فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
اثربخشی مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده بود. این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن متأهل مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار افسرده بود که از میان مراجعه کنندگان شناسایی و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سرسختی، مقیاس خودکنترلی، مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه افسردگی استفاده گردید. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس برافزایش سرسختی و خودکنترلی و کاهش افسردگی مؤثر بوده است (001/0>P). با توجه به یافته های پژوهش، مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس روش مؤثری برای ارتقاء سرسختی و خودکنترلی زنان اقسرده است.
Comparison of Quality of Life and Mental Well-Being in Myocardial Infarction Patients and Healthy People(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Quality of life and mental well-being are some of the issues that can play an important role in the disease and its treatment. The purpose of this study was to compare the quality of life and mental well-being of myocardial infarction patients and healthy people. Methods: This is a causal-comparative study with parallel groups. The statistical population of this study was all myocardial infarction patients in Sina hospital in Tehran in 2019. 69 myocardial infarction patients and 72 healthy people were selected by the available sampling method. Data collected to use the Quality of Life Questionnaire (QoL, SF-36) and Psychological Wellbeing Scale (PWB). Data were analyzed by descriptive statistical methods, Mann-Whitney U test, and one-way variance analysis (ANOVA). Results: In terms of quality of life, healthy people were at a higher level compared with patients (F=49.90, P<0.05), but the score of total quality of life by sex was not significant in healthy and patient groups (F=1.74, P>0.05). Also, the dimensions of mental well-being were higher in healthy subjects than in myocardial infarction patients (F=4.41, P<0.05) and there was no difference between the two sexes (F=0.01, P>0.05). Conclusion: Myocardial infarction patients have a lower quality of life and subjective well-being than healthy people. Based on the results, it is necessary to pay more attention to two variables quality of life and subjective well-being in the design of interventions to reduce the psychological problems, patients with MI.
رابطه مؤلّفه های عدالت سازمانی با تعهد سازمانی در معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در صدد بررسی رابطه مؤلّفه های عدالت سازمانی با تعهد سازمانی معلمان ابتدایی شهر تهران بود. به همین منظور، 486 نفر از معلمان دوره ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش عدالت سازمانی از پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن و برای سنجش تعهد سازمانی نیز از پرسشنامه می یر و آلن استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون به کار برده شد. نتایج حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین مؤلّفه های سه گانه عدالت سازمانی با تعهد سازمانی کلی و حیطه های سه گانه آن، به جزء مؤلّفه عدالت توزیعی با تعهد سازمانی مستمر بود. از بین متغیرهای پیش بینی کننده، عدالت تعاملی بهترین پیش بینی کننده تعهد سازمانی عاطفی بود، به طوری که عدالت تعاملی(30/0=β)در کنار عدالت توزیعی(124/0=β)توانسته است تعهد سازمانی عاطفی را پیش بینی کند.4/14% از واریانس تعهد سازمانی عاطفی را این دو متغیر تبیین کرده اند.در پیش بینی تعهد هنجاری و تعهد سازمانی کلی نیز، عدالت تعاملی تنها متغیری بود که وارد معادله شد و توانایی پیش بینی تعهد هنجاری(206/0β=) و تعهد کلی(328/0=β) را داشت. عدالت تعاملی توانسته است3/4% از واریانس تعهد هنجاری و نیز8/10% از واریانس تعهد سازمانی کلی را تبیین کند. عدالت رویه ای نیز پیش بینی کننده تعهد سازمانی مستمر(127/0=β) بود. میزان واریانس تبیین شده تعهد مستمر توسط این متغیر، 6/1 % بود.
اثرهای تبیین گری و دانش قبلی بر بار شناختی و انتقال یادگیری در محیط های یادگیری چندرسانه ای مبتنی بر رایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر اثر تکنیک تبیین گری (خودتبیین گری، تبیین های آموزشی و عدم تبیین گری) با توجه به میزان دانش قبلی یادگیرندگان (یادگیرندگان با دانش بالا و با دانش پایین) در یک محیط یادگیری چندرسانه ای مبتنی بر رایانه مطالعه شد. تعداد 120 نفر شرکت کننده (60 نفر با دانش بالا و 60 نفر با دانش پایین) به طور تصادفی از میان دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس فرزانگان و عادی انتخاب شدند و افراد در هر مدرسه به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی منتسب شدند. آموزش در مورد محاسبه ی مساحت اشکال پیچیده ی هندسی، به شیوه ی مثال های حل شده به دانش آموزان ارائه شد. شاخص های بار شناختی و عملکرد انتقال در تفسیر اثر این فعالیت روی یادگیرندگان استفاده شده و تحلیل آماری داده ها از طریق تحلیل واریانس دو راهه انجام گرفت. نتایج نشان داد که اثر سطوح تبیین گری بر بار شناختی هنگام آموزش به دانش قبلی یادگیرندگان وابسته است. همچنین دانش آموزان با دانش قبلی پایین از طریق دریافت تبیین های آموزشی عملکرد بهتری در آزمون انتقال داشتند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند؛ در حالی که، دانش آموزان با دانش قبلی بالا از طریق خودتبیین گری عملکرد بهتری در آزمون انتقال نزدیک نشان دادند و بار شناختی کمتری را تجربه کردند، اما این فرضیه در آزمون انتقال دور تأئید نشد. در مجموع دانش آموزانی که تبیین آموزشی دریافت کرده بودند عملکرد بهتری در آزمون ها داشته و بار شناختی کمتری را تجربه کردند.
بررسی میزان تأثیر محیط چند رسانه ای و شبیه سازی شده آموزش بورس بر میزان یادگیری دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر محیط چند رسانه ای و شبیه سازی شده آموزش بورس و مبادله ارزهای خارجی (فارکس) در مقایسه با روش رایج (سخنرانی، جزوه و ارایه پاورپوینت) بر میزان یادگیری دانشجویان دانشگاه ایلام، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در دوره های کارشناسی رشته های مدیریت بازرگانی، اقتصاد و حسابداری دانشگاه ایلام بوده و 184 نفر از آنها به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بوده که روایی آن به تأیید تعدادی از متخصصان و اعضای هیأت علمی مرتبط با حوزه تحقیق رسید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ معادل 0/734 برآورد گردید. داده های بخش نظر سنجی با استفاده از آزمون u مان ویتنی و داده های بخش طرح نیمه آزمایشی با استفاده از آزمون t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایشی و شاهد از حیث یادگیری تفاوت معنی داری وجود دارد؛ به این معنی که یادگیری گروه آزمایشی بیش از گروه شاهد بود. هم چنین دانشجویان گروه آزمایشی از فعالیت در محیط شبیه سازی اظهار رضایت بیشتری نموده و یادگیری خود را در حد خوب برآورد نموده اند.
مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی-رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در جوامع مختلف با روند صعودی بیماری های قلبی–عروقی مواجه هستیم. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی-رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی می باشد.
روش کار: در این پژوهش علی-مقایسه ای، داده ها از 150 نفر بیمار عروق کرونری مراجعه کننده و بستری شده در بیمارستان های قلب و عروق شهر تهران در سال 1392 و 150 نفر سالم جمع آوری شدند. این افراد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، مقیاس سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری کارور وایت و مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون بودند. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون لجستیک دوجمله ای و یو مان-ویتنی و نسخه ی 18 نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج، ابعاد کمال گرایی متغیرهای تردید نسبت به اعمال، انتظارات والدین و نظم و ترتیب با متغیر ملاک (در دو وضعیت بیمار و سالم) رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). در سیستم مغزی-رفتاری، بازداری رفتاری و تفریح طلبی فعال سازی با متغیر ملاک رابطه ی منفی و معنی دار و جنگ و گریز با متغیر ملاک، رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). تاب آوری در دو گروه بیمار کرونری و افراد سالم، تفاوت معنی داری نشان نداد (158/0=P).
نتیجه گیری: اجزای خاصی از ابعاد کمال گرایی و سیستم های مغزی-رفتاری با بیماری عروق کرونر قلب، ارتباط اختصاصی دارد و می توانند مولفه های مناسبی در تحلیل های روان شناختی بروز بیماری کرونر قلب باشند.
سبب شناسی نفاق از منظر منابع اسلامی و مقایسه آن با دو مفهوم روان شناختی ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«نفاق»، پدیده ای روان شناختی است که بر اساس متون اسلامی با ملاک های سلامت روانی در تعارض است. این پژوهش، درصدد سبب شناسی، و شناسایی تشابه ها و تفاوت های نفاق با دو مفهوم ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی در روان شناسی می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و از حیث رویکرد، کیفی است که در گردآوری اطلاعات از روش تحلیل مفهومی محتوایی، بهره می برد. نفاق، بر اساس متون اسلامی عبارت است از: «یک وضعیت روانی رفتاری نابهنجار که شامل هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن یا قول و فعل در روابط میان فردی می باشد». در بخش سبب شناسی از منظر متون اسلامی، عوامل انگیزشی (مثل ترس و طمع)، آمادگی های روانی (مثل تعصب و احساس ذلت)، و عوامل رفتاری (مثل دروغگویی و خلف وعده) به عنوان محوری ترین عوامل نفاق شناسایی شد. در بخش سبب شناسی مبتنی بر دو مفهوم ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی، جلب منفعت شخصی، به عنوان تنها عامل روان شناختی شناسایی شد. نتیجه اینکه در مفهوم شناسی نفاق بر اساس منابع اسلامی مفهوم محوری در تعریف نفاق یعنی «هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن» در نظریات و مفاهیم روان شناختی مانند ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی، نیز منعکس شده است. در بخش سبب شناسی وجود مفاهیم مشترکی مانند «طمع» در متون اسلامی و جلب منفعت شخصی در متون روان شناختی می تواند موجب هم افزایی دو ساحت دین و روان شناسی شود.
برنامه تعاملات دینداری برای دانشجویان: ساخت و روایی یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون برنامه های بسیاری در زمینه تربیت دینی و ارتقای دینداری در کشور طراحی و اجرا شده است. اما اثربخش بودن این برنامه ها مورد تردید پژوهشی است. به همین دلیل بنیانگذاری نوعی تربیت دینی که بتوان اثربخشی آن را به لحاظ تجربی آزمود، لازم است. به منظور پرداختن به این ضرورت ، هدف این پژوهش ساخت و روایی-یابی برنامه آموزشی تعاملات دینداری برای دانشجویان بوده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل (چند گروهی با یک گروه کنترل) بوده است. گروه آزمایش شامل 117 دانشجو بوده است که به روش در دسترس انتخاب شدند و در قالب ده گروه آزمایشی هر یک تحت آموزش یکی از خرده بسته های بسته مذکور قرار گرفتند. به منظور سنجش دینداری و مؤلفه های آن از فرم کوتاه مقیاس دینداری خدایاری فرد و همکاران استفاده شد. نتایج نشان داد بسته آموزشی مذکور بر باورها و رفتارهای دینی اثر معنادار داشته، اما بر نمره دینداری کلی و عواطف دینی اثر معناداری نداشته است. اثربخشی بسته آموزشی بر باورها و رفتارهای دینی را می توان با مفاهیم تأثیر ظاهر بر باطن، تولی و برادری، حمایت اجتماعی، سرمشق گیری معنوی یا دینی و ترادف معنویت و دینداری در نگاه اسلامی، تبیین کرد. همچنین این مطالعه نشان داده است در کاربرد روش تجربی برای بررسی اثربخشی برنامه تربیت دینی محدودیت های جدی وجود دارد، به گونه ای که این محدودیت ها به عنوان نوعی آسیب شناسی می تواند نتایج مطالعه را تحت تأثیر قرار دهد.
واکاوی انتقادی رابطه استاد- دانشجو در فرایند پایان نامه نویسی؛ از منظر دانشجو: (رشته فلسفه تعلیم و تربیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بود با رویکردی کیفی به واکاوی مسائل و معضلاتِ ارتباط دانشجویان با اساتیدِ راهنما و مشاور در فرایند پایان نامه نویسی اقدام کند. با توجه به سلطه خیز بودن این رابطه، روش هرمنوتیک انتقادی برای تحلیل داده های پژوهش برگزیده شد. با رعایت کامل اصول اخلاقی و حرفه ای پژوهش کیفی، با 14 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری رشته فلسفه تعلیم و تربیت که حداقل یک ترم از تصویب پیشنهاده آن ها می گذشت، مصاحبه هایی انجام شد. درنهایت داده های پژوهش پیرامون سه مقوله دانشجو، استاد و فضای تعامل استاد و دانشجو تحلیل شد. با توجه به نارضایتی اکثر مصاحبه شوندگان از این فرایند، در پایان پیشنهاد شد ضمن تقویت بنیه پژوهشی و مهارتی دانشجویان قبل از درگیر شدن در این فرایند، حیطه اختیارات و وظایف هرکدام از طرفین این رابطه دقیق و شفاف تر تبیین شود تا ضمن جلوگیری از سردرگمی ها و انتظارات بی مورد، زمینه مطالبه گری قانونی برای طرفین نیز فراهم آید.
کشوری در کلاس درس
حوزههای تخصصی:
مدیر زندگی خود باشید
اثربخشی مداخله مبتنی بر درمان مثبت نگر بر بهبود سبک های مقابله ای و پیشگیری از بازگشت در افراد دارای تشخیص اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر روان درمانی مثبت نگر بر بهبود سبک های مقابله ای و پیشگیری از بازگشت افراد دارای تشخیص اختلال مصرف مواد بود. طرح پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. برای انجام پژوهش ابتدا از میان بیماران دارای اختلال مصرف مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی ترک اعتیاد شهرستان زاهدان، 31 نفر دارای تشخیص اختلال مصرف مواد به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و گروه کنترل (17 نفر) جایگزین شدند. هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه سبک های مقابله ای بیلینگز و موس ارزیابی شدند. روان درمانی مثبت نگر در گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد. برای تحلیل داده ها از کواریانس چند متغیره و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر، سبک های مقابله ای بیماران گروه آزمایش را در مرحله ی پس آزمون و پیگیری ارتقا داده بود. همچنین نتایج نشان داد روان درمانی مثبت نگر در پیشگیری از بازگشت موثر بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان روشی کارآمد برای ارتقای سبک های مقابله ای و پیشگیری از بازگشت بیماران دارای اختلال مصرف مواد استفاده شود.
عوامل مؤثر بر موفقیت در یادگیری الکترونیکی در دانشگاه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی عوامل مؤثر بر موفقیت دریادگیری الکترونیکی از دیدگاه دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان یکی از واحدهای دانشگاهی استان مازندران، در سال تحصیلی 1392 می باشد. بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 366 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه بررسی و تأیید شد. پایایی آن با اجرای آزمایشی پرسش نامه در نمونه ای با حجم 30 نفر از طریق آلفای کرونباخ برابر با 0/84 برآورد گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه عامل شبکه و پشتیبانی، فرهنگ و سیاست سازمانی بر موفقیت در یادگیری الکترونیکی تأثیر گذار می باشند و نتایج آزمون t نیز نشان داد که وضعیت متغیرهای فرهنگ، سیاست سازمانی و شبکه و پشتیبانی در واحد دانشگاهی مورد مطالعه کمتر از حد متوسط است.
نقش شکاف بین اهمیت اهداف و آرزوها و شانس دست یابی به آن ها در شادکامی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دغدغه ها، آرزوها و شکاف بین اهمیت اهداف و آرزوها و شانس دستیابی به آن ها در شادکامی است.این پژوهش به روش توصیفی طراحی و انجام شد. نمونه شامل 210 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بودند. پرسش نامه اهداف و آرزوها و پرسش نامه شادکامی آکسفورد توسط دانشجویان تکمیل شد. پایایی و روایی سازه پرسش نامه شادکامی آکسفورد قبلا در ایران احراز شده استپایایی و روایی سازه پرسش نامه اهداف و آرزوها نیزتوسط پژوهش گراناحراز شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بجز همبستگی بین شکاف اهمیت معنویت با شانس دستیابی به آن با شادکامی، شکاف اهمیت اهداف و آرزوها و شانس دستیابی به آن هادر سایر مولفه ها با شادکامی رابطه منفیمعنی داری دارندو نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 15 درصد واریانس متغیر شادکامی از طریق شکاف بین اهمیت اهداف و شانس دستیابی به آن ها قابل تبیین است و این مقدار به لحاظ آماری معنی دار است.نتایج آزمون چند متغیری نشان داد بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ شکاف بین اهمیت اهداف و آرزوها و شانس دستیابی به آن ها در خرده هدف های لذت و موفقیت مالی تفاوت معنی داری وجود دارد؛ اما در بقیه خرده هدف ها تفاوت معنی دار نیست. نتایج آزمون t نشان داد که دانشجویان دختر و پسر در شادکامی با هم تفاوت معنی داری ندارند