فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر هشیاری ذهن بر کاهش نشانه های اختلال استرس پس از سانحه ، افزایش حافظه شرح حال و بهبودکیفیت زندگی در درمان شدگان سرطان پستان، بررسی شد.پژوهش حاضر یک پژوهش شبه تجربی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل در یک پیگیری 60 روزه می باشد. نمونه پژوهش شامل 24 زن درمان شده سرطان پستان که بین 25 تا 55 سال سن داشته و به بخش های رادیوتراپی و آنکولوژی بیمارستان های فوق تخصصی شهید چمران، بقیه الله، بعثت و بخش جراحی درمانگاه ارم مراجعه کرده بودند، بود. کلیه شرکت کنندگان با سابقه بیماری سرطان پستان بطور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل بیمار (12 نفر) جایگزین شدند. همچنین 12 نفر زن سالم (بدون هیچگونه سابقه ی بیماری) که در متغیرهای سن، تحصیلات، تاهل و شغل با دو گروه بالا همتا شدند به عنوان گروه کنترل سالم، در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی SCID، آزمون حافظه شرح حال (AMT)، پرسشنامه کیفیت زندگی (QLQ)، مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد (IES-R، وایس، مارمر، 1997) بود که در سطح سه گروه آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا گردید. گروه آزمایش 8 جلسه و هر جلسه به مدت 120 دقیقه به صورت گروهی آموزش MBCTرا دریافت کردند.نتایج توسط نرم افزار SPSSنسخه 18 در سطح توصیفی و استباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد برنامه ی آموزشی MBCTدر کاهش نشانه های استرس پس از سانحه، افزایش حاظه شرح حال و بهبود کیفیت زندگی موثر است. همچنین با توجه به نتایج مرحله پیگیری، این روش می تواند در کاهش و پیشگیری از عود علائم PTSDدر درمان شدگان سرطان پستان اثرگذار باشد.استفاده از MBCTدر مراکز درمانی می تواند به عنوان درمان توانبخشی پس از اتمام درمان در نظر گرفته شود و در رفع بسیاری از مشکلات جسمی و روانی که سبب کاهش کیفیت زندگی در آن ها می شود، نقش موثری ایفا کند.
عملکرد شناختی، سیستم عصبی و هورمون ها در زنان مبتلا به سندرم قاعدگی
حوزههای تخصصی:
سندرم پیش از قاعدگی اشاره به مجموعه ای از نشانه های جسمانی، روان شناختی، عاطفی ورفتاری دارد که به طور ادواری در مرحله لوتئال قاعدگی اتفاق می افتد و اکثر زنان در همه فرهنگها و سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی این علائم را تجربه می کنند. نوع شدیدتر این اختلال، ملال قاعدگی نامیده می شود. مطالعاتی در خصوص نقش هورمونها، سیستم ایمنی، سیستم تناسلی، وضعیت سیستم عصبی مرکزی، سیستم عصبی خودکار در ارتباط با این سندرم صورت گرفته که در برخی پژوهشها نتایج ناهمسانی به دست آمده است. مطالعه حاضر در صدد است علاوه بر ارائه تعریف سندرم پیش از قاعدگی، ملال قاعدگی واپیدمولوژی آن بر مطالعات پژوهشی صورت گرفته در باره ارتباط این سندرم با استروییدهای جنسی، هورمونها، سیستم عصبی مرکزی و عملکرد شناختی مروری داشته باشد.
پیش بینی رفتار خودمراقبتی بر مبنای ویژگی های روان شناختی مثبت در افراد مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف: شیوع بالای بیماری دیابت از یک سو و اهمیت رفتار خودمراقبتی در کنترل عوارض حاد و مزمن بیماری و نقش متغیرهای روان شناختی بر فعالیت خودمراقبتی از سوی دیگر مورد تأکید پژوهشگران است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار خودمراقبتی بر مبنای ویژگی های سرسختی، امید به زندگی و نگرش های ناکارامد در افراد مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه بیماران دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز دیابت شهر اصفهان می باشند. برای انتخاب نمونه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 120 نفر از بیماران انتخاب شدند. پرسش نامه های خودمراقبتی، سرسختی، امید به زندگی و نگرش های ناکارآمد تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد تنها اثر متقابل امید به زندگی و نگرش های ناکارآمد قادر به پیش بینی رفتار خودمراقبتی بود (05/0>P ). ولی به طور جداگانه بین سرسختی، امید به زندگی ونگرش های ناکارآمد با رفتارخودمراقبتی رابطه دیده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد اثر متقابل امید به زندگی و نگرش های ناکارآمد قادر به پیش بینی رفتار خودمراقبتی می باشند. در واقع با کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش امید می توان رفتار خود مراقبتی را تقویت کرد.
رابطه بین جهت گیری های هدف تحصیلی و نشخوار فکری تحصیلی در دانشجویان؛ دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نشخوار فکری، تفکر مداوم و بی اختیار در مورد یک رویداد منفی است. یافته های پژوهشی بیانگر این باورند که ممکن است بین جهت گیری های هدف پیشرفت و نشخوار فکری تحصیلی رابطه ای وجود داشته باشد. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین جهت گیری های هدف تحصیلی و نشخوار فکری تحصیلی در دانشجویان بود.
روش ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، 260 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال تحصیلی 92-1391 به شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسش نامه هدف گرایی تحصیلی و پرسش نامه نشخوار فکری تحصیلی استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون ، رگرسیون چندگانه به روش های ورود مکرر و گام به گام، تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد.
یافته ها: بین جهت گیری هدف تسلط با نشخوار فکری تحصیلی رابطه منفی و معنی دار و بین جهت گیری هدف عملکرد- اجتنابی و نشخوار فکری تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار وجود داشت. وزن ترکیبی جهت گیری های هدف تحصیلی 34% واریانس نشخوار فکری تحصیلی را تبیین می کرد. همچنین بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ جهت گیری های هدف تسلط، عملکرد- گرایش و نشخوار فکری تحصیلی، تفاوت معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری: بین جهت گیری های هدف تحصیلی و نشخوار فکری تحصیلی دانشجویان، رابطه معنی دار وجود دارد.
بررسی کفایت ابزار بالینی مقیاس حساسیت اضطرابی نوجوانان در میان دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی پژوهش بررسی پایایی و روایی مقیاس حساسیت اضطرابی نوجوانان بود. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. به این منظور 415 نفر از دانش آموزان پایه اول مقطع متوسطه نواحی 2 و 4 شهر شیراز ( 200پسر و 215دختر) به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای و تعداد 100نفر بیمار (30دختر و 70 پسر) مراجعه کننده به مراکز مشاوره به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس حساسیت اضطرابی (دیکون و همکاران، 2002) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ،1972) را تکمیل کردند. روایی این مقیاس با استفاده از روش های تحلیل عوامل، روایی همزمان، همگرا و تفکیکی بررسی شد. نتایج تحلیل عاملی با استفاده از روش مؤلّفه های اصلی و چرخش واریماکس، نشان داد که این مقیاس، از دو عامل نگرانی های جسمی و نگرانی های ذهنی تشکیل شده است. این عوامل بیش از 43 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. برای تعیین روایی همزمان مقیاس، همبستگی مقیاس حساسیت اضطرابی با پرسشنامه سلامت عمومی به کار رفت که حاکی از همبستگی مطلوبی بود (001/0> p). روایی همگرای این مقیاس حاکی از همبستگی رضایت بخشی بین خرده مقیاس های حساسیت اضطرابی نوجوانان با نمره کل بود. نتایج مربوط به روایی تفکیکی مقیاس حساسیت اضطرابی نیز نشان داد که این مقیاس می تواند افراد دو گروه بهنجار و بیمار را متمایز کند. پایایی مقیاس حساسیت اضطرابی نوجوانان از سه روش بازآزمایی، آلفای کرونباخ و دونیمه سازی بررسی شد که ضرایب به دست آمده بیان کننده پایایی بالای این مقیاس است (به ترتیب81/0، 80/0 و 78/0). یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مقیاس حساسیت اضطرابی نوجوانان چند بعدی است و در جامعه ایرانی از روایی و پایایی مناسب بهره مند است.
طراحی برنامه مداخلهای مبتنی بر آموزش بازداری پاسخ و بررسی اثر بخشی آن بر نشانه های اختلال نارسایی توجه - بیش-فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه آموزش بازداری پاسخ و بررسی تأثیر آن بر نشانه های اختلال نارسایی توجه —بیش فعالی کودکان انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه کودکان دارای اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی سنین هفت تا 11 سال شهر تهران بود که به بیمارستانتوانبخشی رفیده مراجعه و تشخیص روان پزشکی دریافت کرده بودند. تعداد 16 آزمودنی به شیوه هدفمند انتخاب شده و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جای گرفتند. به منظور بررسی نشانه های اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی کودکان از مقیاس درجه بندی معلم کانرز و برای ارزیابی هوش کودکان از آزمون ریون استفاده شد. برنامه آموزش بازداری پاسخ توسط پژوهشگران طراحی شد و کودکان گروه آزمایشی دراین برنامه 12جلسه ای (هر جلسه 45 دقیقه)شرکت کردندو کودکان گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. نتایج داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که بین میانگین نمره های گروه آزمایشی و گواه در نشانه های اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی تفاوت معنی داری وجود دارد(01/0>P).بنابراینمی توان نتیجه گیری کرد که برنامه آموزش بازداری پاسخباعث کاهش معنی دار نشانههای اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی در کودکان گروه آزمایشی شده است
بررسی سیر تحولی وتوزیع فراوانی اختلال های شخصیت و صفات شخصیتی در بین اعضای خویشاوند یک فامیل و نقش آن در رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت یکی از اختلال های شایع روانی است که به طور معمول از دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع شده و به عنوان تجارب ذهنی و رفتاری ماندگاری که منطبق بر ملاک های فرهنگی نیست و منجر به ناخشنودی بیمار و اختلال در کار و زندگی او می شود و در طول زمان ثابت و پایدار است. هدف این پژوهش بررسی اختلال های شخصیت و صفات شخصیتی از نظر همه گیر شناسی، نشانه شناسی، پدیدارشناسیو عوارض رفتاری این اختلال ها در۴۱ نفر خویشاوند اعضای یک فامیل مشخص بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل همه ی افراد بزرگسال خویشاوند از آن فامیل که شامل ۲۵ نفر مرد و ۱۶ نفر زن بودند، قرار داشته است که با ابزارمعیارهای تشخیصی (کتابچه طبقه بندی تشخیصی و آماریاختلال های روانی - تجدیدنظر پنجم) مورد مصاحبه بالینی روانی و بررسی قرار گرفتند. گردآوری و محاسبه داده ها به کمک نرم افزارSPSS و استفاده از آزمون خی دو و تست دقیق فیشر انجام شده است. اجماع این ابزارها نتیجه این پژوهش را به دستآورده است.شایع ترین نوع اختلال شخصیت، اختلال شخصیت پارانوئید (۵۱/۱۹ درصد) بوده است، شروع این اختلال ها در اکثر موارد (۷۵/۶۰ درصد) از دوران نوجوانی و هم چنین روابط خانوادگی در اکثر موارد (۷۸/۰۴درصد) آشفته،سرد،غیر صمیمانه و به هم ریخته بوده است. ناسازگاری و عدم رضایت از شغل نیز در اکثر موارد (۶۰/۹۷ درصد) وجود داشته است، سطح اجتماعی اقتصادی آزمودنی ها در اکثر موارد (۸۰/۴۸ درصد) در حد متوسط بوده است. شیوع سابقه اختلال روانی در خانواده (۱۲/۱۹ درصد) و ثبات و پایداری صفات و اختلال در اکثر موارد (۸۰/۳۶درصد) در طول زمان حفظ شده است. نکته مهم و قابل توجه در این پژوهش عدم وجود اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و اختلال شخصیت مرزی و همچنین عدم وجود هر نوع پسیکور یا روان پریشی(جنون واضح) در افراد این فامیل بوده است (صفر درصد). کاربرد نابجای مواد در۱۷/۰۷ درصد و اختلال شخصیت بی تفاوت(پلگماتیک) نیز در (۹/۷۵)درصد به دست آمده است. آنچه در این بررسی به دستآمد موید آن است که اختلال شخصیت یک الگوی خانوادگی و ژنتیکی دارد که از دوران نوجوانی شروع می شود و نقش محیط و تربیت و الگوهای فرهنگی در درجه بعدی اهمیت قرار می گیرد. الگوی اختلال های شخصیت در این بررسی تفاوت چندانی با سایر بررسی هایانجام شده در جهان نداشت و علیرغم تنوع صفات و اختلال های شخصیت مختلف، اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و مرزی در این فامیل مشاهده نشد.
اهمیت شروع اختلال های شخصیت در سیر تحولی در آن است که علیرغم آنکه درصد بالایی از این اختلال ها مربوط به مسائل وراثتی و ژنتیک می باشد، نقش آموزش را در این دورانبه خوبی روشن می سازد، ودر تمام پژوهش هایانجام شده در جهان به اهمیت آن در بروز یا پیشگیری به موقع از این اختلال ها که می تواند با رفتارهای ناهنجار همراه شود توجه جدی مبذول داشت. چگونگی شکل گیری صفات شخصیتی و رفتارهای مرتبط با آن منجربه فهم و درک بهتر رفتار بهنجارنیز خواهد شد.چون شخصیت فقط بودن انسان را تعین نمی کند بلکه رفتاراو را هم مشخص می کند (دین هامر به نقل از متولی زاده اردکانی، علی،۱۳۸۴) صفات شخصیتی تا حد بسیار بالایی سلامت روانی و رفتاری افراد را به چالش می طلبد و توجه به نقش صفات شخصیت و سبک هایمقابله ای در مطالعه سلامت روانی افراد بسیار موثر است (شکری،۱۳۸۴) شخصیت و رفتارهای هیجانی،شخصیت و رفتارهای اعتیاد پذیر، شخصیت و ابتلا به افسردگی در مطالعات فراوانی مورد تأیید قرار گرفته است (متولی زاده اردکانی،علی،۱۳۸۸).
رویکردهای نظری و کاربردی در اختلال های اضطرابی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مروری با مراجعه به مقالات و منابع روانشناختی مرتبط با موضوع و مطالعه و کنکاش آنها به جمع بندی و نتیجه گیری در مورد اختلال های اضطرابی در کودکان، علل به وجود آمدن این اختلال ها و روش های مداخله اقدام شده است. اختلال های اضطرابی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی هستند که بسیاری از درمان گران به آن توجه ویژه داشته اند. برای مداخله در این اختلال ها دو نظریه شناختی- رفتاری و نظریه آدلری دو شیوه مطرح در این ارتباط هستند. شیوه ی شناختی- رفتاری که راهبردهایی را برای مقابله با اختلال های اضطرابی ارایه می دهد بیشتر جنبه ی درمانی و نظریه آدلری از این نظر که به شیوه های فرزند پروری و نوع الگو سازی والدین می پردازد بیشتر جنبه ی پیشگیرانه دارد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان بر علایم افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی با رشد روزافزون است. با توجه به نقش تنظیم هیجان در مشکلات روان شناختی و از جمله افسردگی، مطالعه ی حاضر، اثر رفتاردرمانی دیالکتیکی مبتنی بر آموزش تنظیم هیجان را بر علایم افسردگی مراجعه کنندگان به یکی از کلینیک های روان شناسی بررسی نموده است.
روش کار: این کارآزمایی بالینی با جامعه ی آماری شامل تمام مراجعان به یکی از کلینیک های روان شناسی شهر مشهد از بهمن 1391 تا فروردین 1392 با روش نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. معیار ورود دریافت نمره ی 20 و بالاتر در پرسش نامه ی افسردگی بک و معیار خروج شامل دریافت مداخله ی دیگر، اعم از دارودرمانی و روان درمانی در زمینه ی افسردگی در زمان اجرای پژوهش بود. تعداد 30 نفر، به طور تصادفی و تعداد برابر در گروه آزمون (آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک در 8 جلسه به صورت دو بار در هفته) و گروه شاهد، قرار گرفتند که با پیش آزمون و پس آزمون و پی گیری یک ماهه بررسی شدند. ابزار بررسی، پرسش نامه ی افسردگی بک و مقیاس دشواری های هیجانی بود.
برای تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی تحت نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
یافته ها: گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری در نشانه های افسردگی (01/0=P، 9/62=(28و1)F) و دشواری های تنظیم هیجان (01/0=P، 9/15=(28و1)F) نشان دادند که در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی منجر به کاهش موثر و ماندگار نشانه های افسردگی و دشواری های تنظیم هیجان می گردد.
جایگاه میل شدید به مواد در اعتیاد
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به شناسایی مفاهیم میل شدید به مواد به کمک چندین الگو پرداخته می شود که طی 60 سال (1948-2009) شکل گرفته اند. شواهد گردآوری شده نشان دهنده ی این است که میل شدید به مواد (هوس) یک سازه ی ضروری و مناسب برای پژوهش است، زیرا باعت بی ثبات شدن بیمارانی می شود که به دنبال درمان اعتیاد هستند. این الگوها به چهار دسته تقسیم می شوند: الگوهای شرطی سازی، الگوهای شناختی، الگوهای روان شناسی زیستی و الگوهای انگیزشی. در الگوهای شرطی سازی، میل شدید به مواد به واکنش خودکار و نا خودآگاه نسبت به یک محرک گفته می شود. در الگوهای شناختی، میل شدید به مواد در نتیجه ی عملکرد سیستم های پردازش اطلاعات به وجود می آید. در الگوهای روان شناسی زیستی، میل شدید به مواد را می توان تا حدی به کمک عوامل زیست شناختی با تکیه بر مؤلفه های انگیزشی تعریف کرد و بالاخره، در الگوهای انگیزشی، میل شدید به مواد، بخشی از یک چارچوب تصمیم گیری بزرگ تر است. روشن است که هیچ یک از این الگوها به تنهایی قادر به تبیینی جامع از میل شدید به مواد نیستند، این نکته دلالت بر این دارد که درک قابل اطمینان از این پدیده تنها با توجه کامل به این پدیده به دست می آید. تعریفی بازبینی شده از میل شدید به مواد پیشنهاد می شود.
بررسی سلامت روانی معتادان به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمانی
حوزههای تخصصی:
سوء مصرف مواد صنعتی، یکی از بزرگ ترین معضلات جوامع است که به عنوان یک تهدید جدی قلمداد می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت روانی معتادان به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمانی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی بود و 154 نفر از مردان معتاد به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد خصوصی و دولتی شهر سنندج به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به فهرست نشانه های بیماری (SCL-90-R) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-18، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معتادان شیشه در همه ابعاد اختلالات روانی دارای وضعیت نابسامانی هستند. همچنین نتایج شاخص کلی علائم مرضی (GSI) نشان داد که 84/5 درصد از معتادان عدم اختلال روان شناختی، 93/14 درصد دارای اختلال خفیف، 42/21 درصد دارای اختلال متوسط و 79/57 درصد از افراد نمونه، دارای اختلال شدید در شاخص کلی علائم مرضی هستند. با توجه به نتایج حاضر می توان نتیجه گرفت که معتادان شیشه وضعیت بسیار شدیدی در اختلالات روانی دارند و لازم است مداخلات درمانی جهت بهبودی آنها در مراکز درمانی اعتیاد اتخاذ شود.
اثر برنامه مداخله ای فراشناختی ولز بر راهبردهای کنترل فکر در معتادین با سوء مصرف مواد
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تاثیر درمان فراشناخت به شیوه گروهی بر راهبردهای کنترل فکر در معتادین مرد تحت درمان با متادون بود. جامعه هدف این مطالعهمراجعین تحت درمان با متادون ماه های بهمن تا اردیبهشت1393 مرکز متادون درمانی طریقت نو شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) منتسب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه راهبردهای کنترل فکر ولز و دیویس قبل از آموزش به شیوه فراشناختی و بعد از آن پاسخ دادند. برای بررسی تاثیر آموزش به شیوه ی فراشناختی پیش آزمون و پس آزمون از یکدیگر کسر و میانگین دو گروه آزمایش و کنترل با آزمون t مستقل مقایسه شدند، نتایج نشان داد بین دو گروه در راهبردهای کنترل فکر تفاوت معناداری وجود دارد، و میانگین گروه آزمایش در راهبردهای کنترل فکر پایین تر بود. با توجه به نتایج بدست آمده در رابطه با تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در دریافت آموزش مداخله ای فراشناختی بر کنترل فکر معتادین به نظر می رسد این آموزش می تواند بر فراشناخت معتادین و در نتیجه اصلاح راهبردهای کنترل فکر آنها تاثیر گذارد.
تببین فرآیندهای یاددهی- یادگیری در برنامه درسی دوره پزشکی عمومی با رویکرد یادگیری مادام العمر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پرورش دانش آموختگان واجد شایستگی های یادگیری مادام العمر، یکی از اهداف مهم فدراسیون جهانی آموزش پزشکی است. متخصصان حوزه برنامه درسی معتقدند که در میان تمام عناصر برنامه درسی، روش تدریس از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی ابعاد تدریس موثر در تقویت شایستگی های مورد نیاز برای تداوم یادگیری و پرورش یادگیرندگان مادام العمر بود.
روش ها: این پژوهش به صورت کیفی با جمع آوری داده ها و توصیف تحلیلی، ادراکی و طبقه بندی آنها طراحی و بین اساتید و صاحب نظران مراکز توسعه مطالعات آموزش پزشکی و اساتید حوزه برنامه ریزی درسی و آموزش بزرگسالان شهر تهران اجرا شد. برای وسعت بخشیدن به منابع گردآوری داده ها از روش های تحلیل محتوای کیفی، مرور نظام مند و مطالعه کتابخانه ای استفاده شد. نمونه گیری مطالعه به صورت هدفمند تا زمان اشباع داده ها ادامه پیدا کرد و با 21 مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شد .
یافته ها: 11 شیوه به عنوان شیوه های موثر در تقویت و پرورش شایستگی های مورد نیاز برای دانشجویان پزشکی عمومی به منظور یادگیری مادام العمر به دست آمد. در تکمیل داده های حاصل از مصاحبه با مرور نظامند منابع، 16 شیوه تدریس به عنوان راهبردهای موثر در تقویت انگیزه و پرورش هر یک از توانایی یادگیری مادام العمر در دانشجویان پزشکی شناسایی شد.
نتیجه گیری: روش های یاددهی- یادگیری مناسب برای پرورش و تقویت شایستگی های یادگیری مادام العمر در برنامه درسی دوره پزشکی عمومی، باید مبتنی بر رویکرد یادگیرنده محور، مبتنی بر نظریه های سازنده گرایی و یادگیری بزرگسالان باشند.
اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش خود- دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان بر بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان مبتلا به افسردگی انجام شده است. روش: طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. نمونه آماری شامل تعداد 48 نفر از دانش آموزان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر نوشهر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در گروههای آزمایش (خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان) و کنترل گمارده شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه افسردگی و کیفیت زندگی بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش خود-دلسوزی شناختی و درمان متمرکز بر هیجان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل در بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان افسرده مؤثر بود. همچنین آموزش خود -دلسوزی شناختی درمقایسه با درمان متمرکز بر هیجان، بر بهبود افسردگی دانش آموزان افسرده مؤثرتر بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، می توان گفت که آموزش خود-دلسوزی عامل تأثیرگذار مهمی بر کیفیت زندگی و افسردگی می باشد.
تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر استرس شغلی پرستاران بخش روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی سطح بالایی از استرس را در زندگی حرفه ای خود تجربه می کنند، بنابراین استفاده از روش های پیشگیرانه و کارآمد، ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر استرس شغلی پرستاران شاغل در بخش روان می باشد.
روش کار: نمونه ی این پژوهش مداخله ای با گروه آزمون و شاهد را 60 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در بهمن 1391 تشکیل می دادند که تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی استرس شغلی کارازاک بود که در سه مرحله ی قبل از مداخله، یک و دو ماه بعد از مداخله تکمیل شد. کارگاه دو روزه ی 6 ساعته به فاصله ی یک هفته برای گروه آزمون اجرا شد. در گروه شاهد نیز طی دو جلسه ی 6 ساعته به فاصله ی یک هفته، نشانه ها و اصطلاحات روان پزشکی آموزش داده شد. داده ها با آزمون های مجذور خی، تی، تحلیل واریانس، فریدمن و با نرم افزار SPSS نسخه ی 5/11 انجام شد.
یافته ها: میانگین نمره ی استرس شغلی کلی گروه آموزش تفکر انتقادی از 6/7±1/92 به 4/6±8/84 در یک ماه بعد و 9/6±5/81 در مرحله ی پی گیری دو ماه بعد از مداخله تغییر یافته که به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد است (001/0P<). درگروه شاهد نیز میانگین نمره ی استرس شغلی در مرحله ی یک ماه و پی گیری دو ماه بعد به طور معنی داری نسبت به مرحله ی قبل از مداخله افزایش یافت (001/ 0P<).
نتیجه گیری: آموزش تفکرانتقادی می تواند شیوه ی موثری برای کاهش استرس شغلی باشد، لذا پیشنهاد می شود مورد توجه مدیران قرار گیرد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیب ذهنی یکی از عمده ترین و دشوارترین مسائل و مشکلات خانواده ها در دنیای امروزی است که فشارهای روانی زیادی بر کل خانواده به ویژه مادران تحمیل می کنند. کمبود دانش و آگاهی در مورد فرزندان آسیب دیده یکی از عوامل مهم در بروز واکنش های نامطلوب است. بنابراین آموزش های مناسب منجر به شادکامی مادران و خانواده های آنها می شود. زیرا افراد، نگرش خوش بینانه ای به وقایع و رویدادهای اطراف خود پیدا می کنند و به جای سوگیری منفی نسبت به اتفاقات پیرامون خود، سعی در استفاده بهینه از این رویدادها دارند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش پژوهش آزمایشی بود. بدین منظور40 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی مراجعه کننده به موسسه مهر آفرینان امید قم در سال 91-90 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده، پرسش نامه شادکامی آکسفورد بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و یافته ها نشان داد میانگین نمرات شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی در گروه آزمایش پس از آموزش مهارت های زندگی افزایش یافته است (14.48F= و 0.001> P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تأثیر داشته است و سطح آگاهی و پذیرش آنها را نسبت به پدیده کم توانی ذهنی افزایش داده است.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه به منظور اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر طراحی و انجام شد. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و اجرای پیش آزمون پس آزمون بود. نمونه آماری متشکل از 20 نفر بودند (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از ناحیه 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه نگرش های اختلال خوردن (The Eating Attitudes Test (EAT- 26)) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار 18-SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از اجرای مداخله، میانگین نمرة نگرش گروه آزمون در بی اشتهایی عصبی از 80/22 قبل از آموزش به 14 بعد از آموزش، و پرخوری عصبی از 16 به 60/9 و در کنترل دهانی از 10/15 به 70/9 کاهش یافت همچنین نتایج تحلیل کوواریانس اندازة اثر 88/0، 89/0 و 82/0 را به ترتیب در هر یک از خرده مقیاس های بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و کنترل دهانی نشان داد (001/0P