درخت حوزه‌های تخصصی

اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
۱۴۱.

اثر بخشی آموزش فنون وارونه سازی عادت در درمان تیک های حرکتی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودکان تیک حرکتی وارونه سازی عادت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۶ تعداد دانلود : ۱۵۲۵
مقدمه: اختلالات تیک از مهم ترین اختلالات دوران کودکی هستند. تیک صدا یا حرکتی ناگهانی و ناموزون است که می تواند ساده یا پیچیده باشد. یکی از روش های درمانی برای این اختلالات رفتار درمانی است. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش فنون وارونه سازی عادت در درمان تیک های حرکتی صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر طرح آزمایشی تک موردی با خط پایه است. نمونه این پژوهش را 2 پسر مقطع ابتدایی مبتلا به تیک حرکتی تشکیل دادند که به روش هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش مراجعه کنندگان به کلینیک اعصاب و روان بزرگمهر تبریز بودند که با توجه به ملاک های تشخیصی DSM-5 توسط روانپزشک تشخیص داده و پس از اجرای خط پایه وارد طرح درمان شدند و آموزش فنون وارونه سازی عادت را به صورت انفرادی در طی 8 جلسه و به مدت 1 ماه دریافت کردند. ابزار سنجش مقیاس شدت کلی تیک یل (YGTSS، 1989) می باشد که در طی درمان و پیگیری یک ماهه از آن استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های بازبینی نمودارها ، درصد بهبودی و اندازه اثر استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش فنون وارونه سازی عادت باعث کاهش علائم تیک های حرکتی کودکان می شود. پیگیری 1 ماهه بعد از اتمام درمان حاکی از ماندگاری این نتایج بود. نتیجه گیری: وارونه سازی عادت که یکی از درمان های رفتاری محسوب می شود، ازموثرترین درمانها برای اختلالات تیک کودکان است.
۱۴۲.

تأثیر نوروفیدبک بر علائم اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در کودکان

کلیدواژه‌ها: نوروفیدبک امواج مغزی نارسایی توجه/ فزون کنشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۴ تعداد دانلود : ۳۸۵
زمینه و هدف: سبب شناسی پیچیده ای برای اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مطرح شده است، نتایج پژوهش های متعدد حاکی از مبانی عصب شناختی این اختلال است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نوروفیدبک بر علائم اختلال فزون کنشی/ نارسایی توجه در کودکان انجام گرفت. روش: در قالب طرح مطالعه تک موردی تعداد 3 کودک مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بین سنین 8 تا 9 سال انتخاب و تحت آموزش نوروفیدبک در طی 40 جلسه قرار گرفته و با پرسشنامه علائم مرضی کودکان اسپرافکین، لانی، یونیتات و گادو (1984) ارزیابی شدند.
۱۴۳.

ارتباط سلامت روانی مادران با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سلامت روان اختلال بیش فعالی و نقص توجه سبک فرزندپروری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات رفتار مخرب و کمبود توجه
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۲۵۹۰ تعداد دانلود : ۹۳۷
مقدمه: اختلال بیش فعالی و نقص توجه (ADHD) شایع ترین اختلال روان پزشکی در کودکان است و خانواده، نقش بسیار مهم در مدیریت رفتار کودکان دارد. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی وضعیت سلامت روانی والدین با سبک فرزندپروری در کودکان مبتلا به این اختلال می باشد. روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی در سال 93-1392 شامل مادران کودکان ADHD مراجعه کننده به درمانگاه روان پزشکی بیمارستان های طالقانی و 5 آذر گرگان می باشند. گروه آزمون شامل 64 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شده بر اساس نمونه گیری تصادفی و گروه شاهد نیز شامل 64 کودک دبستانی شهر گرگان بودند که بر اساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از ارایه ی توضیحات به مادران، پرسش نامه های مشخصات جمعیت شناختی، فرزندپروری بوری و سلامت عمومی (GHQ) تکمیل گردیدند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 16، آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون مجذور خی تحلیل گردیدند. یافته ها: در هر گروه 47 نفر پسر و 17 نفر دختر با میانگین سنی گروه ADHD (84/1+42/8 سال) و گروه شاهد (10/1+84/8) سال بودند. نمرات مادران دو گروه در خرده مقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و افسردگی و نمره ی کل پرسش نامه ی GHQ، اختلاف معنی داری داشتند (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P و 01/0=P) و مادران کودکان ADHD مضطرب تر، افسرده تر و از سلامت جسمانی پایین تری برخوردار بودند. میانگین سبک فرزندپروری مقتدرانه نیز در مادران دو گروه، اختلاف معنی داری نشان داد (002/0=P). سن مادران در گروه ADHD به طور معنی داری بالاتر ولی تحصیلات ایشان، پایین تر از گروه شاهد بود (به ترتیب 01/0=P، 001/0=P). نتیجه گیری: به نظر می رسد از برایند 4 عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، تحصیلات مادر، سلامت روان مادر و سن مادر بر به کارگیری سبک فرزندپروری مقتدرانه، عامل اختلال بیش فعالی و نقص توجه، نسبت به سلامت روان مادر تاثیر بیشتری دارد.
۱۴۴.

اثربخشی مداخله سبک های پردازش حسی بر افزایش خودکارآمدی والدگری و رابطه والد-کودک در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رابطه والد - کودک کودکان با اختلال طیف اتیسم سبک های پردازش حسی خودکارآمدی والدگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۵ تعداد دانلود : ۸۰۷
زمینه: پردازش حسی فرآیندی است که طی آن نظام عصب شناختی درون دادهای عصبی را دریافت کرده و به آن پاسخ می دهد. در برخی شرایط بالینی، مانند اختلال طیف اتیسم، پردازش های حسی مختل می شوند. اختلال اتیسم نوعی اختلال عصب تحولی با نقص در ارتباطات، تعاملات اجتماعی و الگو های رفتاری یا علایق تکراری است. خودکارآمدی والدینی به این اشاره دارد که والدین چقدر نسبت به اداره کردن مشکلات کودکان شان اعتمادبه نفس دارند. والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم در مقایسه با والدین کودکان عادی با سطوح بالاتر استرس مواجه هستند و رابطه والد-کودک با مشکلات بیشتری مواجه می شود. روش: نمونه پژوهش 8نفر از مراجعانی بودند که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند. در ابتدا پرسش نامه پروفایل حسی، مقیاس خوداثرمندی والدینی و مقیاس رابطه والد-کودک تکمیل شد. پس از آن مادران مداخله حسی را دریافت و روی کودک اجرا کردند. داده ها با استفاده از روش استاندارد میانگین و درصد بهبودی تحلیل شد. یافته ها: درصد بهبودی پس از پایان مداخله در مرحله پیگیری برای هر کدام از مقیاس ها محاسبه شد. درصد بهبودی به طور میانگین برای خودکارآمدی والدگری 45/19- درصد و برای رابطه والد-کودک 22/7- درصد است. به طور کلی افزایش معناداری در هیچ کدام از 2مقیاس مشاهده نشد. نتیجه گیری: مداخله پردازش حسی تاثیری در افزایش خودکارآمدی والدگری یا رابطه والد-کودک ندارد. به این معنا که بهبودی که به علت مداخله پردازش حسی در عملکرد حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم ایجادشد، منجربه افزایش خودکارآمدی مادر یا بهبود رابطه مادر و کودک نخواهد شد.
۱۴۵.

تدوین برنامه ی آموزشی افزایش علاقه ی اجتماعی (والد-کودک) و بررسی اثربخشی آن در افزایش میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال نافرمانی مقابله ای روان شناسی فردی نگر علاقه ی اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵۶ تعداد دانلود : ۷۰۳
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه ی افزایش علاقه ی اجتماعی و بررسی اثربخشی آن بر میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش تحقیق حاضر آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از میان دانش آموزان 9 تا 12 سال ارجاع شده به مراکز درمانی 32 نفر از افرادی که در مصاحبه ی تشخیصی و نیز آزمون CBCL دارای اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شدند، به همراه والدین آن ها به صورت تصادفی به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب گردیدند و در دو گروه 16 نفره به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل سیاهه ی رفتاری کودکان (CBCL) جهت تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای و مقیاس علاقه ی اجتماعی برای کودکان ایرانی (SISIC) جهت اندازه گیری میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان بودند که در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که در متغیر علاقه ی اجتماعی و همه ی زیر مقیاس های آن شامل مسؤولیت پذیری-انجام تکالیف، ارتباط با مردم- همدلی، جرأت-اطمینان و برابری در مقابل کهتری-برتری؛ نمره ی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بعد از آموزش برنامه ی علاقه ی اجتماعی افزایش معناداری دارد. بنابراین نتایج پژوهش حاضر گواه این مسأله است که برنامه ی آموزشی افزایش علاقه ی اجتماعی تدوین شده در پژوهش حاضر میزان علاقه ی اجتماعی و تمامی زیر مقیاس های علاقه ی اجتماعی را در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای افزایش می دهد. درنتیجه از این برنامه ی آموزشی می توان برای پرورش علاقه ی اجتماعی کودکان و نیز ارتقای ویژگی های مثبت همبسته با علاقه ی اجتماعی که در مطالعات متعددی مورد تأیید قرار گرفته اند، بهره برد.
۱۴۶.

شیوع اختلال های رفتاری در دانش آموزان و پیش بینی آن بر اساس آزاردیدگی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیوع اختلال های رفتاری دانش آموزان آزاردیدگی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۰ تعداد دانلود : ۷۱۷
هدف: هدف از این پژوهش بررسی شیوع اختلال های رفتاری و پیش بینی آن بر اساس آزاردیدگی هیجانی در دانش آموزان متوسطه اول شهرستان جاجرم بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه این پژوهش را کلیه دانش آموز متوسطه اول شهر جاجرم تشکیل داد. 519 دانش آموز به صورت تمام شماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. این دانش آموزان پرسشنامه خودگزارش دهی نوجوان و پرسشنامه آزاردهی هیجانی را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و روش های استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین اختلال های رفتاری (نمره کل، اختلال های نارسایی توجه-بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و سلوک) با آزاردیدگی هیجانی (نمره کل و خرده مقیاس های آن) رابطه مثبت معناداری وجود دارد (05/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد متغیرهای آزاردیدگی هیجانی قادر به پیش بینی اختلال های رفتاری هستند (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین آزاردیدگی هیجانی و اختلال های رفتاری رابطه وجود دارد بنابراین در محیط های آموزشی به این مقوله ها باید توجه بیشتری شود.
۱۴۷.

سطح انگیزش، خودپنداشت و نگرش نسبت به خواندن در دانش آموزان نارساخوان

کلیدواژه‌ها: نارساخوانی نگرش خواندن انگیزش خواندن خودپنداشت خواندن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۶ تعداد دانلود : ۱۰۰۳
زمینه و هدف: یکی از رایج ترین اختلال های یادگیری در دانش آموزان، نارساخوانی است که پیامدهای منفی بسیاری به دنبال دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه انگیزش، خودپنداشت و نگرش خواندن در دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به نارساخوانی بوده است. روش: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی تحلیلی - مقطعی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود که تعداد 108 نفر از آنها (54 آزمودنی کودکان غیرمبتلا به نارساخوانی و 54 آزمودنی کودکان مبتلا به نارساخوانی) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1388)، پرسش نامه انگیزش خواندن (ویگفیلد و گاتری، 1997)، خودپنداشت خواندن (آهلووالیا، 1961) و نگرش خواندن (مک کنا و کر، 1990) استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین کودکان مبتلا و غیر مبتلا به نارساخوانی حداقل در یکی از متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0P<). نتایج تحلیل واریانس نشان داد که میانگین نمرات کودکان مبتلا به نارساخوانی در تمام مؤلفه های انگیزش، خودپنداشت و نگرش خواندن به طور معناداری بالاتر از نمرات کودکان غیر مبتلا به نارساخوانی است (001/0 < P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد مشکلات تحصیلی دانش آموزان نارساخوان بر جنبه های روان شناختی آنها تأثیر منفی دارد که ضرورت دارد مورد توجه قرار گیرد.
۱۴۸.

بررسی اثربخشی اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک بر آگاهی واج شناختی و حافظه فعال واج شناختی در کودکان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نارساخوانی نوروفیدبک هم نوسانی ارتباط کارکردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۳ تعداد دانلود : ۷۱۴
مقدمه: متغیرهای شناختی همبسته های مهم اختلال نارساخوانی هستند. پژوهش های مختلف نشان می دهند که این متغیرها در کودکان نارساخوان دچار نقص هستند. هم چنین مطالعات عصب شناختی بدکارکردی ارتباط پیشانی-گیجگاهی-پس سری را به عنوان مبنای عصبی این اختلال مطرح کرده اند. نوروفیدبک با تغییر ارتباط کارکردی یا هم نوسانی این مناطق مغزی می تواند در بهبود کارکردهای شناختی این کودکان مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اصلاح هم نوسانی مغزی از طریق نوروفیدبک بر بهبود آگاهی واج شناختی و حافظه فعال در کودکان نارساخوان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تک آزمودنی پلکانی با خط پایه چندگانه بود که در آن چهار کودک مبتلا به نارساخوانی 20 جلسه 30 دقیقه ای درمان نوروفیدبک دریافت کردند. یافته ها: بررسی نتایج پژوهش نشان داد که در نمرات آگاهی واج شناختی و حافظه فعال آزمودنی ها بهبودی ایجاد شده است. هم چنین مقادیر هم نوسانی بعد از اتمام درمان به سمت مقادیر نرمال تغییر پیدا کرد. نتیجه گیری: این تغییرات نشان می دهد که نارساخوانی می تواند به عنوان یک اختلال در ارتباط کارکردی مناطق مختلف مغزی مطرح باشد و اصلاح هم نوسانی از طریق نوروفیدبک می تواند به اصلاح این آشفتگی کمک کند.
۱۴۹.

تأثیر مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر برنامه ریزی نوجوانان با علایم زیر آستانه تشخیص اختلال نقص توجه-بیش فعالی در آزمون برج لندن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی اختلال نقص توجه - بیش فعالی آزمون برج لندن آموزش مراقبه ذهن آگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۳ تعداد دانلود : ۵۷۰
ذهن آگاهی از راه مکانیزم های فرا تشخیصی از جمله برنامه ریزی اثرگذار است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر آموزش مراقبه ذهن آگاهی بر کارکرد برنامه ریزی نوجوانان دختر با علایم زیر آستانه تشخیص اختلال نقص توجه- بیش فعالی (ADHD) در آزمون برج لندن (TLT) بود. این پژوهش آزمایشی شامل طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمام نوجوانان دختر (13 تا 15 سال) با علایم زیر آستانه تشخیص ADHD بود که پس از غربالگری، 30 نفر به عنوان اعضای نمونه به گونه تصادفی در گروههای درمان (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. تمرین های مراقبه ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای در طول 8 هفته به گروه درمان ارایه شد. اما، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. TLT پیش از مداخله و 1 ماه پس از اتمام مداخله در مورد هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که کارکرد برنامه ریزی گروه درمان در TLT از نظر تعداد مسئله های حل شده صحیح و نمره صحیح درصدی در 1 ماه پس از پایان مداخله در مقایسه با گروه کنترل با اندازه اثر بالا، به گونه معناداری بهبود می یابد (05/0>P). اما، تفاوتی معنادار بین دو گروه در زمان برنامه ریزی و زمان کل در 1 ماه پس از مداخله وجود نداشت. در مجموع، آموزش مراقبه ذهن آگاهی کارکرد برنامه ریزی در TLT را در نوجوانان دختر ADHD زیر آستانه تشخیص بهبود می بخشد. تلاش های توسعه درمان باید جمعیت های بالینی را هدف قرار دهد که مشکلاتی در این مکانیزم فرا تشخیصی نشان می دهند.
۱۵۰.

رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویژگی های شخصیتی راهبردهای مقابله ای مادران کودکان اوتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۰ تعداد دانلود : ۴۷۷
هدف:انتخاب نوع راهبرد مقابله ای تاثیر بسیار مهمی بر چگونگی کنار آمدن با استرس دارد و در این انتخاب، عوامل زیادی از جمله شخصیت دخیل است. هدف این تحقیق بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اوتیسم بود. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی بود، 56 مادر که کودک اتیستیک داشتند از بین مراجعه کنندگان به سه موسسه حمایتی کودکان اتیسم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEOو راهبردهای مقابله ای  پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن و گریز اجتناب رابطه مثبت و معنادار و با ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی  معنادار داشت. برونگرایی و با وجدان بودن با گریز اجتناب رابطه منفی معنادار داشتند. برونگرایی و دلپذیر بودن رابطه مثبت معناداری با طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت داشتند. با وجدان بودن نیز رابطه مثبت و معناداری با حل مسائل برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت داشت. در تحلیل رگرسیون انجام شده روان رنجورخویی پیش بین معنادار راهبردهای مقابله ای فاصله گرفتن و گریز-اجتناب بود. راهبرد طلب حمایت اجتماعی از طریق دلپذیر بودن و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت نیز توسط باوجدان بودن و روان رنجورخویی تبیین شدند. نتیجه گیری: انتخاب نوع راهبرد مقابله ای با ویژگی های شخصیتی رابطه دارد و افراد در معرض استرس بالا مانند والدین دارای کودکان اوتیستیک باید برای اتخاذ کارآمدترین راهبرد مقابله ای متناسب با ویژگیهای شخصیتی خود آموزشهای لازم را دریافت نمایند.
۱۵۱.

اثربخشی مداخلات گروهی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر فرزندپروری مادران دارای کودک 11-8 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رابطه والد - کودک اختلال بیش فعالی - کمبود توجه فرزند پروری مادران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۹۰
هدف پژوهش حاضر اثربخشی برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر فرزند پروری مادران دارای کودک 11-8 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی – کمبود توجه است. این مطالعه یک تحقیق نیمه آزمایشی بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه پژوهش شامل کلیه مادران کودکان 11-8 ساله مبتلا به ADHD است که در سال 1393 به درمانگاه مرکز طبی اطفال و کلینیک های ونک و راه سبز مراجعه کرده بودند. از جامعه آماری به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای مرکب از مادران 30 کودک مبتلا به ADHD انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس مادران گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک بر اساس الگوی لندرث قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده مقیاس فرزند پروری آرنولد و چک لیست رفتاری کودکان فرم والدین (CBCL) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون یومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد اجرای برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک منجر به بهبود فرزند پروری کلی مادران دارای کودک ADHD در مقایسه با گروه کنترل شد. با توجه به یافته های مطالعه حاضر , می توان چنین نتیجه گرفت که برنامه گروهی مداخلات مبتنی بر رابطه والد – کودک در بهبود فرزندپروری مادران دارای کودک ADHD سودمند است.
۱۵۲.

اثربخشی آموزش والدین و مدیریت رفتار بر سلامت عمومی مادران کودکان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت عمومی آموزش والدین اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۸ تعداد دانلود : ۵۳۹
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش والدین و مداخله مدیریت رفتار بر سلامت عمومی مادران کودکان دارای اتیسم تحت درمان دارویی بوده است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل مادران دارای فرزند اتیسم مراجعه کننده به مرکز درمانی انستیتو روانپژشکی شهر تهران بوده است که به روش نمونه گیری در دسترس، یک گروه 20 نفری از مادران ِ کودکان دارای اتیسم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند سپس برنامه آموزش والدین و مدیریت رفتار در طی10 جلسه دو ساعته در گروه آزمایش به اجرا در آمد، گروه کنترل هیچ گونه مداخله مشابه ای دریافت نکرد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی به شیوه برنامه آموزش والدین و مدیریت رفتار بر مولفه های نشانه های اضطراب، افسردگی و کارکرد اجتماعی موثر بوده است(05/0>P)، اما تاثیر معناداری بر مولفه نشانه های جسمانی نداشته است(05/0<P). یافته های پژوهش حاضر تلویحات مهمی برای روان درمانگران دارد. این یافته ها مورد بحث قرار گرفتند. واژه های کلیدی: آموزش والدین، سلامت عمومی، اتیسم
۱۵۳.

مقایس ه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی مبتلا و غیرمبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی

کلیدواژه‌ها: پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی اختلال کاستی توجه و بیش فعالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۷ تعداد دانلود : ۶۸۷
زمینه و هدف: اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، یکی از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که می تواند عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را با مشکل روبه رو سازد. پژوهش حاضر باهدف مقایسه پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی با و بدون اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در شهر تهران انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی آموزش و پرورش منطقه هفده شهر تهران بود که از این میان نمونه ای به حجم 160 دانش آموز ابتدایی در پایه های پنجم، چهارم و سوم (80 دانش آموز با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی و 80 دانش آموز بدون این اختلال) به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای تشخیص اختلال مورد نظر در دانش آموزان، فهرست بررسی هجده سوالی اختلال کاستی توجه و بیش فعالی (غنی زاده و جعفری، 2010) توسط معلمان تکمیل شد. در این پژوهش، ملاک پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دو گروه با و بدون اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، محاسبه میانگین نمرات دروس فارسی، دیکته، ریاضی و علوم در پایه های تحصیلی گذشته بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به این اختلال نسبت به دانش آموزان بدون این اختلال کمتر است (01/0 >p). همچنین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در مقایسه با دانش آموزان پسر، بالاتر است (05/0 >p). نتیجه گیری: به منظور پیشگیری از افت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، شناسایی به موقع این گونه دانش آموزان و اجرای راهبردهای درمانی مناسب برای آنها توصیه می شود.
۱۵۴.

اثربخشی آموزش حل مسئله بر خودتعیینی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتخاب خودآگاهی ناتوانی یادگیری خودتعیینی آموزش حل مسئله

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی ناتوانان یادگیری
تعداد بازدید : ۱۵۵۲ تعداد دانلود : ۹۳۱
هدف از این پژوهش، سنجش اثربخشی آموزش حل مسئله بر خودتعیینی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 30 دانش آموز پسر مبتلا به ناتوانی یادگیری در پایه پنجم دبستان بود که به شیوه هدفمند از مراکز اختلالات یادگیری در سطح شیراز انتخاب شدند. افراد نمونه به گونه تصادفی در هر دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند و گروه آزمایش آموزش حل مسئله را دریافت کرد. از مقیاس خودتعیینی شلدون و دسی (1996) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. این پرسش نامه دارای دو بعد انتخاب و خودآگاهی بود. پایایی این مقیاس از روش آلفای کرونباخ و روایی این مقیاس از روش همسبتگی نمره ابعاد با نمره کل سنجیده شد و نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل پذیرش ابزار می باشد. پیش از شروع آموزش حل مسئله، مقیاس خودتعیینی در هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجراء شد. جلسه های آموزشی با استفاده از داستان گویی مشتمل بر 18 جلسه 90 دقیقه ای بود و هر هفته 3 بار تشکیل می شد در حالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش، مقیاس خودتعیینی به وسیله دانش آموزان هر دو گروه به عنوان پس آزمون تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نهایی این پژوهش نشان دادند، دانش آموزانی که آموزش حل مسئله را دریافت کرده بودند، در خودتعیینی، ابعاد انتخاب و خودآگاهی نسبت به دانش آموزانی که آموزش حل مسئله را دریافت نکرده بودند، نمره ای بیش تر داشتند. بنابراین، یافته های مطالعه نشان داد که آموزش حل مسئله در خودتعیینی تأثیر مثبت دارد.
۱۵۵.

اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای

کلیدواژه‌ها: مهارت های اجتماعی اختلال نافرمانی مقابله ای درمان مبتنی بر دلبستگی کیفیت دلبستگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸۱ تعداد دانلود : ۶۱۸
زمینه و هدف: همزمان با افزایش میزان شیوع اختلال های روانی، نگرانی در مورد سلامت روان کودکان و تاثیر آن بر تحول کودک، در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. برای این پژوهش 30 کودک پسر با اختلال نافرمانی مقابله ای با روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس از آموزشگاه های شهر اصفهان انتخاب و سپس از مادران آنها جهت شرکت در پژوهش دعوت شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزشی درمان مبتنی بر دلبستگی را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه از این آموزش بی بهره بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان (اسپرافکین، لانی، یونیتات و گادو، 1984)، پرسشنامه کیفیت دلبستگی (راندولف، 2004)، و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسن (1983) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد، آموزش متغیر مستقل بر مؤلفه های کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر بوده است (05/0=α). نتیجه گیری: بنابر یافته های حاصل از پژوهش، می توان از درمان مبتنی بر دلبستگی بر بهبود کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بهره برد.
۱۵۶.

اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روان شناختی و افکارخودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: کمال گرایی اهمال کاری تحصیلی باورهای غیرمنطقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۲۰۱
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم تاثیر شدیدی بر زندگی خانوادگی می گذارد. مادران کودک مبتلا به اوتیسم با چالش های فراوانی روبرو هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درماندگی روان شناختی و افکار خودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش کار: روش پژوهش این مداخله بالینی، از نوع پیش آزمون –پس آزمون با گروه شاهد و یک دوره پیگیری یک ماهه بوده است. جامعه پژوهش شامل مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم مراجعه کننده به آموزشگاه های استثنائی زیر نظر بهزیستی بوده که یک مرکز مشخص شد و به صورت نمونه گیری در دسترس 30 نفر از مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد مداخله و 1 ماه بعد در مرحله پیگیری به پرسش نامه های پژوهش شامل ابزار نشانگان مختصر درایگدس (2001) و پرسشنامه های افکار خودآیند هولون وکندال (1980) پاسخ داده اند. گروه آزمون تحت درمان گروهی مبنی بر پذیرش و تعهد براساس بسته درمانی لیلیس و همکاران (2005) قرار گرفته و هیچ مداخله ای طی این مدت بر گروه شاهد صورت نگرفت. جهت تحلیل آماری از بسته ی آماری برای علوم اجتماعی نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس اندازه های تکراری نشان داد که بین گروه آزمون و شاهد در نمرات متغیر درماندگی شناختی، فراوانی و باور به افکار خودآیند منفی مادران تفاوت معنی دار وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: بنا بر نتایج برای کاهش درماندگی روان شناختی و افکارخودآیند منفی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم می توان از این روش سود جست.
۱۵۷.

بررسی و مقایسه نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص، دانش آموزان با نقص توجه – بیش فعالی و دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال بیش فعالی همراه با نقص توجه اختلال یادگیری خاص مهارت های عصب روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۱ تعداد دانلود : ۶۲۱
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه نیمرخ مهارت های عصب روان شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص، بیش فعال همراه با نقص توجه و عادی شهر اصفهان انجام شد. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص، بیش فعال همراه با نقص توجه و عادی مقطع دبستان شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر دانش آموز پسر دارای اختلال یادگیری خاص که توسط مشاوران مراکز اختلال یادگیری تشخیص داده شده بودند و 30 نفر دانش آموز پسر بیش فعال همراه با نقص توجه که توسط روان پزشکان کودک تشخیص داده شده بودند و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 30 نفر دانش آموز پسر عادی انتخاب شدند و ازنظر مهارت های عصب روان شناختی موردبررسی قرار گرفتند. روش این پژوهش علی – مقایسه ای بود. ابزار مورداستفاده در پژوهش پرسشنامه مهارت های عصب روان شناختی کانرز (2007) بود. داده ها با روش تحلیل واریانس یک راهه تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار مهارت های عصب روان شناختی بین گروه ها در متغیرهای توجه، حافظه، کارکردهای اجرایی، پردازش شناختی و عدم تفاوت معنادار در متغیرهای عملکرد حسی – حرکتی و زبان بود (P ≤0/05). نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص و دانش آموزان بیش فعالی همراه با نقص توجه نسبت به دانش آموزان عادی، نارسایی های عصب روان شناختی بیشتری را تجربه می کنند.
۱۵۸.

اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ذهن مهارت اجتماعی کودکان ناشنوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۶ تعداد دانلود : ۱۲۷۶
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی در کودکان ناشنوا بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان پسر ناشنوا شهر اردبیل بود که در مدارس استثنایی استان اردبیل در سال تحصیلی 1394-1393 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. نمونه مورد نظر دانش آموزان ناشنوا، که دارای والدین شنوا بودند، انتخاب شدند و بعد از آن به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفری گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار گرفتند. حجم نمونه مورد نظر شامل 16 کودک ناشنوای پنجم وششم ابتدایی بود. ابزار بکار گرفته شده در این پژوهش شامل آزمون نظریه ذهن و مقیاس مهارت اجتماعی بودند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود سطح نظریه ذهن تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر بوده است. همچنین، با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود مهارت های اجتماعی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (654/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود مهارت های اجتماعی کودکان ناشنوا موثر نبوده است. بنابر نتایج پژوهش، کودکان ناشنوا در کسب نظریه ذهن دچار نارسایی هایی می باشند و آموزش تکالیف باورهای غلط در بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر می باشد.
۱۵۹.

الگوی اسکرتس: رویکردی خانواده محور برای ارتقای توانایی های اجتماعی-هیجانی کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباط اجتماعی حمایت خانواده تنظیم هیجانی اختلال طیف اتیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۹ تعداد دانلود : ۶۸۵
زمینه: رویکردهای آموزشی درمانی بسیاری برای کودکان خردسال با اختلال طیف اتیسم وجود دارد. یکی از این رویکردها اسکرتس است که ارتباط اجتماعی، تنظیم هیجانی و حمایت های تبادلی را به عنوان ابعاد رشدی اساسی ای که باید در طراحی برنامه ای فراگیر برای حمایت از رشد کودکان با اختلال طیف اتیسم و خانواده های آن ها موردتوجه قرار گیرد، اولویت بندی می کند. نتیجه گیری: درزمینه ارتباط اجتماعی، اهدافی برای بهبود توجه مشترک و استفاده از نمادها در سطوح مختلف رشد و در زمینه تنظیم هیجانی، اهدافی برای بهبود توانایی خودتنظیمی هیجانی و تنظیم متقابل تعیین می شود. حمایت تبادلی نیز در 3زمینه اصلی شامل حمایت بین فردی، آموزشی و خانواده موردتوجه قرار می گیرد. این الگو که با مداخله های شواهد دیگر همسو است، مبتنی بر پایه های نظری و تجربی بوده و چالش های اصلی کودکان در این 3حوزه عمده را مدنظر قرار می دهد. در این مقاله به توصیف الگوی اسکرتس و اجزای آن پرداخته و به اهداف آموزشی-درمانی در هر 3زمینه اشاره می شود.
۱۶۰.

کاربرد فعالیت های موسیقایی در مداخله های کاردرمانی کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاربرد موسیقی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم فعالیت های موسیقایی مداخله های کاردرمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۹ تعداد دانلود : ۵۰۸
زمینه: موسیقی امروزه یکی از رایج ترین اقدامات درمانی است که در کنار درمان های اصلی اختلال طیف اتیسم استفاده می شود. از آن جا که این درمان به عنوان یکی از انواع مداخله های طب مکمل مطابق با تمایلات و توانایی های این کودکان است، نتایج مثبتی را درپی داشته است. بنابراین پژوهش حاضر قصد دارد با اشاره به برخی از این مقاله ها در حوزه کاربرد موسیقی، اهمیت استفاده از این مداخله آسان، ارزان و جذاب را برای درمان نقایص مختلف در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم بیان کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان