spouse and negative emotional experience towards the spouse. Test-retest coefficients, at a three-week interval, confirmed test-retest reliability. Thus, based on what the results revealed, this test can be used to assess the scale of emotional experience towards the spouse in the married women both in research and psychotherapy.
رشد هویت شغلی مشاوران تازه کار خانواده در بافت روابط اجتماعی و بین فردی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
۱۹۹-۱۷۲
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی رشد هویت شغلی مشاوران تازه کار خانواده در بافت روابط اجتماعی و بین فردی انجام شد. روش: به لحاظ روش شناختی، این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد به انجام رسید. جمعیت مورد مطالعه شامل 12 نفر از نومشاوران خانواده شهر تهران در 6 ماهه اول سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و دارا بودن ملاک های ورود، انتخاب و در پژوهش مشارکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه ها، با بهره گیری از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کوربین (2014) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که سیر رشد هویت شغلی نومشاوران خانواده دارای مضامین اصلی اهمیت شغل، تعهد و مرکزیت شغلی، دلبستگی شغلی، ابعاد محض و کاربردی هویت مشاوره ای، و جهت گیری حرفه ای در شغل است. این سیر نشان می دهد که برای یک مشاور خانواده در ابتدای سیر رشدی، مشاوره اهمیتی دوچندان یافته و در ادامه به هسته مرکزی هویت وی تبدیل می شود؛ در نهایت نیز یک مشاور سعی می کند تا مرحله حرفه ای شدن پیش برود. نتیجه گیری: هویت مشاوران، عمدتا دارای ماهیتی بین فردی است. تلاش برای رفاه اجتماعی و مسئولیت در قبال اجتماع نقطه ثقل هویت شغلی نومشاوران خانواده است.
ارائه مدل فرسودگی تحصیلی براساس جوعاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
131 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل فرسودگی تحصیلی بر اساس جو عاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز بود. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت تحقیق توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دانشجویان کارشناسی ارشد شهر اهواز که در سال 1399-1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 392 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته های علوم انسانی و فنی و مهندسی به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده های از مقیاس جو عاطفی اولسون (1999)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو (2013)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی سواری (1390)، نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه هدف پیشرفت بوفارد و همکاران، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های تحقیق نیز با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و به منظور مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج حاکی از این بود که با توجه به شاخص های نیکویی برازش که در آن شاخص های NFI، CFI، TLI، IFI و GFI بیشتر از 90/0 به دست آمد و همچنین شاخص برازش AGFI بزرگ تر از 50/0 و شاخص برازش نسبت کای دو بر درجه آزادی که در دامنه 1 تا 5 قرار داشت، فرضیه پژوهش به صورت کلی تأیید گردید. به این معنا که الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر اساس متغیرهای جو عاطفی خانواده، سرمایه روان شناختی، هدف گرایی، اهمال کاری و درگیری تحصیلی کارشناسی ارشد از برازش مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین با کاهش اهمال کاری و تقویت سرمایه های روان شناختی، هدف گرایی و درگیری تحصیلی به صورت هم زمان در کارشناسی ارشد از طریق کارگاه های آموزشی و جلسات مشاوره ای می توان گرایش آن ها را به فرسودگی تحصیلی کاهش داد.
مقایسه اثربخشی رویکردهای هیجان مدار و روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر سازگاری زناشویی زنان متاهل با تجربه ترومای پیچیده دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان های هیجان مدار و روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر سازگاری زناشویی زنان با تجربه ترومای پیچیده دوران کودکی انجام شد. جامعه پژوهش را زنان متاهل دارای سابقه ترومای پیچیده دوران کودکی و روابط زوجی آشفته در شهرکرد در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه گیری پژوهش از طریق فراخوان و به صورت داوطلبانه انجام شد. پس از بررسی ملاک های ورود به نمونه، در نهایت شش نفر انتخاب و به شکل تصادفی در هر مداخله قرار گرفتند. پس از اجرا، رویکردها مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش مورد منفرد تحلیل شدند. نتایج تحلیل دیداری بین دو موقعیت مداخله و خط پایه شامل داده های ناهمپوش، تغییرات میانه و میانگین، تغییرات سطح نسبی و مطلق، بیانگر اثربخشی هر دو درمان بر سازگاری زناشویی بود. تغییرات میانه و میانگین برای درمان های هیجان مدار و روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بیانگر اثربخشی هر دو رویکرد بر افزایش سازگاری زناشویی در اواسط و پایان جلسات درمانی بود. همچنین تغییرات سطح نسبی برای هر دو درمان نشان دهنده افزایش سازگاری زناشویی در مراحل اولیه درمان بود. نتایج در مورد تغییرات مطلق برای روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و درمان هیجان مدار بیانگر آن بود که هر دو درمان توانسته اند منجر به تغییرات فوری در نمره سازگاری زناشویی شوند. درصد ناهمپوشی نیز برای هر دو درمان بیانگر اثربخشی بالای این دو درمان برای سازگاری زناشویی بود. با توجه به مقادیر به دست آمده از تغییرات میانه، میانگین، تغییرات سطح و شاخص درصد داده های ناهمپوش، نتایج نشان دهنده آن است که درمان هیجان مدار نسبت به روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده در افزایش سازگاری زناشویی موثرتر عمل کرده است.
بررسی اثربخشی آموزش دقت و تمیز دیداری بر بهبود عملکرد خواندن در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با نوع خواندن (نارسا خوان) مقطع ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 1396
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
35 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش دقت و تمیز دیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با نوع خواندن (نارسا خوان) مقطع ابتدایی شهر مشهد در سال تحصیلی 1396می باشد. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال نارساخوانی در پایه های تحصیلی دوم و سوم می باشد که ابتدا یکی از مراکز اختلالات یادگیری شهر مشهد به صورت تصادفی انتخاب و سپس به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در پیش آزمون هردو گروه، با آزمون تشخیصی سطح خواندن خرم نژاد، یارمحمدیان و عابدی (1391) مورد سنجش قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش، آموزش های دقت و تمیز دیداری را طی هشت (8) جلسه دریافت کردند درحالی که گروه های کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. در انتها هر دو گروه با پرسشنامه ی با آزمون تشخیصی سطح خواندن خرم نژاد، یارمحمدیان و عابدی (1391) مجددا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش دقت و تمیز دیداری باعث بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با نوع خواندن (نارساخوان) گردیده است و فرضیه اصلی پژوهش در سطح معنی داری 05/0 تائید می شود. در ارتباط با مؤلفه های عملکرد خواندن، آموزش دقت و تمیز دیداری باعث بهبود مؤلفه های درک حروف، درک کلمه، صحیح خوانی، حافظه دیداری و نشانگان نارساخوانی در سطح معنا داری 05/0 شده است اما بر مؤلفه های حافظه شنیداری و درک متن، تأثیر معنا دار نداشته است.
اثر بخشی آموزش مهارت های شناختی- رفتاری بر افزایش بلوغ عاطفی دانشجویان متاهل کارشناسی ارشد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی آموزش مهارت ها شناختی- رفتاری بر افزایش بلوغ عاطفی در دانشجویان کارشناسی ارشد رشته مشاوره صورت گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی مشغول به تدریس در سال 97-1396 و نمونه آن متشکل از 40 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه بلوغ سینگ و بهار گاوا (1974) بود. روش کار این گونه بود که ابتدا از تمام دانشجویان پیش آزمون به عمل و پس از این که دانشجویان گروه آزمایش در 12 جلسه آموزشی شرکت کردند از تمام دانشجویان پس آزمون به عمل آمد و داده های بدست آمده با آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله آزمایشی (آموزش به شیوه شناختی- رفتاری) بر افزایش بلوغ عاطفی دانشجویان کارشناسی ارشد رشته مشاوره تأثیر مثبت و معنادار دارد. نتیجه گیری: با استفاده از تکنیک بازسازی شناختی، وقتی افکار غلط و تحریف های شناختی شناسایی و افکار عقلانی و مناسب جایگزین می گردد بلوغ عاطفی افراد افزایش می یابد.
The Discursive Psychology Perspective on the Hope Discourse and Sharing Issue(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The present study aims to investigate the discursive practice and rhetoric of hope in higher and lower-sharing people. Method: participants comprised 17 mothers married for 10 to 25 years with at least two children selected through purposive sampling. The present research was conducted with a qualitative approach and an interpretive paradigm. In-depth interviews were used to collect data and data analysis was done using discursive analysis. In order to discourse analyze in the field of discursive psychology, the discursive practice and rhetoric of the hope discourse and sharing were investigated. Findings: Higher-sharing participants enjoyed a wider discourse scope and higher dynamic and active relationships. They cared about the family environment peace, the harmony of spouses in their life route, raising children, and providing a suitable environment for their development, and used rhetoric that were harmonious and appropriate to the content in their words and behavior. Conclusion: Higher-sharing participants enjoyed a more hopeful rhetoric than the lower-sharing participants.
تدوین و اعتباریابی الگوی رضایت زناشویی درپاندمی ها و ارزیابی اثر بخشی آن بر بهزیستی روان شناختی در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۱۲۷-۸۸
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتبار یابی الگوی رضایت زناشویی در پاندمی ها و بررسی اثربخشی آن بر بهزیستی روان شناختی در دوره کرونا اجرا شد. روش: در این پژوهش از روش تحقیق آمیخته (در بخش کیفی، از روش نظام مند نظریه داده بنیاد و در بخش کمّی، از روش نیمه آزمایشی و طرح تک آزمودنی از نوع AB) استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی، 24 نفر از زنان متاهل25- 55 سال (12 نفر دارای رضایت زناشویی و 12 نفر فاقد رضایت زناشویی) بودند که با رعایت معیارهای لازم و روش نمونه گیری هدفمند تا مرز اشباع داده ها، انتخاب شدند. جامعه هدف در بخش کمّی، زنان متاهل 25 تا 55 ساله دارای فرزند 6 تا 13 ساله شهر تهران بودند که تعداد 3 نفر از آنان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در مداخله شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی، مقیاس رضایت زناشویی اینریچ (1993) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1988) بود. داده ها در بخش کیفی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه مداوم استراوس و کُربین (در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و در بخش کمّی، بر اساس شاخص های تحلیل دیداری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها در بخش کیفی منجر به شناسایی 79 کد باز و 26 کد محوری و 4 کد انتخابی شامل «نیازهای ارتباطی؛ ویژگی های شخصیتی؛ عوامل اجتماعی و راهبردهای رفتاری» شد. پس از تلفیق مقوله ها، الگوی رضایت زناشویی در ایام کرونا، تدوین و روایی محتوای آن تائید شد. نتایج تحقیق در بخش کمّی، اثربخشی مداخله مبتنی بر الگو بر بهزیستی روان شناختی را نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس نتیجه پژوهش حاضر می توان از الگوی استخراج شده، جهت انجام مداخلات مشاوره ای در حوزه های زوج و خانواده برای تسهیل انطباق پذیری با بحران های مشابه استفاده کرد.
رابطه سرمایه روانشناختی و فرسودگی شغلی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی در پرستاران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه سرمایه روانشناختی و فرسودگی شغلی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی در پرستاران بود.روش: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش پرستاران مجتمع بیمارستانی امام خمینی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1399 بودند که تعداد 600 نفر آنها (300 مرد و 300 زن) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، فرسودگی شغلی (مسلچ و جکسون، 1981) و ادراک مسئولیت اجتماعی (کارول، 1979) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل سرمایه روانشناختی و فرسودگی شغلی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی پرستاران برازش مناسبی داشت. علاوه بر آن، سرمایه روانشناختی بر ادراک مسئولیت اجتماعی پرستاران اثر معنادار مستقیم و سرمایه روانشناختی و ادراک مسئولیت اجتماعی بر فرسودگی شغلی آنان اثر معنادار مستقیم داشتند. همچنین، سرمایه روانشناختی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی بر فرسودگی شغلی پرستاران اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0˂P).نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده، برای کاهش فرسودگی شغلی پرستاران می تواند میزان سرمایه روانشناختی و ادراک مسئولیت اجتماعی را در آنها از طریق کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید. دیگر یافته ها نشان داد که سرمایه روانشناختی با میانجی گری ادراک مسئولیت اجتماعی بر فرسودگی شغلی پرستاران اثر معنادار غیرمستقیم داشت.
بهزیستی و دلزدگی در روابط همسران: نقش پیش بین فضیلت های اخلاقی در رابطه زوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۲۸-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی فضیلت های زناشویی و نقش آن در افزایش بهزیستی و مقابله با دلزدگی زناشویی در زنان و مردان متأهل شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. به این منظور نمونه ای به حجم 290 فرد متأهل (138 مرد و 152 زن) به شیوه ی نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و مقیاس محقق ساخته فضیلت های زناشویی، مقیاس بهزیستی WHO-5 (2012) و مقیاس دلزدگی زناشویی) پاینس، 1996) را تکمیل نمودند. داده ها با روش همبستگی و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین همه ی فضیلت های زناشویی با بهزیستی همبستگی مثبت و معنادار و بین همه ی فضیلت های زناشویی با دلزدگی زناشویی رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که فضیلت های انصاف، بردباری و عشق و همدلی در سه گام و در مجموع 13 درصد واریانس بهزیستی را تبیین می کند (001/0p<,68/14=F) و فضیلت های انصاف، دوراندیشی و احتیاط و عشق و همدلی در سه گام دلزدگی زناشویی و در مجموع 33 درصد واریانس دلزدگی زناشویی را تبیین می کنند (001/0, p<06/47=F). نتیجه گیری: پرورش فضیلت های اخلاقی در طول زمان قادر است سلامت روانی را در زوجین پیش بینی کرده و راهبردی برای مقابله با دلزدگی زناشویی تلقی شود.