فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۰۱ تا ۷٬۲۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
اغلب نام های مشترک در اساطیر کهن دارای سرانجام و تقدیر مشابه و متأثر از نمونه ازلی و کهن الگوی واحد هستند. نمونه این نامها در اسطوره های ایرانی و حماسه ملّی ایران فراوان به چشم می خورد. از جمله نام های بسیار پربسآمد که هم جنبه اسطوره ای و آئینی دارد، هم حماسی، نام «بهرام» است که در فرهنگ آریایی و تاریخ ایران باستان دارای خویشکاری هایی چون، خدای جنگ، ایزد پیروزی، موعود، منجی، شاه و پهلوان زیناوند و ارتشتار و پیروزمند است. در این جستار که به شیوه توصیفی و تحلیلی نوشته شده است، تلاش شده است شخصیت بهرام های مشهور در بستر اساطیر ایرانی و حماسه ملّی ایران، بیشتر شناسایی شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و اثبات گردد که مصادیق این نام در اساطیر و تاریخ ایران، تقریباً دارای ویژگی ها، خویشکاری ها و تقدیر و سرنوشت مشابه هستند.
اصفهان نامه ی جمال زاده
شعر جهان: شعرهای ارمنستان
منبع:
کلک دی ۱۳۷۰ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
ادبیات یأس و بیماری صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
حاکمیت و رهبری در شعر و اندیشه بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی در نگرش روشنفکران، نسبت به منشا، ماهیت و کارکرد حاکمیت، از نیمه دوم قرن سیزده باعث شد قشر روشنفکر، در مورد حاکمیت مطلوب و تغییر اصلاح حاکیت موجود اظهار نظر کند.محمدتقی بهار در آغاز جوانی با گرایش به اندیشه های نو، حاکمیت مشروطه را به عنوان حاکمیت مطلوب برگزید. او با جانبداری انتقاد آمیز، دیدگاه خود را در مورد این شیوه حاکمیت در اشعار زیادی مطرح کرده است. با ناکامی مشروطه به اقتدارگرایی در رفتار و اندیشه سیاسی گرایش پیدا کرد. نتیجه چنین اندیشه ای اتخاذ موضع جانبدارانه در مقابل برخی جنبش های ایالتی - ملی و جانبداری مقطعی از کودتای 1299 ش و جمهوری رضاخان بود که بعد از مدتی از هر دو ناامید شد. او با انتقادهای تند و تحلیل ماهیت چنین حرکت هایی، به مخالفان رضا شاه و سید ضیا پیوست. او حتی بعد از تثبیت حکومت رضا شاه، امیدوار بود مردی مقتدر اما دموکرات منش جامعه ایران را بسامان کند.
داستان انبیا در منظومه هفت پیکر
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی گنجوی از استادان بزرگ و از ارکان شعر فارسی است. در ادب فارسی داستان پردازی، در منظومه های پرآوازه او به اوج خود رسید. از جمله این منظومه ها، مثنوی هفت پیکر یا هفت گنبد است که گاهی بهرام نامه نیز خوانده شده و چهارمین منظومه نظامی است.
با نگاهی سطحی به آثار نظامی، این پرسش به ذهن خواننده متبادر می گردد که چگونه شاعری که عمری را در ریاضت و سیر و سلوک روحی و معنوی گذرانده و در روزگار جوانی مخزن الاسرار را آفریده، پیرانه سر اقدام به نظم داستانهای بزمی و عاشقانه نموده است؟ اما با توجه به شخصیت نظامی که مرد دین و حکمت و اخلاق است و با تامل در داستانهای وی -که دربردارنده نتایج اخلاقی و عرفانی است- درمی یابیم که اگرچه «به حسب صورت افسانه است، اما از روی حقیقت، کشف حقایق و معارف را بهانه است.» شاعر پرآوازه گنجه از نظر اعتقادی مسلمان معتقدی است. وی همه آثار خویش را با توحید و مناجات خدا آغاز می کند. ایمان و اعتقاد وی به رسالت نبی اکرم (ص) و خلافت خلفای راشدین به طریق سنیان در آثار او کاملاً مشهود است.
در این مقاله، داستان انبیا در مثنوی هفت پیکر و برداشت تاویلی نظامی از این مایه های داستانی بررسی می گردد.
اصل علیت از دیدگاه مولوی
دو شعر از آرتور رمبو
حوزههای تخصصی:
مسافران سرزمینهای دور
مساوات در گستره بلاغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ردیف در سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ردیف حاصل تکرار است و از دیر باز تاکنون برای اهداف گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. هر چه شعر فارسی مسیر تکامل را طی می کند، از ردیف های ساده در می گذرد و از قصیده سرایی سبک خراسانی، گرایشی به غزلسرایی که سرشار از عواطف و احساسات و نیازهای انسانی است، نشان می دهد و هر چه دامنه غزل گسترش بیشتری مییابد، بسامد ردیف چشمگیرتر می شود و شاعران سبک عراقی برای نمایش قدرت طبع و قریحه ذاتی خویش، ردیف های متنوع و دشوارتری را برمی گزینند. در این مقاله برخلاف نظر بیشتر قدما (که ردیف را مانع آزادی تخیل می دانستند)، با بیان دلایلی چون«کیمیاگری ردیف در تأثیر موسیقایی شعر، تسهیل در انتقال مفاهیم، ایجاد ارتباط و القای عاطفی بین شاعر و خواننده، ایجاد محوریّت کلام، تأکید بر تصویرسازی»، بررسی و منافعِ کاربرد ردیف های (حرفی، اسمی، ضمیری، مصدری، صفتی، قیدی، فعلی و جمله ای ..)، در دیوان قصیده پردازان سبک خراسانی و دیوان غزلسرایان مشهور سبک عراقی پرداخته ایم .
نگاهی به رمان: زندگی و زمانه مایکل ک (نوشته: جی . ام . کوئتزی و ترجمه آناهیتا تدین)
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۶
حوزههای تخصصی:
سروده هاى اندلسى ها در مدح پیامبر اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درکتابهاى تاریخ ادبیات عرب، مشهور است که مى گو یند: اندلسى ها از شرق تقلید کرده اند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که ادبیات اندلس در بعضى اغراض- بخاطر اختلاف طبیعت بین مغرب و مشرق- غنى تر و از نظر الفاظ، استوارتر است. البته این مقایسه، در موضوعات خاص است. در کل، غربى ها مقلد شرقى ها بوده و از این رهگذر، ادبیات خود را غنى ساخته اند. ارب اندلس، از دو جهت ضعیفتر از ادب شرق مى باشد: یکى در عمق اندیشه و دیگرى در متانت اسلوب. براى نمونه، ما در ادب اندلس، نویسند ه ا ى که همطراز جاحظ باشد و شاعرى که همانند ابوالعلاء معرى شعر بگوید، نمى یابیم. در این مقاله، نگارنده ضمن بررسى ضعف و قوتهاى موجود در سروده هاى اندلس، مقایسه اى بین شعراى اندلس و شرق انجام داده و ثابت کرده است که بسیارى از سروده هاى معروف به "بدیعیات " شرایط و معیار "بدیعیات " را نداشته است.
بررسی و تحلیل دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» در شازده احتجاب گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شازده احتجاب هوشنگ گلشیری از نظر به کارگیری صناعات و تکنیک های روایی فراوان یکی از ارزشمندترین تجربه های ادبیات داستانی ایران است. گلشیری در شازده احتجاب از مؤلّفه های متعدّدِ روایی بهره گرفته است؛ اما می توان گفت که پیچش صناعتِ روایی این اثر تا حدّ زیادی به سبب بهره گیری هنرمندانة گلشیری از دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» بوده است. انتخاب راوی سوم شخصِ محدود به ذهنِ دو شخصیت اصلی اثر (شازده احتجاب و فخری) و ارائة اندیشه ها و گفته های این دو شخصیت در قالب گفتمانِ مستقیم و غیرمستقیم سبب شده است صدای راوی (یا راویانِ) متن روایی با نگاهِ کانونی گر (یا کانونی گر های) آن در هم تند و درک رابطة راوی و کانونی گر و نیز درک تفکیکِ این دو از هم دشوار شود. بر اساس این، در پژوهشِ حاضر دو مؤلّفة «صدای راوی» و «کانونی شدگی» در متنِ روایی شازده احتجاب با پرهیز از یکی انگاشتنِ این دو مؤلّفه تحت عنوان «زاویة دید» بررسی و تحلیل می شود تا کاربست هنرمندانة این دو مؤلّفه در متنِ روایی شازده احتجاب نشان داده شود.
تحلیل عنصر «حادثه» در رمان «جای خالی سلوچ»؛ اثر محمود دولت آبادی
حوزههای تخصصی:
واقعه یا حادثه (incident)، یکی از عناصر ساختاری رمان است که هم راه با عناصری هم چون گره افکنی، کشمکش، هول و ولا، بحران، نقطه اوج و گره گشایی، اجزای تنه اصلی پی رنگ (plot) در داستان را شکل می دهد. این عنصر در کتاب «واژه نامه هنر داستان نویسی» این گونه تعریف شده است: «حادثه از برخورد دست کم دو چیز و یا دو نیرو با هم بوجود می آید، حادثه از اجزای ترکیب کننده پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیت های شخصیت، پی رنگ را به پیش می برد».1 حادثه در داستان بمنزله پلی است که از یک سو هیجان را در خواننده بر می انگیزد و از سویی دیگر حالت انتظار، و در نهایت نقطه اوج را پدید می آورد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند، ضمن تحلیل و بررسی حوادث رمان «جای خالی سلوچ» کیفیت و عمق این حوادث و هم چنین ارتباط آن را با دیگر عناصر تشکیل دهندة تنه اصلی داستان، نمایان سازند.