فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه سبک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی درافراد مبتلا به اختلال وسواس و بهنجار صورت گرفت. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواس در شهر اردبیل که در سال 1391 به کلینیک های تخصصی روانپزشکی مراجعه کرده بودند تشکیل می دهد. نمونه پژوهشی 40 بیمار وسواس به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 40 نفر بهنجار مقایسه شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وسواس فکری-عملی، پرسشنامه سبک های تفکر، پرسشنامه سبک های اسناد و پرسشنامه بازنگری شده جهت مندی زندگی استفاده شد. داده های پژوهش با روش های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. طبق یافته های پژوهش سبک های تفکر در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مختل تر از افراد بهنجار است. هم چنین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی بدبین تر و دارای سبک اسناد کلی، درونی و پایدار هستند. نتایج بیان گر اهمیت نقش س بک های تفکر، سبک های اسناد، خوش بینی و بدبینی در شکل گیری و گسترش اختلال وسواس فکری- عملی است.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس کمال گرایی و اضطراب امتحان در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس کمال گرایی و اضطراب امتحان در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید رجایی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. از بین دانشجویان کارشناسی تعداد 385 نفر (189 دختر و 196 پسر) به روش تصادفی طبقهای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، پرسش نامه کمال گرایی هویت و فلت (1991) و پرسشنامــه اضـطراب امتحان اسپیل برگر (1980) را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از
آمار توصیفی، رگرسیون همزمان، رگرسیون گام به گام، z فیشر، و t دو گروهی استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که کمالگرایی و اضطراب امتحان به طور مثبت و معناداری اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کنند. با توجه به این یافته ها می توان گفت که با افزایش میزان کمال گرایی و اضطراب امتحان در دانشجویان میزان اهمال کاری تحصیلی نیز در آنها افزایش می یابد.
تناسب عملکرد و آموزش تکنسین های اورژانس پیش بیمارستانی در برخورد با بیماران ترومایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: مراقبت های پیش بیمارستانی در مورد بیماران اورژانس تروما از ویژگی های خاصی برخوردار است و اقدامات تشخیصی و درمانی که قبل از رسیدن این بیماران به بیمارستان انجام می شود، نقش بسزایی در کاهش مرگ و میر و بهبود پیامد آنها دارد. مطالعه حاضر به ارزیابی صحت عملکرد تکنسین های اورژانس پیش بیمارستانی تهران در برخورد با بیماران ترومایی پرداخت.
روش ها: در مطالعه ای مقطعی از شهریور 1389 تا شهریور 1390 در جامعه بیماران ترومایی منتقل شده توسط اورژانس پیش بیمارستانی تهران به بیمارستان امام حسین(ع)، 500 بیمار به روش نمونه گیری مقطعی انتخاب شدند. پژوهش با بررسی برگ مأموریت، مصاحبه با تکنسین پیش بیمارستانی و معاینه بیمار برای تعیین اقدامات لازم و انجام شده قبل از ورود به اورژانس به وسیله چک لیست انجام شد. داده ها با آزمون های T زوجی و مجذور کای در قالب نرم افزار آماری SPSS 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: متوسط فاصله زمانی تماس با اورژانس پیش بیمارستانی تا رسیدن آنها به محل حادثه 71/7±48/9 دقیقه (حداقل 1 و حداکثر 100) و متوسط فاصله زمانی انتقال بیمار از محل حادثه تا بیمارستان 53/18±99/35 دقیقه (حداقل 5 و حداکثر 137) بود.
اقدام نامطلوب تکنیسین ها در مورد بی حرکت سازی فقرات گردنی (3/10%)، بی حرکت سازی ستون فقرات (6/16%)، بی حرکت سازی شکستگی اندام (14%)، رگ گیری (9/9%) و کنترل خونریزی (6/33%) مشاهده شد.
نتیجه گیری: تکنسین های پیش بیمارستانی در برقراری راه وریدی، بی حرکت سازی فقرات گردنی، بی حرکت سازی ستون فقرات، بی حرکت سازی شکستگی اندام و کنترل خونریزی دارای تشخیص و عملکرد مناسب و در مورد تشخیص و اقدام برای اکسیژن رسانی و خروج جسم خارجی ضعف دارند.
مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان دارای احتکار وسواسی و علائم اختلال بدشکلی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی در میان دانشجویان دچار احتکار وسواسی و بدشکلی بدن بود.
روش: این پژوهش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی دانشجویان پیام نور دانشگاه های استان تهران که در سال تحصیلی 92- 91 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویانی بود که در پرسشنامه احتکار وسواسی نمره بالا گرفته بودند و همچنین 30 نفر از دانشجویانی بود که در مقیاس اختلال بد شکلی بدنی نمره بالا گرفته بودند برای جمع آوری داده ها از مقیاس ذهن آگاهی، مقیاس حساسیت اضطرابی، مقیاس رفتارهای ذخیره ای، پرسشنامه چند بعدی خود بدنی و مصاحبه بالینی ساختار یافته استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین دانشجویان دو گروه در ذهن آگاهی و حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: در مجموع دانشجویان گروه دارای علائم اختلال بدشکلی بدنی از ذهن آگاهی پایین تر و حساسیت اضطرابی بالاتری نسبت به دانشجویان گروه احتکار وسواسی برخوردارند. این نتایج نشان می دهد که مشکل در سازماندهی اطلاعات، ترس از ارزیابی منفی و انزوا ازجمله عوامل خطر پذیر برای ابتلای این افراد به اختلالات روانی و بدشکلی بدنی است.
مقایسه باورهای فراشناختی ودشواری درنظم جویی هیجان در افراد وابسته به مواد و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی باور های فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجان در افراد وابسته به مواد و بهنجار بود.
روش: این پژوهش یک طرح علی- مقایسه ای بود که در آن 50 نفر از افراد وابسته به مواد با 50 فرد بهنجار که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند؛ مقایسه گردیدند. آزمودنی ها پرسشنامه فراشناخت کارترایت – هاتون و ولزو پرسشنامه دشواری در نظم جویی هیجان گراتز و رومر را تکمیل نمودند و داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیری T هاتلینگ تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج آزمون نشان داد که میان باورهای فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجانی افراد وابسته به مواد و بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از زیر مقیاس های باورهای فراشناختی در زیر مقیاس باورهای مثبت درباره نگرانی و از زیر مقیاس های دشواری در نظم جویی هیجانی، در زیر مقیاس فقدان آگاهی هیجانی در دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، آسیب نظارت فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجان می تواند یک عامل کلیدی در وابستگی به مواد باشد که برای فهم، پیشگیری و درمان آن مفید است.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری گروهی بر علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی کوتاه مدت فعال سازی رفتاری بر علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در بیماران مبتلا به افسردگی و اضطراب می باشد.
روش: در یک طرح شبه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون توأم با گروه کنترل، تعداد 27 نفر از دانشجویان مبتلا به افسردگی و اضطراب پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فعال سازی رفتاری (13 نفر؛ 8 نفر دختر و 5 نفر پسر) و یا کنترل (14 نفر؛ 8 نفر دختر و 6 نفر پسر) گماشته شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه درمان هفتگی فعال سازی رفتاری را دریافت داشت. تمام شرکت کنندگان پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه اضطراب بک و مقیاس پاسخ نشخوارگونه را به عنوان ابزارهای پژوهش، درسه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه تکمیل کردند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون مانکووا نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری اثر معنی داری بر کاهش علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دارد. نتایج به دست آمده، در مرحله پیگیری 2 ماهه نیزحفظ شده بودند.
نتیجه گیری: درمان کوتاه مدت فعال سازی رفتاری در بهبود علایم افسردگی و اضطراب و نیز کاهش نشخوار فکری در دانشجویان تأثیر قابل توجهی دارد.
بیش فعالی: راهکارهای مطلوب در تعامل با کودکان بیش فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال بیش فعالی به عنوان یک الگوی تکانشگری و بی توجهی توصیف شده است که غالباً قبل از 7 سالگی شروع می شود. پژوهشگران معمولاً در تشخیص این اختلال از گزارش های معلمان استفاده می کنند. چرا که اکثر اولیا و مربیان به دلیل آشنا نبودن با ریشه ی مشکلات رفتاری و نیازهای عاطفی، رفتاری و آموزشی این کودکان معمولاً در تعامل و آموزش آنها با مشکلات متعددی روبرو می شوند. هدف ارائه ی راه کارهای پیشنهادی برای تعامل مطلوب اولیا با کودکان بیش فعال در خانواده و معلمان در کلاس درس در رابطه با نیازهای تحصیلی خاص آنان، نقش بازی در کاهش اختلالات بیش فعالی، کلاس مناسب برای کودکان و آموزش مدیریت خشم می باشد.نتایج حاصل از پژوهش ها نشان می دهد که با وجود پیشرفت های زیست شناختی و پزشکی، والدین و معلمان که در تعامل زیاد با کودکان بیش فعال هستند، جایگاه و اهمیت ویژه خود را در ایجاد تمرکز، کاهش علائم تکانشگری به دور از هرگونه برچسب زدن به کودک و کنترل این اختلال دارند. این مقاله راهنمایی برای اولیا و مربیان در جهت بهبود عملکرد آنان در تعامل با کودکان بیش فعال است تا این کودکان بتوانند با بازخورد مناسبی که از تعامل با محیط و افراد آگاه دارند، استعدادهای خود را پرورش دهند، از توانایی های خود استفاده کنند و از موجودیت خود خشنود باشند .
تاثیرآموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مراقبان سالمند ناتوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در جهان و اینکه بخشی از سالمندان ناتوان بوده و احتیاج به مراقبت دارند و ترجیح نگهداری آنها در منزل، توجه به مراقبین و کاهش فشار مراقبتی آنها ضروری به نظر می رسد. لذا در این پژوهش به بررسی تاثیر مدیریت استرس بر کیفیت زندگی مراقبت کنندگان از سالمند ناتوان پرداخته شده است. این پژوهش به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با 10 جلسه مداخله به شیوه گروهی انجام شد. گروه مطالعه 33 زن بود که مراقبت از بستگان سالمند خود را برعهده داشتند و به صورت تصادفی در 2 گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. جهت بررسی کیفیت زندگی از آزمون کیفیت زندگی 36سوالی استفاده شد و نتایج حاصله با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش مدیریت استرس بصورت معنی داری باعث ارتقاء کیفیت زندگی به صورت کلی و در ابعاد (محدودیت های ناشی از مشکلات هیجانی، انرژی و نشاط، سلامت عاطفی، عملکرد اجتماعی، درد و سلامت عمومی) می شود و در زیر مقیاس های عملکرد جسمانی و محدودیت های ناشی از مشکلات جسمانی تاثیر معناداری مشاهده نشد. مطابق با یافته های پژوهشی و با توجه به ضرورت حفظ فرهنگ اسلامی و ایرانی در خصوص نگهداری سامندان ناتوان در منزل و مراقبت از سوی خانواده، پیشنهاد می شود برنامه های پیشگیرانه با بهره گیری از روش مدیریت استرس بطور ادواری روی این مراقبین اجرا شود
مقایسه هوش هیجانی، سبک دلبستگی و عزت نفس در افراد معتاد و غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فرآیندهای تحول مانند هوش هیجانی، سبک دلبستگی و عزت نفس نقش اساسی در سلامت روانشناختی افراد ایفا میکنند و یکی از عوامل زمینهساز اعتیاد میباشند. هدف پژوهش حاضر بررسی هوش هیجانی، سبک دلبستگی و عزت نفس در مردان معتاد و بهنجار بود.
روش: بر اساس ملاکهای ورود، شیوه نمونهگیری در دسترس و مصاحبه نیمه ساختار یافته بر مبنای DSM IV ، 50 نفر از مردان معتاد انتخاب و پس از همتاسازی با 50 نفر از مردان غیرمعتاد توسط مقیاس رگه فراخلقی (TMMS)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (AAS) و سیاهه عزت نفس کوپراسمیت مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشانداد که در سبک دلبستگی ایمن میانگین نمرات گروه غیرمعتاد بیشتر از گروه معتاد است، درحالیکه در سبک ناایمن اجتنابی و سبک اضطرابی دوسوگرا مردان معتاد به طور معناداری بالاتر از مردان غیر معتاد هستند. در هر سه مولفه توجه، تمایز و بازسازی خلق از هوش هیجانی، افراد معتاد در مقایسه با گروه غیرمعتاد نمرات پایینتری کسب نمودند. همچنین در همه مؤلفههای عزت نفس نیز گروه غیرمعتاد نمرات بالاتری در مقایسه با افراد معتاد کسب نمودند.
نتیجهگیری: . همبستههای روانشناختی هوش هیجانی، سبک دلبستگی بزرگسالی و عزت نفس از عوامل مهم خطرساز بروز پدیده اعتیاد به مواد مخدر است و تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمان رفتارهای سوء مصرف دارد.
مدت اسارت، حمایت اجتماعی و اختلال استرس پس از سانحه در آزادگان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شایع ترین اختلالاتی که در افراد دارای تجربة اسارت جنگی مشاهده می شود، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)است. در این مطالعه که با هدف بررسی وضعیت روان شناختی آزادگان شهر مشهد و ارزیابی ""مولفه های بنیادین سازش یافتگی"" در آنان انجام شد،۱۱۰نفر آزاده به صورت نمونه در دسترس و با استفاده از فرمول پیشنهادی بُرگ و گال(۱۹۸۹)انتخاب گردیدند. پس از مطالعه ای مقدماتی بر روی ۳۰ نفر از آزادگان جنگ تحمیلی، آزمون استرس پس آسیبی(RIES) و تست حمایت اجتماعی (S.S.S) بر روی نمونه اصلی انجام و با هدف تشخیص افتراقی، همراه با پرسشنامه ها، مصاحبه تشخیصی انجام شد. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل واریانس (ANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش، رابطه ای معکوس میان طول مدت اسارت و اختلالات روانی – رفتاری آزادگان را نشان داد. یافته های پژوهش حاضر، همسو با پژوهش های داخلی و ناهمخوان با پژوهش های خارجی است. پایبندی مذهبی، مکان نگهداری اسرا، ایمان و پایداری، صبر بر مشکلات در طول مدت اسارت، از عوامل اثرگذار در کاهش علائم اختلالات روانی– رفتاری معمول درآزادگان است.
رابطه اضطراب اجتماعی و عواطف مثبت و منفی با دانش متقاعدسازی در مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی رابطه اضطراب اجتماعی و عواطف مثبت و منفی با متقاعدسازی در مدیران صورت گرفت. روش: در یک مطالعه از نوع همبستگی230 مدیر (115مرد، 115 زن) از بین مدیران شهر اردبیل به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای آزمونهای اضطراب تعامل اجتماعی، فهرست عواطف مثبت و منفی و پرسشنامه متقاعدسازی را تکمیل نمودند. دادههای بدست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که بین اضطراب اجتماعی و عواطف منفی با دانش متقاعدسازی ارتباط منفی وجود دارد درحالی که بین عواطف مثبت با دانش متقاعدسازی ارتباط مثبت معناداری وجود دارد. به علاوه این پژوهش نشان داد که عواطف مثبت به میزان 8 درصد، واریانس دانش متقاعدسازی را پیشبینی میکند.
مقایسه کارکردهای اجرایی بین سوء مصرف کنندگان هروئین، تحت درمان با متادون و هنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده مزمن از مواد مخدر با طیف گسترده ای از نواقص شناختی شامل دامنه توجه، شاهد بازداری، برنامه ریزی، تصمیم گیری و حافظه همراه است. در این راستا، هدف از این پژوهش، مقایسه کارکردهای اجرایی در مصرف کنندگان هروئین، متادون و گروه هنجار بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است. روش نمونه گیری دو گروه متادون و هروئین به صورت هدفمند بود و گروه شاهد به صورت تصادفی انتخاب شدند. جامعه آماری این پژوهش شامل مصرف کنندگان متادون و هروئین در شهر اصفهان در سال 1391 بود که به مراکز درمانی، نگهداری (کمپ) و کلینیک های روان پزشکی و ترک اعتیاد شهر اصفهان مراجعه می نمودند. در نهایت 75 نفر در سه گروه متادون (25 نفر)، هرویین (25 نفر) و گروه شاهد (25 نفر) با توجه به معیارهای وابستگی به مواد DSM-IV-TR (Diagnostic and statistical manual of mental disorders) انتخاب شدند و بر اساس آزمون های نروسایکولوژی برج لندن و Stroop مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که عملکرد افراد گروه هنجار نسبت به دو گروه مصرف کننده هروئین و متادون در دو آزمون برج لندن و استرپ تفاوت معنی دار داشت (05/0 ≥ P)، اما دو گروه دیگر تفاوت معنی داری نداشتند.
نتیجه گیری: مصرف متادون و هروئین موجب تغییر ساختار و عملکرد نواحی مغزی به خصوص قشر فرونتال و پره فرونتال می شود و در نتیجه باعث نقص در کارکردهای نروسایکولوژی (عملکردهای اجرایی) این نواحی می گردد. با الهام از این یافته ها می توان برنامه های توان بخشی تخصصی برای آماده سازی این افراد جهت ورود دوباره به زندگی فردی، شغلی و اجتماعی طراحی نمود.
بررسی کارایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر نگرانی و سازگاری زناشویی ز ن های دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر نگرانی و سازگاری زناشویی ز ن های دارای آشفتگی زناشویی و اختلال اضطراب فراگیر بود.
مواد و روش ها: بدین منظور شش نفر از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و همسرانشان که آشفتگی زناشویی داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. پروتکل درمانی زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در سه مرحله خط پایه، مداخله ی 16 جلسه ای و پی گیری 3 ماهه اجرا گردید و آزمودنی ها به پرسش نامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ یا Pennsylvania State Worry Questionnaire)، مقیاس سازگاری زوجی (DAS یا Dyadic Adjustment Scale) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI یا reliable change index) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان بر هدف های درمان تأثیر دارند. رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش، نسبت به زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، در متغیر نگرانی کارایی بیشتری داشت و در متغییر سازگاری زناشویی زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر کارایی بیشتری نسبت به رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش نشان داد.
نتیجه گیری: تبیین یافته ها بر اساس مبانی نظری اثربخشی درمانی، حاکی از این بود که رفتار درمانی مبتنی بر پذیرش از نظر اندازه تغییر، کلیت ، ثبات بر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر ارجحیت دارد، اما از نظر میزان پذیرش هر دو یکسان هستند.
شناخت اجتماعی در کودکان و نوجوانان نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت اجتماعی به چگونگی درک کودکان از دیدگاه، احساس، اندیشه ها، نیت ها و انگیزش های خود و دیگران و اینکه درباره روابط اجتماعی چطور فکر می کنند، اشاره دارد. فرایند های شناخت اجتماعی، فرد را در پیش بینی رفتار دیگران، کنترل خود و در نتیجه تنظیم تعامل اجتماعی توانا می سازد. ازسوی دیگر، پژوهش ها نشان داده است، کارکرد کودکان و نوجوانان نشانگان داون در پاسخگویی به تکالیف نظریه ذهن به عنوان آخرین روند پژوهشی درباره تحول شناخت اجتماعی، ضعیف تر از همسالان عادی است، این درحالی است که در سال های اخیر با گسترش تعریف کم توانی ذهنی در زمینه ی""کفایت اجتماعی ""و""مهارت های بین فردی""، هدف از آموزش این کودکان و نوجوانان، آماده نمودن آن ها برای انجام فعالیت های روزمره ی زندگی ، پذیرش مسؤولیت های فردی و اجتماعی و آموزش حرفه ای خاص متناسب با توانایی، استعداد و علاقه آن ها درنظر گرفته شده است. با این حال موفقیت کودکان و نوجوانان نشانگان داون، بدون دارا بودن توانایی های شناخت اجتماعی بعید به نظر می رسد. این مقاله تلاش دارد تا ضمن تبیین مفهوم شناخت اجتماعی و بررسی کارکردهای آن، به مرور پژوهش های صورت گرفته در حوزه شناخت اجتماعی کودکان و نوجوانان نشانگان داون پرداخته و در نهایت برخی از مهم ترین عوامل موثر در رشد شناخت اجتماعی این گروه از کودکان و نوجوانان را شناسایی و معرفی نماید.
مقایسه مکانیسم های دفاعی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلال های اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه مکانیسم های دفاعی بیماران مبتلا به افسردگی و اختلال های اضطرابی و افراد عادی بود. تعداد 224 نفر (87 افسرده، 64 مضطرب، 73 عادی) از مبتلایان و جمعیت عمومی به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. علاوه بر تشخیص روانپزشکی نوع اختلال، از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که مکانیسم های رشدنایافته، دفاع های غالب افراد مبتلا به افسردگی؛ مکانیسم های نورتیک، دفاع های غالب افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی؛ و مکانیسم های رشدیافته، دفاع های غالب افراد عادی بود. مقایسه سبک های دفاعی بیماران و افراد عادی، احتمال تاثیرگذاری دفاع های ناکارآمد نورتیک و رشدنایافته بر شکل گیری و یا تداوم افسردگی و اختلال های اضطرابی را تایید می کند.
تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانه های افسردگی و دوز متادون مصرفی بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از تحقیق، بررسی تاثیر گروه درمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری بر میزان نشانههای افسردگی و دوز متادون بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) میباشد.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی طی 6 ماه (پاییز و زمستان 1389) بر روی بیماران MMT کلینیک بیمارستان ابنسینای مشهد انجام شد. با نمونهگیری در دسترس، 12 بیمار انتخاب و تحت 15 جلسه رواندرمانی گروهی شناختی رفتاری به روش فرانظری قرار گرفتند. 12 بیمار نیز گروه شاهد را تشکیل دادند. معیارهای ورود به مطالعه داشتن سواد در حد خواندن و نوشتن، گذشت حداقل یک ماه از پایان دوره القای MMT، عدم ابتلا به اختلالات عمدهی روانپزشکی در محور یک به جز وابستگی به اپیوئیدها و عدم ابتلا به اختلال شخصیت مرزی بود. دوز متادون بر اساس گزارش درمانگاه و نشانههای افسردگی توسط آزمون فهرست بازبینی تجدیدنظرشدهی 90 نشانگانی در ابتدا و انتهای مطالعه سنجیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 16 و آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکسویه صورت پذیرفت.
یافتهها: تفاوت بین میانگین نمرات افسردگی آزمودنیها در دو گروه آزمون و شاهد پس از مهار تاثیر پیشآزمون، سن و مصرف متادون معنیدار (001/0>P) به میزان 57 درصد بود، ولی تفاوت معنیداری در میانگین دوز متادون مصرفی بین دو گروه در پسآزمون وجود نداشت (07/0=P).
نتیجهگیری: گروهدرمانی شناختیرفتاری به روش فرانظری میتواند در کاهش علایم افسردگی در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون موثر باشد، لیکن در کوتاهمدت بر دوز متادون مصرفی ایشان تاثیر معنیداری ندارد.
رابطه بین اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس با هراس اجتماعی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه توصیفی-همبستگی، بررسی رابطه بین اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس با هراس اجتماعی دانشجویان دختر و پیش بینی هراس اجتماعی براساس اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس آن ها بود. جامعه آماری پژوهش ها، دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه اراک بود و نمونه شامل %15 از جامعه بود (597 نفر) که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها مقیاس اضطراب اجتماعی اندام هارت، مقیاس عزت نفس روزنبرگ، سیاهه هراس اجتماعی کونور و پرسشنامه مشخّصه های فردی بودند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل و با استفاده از نرم افزار SPSS-16 تجزیه و تحلیل شد.نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمره هراس اجتماعی، اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس آزمودنی ها به ترتیب 95/14، 22/25 و 13/33 بود. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد رابطه بین اضطراب اجتماعی اندام با هراس اجتماعی (44/0r=)، اضطراب اجتماعی اندام با عزت نفس (44/0- r=) و بین هراس اجتماعی با عزت نفس (43/0- r=) رابطه معنی داری وجود داشت (001/0p≤). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که اضطراب اجتماعی اندام و عزت نفس، پیش بینی کننده های هراس اجتماعی دانشجویان دختر بودند و اضطراب اجتماعی اندام، پیش بینی کننده بهتری برای هراس اجتماعی بود (05/0p≤). از آنجا که اضطراب اجتماعی اندام نسبت به عزت نفس پیش بینی کننده بهتری برای هراس اجتماعی است، این سازه باید به وسیله مشاوران روان شناختی و پژوهشگران در درمان ها، مداخله ها و مطالعات بعدی در زمینه هراس اجتماعی در دانشجویان دختر مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه ی اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به آسم برونشیال، بیماری انسدادی مزمن ریوی و سل ریوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماریهای مزمن جسمی، همراهی بالایی با اختلالات خلقی یا اضطرابی دارند. هدف این مطالعه بررسی و مقایسهی سطح اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سل ریوی، آسم و اختلال انسدادی مزمن ریوی می باشد.
روشکار: در مطالعه ی مقطعی حاضر 135 بیمار مبتلا به سل ریوی، آسم برونشیال و انسدادی مزمن ریوی مراجعهکننده به اورژانس داخلی، درمانگاه و بخش
بیماریهای ریهی بیمارستان های امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد در سال 1390 بررسی شدند. بیماران هر سه گروه از نظر سن، جنس و شدت بیماری، همسانسازی و با آزمونهای اشپیلبرگر و مقیاس بک از نظر اضطراب آشکار و پنهان و افسردگی ارزیابی گردیدند. بعد از تکمیل 135 پرسشنامه، اطلاعات جمعآوری شده توسط نسخهی 16 نرمافزار SPSS با آزمونهای آماری مجذور خی، آنووا یا معادل غیر پارامتری آنها تحلیل گردیدند.
یافتهها: تعداد 52 نفر، دچار افسردگی خفیف و 6 درصد نمونهها دچار افسردگی شدید بودند. 9/51 درصد نمونهها دارای اضطراب متوسط به بالا و 1/28 درصد از نمونهها مبتلا به اضطراب نسبتا شدید بودند. طبق نتایج آزمون مجذور خی، بین نوع بیماری و میزان افسردگی (000/0=P)، اضطراب آشکار (001/0=P) و اضطراب پنهان (026/0=P) رابطهی معنیدار آماری وجود دارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، اغلب بیماران مبتلا به سل ریوی، آسم و اختلال انسدادی مزمن ریوی از افسردگی خفیف و اضطراب متوسط رنج میبردند و بین نوع بیماری با میزان افسردگی و اضطراب آشکار و پنهان، رابطه ی معنیدار وجود داشت. بنا بر این میتوان با شناخت آسیبپذیری بیماران مبتلا به اختلالات تنفسی نسبت به نشانههای روانپزشکی، جهت پیشگیری و درمان اقدام نمود.