فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط هوش هیجانی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر دبیرستانی تیز هوش و عادی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1388-89 می باشد. این تحقیق از نظر روش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر تیز هوش و عادی پایه دوم و سوم متوسطه رشته های علوم تجربی و ریاضی فیزیک (شاخه نظری) دبیرستانهای دولتی شهرستان خوی به تعداد 1982 نفر است که از این تعداد 1774 نفر دانش آموز عادی و 118 نفر دانش آموز تیز هوش می باشند تعداد نمونه آماری مطالعه حاضر با استفاده از فرمول کوکران به ترتیب 268 نفر و 51 نفر می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو پرسشنامه هوش هیجانی (شرینگ) و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان (جرج هربرت) است.نتایج مطالعه نشانگر ان بود که بین هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان تیزهوش و عادی رابطه معنی داری وجود ندارد اما میانگین نمرات هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان تیز هوش بطور معنی داری بیشتر از دانش آموزان عادی است.
صوت درمانی در درمان کودکان درخودمانده
حوزههای تخصصی:
درخودماندگی1 نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می شود. علت اصلی اختلال ناشناخته است و وضعیت اقتصادی،اجتماعی، سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز آن ندارد.
گفته می شود که برخی از علائم بیماری درخودماندگی نظیر اختلال توجه و نیز حساسیت بیش از حد و یا کمتر از حد در افراد درخودمانده به دلیل وجود اختلال در دستگاه شنوایی آنها و وجود اختلالات پردازش مرکزی شنوایی است (انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان ایران).
ممکن است که فقدان درک معانی گفتار در فرد درخودمانده از سوی دیگران به گونه ای تعبیر شود که او نمی خواهد به حرف دیگران گوش دهد و از آنها اطاعت کند .در حالی که او اصلا""قادر به فهم مطالب گفته شده نیست.
اریک کارچسن2 در سال (1978) در دانشگاه کالیفرنیا با استفاده از فناوری امواج مغزی p300 متوجه ضایعات بارزی در پردازش شنیداری افراد درخودمانده شد.
امواج p300 مرتبط با پردازش های شناختی و درکی بوده و از آنها به عنوان شاهدی بر بازیابی حافظه ی بلند مدت یاد می شود.
پژوهش های نمونه برداری از مغز که توسط کامپر و بامن (1994) انجام شده ، نشانگر این مطلب است که منطقه ی هیپوکامپ در دستگاه لیمبیک افراد درخود مانده ،از لحاظ عصب شناختی ناکامل و نارس می باشد. منطقه ی هیپوکامپ مسئول دروندادهای حسی و نیز یادگیری و حافظه می باشد .در افراد درخودمانده ممکن است پس از پردازش اطلاعات شنیداری در هیپوکامپ ، این اطلاعات به درستی وارد حافظه ی بلند مدت نشود.
در اغلب اوقات از درخودماندگی به عنوان یک مشکل ارتباطی – اجتماعی یاد می شود و همانطور که می دانیم پردازش اطلاعات شنیداری نقش محوری و مهم در ارتباطات اجتماعی دارد.هر چه کودک درخودمانده بتواند اطلاعات شنیداری را بهتر پردازش نماید ،خیلی بهتر می تواند محیط اطراف خود را از لحاظ اجتماعی و علمی درک نماید و هر چه شناخت ما از کودک درخودمانده بیشتر باشد بهتر می توانیم راهکارهای مناسب برای ایجاد رفتارهای مطلوب را در این کودکان شناسایی نماییم.
از این رو، روش های مختلفی از صوت درمانی طراحی گشته اند تاموجب بهبود عملکرد شنوایی افراد درخودمانده شوند. از آن جمله: تکنیک آموزش یکپارچگی شنوایی3 که توسط گای برارد طراحی شد را می توان نام برد.
ارتباط مداخله های زودهنگام با موفقیت تحصیلی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
کمک به کودکِ دارای شکاف کام در کلاس درس
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده نکات کلیدی و مفید آموزشی برای آموزگاران این گروه از دانش آموزان یادآوری شود. مشکل دانش آموز ابعاد بسیار گسترده و مختلفی می تواند داشته باشد: مشکل کام، کام و لب، وضعیت خاص لایه های سقف دهان، شکاف بزاقی زیرمخاطی یا یک طرفه و دو طرفه بودن شکاف لب و کام و غیره. میزان و حد ترمیم با جراحی، ضرورت پی گیری کار جراحی، علائم آسیب شنوایی و کارهای دندان پزشکی یک بعد کمک می باشد و مشکل و شناختِ روابط اجتماعی، رفتار افراد عادی با این گونه کودکان، علت غیبت و سرخوردگی آنان و کمک به بهبود نحوه ی برخورد و رفتار متقابل ، لزوم پرهیز معلمان از موضع گیری های تعصب آمیز (که گاه ناخود آگاه است) بعد دیگری است که آگاهی وسیع و دقیق معلم را برای بهترین نوع برخورد و کمک به این دانش آموزان ایجاب می کند .
مقایسه مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی در کودکان با و بدون مشکلات حرکتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش بهمنظور مقایسه مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی در کودکان با و بدون مشکلات حرکتی انجام گرفت. روش بررسی: در این تحقیق مقایسهای هفده کودک با مشکلات حرکتی و بیست و پنج کودک بدون مشکلات حرکتی که مهارتهای حرکتی آنان بر اساس مقیاس رشد حرکتی لینکلن- اوزرتسکی سنجیده شده بود، بهطور تصادفی انتخاب و وضعیت رفتاری و تحصیلی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. از فرم والد چک لیست رفتاری کودک برای ارزیابی مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان استفاده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تیمستقل تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد کودکان دچار مشکلات حرکتی در مقایسه با کودکان بدون مشکلات حرکتی پیشرفت تحصیلی ضعیف تری دارند (001/0> p). همچنین نتایج نشان داد که کودکان دارای مشکلات حرکتی، مشکلات کلی، درونی، بیرونی و اجتماعی، شکایات جسمانی، عدم توجه و گوشهگیری بیشتری نسبت به کودکان بدون مشکلات حرکتی دارند (۰/۰۰۱>p)، ولی بین دو گروه از نظر اضطراب/ افسردگی، مشکلات تفکر و جنسیت و رفتار بزهکارانه و پرخانشگرانه اختلاف معناداری وجود ندارد (۰/۰۵
مقایسه درک ترکیبات استعاری بین دانش آموزان آسیب دیده شنوایی با دانش آموزان شنوا در مقطع راهنمایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: آسیب شنوایی شایع ترین نقص هنگام تولد است. بسیاری معتقدند افراد آسیب دیده شنوایی از مشکلات زبانی از جمله درک استعاره ها رنج می برند. هدف مطالعه حاضر مقایسه درک ترکیبات استعاری دانش آموزان شنوا با دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شدید مقطع راهنمایی می باشد. روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقایسهای 50 دانش آموز شنوا و 25 دانش آموز آسیب دیده شنوایی به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان مدارس عادی و مدارس استثنایی ویژه ناشنوایان مقطع راهنمایی انتخاب شدند. برای انجام آزمون، از دو تکلیف محقق ساخته استفاده و در ابتدا روایی محتوایی و سپس با استفاده از روش آزمون- باز آزمون، پایایی تکلیف درک واژگان غیر استعاری و تکلیف درک ترکیبات استعاری ارزیابی شد. سپس تکلیف درک واژگان غیر استعاری اجرا و چنانچه آزمودنی به بیش از 75 درصد کلمات پاسخ صحیح داده و بقیه معیارهای انتخاب نمونه را دارا بود، تکلیف درک ترکیبات استعاری اجرا می شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بین نمره درک ترکیبات استعاری دانش آموزان شنوا و آسیب دیده شنوایی تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). بیشترین تعداد پاسخهای غلط دانش آموزان آسیب دیده شنوایی از نوع لفظی بود. در هیچ یک از دو گروه، میانگین پاسخهای صحیح در سه پایه تحصیلی اختلاف معناداری نداشت. نتیجهگیری: دانش آموزان آسیب دیده شنوایی در درک ترکیبات استعاری در طول 3 پایه تحصیلی رشدی نداشته و پاسخ های غلط ایشان به آزمون، حاکی از فهم لفظی ایشان از ترکیبات استعاری است. تفاوت قابل ملاحظه دانش آموزان شنوا و آسیب دیده شنوایی در درک ترکیبات استعاری نشان دهنده نیاز ویژه آنها به آموزش در این زمینه می باشد.
تأثیر آموزش براساس مدل «پرسید- پروسید» بر آگاهی، نگرش و رفتار بیماران مصروع(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش بر اساس چارچوب مدل ""پرسید- پروسید"" بر آگاهی، نگرش و رفتار بیماران مصروع انجام گرفت.
روش: در این پژوهش نیمهتجربی، 64 بیمار مبتلا به صرع بزرگ بر اساس معیارهای ورود به مطالعه و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. مداخله آموزشی بر اساس الگوی ""پرسید- پروسید"" بهعنوان چارچوب برنامهریزی برای آموزش بیماران در گروه آزمون صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محققساخته شامل سئوالاتی در زمینه مشخصات جمعیتی- بهداشتی بیماران و شاخصهای الگوی ""پرسید- پروسید"" بود. اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه طی مصاحبه ساختاریافته با نمونههای منتخب در دو نوبت قبل از مداخله آموزشی و دو ماه بعد از آن جمعآوری شد.
یافتهها : پس از مداخله، در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد میانگین نمرات عوامل مستعدکننده شامل آگاهی و نگرش و نیز نمرات عوامل تقویتکننده و نمرات رفتارها افزایش معنیداری داشت (05/0>p)، اما بین میانگین نمرات عوامل قادرکننده در گروه آزمون و شاهد بعد از مداخله تفاوت معنیداری وجود نداشت (05/0p). در گروه شاهد نیز میانگین نمرات شاخصهای آگاهی، نگرش و عوامل قادرکننده قبل و بعد از مداخله تفاوت معنیداری داشت.
نتیجهگیری: آموزش بر اساس چارچوب مدل ""پرسید- پروسید"" در افزایش آگاهی، نگرش، عوامل تقویتکننده و نیز رفتارهای مقابلهای مثبت در بیماران مصروع مؤثر است."
بررسی ویژگی های زیستی ، روانی و اجتماعی والدین دارای بیش از یک فرزند استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقایسه تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر عادی و استثنایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش انجام شده بررسی مقایسه ای تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر استثنایی و عادی بود.
مواد و روش ها: نمونه گیری در این پژوهش از مادران دانش آموزان پسر عادی (386 نفر) و استثنایی (352 نفر) 7 تا 12 سال مدارس شهر قم بود که به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. این تحقیق به روش علّی– مقایسه ای یا پس رویدادی طراحی شد. داده های پژوهش حاضر شامل فرم کوتاه تنیدگی فرزند پروری والدین Abidin بود که با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مادران گروه استثنایی و عادی تفاوت معنیداری از لحاظ میزان تنیدگی فرزند پروری وجود داشت. بررسی اثر گروه در هر یک از خرده مقیاس ها نشان داد که میزان تنیدگی مادران استثنایی در خرده مقیاس های تنیدگی والدین، تعامل نا کارآمد کودک– والدین و ویژگیهای کودک مشکل آفرین بیشتر از مادران عادی است.
نتیجه گیری: مادران کودکان استثنایی نسبت به والدین کودکان عادی، استرس فرزند پروری بیشتری را تجربه میکنند.
هوش و دلبستگی تحلیلی بر خود تنظیم گری عاطفی- رفتاری کودکان تیزهوش، عقب مانده ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی حاضربه بررسی نقش هوش بر خودنظم بخشی عاطفی و رفتاری کودکان می پردازد. برای این منظور رابطه ی هوش با ایمنی دلبستگی، سبک های دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی، آشفته، سرگشته) و مشکلات رفتاری کودکان عقب مانده ی ذهنی خفیف (70-50=IQ)، تیزهوش (140-125=IQ) و عادی (110-95=IQ) بررسی گردید. هم چنین رابطه ی بین نوع و سبک های دلبستگی با مشکلات رفتاری در سه گروه فوق الذکر کودکان بررسی گردید. آزمودنی های این پژوهش شامل 91 کودک عقب مانده ی ذهنی خفیف، تیز هوش و عادی شش و هفت ساله (از هـر دو جنس) شـهر تبریز بودند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون های اضطراب جدایی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ ، آزمون هوشی ریون پیشرونده و پرسشنامه محقق ساخته جمعیت شناختی بود. برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون LSD، آزمون t و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی فقط در زیرمقیاس خود اتکائی آزمون اضطراب جدایی از دو گروه دیگر پایین تر بوده و تفاوت معنی داری با آنها دارند. یافته ی مهم دیگر آشکار ساخت که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر ناایمنی دلبستگی قرار دارند. بین توزیع پراکندگی کودکان عقب مانده ی ذهنی در چهار سبک دلبستگی در مقایسه با توزیع پراکندگی کودکان عادی تفاوت معنی دار بود. در حالی که این تفاوت در بین کودکان عادی و تیزهوش مشاهده نشد. هم چنین یافته دیگر نشان داد که کودکان عقب مانده ی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر مشکلات رفتاری هستند. بالاترین میزان مشکلات رفتاری در دو سبک اجتنابی و دوسوگرا و در دو گروه عادی و تیزهوش مشاهده شد. در حالی که بین سبک های چهارگانه ی دلبستگی کودکان عقب مانده از لحاظ مشکلات رفتاری تفاوت معنی دار وجود نداشت
مقایسه برخی تواناییهای کاربرد شناختی کودکان فارسی زبان کمشنوای شدید 4 تا 6 ساله با همسالان شنوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: کاربردشناسی زبان عبارت از مطالعه کنشهای گفتاری و جنبه های اجتماعی تعاملات ارتباطی در بافت زبان است. کودکان کمشنوا، به دلیل محروم بودن از حس شنوایی که نقش مهمی در رشد مهارتهای زبانی دارد، در تمام سطوح زبان و از جمله کاربردشناسی با مشکلاتی مواجهند. هدف از این پژوهش، مقایسه برخی تواناییهای کاربردشناختی شامل پیگیری موضوع، نوبتگیری و اصلاح مکالمه در کودکان فارسی زبان کمشنوای شدید 4 تا 6 ساله با همسالان شنوا میباشد. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی مورد-شاهدی، 21 کودک شنوا به روش تصادفی ساده از مهدکودکهای عادی و 21 کودک کمشنوای شدید به روش نمونه گیری دردسترس از مراکز توانبخشی و کلینیکهای گفتاردرمانی تهران و کرج انتخاب شده و مهارتهای کاربردشناسی آنها با استفاده از تکالیف محققساخته در خصوص پیگیری موضوع، نوبتگیری و اصلاح مکالمه مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوایی تکالیف، توسط یک زبان شناس و دو آسیب شناس گفتار و زبان و پایایی تمامی آنها به روش آزمون- بازآزمون و ضریب همبستگی 70/0 تا 95/0 مورد تأیید قرار گرفت. لازم بهذکر است ابتدا خرده آزمونهای هوش غیرکلامی از آزمودنیها به عمل آمد و در صورتی که نمره هوش آزمودنی در محدوده طبیعی به دست می آمد، تکالیف کاربرد شناختی در اختیار او قرار می گرفت. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای مجذور خی، تی مستقل و مان ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین مدتزمان پیگیری موضوع ، نمرات نوبتگیری(00۱/0>P)، اصلاح مکالمه از نوع پاسخ به درخواست برای رفع ابهام (003/0=P) و اصلاح مکالمه از نوع درخواست برای رفع ابهام (002/0=P) بین دو گروه کمشنوا و شنوا اختلاف معناداری داشت. نتیجهگیری: کودکان کمشنوا در بهکارگیری مهارتهای کاربردشناسی ضعیفتر از کودکان شنوا عمل میکنند.
مقایسه عملکرد تحصیلی و رفتاری دانش آموزان پسر کم شنوای مدارس استثنایی و تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه وضعیت پیشرفت تحصیلی و رفتاری دانش آموزان پسر کم شنوای مدارس استثنایی و مدارس تلفیقی استان قم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق 151 نفر از والدین و معلمان دانش آموز پسر کم شنوای مدارس استثنایی و تلفیقی استان قم بود. با توجه اهداف تحقیق 120 نفر به طور تصادفی و در دسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه ارزیابی و رفتاری راتر و آزمون ماتریس پیش رونده بود. پرسشنامه آزمون ماتریس پیش رونده به منظور تعیین بهره هوشی دانش آموزان و پرسشنامه های دموگرافیک و ارزیابی رفتار راتر A و B به ترتیب به منظور تعیین میزان پیشرفت تحصیلی و نحوه رفتار دانش آموزان در بین معلمین و والدین دانش آموزان توزیع شد تا اطلاعات مورد نیاز از این طریق به دست آید. اطلاعات جمع آوری شده با بهره گیری از روشهای آماری همبستگی و T استودنت تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق مبین این است که بین نمرات دانش آموزان استثنایی و تلفیقی در حد از نظر آماری تفاوت معناداری وجود ندارد. اما میزان افسردگی و رفتار ضداجتماعی آنها در حد تفاوت آماری معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: دانش آموزانی که در مدارس استثنایی مشغول به تحصیل بودند، در مقایسه با دانش آموزانی که در مدارس تلفیقی تحصیل می کردند، دارای افسردگی کمتر و رفتار ضد اجتماعی بیشتر هستند.
اثربخشی دوره آموزش حین خدمت بر نگرش آموزگاران مدارس عادی نسبت به آموزش فراگیر دانش آموزان آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی دوره آموزش حین خدمت فراگیر بر نگرش آموزگاران مدارس عادی نسبت به آموزش فراگیر دانش آموزان آسیب دیده شنوایی است. روش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که در آن نمونه ای شامل50 نفر (25 نفر آزمایش و 25 نفر گواه) از آموزگاران پذیرای دانش آموزان آسیب دیده شنوایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی بدون انتصاب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه مورد مطالعه قرار گرفتند. در فرایند طرح، گروه آزمایشی تحت آموزش حین خدمت فراگیر قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که نگرش کلی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه به طور چشمگیری تغییر کرده و مثبت تر شده است (01/0>p)؛ به دیگر سخن، برگزاری دوره آموزشی حین خدمت سبب مثبت تر شدن کل نگرش آموزگاران شده است. همچنین تحلیل یافته ها نشان دادند که نگرش گروه آزمایشی در حیطه های باور به فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی خود، تامین پشتیبانیهای لازم، روابط دانش آموزان عادی و آسیب دیده شنوایی و نتایج حاصل از فراگیرسازی نسبت به گروه گواه به طور چشمگیری مثبت تر شده و در حیطه جو یادگیری در کلاس و مدرسه فراگیر تفاوت قابل توجهی نداشته است (01/0>p).
نتیجه گیری: برگزاری دوره آموزشی حین خدمت فراگیر احتمالاً می تواند نگرش کلی و نگرش در حیطه های باور به فلسفه فراگیرسازی، احساس شایستگی خود، تامین پشتیبانیهای لازم، روابط دانش آموزان عادی و آسیب دیده شنوایی و نتایج حاصل از فراگیرسازی آموزگاران پذیرای دانش آموزان آسیب دیده شنوایی را نسبت به فراگیرسازی مدارس برای این دانش آموزان مثبت تر کند. اما در حیطه نگرش به جو یادگیری در کلاس و مدرسه فراگیر، تغییری ایجاد نمی کند.