فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
137-154
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میانجی گری ابراز وجود در ارتباط میان کارکرد خانواده و گرایش به اعتیاد در نمونه ای از دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر سنندج بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. بر اساس جامعه دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر سنندج و بر مبنای فرمول کوکران، تعداد 366 دانش آموز به روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. دانش آموزان منتخب، مقیاس های سنجش کارکرد خانواده، گرایش به اعتیاد و ابراز وجود را تکمیل کردند. یافته ها: بر اساس نتایج کارکرد خانواده با گرایش به اعتیاد در دانش آموزان رابطه منفی و با ابراز وجود در آن ها رابطه مثبت داشت (0/01> p ). همچنین نتایج نشان دادند، ابراز وجود با گرایش به اعتیاد در دانش آموزان رابطه منفی دارد (0/01> p ). بر اساس یافته تحلیل مسیر مشخص شد، ابراز وجود در رابطه بین کارکرد خانواده و گرایش به اعتیاد دانش آموزان نقش میانجی دارد (0/006 p = ). نتیجه گیری: برای کاهش گرایش به اعتیاد باید خانواده ها فضای صمیمی و پاسخ گو را برای دانش آموزان فراهم کنند؛ تا ضمن آگاهی بخشی در مورد مواد و آثار آن، ابراز وجود آن ها را با احترام متقابل و پاسخ گویی کمی و کیفی افزایش دهند. آگاهی و توانایی نه گفتن دانش آموزان در گرایش به اعتیاد تاثیر منفی خواهد داشت.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر تاب آوری در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
11-30
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر تاب آوری در دانش آموزان با به آمادگی به اعتیاد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مدارس دوره ی متوسطه ی دوم شهر ملایر در سال تحصیلی 1395-1394 تشکیل دادند. از میان آن ها، یک مدرسه به صورت در دسترس انتخاب و تعداد 300 نفر از دانش آموزان این مدرسه توسط پرسش نامه ی آمادگی اعتیاد غربال شدند. سپس، 34 دانش آموز که نمره ی بالاتر از نقطه ی برش کسب کردند و دارای آمادگی به اعتیاد بالا بودند، انتخاب و در گروه آزمایش (17 نفر) و گروه کنترل (17 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 12 جلسه برنامه ی مهارت های زندگی را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی تاب آوری استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر تاب آوری در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد اثربخش بود و این برنامه آموزشی باعث افزایش معنادار تاب آوری در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد در گروه کنترل شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های زندگی نقش مهمی در افزایش تاب آوری در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد دارد و آموزش این مهارت ها می تواند باعث افزایش تاب آوری در دانش آموزان با آمادگی به اعتیاد شود.
مقایسه ی کارکرد اجرایی سازمان بندی مجدد اندیشه درنوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش
حوزههای تخصصی:
کارکرد اجرایی مجموعه ای از فرایندها است که مسئولیت هدایت شناختی، عاطفی، رفتاری وعملکردی انسان را در زمان فعالیت وحل مسأله برعهده دارند. هدف این پژوهش مقایسه ی کارکرد اجرایی سازمان بندی مجدد اندیشه در نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش است. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است، بر این اساس50 نوجوان دارای اختلال سوءمصرف حشیش ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر اهواز با دامنه ی سنی 15 الی 18سال انتخاب شده و با 50 نفر از نوجوانان عادی مقطع دبیرستان از نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شهر اهواز به عنوان گروه شاهد، که از لحاظ برخی متغیرهای جمعیت شاختی با یکدیگر همتا شده بودند، به صورت نمونه ی در دسترس انتخاب شده و بایکدیگر مقایسه شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون بندرگشتالت،TOVA (به عنوان یک آزمون عملکرد مستمر) وآزمون شکل گیری مفهوم ویگوتسکی استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش نسبت به نوجوانان عادی، عملکرد ضعیف تری در بازداری رفتار و بازسازی مجدد اندیشه داشتند، و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. به طور کلی با توجه به یافته های پژوهش مبنی بر عملکرد ضعیف تر نوجوانان دارای اختلال سوءمصرف حشیش نسبت به نوجوانان عادی در کارکردهای اجرایی (بازداری رفتار و بازسازی مجدداندیشه)، به نظر می رسد این ضعف منجر به مشکلاتی در رفتار اجتماعی نامناسب، مشکلات درتصمیم گیری و عدم قضاوت مناسب، مشکلات با نوآوری ها و تغییر، حواس پرتی و مشکلات در جنبه های مختلف حافظه می شود.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
229-243
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون انجام گرفت. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون که به کلینیک های درمانی ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 1397 مراجعه کرده بودند. نمونه ی آماری 30 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفر (آزمایش و گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مهارت های مثبت اندیشی (خدایاری فرد، زندی، حاج حسینی و غباری بناب، 1395) دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ی سرسختی روان شناختی اهواز کیامرثی، نجاریان و سهرابی زاده هنرمند (1377) بود. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه از نظر سرسختی روان شناختی تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: می توان گفت آموزش مهارت های مثبت اندیشی بر افزایش سرسختی روان شناختی مردان وابسته به مواد تحت درمان متادون مؤثر است.
تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی - روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
97-116
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر ( گرایش به مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار ) در نوجوانان بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود که در سال تحصیلی 1397-1396 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. ابتدا 200 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و سپس30 دانش آموز دارای رفتارهای پرخطر بر اساس مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی، با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب گردید و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای گروه آزمایش، برنامه آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای برگزار گردید و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به طور معناداری باعث کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان شد. نتیجه گیری: روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی، مداخله ای موثر و کارآمد در کاهش گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر شایع در این گروه سنی به ویژه مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار است.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۵۸-۲۴۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر ولع مصرف و خودکارآمدی ترک اعتیاد در بیماران تحت درمان با متادون بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه بیماران تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مرکز ماهان شهر بجنورد در سال 1400 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه ولع مصرف دوره ای و پرسشنامه خودکارآمدی ترک بود. درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات در 12 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی دو جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات توانست باعث کاهش ولع مصرف و افزایش خودکارآمدی ترک اعتیاد بیماران تحت درمان با متادون گردد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که برنامه شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات می تواند ضمن ارتقای توانمندی های بیماران، به اثر بخشی بیشتر متادون درمانی کمک نماید و نقش پیشگیرانه ای در عود بیماری داشته باشد.
اعتیاد و عملکردهای شناختی
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف مواد و اعتیاد به مواد در سطح جهان به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است و رشد بی رویه آن به گونه ای بوده که به عنوان مشکل اصلی پزشکی قلمداد شده و نگرانی سیاست گزاران و مجریان قانون را به دنبال داشته است. وضعیت تاسف بار اپیدمی اعتیاد جامعه را به شدت تهدید می کند. جهت رویارویی با این مشکل و کاهش صدمات و تبعات ناشی از آن، ضروری است تا اطلاعات جامعی از زوایای مختلف این پدیده به دست آید. موادمخدر از لحاظ گونه متنوع بوده و به همین دلیل آسیب های متنوعی را به دنبال داشته است. یکی از این آسیب ها، اختلال در عملکردهای مغزی در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد است. وابستگی به مواد موجب آسیب هایی در عملکرد شناختی می شود. عملکرد شناختی معیوب نیز نتایج درمانی ضعیف را به دنبال دارد. مروری بر پژوهش ها نشان داد که عملکردهای شناختی در افراد وابسته به مواد ضعیف تر از افراد عادی است. مصرف انواع موادمخدر، آثار منفی بر روی مغز مصرف کننده دارد و می تواند مانع از برگشت فرد بیمار به زندگی عادی، حتی با وجود طی دوره ای از پرهیز از مواد شود. شناسایی و فهم تغییرات شناختی می تواند علاوه بر کمک به درک بهتر مشکل، به ارائه راهکارهای مختلف درمانی نیز منجر شود. بنابراین، توجه به عملکردهای شناختی و بازتوانی شناختی در افراد وابسته به مواد می تواند به پیامدهای بهبودی و درمانی بهتری منجر شود.
طراحی و آزمون الگویی از پیشایندهای خانوادگی و فردی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
111-138
حوزههای تخصصی:
هدف : این تحقیق با هدف طراحی و آزمون الگویی از پیشایندهای خانوادگی (الگوی ارتباطی خانواده شامل ﺟﻬتﮔﯿﺮی گفت و شنود و ﺟﻬتﮔﯿﺮی همنوایی، تعارضات خانوادگی و مذهبی بودن والدین) و فردی (عزت نفس، خودکارآمدی و تاب آوری) گرایش به مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1397-1398 بود. از بین این جامعه، 347 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه الگوی ارتباطات خانواده، خرده مقیاس تعارضات خانوادگی، پرسش نامه مذهبی بودن والدین، مقیاس عزت نفس، پرسش نامه ﺳﺮﻣﺎیﻪ روان شناختی و ﻣﻘﯿﺎس ﭘﺬیﺮش اﻋﺘﯿﺎد استفاده شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: جهت گیری گفت و شنود، جهت گیری همنوایی، تعارضات خانوادگی، عزت نفس و خودکارآمدی اثرات مستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد داشتند، اما مذهبی بودن والدین و تاب آوری اثرات مستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد نداشتند. عزت نفس در رابطه بین جهت گیری گفت و شنود، جهت گیری همنوایی، تعارضات خانوادگی و مذهبی بودن والدین با گرایش به مواد نقش میانجی داشت. خودکارآمدی در رابطه بین مذهبی بودن والدین و گرایش به مصرف مواد دارای نقش میانجی بود، اما تاب آوری در زمینه این روابط دارای نقش میانجی نبود. نتیجه گیری: در مجموع مدل ارائه شده در تحقیق از برازش قابل قبول و مناسب برخوردار بود و می تواند به عنوان الگویی مناسب در طراحی و تدوین برنامه های پیشگیرانه برای گرایش به مصرف مواد مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در معتادین مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
187-208
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش ذهن شفقت ورز مطابق با ساختار درمان های شناختی رفتاری طراحی شد و سیر تاریخی این مدل درمانی در عدم بهبود هیجان های منفی در درمان شناختی رفتاری ریشه دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در معتادین مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون است. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. تعداد30 مرد مصرف کننده مواد (میانگین سنی=5/32 سال) به شیوه نمونه گیری در دسترس از دو مرکز ترک اعتیاد انتخاب شدند و پس از تشخیص با مصاحبه ی بالینی ساختاریافته برای اختلال های محور I در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش در دوازده جلسه گروه درمانی مبتنی بر آموزش ذهن شفقت ورز گیلبرت شرکت کردند. شرکت کنندگان به وسیله ی پرسش نامه طرحواره اولیه یانگ (فرم کوتاه) در سه مرحله پیش از شروع مداخله، جلسه پایانی و یک ماه بعد (جلسه پیگیری) ارزیابی شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که نمرات در طرحواره ها به جز طرحواره های رهاشدگی/بی ثباتی، بی اعتمادی/بدرفتاری، گرفتاری، استحقاق/بزرگ منشی، معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی، در گروه آزمایش کاهش یافت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت آموزش ذهن شفقت ورز، درمان موثری در تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در معتادین مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون است.
ذهن آگاهی و مصرف مواد: اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان بازگشت در مصرف کنندگان مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :مرور مطالعات انجام شده نشان می دهد که نرخ بازگشت در اختلالات مصرف مواد، حتی پس از شرکت در درمان های دارویی مرتبط بالا است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان بازگشت در مصرف کنندگان مواد افیونی انجام شد. مواد و روش ها:مطالعه حاضر در قالب یک کارآزمایی بالینی در سال 1394 در شهر کاشان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مصرف کنندگان مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کاشان بود. تعداد 70 نفر از مصرف کنندگان مواد افیونی به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه شاهد و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه شاهد هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. در هر دو گروه، در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (یک ماه پس از پس آزمون) برای سنجش فروانی بازگشت از آزمایش مرفین استفاده شد. داده های مطالعه با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های t برای مقایسه معنی داری میانگین سنی در بین دو گروه و آزمون 2χ به منظور مقایسه دیگر متغیرهای جمعیت شناختی مانند وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات، تاریخچه مصرف، وضعیت تأهل و همچنین، بررسی میزان بازگشت دو گروه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:نتایج آزمون 2χ نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود داشت (050/0 > P). نتیجه گیری:برنامه پیشگیری از بازگشت مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی اثربخش در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر قرار گرفته و از بازگشت پیشگیری نماید.
پیش بینی گرایش به سوءمصرف مواد مخدر براساس خودبیگانگی تحصیلی، هیجان های تحصیلی منفی و خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
79-100
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف مواد مخدر یکی از قابل بحث ترین مسائلی است که قشر نوجوانان و جوانان را درگیر کرده است. به همین جهت هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد مخدر براساس خودبیگانگی تحصیلی، هیجان های تحصیلی منفی و خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان پسر بود. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-1398بود. از میان آن ها، 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش، پرسشنامه گرایش به اعتیاد (وید و همکاران، 1992)، پرسشنامه از خودبیگانگی تحصیلی (دیلون و گروات، 1976)، مقیاس خودکارآمدی عمومی (شوآرتزر و جروسلم، 1979) و پرسشنامه هیجان تحصیلی (پکران و همکاران، 2005) استفاده شدند. یافته ها: گرایش به سوءمصرف مواد مخدر با خود بیگانگی تحصیلی و هیجان های تحصیلی منفی رابطه مثبت و معنادار و با خودکارآمدی عمومی رابطه ی منفی و معناداری در دانش آموزان داشت. خودبیگانگی تحصیلی، هیجان های تحصیلی منفی و خودکارآمدی عمومی 62 درصد از واریانس گرایش به سوءمصرف موادمخدر در دانش آموزان را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: می توان بیان کرد که مدیران مدارس می توانند با سنجش سه متغیر ذکر شده در این پژوهش از تمایلات دانش آموزان به مصرف مواد مخدر آگاه گردیده و برنامه های مدیریتی و پیشگیری لازم را اجرا نمایند.
شیوع شناسی مصرف مواد و الکل در دانشجویان دانشگاه های ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
175-192
حوزههای تخصصی:
هدف: مصرف مواد و الکل به عنوان یک آسیب اجتماعی شناخته شده که خسارات زیادی را بر جامعه تحمیل می کند. این پژوهش با هدف بررسی میزان شیوع مصرف مواد و الکل در دانشجویان دانشگاه های ارومیه انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی مقطعی بود. تعداد450 نفر از میان دانشجویان دانشگاه های آزاد، دولتی و پیام نور شهر ارومیه در سال تحصیلی 97-1396 با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. همه آن ها به آزمون غربال گری مصرف تنباکو، الکل و مواد اعتیاد آور پاسخ دادند و پس از حذف پرسش نامه های ناقص، تحلیل برای 436 نفر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که شیوع مصرف سیگار، الکل و مواد به ترتیب %35/55، %15/82 و %16/28 می باشد. شیوع مصرف سیگار و الکل در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بود، اما شیوع مصرف مواد تفاوت نداشت. همچنین شیوع مصرف سیگار، الکل و مواد در دانشجویان بر اساس دامنه سنی، مقطع تحصیلی و تأهل تفاوت نداشت. علاوه بر آن شیوع مصرف سیگار، الکل و مواد در دانشجویان گروه هنر و شهرسازی بیشتر از سایر گروه ها بود (0/05> p ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که جنسیت و گروه های آموزشی تحت تاثیر الگوهای رایج مصرف مواد قرار گرفته و دانشجویان را در برابر خطر قرار داده است. لذا ضرورت بازنگری راهبردهای استراتژیک توسط مسئولان و برنامه ریزان آشکار می شود.
اثربخشی برنامه آموزش تحول مثبت نوجوانی بر هویت یابی و خودکارآمدی در دانش آموزان در معرض خطر اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
31-50
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش تحول مثبت نوجوانی بر هویت یابی و خودکارآمدی در دانش آموزان در معرض خطر اعتیاد بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان پسر پایه نهم در معرض خطر اعتیاد شهر بجنورد در سال 1399-1398 بود. با توجه به طراحی پژوهشی، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت برنامه آموزش تحول مثبت نوجوانی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس بسط یافته سنجش عینی وضعیت هویت خود و پرسش نامه خودکارآمدی عمومی بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در رابطه با میانگین نمرات متغیرهای هویت یابی و خودکارآمدی تفاوت معنی داری وجود داشت. آموزش تحول مثبت نوجوانی به طور معناداری منجر به کاهش هویت منفی و افزایش خودکارآمدی گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: می توان از آموزش تحول مثبت نوجوانی در هویت یابی و خودکارآمدی دانش آموزان در معرض خطر اعتیاد در مدارس استفاده نمود.
اثربخشی توانمندسازی شناختی حالات ذهنی بر بازشناسی بیان چهره ای هیجان در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
253-276
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی توانمندسازی شناختی حالات ذهنی بر بازشناسی بیان چهره ای هیجان در افراد وابسته به مواد بود . روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 30 نفر فرد وابسته به مواد با شرایط یکسان از نظر سن، تحصیلات، شغل و... انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. شرکت کنندگان به آزمون اکمن (بازشناسی بیان چهره ای هیجان) در پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش تحت مداخله برنامه توانمندسازی شناختی (برنامه ترمه) قرار گفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که توانمندسازی شناختی (برنامه ترمه) بر بازشناسی بیان چهره ای هیجان در افراد وابسته به مواد موثر است. در واقع برنامه ترمه بیان چهره ای هیجان را در افراد وابسته به مواد بهبود داده است. نتیجه گیری : بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان از برنامه توانمندسازی شناختی (برنامه ترمه) در تقویت بیان چهره ای هیجان افراد وابسته به مواد استفاده کرد.
اثربخشی درمان گروهی سایکودرام بر پیشگیری از عود در وابستگی به مواد و نشخوار ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی نقش گذاری روانی (سایکودرام) بر پیشگیری از عود در وابستگی به مواد و نشخوار ذهنی انجام شد. روش : روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش مراجعه کنندگان مبتلا به سوءمصرف مواد در کلینیک های ترک اعتیاد در شهر تهران بودند. گروه نمونه شامل 40 نفر مرد بود که به صورت در دسترس از مراجعان کلینیک ترک اعتیاد انتخاب شده و در دو گروه 20 نفری به عنوان گروه گواه و گروه آزمایش قرار داده شدند. به علت ریزش نمونه در مرحله پس آزمون، گروه آزمایش شامل 16 و گروه گواه شامل 18 شرکت کننده شد. مقیاس پیش بینی بازگشت و پرسش نامه نشخوار ذهنی در میان تمام شرکت کنندگان اجرا شد. یافته ها : تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد، مداخله روان نمایشگری تاثیر معناداری را بر پیشگیری بازگشت و نشخوار ذهنی دارد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج می توان گفت: درمان گروهی مبتنی بر سایکودرام بر پیشگیری از عود و نشخوار ذهنی موثر است.
بررسی اثر ضربان های دوگوشی بر افراد معتاد با استفاده از سیگنال مغزی (EEG)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش با بررسی تأثیر ضربان دوگوشی بر افراد معتاد، استفاده از این تکنولوژی به عنوان کمک درمان در ترک پایدار اعتیاد امکان سنجی شده است. روش : جامعه آماری از 15 نفر مرد معتاد بستری در کلینیک ترک اعتیاد، تشکیل شده بود که زیر نظر پزشک معالج و با استفاده از آزمون شخصیت آیزنک و آزمون ادرار انتخاب شدند. به 10 نفر علاوه بر درمان عادی، در سه جلسه تحریک کنترل شده ضربان دوگوشی اعمال و 5 نفر به عنوان شاهد فقط درمان عادی را پیگیری کرده اند. از شرکت کنندگان آزمون دوپامین از نمونه ادرار، ثبت سیگنال مغزی و پرسش نامه خلق وخوی برامز اخذ شد. یافته ها: اعمال ضربان دوگوشی کنترل شده باعث کاهش عصبانیت، تنش، سردرگمی، افزایش سرزندگی، تمایل به ادامه درمان و دریافت بهبودی در افراد معتاد شد. نتیجه گیری: به کارگیری ضربان دوگوشی کنترل شده در کنار سایر فعالیت های مورداستفاده در فرایند درمان اعتیاد به عنوان روشی بدون عوارض جانبی، می تواند باعث تسریع و تثبیت درمان در افراد شود.
دود سیگار و اطفال
بررسی نقش حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در پیشگیری از عود اعتیاد افراد مبتلا به اختلالات مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۵
245-262
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در پیشگیری از عود اعتیاد افراد مبتلا به سوءمصرف مواد بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل بودند. به روش نمونه گیری تصادفی ساده و براساس جدول مورگان تعداد 150 نفر انتخاب و مقیاس های استاندارد حمایت اجتماعی، سنجش ولع مصرف لحظه ای، پیش بینی بازگشت و تنظیم شناختی هیجان در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد حمایت اجتماعی قادر به پیش بینی 27 درصد از واریانس شدت نیرومندی (میزان وسوسه) و 21 درصد از واریانس احتمال مصرف بودند. همچنین ابعاد تنظیم شناختی هیجان قادر به پیش بینی 25 درصد از واریانس شدت نیرومندی و 30 درصد از واریانس احتمال مصرف بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، لزوم بهره گیری از آن ها در جهت شناخت بهتر، درمان و مداخله، می تواند کمک موثری در پیشگیری و درمان سوءمصرف کنندگان نماید و راه گشای برنامه ریزان و روان درمانگران عرصه اعتیاد باشد.