مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
اختلال افسرده خویی
هدف این پژوهش تعیین میزان فراوانی افسردگی در بیماران تحت درمان با همودیالیز و تعیین عوامل خطر مرتبط با افسردگی در این بیماران به منظور پیشنهاد مداخلات پیشگیرانه و درمانی بود . این پژوهش مقطعی روی 80 بیمار ( 48 مرد ، 32 زن ) مبتلا به نارسایی مزمن کلیه تحت درمان با همودیالیز انجام شد . بیماران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . ابزارهای مورد استفاده ، پرسشنامه های جمعیت شناختی ، آزمون افسردگی بک و ملاک های تشخیص DSM - IV برای اختلال افسردگی اساسی و افسرده خویی بود.
اثربخشی زوج درمانی سیستمی- رفتاری بر افسردگی و رضایت زناشویی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، اثربخشی زوج درمانی سیستمی – رفتاری بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی بررسی شد.
روش: در یک کارآزمایی بالینی، از بین 78 زن متاهل مبتلا به اختلال افسرده خویی که به مراکز روانپزشکی و مشاوره ای شهر تهران مراجعه کرده بودند، 39 نفر آنها به اتفاق شوهرانشان واجد شرایط ورود به طرح بودند که از بین آنها 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه زوج درمانی و دارو درمانی قرار گرفتند. زوج های گروه زوج درمانی در 10 جلسه هفتگی زوج درمانی سیستمی/ رفتاری شرکت کردند. زن های گروه دارو درمانی از داروهای ضد افسردگی تجویز شده به وسیله روانپزشکان استفاده نمودند. زن های دو گروه قبل از شروع درمان و در مقاطع مورد نظر (قبل از جلسه ششم، بعد از جلسه دهم و دو ماه پس از درمان) پرسشنامه های افسردگی و وضعیت زناشویی را تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل واریانس مکرر نشان داد که هر دو روش مداخله در کاهش شدت افسردگی موثر بود، ولی زوج درمانی موثرتر از دارو درمانی بود. همچنین نتایج نشان داد که زوج درمانی موجب افزایش رضایت زناشویی زنان شد، در حالی که دارو تاثیری بر رضایت زناشویی آنها نداشت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زوج درمانی سیستمی - رفتاری بر کاهش افسردگی و رضایت زناشویی زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی موثر باشد.
اثربخشی زوج درمانی سیستمی - رفتاری بر کارکرد خانواده و اعتماد به نفس زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش از طرح تجربی اندازه گیری های مکرر با گروه مقایسه، با انتخاب تصادفی و جایگزینی تصادفی استفاده شد. هدف از اجرای آن بررسی اثربخشی زوج درمانی سیستمی ـ رفتاری بر کارکرد خانواده و افزایش اعتماد به نفس زنان متاهل مبتلا به اختلال افسرده خویی بود. نمونه مورد پژوهش از بین 78 زن متاهل مبتلا به اختلال افسرده خویی که به بعضی از مراکز روان پزشکی و مشاوره ای شهر تهران مراجعه کرده بودند، 39 زوج واجد شرایط ورود به طرح بودند که از بین آنها 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه زوج درمانی و دارو درمانی قرار گرفتند. زوج های گروه زوج درمانی در 10 جلسه هفتگی زوج درمانی سیستمی ـ رفتاری شرکت کردند. زن های گروه دارودرمانی از داروهای ضد افسردگی تجویز شده توسط روان پزشکان استفاده کردند. ابزار پژوهش شامل ابزار سنجش خانواده مک مستر و مقیاس اعتماد به نفس روزنبرگ بود که زن های دو گروه آنها را قبل از شروع درمان و در مقاطع موردنظر (قبل از جلسه ششم، بعد از جلسه دهم و دو ماه پس از درمان) تکمیل کردند. هم چنین از پرسشنامه های افسردگی بک و وضعیت زناشویی گلومبوک راست جهت گزینش نهایی آزمودنی ها استفاده شد. کاربرد تحلیل واریانس با اندازه های تکرار شده نشان داد که زوج درمانی در مقایسه با دارو درمانی به طور معناداری باعث کارآمدتر شدن کارکرد خانواده و افزایش اعتماد به نفس زنان مبتلا به اختلال افسرده خویی است. در نتیجه به-نظر می رسد زوج درمانی سیستمی ـ رفتاری روش مداخله مؤثری جهت کارآمدتر کردن کارکرد خانواده و افزایش اعتماد به نفس زنان افسرده باشد.
مقایسه اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی با دارو درمانی در کاهش علائم اختلال افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی از مهم ترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و به عنوان اولین عامل ناتوان کننده جامعه ی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن به کارگیری درمان های جدید را ایجاب می کند.با توجه به این که غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده می شود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی (SMC) در اختلال افسرده خویی و مقایسه آن با دارودرمانی پرداخته است. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه این پژوهش تجربی شامل 30 بیمار زن افسرده خو بودند که با استفاده از روش در دسترس از میان بیماران افسرده مراجعه کننده طی 9 ماه در سال 1390 به کلینیک روان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه (هر گروه 10 نفر) یک گروه آزمایش تحت درمان برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند همراه با دارودرمانی و یک گروه تحت درمان دارودرمانی صرف و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش دو پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه اهداف و علایق فردی (PCI) بودند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین میانگین نمرات دو گروه در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). بررسی میانگین های تعدیل شده نشان از اثربخش تر بودن آموزش برنامه مشاوره انگیزشی نظام مند گروهی همراه دارودرمانی نسبت به دارودرمانی صرف بوده است و همچنین دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون کاهش بیشتری را در علائم افسردگی نشان داد. بر طبق نتایج این پژوهش روش درمانی مشاوره نظام مند و دارودرمانی در درمان افراد مبتلابه افسرده خویی مؤثرتر از دارودرمانی صرف در درمان بیماران افسرده خو هست.
مؤلفه های فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، اختلال وسواس اجبار و اختلال افسرده خویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر به منظور بررسی مؤلفه های فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، وسواس، افسرده خویی و افراد غیربیمار انجام شد. مواد و روش ها به همین منظور در نمونه بالینی 90 نفری (سه گروه 30 نفری) از مراجعه کنندگان به کلینیک های روان پزشکی و یک گروه نمونه غیربالینی 30 نفری (غیربیمار) که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، پرسش نامه های باورهای فراشناختی فرم کوتاه، افکار اضطرابی و کنترل فکر اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss 18 و به روش تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنادار چهار گروه در همه مؤلفه های فراشناختی به جز زیرمقیاس توجه برگردانی در پرسش نامه کنترل فکر و زیرمقیاس خودآگاهی شناختی در پرسش نامه باورهای فراشناختی بود. همچنین نتایج آزمون های تعقیبی نشان داد که مبتلایان به وسواس به صورت معناداری (در سطح 01/0 و 05/0) بیش از مبتلایان به اختلال اضطراب منتشر ( GAD ) و گروه غیربیمار از راهبردهای کنترل فکر تنبیه و ارزیابی مجدد استفاده می کنند. از طرفی مبتلایان به GAD به صورت معناداری بیش از افراد مبتلا به اختلال وسواس اجبار ( OCD ) نگرانی های اجتماعی و سلامتی داشتند و در مقایسه با مبتلایان به OCD و افراد غیربیمار نمرات بیشتری در مقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره نگرانی و نیاز به کنترل، کسب کردند. در حوزه های نگرانی، گروه مبتلا به اختلال افسرده خویی در زیر مقیاس های نگرانی سلامتی، اجتماعی و عمومی تفاوت معناداری با گروه های غیربیمار و اضطراب منتشر داشتند و به طور کلی گروه غیربیمار در مقایسه با سه گروه بیمار، نمرات کمتری در زیر مقیاس های پرسش نامه حوزه های نگرانی کسب کردند. نتیجه گیری باورها و راهبردهای فراشناختی می توانند به خوبی بین افراد بیمار و غیربیمار و نیز گروه های تشخیصی تمایز بگذارند. همچنین یافته های این پژوهش از الگوی عملکرد اجرایی خودنظم بخش حمایت می کنند.