فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۵۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات تحصیلی و به ویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگی های نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ناتوانی یادگیری در ریاضیات و مقایسه آنان با کودکان عادی و با کودکان دارای انواع دیگر ناتوانی های یادگیری بود. روش: برای این منظور، چهار گروه کودکان (یک گروه دانش آموزان عادی و سه گروه از مبتلایان به ناتوانی یادگیری ریاضیات، خواندن و نوشتن) از کودکان ارجاع شده به مرکز آموزش کودکان دارای مشکلات ویژه یادگیری به روش هدفمند انتخاب گردید. نرم افزار آزمون WCST بر روی گروه های نمونه اجرا گردید و نتایج با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان دارای اختلال ریاضی و عادی در انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، و کوشش الگوی اول، تفاوت معناداری داشتند. همچنین کودکان دارای ناتوانی ویژه در ریاضیات به همان اندازه کودکان دارای ناتوانی در خواندن در کارکردهای اجرایی بدکارکردی داشتند ولی این دو گروه در مقایسه با کودکان دارای ناتوانی در نوشتن بدکارکردی بیشتری نشان دادند. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نیمرخ کارکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به یادگیری از نوع ریاضیات و ناتوانی های یادگیری نوشتن و عادی متفاوت، ولی با مبتلایان به ناتوان در خواندن مشابه است.
نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای می گذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روان شناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد می تواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی صورت گرفت. روش: در این مطالعه که از نوع توصیفی - همبستگی بود، تعداد 150 مرد دارای سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری هدفمند و اعمال ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد تا فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ (YSQ-SF)، مقیاس سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری (BAS/BIS) و پرسشنامه سنجش ولع مصرف هروئین (HCQ-45) را تکمیل کنند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سیستم مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف در سطح 05/0>p به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند. همچنین روان سازه های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در سطح 01/0>p رابطه مثبت معنادار داشتند. نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی در این پژوهش تأیید نشد. نتیجه گیری: سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده یکی از عوامل پیش بینی کننده ولع مصرف مواد افیونی است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برنامه های مداخله ای و پیشگیری از عود بهتر است با در نظر گرفتن سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده طراحی گردند.
هیجانات اجتماعی و شناخت: تأثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری فضایی حافظه کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
43 - 56
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتباط بین شناخت و هیجان همواره برای محققان جالب و مورد توجه بوده است. علیرغم اینکه هریک حوزه ای جداگانه محسوب می شوند؛ ولی با یکدیگر در تعامل اند. هدف پژوهش حاضر تاثیر هیجانات شرم و گناه بر حلقه واج شناختی و لوح دیداری _ فضایی حافظه کاری بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون بود. تعداد 60 دانشجو به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و برای گردآوری داده ها از آزمون وکسلر بزرگسالان (آزمون فراخنای ارقام) و بلوک های کرسی استفاده شد. یافته ها : نتایج مربوط به تحلیل کوواریانس نشان داد که هیجانات شرم و گناه به طور معناداری حلقه واج شناختی و لوح دیداری- فضایی حافظه کاری را تحت تأثیر قرار می دهد. نتیجه گیری: هیجانات شرم و گناه می تواند بر کارایی حافظه کاری اثر منفی بگذارد.
تأثیر چرخه های جنسی زنان بر کارکردهای اجرایی و بازشناسی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
73 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، تعیین تاثیر چرخه های جنسی زنان بر کارکردهای اجرایی و بازشناسی هیجانی بود.روش:پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است که یک گروه از زنان را در سه مرحله جنسی (خونریزی، فولیکولار، و لوتئال) مورد مطالعه قرار داده است. نمونه پژوهش، شامل 30 زن داوطلبِ سالم 20 الی 40 ساله از شهر اصفهان بودند که بصورت در دسترس، و با توجه به معیارهای ورود به پژوهش، از شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل نرم افزار آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، نرم افزار آزمون استروپ، نرم افزار آزمون ان بک، و مقیاس بازشناسی هیجان چهره مونتانیا و همکاران (2007) بود. یافته ها: طبق نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر، تفاوتی در کارکردهای اجرایی و بازشناسی هیجان چهره ای در چرخه های مختلف جنسی در زنان ایرانیِ سالم 20 تا 40 ساله، مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، یافته های اخیر با تکنولوژی های مغزنگاری نشان داده اند که سطح هورمون ها در مغز، هم ساختار و هم عملکرد مغز را تحت تاثیر قرار می دهند، بررسی های بیشتر با ابزار های دقیق تر برای تعیین اثرات هورمون ها بر کارکردهای شناختی و اجرایی و پردازش چهره ای، لازم است. زیرا، به نظر می رسد این تفاوت ها چنان ظریف هستند که ابزارهایی مانند ئآزمون های استفاده شده در این پژوهش، قادر به تشخیص آن نبودند.
اثربخشی توان بخشی شناختی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
93 - 110
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله اثربخش در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه در پزوهش ها مطرح است. هدف پژوهش حاضر بررسی نظام مند پژوهش های انجام شده است. روش: به این منظور تمامی مقالات چاپ شده در بازه زمانی سال 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان انگلیسی، پایگاه های داده Google scholar، Science Direct، Scopus، Academia، Database Cochrane، Research Gate و پایگاه های زیستی پزشکی شامل، PubMed، Medline،Psych Info ، و پایگاه های توان بخشی شامل PEDRO، OTseeker، Rehab data و برای یافتن مطالعات مرتبط به زبان فارسی، پایگاه های Google scholar (Persian)، SID، Magiran، IranDoc، MedLib، NoorMags، IranMedex ، با کلید واژه های انگلیسی و فارسی جستجو شد. یافته ها: 930 مقاله چاپ شده به زبان انگلیسی و فارسی بازیابی شد که در نهایت 12 مقاله مرتبط مورد بررسی قرار گرفت. بیشتر پژوهش ها بر طیف محدودی از کارکردهای شناختی تمرکز داشتند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر ارتقای کارکردهای شناختی (حافظه، عملکرد اجرایی و توجه) در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بعد از توان بخشی شناختی است. بر طیق نتایج مطالعات می توان بیان نمود که توان بخشی شناختی به عنوان یک مداخله می تواند در کنار سایر مداخلات درمانی در ارتقای کارکردهای شناختی مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه موثر است. کلید واژه ها: شناخت، توان بخشی شناختی، کارکردهای شناختی، اختلال استرس پس از سانحه، مرور نظام مند
اثر بخشی ترکیبی توانبخشی شناختی رایانه یار و tDCS قشر پره فرونتال بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
71 - 92
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر، به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل- شم، با هدف بررسی تاثیر توانبخشی شناختی رایانه یار، همزمان با تحریک قشر پره فرونتال بر کارکردهای اجرایی و حافظه کاری در نوجوانان مبتلا به دیابت، انجام گرفت. روش: 20 نوجوان 15 تا 18 ساله مبتلا به دیابت از انجمن دیابت شهرستان بناب انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و شم قرارگرفتند. کارکردهای اجرایی و حافظه کاری هردو گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون از طریق نسخه نرم افزاری آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، و نرم افزار بهسازی حافظه و توجه مورد سنجش قرارگرفتند. برای مداخله، گروه آزمایشی به صورت انفرادی در 10 جلسه 30دقیقه ای(یک روز در میان)، همزمان با تحریک آندی Fp1 و Fp2 با کمک نرم افزار بهسازی حافظه و توجه، مورد توانبخشی شناختی برای حافظه کاری قرار گرفتند اما گروه کنترل- شم فقط 15 ثانیه تحریک واقعی دریافت می کردند، سپس تحریک قطع می شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس، حاکی از بهبود انعطاف پذیری شناختی و حافظه کاری، و کاهش درجامانی در گروه آزمایش بود. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، می توان از توانبخشی شناختیِ حافظه کاری همزمان با تحریک آندی قشر پره فرونتال، به عنوان روشی مؤثر برای بهبود کارکردهای اجرایی و حافظه کاری در مبتلایان به دیابت نوع 1 بهره جست.
مقایسه اثربخشی کاپیتان لاگ و نوروفیدبک بر بازداری پاسخ و اندوزش حافظه فعال در دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش کارکردهای اجرایی در هوش، شخصیت و مهارت های اجتماعی و موفقیت تحصیلی اثبات شده است. از سوی دیگر، کژ کارکردی اجرایی شامل مشکلات حافظه فعال و سو بازداری پاسخ احتمالاً منجر به تکانش گری، بی توجهی، مشکلات رفتاری، مشکلات ارتباطی و عدم سازگاری اجتماعی است. بنابراین پژوهش کنونی باهدف تعین و ارزیابی اثربخشی نوروفیدبک و کاپیتان لاگ بر بازداری پاسخ و اندوزش حافظه فعال انجام گرفته است. روش: این پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل بوده و جامعه آماری همه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی در شهر تهران بوده که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. سپس 90 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه بندی چندمرحله ای پس از غربالگری با معیار شمولت به سه گروه تخصیص یافتند (2 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل). مقیاس حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (1980) و پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (بریف) قبل و بعد از مداخله و در دوره پیگیری تکمیل شدند. دو گروه آزمایشی 20 جلسه مداخله را دریافت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل کوواریانس و SPSS21 برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شدند. یافته ها: نوروفیدبک و کاپیتان لاگ تأثیر معناداری بر اندوزش حافظه فعال و بازداری پاسخ در دانش آموزان داشته است (p<0/05) اما نوروفیدبک از کاپیتان لاگ اثربخش تر بوده است. نتیجه گیری: این مداخلات را می توان برای ارتقای حافظه فعال و بازداری پاسخ جهت افزایش موفقیت تحصیلی دانش آموزان به کاربست.
مقایسه تأثیر تبلیغات برند بر الگوی امواج مغزی مصرف کنندگان علاقمند و غیر علاقمند به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
131 - 142
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر تبلیغات برند بر الگوی امواج مغزی مصرف کنندگان علاقمند و غیرعلاقمند به برند نایک انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 96-95 بودند. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان و پرسشنامه محقق ساخته میزان علاقمندی به برند، دانشجویان علاقمند و غیر علاقمند به برند شناسایی شدند و از این افراد به صورت تصادفی ساده 20 نفر علاقمند و 20 نفر غیر علاقمند به برند انتخاب شد. سپس کلیپ ویدیوئی تبلیغاتی که اصول نورومارکتینگ در آن رعایت شده باشد پخش و همزمان از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده های استخراج شده با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار SPSSنسخه 19 محاسبه گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین افراد علاقمند و غیر علاقمند به برند تبلیغاتی تفاوت معناداری وجود دارد. در فرکانس دلتا، تتا و آلفا بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت (P0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان گفت درک عملکردهای اولیه مغز انسان در بررسی رفتار خرید مصرف کننده با استفاده از دستگاه های الکتروفیزیولوژیک امکان پذیر است.
اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
85 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه صورت گرفته است.روش:این پژوهش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی96-95 بود.نمونه گیری به صورت داوطلبانه انجام شد،به این ترتیب که از بین مدارس مقطع متوسطه منطقه 2 تهران 3 مدرسه به شکل تصادفی انتخاب شد در مرحله بعد فراخوانی در تابلوی اعلانات این مدارس نصب شد. سپس از داوطلبان دعوت به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سلامت عمومی روانی (SCL-25) و آزمون دقت تولز – پیرون بود.ابتدا پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون اجرا شد سپس مداخله تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS) برای گروه آزمایش انجام شد.در پایان دوره شرکت کنندگان با استفاده از آزمون دقت تولز – پیرون مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند که داده های پس آزمون را تشکیل داد. به منظور بررسی تفاوت پاسخ ها قبل و بعد از تحریک الکتریکی و تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها:نتایج تحقیق پس از مداخله نشان داد بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر توجه دیداری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت تحریک فراجمجمه ای مغز با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی(TDCS)در بر بهبود توجه دیداری در دانش آموزان مقطع متوسطه موثر است.
اثربخشی برنامه توانمندسازی عصب روان شناختی دانش آموزان کاشت حلزونی(NEPSCI) بر مشکلات حافظه فعال دانش آموزان ناشنوای کاشت حلزون شده: طرح تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
27 - 40
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کاشت حلزون شنوایی نتایج مثبتی را برای کودکان ناشنوا به ارمغان می آورد، اما تجربه ناشنوایی اولیه موجب محدودیت های مختلفی می شود که یکی از آن ها، مشکلات حافظه فعال است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه توانمندسازی عصب روان شناختی دانش آموزان کاشت حلزونی(NEPSCI) و ارزیابی اثربخشی آن بر مشکلات حافظه فعال دانش آموزان ناشنوای کاشت حلزون شده انجام گرفت. روش : این پژوهش از نوع تک آزمودنی با طرح A-B بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان کاشت حلزون شده شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1397 بود. از این جامعه 3 دانش آموز به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.ابزار پژوهش چهارمین نسخه مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان(WISC–IV) و مقیاس درجه بندی حافظه کاری(WMRS) بود. بر این اساس طی 5 هفته متوالی آزمودنی ها مورد مشاهده قرار گرفتند(موقعیت خط پایه)، سپس طی هشت هفته مداخله اجرا شد و بعد از آن نیز در طی سه هفته، پایداری تغییرات در مرحله پیگیری مشاهده شد. داده ها از طریق تحلیل دیداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: طی تحلیل دیداری نمودار داده ها، مداخله در هر سه آزمودنی اثربخش بود. درصد غیرهمپوشی داده ها(PND) در دو موقعیت خط پایه و مداخله برای هر سه شرکت کننده به ترتیب 5/87%، 75% و 100% بود. این اثربخشی در موقعیت پیگیری نیز همچنان قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: برنامه توانمندسازی عصب روان شناختی دانش آموزان کاشت حلزونی(NEPSCI)، روشی مناسب جهت کاهش مشکلات حافظه فعال آنان است و می توان از این روش، در مراکز آموزشی و درمانی استفاده کرد.
مقایسه مؤلفه های ERP در افراد ماهر و غیرماهر در بازی های کامپیوتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازی های کامپیوتری با توجه به گسترش و محبوبیتی که دارند امروزه به یکی از موضوعات مورد علاقه پژوهشگرانی در زمینه مغز و عملکرد آن تحقیق می کنند بدل شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مهارت در پاسخ به بازی های کامپیوتری صورت گرفته و دو شبکه توجه قدامی و خلفی را مورد بررسی قرار می دهد. روش: پژوهش حاضر به شیوه شبه آزمایشی است و دو گروه از افراد ماهر و غیرماهر در بازی های کامپیوتری در آن شرکت دارند. افراد حاضر در هر دو گروه در حین ثبت EEG به تکلیف در خصوص بازی های مورد بررسی پاسخ دادند. مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش مؤلفه P1 در شبکه خلفی توجه و ناحیه پس سری و مؤلفه PP2 در شبکه توجه قدامی و ناحیه پیش پیشانی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد دو گروه ماهر و غیرماهر در پاسخ به بازی های کامپیوتری متفاوت هستند و گروه غیرماهر فعالیت بیشتری در مواجه با محرک از خود نشان دادند. در حالی که گروه ماهر عملکر بهتری داشتند و از هر دو شبکه توجه به طور همزمان استفاده می کردند. همچنین نتایج نشان داد دو شبکه توجه قدامی و خلفی در مواجه با محرک ها متفاوت عمل می کنند و شبکه قدامی فعالیت بیشتری در توجه متمرکز سوگرانه دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت بازی های کامپیوتری با فعالیت کمتر و عملکرد بهتر اما غیر تخصصی در مغز همراه است و این تفاوت در شبکه توجه قدامی به خوبی قابل مشاهده است.
مقایسه تأثیر تعداد محرک-پاسخ و ناهمزمانی آغاز دو محرک بر دوره بی پاسخی روانشناختی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
103 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از موضوعاتی که در بسیاری از مهارت های ورزشی اهمیت فراوانی دارد دوره بی پاسخی روانشناختی است که تاخیر در پاسخ به محرک هایی است که با فاصله کوتاهی از هم ارائه می شوند. هدف این پژوهش مقایسه تأثیر تعداد محرک-پاسخ و فاصله بین دو محرک بر دوره بی پاسخی روانشناختی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار است. روش شناسی: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و در حوزه پژوهش های بنیادی-کاربردی است. تعداد 15 نفر از دانشجویان پسر ورزشکار و ۱۵ نفر غیرورزشکار دانشگاه (سن 08/1±25/22 سال) به صورت نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل دستگاه سنجش زمان واکنش های متوالی، لپ تاپ msi ساخت کشور چین و پرسشنامه دست برتری آنت بود. از همه شرکت کنندگان آزمون تکلیف دوره بی پاسخی روانشناختی شامل چهار تعداد محرک-پاسخ مختلف (یک، دو، چهار و هشت) برای محرک اول و دوم و چهار فاصله زمانی (100، 200، 400 و 600 هزارم ثانیه) بین دو محرک بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک راهه 4×4×۲ با اندازه گیری مکرر همراه با آزمون پیگردی بنفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در فواصل زمانی بیشتر و در تعداد محرک- پاسخ های کمتر، دوره بی پاسخی روانشناختی کوتاه تری داشته اند. همچنین در تعداد محرک-پاسخ هشت انتخابی تفاوت معناداری بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد در تعداد محرک-پاسخ های بیشتر، بر طبق نظریه تک کانالی ولفورد، به دلیل اینکه کانال دیرتر خالی می شود، دوره بی پاسخی روانشناختی طولانی تری رخ می دهد. ورزشکاران بدلیل تجربه چالش های بیشتر در ورزش و آمادگی سیستم عصب- عضلانی، در تکالیف واکنشی دشوارتر بهتر از غیرورزشکاران عمل می کنند.
اثربخشی الگوی بالینی خلاقیت درمانی بر ارتقای کارکردهای اجرائی و کاهش افسردگی بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال چهارم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۵)
20 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی الگوی بالینی خلاقیت درمانی بر ارتقای کارکرد اجرائی و کاهش افسردگی بیماران افسرده انجام شد. روش : روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود و مطالعه در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری اجرا گردید. جامعه آماری شامل بیماران افسرده ای بود که در سال 1394 به یکی از مراکز روان پزشکی شهر تهران مراجعه و دارای پرونده بودند. 30 زن و 20 مرد مبتلا به افسردگی به صورت تصادفی از بین جامعه آماری انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، فرم B (تصویری) آزمون خلاقیت تورنس، آزمون N-Back و آزمون استروپ بود. برنامه مداخله ای شامل یک دوره آموزشی 20ساعته خلاقیت درمانی بود که به صورت 10 جلسه 2 ساعته در طی 4 هفته برگزار شد. یافته ها : تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کارکردهای اجرایی و نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود داشته و اثربخشی آموزش الگوی بالینی خلاقیت درمانی برای گروه آزمایش در طول زمان پایدار ماند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان داد که آموزش الگوی بالینی خلاقیت درمانی می تواند موجب ارتقای کارکردهای اجرایی و کاهش افسردگی در زنان و مردان افسرده شود.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال سوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
71 - 90
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر اثربخشی آموزش نوروفیدبک در بهبود کارکردهای اجرایی توجه و انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان ورزشکار بود. روش: بدین منظور 40 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه اول به عنوان گروه آزمایش، 16 جلسه آموزش نوروفیدبک (2 جلسه در هفته) دریافت کردند و گروه دوم (گواه) هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون رایانه ای توجه استروپ پیچیده و آزمون رایانه ای انعطاف پذیری شناختی ویسکانسین بود. داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کواریانس تک متغیری و چند متغیری و با استفاده از نرم افزار spss.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش دارای برتری به لحاظ آماری (01/0p
مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، سازگاری هیجانی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت. روش بررسی: در این پژوهش جامعه آماری دربرگیرنده 108 نفر از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر مشهد که در سال تحصیلی 1399-1400در شهر مشهد مشغول به تحصیل بودند. با توجه به جامعه آماری و با توجه به محدودیت های ناشی از شیوع کرونا در این پژوهش از نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. حجم نمونه با توجه به معیارهای ورود و خروج، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی، در سه گروه آزمایش نوروفیدبک، آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه کنترل قرارگرفتند. ابتدا با استفاده از روش های آمارتوصیفی مانند میانگین و انحراف معیار، داده ها توصیف و سپس برای بررسی مقایسه ای اثربخشی نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سازگاری اجتماعی، هیجانی، تحصیلی دانش آموزان(پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ)، با استفاده از روش های آمار استنباطی(تحلیل کواریانس چند متغیره گام به گام) فرضیه ها مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: طبق نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری استفاده از تمرینات نوروفیدبک و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به صورت معناداری باعث افزایش سازگاری هیجانی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان می گردد . با این حال بین اثربخشی روش نوروفیدبک و روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر فاکتورهای سازگاری دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود ندارد.
مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیا و وسواس فکری عملی با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه ی حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بیماران اسکیزوفرنیا و وسواس با افراد عادی بود. روش: پژوهش در قالب یک مطالعه علی مقایسه ای اجرا گردید. نمونه پژوهش شامل 32 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی، 31 بیمار مبتلا به اختلال وسواس بود که به شکل هدفمند از بین بیماران بیمارستان شهید لواسانی و 30 فرد عادی برای مقایسه انتخاب شدند. از آزمون های کامپیوتری استروپ، آزمون ان بک، و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده و سپس داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در بخش توجه انتخابی و در تعداد پاسخ های درست تفاوت سه گروه معنادار بود، به گونه ای که گروه عادی نمرات بالاتری از دو گروه دیگر داشتند و گروه مبتلا به اختلال وسواس نمرات بالاتری از گروه اسکیزوفرنی به دست آوردند. در بخش توجه انتقالی نیز نتایج نشان داد که در طبقات تشکیل شده و تعداد پاسخ های درست، گروه عادی نسبت به دو گروه بیمار و نیز گروه مبتلا به وسواس در مقایسه با گروه اسکیزوفرنی نمرات بالاتری به دست آوردند. این در حالی بود که در زیرمقیاس درجاماندگی، نمره بیماران اسکیزوفرنیا از بیماران وسواسی و افراد عادی بالاتر بود. اما در نتایج مربوط به حافظه ی کاری، تفاوت بین سه گروه معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نقص توجه بالاتر در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و وسواسی نسبت به گروه عادی است. همچنین، افراد اسکیزوفرنیا عملکرد ضعیف تری از بیماران وسواسی در توجه انتخابی و انتقالی داشتند.
اثربخشی پسخوراند عصبی بر بهبود نشانه های مصرف، بهزیستی و حالت روان شناختی مردان مصرف کننده مورفین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
57 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی پسخوراند عصبی بر بهبود نشانه های مصرف، بهزیستی و حالت روان شناختی مردان مصرف کننده مورفین بود. روش: برای انجام این پژوهش40 نفر از مراجعه کنندگان به چهارمرکز مشاوره حومه شهر تهران که طبق ملاک های تشخیصی اختلال مصرف مورفین داشتند(در دو گروه پسخوراندعصبی و کنترل) در دو مرحله پیش و پس آزمون از طریق کیت مورفین، آزمون حالت های مثبت روان شناختی و آزمون بهزیستی روان شناختی ریف مورد سنجش قرارگرفتند. به گروه آزمایش طبق برنامه درمانی30 جلسه 45 دقیقه ای آموزش پسخوراندعصبی داده شد و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از روش توصیفی و روش تحلیل کواریانس توسط نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته ها: سطح معناداری آماری یافته ها زیر 05/0 بود که نشان داد که پسخوراندعصبی باعث کاهش مصرف مورفین و افزایش بهزیستی روان شناختی و اکثر زیرمقیاس های حالت های مثبت روان شناختی در گروه درمان گردید. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها نتیجه گیری شد که استفاده از پسخوراندعصبی در درمان و ارتقای بهزیستی و حالت های مثبت روان شناختی مردان مصرف کننده مورفین موثراست و می توان از روش پسخوراندعصبی در درمان و ارتقای بهزیستی و حالت های مثبت روان شناختی مردان مبتلا به اختلال مصرف مورفین بهره برد.
اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال یادگیری همراه با مشکل تمییز شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
67 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی توان بخشی دوسا بر حافظه فعال شنیداری و حل مسئله کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن دارای مشکل تمییز شنیداری بود. روش: برای این منظور از روش مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه مورد نظر عبارت است از کلیه کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خواندن شهر اصفهان که دارای اشکال در تمییز شنیداری نیز باشند. از این جامعه 30 نفر به طور در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. پس از انجام پیش آزمون در دو گروه، گروه آزمایش طی 10جلسه 60دقیقه ای(هفته ای 2بار) تحت درمان توان بخشی دوسا قرار گرفتند و طی این مدت، گروه گواه در لیست انتظار بودند. سپس هر دو گروه، در پس آزمون و پیگیری مورداندازه گیری قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های حل مسئله هپنر(1982) و حافظه فعال دانیمن و کارپنتر(1980) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمره حل مساله و حافظه کودکان گروه آزمایش بعد از جلسه درمانی افزایش معناداری داشته است. اما برای کودکان گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: روش توان بخشی دوسا بر بهبود حافظه شنیداری و حل مسئله کودکان دارای اختلال همراه با مشکل تمییز شنیداری اثربخش است.
تأثیر هشت هفته بازی های ویدئویی تعاملی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق به منظور بررسی تأثیرهشت هفته بازی های ویدئویی تعاملی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان پسر بود. روش: 30 نفر از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان شادگان به صورت در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. آزمون تعادل ایستا و پویا در مرحله پیش آزمون گرفته شد. پس از برگزاری جلسه آشنایی با دستگاه ایکس باکس، گروه آزمایشی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 30 دقیقه ای، تحت مداخله بازی های حرکتی اسپورت کینتیک قرار گرفتند. در گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. پس از پایان مداخله، پس آزمون مشابه با شرایط پیش آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار SPSS22 و سطح معنی داری، 05/0 ≥p تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در متغیر تعادل ایستا و تعادل پویا بین گروه تجربی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p) که با توجه به مقادیر میانگین ها، گروه تجربی نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشت. نتیجه گیری: به طورکلی می توان اذعان داشت که انجام یک دوره مداخله توسط بازی های ویدئویی تعاملی می تواند موجب بهبود تعادل ایستا و پویا در دانش آموزان متوسطه اول شود؛ بنابراین به معلمان و مربیان ورزشی پیشنهاد می شود که جهت بهبود تعادل ایستا و پویای دانش آموزان مقطع متوسطه اول از این روش استفاده کنند.
اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه فعال بر درک زمان در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی از شایع ترین اختلالات عصب روانشناختی دوران کودکی است. این اختلال کودکان مبتلا را در معرض مشکلات زیادی در حوزه کارکردهای اجرایی از جمله نقص ادراک زمان قرار می دهد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه فعال بر ادراک زمان کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و ازلحاظ روش گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون/ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کودکان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه علم و هنر استان یزد که دارای ویژگی های اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بودند که از بین آنها ۳۰ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ازمایش و گواه قرار گرفتند. آزمون رایانه ای ادراک زمان به عنوان پیش آزمون در مورد همه افراد اجرا شد. افراد گروه آزمایش ۱۰ جلسه، یک بار در هفته و هر جلسه به مدت ۴۵ دقیقه تحت درمان توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه ی فعال قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار باقی ماند. بعد از جلسات درمانیپس ازمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرم افزار23SPSS تحلیل شدند.یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد که توانبخشی شناختی مبتنی بر حافظه ی فعال باعث بهبود عملکرد افراد در برآورد زمان با (p< 0.001)، تولید زمان (p< 0.001) و بازتولید زمان (p< 0.001)، به طور کلی در ادراک زمان شده است. نتیجه گیری:با توجه به نتایج پژوهش حاضر استفاده از این روش درمانی به متخصصان در این زمینه توصیه میشود.