فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی های رایانه ای آموزش توجه بر شبکه های توجه و خُلق دانش آموزان پیش دبستانی دارای نارسایی توجه/بیش فعالی صورت گرفت. روش: طرح شبه آزمایشی با گروه کنترل مورد استفاده قرار گرفت. نمونه شامل 20 دانش آموز تشخیص گرفته در مصاحبه بالینی با معیارهای انجمن روان پزشکی آمریکا نسخه 5 بودند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. دو گروه در پیش آزمون هوش ریون، تفاوت معناداری نداشتند. آزمون شبکه های توجه برای اندازه گیری توجه و فرم کوتاه پرسش نامه رفتاری کودکان برای اندازه گیری خُلق به کار گرفته شد. گروه آزمایشی 10 جلسه نیم ساعته و سه روز در هفته تحت آموزش قرار گرفتند. یافته ها: در تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در میزان پاسخ های صحیح در آزمون شبکه های توجه نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری نشان دادند ( 0/001≥ P، 46/387 = F)، در حالی که تفاوت معناداری میان شبکه های گوش به زنگی، جهت یابی و کنترل اجرایی میان دو گروه دیده نشد. در ویژگی های خلقی، گروه آزمایش در مهم ترین مقیاس آن یعنی کنترل کوشش مند، نمرات بهتری نسبت به گروه کنترل کسب کردند و تفاوت معناداری مشاهده شد( 0/05≥ P، 5/256 = F). نتیجه گیری: بازی های رایانه ای آموزش توجه می تواند به عنوان روشی مؤثر برای بهبود توجه و کنترل کوشش مند دانش آموزان دارای نارسایی توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش شغل در درمان بهبودیافتگان از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اعتیاد به مواد مخدر، یکی از چهار بحران جهانی است و تأثیر آن در ظهور سایر آسیب ها ی اجتماعی نمود عینی دارد. عود اعتیاد تأثیرات زیادی بر فرد، جامعه و خانواده دارد. فردی که بعد از ترک دوباره به سوی مواد برمی گردد احساس گناه، ناامیدی، خجالت و عصبانیت گریبان گیر او می شود. عوامل مختلفی از بازگشت افراد بهبودیافته به اعتیاد جلوگیری می کند. نبود شغل یکی از مهم ترین مشکلات بهبود یافتگان بیماری اعتیاد است لذا عامل مهمی در بازگشت بیماری اعتیاد به شمار می آید. اگر بتوان برای معتادین رها یافته از اعتیاد با توجه به مهارت های شغلی آن ها، کار و شغل ایجاد کرد نه تنها از عود مجدد آنان پیشگیری می شود بلکه زمینه توانمندسازی و بازگشت وی به کانون خانواده و جامعه نیز فراهم می شود. به نظر می رسد که داشتن شغل و مهارت های شغلی نقش مؤثری در پیش بینی ماندگاری درمان بهبودیافتگان از اعتیاد دارد. با توجه به نقش مهم اشتغال زایی در جلوگیری از بازگشت مجدد به مصرف مواد، بر ضرورت ایجاد فرصت های شغلی برای پیشگیری از بازگشت به چرخه اعتیاد تاکید می شود.
پلیس و مقابله با مواد روان گردان
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف مواد روان گردان برای جوامع یک نگرانی بزرگ است. مواد مخدر صنعتی به عنوان خطرناک ترین عامل باعث متلاشی شدن کانون گرم خانواده ها می شود. مصرف مواد روان گردان نیز عوارض جسمانی و روانی زیادی به دنبال دارد. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی به دنبال بررسی وضعیت فعلی مواد روانگردان و نقش پلیس در مقابله با آن است. نقش پلیس در پیشگیری و مقابله با مواد روان گردان نقشی اساسی و پایه ای است. پلیس می تواند با کمک سازمان های مسئول در این حوزه، کنترل مواد روان گردان، شناخت و توجه لازم به جایگاه آموزش های همگانی، توجه به ظرفیت رسانه های گروهی و ارتباط جمعی، توجیه و آموزش نسل جوان ازخطرات و مصائب ناشی از مواد روانگردان نقش مهم و موثری در امر مقابله با مواد داشته باشد. توجه خانواده ها به نوجوانان، آگاهی بخشی به خانواده ها در خصوص مواد روان گردان، همچنین افزایش حمایت های مادی و قانونی از پلیس مبارزه با مواد مخدر و توجه بیشتر به کارکنان درگیر در این حوزه نیز از جمله موارد مهم دیگر در مقابله با مواد روان گردان است. با توجه به اینکه بخشی از جرایم مواد مخدر و روانگردان توسط زنان انجام می شود توجه به نقش پلیس زن نیز در مقابله با مواد مخدر و روان گردان حائز اهمیت است. بنابراین حضور زنان پلیس نیز می تواند در شناسایی، بازجویی و تحقیق از زنان مجرم موثر و مفید باشد.
بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع اعتیاد به اینترنت در بین قشر جوان و عواقب ناشی از آن و هم چنین تاثیرپذیری از سازه های مختف روان شناسی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت در دانشجویان انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این مطالعه ی توصیفی-همبستگی شامل تمام دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 95-1394 بودند که حداقل یک ترم از کل دوره ی تحصیل را گذرانده بودند. 354 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی و تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، سبک دلبستگی کولینز و رید و چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه ی 19 و آزمون های آماری تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان انجام شد.
یافته ها: به طور کلی سبک های دلبستگی قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت هستند (001/0=P، 98/7=F) و 07/0واریانس نمرات اعتیاد به اینترنت از طریق سبک های دلبستگی، قابل تبیین است. به علاوه، سبک های ایمن (002/0=P) و اجتنابی (02/0=P) در جهت مستقیم و سبک دوسوگرا (002/0=P) در جهت معکوس، قادر به پیش بینی اعتیاد به اینترنت دانشجویان می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق، سبک دلبستگی ایمن با نمره ی کل اعتیاد به اینترنت و شش مولفه ی آن، همبستگی مثبت معنی داری دارد و بالا بودن نمرات سبک دلبستگی ایمن در دانشجویان با اعتیاد آنان به اینترنت همراه است.
تأثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر به مادران کودکان اتیسم بر جو ّ عاطفی، سازش پذیری و انسجام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباط مؤثر به والدین کودکان مبتلا به اوتیسم بر بهبود جوّ عاطفی، و سازش پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به این اختلال انجام شد. روش:روش این پژوهش از نوع شبه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان مادران کودکان 4 تا 13 ساله مبتلا به اوتیسم از مرکز اوتیسم تهران در سال تحصیلی 95-94، 24 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش، انتخاب و به شکل تصادفی ساده در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های جوّ عاطفی خانواده (هیل برن، 1964) و سازش پذیری و انسجام خانواده (اولسون، پرتنر، و لاوی، 1985)، به گروه آزمایش طی 8 جلسه مهارت های ارتباط مؤثر آموزش داده شد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های حاصل با آزمون تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل گردید.
مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات و سوگیری هیجانی در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی در شهر شیراز انجام شد.
روش: در این پژوهش، جامعه آماری شامل همه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر شیراز بودند. نمونه پژوهش شامل120نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی (6 دختر و60 پسر) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس سنجش مهارت های تشخیص هیجانات کودکان بود. داده ها با استفاده آزمون های تحلیل واریانس و خی دو موردتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که با افزایش سن، توانایی تشخیص هیجانات در کودکان کم توان ذهنی افزایش می یابد و از لحاظ توانایی تشخیص هیجانات، تفاوتی در 2جنس مشاهده نشد. همچنین سوگیری بیشتر دانش آموزان بر هیجان غم متمرکز بود. به این ترتیب که داستان ها و تصاویر مبهم را غمگین ارزیابی کردند.
نتیجه گیری: توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی با بالا رفتن سن، افزایش می یابد. همچنین نوعی سوگیری هیجانی مبتنی بر غم در تشخیص هیجانات این گروه از دانش آموزان مشاهده شد که این مسئله باید در نحوه فرزندپروری والدین شان و نیزآموزش های مدرسه ای و تعاملات این گونه دانش آموزان در جامعه پیگیری شود.
بررسی تجربیات معتادین در خصوص حمایت های اجتماعی و خانوادگی به عنوان عوامل تسهیل کننده ترک اعتیاد: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وابستگی و سوءمصرف مواد از مهم ترین مشکلات عصر حاضر است که گسترش جهانی پیداکرده و عوارض آن شامل اختلالات روانی، جسمانی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی همه مرزهای فرهنگی و اجتماعی را درمی نوردد و سلامت بشر را مورد تهدید قرار می دهد. با توجه به تأثیرگذاری عوامل اجتماعی در فرایند ترک اعتیاد، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربیات معتادین در خصوص حمایت های اجتماعی و خانوادگی به عنوان عوامل تسهیل کننده ترک اعتیاد می باشد. روش: این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از مصاحبه های نیمه عمیق بر روی 17 نفر از معتادین در حال ترک شهر تبریز انجام گرفت و نتایج این مصاحبه ها با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و روش کولیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل حاکی از به دست آمدن سه مضمون اصلی انتظارات از جامعه، انتظارات از خانواده و علل اجتماعی عود در اعتیاد و نه مضمون فرعی شامل؛ نیاز به اشتغال، نگرش نسبت به افراد معتاد، حمایت عاطفی، بی اعتمادی به جامعه، آگاهی بخشی به جامعه، حمایت عاطفی خانواده، نگرش منفی خانواده نسبت به اعتیاد، دوستان ناباب و مشکلات خانوادگی بود. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این نکته می باشد که در عرصه اجتماعی افراد معتاد نیازمند حمایت های مادی، عاطفی و اجتماعی اعضای جامعه و خانواده می باشند و بایستی نگرش افراد جامعه را نسبت به اعتیاد و افراد معتاد تغییر داد.
بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه عامل سرشتی بازداری رفتاری و عوامل شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش، بررسی الگوی پیش بینی علایم اضطراب اجتماعی بر پایه مولفه تکاملی-سرشتی بازداری رفتاری و مولفه های شناختی بوده است. فرض بر این است که بازداری رفتاری به عنوان یکی از علل تاریخچه ای نوعی و فردی علایم اضطراب اجتماعی، به همراه مولفه های فردی و شناختی مانند سوگیری در توجه و تعبیر رخدادهای اجتماعی، موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می شود. روش کار: در این پژوهش مقطعی، در سال 91-1390 تعداد 408 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه های شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان، پرسش نامه های بازداری رفتاری بزرگسالان، گذشته نگر بازداری رفتاری، کانون توجه، پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی و اضطراب اجتماعی را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه ی خطی گام به گام با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 16 تحلیل شدند. یافته ها: تمامی متغیرها، به طور معنی داری با اضطراب اجتماعی همبستگی داشتند (05/0 P<). هم چنین متغیرهای سرشتی و شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی تاثیر معنی داری داشتند. در نهایت الگوی پیش بینی که در آن بازداری رفتاری به همراه عوامل شناختی موجب بروز علایم اضطراب اجتماعی می گردد، مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از ابزارهای پژوهش به عنوان وسیله ای برای پیش بینی و در نهایت غربالگری افراد در معرض ابتلا به اضطراب اجتماعی بهره برد. هم چنین با توجه به تاثیر عوامل شناختی در بروز علایم اضطراب اجتماعی، می توان آموزش های مبتنی بر شکل گیری باورها و دیدگاه های متناسب و منطقی را از سنین پایه شروع کرده و این آموزش ها را در درمان نیز به کار برد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود بعد از مرحله سم زدایی در افراد ترک کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی بر پیشگیری از عود در افراد ترک کننده مواد بعد از مرحله سم زدایی انجام شده است.
روش: در یک طرح نیمه آزمایشی گروهی 39 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (بر پایه معیارهای تشخیصی (DSM- IV- R) که مرحله سم زدایی را به پایان رسانده و به مرکز جمعیت آفتاب شهر تهران مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی (گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی) و یک گروه کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایشی اول و دوم در 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی قرار گرفت و گروه کنترل در طول مدت درمان هیچ آموزشی دریافت نکرد و در انتظار درمان ماند. آزمودنی های مورد پژوهش از طریق آزمایش مورفین قبل از شروع درمان و 4 ماه پس از پایان درمان گروهی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی عود در سه گروه مهارت های مقابله ای، سبک زندگی و کنترل وجود داشت (01/0P<). همچنین بین فراوانی عود در دو گروه مهارت های مقابله ای و سبک زندگی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی در پیشگیری از عود در گروه های مورد مطالعه موثر بوده اند. همچنین بین اثربخشی دو گروه آموزشی در پیشگیری از عود در مرحله پی گیری تفاوتی مشاهده نشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت آموزش مهارت های مقابله ای و سبک زندگی به نحو قابل توجهی موجب پیشگیری از عود در افراد تحت آموزش می شود.
پیش بینی تحریف های شناختی بر اساس باورهای غیرمنطقی و همجوشی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ازآن جا که اعضای سازمان از مهم ترین سرمایه های مراکز آموزش عالی به شمار می روند، بررسی و شناسایی عوامل مرتبط با منابعی که می توانند بر عملکرد شغلی آن ها مؤثر باشند، از اهمیت روز افزونی برخوردارشده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر پیش بینی تحریف های شناختی بر اساس باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان بود. روش: به منظور انجام این مطالعه نمونه ای به حجم240نفر از کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. شرکت کنندگان آزمون باورهای غیرمنطقی جونز (1986)، آزمون تحریف های شناختی بک و وایسمن (1978) و پرسشنامه همجوشی شناختی مقیاس گیلاندرز (2010) را تکمیل نمودند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی نقش پیش بینی معناداری در پیش بینی تحریف های شناختی کارکنان اداری دانشگاه پیام نور استان همدان دارند (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، باورهای غیرعقلانی و همجوشی شناختی می توانند تحریف های شناختی را پیش بینی کنند؛ بنابراین با آموزش و مدیریت باورهای عقلانی و عوامل کارآمد شناختی می توان تحریف های شناختی کارکنان را کاهش داد.
تاثیر افشای هیجانی نوشتاری در مشکلات بین فردی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی افشای هیجانی نوشتاری در مشکلات بین فردی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. پژوهش در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه پلکانی اجرا شد. بر اساس تمایل به شرکت در مطالعه، تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای بر مبنای چهارمین ویرایش مقیاس درجه بندی سوانسون، نولان و پلهام (SNAP-IV)و ملاک های ورود، سه کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انتخاب شدند و مورد آموزش افشای هیجانی نوشتاری قرار گرفتند. فرم کوتاه مقیاس مشکلات بین فردی در ابتدا و در طول جلسه های مداخله افشای هیجانی به وسیله آزمودنی ها تکمیل شد. بازبینی دیداری نمودارها، شاخص های تغییر روند، شیب و اندازه اثر بیانگر کاهش قابل مقیاس مشکلات بین فردی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. در کل، افشای هیجانی نوشتاری می تواند به عنوان یک راهبرد موثر در مداخلات روان شناختی مشکلات بین فردی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مد نظر قرار گیرد.
نقش رفتار جرأتمندانه در خودتاب آوری و خودکنترلی زنان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رفتار جرأتمندانه در خودتاب آوری و خودکنترلی زنان معتاد در شهرستان زاهدان انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک طرح توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل معتادان زن مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان زاهدان بود که 200 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و پرسش نامه جرأتمندی راتوس (1984)، مقیاس خودتاب آوری (کلاهنن، 1996) و مقیاس خودکنترلی (تانجنی، بومیستر و بون، 2004) را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد رفتار جرأتمندانه با خودتاب آوری و خودکنترلی همبستگی مثبت دارد و رفتار جرأتمندانه نقش پیش بینی کننده ی مثبتی در خودتاب آوری و خودکنترلی داشت. همچنین نتایج نشان داد میانگین نمرات رفتار جرأتمندانه و خودتاب آوری زنان معتاد با توجه به گروه های سنی و سطح تحصیلات تفاوت دارد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که رفتار جرأتمندانه در خود تاب آوری و خودکنترلی زنان معتاد نقش تعیین کننده ای دارد.
اثربخشی خانواده درمانی شناختی- رفتاری بر اختلال تنوع طلبی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه میزان وقوع خیانت در زمان تأهل آمار دقیقی در دست نیست. این در حالی است که بی شک در همه جوامع ازدواج بر پایه قرار دادی انجام می گیرد که در آن هر دو همسر متعهد می شوند نسبت به یکدیگر وفادار باشند. مسئله خیانت زمانی رخ می دهد که در ازدواجی که طرفین متعهد به تک همسری باشند، یکی از آن ها مخفیانه تعهد را نقض کند. تحقیقات نشان داده اند به دلیل نقش مهم اعضای خانواده، آموزش خانواده همراه با به کارگیری روش های شناختی- رفتاری در درمان اختلالات جنسی به طور اعم و تنوع طلبی جنسی و خیانت به طور خاص، تأثیر بسزایی دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی کارکرد خانواده درمانی توأم با روش های شناختی- رفتاری در درمان تنوع طلبی جنسی بود. روش پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی بود. در این روش، متغیر های متعدد در مورد تعداد اندکی آزمودنی مورد بررسی قرار می گیرد. در این مطالعه، سه آزمودنی 28، 28 و 48 ساله که از طریق مصاحبه بالینی و آزمون های روان شناختی مبتلا به تنوع طلبی جنسی تشخیص داده شدند، مورد مطالعه و درمان قرار گرفتند. نتایج مؤید قطع روابط فرا زناشویی و بازیابی تعامل زوجین در درمان تنوع طلبی جنسی و کارایی خانواده درمانی با تأکید بر رویکرد شناختی-رفتاری بود. همچنین در پیگیری های پس از درمان، مراجعین به زندگی زناشویی خود متعهد بودند و هیچ گونه خیانت و رابطه فرازناشویی در آن ها مشاهده نشد. همسویی این نتایج با نتایج پژوهش های قبلی نیز به تفصیل مورد بحث واقع شده است.
طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، اختلال شخصیت وسواسی- اجباری وگروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افکار مزاحم و تکرارشونده از مؤلفه های اساسی اختلال های وسواسی- اجباری (OCD) و شخصیت وسواسی- اجباری (OCPD) است. زیرساخت های شناختی، طرح واره ها و ارزیابی افراد از افکارشان در این اختلال ها همواره مورد توجه روان شناسان بالینی بوده است.
از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی طرحواره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به OCD، OCPD و گروه بهنجار است.
روش: این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای و جامعه آماری آن، دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه ی اولیه پژوهش که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، 385 نفر بودند. ابتدا تمام شرکت کنندگان، پرسشنامه های بازنگری شده ی وسواسی- اجباری، چندمحوری بالینی میلون3، فرم کوتاه طرح واره یانگ، فراشناخت و سلامت عمومی را تکمیل کردند. در مرحله دوم، افرادی که نمره های لازم را به دست آورده بودند، مورد مصاحبه قرار گرفتند. بدین ترتیب 127 نفر (شامل 35 نفر در گروه OCD، 39 نفر در گروه OCPD و 53 نفر در گروه بهنجار) انتخاب شدند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوآ) نشان داد میانگین نمرات در تمام حوزه های طرح واره های ناسازگار اولیه در گروه های بالینی پژوهش به طور معناداری بالاتر از گروه بهنجار و در بین افراد مبتلا به OCD به طور معنادار بالاتر از دو گروه دیگر است. همچنین در باورهای فراشناختی، میانگین نمرات افراد مبتلا به OCD در خرده مقیاس های باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و اطمینان شناختی به طور معناداری بیشتر از دو گروه دیگر است.
نتیجه گیری: نتایج به طور کلی نشان دادند که بررسی طرح واره های ناسازگار اولیه و باورهای فراشناختی، باعث ایجاد درک بهتری از OCD و OCPD می شوند.
نقش پیش بینی کنندگی ویژگی های شخصیت، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، سبک های دلبستگی و سیستم های مغزی-رفتاری در آمادگی فعال و غیرفعال به اعتیاد و تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین توان پیش ینی کنندگی ویژگی های شخصیتی، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان، سبک های دلبستگی و سیستم های مغزی-رفتاری در پیش بینی آمادگی فعال و غیر فعال به اعتیاد و تکانشگری در دانشجویان بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود که در سال تحصیلی 93-92 در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش تعداد 360 دانشجو می باشد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس آمادگی به اعتیاد، مقیاس تکانشگری بارت، پرسش نامه پنج عاملی شخصیت، پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور، پرسش نامه سیستم های مغزی/رفتاری و پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بود. جهت تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی کاننی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد قوی ترین رابطه را با بعد اول کاننی بین متغیر تکانش گری از متغیرهای مجموعه اول (وابسته) و سیستم فعال ساز رفتاری از متغیرهای مجموعه دوم (مستقل) در نظر گرفت. نتیجه گیری: فردی که سیستم فعال ساز رفتاری بالاتری دارد، تکانش گری بیشتری نیز خواهد داشت. این امر در درمان و پیش گیری حائز اهمیت شایان است.
نقش سیستم های مغزی رفتاری، نوجویی، پاداش وابستگی و نگرانی آسیب شناختی درپیش بینی استعداد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش سیستم های مغزی رفتاری، ویژگی های شخصیتی (نوجویی، پاداش وابستگی) و نگرانی آسیب شناختی در گرایش به اعتیاد در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می داد. از این جامعه آماری تعداد 150 دانشجو به روش خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های سیستم های مغزی رفتاری (بازداری و فعال ساز رفتاری) کارور و وایت، نگرانی پنسیلوانیا، سرشت و منش کلونیجر و استعداد اعتیاد استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نگرانی آسیب شناختی، سیستم بازداری رفتاری و استعداد به اعتیاد رابطه منفی و سیستم فعال ساز رفتاری و ویژگی شخصیتی نوجویی با استعداد به اعتیاد رابطه مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان با شناسایی افراد دارای سیستم فعال ساز رفتاری قوی و ویژگی نوجویی بالا تدابیری اندیشید که از گرایش به اعتیاد آن ها جلوگیری شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشانه ها و ذهن آگاهی نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که اغلب تا دوران نوجوانی و بزرگسالی تداوم می یابد. تا کنون روش های درمانی مختلفی جهت بهبود نشانه های این اختلال به کار گرفته شده است. در سال های اخیر، درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی از جمله روش هایی بوده که توجه بیشتر پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان نشانه ها و ذهن آگاهی نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی به انجام رسید. روش کار: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه شاهد می باشد. نمونه ی این پژوهش را 30 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های دوره ی اول و دوم شهرستان گناباد که مبتلا به اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی بودند، تشکیل دادند. ابزار مورد استفاده شامل مصاحبه ی بالینی، مقیاس درجه بندی اسنپ فرم والدین (SNAP-IV) و پرسش نامه ی ذهن آگاهی بودند. گروه آزمون هشت جلسه ی 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با کمک آمار توصیفی و نیز با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس نتایج مشخص گردید گروه آزمون در مقایسه با شاهد نشانه های اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی را در پس آزمون بهبود یافت (001/0P<). هم چنین نمره ی ذهن آگاهی گروه آزمون در مقایسه با شاهد در پس آزمون، تغییر معنی داری نشان داد (001/0P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود نشانه های اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی و ذهن آگاهی در نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی گردیده است.
بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه بر میزان ادراک بیماری و شدت بیماری در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است.ام اس که از شایع ترین بیماریهای عصبی انسان است، با عوارض جسمی و روانشناختی فراوانی همراه میباشدکه موجب میشود بیماران شناخت معیوب و باورهای تحریف شده ای درباره بیماریشان داشته باشند،لذا درمقابله مثبت وموثر با بیماری و پذیرش آن به عنوان بخشی از زندگی خوددچارمشکل میشوند.بنابراین اصلاح شناخت وایجاد ادراک صحیح از بیماری،می تواند ضمن کمک به واقع بینانه کردن ادراک بیماران، شدت بیماری را نیز کاهش دهد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه بر میزان ادراک بیماری و شدت بیماری در مبتلایان به ام اس می باشد. این پژوهش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد.جامعه آماری این پژوهش را 2500 بیمارعضو جامعه ام اس،تشکیل داده اند که ازبین آنها،30 نفربه روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند.ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ادراک بیماری بازنگری شده و مقیاس وضعیت ناتوانی گسترده بود که توسط بیماران پیش وپس از مداخله تکمیل شدند.داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تحلیل شدند.یافته های این پژوهش نشان داد آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی یکپارچه بر میزان ادراک بیماری تأثیر معنادار داشته و باعث ارتقای سطح ادراک صحیح و واقع بینانه از بیماری شده ،اما بر شدت بیماری (بعد جسمی)تأثیر معناداری نداشته است#,
تاثیر آموزش مدیریت استرس و راهبردهای کنترل فکر برکیفیت زندگی مادران دارای فرزنداوتیسم در شهرستان بندرعباس
حوزههای تخصصی:
اختلال اوتیسم یکی از بیماری های گروه اختلالات فراگیر رشد می باشد که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، تاخیر یا انحراف ارتباطی و الگوی ارتباطی کلیشه ای محدود، مشخص است. به خاطر مشکلات فراوان این کودکان، خانواده ها و بخصوص مادران، از تنش ها و فشارهای روانی زیادی رنج می برند. سلامت روان والدین می تواند به شدت تحت تاثیر کودک ناتوان قرار گیرد. مادران این کودکان معمولا فشار روانی بیشتری را نسبت به پدران خواهند داشت و برخی از پدران فشارهای روانی ناشی از همسر را تهدید کننده تر از مشکلات کودک تلقی می کنند و آن را تهدیدی برای خانواده می دانند. پژوهش حاضربا هدف تاثیر آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی و کنترل فکر مادران دارای فرزند اوتیسم در شهر بندرعباس بوده است. این مطالعه پیرو طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و گواه بود. جامعه آماری شامل 30 نفر از مادران دارای فرزند اوتیسم شهرستان بندرعباس بود که برای انتخاب این افراد از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و سپس به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. آزمودنیها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با دو ابزار روانشناختی شامل مقیاس کیفیت زندگی و کنترل فکر ولز و دیویس مورد سنجش قرار گرفتند. مداخله مدیریت استرس در ده جلسه دو ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند داده ها با استفاده از برنامه آماری 22SPSS و در سطح معناداری 01/ تحلیل شدند.
نتایج تحقیقات کوواریانس چند متغیری نشان داد مدیریت استرس برکیفیت زندگی (01/0 , P =36/160(SF= به طور معنا داری تاثیر داشت اما بر کنترل فکر (62/0 , P =24/0(SF =معنی دار نبود ودر مولفه های سلامت جسمی (01/0 , P =45/19(SF =، سلامت روانشناختی (01/0, P =21/7(SF =، محیط زندگی (01/ 0, P =18/7 (SF =معنی دار می باشد. در حالی که در مولفه روابط اجتماعی (38/0P = 77/0(SF =معنی دار نیست.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و آموزش نوروفیدبک بر بهبود باورهای فراشناختی و علائم اضطراب در دانشجویان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی (تک آزمودنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت با نوروفیدبک در بهبود باورهای فراشناختی و علائم اختلال اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی و نمونه گیری داوطلبانه بود. 5 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه فرهنگیان با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی، براساس شدت اختلال (خفیف تر یا شدید) همتا شده، به صورت تصادفی در دو گروه فراشناخت و نوروفیدبک جای گرفتند. از مصاحبه بالینی DSM-IV-TR، پرسشنامه هراس اجتماعی کانور، پرسشنامه اضطراب اجتماعی واتسون و فرند و پرسشنامه باورهای فراشناختی استفاده شد. درمان فردی فراشناخت در 8 جلسه هفتگی و نوروفیدبک 16جلسه، سه بار در هفته اجرا شد. پرسشنامه ها در خط پایه، انتهای درمان و پیگیری 45 روزه تکمیل شدند، به علاوه پرسشنامه کانور دوبار در میانه درمان (یک سوم و دو سوم مدت دوره درمان) نیز تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از شاخص درصد بهبودی استفاده گردید. یافته ها نشان دهنده اثربخشی هردو درمان در نشانه های اضطرابی آزمودنی ها، با دامنه درصدهای بهبودی متفاوت در هر فرد بود. میانگین درصدهای بهبودی آزمودنی ها برای هردو درمان در اختلال اضطراب اجتماعی، تفاوت معناداری نداشت. اگرچه بیشترین بهبودی در باورهای فراشناختی در آزمودنی های گروه فراشناخت ایجاد شده بود. بهبودی همه آزمودنیها در دوره پیگیری ادامه یافته بود. بطورکلی درمان فراشناخت و نوروفیدبک به طور اثربخشی توانستند اختلال اضطراب اجتماعی را بهبود بخشند اما اثربخشی بیشتر درمان فراشناخت برای کاهش علائم اضطراب اجتماعی خفیف و نوروفیدبک برای اختلال اضطراب اجتماعی شدیدتر مشاهده شد.