فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئلة معنا از مسائل غامض زبان شناسی و فلسفی است. در این نوشتار که سبک و سیاقی فلسفی دارد، سعی می شود تا به برخی از پیچیدگی های مسئلة معنا اشاره شود. ابتدا با تأملاتی کلی دربارة معنا، سؤالاتی دربارة آن طرح می شود تا برخی از جنبه های عام این مسئله ـ و نه براساس موشکافی های فلسفی ـ نمایان شود.
در ادامه، با بیان این مطلب که فیلسوفان نیز از آغاز به مسئلة معنا توجه داشته اند، از منظر فلسفة معاصر در باب معنا اشاره می شود. دو جریان عمدة فلسفی معاصر، یعنی جریان فلسفة تحلیلی و پدیدارشناسی که می توان گفت بقیة جریان ها، انشعاب هایی از این دو جریان فلسفی اند، در ارتباط با مسئلة معنا به اجمال معرفی می شود. سپس با تمرکز بر جریان فلسفة تحلیلی و ممیزاتی که می توان برای آن برشمرد تا ویژگی های این زمینة تفکر فلسفی را دریافت، سعی می شود بر همین زمینة فکری، فهرستی از پرسش هایی اساسی درباب معنا بیان شود. از همین رو و برای تأکید بر پیچیدگی و دقایق فلسفی این بحث، دو مسئله، انتخاب و پیرامون آن ها مباحثی مطرح شده است. یکی مسئلة رابطة «معنا» و «معرفت» و دیگری مسئلة رابطة «معنا» و «زبان» است. مسئلة اول یک بار به شکل عام و بار دیگر بر زمینة فلسفة تحلیلی و مسئلة دوم به طور خلاصه از منظر ویتگنشتاین، کواین و جان سرل بررسی شده و به دلیل گستردگی و عمق برخی از نظریات، از منظر فیلسوفانی چون دیویدسون، بررسی نشده است.
از کثرت گرایی تا جهان شمولی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبیت گرایی را لازمه کثرت گرایی معرفتی می انگارند. چنین تلقی می شود که آن ریشه در نیمه دوم عصر مدرنیته دارد و تفسیر کانتی – بویری از توسعه علم به چنین بحرانی انجامیده است. فایرابند را به دلیل افشا کردن این بحران بدعت گذار خوانده اند. کثرت گرایی برامده از نظریه زمینه مندی معرفت و تجارب بشری است و آثار آن در زمینه های معرفت اخلاق دین و سیاست تهدیدی است که به نسبیت انگاری و آنارشیسم در اندیشه منجر می شود. برای پیش گیری و درمان این آفت مواضع مختلفی اتخاذ شده است از جمله برگشت به تفکر سنتی . این تحقیق بر آنست که کثرت گرایی روش شناختی می تواند تحویل نگری و نیز نسبیت انگاری ب«آمده از کثرت گرایی معرفتی را با حفظ زمینه مندی معرفت پیشگیری و درمان کند کثرت گرایی را از تهدید به فرصت تبدیل و جهان شمولی معرفت را تضمین کند کارایی این دو الگو مشروط به سه امر زبان مشترک توان و هوش هیجانی محقق در مواجهه با دیدگاه های رقیب و قواعد منطقی تعامل رشته هاست.
فرهنگ آزادی و فرهنگ استبداد
منبع:
کیان ۱۳۷۶ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
دانش و ارزش در طبقه بندی علوم
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
بخش اول: فلسفه ریاضی / در آمدی بر فلسفه ریاضی از نگاه متفکران ایران معاصر
حوزههای تخصصی:
تفکر و خشونت
روانشناسى اسلامى: آیا امکانپذیر است؟
حوزههای تخصصی:
آیا طرح رویکرد یا مکتبى جدید در روانشناسى با عنوان «روانشناسى اسلامى»، با توجه به مبانى علمى، روششناختى و فلسفى ممکن است؟ براى پاسخ به این سؤال باید ابتدا با توجه به تحول تعاریف روانشناسى، وجود تبیینهاى متفاوت از رفتار، جهتگیرىهاى روشىِ گوناگون، و با تأکید بر پیچیدگى واقعیت، امکان شناسایى و طرح موضوع جدید و اتخاذ سمتگیرىِ روشى و نظرىِ تازه را بررسى کرد. مؤلف با تأمل در مؤلفههاى فوق و طرح رویکردهاى علم شناختى، به نقد دیدگاهى پرداخته است که مدعى است علم با پدیدههاى عریان سروکار دارد. آنگاه مىکوشد با روش مقبول جامعه علمى، فرضیههاى خود را به آزمون بگذارد و یافتهها را از حریم خودِ روانى، دینى، فرهنگى و فلسفى به حریم مشترک بین آدمیان بکشاند. مقاله در ادامه به بررسى سه روندى که از پیشفرضهاى اسلامى یا بومى متأثر است، پرداخته و در پایان براى گسترش تحقیقات روانشناسى با دیدگاههاى بومى و اسلامى پیشنهادهایى را عرضه کرده است.
ساختار روایی و دراماتیک در رساله های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افلاطون دسته ای از هنرمندان (به ویژه شاعران) را به دلیل تاثیرگذاری منفی بر جوانان، از آرمانشهر خویش بیرون افکند ولی پیش از بیرون راندن آنان، داستانگویی و روایتگری را از ایشان گرفت و در زیر ردای فلسفه خود پنهان کرد. به یمن این شیوه های هنری است که تاثیرگذاری اندیشه های افلاطون در رساله هایش دو چندان گشت و همچنین کیفیتی زیبایی شناختی و هنری به خود گرفت که در تاریخ اندیشه و هنر بشری پیوسته مورد تامل قرار گرفته است. رساله های افلاطون به دلیل داستانگویی و گفتگوی میان شخصیت ها، نمونه ای مناسب در بررسی این ادعاست که روایت می تواند شیوه ای برای دستیابی به شناخت باشد. در این مقاله، ساختار کلاسیک روایت به ویژه درام در یکی از شاخص ترین رساله های افلاطون به نام تئای تتوس به روش توصیفی - تطبیفی بررسی می شود تا روشن شود که این رساله نمونه ای از هنر افلاطون در کاربرد ساختار روایی برای انتقال معنا و اندیشه است و همچنین توان سنجیده شدن در چارچوب های دیگر از نگره های روایی را دارد.
قوانین طبیعت، علیت و استقراء در تراکتاتوس
حوزههای تخصصی:
بحث درباره قوانین طبیعت و وضعیت دو اصل استقراء و علیت، از مباحث طرح شده در رساله منطقى- فلسفى ویتگنشتاین (تراکتاتوس) است. در این نوشته، سعى بر آن است تا ابتدا با ارائه گزارشى عمومى از آرای ویتگنشتاین در رساله، تلقى او از قوانین اصیل طبیعت و رابطه آنها با منطق مورد بررسى قرار گیرد. در اینجا مى توان میان قوانین «عمومى» و قوانین «محدود» تفاوت قائل شد و رابطه هر کدام را مستقلاً با منطق بررسى کرد. پس از این، به بررسى وضعیت دو اصل استقراء و علیت، از منظر رساله، پرداخته و نشان داده می شود که چرا هیچ کدام از این دو اصل، از نظر نویسنده رساله، در میان قوانین اصیل طبیعت جای ندارند.
در گام بعد، مقایسه اى میان آرای ویتگنشتاین و پوانکاره، به عنوان یک قراردادگرا، در باب قوانین طبیعت صورت گرفته؛ و چند تفاوت مهم میان رویکرد این دو بررسی شده است. در این بخش، اشاره شده که چرا گزارش ویتگنشتاین از قوانین طبیعت، نمی تواند از سوی دانشمند یا فیلسوف علمی که برای تجربه، شانی خاص در فرآیند کار علمی قائل است، جدی تلقی شود.
خردگرایی (اصالت عقل)
تحلیلی انتقادی بر اقسام و ادله نسبیت در اخلاق
حوزههای تخصصی:
بر اساس تعریف برگزیده ما، مطلق بودن اخلاق به معنای معتبر بودن برخی احکام اخلاقی بدون هیچ قید و شرط، یا مقید نبودن هیچ حکم اخلاقی به قیود ذهنی و غیر واقعی است و نسبیت اخلاق هم به معنای آن است که همه احکام اخلاقی با قید و شرط معتبرند و اعتبار هر حکم اخلاقی وابسته به قیودی ذهنی و غیر واقعی، مانند دستور، سلیقه و قرارداد است.
در ادامه، این پژوهش به نقد مبانی و مهم ترین دلائل نسبیت اخلاقی پرداخته، تناقض های نظری و پیامدهای غیر قابل قبول التزام عملی به آن را برمیشمرد. ضمن آنکه مکتب اخلاقی اسلام با نسبیت اخلاقی سازگار نیست و باید این مکتب را واقع گرا و مطلق گرا دانست.
نگاهی به ماهیت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن در فایدروس و حکمت الاشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه افلاطون و سهروردی در موضوع ماهیت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن دارای اشتراکات نظری هستند، درعینحال تفاوت های بنیانی در آرا و نیز شیوه آنها وجود دارد. در این مقاله ابتدا به عالم نفس که از دیدگاه هر دو فیلسوف منشأ نفس انسانی است، پرداخته شده، سپس نظرات آندو در مورد ماهیت نفس و همچنین نظرات و استدلال آنها در مورد حدوث و قدم روح بیان میشود. سهروردی معتقد به حدوث نفس انسانی بوده و نظر افلاطون در مورد قدم روح را که در فایدروس آمده، در حکمتالاشراق نقد و رد مینماید. در ادامه چگونگی تعلق آن به بدن از دیدگاه هر دو فیلسوف بررسی میگردد. شیوه افلاطون برای بیان مسئله روح، بیشتر در قالب اسطوره و تمثیل میباشد، ولی بیان سهروردی فلسفی، با رنگ علمی است و روشنگر این مطلب میباشد که آرای فلسفی سهروردی رونوشتی از آرای افلاطون نیست، بلکه او دارای استقلال رأی و نظرات متفاوت و بدیعی در فلسفه می باشد.
سرشت انسانی و ماهیت اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه"" و رویکرد دیونوسوسی به زندگی و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظر ""شوپنهاور""، مواجهة آدمی با مرگ و رنج از او موجودی متافیزیکی ساخته است که به معنای جستجوگری برای یافتن پاسخ یا معنایی برای آن هاست. نیچه در فلسفة خود از همان ابتدا تا حد زیادی با این برداشت شوپنهاوری موافق است و ازاین رو در این مقاله کوشیده ام نشان دهم چگونه نیچه در آثار گوناگونش که هر کدام بازنمایندة مرحله ای از مرحله های اندیشه ورزی او هستند، می کوشد معنا و یا دست کم تسلایی برای مرگ پیدا کند. دو راه حل آپولونی و دیونوسوسی، راه حل هایی هستند که نیچه در نخستین اثرش می پرورد و در دومین بخش مقاله نشان داده ام که چرا نیچه راه حل دیونوسوسی را بر آپولونی ترجیح می دهد. این دو راهِ چاره در آثار دوران میانی کمابیش به فراموشی سپرده می شوند و نیچه راه هایی دیگری را می پیماید که اندکی بعد آن ها را ترک می گوید. ادعای نویسنده آن است که راه حل دیونوسوسی درنهایت راه حلی است که نیچه در آثار متأخرش، هرچند این بار نه در قد و قامت متافیزیکی نخستین اثرش، بدان باز می گردد.