فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
علم معانی، یکی از شاخه های سه گانه علوم بلاغی به شمار می رود که از دیرباز، سخن گفتن بر مقتضای حال و مقام مخاطب وگوینده، موضوع اصلی این علم بوده است. بحث از معنا، علم معانی را در پیوند با علومی چون معنا شناسی قرار می دهد، اما آنچه عامل تمایز این دو علم می شود، بحث از معنای ثانویه جملات بر اساس مقتضای حال است. اگرچه محور اصلی علم معانی بر این قید استوار است، اما در کتب معانی سنتی، به مباحثی برمی خوریم که نه تنها ارتباطی با معنای ثانویه کلام ندارند، بلکه کاملا ًدر حوزه معنا شناسی و دستورزبان قرار می گیرند. یکی از مباحثی که علمای بلاغی آن را جزء مهم ترین بحث معانی به شمار آورده اند، بحث فصل و وصل است. ما در این مقاله برآنیم تا این بحث را از دیدگاه معانی ثانویه در علم معانی و دستورزبان بررسی کنیم. در این میان، در ارتباط با این موضوع،به نظریه «متنیت و انسجام» توجه می کنیم. یافته های پژوهش، بیانگر آن است که بحث فصل و وصل، بالذات مختص دستورزبان است که در دستور زبان از آن با عنوان پیوند و وابستگی (لفظی و معنوی) به تفصیل نام برده اند. در واقع ذکر این بحث در علم معانی که به جنبه لفظی و معنای زبانی کلام ناظر است، معانی ثانویه ندارد. به عبارت دیگر، جابه جایی این دو پیوند عامل ایجاد اغراض و یا معانی ثانویه نمی شود.
تحلیل امید و یأس در اندیشه و داستان پردازی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستانهای مثنوی از خوش بینی و امید سرشار است تا جایی که می توان گفت در نگاه مولوی امید، نشاط و شادی، امری جوهری و اصیل به شمار می رود. بنیاد روحی بشر بر امید و شادی سرشته شده و نا امیدی و اندوه بی نشاط و غم، اعتباری و عارضی و گذرنده است. این پژوهش، که با روش اسنادی و از طریق استنباط از همه عناصر بویژه مضمونها و شخصیت پردازی داستانها صورت گرفته، حکایتگر این معناست که امید به گونه ای ناگسستنی با تار و پود اشعار مولوی گره خورده و تصاویر شعری او مملو از مفاهیم و مضامین امیدواری و لوازم مربوط به آن است و شادی و نشاط و غم گریزی در شعر او موج می زند. نگاه مولوی به طبیعت نیز امید دهنده است؛ حتی وقتی از پاییز سخن می گوید آن را حیات مجدد، رستاخیز روح و مقدمه بهار می داند و به همراه آن از بهار و رویش دوباره طبیعت دم می زند. در شعر او یاس و حزن و غم جایگاهی بنیادی ندارد. بررسی موسیقی بیرونی، میانی و کناری مثنوی معنوی نیز نشان می دهد که با شاعر امیدواری سر و کار داریم؛ حتی فراوانی اوزان پر جنبش و شاد و ابتکار و نوآوری در آفرینش اوزان نادر یا تازه در غزلیات شمس از ذهنی نشان دارد که به نوشدن و نو گفتن و امیدواری مایل است و نا امیدی را سترونی ذهن می داند.
اقدام پژوهی درس املا
سیر تحول مفهومی «شب» در شعر فارسی؛ از نماد عرفانی تا استعارة سیاسی (به عنوان نمادی بومی)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، تغییرات زبانی در بافتار اجتماعی و بر اساس عنصر زمان تجزیه و تحلیل می شود. تحول در نقش کلمات از جمله تغییرات زبانی است که دلایل آن را باید در تغییرات ساخت اجتماعی جست وجو کرد. «شب» از جمله مفاهیمی است که تحول بنیادین معنای آن در ادبیات را می توان به مثابه نشانه هایی از تغییرات سترگ اجتماعی ایران به حساب آورد. از رهگذر به کارگیری روش تحلیل درزمانی و همزمانی، نویسندگان مقاله حاضر این تغییرات را پی جویی کرده اند. به گمان نویسندگان، چهار مرحله از تحول در واژه شب در شعر فارسی قابل بازیابی است. به نحوی که در اشعار کلاسیک بیشتر واژه شب در نماد طبیعت و به منزله نشانه ای حماسی جلوه گر شده است. با تحول بنیادین در بافتار اجتماعی به ویژه در ایران میانه، شب به مفهوم نمادین از عرفان به کار رفته شد. سپس در مسیر تاریخی جامعه ایران و با تحول بافتار در طی دوره مشروطه و بروز اندیشه نوگرایی، موضعی نمایه ای اتخاذ کرده و به معنای گردش روزگار تلقی شده است. و سرانجام در مرحله چهارم با افزایش سلطه سیاسی با تحول به نشانه ای شمایلی، استعاره ای از استبداد سیاسی در دوره جدید قلمداد شده است.
بررسی فهرست پایان نامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب شناسی دانش شناسایی آثار قلمی موجود در هر حوزه علمی و تهیه فهرستی کامل از آنهاست. امروزه کتاب شناسی ها ابزار هر تحقیق اصیل علمی به شمار می آیند و، ضمن مطلع ساختن پژوهنده از پیشینه موضوع، موجبات رفع خلاهای مطالعاتی، تکمیل تحقیقات گذشته و، در کل، رونق رشته های دانشگاهی را فراهم می سازند. طبعا این مساله در عصر انفجار اطلاعات از موضوعیت بیشتری برخوردار است. در کشور ما، که منادی جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم است و، در چشم انداز بیست ساله خود، احراز جایگاه قطب علمی نخست منطقه را انتظار دارد، فراهم سازی بسترهای اولیه پژوهش های اصیل می بایست در اولویت قرار گیرد. متاسفانه، به رغم تاکید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر امر پژوهش، معدودی از رشته های دانشگاهی دارای کتاب شناسی جامع و روزآمد و موثق اند. رشته زبان شناسی همگانی هم از این قاعده کلی مستثنا نیست و کتاب ها، پایان نامه ها، و مقالات داخلی آن غالبا پراکنده و گمنام اند. شاید، به همین دلیل، یکی از آشنایی ترین مشکلات دانشجویان این رشته که در نشست های زبان شناسان همواره مطرح بوده انتخاب موضوع پژوهشی مناسب است. از میان مراجع تحقیق، رساله های دانشگاهی، به رغم ارزش اطلاعاتی بالایی که دارند، به دلیل ضعف زیر ساخت های نظام اطلاع رسانی علمی، بسیار غریب و ناآشنا مانده اند و، در عمل، امکان دسترسی پژوهشگران به یافته های آنها به سادگی مقدور نیست.
هوره، یادگار اجداد کُرد با نگاهی بر هوره صیدقلی کشاورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم کرد از روزگاران پیشین با نوای روح بخش موسیقی به آوازخوانی می پرداختند و بازتاب آن را در قالب «سیه چَمانه» در مناطق هورامی، «گورانی» در مناطق کردنشین کردستان و کرمانشاه، و «هوره» در میان ایل کلهر و طوایف سنجانی می بینیم. هوره بخش مهمی از فولکلور قدیم مناطق ایلام، کرمانشاه، کردستان و لرستان را دربر می گیرد و در این زمینه می توان به هوره شاعرانی همچون حسینی (ایلام)، علی نظر (اسلام آباد غرب)، سلیمان (گهواره)، اَوْل ْعزیز (عبدالعزیز از اسلام آباد غرب) و صیدقلی کشاورز (از روستای لاله وند بخش ماهیدشت کرمانشاه) اشاره کرد. صیدقلی یکی از هوره سرایان مشهور و نامی است که تاکنون صداهای ماندگاری از خویشتن بر جای نهاده است. وی در قالب هوره به بیان عشق خویش به معشوق، درد و تحمل هجران، گاهی «پایه موری» (هوره سوزناک و مرثیه) و نیز گاهی به اخوانیات پرداخته است. نویسندگان مقاله حاضر می کوشند با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی نمونه های تصادفی از میان هوره های فراوان صیدقلی کشاورز، ضمن معرفی بیشتر این نوای سنتی، به تبیین و بررسی آن ها از دیدگاه زیبایی شناسی بپردازند.
باختین، گفتگومندی و چندصدایی مطالعه پیشابینامتنیت باختینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران آثار بینامتنیت اغلب با آراء میخائیل باختین به ویژه گفتگومندی و چندصدایی ارائه شده از سوی او بحث را آغاز می کنند، زیرا همین آراء او بود که راه را برای واضع بینامتنیت یعنی یولیا کریستوا گشود و رویکردی نوین در نظریه و نقد ادبی و هنری فراهم آورد. باختین دستکم در مقابل سه جریان مسلط دوره خود یعنی زبانشناسان، سبک شناسان و صورتگرایان ایستاد؛ جریاناتی که با وجود اختلافات، در مورد مطالعه متنی اشتراک داشتند. او به روابط فرازبانشناسی و فرامتنی به ویژه فرامتنهای اجتماعی باور داشت و نقش آنها را در متن ادبی بسیار مهم و اساسی می پنداشت. نظریات باختین بسیار گسترده و متنوع هستند، اما در اینجا فقط به آن بخشی که به بینامتنیت مرتبط می شود، یعنی گفتگومندی و چندصدایی بسنده می شود. بنابراین، پرسش و مسئله اصلی این مقاله همانا بررسی چگونگی ارتباط میان گفتگومندی باختینی و بینامتنیت کریستوایی و میزان تاثیر گفتگومندی بر بینامتنیت است.
نگاهی انتقادی به جریان شناسی های شعر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «جریان شعری» بر خلاف اصطلاحات شناخته شده نزدیک به آن، یعنی سبک و مکتب که تقریبا معنا، مفهوم و مصادیق روشنی دارند، مبهم بوده و در نقد ادبی اروپایی نیز معادلی برای آن وجود ندارد. این اصطلاح از جمله بر ساخته های منتقدین معاصر ایران است و برای تبیین ویژگی ها، اختلافات و اشتراکات شاخه های شعر معاصر اعم از کلاسیک و جدید وضع شده است. اگرچه ممکن است طیف معانی و مصادیق اصطلاح مذکور برای واضعان آن تا حدودی روشن بوده باشد، اما تاکنون کسانی که درباره شناسایی، تبیین و دسته بندی شاخه های متعدد شعر معاصر تحقیقاتی انجام داده اند، تعریفی از این اصطلاح ارایه نداده و تمایزها و اختلافات آن را با «سبک» و «مکتب» مشخص نکرده اند. این مقاله می کوشد ضمن بررسی سیر «جریان شناسی شعر معاصر» به تعریف و تبیین این اصطلاح پرداخته و رابطه آن را با سبک شناسی و مکاتب ادبی نشان دهد.
کندرو یا کندرو؟ تحقیقی پیرامون یک نام خاص در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی، ضمن گزارشی که در باره فرجام پادشاهی ضحاک آمده است، از یک شخصیت اسطوره ای به نام کندرو یاد می شود که، به روایت فردوسی، پیشکار ضحاک بوده و در غیاب او اداره امور کشور را بر عهده داشته است: چو کشور ز ضحاک بودی تهی یکی مایه ور بد بسان رهی که او داشتی گنج و تخت و سرای شگفتی به دل سوزگی کدخدای ورا کندرو خواندندی به نام به کندی زدی پیش بیداد گام )شاهنامه (1)، ج 1، ص 78، ابیات (369-367 بیت سوم از ابیات بالا به ظاهر نشان می دهد که فردوسی این نام را کندرو خوانده و با آن تفنن شاعرانه کرده است. پژوهشگران و مصححان شاهنامه نیز، بدون توجه به گونه کهن تر نام این موجود افسانه ای در متون باستانی، تصور کرده اند که تلفظ آن به هنگام تدوین شاهنامه به ضم کاف بوده یا حداقل فردوسی چنین قرایتی را در نظر داشته است (JUSTi 1895, rep. 1963, p. 166; Wolff 1935, p. 666?). اما شواهد و قراینی در دست است که نشان می دهد این نظر صایب نیست. فردوسی در موارد دیگری نیز با پاره ای از اسامی خاص به این گونه تفنن ادبی پرداخته، که از آن جمله است در مورد نام سهراب: چو خندان شد و چهره شاداب کرد ورا نام تهمینه سهراب کرد )شاهنامه (1)، جد 2، ص 125، بیت (98 و در مورد نام رستم در آنجا که سخن از زاده شدن اوست و بیان رهایی رودابه از درد و رنج زایمان: بگفتا برستم غم آمد به سر نهادند رستمش نام پسر )همان (1)، ج 1، ص 268، بیت (1483
پری در شعر مولانا (دیدار با آنیما)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه پری از جمله واژه های پر بسامد مجموعه غزلیات مولانا جلال الدین مولوی است. این واژه در لغت فارسی به معنای فرشته، جن، همزاد و زیبا رو بکار می رود. غیر از آن در ادب فارسی پری رمز جان و روح آدمی است، که فرشته خوست و ویژگی آن نیکوکاری و خوبی است. در این موارد پری در مقابل دیو قرار می گیرد.مولانا با تمثیل های متعدد در مثنوی حال شخص فانی را به حال مجنون با پری گرفته ای تشبیه می کند که از خود اختیاری ندارد و آنچه می کند و می گوید به ظاهر فعل و گفت اوست و در حقیقت فعل و گفت آن پری است که بر وجود او غلبه کرده است.بخشی از مقاله حاضر بحثی موجز درباره معنای اصلی واژه پری و سپس بررسی کاربرد آن در شعر پارسی تا روزگار مولوی است. پس از آن واژه پری و انواع آن در مثنوی و مجموعه غزلیات مورد مطالعه قرار می گیرد، تا نشان داده شود که چگونه مولانا با آن ذهنیت نمادپرداز خود می تواند از آنچه جان او را بی قرار می کند به صورتی نمادین سخن گوید.از آنیما، زن سوفیایی درون که شاعر را وا می دارد تا از زبان او و از او سخن گوید و خود را پری زاده و پری دار بداند.در مجموعه غزلیات شمس پری نمادی از جان و دل مولاناست که آینه وار مستعد شنیدن وحی های الهی می شود و فرشتگان در خانه دل وی فرود می آیند و وی از زبان ایشان و با ایشان سخن می گوید.
فعل های یک شناسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی، فعل هایی هست که برخلاف دیگر فعل ها فاقد صیغه های شناسه دار است. به عبارت دیگر، در آخر این فعل ها فقط شناسه سوم شخص مفرد (-َ د در مضارع یا صفر در ماضی) می آید و لذا ارزش شناسه را ندارد. به همین دلیل، آنها را یک شناسه می نامیم. در این گونه افعال، نهاد، به جای مطابقت با شناسه، ضمیر متصل مطابقت می کند. ظاهرا اولین کسی که فعل های یک شناسه را بررسی کرده خانلری است. وی به بررسی آنها در متون پرداخته و بر آن است که، در این نوع، فعل به ظاهر «گذرا» ست یعنی مفعول می پذیرد؛ اما مفعول ظاهر در معنی فاعل است. در این گونه فعل ها، شناسه، یعنی جز حرفی که بر شخص دلالت می کند، نیست و فعل همیشه یکسان با ساخت دیگر کس (غایب) مفرد می آید؛ اما، به جای شناسه، ضمیر مفعولی جدا یا پیوسته به کار می رود. این ضمیر (یا اسم در دیگر کس) از نظر دستوری مفعول است اما از جنبه معنوی یا منطقی جانشین نهاد (یا فاعل) جمله است: وی را خوش آمد... فعل های ناگذر همیشه یکی از حالات انفعالی را بیان می کنند و از این جهت می توان آنها را فعل های بیان خواند. (ناتل خانلری 1349، ص 97-98) خانلری این گونه فعل ها را مرکب و همکردهای آنها را شش تا می داند: آمدن، بودن، شدن، گرفتن، بردن، زدن. (همو، ص 98) در دستور آموزش متوسطه عمومی، فرهنگ و ادب، نوشته علی اشرف صادقی و غلامرضا ارژنگ، نیز این گونه فعل ها تحت عنوان جمله های چهار جزئی بررسی شده است. در این دستور، از دیدگاه فارسی امروز، به بررسی این گونه فعل ها پرداخته شده است. نکاتی که در این دستور درباره این گونه فعل ها آمده چنین است: - این جمله ها دارای نهاد نیستند و، از این رو، جمله های غیر شخصی نامیده می شوند.- این جمله های کوتاه دارای چهار جز اصلی هستند: اسم (یا صفت) + ضمیر متصل + فعل + شناسه. - شمار این گونه جمله ها نسبتا محدود است و نمی توان جمله های تازه ای شبیه آنچه هم اکنون در زبان وجود دارد، ساخت. ...
آرایه تشخیص از نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک تشبیه، قلب ادبیات است. ازآنجاکه آرایۀ «تشخیص» زیرساختی تشبیهی دارد، پرداختن به ابعاد گوناگون این آرایۀ ادبی همواره ارزشمند است. بلاغیون گذشته و معاصر همواره به گونهای و هریک بهاندازهای دربارة «تشخیص» بحث کردهاند؛ اما چنانکه خاصیت علوم ادبی است، هرگز نمیتوان بر در این پژوهشها قفل اختتام زد و ادعا کرد آخرین نظر کاملترین نظر است؛ ازاینرو نگارنده نیز دانستههای اندک خود را دربارة آرایۀ تشخیص گردآوری کرده و در مقالۀ حاضر به چند موضوع تازه در این باب پرداخته است؛ موضوعاتی چون: اشکال در نامگذاری واژۀ «تشخیص»، شمولناپذیری واژۀ «تشخیص»، تقسیمبندی جدیدی از عناصر این آرایه، انتخاب نامی تازه برای این آرایه، خطای بلاغیون در انتخاب واژۀ دارای «تشخیص»، تعریفی جدید از آرایۀ تشخیص و در آخر یک مبحث تازه در ارتباطِ آرایۀ «تشخیص» و اِسناد مجازی.
نگاهی به تعلیم و تربیت از دیدگاه زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" هدف اصلی مقاله حاضر، پاسخگویی به این پرسش است که اهداف، اصول و روش های تربیتی از نظر زرتشت چیست؟ روش تحقیق مورد استفاده کیفی بوده و برای پاسخگویی به پرسش تحقیق، متون، مقالات و یا کتبی که به نحوی با اندیشه های زرتشت مربوط بود، مطالعه شد؛ اما منبع اصلی مورد استفاده کتاب اوستا می باشد. از نظر زرتشت، بین خیر و شر در جهان، تنازع وجود دارد تا جایی که در نبردگاه هستی، پیروزی نهایی با نیکی است. انسان از نظر او، موجودی دو بعدی است. دانایی و خردورزی از ویژگی های بارز بعد روحانی انسان تلقی می شود. همچنین از نظر او اهو، دئنا، بئوذ، اورون و فروهر پنج قوای نهادی انسان اند. او معتقد است، جهان شمولی، رضایت اهورامزدا، پرورش روحیه طبیعت دوستی و حفظ منابع از جمله اهداف تعلیم و تربیت هستند. پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک نیز اهداف دریافت شده از اهداف کلی تربیتی زرتشت می باشد. زرتشت تعلیم و تربیت را، بر اصل تنازع خیر و شر، توحید گرایی نظری و ثنویت گرایی علمی، خردورزی و انتخاب آزاد بنا نهاده است و معتقد است، با استفاده از روش های محبت ورزی، جرات آموزی و پرورش روحیه ایثار، پرورش کلامی، آموزش سلبی، فضیلت پروری، تلفیق کار و دانش و تربیت جسمانی و روانی، می توان، به اهداف تربیتی دست یافت.
مقاله نتیجه می گیرد، اگر چه زرتشت یک نظریه پرداز تربیتی نیست؛ اما از آموزه های وی می توان دریافت های تربیتی داشت."
کلمات عربی در شاهنامه فردوسی (صورت 865 کلمه (لغت) عربی که در شاهنامه آمده است)
منبع:
وحید مرداد ۱۳۴۵ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
مقایسه داستان خسرو و شیرین فردوسی با نظامی
حوزههای تخصصی:
هدف از تدوین این مقاله این بود که داستان "خسرو و شیرین" را که در دو منظومه آمده است، به صورت تطبیقی با هم مقایسه کنیم. نخست خلاصه ای از دو منظومه؛ یعنی شاهنامه و خسرو و شیرین نظامی فراهم آوردیم تا چهارچوب و طرح کلی داستان در دو منظومه پیش چشم خواننده باشد. سپس دو صورت این داستان را با یک منبع تاریخی مقایسه کرد ه ایم تا معلوم شود کدام یک از سرایندگان به روایات تاریخی پا یبندتر بود ه اند. مسلماً این مراجعه میبایست به منبعی صورت گیرد که قبل از این دو منظومه به رشته تحریر در آمد ه باشد؛ چرا که احتمال اینکه تاریخ های بعد ی خود تحت تأثیر یکی از این دو منظومه باشند ، کم نیست . در ضمن ممکن است در طول زمان شاخ و برگ هایی به این داستان افزوده و وارد تاریخ شود. برای این کار تاریخ طبری را انتخاب کردیم که از همه منابع قدیمی تر است و خلاصه ای هم از روایت تاریخ طبری فراهم کردیم تا دو خلاصه قبلی را با این یکی محک بزنیم. مواردی نیز بود که در شاهنامه یا خسرو و شیرین یا هر دو ذکر شده بود ، ولی در تاریخ طبری نبود. در چنین مواردی نیز به کتابهای مجمل التواریخ و تاریخ ثعالبی مراجعه کردیم که حداقل قبل از نظامی تألیف یافته اند.
هزلیات سعدی
حوزههای تخصصی:
هزلیات که نوعی از ادب فارسی را تشکیل می دهد، در آثار شاعران بسیاری یافته می شود. اگرچه در نسخه لرد گرینوی که اساس کار فروغی در تصحیح کلیات اوست و در سال 721 (حدود 27 سال پس از درگذشت سعدی) بخش هزلیات وجود ندارد، اما اگر سعدی بدان پرداخته باشد، مانند بسیاری دیگر برای تفریح خاطر و از سر تفنن در اوایل کار شاعری یا دوران جوانی بدان پرداخته است. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن تبیین این امر، به ویژگی هزل و انواع آن در آثار هنرمندان پرداخته شود و در ادامه با نوع هزلیات سعدی و ویژگی های آن مقایسه شود.
داستان های عاشقانه و حماسی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات حماسی و غنایی دو دسته ی مهم از آثار ادبی را تشکیل می دهد که هر کدام به تنهایی بخش های بزرگی از سروده های شاعران این مرز و بوم را دربردارد. اما آنچه مایه ی اصلی تفاوت و تمایز میان آثار حماسی و غنایی می شود، آن است که ادبیات غنایی بر پایه ی عواطف و احساسات درونی شکل می گیرد، در حالی که ادبیات حماسی بر اساس کنش ها و رفتارهای بیرونی است. به همین جهت، مرز میان این دو روشن و آشکار است. اما گاهی در برخی از آثار ادبی به مواردی برمی خوریم که عشق و حماسه در هم آمیخته اند و جلوه ی بسیار زیبا و جذابی از اختلاط دو امر به ظاهر متضاد را به نمایش گذاشته اند. علاوه بر این، نشان دهنده ی خلاقیت ذهن و توانایی شاعران و نویسندگانی است که به خلق چنین آثاری پرداخته اند.
در این مقاله به معرفی داستان هایی پرداخته شده که علاوه بر جنبه ی حماسی، رنگ و بوی عاشقانه نیز در تار و پود آنها وجود دارد. نزدیک به نیمی از این داستان ها مربوط به شاهنامه ی فردوسی است و تعدادی نیز تقلیدهایی است که از کار فردوسی صورت گرفته است. بقیه ی موارد نیز داستان های عاشقانه ای است که جنبه های حماسی آن بسیار قوی است و حتی در برخی موارد، بعد حماسی آن بر بعد غنایی غلبه دارد، مانند داستان ورقه و گلشاه عیوقی.
با تامل در زمان و دوره ی سروده شدن این آثار در می یابیم که عمده ی آنها مربوط به پیش از حمله ی مغول به ایران است که روح حماسی بین مردم ایران وجود داشت و به تبع آن در آثار ادبی این دوره نیز دیده می شود. در این مقاله در مجموع 33 داستان به ترتیب الفبایی معرفی و بررسی شده اند.
نقد استعاره تمثیلیه در کتب بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب استعاره و صورت های گوناگون آن، در کتب بلاغت بحث ها و نکته ها آورده اند و از دیدگاههای مختلف استعاره را تقسیم بندی کرده اند. یکی از بحث انگیزترین مباحث، موضوع استعاره تمثیلیه است که گاهی با عنوان های استعاره مرکب و مجاز مرکّب بالکنایه نیز تعریف شده است. در بسیاری از این کتاب ها، این سه موضوع تحت عنوان یک تعریف آمده و شواهد مشترکی برای آن ذکر کرده اند؛ امّا با غور در این کتاب ها و با دقّت نظر بیشتر می توان تعاریف دقیق تر و روشن تری برای آن ارائه کرد و مرز بین آنها را تفکیک نمود. در این وجیزه سعی بر این است که ضمن تطبیق تعاریف ارائه شده در کتب بلاغی در مورد استعاره تمثیلیه، موارد تشابه و اختلاف مورد نقد و بررسی قرار گیرد و مرزهای استعاره مرکّب، استعاره تمثیلیه و کنایه تا حد ممکن تفکیک گردد تا تعاریف دقیق تری از آنها ارائه شود و شواهد آن در کتب بلاغی در ترازوی نقد قرار گیرد