فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
ضرورت تأسیس رشته فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى در مقطع کارشناسى ارشد در زیرمجموعه علوم تربیتى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار معرفى حوزه معرفتى فلسفه آموزش بزرگسالان به عنوان حوزه اى میان رشته اى است. درحال حاضر، گرایش هاى فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان، در مقاطع تحصیلات تکمیلى علوم تربیتى به عنوان دو گرایش مستقل مطالعه و تحقیق مى شوند.
فلسفه آموزش بزرگسالان بین فلسفه »این نوشتار مى کوشد ضرورت ایجاد پلى با عنوان را آشکار سازد. در این مقاله، تاریخچه صدساله« تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان مطالعات فلسفى در حوزه آموزش بزرگسالان و تلاش هاى افرادى مانند گرونت ویگ، بوبر و لیندمن بررسى شده است.
گرچه مباحث عمده در فلسفه آموزش بزرگسالان را مى توان به سه بخش تقسیم کرد، اما در این مقاله، بیشتر به بخش اول اشاره شده است. این سه بخش عبارتند از:
1. طبقه بندى هاى ارائه شده براى دیدگاه هاى فلسفى مطرح در آموزش بزر گسالان از قبیل طبقه بندى الیاس و مریام، طبقه بندى هیمسترا؛
2. بررسى ریشه هاى فلسفى رویکردهاى سوادآموزى از قبیل سوادآموزى تابعى، سوادآموزى توده اى، سوادآموزى آگاهى بخش و سواد اطلاعاتى؛
3. مطالعه آراى متفکران مهم در حوزه فلسفه آموزش بزرگسالان.
در پایان، نگارنده هفت دهه سوادآموزى در ایران را بررسى کرده و کوشیده است که نشان دهد ریشه بسیارى از ناکامى هاى سوادآموزى در ایران، به سبب نداشتن پشتوانه فلسفى نظرى است. لذا با تأسیس این رشته جدید، مى توان با بهره گیرى از منابع فلسفى و تربیتى، به فهم و حل (کاهش) مسائل و مشکلات آموزش بزرگسالان و سوادآموزى در ایران کمک کرد
الاهیات فلسفی با نگاه عقلانی به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که دین الاهی مخصوصاً شریعت اسلام را از منظر عقلانی مورد بررسی قرار دهد که آیا آموزههای شریعت اسلام کاملاً تعبدی است و هر گونه خردورزی و تحلیل عقلانی در باب شریعت اسلام ممنوع است و صرفاً باید به آنها ایمان آورد یا این که بین عقلانیت و شریعت اسلام رابطه تنگاتنگی وجود دارد و بسیاری از آموزههای آن قابل تفسیر عقلی است؟
مؤلف عقیده دارد که عقلانیت شعار تمامی شریعتهای الاهی مخصوصاً آیین خاتم است و همچنین دین با دانش، همسویی دارد ودر قرآن معارف حتی توحید همراه با دلیل و عقلانیت مطرح شده است. در روایت اسلامی نیز به تبع قرآن، ما شاهد این همسویی عقلانیت با آموزههای دین میباشیم . مؤلف در ادامه، تاریخ تفکیک عقلانیت از دین را مورد بررسی قرار میدهد و خاستگاه این تفکیک را عصر جاهلیت و حکومت امویان و حتی حکومت عباسیان و مسیحیت میداند. در پایان چنین نگرشی را مخالف آموزههای قرآنی و روایی میداند.
بررسی تطبیقی مسئله ذهن در اندیشه دکارت، ملاصدرا، لایبنیتس و برخی رویکردهای رایج درعلوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
این پژوهش می کوشد تا نشان دهد اندیشه دکارت، لایب نیتس و ملاصدرا تا چه میزانی با رویکردها و نظریه های رایج و مسلط در علوم شناختی شباهت و قرابت دارد. نتایج این بررسی نشان داد که اگر چه فلسفه ذهن دکارت، ملاصدرا و لایب نیتس یک نگاه عمیق فلسفی و متافیزیکی است، اما همین نگاه عمیق، آغازی در جهت توسعه تبیین علمی از ذهن بوده که آثار و نشانه های آن را در جای جای نظریه های مطرح در علوم شناختی، به خصوص در قالب رویکرد پیوندگرایی مشاهده می-کنیم. تفاوتی که بین فیلسوفان و دانشمندان این علوم وجود دارد در روش رسیدن به ایده مدل سازی ذهنی می باشد که این مدلسازی ذهنی در فلاسفه فرایندی قیاسی – استدلالی را طی می کند، در حالی که در پژوهشهای علمی فرایند استقرایی – آزمایشی غلبه دارد. همچنین، تبیین مونادگرایانة لایب نیتس از عالم و نیز نظریة تشکیک وجود ملاصدرا، با ساختار هرمی معرفت در علوم شناختی مدرن یا پیوند گرایی شباهت انکارناپذیری دارد.
نسبت اخلاق رواقی با دیدگاه طبیعت گرایانه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رواقیّون برای اثبات مبانی و اصول اخلاق خود از فلسفه، منطق، و طبیعیّات بهره گرفتند. آنها به اخلاق به عنوان علمی تجربی نگاه می کردند، و برای اثبات شیوه های اصولی خود، از تجربه پذیری امور و ارتباط علّی- معلولی پدیده ها کمک می گرفتند. این خود، از جمله دلایلی است که ثابت می کند رواقیّون برای اثبات امور اخلاقی خود به قوانین طبیعی توجّه داشتند. متافیزیک رواقی نیز مانند متافیزیک دیگر مکاتب فلسفی، شبیه مکاتب ارسطویی، افلاطونی به موضوعات اخلاقی، شبیه خیر و شرّ، فضیلت و رذیلت و ... توجّه داشت، امّا، آنان این موضوع را بر اساس قانون طبیعی جهانی توجیه می کردند. رواقیّون توانستند بر طبق این اصول نتیجه بگیرند آنچه موافق با طبیعت است، دارای ارزش مثبت و آ نچه مخالف آن است، دارای ارزش منفی خواهد بود. طبیعت هر چیزی در این است که از ساختارها و الگوهای رفتاری که طبیعت جهان یا خالق اش در وجود او قرار داده است، پیروی کند؛ زیرا در سراسر جهان اصول علّی و معلولی حاکم است و هر چیزی بر وفق طبیعت اتفاق می افتد، پس باید بر طبق طبیعت و هماهنگ با طبیعت عمل کرد. دیدگاه های جهان شناسی آنان در اخلاقیّات آنها بسیار تأثیر گذاشت و اصولاً رواقیّون برای استحکام پایه های اخلاقی شان از بحث های فلسفی، طبیعت شناسی و معرفت-شناسی استفاده کردند؛ زیرا آنها مهم ترین اصول اخلاقی و حتی شناخت شناسی شان را بر حسب جهان بیرونی توجیه می کردند. شیوه ی تحقیق در این مقاله توصیفی، تحلیلی و تبیینی است؛ و مبانی اخلاق رواقی با توجّه به دیدگاه های آنها در مورد انسان، جهان، طبیعت، و خدا توضیح داده شده است.
نقد مبانی فلسفی سکولاریسم
حوزههای تخصصی:
عصر نوزایی در باختر، منجر به پیدایش الگوهای جدید نظری و عملی گردید. با گسترش دامنه و عمق این تحولات، کشورهای اسلامی نیز در معرض آن قرار گرفته و مواجه با سؤالات جدیدی شدند. یکی از مهمترین این سؤالات، جایگاه دین و رابطه آن با زندگی دنیوی بشر یا سکولاریسم است.
سکولاریسم از واژه هایی است که معادل مناسبی در زبان فارسی نیافته و در معرض کژتابیهای فراوان قرار گرفته است. چنانچه می دانیم، درک ما از متعلقات تجربه از طریق مقولات و مفاهیم صورت می گیرد. بنابراین، تجزیه و تحلیل مفهوم سکولاریسم اهمیت مضاعفی می یابد. در این مقاله مفهوم یادشده، در سه بخش، مورد تدقیق قرار می گیرد: بخش نخست، بررسی معنا و مفهوم و زمینه های شکل گیری آن؛ بخش دوم، بررسی مبانی فلسفی سکولاریسم و بخش سوم نقد و نتیجه گیری.
بررسی نظریه پیچیدگی و تبیین اشارات آن در مدیریت سازمان های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به خاستگاه نظریه پیچیدگی و تاثیر آن در مدیریت سازمان های آموزشی اشاره می کند. متفکران نظریه پیچیدگی معتقدند سازمان های آموزشی، سیستم هایی خود سازمان، پیچیده و غیرخطی هستند، بنابراین تغییرات آنها را نمی توان با اصول مدیریت سنتی توجیه نمود و مدیریت آنها می بایست مدیریتی خلاق، انعطاف پذیر نسبت به تغییر، بی ثباتی و تنوع، تدوین برنامه های کوتاه مدت، بازدارنده نسبت به تمرکز قدرت و سلسله مراتب و کنترل از بالا به پایین، مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل، و به صورت گروهی و اشتراکی باشد. در مقاله دلالت های ارزشمند این نظریه تحسین می گردند، اما به دلیل ماهیت نسبی گرای مدیریت پیچیده و چگونگی تطبیق سیستم خود سازمان با مدیریت و نحوه عملی مدیریت گروهی، بر رعایت احتیاط در کاربرد عملی آن تاکید می شود. در نهایت نتیجه گیری می شود که مدیریت پیچیدگی مبتنی بر ارتباط مفاهیم مکملی چون نظم/ بی نظمی می تواند مبنای مناسبی برای مدیریت سازمان های آموزشی محسوب شود.
تبیین ماهیت انسان از دیدگاه اسلام و غرب و عوامل تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
این پژوهش به ماهیت انسان از دیدگاه اسلام و غرب و نقش آن در علوم تربیتی پرداخته است. روش پژوهش کیفی و از نوع توصیفی تحلیلی (تحلیل اسنادی) است. یافته ها دلالت دارد بر اینکه انسان، موضوع تربیت است و هرگونه طرحی در این زمینه، مسبوق به نگاه انسانشناختی ویژه ای است. ماهیت انسان از دیدگاه اسلام شامل اصالت فطرت، انسان به منزله عامل، هدفمندی و کمال گرایی و حیات طیبه است در حالی که در غرب اصالت فرد، سکولارسیم، مادی گرایی و رویکرد تجربی و امانیسم از مهمترین گزاره های تربیتی است. با توجه به جامعیت دین اسلام، تربیت دینی با محوریت تعالی و تکامل معنوی انسان، تلاش دارد که انسان را از مرحله دانستن به مرحله بودن سوق دهد و خیر اعلی را به منزله ارزش، فراسوی امور علمی و ... قرار دهد .
تبیین و بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میشل فوکو ازجمله اندیشمندان بسیار تأثیرگذار معاصر در جهان بود. او نقدهایی جدی به اندیشمندان پیش از خود مطرح کرد و از بسیاری از آن ها نیز تأثیر پذیرفت. این مقاله در پی بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی اوست. در بررسی مبانی معرفتی به این پرسش ها پاسخ داده می شود که تعریف فوکو از حقیقت چه بود؟ برای دستیابی به حقیقت چه راهی را برگزید؟ آیا فوکو نسبی نگر بود؟ فوکو در چه ساحتی نسبی نگر بود و مبنای نسبی گرایی او چه بود؟ در بررسی مبانی معرفتی تبارشناسی باید گفت فوکو در این دوره در تعریف حقیقت پیرو نظریه انسجام گرایی بود. همچنین، در تبارشناسی رویکردی نام انگارانه داشت و از انواع نسبی گرایی، فوکو نسبی اندیشی هستی شناسانه و نسبی اندیشی شناخت شناسانه را برگزید. او در تبارشناسی به پیروی از نیچه و رویکردهای نسبی نگر هستی شناسانه او بر این نکته تأکید کرد که قدرت به واسطه گفتمان صدق و کذب، گزاره ها را در هر دوره تعیین می کند.
تحلیل نظریه تکامل و بررسی پیامدهای آن از منظر دکتر سید حسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دکتر سید حسین نصر بواسطه تبحر در حکمت اسلامی ، تسلط بر علوم طبیعی و آشنایی با مدرنیته به نقد نظریه تکامل می پردازد . نوشته حاضر به بررسی انتقادات و دلایل ایشان پیرامون نظریه تکامل و پیامدهای آن می پردازد. به نظرایشان فاقد شی نمی تواند معطی آن باشد و طبیعت کور با هر امتداد زمانی موجد آن نیست و این معنا با تامل در سنخ فاعلیت حق تعالی که هستی بخش است و نه اعدادی ، روشن می شود. به لحاظ منطقی ناممکن است که صور حیاتی بالاتر از صور حیاتی نازل تر تکامل یابند. از منظر قدسی تنها معنای مقبول تکامل ، به فعلیت رسیدن قوه های نهفته شی است. به نظر نصر تعمیم نابجای بایسته های تکاملی به اخلاق ، انسان شناسی و سایر علوم ، برخورد دنیای مدرن با تکامل به مثابه ایدئولوژی و نه صرفا تئوری علمی، نفی امور قدسی و تاریخی دیدن آن، قدسی سازی امور مادی و طبیعی بدون توجه به سلسله مراتب وجود ، از جمله ایراداتی است که می توان بر داعیه داران تکاملی داشت.
دریدا و واسازی
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۳ شماره ۱۱
تفسیر متین متن
مقایسه کانت و هگل در خصوص مقوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اینجا مقصود آن است که یک بحث تطبیقی بین دو فیلسوف درخصوص ماهیت مقوله ـ صرف نظر از تعداد مقولات و مباحث تفصیلی این دو فیلسوف در مورد تک تک آنها ـ انجام گیرد. لفظ مقوله به جای مقولات در عنوان به منظور تحدید دایره موضوع به ماهیت مقوله انتخاب شده است. به طور مشخص آنچه در اینجا بعد از اشاره ای به تفاوت دیدگاه کانت با ارسطو در مورد مقولات مورد نظر است، عبارت است از تاثر هگل از کانت در زمینه مقولات، انتقادهای هگل از کانت درباره مقولات، تفاوتهای کانت و هگل در مورد مقوله و بررسی دلیل اینکه چرا هگل در زمینه مقولات در کانت متوقف نگشت و از وی فراتر رفت. به عبارتی می توان گفت در اینجا بیشتر اشتراک و افتراق دیدگاه این دو فیلسوف درباره رابطه مقوله با شی فی نفسه، ذهنیت و عینیت مقولات و نگاههای انتقادی هگل به کانت در این مسئله و دلیل فراروی هگل از کانت در این زمینه بررسی می شود.
مفهوم اگزیستانسیالیستی خویشتن در نمایشنامه هملت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نمایشنامه و تعزیه
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نویسندگان و نمایشنامه نویسان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
درونمایه اصلی نمایشنامه هملت، اثر شکسپی، پدر کشی، انتقام، یا ازدواج با محارم نیست. اگر آن را تردید و تعلل روشنفکرانه بدانیم، می توان گفت که این اثر مضمونی اگزیستانسیالیستی دارد. از این نظر درونمایه اصلی آن دغدغه اگریستانسیالیستی است: دغدغه بودن (چرا و چگونه من هستم)، دغدغه مرگ (به نظر افلاطون فلسفیدن یعنی چگونه مردن را فراگرفتن، و به نظر تولستوی یعنی مرگ اندیشی)، دغدغه اینجا و اکنون (چرا در این مکان و زمان به دنیا آمدن و نه در احتمالات دیگر)، دغدغه آزادی (انسان آزادی انتخاب دارد و این دغدغه آفرین است). تمامی این دغدغه ها در کن اگزیستانسیالیسم که تقدم وجود بر گوهر است پیدا می شوند. در واقع ایده «خویش» که اگزیستانسیالیستی است از این گرفته شده که انسان گوهری ثابت ندارد و باید از طریق بی شمار انتخاب خود خویش را خلق کند.