فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۱۷۷ مورد.
رابطه باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، بررسی رابطه باورهای انگیزشی (خودکارآمدی، ارزشگذاری درونی، اضطراب امتحان) و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی، خودتنظیمی) با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اصفهان بود.
روش: در این پژوهش 120 دانش آموز پایه سوم دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای بررسی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی یادگیری (MSLQ) و برای اندازه گیری عملکرد تحصیلی از معدل نمرات سال دوم دانش آموزان استفاده شد.
یافته ها: تحلیل چند متغیری (رگرسیون) نشان داد که خودتنظیمی، خودکارآمدی و اضطراب امتحان، بهترین پیش بینی کنندگان عملکرد تحصیلی می باشند (p>0.05). نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که بین دانش آموزان دختر و پسر در زمینه اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود دارد (P<0.003). نتایج همچنین حاکی از آن بود که در سایر متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری بین دانش آموزان دختر و پسر وجود ندارد.
نتیجه گیری: به نظر محققان شایسته است معلمان و مربیان با فراهم آوردن شرایط مناسب برای رشد خودکارآمدی و کاهش اضطراب امتحان و با آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، به دانش آموزان فرصت بیشتری برای یادگیری بدهند.
انگیزه در آموزش بزرگسالان از تعهد تا عمل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در خصوص پیشرفت های جدید در مورد انگیزه بزرگسالان برای آموزش و تعلیم، تنظیم شده است. مقاله بر پایه پروژه بزرگ تحقیقات تجربی است که بین سال های 1977 تا 1999 در فرانسه اجراء شده است
کتاب اعتماد به نفس
بررسی رابطه بین یادگیری خودتنظیمی و انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر دبیرستانی استان قم
حوزههای تخصصی:
هدف پزوهش حاضر بررسی رابطه بین متغیر یادگیری خودتنظیمی، انگیزه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان بوده است. خودتنظیمی از نظر فراشناختی موجب تلاش ،سازماندهی و انعطاف پذیری بیشتر می شود، بر میزان استرس و اضطراب افراد هنگام فعالیت تأثیر می گذارد رفتار به خاطر نتایج آن حفظ می شود ، تقویت های بیرونی معیارها و اهداف ، عامل انگیزشی برای اعمال و رفتار می شود و میزان انگیزة پیشرفت دانش آموزان را بالا می برد.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان رشته علوم تجربی استان قم در سال تحصیلی 91-1390 حدود 21679 نفر که، شامل 100 واحد آموزشی دبیرستان بوده است. حجم نمونه 194 دانش آموز دختر سال سوم تجربی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین مناطق (1 و 2 و 3 و 4) بود. با توجه به هدف و ماهیت موضوع از روش تحقیق همبستگی استفاده و برای جمع آوری داده ها از آزمون مقیاس خود تنظیمی 14 سوالی بوفارد و برای مقیاس انگیزش پیشرفت تحصیلی مقیاس لیکرت استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام گردید. ضریب همبستگی چندگانه متغیر باقیمانده در تحلیل رگرسیون با متغیر وابسته 283/0 درصد و ضریب تعیین خالص 08/0 درصد می باشد نتیجه اینکه بین پیشرفت تحصیلی و یادگیری خودتنظیمی رابطه مثبت و معنادار(28/0r =) و همچنین بین زیرمقیاس های یادگیری خود تنظیمی (فراشناختی) (22/0r =)، (شناختی) (26/0r =) با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
رابطه بین اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی؛ نقش میانجی درگیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شناخت اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان می تواند به درگیری بیشتر و در نتیجه یادگیری و پیشرفت تحصیلی منجر شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری درگیری تحصیلی در رابطه با اهداف پیشرفت با خودکارآمدی تحصیلی بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش از نوع همبستگی، 360 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشکده های پزشکی، پرستاری، مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی ١٣۹٤ به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های اهداف پیشرفت، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی بود. به منظور بررسی مدل علی اهداف پیشرفت، درگیری تحصیلی و خودکارآمدی از روش توصیفی همبستگی با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS 20 و Amos 22 و روش تحلیل مسیر در چهارچوب مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: دو مولفه رویکرد تسلط و اجتناب تسلط، اثرات معنی داری بر درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی داشتند (05/0p<). هدف رویکرد تسلط به صورت مثبت با درگیری انگیزشی، شناختی و رفتاری رابطه داشت. با افزایش درگیری انگیزشی و شناختی، خودکارآمدی تحصیلی نیز افزایش می یافت. همچنین شاخص های برازش مدل نشان دادند که مدل مورد نظر از برازش خوبی برخوردار بود.
نتیجه گیری: درگیری تحصیلی انگیزشی و شناختی میانجی گری کاملی بین هدف رویکرد تسلط و خودکارآمدی تحصیلی انجام می دهد.
تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر انگیزش تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر انگیزش تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. روش پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه مدارس شهر ایلخچی می باشند که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 52 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (27 نفر) گمارده شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سازگاری تحصیلی و انگیزش تحصیلی بود که تمام آزمودنی ها در مرحله پیش آزمون آن را تکمیل کردند، سپس برنامه آموزش مهارت های ارتباطی برای گروه آزمایش در هشت جلسه اجرا شد و در نهایت، پس آزمون از تمام گروه های گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر انگیزش تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه تأثیر دارد. در واقع آموزش مهارت های ارتباطی باعث افزایش انگیزش درونی، انگیزش بیرونی و سازگاری تحصیلی شده و میزان بی انگیزشی را در دانش آموزان کاهش می دهد.
بررسی رابطه برخی از شاخص های طبقه اجتماعی با پیشرفت تحصیلی در گروهی از دانش آموزان سال اول دبیرستان
بررسی عوامل موثر بر تجربه پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش پیمایشی عامل های تبیین کننده تجربه پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد و عامل های اثرگذار بر آن را مورد بررسی قرار داده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای است که بر مبنای پرسشنامه PREQ طراحی و هنجارسازی شده است. جامعه آماری این پژوهش آن دسته از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد می باشند که در دوره زمانی مورد مطالعه، طرح مقدماتی پایان نامه (پروپوزال) آنها در شورای آموزشی دانشکده به تصویب رسیده است و یا از پایان نامه خود دفاع کرده اند. نمونه مورد بررسی بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعیین گردید. یافته های پژوهش نشـان داد که: بین تمـــام عامل های تبیین کننده تجربه پژوهشی رابطه معناداری وجود دارد. رضایت کلی دانشــجویان از عامل های هفت گانه تبیین کننده تجربه پژوهشی، متفاوت است. متغیرهایی مانند جنسیت، مقطع تحصیلی، حوزه آموزشی، میزان فعالیت علمی و مرحله انجام پژوهش بر میزان رضایت دانشجویان از عامل های تبیین کننده تجربه پژوهشی اثرگذار است. یافته های پژوهش نشان داد که به طور کلی، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد از عامل های مختلف تبیین کننده تجربه پژوهشی رضایـت نسبی دارند.
مقایسه مقبولیت راهبردهای افزایش انگیزش پیشرفت نزد معلمان و دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر یافته های دو مطالعه گزارش شده است .در مطالعه 1 مقبولیت شش راهبرد افزایش انگیزه پیشرفت (تعیین هدف‘یادگیری مشارکتی‘یادگیری درحد تسلط‘جهت گیری تبحری‘پیشنهادهای مربوط به تکلیف و حق انتخاب)دانش آموزان و تناسب آنها با سه سطح از پیشرفت تحصیلی (پایین‘متوسط و بالا)نزد معلمان سه مقطع تحصیلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.درهر سه پایه تحصیلی جهت گیری تبحری بیشترین و حق انتخاب کمترین مقبولیت را داشت.تناسب راهبردها برای سه سطح از پیشرفت تحصیلی نیمرخ مشابهی نداشت.برای دانش آموزان قوی‘راهبرد حق انتخاب و جهت گیری تبحری بیشترین وتعیین هدف کمترین تناسب را نشان داد. برای دانش آموزان متوسط و ضعیف جهت گیری تبحری بیشترین و حق انتخاب کمترین تناسب را نشان داد. در مطالعه2 مقبولیت همین راهبردها نزد دانش آموزان برحسب پایه تحصیلی(راهنمایی‘دبیرستان)جنس و پیشرفت تحصیلی(بالا‘متوسط‘پایین)بررسی شد. در دختران‘یادگیری مشارکتی و پیشنهادهای مربوط به تکلیف در راهنمایی و جهت گیری تبحری و تعیین هدف در دبیرستان بیشترین مقبولیت را داشت . در پسرها ‘ حق انتخاب در دبیرستان مقبولتر از راهنمایی و پیشنهادهای مربوط به تکلیف در راهنمایی مقبولتر از دبیرستان بود. تناسب راهبردها برای سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی از نظر معلمان با مقبولیت راهبردها نزد دانش آموزان همخوانی نشان نمیداد. احتمالاً یکی از دلایل عمده این عدم همخوانی ناآشنایی معلمان با این راهبردها است . برای آشنایی بیشتر معلمان باکارکرد این راهبردها پژوهشی پیشنهاد شده است .
نقش باورهای غیر منطقی و پرخاشگری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر بود. نمونه پژوهش 240 دانش آموز پسر دوره متوسطه شهر تبریز بود که به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری و از معدل نمرات سالانه دانش آموزان به عنوان عملکرد تحصیلی استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد باورهای غیرمنطقی با پرخاشگری رابطه مثبت معنادار (74/0 = r ، 001/0>P)، و با عملکرد تحصیلی رابطه منفی معنادار (61/0- = r ، 003/0>P) دارد. همچنین بین پرخاشگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی معنادار (52/0- = r ، 005/0>P) وجود دارد و متغیرهای پیش بینی کننده در این مطالعه یعنی باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری به ترتیب هر یک نقش معناداری در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دارند. در نهایت ضرایب رگرسیون چندگانه با روش مرحله ای نشان داد که مجموع متغیرهای پیش بین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه منفی دارند و آن را پیش بینی می کنند، اما متغیر باورهای غیرمنطقی در تبیین واریانس عملکرد تحصیلی نقش بیشتری نسبت به متغیر پرخاشگری دارد.
نقش حمایت اجتماعی مدارس بر سازگاری تحصیلی: اثر میانجی رضایت از مدرسه، امیدواری و خودکارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان با اثر میانجی رضایت از مدرسه، امید تحصیلی و خودکارآمدی انجام شده است. روش تحقیق توصیفی همبستگی بود و جامعة آماری مشتمل بر همة دانش آموزان دختر دورة اول متوسطة ناحیة یک مدارس دولتی است که از جامعة حاضر حجم نمونة آماری به وسیلة جدول مورگان 380 نفر محاسبه و با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامة حمایت اجتماعی واکس، فیلیپس، هالی، تامپسون، ویلیامز و استوارت (1986)، پرسش نامة سازگاری بیکر و سیریاک (1984)، پرسش نامة رضایت مندی گیلمن هیرینر و لاگلین (2000) و پرسش نامة خودکارآمدی شرر (1982) و پرسش نامة امیدواری اسنایدر و همکاران (1991) بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری (لیزرل) استفاده و برازش مدل با شاخص های برازش بررسی شد. اهم یافته ها نشانگر آن است که بین متغیرهای حمایت اجتماعی با امیدواری (38/0r=)، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی (37/0r=)، حمایت اجتماعی و رضایت از مدرسه (16/0r=) و حمایت اجتماعی و سازگاری (18/0r=) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین متغیرهای امیدواری و سازگاری (19/0r=)، خودکارآمدی و سازگاری (23/0r=) و رضایت از مدرسه با سازگاری (27/0r=) رابطة مستقیم و معنی داری دیده شد. با بررسی مدل ساختاری حاصل از لیزرل و بر اساس معنی دار بودن ضرایب تأثیر، متغیر حمایت اجتماعی اثر غیرمستقیم و مثبت برابر با سیزده درصد بر سازگاری تحصیلی با میانجی گری امیدواری دارد. اثر غیرمستقیم حمایت اجتماعی با میانجی گری خودکارآمدی بر سازگاری تحصیلی یازده درصد و با میانجی گری رضایت از مدرسه دوازده درصد است. از تحلیل همبستگی میان متغیرهای برون زا و درون زا می توان نتیجه گیری کرد که افزایش در حمایت اجتماعی منجر به افزایش در نمرات امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه می شود. به علاوه افزایش در امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه همراه با افزایش در نمرات سازگاری است. در نهایت مدل معادلات ساختاری نشان می دهد که امیدواری، خودکارآمدی و رضایت از مدرسه تأثیر حمایت اجتماعی را بر سازگاری تحصیلی میانجی گری می کنند. در پایان، پیشنهاد های کاربردی در راستای نتایج حاصل شده ارائه گردیده است.
تعیین اثر بخشی مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی (SMC) بر کاهش آشفتگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر بخشی مشاوره انگیزش نظام مند گروهی بر کاهش آشفتگی زناشویی صورت گرفته است. آزمودنی ها شامل 23 زوج شاغل به تحصیل در یکی از مراکز آموزش عالی شهرستان بجنورد می باشند که حداقل یکسال از ازدواج آنها گذشته و داوطلب شرکت در پژوهش حاضر بودند. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی با 12 زوج و گروه کنترل با 11 زوج جایگزین شدند. یک هفته قبل از اجرای روش مشاوره انگیزشی نظام مند از هر دو گروه پیش آزمون رضایت زناشویی به عمل آمد. سپس گروه آزمایشی 10 جلسه در معرض مشاوره انگیزشی قرار گرفت. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پس آزمون رضایت زناشویی به عمل آمد. با استفاده از تحلیل کواریانس نتایج تحلیل شد.
نتایج نشان داد که مشاوره انگیزشی نظام مند توانسته است میزان آشفتگی زناشویی را به طور معناداری کاهش دهد. این روش در میانگین نمره آزمودنی ها در خرده مقیاس های آشفتگی کلی، ارتباط عاطفی، ارتباط جهت حل مشکل، زمان با هم بودن، پرخاشگری، مسایل مالی و مشکلات جنسی بهبودی معناداری ایجاد کرده است. این روش نتوانسته است در میانگین نمره آزمودنی ها در خرده مقیاس های جهت گیری نقش و ادراک تاریخچه مشکلات خانوادگی کاهش معناداری ایجاد نماید.
رابطه بین آگاهی مدیران از ناتوانی های ویژه یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین میزان شناخت مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر اصفهان از ناتوانی های ویژه یادگیری دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آن ها می پردازد. سؤال های ویژه پژوهش در زمینه ارتباط میزان شناخت مدیران دوره ابتدایی از ناتوانی های یادگیری، همچون ناتوانی در زبان گفتاری و زبان نوشتاری، حساب، خواندن و مسائل عاطفی - اجتماعی دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی آن ها، بر اساس متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی و سنوات خدمت است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه مدیران دوره ابتدایی شهر اصفهان به تعداد 411 نفر و تمام دانش آموزان دوره ابتدایی به تعداد 116832 نفر است. نمونه پژوهش شامل 120 نفر از مدیران دوره ابتدایی، است. روش نمونه گیری چند مرحله ای و ابزار اندازه گیری، شامل پرسشنامه 35 سؤالی محقق ساخته با ضریب پایایی 92/0 است که روایی آن از نظر محتوایی مورد تایید اساتید و کارشناسان واحد اختلالات یادگیری سازمان آموزش و پرورش اصفهان قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزاری SPSS و با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون چندمتغیره صورت گرفته است. نتایج نشان داده که بین میزان آگاهی مدیران مدارس نسبت به مسائل عاطفی – اجتماعی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد و بین میزان آگاهی مدیران زن و مرد مدارس دوره ابتدایی تنها در مؤلفه های ناتوانی در زبان گفتاری و خواندن تفاوت به چشم می خورد. همچنین بین میزان شناخت مدیران بر اساس سطح تحصیلات و سابقه خدمت در تمام مؤلفه های ناتوانی ویژه یادگیری تفاوت معنادار وجود دارد.
بررسی ارتباط بین سبک های اسناد و عزت نفس دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی ارتباط بین سبک های اسناد و عزت نفس دانشجویان تعداد 277 نفر (151 دختر و 126 پسر ) از دانشجویان دور کارشناسی دانشگاه گیلان از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های سبک اسناد سلیگمن و عزت نفس کوپر اسمیت درباره آنها اجرا گردید نتایج "آزمون تحلیل واریانس چند متغیری حاکی از آن بود که بین دختران و پسران دانشجو در دو سبک اسناد درونی - بیرونی (پس از موفقیت) و کلی اختصاصی (پس از شکست) تفاوت معنی داری وجود دارد اما در میازن ارتباط بین انواع سبک های اسناد دانشجویان با سال ورود به دانشگاه و ماهیت رشته های تحصیلی آنها تفاوتع معنی داری مشاهده نشد همچنین بر اساس نتایج آزمون مجذور خی تنها سبک اسناد درونی -بیرونی (پس از موفقیت) با جنسیت دانشجویان و سال ورود آنها به دانشگاه تفاوت معنی داری را نشان داد نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نیز حاکی از آن بود که بین میزان عزت نفس دانشجویان و ماهیت رشته های تحصیل یآنان تفاوت معنی داری وجود ندارد همچنین نتایج بدست آمده از آزمون T گروه های مستقل بیانگر آن بود که ا زلحاظ میزان عزت نفس هیچ گونه تفاوتی بین دختران و پسران دانشجو وجود ندارد نتایج آزمون تحلیل رگرسیون همزمان و گام به گام نیز نشان داد که میان سه سبک پایدار - ناپایدار (پس از موفقیت) پایدار ناپایدار و کلی - اختصاصی (پس از شکست) با عزت نفس دانشجویان رابطه منفی و معنی داری وجود دارد.
کمال گرایی و عزت نفس در نخبگان علمی، ورزشی و افراد غیرنخبه در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
کمال گرایی و عزت نفس دو سازه مهم شخصیتی هستند که مدتهاست مورد توجه روان شناسان قرار گرفته و پژوهش های متنوعی وارسی هر کدام از آنها را به شکل منفک وجهه همت خود قرار داده اند، اما تعدادی از پژوهش ها نیز بررسی همزمان دو متغیر یاد شده را پی گرفته اند. بر این اساس، هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین کمال گرایی و عزت نفس در آزمودنی های نخبه علمی، ورزشی و غیرنخبه بوده است. بدین منظور 200 آزمودنی نخبه (100 نخبه علمی و 100 نخبه ورزشی) و 200 آزمودنی غیرنخبه (100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان علمی و 100 آزمودنی غیرنخبه منطبق با نخبگان ورزشی) در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفته اند. اندازه گیری متغیرهای یاد شده به وسیله پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری ـ شورت و همکاران (1995) و عزت نفس نوجنت و توماس (1993) انجام شده است. روش پژوهش در این تحقیق همبستگی و تحلیل واریانس می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در دو گروه مورد بررسی، بین کمال گرایی مثبت و عزت نفس رابطه مثبت و معنادار و بین کمال گرایی منفی و عزت نفس رابطه منفی معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین یافته ها بیانگر این نکته است که بین کمال گرایی و عزت نفس آزمودنی های نخبه و غیرنخبه تفاوت معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.