فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۴۱ تا ۳٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از پایه ای ترین ویژگی های کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری، اختلال در کارکردهای شناختی است. پژوهش حاضر، به بررسی اثربخشی برنامه توان افزای شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه کاری، توجه و درک مطلب) دانش آموزان با نارسایی های یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی پرداخت. مواد و روش ها:طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بود. جامعه پژوهشی در بردارنده تمامی دانش آموزان پسر پایه های سوم تا پنجم ناتوان یادگیری در سال تحصیلی 94-1393 در مدارس عادی دولتی شهر تهران بود. 20 تن از دانش آموزان (از هر مدرسه 10 نفر) به صورت هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش جایگزین شدند. برای دانش آموزان گروه آزمایش طی 10 جلسه برنامه تقویت شناختی اجرا شد و گروه شاهد به برنامه های معمول خود ادامه داد. برای سنجش عملکرد حافظه کاری گروه نمونه از آزمون N-Back و سنجش توجه از آزمون عملکرد پیوسته CPT (Continuous performance test) و سنجش درک مطلب از مقیاس هوش Wechsler کودکان (WCIS یا Wechsler comprehension subscale) استفاده شد. داده های حاصل از این آزمون ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استباطی، تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:تأثیر برنامه توان افزای شناختی در بهبود حافظه کاری و درک مطلب (05/0 > P) و در افزایش توجه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری (01/0 > P) معنی دار بود. همچنین، این برنامه بر توجه بیش از سایر کارکردها مؤثر بود. نتیجه گیری:برنامه توان افزای شناختی موجب تغییر در کارکردهای شناختی آموزندگان شد و این خود می تواند زمینه های بهبود در شرایط یادگیری و آموزش آموزندگان را نیز به دنبال داشته باشد.
تمایزیافتگی و نشانه های اضطراب مزمن در سیستم هیجانی خانواده: طراحی و بررسی اثر بخشی مداخله ای بر اساس نظریه سیستم های خانواده بدون مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با روان درمانی بین فردی (IPT) بر افزایش رضایت زناشویی زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه به هدف طراحی و بررسی اثربخشی یک مداخله روانی- آموزشی زوج محور کوتاه مدت براساس نظریه سیستم های خانواده بودن برای بهبود تمایز یافتگی و کاهش اضطراب مزمن در سیستم هیجانی خانواده انجام شد. روش: 19 زوج به عنوان گروه آزمایشی و 19 زوج به عنوان گروه گواه در این طرح نیمه آزمایشی با روش نمونه گیری در دسترس و پیگیری 2 ماهه شرکت کردند. مداخله روانی– آموزشی زوج محور کوتاه مدت در 7 جلسه براساس 3 فن درمان بوون و 4 شاخص اصلی تمایزیافتگی در قالب آموزش گروهی زوج ها طراحی و اجرا شد. شرکت کنندگان به مقیاس تمایز یافتگی و مصاحبه ژنوگرام خانواده پاسخ دادند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که این مداخله می تواند تمایزیافتگی سیستم هیجانی خانواده را بهبود بخشیده و نشانه های اضطراب مزمن در خانواده را کاهش دهد. نتیجه گیری: از نتایج این تحقیق می توان در برنامه ریزی های مداخله ای با تأکید بر نقش سیستم هیجانی خانواده استفاده کرد.
آیا هیپنوتراپی بر میزان عود وابستگی به مواد افیونی و کاهش علایم ترک مؤثر است؟(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی در کودکان ناشنوا بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان پسر ناشنوا شهر اردبیل بود که در مدارس استثنایی استان اردبیل در سال تحصیلی 1394-1393 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. نمونه مورد نظر دانش آموزان ناشنوا، که دارای والدین شنوا بودند، انتخاب شدند و بعد از آن به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفری گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار گرفتند. حجم نمونه مورد نظر شامل 16 کودک ناشنوای پنجم وششم ابتدایی بود. ابزار بکار گرفته شده در این پژوهش شامل آزمون نظریه ذهن و مقیاس مهارت اجتماعی بودند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود سطح نظریه ذهن تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر بوده است. همچنین، با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود مهارت های اجتماعی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (654/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود مهارت های اجتماعی کودکان ناشنوا موثر نبوده است. بنابر نتایج پژوهش، کودکان ناشنوا در کسب نظریه ذهن دچار نارسایی هایی می باشند و آموزش تکالیف باورهای غلط در بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر می باشد.
اثربخشی آموزش راهبردهای درمان پردازشی-تجربه ای(هیجان مدار) بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای درمان پردازشی-تجربه ای/ هیجان مدار (PE-EFT) بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر پرداخته است.درمان هیجان مدار یک درمان التقاطی است که از تلفیق درمان های فردمدار، گشتالت و درمان تجربه ای و توسط لسلی گرینبرگ، رابرت الیوت و سوزان جانسون ابداع شده است.تحقیقات EFT نشان می دهد که انسانها دو سیستم پردازش اطلاعات دارند : سیستم منطقی و سیستم تجربه ای. نمونه آماری این پژوهش شامل 70نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانهای شهر تهران می باشند که بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب و به دو گروه 35 نفره آزمایش و گواه اختصاص یافتند. گروه آزمایش در طی 8 جلسه مداخلات آموزشی PE-EFT را دریافت کرد.ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب امتحان اهواز است. تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق آزمون T و تحلیل کواریانس نشان داد که فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه آموزش راهبردهای درمان پردازشی-تجربه ای/ هیجان مدار (PE-EFT) بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان دختر مؤثر است با احتمال 99% تأیید شد.
مقایسه اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از آنجایی که افسردگی یک اختلال شایع است، شناسایی روش درمان مفید و مداوم بسیار مهم است. هدف این پژوهش مقایسه دو مورد از درمان های غیرتهاجمی جدید یعنی درمان تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش علائم افسردگی بوده است. روش: برای بررسی هدف تحقیق 20 نفر از مبتلایان به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک مغز از روی جمجمه با جریان مستقیم الکتریکی و تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری جایگزین شدند. آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پرسشنامه افسردگی بک را تکمیل کردند. برای بررسی نتایج از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که هر دو درمان در کاهش علائم افسردگی تأثیرگذار بودند اما تفاوت معناداری در اثربخشی آن ها دیده نشد. با این وجود در دو درمان به لحاظ نمرات پیگیری تفاوت وجود داشت. میانگین نمرات در موقعیت پیگیری نسبت به موقعیت پس آزمون تغییر محسوسی در گروه rTMS داشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که اثربخشی درمان تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری نسبت به درمان دیگر در طول زمان بیشتر بوده است.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی یود. نوع پژوهش ، نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مادران دارای کودک عقب ماده ذهنی که فرزندان شان در مدارس استثنایی شهرستان در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه فوق 30 از مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند(هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی طی 10 جلسه نود دقیقه ای، (هر هفته یک جلسه)درمان گروهی را دریافت کردند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل و مقیاس شرم درونی شده کوک بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش وگواه از سازگاری زناشویی و احساس شرم درونی شده تفاوت معناداری وجود دارد(001/0>p). به طور کلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان گروهی پذیرش و تعهد را بر افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش احساس شرم درونی شده در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد.
رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:انتخاب نوع راهبرد مقابله ای تاثیر بسیار مهمی بر چگونگی کنار آمدن با استرس دارد و در این انتخاب، عوامل زیادی از جمله شخصیت دخیل است. هدف این تحقیق بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اوتیسم بود. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی بود، 56 مادر که کودک اتیستیک داشتند از بین مراجعه کنندگان به سه موسسه حمایتی کودکان اتیسم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEOو راهبردهای مقابله ای پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن و گریز اجتناب رابطه مثبت و معنادار و با ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی معنادار داشت. برونگرایی و با وجدان بودن با گریز اجتناب رابطه منفی معنادار داشتند. برونگرایی و دلپذیر بودن رابطه مثبت معناداری با طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت داشتند. با وجدان بودن نیز رابطه مثبت و معناداری با حل مسائل برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت داشت. در تحلیل رگرسیون انجام شده روان رنجورخویی پیش بین معنادار راهبردهای مقابله ای فاصله گرفتن و گریز-اجتناب بود. راهبرد طلب حمایت اجتماعی از طریق دلپذیر بودن و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت نیز توسط باوجدان بودن و روان رنجورخویی تبیین شدند. نتیجه گیری: انتخاب نوع راهبرد مقابله ای با ویژگی های شخصیتی رابطه دارد و افراد در معرض استرس بالا مانند والدین دارای کودکان اوتیستیک باید برای اتخاذ کارآمدترین راهبرد مقابله ای متناسب با ویژگیهای شخصیتی خود آموزشهای لازم را دریافت نمایند.
اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان
حوزههای تخصصی:
مقایسه نظریه ذهن، نگهداری توجه، و همدلی در دانش آموزان مبتلا و غیر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب است. هدف پژوهش حاضر مقایسه نظریه ذهن، نگهداری توجه، و همدلی در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و بهنجار بود. روش:روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر اول تا سوم دبیرستان شهرستان اهواز در سال تحصیلی 95-1394 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 100 نفر (50 نفر دانش آموز بهنجار و 50 نفر دانش آموز مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان آخنباخ (1991)، آزمون ذهن خوانی از طریق چشم ها (بارون-کوهن، 2001)، آزمون عملکرد پیوسته، پرسشنامه همدلی بارون-کوهن (2003) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (2013) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
تاثیرآموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مراقبان سالمند ناتوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در جهان و اینکه بخشی از سالمندان ناتوان بوده و احتیاج به مراقبت دارند و ترجیح نگهداری آنها در منزل، توجه به مراقبین و کاهش فشار مراقبتی آنها ضروری به نظر می رسد. لذا در این پژوهش به بررسی تاثیر مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مراقبت کنندگان از سالمند ناتوان پرداخته شده است. این پژوهش به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با 10 جلسه مداخله به شیوه گروهی انجام شد. گروه مطالعه 33 زن بود که مراقبت از بستگان سالمند خود را برعهده داشتند و به صورت تصادفی در 2 گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. جهت بررسی کیفیت زندگی از آزمون کیفیت زندگی 36سوالی استفاده شد و نتایج حاصله با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش مدیریت استرس بصورت معنی داری باعث ارتقاء کیفیت زندگی به صورت کلی و در ابعاد (محدودیت های ناشی از مشکلات هیجانی، انرژی و نشاط، سلامت عاطفی، عملکرد اجتماعی، درد و سلامت عمومی) می شود و در زیر مقیاس های عملکرد جسمانی و محدودیت های ناشی از مشکلات جسمانی تاثیر معناداری مشاهده نشد. مطابق با یافته های پژوهشی و با توجه به ضرورت حفظ فرهنگ اسلامی و ایرانی در خصوص نگهداری سامندان ناتوان در منزل و مراقبت از سوی خانواده، پیشنهاد می شود برنامه های پیشگیرانه با بهره گیری از روش مدیریت استرس بطور ادواری روی این مراقبین اجرا شود
اثربخشی امیددرمانی گروهی بر افسردگی، احساس تنهایی، و خودکارآمدی دانش آ موزان دختر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از مبانی نظری امیددرمانی به ندرت برای بهبود علائم روان شناختی دختران نوجوان استفاده شده است و اطلاعات اندکی در مورد تاثیر امیددرمانی گروهی وجود دارد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی امید درمانی گروهی برافسردگی، احساس تنهایی، و خودکارآمدی دانش آموزان دختر بود.
روش: پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه 10 و 11مدارس ناحیه 1 شهر رشت در سال تحصیلی 93-94 بود. برای نمونه گیری 200 دانش آموز دختر به طور خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و در مرحله پیش آزمون به پرسشنامه افسردگی بک (1971)، مقیاس احساس تنهایی آشر (1983) و مقیاس خودکارآمدی شرر و آدامز (1985) پاسخ دادند. پس از نمره گذاری و غربالگری 30 نفر که ضعیف ترین نمرات را داشتند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد و برای گروه آزمایش، هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش امیددرمانی گروهی اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک متغیری پس از کنترل مقادیر پیش آزمون نشان داد نمرات خلق افسرده و احساس تنهایی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری پایین تر است (05/0P<)، اما بین نمرات پس آزمون این دو گروه، تفاوتی از نظر خودکارآمدی وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: آموزش امیددرمانی گروهی تأثیر قابل ملاحظه ای در کاهش افسردگی، و احساس تنهایی در دانش آموزان دختر دبیرستانی دارد. براین اساس به مشاوران آموزشی پیشنهاد می شود از روش امیددرمانی گروهی برای دانش آموزانی مبتلابه اختلال های خلقی و احساس تنهایی استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی در پیش گیری از گرایش دانش آموزان به سوءاستفاده از مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی در پیشگیری از گرایش دانش-آموزان به سوء استفاده از مواد مخدر می باشد. روش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری را دختران پیش دانشگاهی شهر اردبیل بود که از میان آن ها ابتدا 240 دانش آموز به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند سپس از بین آن ها 60 نفر با گرایش بالا به مواد انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند.گروه آزمایش به طور منظم به مدت 3هفته در طی 4جلسه در دوره آموزش هوش هیجانی حضور یافتند و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس پذیرش اعتیاد واستعداد اعتیاد استفاده شد. یافته ها: نتایج حکایت از اثربخشی معنادار آموزش هوش هیجانی داشت. نتیجه گیری: هوش هیجانی و ارتقا آن می تواند در پیشگیری از گرایش افراد به سوء استفاده از موادتأثیر گذار باشد.
مقایسه نگرش های ناکارآمد، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه نگرش های ناکارآمد، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در افراد دارای سوء مصرف مواد با افراد بهنجار بود. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری عبارت بود از: مردان دارای سوء مصرف مواد از نوع تریاک و شیره که به یکی از کمپ های ترک اعتیاد شهرستان ماهنشان مراجعه کرده بودند. همچنین افراد بهنجار این شهرستان جامعه مقایسه را تشکیل داد. برای نمونه گیری تعداد90 نفر افراد دارای سوء مصرف مواد با توجه به ملاک های ورود و خروج از روش نمونه گیری هدفمند و تعداد90 نفر افراد عادی که از نظر سن و میزان تحصیلات با گروه دیگر همتا شده بودند بصورت در دسترس انتخاب شدند. سپس مقیاس های نگرش های ناکارآمد (DAS-40)، تحریف های شناختی و دشواری تنظیم هیجان در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه در هرسه متغیر معنادار است و افراد سوء مصرف کننده مواد دارای نمرات بالاتری در باورهای ناکارآمد، ناسازگاری و تحریف های شناختی می باشند. نتیجه گیری: این تفاوت ها در طراحی مداخلات بالینی برای درمان حائز اهمیت می باشند.
رابطه عملکرد خانوادگی، حمایت اجتماعی و عوامل جمعیت شناختی با استرس و سلامت روانی والدین کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت نا شنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیت شناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامت روانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامت روانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسش نامه خصوصیات جمعیت شناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چند گانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطه منفی و معناداری وجود داشت. همین طور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابر این عملکرد خانوادگی، ویژگی های کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامت روانی و استرس والدگری رابطه دارند.
مقایسه اختلالات رفتاری / در کودکان دارای والدین معتاد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
215-234
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اختلالات رفتاری در کودکان دارای پدر معتاد با کودکان دارای پدر غیرمعتاد انجام شد. روش: در یک طرح علّی-مقایسه ای تعداد 80 دانش آموز متشکل از40 دانش آموز با پدر معتاد و 40 دانش آموز با پدر غیرمعتاد به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. دو گروه با استفاده از پرسش نامه اختلالات رفتاری «اشنباخ» (پرسش نامه معلمان، والدین و خودسنجی) سنجیده شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان اختلالات رفتاری کودکان دارای پدر معتاد بیشتر از کودکان دارای پدر غیرمعتاد است. همچنین میزان اختلالات رفتاری در پسران بیشتر از دختران بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد اعتیاد پدر با به هم ریختن سامان خانواده می تواند در بروز اختلالات رفتاری زودهنگام در کودکان نقش داشته باشد.
اثربخشی پسخوراند عصبی بر اضطراب، افسردگی و نشانه های اختلال استرس پس از سانحه جنگ(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:با توجه به اهمیت اختلال استرس پس از ضربه (Post-traumatic stress disorder یا PTSD) در کشور، چندین مطالعه به بررسی اثربخشی درمان های متفاوت بر روی افراد مبتلا به این اختلال پرداخته اند. بیشتر این مطالعات در کنار درمان های دارویی، مبنای نظری مشابهی داشته اند و نتایج کاربردی برخی از آن ها رضایت بخش نبوده است. هدف از انجام پژوهش حاضر در راستای یافتن مسیر متفاوت درمانی، بررسی اثربخشی پسخوراند عصبی بر نشانه های افراد مبتلا به PTSD جنگ بود. مواد و روش ها:در این مطالعه، افراد مبتلا به PTSD از طریق نمونه گیری در دسترس از شهرستان کرمانشاه انتخاب شدند. 15 نفر از بیماران به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 14 نفر دیگر در گروه شاهد قرار گرفتند و از نظر متغیرهای جمعیت شناختی همتاسازی شدند. مداخله درمانی طی 20 تا 25 جلسه برای آزمودنی های گروه آزمایش به اجرا درآمد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل دستگاه پسخوراند عصبی، پروتکل مداخلاتی آلفا/ تتا، مصاحبه بالینی نیمه ساختار یافته برای اختلالات محور یک ( Structured Clinical Interview for DSM-IV یا SCID ) ، ویرایش دوم پرسش نامه افسردگی Beck ( Beck Depression Inventory-II ) ، پرسش نامه اضطراب Beck ( Beck Anxiety Inventory یا BAI ) و مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد ( Impact of Event Scale-Revised یا IES-R ) بود. یافته ها:آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر حاکی از آن بود که نشانه های اختلال PTSD، اضطراب و افسردگی، پس از مداخله به طور معنی داری کاهش یافت (01/0 > P). همچنین، در بررسی تغییرات بین آزمودنی ها، کاهش معنی داری در متغیرهای عنوان شده مشاهده شد (01/0 > P). نتیجه گیری:نتیجه مطالعه نشان داد که مداخله از طریق پسخوراند عصبی و پروتکل آلفا/ تتا برای افراد مبتلا به PTSD، می تواند تلویحات درمانی مهمی را به همراه داشته باشد.
رابطه مصرف رسانه ای با گرایش به مصرف موادمخدر (مورد مطالعه: جوانان شهر اردبیل)
حوزههای تخصصی:
رسانه ها به دلیل ماهیت فراگیر خود در میان نهادهای زندگی اجتماعی و تاثیرگذاری بر فرایند کاهش عرضه و تقاضای موادمخدر، نقش برجسته ای در پیشگیری از اعتیاد دارند. در واقع رسانه ها برای آموزش، گسترش دانش و جلب مشارکت عمومی برای پیشگیری از اعتیاد ابزار مناسبی هستند. هدف از تحقیق حاضر تعیین رابطه مصرف رسانه ای با گرایش به مصرف مواد مخدر در بین جوانان شهر اردبیل بود. روش تحقیق توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را همه جوانان بالای 18 سال شهر اردبیل تشکیل می دادند. نمونه ای به حجم 384 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مصرف رسانه ای با گرایش به مصرف مواد مخدر رابطه معکوس معنی داری وجود دارد. همچنین بین مصرف رسانه های چاپی و الکترونیک با گرایش به مصرف موادمخدر در بین جوانان شهر اردبیل رابطه معکوس معناداری وجود دارد. بین مصرف رسانه های خارجی با گرایش به مصرف موادمخدر در بین جوانان شهر اردبیل رابطه مثبت معناداری وجود دارد. استفاده از رسانه های مختلف باعث می شود تا در درجه اول آگاهی جوانان در زمینه اعتیاد و مصرف موادمخدر افزایش پیدا کند و در درجه دوم باعث می شود تا اوقات فراغت جوانان با رسانه هایی همچون کتاب، روزنامه، تلویزیون و اینترنت پر شود و این عوامل باعث می شود تا گرایش به مصرف موادمخدر در بین جوانان کاهش یابد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی انجام گرفت. روش کار: در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار با تشخیص سوءمصرف مواد به طور تصادفی درگروه های آزمون (درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه درمان های رایج مانند متادون درمانی) و گروه شاهد (گروه کمپ) قرارگرفتند. گروه آزمون به مدت 8 هفته مورد درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته و پرسش نامه ی تکانشگری بارت بررسی شدند و نتایج با استفاده از روش های آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر (مختلط) و با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: اگر چه هر دو مداخله ی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان های رایج منجر به کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و رفتارهای تکانشگری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی می شود اما گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در این زمینه اثربخش تر بوده و به طور معنی داری منجر به افزایش سلامت روان بعد از ترک مواد گردیده است. به علاوه نتایج یافته ها نشان داد که تاثیر درمان در دوره پی گیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به درمان نگهدارنده متادون و گروه شاهد در کاهش رفتارهای مخاطره آمیز در سوء مصرف کنندگان مواد افیونی موثر بوده است.