فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۲ مورد.
منبع:
پیوند ۱۳۵۹ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
اثربخشی بخشایش درمانگری بر طلاق هیجانی همسران خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های درمانی کارآمد بخشایش درمانگری است که در ادبیات مشاوره و روان درمانی کمتر موردتوجه قرارگرفته است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی بخشایش درمانگری بر طلاق هیجانی، همسران خیانت دیده شهرستان نکا بود. این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون گروه گواه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده همه همسران خیانت دیده مراجعه کننده به مراکز مشاوره ندای زندگی و ققنوس شهرستان نکا در سال 1399 که دربرگیرنده 124 نفر بود. از میان آن ها 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گنجانده شدند. شرکت کننده ها، پرسشنامه طلاق هیجانی Gottman, Gottman, and Silver (1995)را در سه نوبت (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) تکمیل کردند. به گروه آزمایش 7 جلسه آموزش بخشایش درمانگری برای زمانی برابر 120 دقیقه (یک جلسه در هفته) ارائه شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که میان میانگین نمرات طلاق هیجانی 65/92 در سطح معنی داری 001/0 در گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود دارد. بر پایه یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش بخشایش درمانگری در کاهش طلاق هیجانی اثربخش است؛ بنابراین، به مشاورین و درمانگران استفاده از روش بخشایش درمانگری در مراکز مشاوره خانواده برای بهبود روابط زناشویی همسران خیانت دیده پیشنهاد می شود.
مقایسه طرحواره های ناسازگار مد و زیبایی نسل جوان و نسل گذشته و نقش آن در تعارضات خانوادگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار مد و زیبایی نسل جوان و نسل گذشته و نقش آن در تعارضات خانوادگی بود. روش: روش این پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی مردان و زنان 60 – 55 و پسران و دختران 20-16 ساله منطقه2 شهر تهران به تعداد 15000 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تصادفی350 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه طرحواره های مد و زیبایی شناختی مرتبط با سن و جنسیت (بهرامی، فرخی و شریفی نیا، 1397) استفاده گردید. روش آماری این پژوهش تحلیل عاملی به صورت تحلیل واریانس دوراهه و اثر تعاملی بین آنها بود. یافته ها: یافته ها حاکی از تفاوت طرحواره های زیبایی شناختی در نسل های 20 – 16 و 60 – 55 سال داشت. همچنین نتایج نشان داد بین طرحواره های زیبایی شناختی نسلهای 20 – 16 و 60 – 55 سال شهر تهران در هر دو جنس تفاوت معناداری وجود دارد و بین هر دو جنس به جز معیارهای زیبایی نیز تفاوت معناداری وجود داشت که همین امر منجر به اختلافات بسیاری در خانواده ها شده است (P<0/05). نتایج: براساس یافته های پژوهش بیشتر اختلافات نسل جوان امروز و نسل گذشته تفاوت در طرحواره های آنان است. طرحواره هایی که ممکن است به دلیل تأثیر شبکه های اجتماعی، ماهواره، اینترنت، همسالان و آثار همدوره به شکل ناسازگاری شکل گرفته باشند و باعث اختلافات بزرگی در خانواده گردد.
نقش میانجیگری خودکارآمدی، انگیزش شغلی، رضایت شغلی، فرسودگی شغلی و مدیریت زمان در رابطه ی با سلامت روان و اهمال کاری در سازمان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری خودکارآمدی، انگیزش شغلی، رضایت شغلی، فرسودگی شغلی و مدیریت زمان در رابطه ی با سلامت روان و اهمال-کاری در سازمان آموزش و پرورش بود. بدین منظور 400 نفر دبیر، مدیر و کارشناس اداری به روش نمونه گیری متناسب با حجم انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس های اهمال کاری سازمانی صفاری نیا و رازلیقی(1390)، انگیزش شغلی رایت (2004)، فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1985)، خودکارآمدی شرر (1982)، رضایت شغلی فیلد و روث(1951)، سلامت روان لایبوندولایبوند(1995) و مدیریت زمان کوئین و همکاران(1990) استفاده شده است. برای بررسی متغیر های پژوهش از ضرایب مسیر رگرسیونی و تحلیل مسیر معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج تحلیل ها نشان داد در سطح (p<0/ 05) بین عوامل خودکارآمدی، رضایت شغلی و سلامت روان با اهمال کاری ارتباط منفی و بین عامل فرسودگی شغلی با اهمال کاری ارتباط مثبت وجود دارد. همچنین ضرایب تعیین بیانگر این است که 42 درصد از تغییرات اهمال کاری بوسیله تغییرات عوامل سلامت روان، خودکارآمدی، مدیریت زمان، رضایت شغلی، انگیزش شغلی و فرسودگی شغلی تبیین می شود. به دلیل معنادار شدن مقدار کای اسکوئر مدل(P>0/ 05) می توان نتیجه گرفت مدل با داده های پژوهش برازش دارد.
تحلیل مکالمه فرایند محور: روش پیشنهادی برای مداخله و ارزیابی در قلمروی مشاوره و روان درمانی با افراد مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
4-30
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین جایگاه پرسشگری، مهارت و فن در مشاوره با مراجعان دارای اختلال افسردگی با استفاده از روش تحلیل مکالمه فرایند محور اجرا گردید. روش: روش پژوهش از نوع کیفی و تک موردی بود. دونفر از مراجعان به مرکز مشاوره سپند شهر اردبیل که دارای اختلال افسردگی بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از روش فرا نظری تحت مشاوره و روان درمانی قرار گرفتند. رویدادهای هر جلسه به طور کامل نوشته شد و پس از آن، واکنش های درمانگر پس از نامگذاری، در قالب معادله تغییر و بر پایه مدل تحلیل رگرسیون برای هر مراجع تعیین شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسهولت می توان معادله تغییر را درقالب پرسش ها، مهارت ها و فنون از فرایند روان درمانی استخراج نمود و معادله تغییر را با استفاده از سیستم نمادین عینی سازی کرد. از طرف دیگر مشخص شد سهم هریک از مولفه های اثربخش وابسته به پاسخ های درمانگر در واریانس تغییر چقدر است. نتیجه گیری: برپایه تدوین معادله تغییر، ضمن سهولت امر نظارت بر روان درمانی، می توان بر طیف وسیعی از وقایع مشاوره و روان درمانی مثل پیچیدگی شناختی مراجع و میزان فعال بودن درمانگر یا مراجع دست یافت.
رابطه سبک های دلبستگی و حرمت خود با ریخت شخصیتی D در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
5-23
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه سبک های دلبستگی با حرمت خود و ریخت شخصیتی D بود. بدین منظور تعداد 245 دانشجو(66 پسر و 179 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور، حرمت خود روزنبرگ و ریخت شخصیتی D پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با حرمت خود رابطه مثبت و معناداری و بین سبک های دلبستگی ناایمن با حرمت خود رابطه منفی و معناداری وجود دارد. یافته دیگر پژوهش این بود که بین سبک دلبستگی ایمن و ریخت شخصیتی D رابطه منفی و معنا دار و بین سبک های دلبستگی ناایمن و ریخت شخصیتی D رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی به ترتیب نقش مهم و معناداری در بیش بینی حرمت خود دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، ایمن و دوسوگرا به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی ریخت شخصیتی D دارند. همچنین بین سبک های دلبستگی در دو جنس هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافته ها بیانگر نقش و اهمیت سبک های دلبستگی در تعیین حرمت خود و ریخت شخصیتی D است.
ساختار رغبت های شغلی دانشجویان در دانشگاه اصفهان: مقایسه مدل هالند و گاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین بهترین مدل برای مشاوره مسیر شغلی دانشجویان، از بین دو مدل هالند (1997) و گاتی (1991)، نمونه ای 640 نفری (321 مرد و 319 زن) از دانشجویان دانشگاه اصفهان، به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب و فرم رجحان به مشاغل سیاهه کروی فردی در میان آن ها اجرا شد. نتایج آزمون گمارش تصادفی الگوهای ترتیبی فرض شده در روابط، در هر سه نمونه دانشجویان مرد، دانشجویان زن، و مجموعه دانشجویان زن و مرد حامی برازش بهتر مدل هالند نسبت به مدل گاتی (در اختلاف برازش، 01/0=P) بود. در هر سه گروه، شاخص همخوانی ((CI مدل هالند بالاتر از 70/0 (به ترتیب، 72/0، 75/0، و 72/0 ،02/0=P)؛ ولی CI مدل گاتی به ترتیب 50/0، 56/0، و 50/0 (05/0 <P) به دست آمد. در نمونه زن و مرد، مدل هالند و مدل گاتی برازش متفاوتی از خود نشان نداند (به ترتیب 75/0=P ، 89/0=P). نتایج این پژوهش از اعتبار بین فرهنگی نظریه هالند و روایی ساختاری فرم رغبت به مشاغل سیاهه کروی فردی حمایت کرد. مضامین و پیشنهاداتی نیز برای پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گرفت. کلید واژه ها : مدل RIASEC هالند، مدل سلسله مراتبی گاتی، اعتباریابی مدل های رغبت شغلی، آزمون گمارش تصادفی الگوی ترتیبی روابط فرض شده، سیاهه کروی فردی.
ارائه مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن و اثر بخشی آن بر احساس تنهایی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
80-97
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن بر کاهش احساس تنهایی زنان متاهل انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش آزمایشی با طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش زنان متاهل مراجعه کننده به خانه سلامت تهرانسر منطقه 21 می باشند. نمونه شامل 26 نفر از افراد جامعه بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 13 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس کوتاه احساس تنهایی اجتماعی و هیجانی بزرگسالان ( SELSA-S ) استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری داده های پژوهش می توان گفت که آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن موجب کاهش معنادار احساس تنهایی و تمام خرده مقیاس های آن (احساس تنهایی خانوادگی، احساس تنهایی رمانتیک، احساس تنهایی اجتماعی) شده است. همچنین نتایج آزمون اندازه گیری مکرر نشان داد که اثربخشی آموزش مدل تلفیقی حاضر بعد از یک ماه ماندگار بوده است. نتیجه گیری: بنابراین، نتایج پژوهش حاکی از این است که از آموزش مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن می توان برای کاهش احساس تنهایی زنان متاهل استفاده کرد.
موفقیت در کار و زندگی با ...
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
259 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته تدوین شده ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 10 زوج) قرار داده شدند. یک گروه 12 جلسه بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و یک گروه 12 جلسه مشاوره زناشویی شناختی-رفتاری دریافت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس های تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی و دلبستگی بزرگ سالان بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار 22- SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر تمامی ابعاد دلبستگی و تعهد زناشویی مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری دارد (05/0p<) و در مقایسه با گروه مشاوره زناشویی شناختی – رفتاری اثربخشی بیشتری بر هر سه بعد دلبستگی و تعهد ساختاری دارد (05/0p<). گروه شناختی–رفتاری در مرحله پس آزمون فقط بر دو بعد دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) (05/0>p) اثربخشی معنادار داشته است که این اثرات پایدار نماند (05/0<p) ولی اثرات پایدار معناداری بر هر سه بعد تعهد زناشویی نشان داد (05/0>p). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از بسته ارتقاء روابط بین فردی زوجین براساس رویکرد هیجان مدار در مقایسه با مداخله شناختی-رفتاری جهت بهبود دلبستگی و تعهد زناشویی زوجین دچار تعارض زناشویی اولویت دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر دلزدگی و رضایت زناشویی در افراد خیانت کننده در ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
۱۷۱-۱۴۴
حوزههای تخصصی:
هدف: در زوجین با تجربه خیانت مشکلات فراوانی وجود دارد و یکی از روش های موثر در این حیطه، طرحواره درمانی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر تعدیل دلزدگی و ارتقا رضایت زناشویی در افراد خیانت کننده در ازدواج انجام شد. روش: تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل مراجعین خیانت کننده به مرکز مشاوره ساحل در شهر تهران طی زمستان 1400و بهار 1401 بودند. تعداد نمونه 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه (هر گروه 20 نفر) شامل گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت مداخله طرحواره درمانی قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه ی رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه ی دلزدگی زناشویی پاینز بود. برای تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر تعدیل هر سه مولفه دلزدگی زناشویی و نیز ارتقا همه مولفه های رضایت زناشویی غیر از مدیریت مالی و روابط با فرزندان، در افراد خیانت کننده در ازدواج به طور معنادار اثربخش است (01/0 >p ). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که طرحواره درمانی در تغییر جنبه های دلزدگی و رضایتمندی زناشویی مفید است و می تواند در کاهش مشکلات خانوادگی و روان شناختی افراد خیانت کننده استفاده گردد.
خواستگاری مبتنی بر آموزه های اسلامی بر اساس تحلیل کیفی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گزاره های متون دینی، پیش زمینه تشکیل خانواده -که خواستگاری نیز جزئی از آن است - می تواند از عوامل مؤثر بر ثبات خانواده باشد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف واکاوی خواستگاری اسلامی بر مبنای قرآن کریم انجام شد. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه پژوهش شامل کلیّه آیات قران مربوط به مرحله خواستگاری بود که با استفاده از تفاسیر با رویکرد تحلیلی – اجتماعی، مضامین اصلی شناسایی شده برای مرحله خواستگاری، تسهیل گری های خانواده، توجه به آیین های خواستگاری و ضرورت آشنایی ها و ارزیابی های اولیه، انتخاب شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که با توجه به مضامین اصلی، خانواده باید در امر خواستگاری به احساسات دختر و نشانه های میل او، فراهم کردن شرایطی مناسب، دعوت از پسر و شناخت او در حین رعایت حرمت دختر و ایجاد فضای آرام بخش برای دختر و پسر توجه داشته باشد. خانواده باید بازخوردهای منفی اطرافیان را مبنی بر ناصحیح بودن ازدواج دختر کوچک تر قبل از دختر بزرگ تر نادیده گرفته و خود را مقید به این باورهای نادرست ننمایند. از بدو آشنایی باید رفتارهای طرفین مورد توجّه قرار گیرد (در مورد هر دو جنس دختر و پسر، ویژگی های ایمان، کفویت اعتقادی، مسئولیت پذیری، پاکدامنی، داشتن صلاحیت اداره زندگی مشترک، اصالت خانواده و کفویت شخصیتی، فرهنگی و فکری از نکات مهم برای انتخاب همسر است). از طرفی در مرحله آشنایی، از طریق پرسش هایی در مورد قومیت خانواده، شغل، سوابق خانواده، روایت کنونی فرد و اهدافش، شخص مورد ارزیابی قرار گیرد.
رابطه مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری: نقش صلاحیت های مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری با میانجی گری صلاحیت های مسیر شغلی بود روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، کلیه کارکنان شرکت های تولیدی- صنعتی شهر اصفهان بود. نمونه ای به حجم 192 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین سه شرکت انتخاب شد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس های نگرش های مسیر شغلی بی مرز (بریسکو و هال،2006)، میزان گرایش استخدام پذیری (فوگیت وکاینیکی،2008)، اطلاعات خود (کالانان و گرینهاوس،1992)، مهارت های مرتبط باشغل- مسیرشغلی (ابی و همکاران،2003)و وسعت شبکه های داخلی وخارجی (ابی، باتس و لاک وود، 2003) استفاده شد. نتایج نشان داد که صلاحیت دانستن چرایی در رابطه بین طرز تفکر بی مرز و استخدام پذیری، یک میانجی نسبی بود اما در رابطه بین گرایش به تحرک سازمانی و استخدام پذیری، نقش میانجی نداشت. همچنین صلاحیت دانستن چه کسی در رابطه مسیر شغلی بی مرز و استخدام پذیری یک میانجی نسبی به حساب آمد. صلاحیت دانستن چگونگی نیز در رابطه بین طرز تفکر بی مرز و استخدام پذیری، یک میانجی نسبی و در رابطه بین گرایش به تحرک سازمانی و استخدام پذیری یک میانجی کامل بود. در مجموع می توان گفت که طرز تفکر بی مرز از طریق صلاحیت های مسیر شغلی می تواند به استخدام پذیری منجر شود.
تحلیل عوامل دلبستگی شغلی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی و میزان وفاداری آن ها به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان دلبستگی شغلی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی و میزان اهمیت هر یک از مولفه های دلبستگی شغلی از دیدگاه کارکنان است. علاوه بر این نیز همبستگی دلبستگی شغلی کارکنان با وفاداری آن ها نسبت به سازمان و میزان تحصیلات و سابقه خدمت کارکنان مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش تمامی کارکنان آموزشی، پژوهشی و مالی دانشگاه شهید بهشتی می باشد که نمونه آماری این پژوهش از طریق فرمول کوکران به تعداد 124 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته میزان دلبستگی شغلی کارکنان و اهمیت هریک از عوامل آن از دیدگاه کارکنان مورد بررسی قرار گرفت این پرسشنامه در دوبخش 20 گویه ای طراحی شد که در مجموع ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه محقق ساخته 0.797 می باشد. این مطالعه نشان داد که اختلاف معناداری در میانگین نمره دلبستگی شغلی کارکنان دانشگاه شهید بهشتی بین وضع موجود و مطلوب آنها وجود دارد و میانگین وضع موجود دلبستگی شغلی کارکنان به میزان 83/0 کمتر از وضعیت مورد مطلوب آنهاست. میانگین دلبستگی شغلی در مجموع به میزان 12/0 پایین تر از میانگین نظری قرار دارد که آماره t برای آن 620/2- بوده و مقدار معناداری آن در سطح کمتر از 05/0 تأیید شده است و فقط میانگین دلبستگی شغلی در مولفه «شرایط شغل و تناسب شاغل با آن» بر خلاف دیگر مولفه ها به مقدار 13/0 بالاتر از میانگین نظری قرار دارد. در خصوص میزان اهمیت هریک از عوامل دلبستگی شغلی از دیدگاه کارکنان مولفه «شرایط شغل و تناسب شاغل با آن» از بیشترین اهمیت برخوردار است، پس از آن مولفه «رهبران و مدیران» جایگاه دوم، مولفه «نظام جبران خدمات و پاداش» جایگاه سوم و مولفه «فرصت های یادگیری و رشد کارکنان» از کمترین اهمیت برخوردار است. همچنین در اندازه گیری دلبستگی شغلی کارکنان بین مولفه رهبران و مدیران با سابقه خدمت کارکنان همبستگی معناداری در سطح آلفای کمتر از 05/0 وجود دارد و بقیه ضرایب همبستگی معنادار نشده اند.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوج های متقاضی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
61-88
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوج های متقاضی طلاق توافقی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و یک پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری زوج های ارجاعی متقاضی طلاق توافقی در سال 1396، به مرکز مشاوره بهروان در قزوین بودند. 10 زوج (20 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در گروه های 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های فرآیند و محتوای خانواده سامانی (2008) بودند. برنامه خودمتمایزسازی امامی ریزی و برون (1395) در 10جلسه زوج درمانی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا و تغییرات فرآیند و محتوای خانواده در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اندازه گیری و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش خودمتمایزسازی بر بهبود فرآیند خانواده (14/21= F ، 01/0 > P ) و محتوای خانواده (32/23= F ، 01/0 > P ) تاثیر معناداری داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است و 4 زوج از ادامه طلاق منصرف شدند (01/0-= t ، 01/0 < P ). نتیجه گیری: برنامه آموزش خودمتمایزسازی توانمندی زوج ها از طریق ایجاد تعادل بین عقل و احساسات و تمایز خویشتن از خانواده اصلی، بر کارکردهای فرآیند و محتوای خانواده تاثیر می گذارد. بنابراین از این روش روانی- آموزشی کارآمد می توان برای بهبود فرآیند و محتوای خانواده زوج های متقاضی طلاق توافقی و پیشگیری از طلاق استفاده کرد. واژه های کلیدی: خودمتمایزسازی، فرآیند خانواده، محتوای خانواده، طلاق توافقی
شیوع اعتیاد به کار در بین کارکنان بیمارستان: نقش دلبستگی به خدا و معنویت در کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع اعتیاد به کار و نقش دلبستگی به خدا و معنویت در کار در پیش بینی آن در میان کارکنان بیمارستانی بوده است. روش پژوهش همبستگی بود. نمونه ی آماری 144 زن و مرد شاغل در بیمارستان های شهرستان ازنا بودند که به روش کل شماری انتخاب شدند. برای جمع آری داده ها از مقیاس کوتاه اعتیاد به کار، فرم کوتاه پرسشنامه ی دلبستگي به خدا و پرسشنامه معنویت در کار استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیری و تحلیل کوریانس چندمتغیری (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان شیوع اعتیاد به کار در میان کل کارکنان، کارکنان زن و مرد به ترتیب 76/9، 3/11 و 42/10 درصد بود. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه ی دلبستگی به خدا و معنویت در کار با اعتیاد به کار منفی بود و براساس نتایج رگرسیون، دلبستگی به خدا و معنویت در کار در پیش بینی اعتیاد به کار نقش منفی داشته اند. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکوا) با کنترل متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که میانگین دلبستگی به خدا در زنان و معنویت در کار در مردان بیشتر بوده است؛ اما بین زنان و مردان در میانگین اعتیاد به کار تفاوت معنی دار وجود نداشت. براساس نتایج، تقویت دلبستگی به خدا و معنویت در کار از طریق آموزش های مبتنی بر معنویت برای کارکنان بیمارستانی جهت کاهش اعتیاد به کار، پیشنهاد می شود.
رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده با مشکلات تصمیم-گیری شغلی در دانشجویان دانشگاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین سبک های فرزند پروری ادارک شده و مشکلات تصمیم گیری شغلی دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل سال تحصیلی 90-1389 دانشگاه شهید بهشتی بود. با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی 375 دانشجو انتخاب ولی به علت ناقص بودن 15 پرسشنامه کنار گذاشته شد و در نهایت 360 پرسشنامه تحلیل شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های تصمیم گیری شغلی گاتی (1996) و سبک های فرزند پروری مایر (1965) استفاده شد. برای تحلیل آماری از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد با سبک فرزند پروری ادارک شده ی سهل گیر و مقتدر در مقایسه با افراد با سبک فرزند پروری ادارک شده ی مستبد و سهل انگار از مشکلات تصمیم گیری شغلی کمتری بر خوردارند و تفاوت معناداری بین افراد بین سبک فرزند پروری سهل انگار و مستبد وجود ندارد. همچنین متغیر بعد فرزند پروری محبت- طرد را می توان به عنوان پیش بین ترین بعد سبک فرزند پروری در مشکلات تصمیم گیری شغلی قلمداد کرد. نتیجه گیری: شیوه تربیتی حمایتی والدین در میزان مشکلات تصمیم گیری شغلی نقش دارد. فرزندانی که والدین آنها والدین حمایت گری هستند، بیشتر متمایل به شیوه تربیتی مقتدرانه هستند و از مشکلات تصمیم گیری شغلی کمتری رنج می برند.
اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر نشخوار فکری مادران کودکان اتیسم در شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
طی سال های گذشته تاکنون در حوزه ی مطالعه ی آشفتگی روانشناختی افراد، در مواجه با موقعیت های نامطلوب، توجه به مداخلاتی از جمله فنون چشم انداز زمان که پنج بعد گذشته ی مثبت، گذشته ی منفی، حال لذت -گرایانه، حال قضا و قدری و آینده را در بر می گیرد، برای ایجاد آرامش روانی و سازگاری فردی حایز اهمیت است. با توجه به همین امر پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان چشم انداز زمان بر نشخوار فکری مادران کودکان اتیسم انجام شد. این پژوهش در یک طرح نیمه-آزمایشی، و طی یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی دو گروهی (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) پژوهشی سه مرحله ای با سنجش در خط پایه، پس از مداخله (پس آزمون) و در مرحله پیگیری اجرا گردید. از میان جامعه آماری مادران کودکان اوتیسم، تعداد 30 نفردر شهر اصفهان بر اساس معیارهای ورود به پژوهش به صورت دسترس انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش(15=n: تحت برنامه درمانی چشم انداز زمان طی 8 جلسه گروهی یک بار در هفته) و گروه کنترل(15=n: مداخله یی دریافت نکرد) گمارده شدند. کلیه شرکت کنندگان مقیاس های امید بزرگسالان اسنایدر اسنایدر(1991) و نشخوار فکری نولن هوکسما و مارلو (1991) را در سه مرحله خط پایه، پس از اجرای درمان چشم انداز زمان ودر مرحله پی گیری تکمیل کردند.
تاثیر شنیدن موسیقی (ریتمیک و ملودیک) بر توجه و تمرکز دیداری، شنیداری و مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شنیدن موسیقی بر توجه و تمرکز دیداری، شنیداری و مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی بود. روش: پژوهش حاضر آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون بوده و جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه کودکان دختر و پسر (4 تا 6 ساله) منطقه 2 شهر تهران که در سال تحصیلی 1390-1391 در مهد کودک ها ثبت نام نموده و نمونه مورد بررسی در این پژوهش شامل دو گروه 30 نفری (15 دختر و 15پسر) 5 -6 سال بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. این دو گروه با استفاده از آزمون هوش ریون همتا شده و سپس از طریق پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل مورد سنجش قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز نیز از، آزمون های دقت تولوز-پیرون، توجه شنیداری و مهارت های اجتماعی گرشام و الیووت جمع آوری شد. گروه آزمایش به مدت10 جلسه 45 دقیقه ای در معرض موسیقی قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره، هر دو گروه با استفاده از پس آزمون با هم مقایسه شدند. در تحلیل آماری، از تحلیل کوواریانس و هم چنین بررسی اندازه اثراستفاده گردید یافته ها: نشان داد 1-شنیدن موسیقی بر تمرکز دیداری، شنیداری و مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی مؤثر است؛ 2- فرایند یادگیری بدون توجه و تمرکز لازم نمی تواند انجام بپذیرد؛ 3- یکی از راه های جلب تمرکز، استفاده از موسیقی (ریتمیک، ملودیک) است.
الگوسازی معادلات ساختاری تأثیر سرمایه فرهنگی بر خشونت خانگی علیه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۳
29-49
حوزههای تخصصی:
هدف: خشونت خانگی علیه زنان یک مسأله اجتماعی است که می تواند در بیشتر جوامع مشاهده شود. شدت و میزان خشونت علیه زنان می تواند تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی گوناگونی چون؛ سرمایه فرهنگی قرار بگیرد. هدف پژوهش ﺣﺎﺿﺮ، الگوسازی معادلات ساختاری تأثیر سرمایه فرهنگی بر خشونت خانگی علیه زنان است. برای رسیدن به اهداف مورد نظر تحقیق، از نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو و نظریه منابع گود استفاده شده است. روش: این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، بر روی 309 نفر از زنان متأهل 15 تا 60 ساله شهر مهریز انجام گرفته است. داده ها با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته سرمایه فرهنگی و خشونت خانگی علیه زنان جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 و بهره گیری از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تبیین ارتباط بین دو متغیر، به کمک نرم افزار Amos و استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرمایه فرهنگی زنان و ابعاد آن (سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سرمایه فرهنگی عینیت یافته و سرمایه فرهنگی نهادینه شده) با خشونت خانگی علیه زنان رابطه معکوس و معنادار وجود دارد (001/0 p< ). مدل معادلات ساختاری نشان داد که میزان تأثیر سرمایه فرهنگی بر خشونت خانگی علیه زنان، 36/0- است که نشان دهنده رابطه معکوس این دو متغیر می باشد. یعنی افزایش سرمایه فرهنگی باعث کاهش خشونت خانگی علیه زنان می شود. نتیجه گیری: ارتقای سطح سرمایه فرهنگی به منزله یکی از منابع در دسترس خانواده ها و زنان می تواند احتمال بروز خشونت خانگی را کاهش دهد.