فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۰۱ تا ۵٬۳۲۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
این همانى در سیر صعودى انسان
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی ضرورت معاد
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی قیامت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
چکیده
امید به آینده و جاودانگى انسان، از اصول تمام ادیان الهى، نقطه عطف افکار فلسفه بشر و معنابخش زندگى دردآلود آدمى است . میزان و شدت اعتقاد به سرمدیت و جاویدبودن، سرنوشت انسان را در تصمیمگیرىهاى حساس و خطیر در مسیر زندگى، از آغاز تا پایان عمر رقم مىزند . از سوى دیگر، هراندازه تصور قانعکنندهترى از چگونگى زندگانى جاوید (زنده شدن مجدد) خود داشته باشیم، طبعا اطمینان قلبى بیشترى پیدا خواهیم کرد . حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام عطش خویش را در کسب اطلاع از چگونگى رستاخیز آدمیان، با تجربه عینى سیراب کرد، چرا که تصور و تصویر، ابزار تفکر، اندیشه و زمینهساز جهانبینى آدمى است .
این مقاله کوششى است در تبیین و دستیابى به فرضیهها و نظریه برتر و بهتر در سیر صعودى آدمیان و زندگانى جهان واپسین آنان . پس از بررسى فرضیههاى احتمالى و نظریههاى ارائه شده در ترسیم جاودانگى انسان سرانجام دیدگاه حکیم متاله صدرالمتالهین به عنوان نظریه برتر مورد اشاره قرار است .
بررسی دیدگاه دامت در مورد رابطه «نقش سمانتیکی» و «معنی» در نظریه دلالت فرگه(مقاله علمی وزارت علوم)
نسبت مفهوم جسمانیت به خدا و نگاه اسپنیوزا به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم متفاوتی که از خدا در طول تاریخ در ذهن انسان ها پدید آمده است، بیشتر برخاسته از صفات خداوند است که به وجهی بیانگر ذات سرمدی اوست. یکی از عجیب ترین نسبت ها که به خداوند داده شده است نسبت جسمانیت است. همه کسانی که این نسبت را به خدا داده اند انگیزه واحد و یکسانی نداشته اند و علاوه بر آن عمق باورشان درباره خداوند نیز یکسان نبوده است.
در این مقاله نخست تاریخچه ای از پیدایش مفهوم خدا و صورت های گوناگون آن به تصویر کشیده شده است، به گونه ای که ضمنا تحوّل مثبت در معرفت انسان از خدا را نیز ترسیم میکند. سپس به بررسی این تصویر خاص از خدا در نزد مسلمانان می پردازد تا نشان دهد که با وجود باورهایی این چنین در میان ایشان- که جریان هایی در حاشیه تلقی می شوند-در میان اندیشمندان بنام و بزرگ مسلمان هیچگاه حتی گمان چنین اندیشه ای هم به خدا نرفته است.
امّا صرف نظر از انگیزه های جاهلانه، انتساب صفت ""بعد"" به خدا- که ترجمان دیگری از جسمانیت است - ازناحیه متفکر بزرگ غرب ، یعنی اسپینوزا، از آن جهت موجب تعجب است که شأن و مرتبت وی مجال مقایسه دیدگاه او با تصاویر عامیانه و جاهلانه از خدا نمی دهد. و لذا با نگاهی از سر تعمق، بخش دیگر این مقاله به بررسی تصویر وی از خدا، انگیزه او و سرانجام نقد نظر وی در این خصوص اختصاص داده شده است.
کی یر کگور و اراده گروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
کى یرکگور [Sorn] Kierkegaardفیلسوف و متفکر مشهور دانمارک و پدر اگزیستانسیالیسم (1855-1813) معتقد است، نمىتوان به کمک دلایل عقلانى، مسائل ایمانى را اثبات نمود، از این رو عقل نمىتواند معبرى براى ایمان باشد و مؤمن باید به کمک عزم به وادى ایمان بجهد.
ایمان باز بسته تصمیم است، و با اندیشه و عقل بى ارتباط، از این رو نه له دین و نه علیه آن نمىتوان دلیلى عقلى اقامه کرد. آیا با تأکیدات کىیرکگور، بر نقش عزم و تصمیم در ایمان، ما مجاز هستیم او را یک ارادهگرا بنامیم؟ اصولاً اراده گرایى چیست؟ و طرفداران و مخالفان آن چه مىگویند؟
این مقاله عهدهدار بحث از این موضوع است و نظرات و دلایل برخى از معروفترین موافقان و مخالفان اراده گرایى و دیدگاه آنان، در مورد اراده گرایى کى یرکگور را مورد بحث قرار مىدهد.
بررسی سه دیدگاه «اخلاق مبتنی بر فضیلت، اخلاق مبتنی بر عمل و اخلاق مکمل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد بیان معیارى است که فلاسفه اخلاق در جهت درست و نادرست بودن احکام اخلاقى ارائه دادهاند، اما از آن جایى که به نظر نویسنده دیدگاه اخلاق مبتنى بر فضیلت از جایگاه عمیقترى برخوردار بوده، به نقد و بررسیهایى که نسبت به این دیدگاه بعمل آمده، پرداخته شده است. همچنین به نقدهایى که این دیدگاه نسبت به دیدگاه مقابل خود، یعنى اخلاق مبتنى بر عمل دارد، اشاره شده و در پایان به تبیین قول مختار در این زمینه پرداخته شده است.
اخلاق فضیلت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت مدار نوعى نظریه هنجارى است که در عصر افول مدرنیته و ظهور پست مدرنیسم، همراه با ناکامى نظریههاى اخلاقى در دستیابى به طرحى نو، براى نجات انسانیت، ضرورت احیاء آن جهت ابقاء ارزشهاى اخلاقى به خوبى احساس مىشود.
در روزگار غربت اخلاق و سرمازدگى وجدان اخلاقى که نتیجه مثله کردن حقیقت انسانیت است، محور قرار گرفتن فضائل اخلاقى و ارزشمند بودن شکوفائى بشر، این ضرورت را به اوج مىرساند. از نوشتار حاضر که نگاهى اجمالى است، به این نظریه، پس از تعیین جایگاه جغرافیایى اخلاق فضیلت و گذارى کوتاه بر تاریخچه پر فراز و نشیب آن، به تعیین ماهیت آن مىپردازیم. تقریرهاى متفاوت اخلاق فضیلت، به رغم اشتراک آنها، دیدگاههاى مختلفى را ساماندهى مىکند که با توجه به آن، براى فهم و تبیین و اقدام عملى اخلاق فضیلت مدار لازم و ضرورى به نظر مىرسد.
«محتوای نفسانی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۰ شماره ۶ و ۷
حوزههای تخصصی:
ما دارای احوال نفسانی متنوعی از قبیلِ «امید»، «باور» و «شک» هستیم. گاهی این احوال متنوع که از رهیافتهای مختلفی حکایت میکنند، دارای محتوای نفسانی (mentalcontent) یکسانی هستند که از وضعِ امور بهگونهای خاص حکایت میکند.
ولی چه چیزی سبب شده است تا این احوال التفاتی تنها واجد این محتوای نفسانی خاص گردیده و مشتمل بر محتوای نفسانی دیگری نباشند.
مؤلف ابتدا نظریه تفسیر اساسی را مطرح نموده و از طریق آن سعی در کشف دنیای نفسانی و معنایی بومیان براساس مشاهدة رفتارشان میکند و در ادامه از «رهیافت ناواقعگرایی محتوایی» نام برده و به نقد و بررسی آن میپردازد. در مقابل این رهیافت «نسبیتگرایی محتوایی» قرار دارد که به جای قبول عدم قطعیت در وجود باور، وجود یا عدم یک باور را وابستة به یک نظام تفسیری میداند. پس از نقد و بررسی این دیدگاه، نویسنده به دفاع از یک رهیافت واقعگرایانه در باب احوال نفسانی پرداخته و آن را نوعی «واقعگرایی محتوایی» مینامد.
ادامة بحث، اختصاص به بررسی «رهیافتِ علی - تلازمی» دارد که براساس آن ریشة تفاوتِ در محتویات متفاوتی که به احوال نفسانی نسبت داده میشوند، در بیرون از سیستمهای ادراکی فاعلهای شناسایی دانسته شده و تفاوت در متعلَق عینی ادراک بهعنوان علتِ تفاوت در محتویات نفسانی معرفی میگردد. باورهایی که محتوایشان به دلیل ارتباط با خارج متعین شده باشند، باورهای دارای «محتوای باز یا گسترده» هستند که در مقابل باورهایی قرار دارند که محتوایشان صرفاً براساس امور درونی تعین یافتهاند. این باورها دارای محتوای «بسته یا محدود» هستند.
برای اثبات این عقیده که اکثر باورهای ما دارای «محتوای باز» هستند نویسنده به بررسی دو آزمایش فکری میپردازد و در پایان نتیجه میگیرد که بسیاری از باورها و دیگر احوال التفاتی ما، اگر نگوئیم همة آنها، دارای محتوای باز هستند که بوسیلة عواملی در بیرون از فاعل شناسایی متعین میگردند.
ویتگنشتاین
حوزههای تخصصی:
چکیده
آنچه در این مقاله آمده ترجمه مدخل ویتگنشتاین از دایره المعارف فلسفه پل ادواردز به قلم نورمن ملکوم است . به دلیل مفصل بودن مقاله، قسمت زندگینامه و یکى دو مورد از مطالب را حذف شده است . در بخش اول، فلسفه متقدم یا نظریه تصویرى زبان و در بخش دوم، فلسفه متاخر یا نظریه کاربردى در زبان مطرح شده است . قبلا تحقیقى به قلم مترجم این مقاله در همین موضوع در فصلنامه حوزه و دانشگاه شماره 24- 25 منتشر شده است که مىتواند مکمل این باشد .
باز سخنی در الهیات تطبیقی
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۸۰ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
بسط ناپذیرى تجربه نبوى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۰ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
نویسنده زیربناى این «سخن را که وحى تابع پیامبر است نه او تابع وحى» را مدل کانتى مىداند کانت مىگوید ذهن، منفعل و دریافت کننده محض نیستبلکه فاعلیت هم دارد و صورى را از خود به مدرکاتش مىافزاید و در حقیقت تجربهاى محض در کار نیست. با توجه به این ایده به اعتقاد بعضى از متفکرین داخلى موضعگیریها و تجارب پیامبر صلى الله علیه و آله با شرایط اجتماعى رابطه دیالوگى داشت. مؤلف پس از تبیین رابطه دیالوگى با نقد این نظریه مىنویسد: اسلام پیامى خاص براى جامعه داشت و پیامبر حامل آن پیام بود و مضمون این پیام از پیش تعیین شده بود، شرایط اجتماعى و تاریخى، محتوا و مضمون آن پیام را تغییر نمىداند بلکه مواردى پیش مىآوردند که پیامبر صلى الله علیه و آله آن پیام را بهتر تفسیر و تبیین مىکردند.
بحث اساسى و بنیادىتر که نسبتبه کل این مقاله مطرح مىشود، از این قرار است که: بطور کلى، سه نظریه اساسى در مورد سرشت وحى در غرب مطرح شده است. یکى از این نظریات که دیدگاه گزارهاى درباب وحى است از قرون وسطا در میان متکلمان مسیحى مطرح بوده است. بر طبق این نظریه، وحى مجموعهاى از گزارهها است که خدا به پیامبر القاء مىکند. دوم، دیدگاه تجربه دینى که بر طبق آن وحى گونهاى تجربه دینى است و خدا بر پیامبر وحى کرد به این معنا است که پیامبر خدا را تجربه کرد. این نظریه از زمان شلایرماخر در الهیات پروتستان مطرح بوده است و بالاخره، دیدگاه سوم; یعنى نظریهاى که در قرن بیستم مطرح شد دیدگاه افعال گفتارى است. این نظریه را متکلمان و فلاسفه دینى مطرح کردهاند که از آثار آستین فیلسوف تحلیلى متاثر بودهاند. بر طبق دیدگاه اخیر خدا بر پیامبر وحى کرد. به این معنا که اولا خدا جملاتى معنادار را از زبانى خاص براى پیامبر اظهار کرده است و ثانیا، این جملات مضمونى خاص داشتهاند; یعنى خدا مضامینى
دین و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۰ شماره ۲۰ و ۲۱
حوزههای تخصصی: