فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در میان شاعران پارسی گوی، شاعری که بیش از همه بارها از مولانا جلال الدین بلخی با ستایش و احترام بیش از اندازه نام برده و خود را مرید و پیرو اندیشه های او دانسته، میرزامحمد علی صائب تبریزی است. صائب چه از لحاظ صورت؛ یعنی وزن و قافیه و ردیف و تعبیرات و ترکبیات و تصویرهای شعری و چه از لحاظ محتوی؛ یعنی مضامین و افکار و حکایات و تمثیلات، از آثار مولانا بهره های فراوان برده است؛ چنان که کمتر صفحه ای از دیوان پر حجم او می توان یافت که نشانه ای از مولانا در آن نباشد. اندیشه های مولانا چنان با جان صائب آمیخته و درسخن او متجلی شده است که می توان او را یکی از بر جسته ترین مولوی شناسان قرون گذشته به شمار آورد. در این گفتار، مطالب بالا با ذکر شواهد و دلایل گوناگون به اثابت می رسد؛ با تاکید بر این که این شواهد مشتی از خروار و اندکی از بسیار است.
مقامات بدیع الزمان همدانی و حریری در نقد و تطبیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدیع الزمان همدانی در قرن چهارم با بهره گیری از اندیشه پیشینیان و فضای سیاسی - اجتماعی زمان ، فن جدیدی از نثر در قالب داستان کوتاه به اسم «مقامه » ابداع کرد . مقامات او مورد توجه بسیاری از علمای زمان خودش و دوره های بعد از او واقع شد و برخی به تقلید از او « مقامه » نوشتند . حریری یکی از این مقلدین است که بیشتر از سایرین جوانب تقلید را رعایت کرده است و مقامات او شباهت زیادی به مقامان همدانی دارد . این گفتار به تطبیق مقامات حریری و همدانی می پردازد .
درختی که تلخ آمد او را سرشت... (درباره سه بیتِ مشهورِ منسوب به فردوسی و سابقه و سیرِ تقلید از آن ها در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هجونامه منسوب به فردوسی سه بیتِ معروف وجود دارد که ضبط اصلیِ آن ها مطابق با کهن ترین منابع چنین است: درختی که تلخ آمد او را سرشت ور از جوی خُلدش به هنگامِ آب سرانجام گوهر به کار آورد گرش درنشانی به باغ بهشت به بیخ انگبین ریزی و شیرِ ناب همان میوه تلخ بار آورد این سه بیت که به احتمالِ بسیار، بر الگوی دو بیت از آفرین نامه بوشکور بلخی ساخته شده، به دلیلِ شهرتِ انتساب به فردوسی و هجونامه نامدارِ او بسیار مورد توجّه و تقلیدِ شعرای دیگر قرار گرفته است؛ به طوری که می توان آن را یکی از پرتقلیدترین قطعاتِ شعریِ منسوب به فردوسی و حتّی تاریخ شعر فارسی دانست. قدیمی ترین استقبال از این سه بیت در فرامرزنامه بزرگ (اواخر قرن پنجم) است و پس از آن از سده هشتم و نهم به بعد، گویندگانِ مختلف به نظیره گوییِ آن برخاسته اند که مشهورترینِ آن ها چهار بیتِ هاتفی جامی است. در این مقاله چهارده نمونه از تقلیدها و قطعاتِ مشابهِ سه بیتِ منسوب به فردوسی، به ترتیبِ تاریخی معرّفی و بررسی شده است.
ترانه های عامیانه
سرچشمه های جامی در داستان های بهارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامی شاعر، نویسنده، عارف و دانشمند نامدار سده ی نهم هجری دارای آثار متعدّد در نظم و نثر فارسی است. یکی از کتاب های ارزشمند او به نثر، بهارستان است که نویسنده، آن را به شیوه ی گلستان سعدی نگاشته است. هرچند جامی مدّعی شده که حکایات بهارستان یا دستِ کم حکایات منظوم آن را از کسی نگرفته است و همگی آن ها ساخته و پرداخته ی قریحه ی اوست1، امّا تتبّع در آثار پیشینیان، به ویژه منابع عربی، سرچشمه های حکایات بهارستان را آشکار می سازد.
پرسمان بنیادی این نوشتار آن است که آیا جامی در داستان سرایی خویش، به منابع پیشین نظر داشته است یا خیر. بر این مبنا یک روضه از روضه های هشت گانه ی بهارستان انتخاب و مآخذ حکایت های آن در متون عربی پیش از جامی کاویده شد. در نتیجه ریشه ی 21 داستان از 43 حکایت این روضه، یعنی تقریباَ نیمی از آن، در منابع پیشین شناسایی شد. به دیگر سخن می توان ادّعا کرد که جامی همچنان که سنّت ادبی روزگار وی بوده است، در پردازش حکایت های بهارستان به حکایت های مندرج در آثار پیشینیان عنایت ویژه داشته و آبشخور بسیاری از حکایات وی، منابع عربی پیش از عهد وی بوده است.
شیوه داستان پردازی در سمک عیّار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سمک عیّار از قصه های بلند عامیانه ایرانی اواخر قرن ششم هجری است. فرامرز بن خداداد بن عبدالله کاتب ارجانی، مؤلف آن، داستان سمک عیّار را از قول شخصی به نام صدقه بن ابی القاسم شیرازی به شیوه سوم شخص نوشته است. زبانِ این اثر ساده و روان، جمله ها ساده و کوتاه و گاه بریده بریده، و قصه گو شیوه ایجاز را برگزیده است که همه آن ها از ویژگی های نثر گفتاری یا محاوره است.
سمک عیّار اثری حماسی تخیلی است و قهرمان آن مردی است عیّارپیشه به نام سمک. سمک مظهر دلیری و جوانمردی است و در هوشیاری و تدبیر و طرح نقشه های زیرکانه بی نظیر است. به دلیل تخیلی بودن این اثر، شخصیت های داستان هم رفتار طبیعی دارند و هم ماوراء طبیعی. این خصیصه از ویژگی های قصه های عامیانه قدیمی است.
گفتار (کتبی و شفاهی) در این داستان به صورت گفتار یک طرفه (مونولوگ) و دوطرفه (دیالوگ یا گفت وشنود) و به صورت پیام های شفاهی و نامه است. گفتار یک طرفه به شکل های تحسین، نفرین، سوگند، و ... دیده می شود و گفتارهای دوطرفه نیز موضوعاتی همچون اقرار، خواستگاری، و مشورت را دربر می گیرد.
در این اثر، زمان و مکانْ فرضی و تصوری است و، به سبب هیجان انگیزتر جلوه دادن، راوی آن را به سرزمین های دور و افسانه ای منسوب می نماید. حوادث داستان، به ظاهر، در چین و ماچین و خاورکوه و هند رخ داده اند؛ شاید به این دلیل که به امرای زمان برنخورد. از نام مکان هایی چون دشت ماران، قلعه شاهک، مرغزار زعفران مشخص است که قصه ایرانی است.
درون مایة فکری و اخلاقی و اجتماعی این اثر از لابه لای گفتار، کردار، و پندارها در خلال داستان های آن مشخص می شود.
زبان و نوشتار زنانه؛ واقعیت یا توهم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش زنان (feminism) در آغاز قرن بیستم برای احقاق حقوق زنان در مسائلی مانند استقلال مالی، تحصیلات و حق رای مطرح شده و در ادامه راه از جنبشی تماماً سیاسی به جنبشی فرهنگی و ادبی مبدل گشته است. در شاخه رادیکال و پست مدرن این جنبش ادعا می شود: «زبان و نوشتار زنانه» (ecriture feminine) به عنوان گونه ای تازه از زبان، توسط نویسندگان و شاعران این جنبش پا به عرصه حیات گذاشته است. طرح این نظریه در بستر تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع غربی ایجاد شده و ایدئولوژی غالب مانع نقد و بررسی علمی آن شده است. وجود چنین زبانی با منطق شکل گیری خودِ زبان سازگار نیست و عنصر جنسیت نمی تواند عامل مؤثری برای ایجاد زبانی مستقل باشد. بنابراین، زبان و نوشتار زنانه امری موهوم است. در این پژوهش، دلایل امتناع وجود این زبان را مطرح خواهیم کرد تا در نهایت اثبات کنیم در آثار ادبی زنانه، ما با «سبک نوشتار زنانه» که حامل تجربه، لحن و عناصر درون مایه ای زنانه است، مواجه هستیم و زبان و نوشتار مستقل زنانه چنانکه ادعا می شود، نمی تواند تعین داشته باشد.
بررسی دو داستان کودک از احمدرضا احمدی بر پایة نظریة خوانندة درون متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو داستان از تازه ترین داستان های احمدرضا احمدی، براساس یکی از رویکرد های مهم خواننده محور از ایدن چمبرز (خوانندة نهفته در متن) تحلیل شده است. چمبرز برای شناخت خوانندة نهفته و ویژگی های او، بررسی چهار عنصر سبک، زاویة دید، طرفداری و شکاف های گویا را پیشنهاد می کند که در کتاب های کودک بسیار مهم اند. زبان ساده و روان، استفاده از عناصر آشنای کودکانه و شخصیت پردازی های ملموس و باور پذیر، در کنار تصویر های زیبا و دل نشین داستان های احمدی می توانند کودکان کم سن وسال و خوانندگان عام با سطح پایین دانش و آگاهی را جذب کنند. فضا سازی ها و تناسب ها، ساختار روایت و تکرار ترجیع وار و معنا دار برخی عناصر می توانند ذهن و تخیل خوانندگان کودک حرفه ای، نوجوانان و حتی بزرگ سالان را به تلاش وادارند.
مصدرنما یا مصدر فعل مرکب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فعل مرکب بحث انگیزترین موضوع در دستور زبان فارسی است و دستوریان درباره آن بحثهای بسیار کرده و نظرات متفاوت و حتی متضادی داده اند و اکثر در تشخیص فعل مرکب دچار سردرگمی شده اند و بسیاری از آنچه فعل مرکب یا مصدر مرکب مثال آورده اند فعل مرکب نیست، مثل: سوگند خوردن که سوگند مفعول است، باز هم همان سوگند را خورد. یا مسند است مانند ترش شدن به معنی ترشیدن که ترش مسند است.
مجلس گویی و شیوه های آن براساس مجالس سبعه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجلس گویی از شیوه های کهن تعلیم و تبلیغ موضوعات دینی و عرفانی در میان مردم عامه است. متصوفه نیز این شیوه را در خانقاه ها به کار می بسته اند. از آن جا که بسیاری از صوفیان بزرگ اهل وعظ و منبر بوده و کتاب هایی نیز تالیف کرده اند، بی شک این شیوه در تدوین آثارشان تاثیر داشته است. در این مقاله، شیوه مجلس گویی در مجالس سبعه مولوی بررسی شده است. خطابی بودن نثر، به کار بردن شیوه گفتگو، ترجمه آیات و احادیث، آوردن دعا و مناجات در جای هایی از سخن، استناد به داستان و حکایت و مثال و تمثیل در توضیح و تبیین مطلب، استناد به شعر، توصیف صحنه ها و حالات به شیوه داستان نویسان و استفاده از سجع از ویژگی های مجالس است. آن چه مطالب را در مجالس به هم پیوند می دهد، اصل تداعی ذهنی است. در مجالس مولوی از شیوه های بلاغی مانند تکرار و تاکید و پرسش و امثال آ ن ها نیز در القای مطلب به مخاطب استفاده شده است. به کار بستن بیشتر شیوه های مذکور براساس رعایت مقتضای حال است
بررسی عناصر داستان «اعرابی و سبوی آب» در مصیبت نامه، مثنوی و دفتر هفتم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان «اعرابی و سبوی آب» از جمله داستان هایی است که در متون مختلف منظوم و منثور فارسی آمده است. در میان آثار منظوم، این داستان را در مصیبت نامه عطّار، مثنوی و دفتر هفتم مثنوی می توان دید. در این مقاله، به منظور شناختن قدرتِ خلّاقیت و داستان پردازی سرایندگان این آثار، برخی از عناصر این داستان چون پیرنگ، شخصیّت، گفت وگو، حقیقت نمایی و زاویه دید بررسی می گردد. تحلیل زاویه دید بر اساس دیدگاه روایت شناسانی چون پرینس و ریمون- کنان، که آن را کانونی شدگی می نامند، نشان می دهد که تعداد شخصیّت های کانونی شده داستان در مثنوی مولوی بیشتر است. به نظر می رسد مولوی با گسترش دادن پیرنگِ داستان و نیز با افزودن بر تعداد شخصیّت ها و ایجاد گفت وگوهای طولانی، داستان و عمل روایت را جذّاب تر نموده است. نگارندگان این جُستار می کوشند با بررسی عناصر یادشده نشان دهند کدام یک از این سرایندگان در پرداخت این داستان موفق تر بوده اند. سراینده گُمنام دفتر هفتم، به رغم آنکه مثنوی را پیشِ رو داشته است، بهره چندانی از شیوه های داستان پردازی مولوی نبرده است.
بینامتنیت و دورباطل: دو مؤلّفه ی پسامدرنیستی در رمان پیکر فرهاد عبّاس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان هر نویسنده با شگرد روایی و دستور زبان خاصّ خود، داستانی با فرم جدید پدید می آورد؛ در این راه گاه از الگوهای روایی کلاسیک، مدرن و پسامدرن استفاده می کند وگاه نیز با هنجارشکنی، شیوه ی نوینی را در دنیای داستان ایجاد می کند. عبّاس معروفی، با شگرد روایی خاصّ خود و با پیروی از الگوی روایی مدرنی دست به نگارش رمان پیکر فرهاد زده، او برخی از مؤلّفه های پست مدرنیسم را نیز در داستان خود مورد توجّه قرارداده است، به گونه ای که این مؤلّفه ها داستان او را به دنیای رمان های پست مدرن نزدیک می کند. پیکر فرهاد رمانی است که از هر گوشه ی آن صدای متنی به گوش می رسد و در بطن هر ماجرایی شخصیّتی تاریخی به چشم می خورد. نویسنده با چنین تمهیدی، بسیاری از سخنان خود را در میان سطور داستان می گنجاند و آشکارا احساس خود را به شخصیّت های تاریخی داستانش نشان می دهد.او در بحث بینامتنیت، آنجا که آگاهانه این مؤلّفه را به کار می گیرد، بیشتر به آثار شاعران و نویسندگان دلخواه خود نظردارد. فروغ فرخزاد، احمدشاملو، صادق هدایت و بیش از همه آثار نظامی مورد توجّه معروفی قرار می گیرد. اوعلاوه براین دو مؤلّفه، اصل عدم قطعیّت را-که مهمترین ویژگی پسامدرن است- درداستان مبنا قرار می دهد. درواقع اساس پیکر فرهاد بر رؤیا، ابهام و تردید است. هیچ چیزدراین داستان قطعی نیست. همه ی حوادث در فضایی خواب زده و رؤیاگونه می گذرد و راوی داستان روایتگر حوادثی است که هنوز رخ نداده است.
بررسی خاستگاه ادبیات تعلیمی منظوم و سیر تطور و تحول آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شاخصه های محتوایی و صوری خاصی دارد. ادبیات تعلیمی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از شاخصه های برجسته آن آموزش نکات اخلاقی و تربیتی به شیوه پند و اندرز است که در دایره اهداف رشد و تعالی انسان، خود یکی از حوزه های اخلاقی و تربیتی مهم و وسیع به شمار می آید. از سوی دیگر درون مایه های تعلیمی و اخلاقی چنان با انواع شعر و ادب فارسی درآمیخته است که هیچ یک از انواع ادبی را نمی توان یافت که از این درون مایه ها جدا باشد؛ آنچه ادبیات تعلیمی را شکل می دهد، قصد و نیت صاحب اثر از تعلیم و آموزش است بنابراین قلمرو پژوهش حاضر برخی از برجسته ترین آثار ادبیات تعلیمی منظوم و خاستگاه تعلیمی آن هاست. بر این اساس مطالعه تاریخ ادبیات دوره شاعر، نوشته ها و سروده های او ثابت کرد ادب تعلیمی خاستگاهی دوگانه دارد: مهم تر از همه من فردی شاعر است که اگر رشد یافته باشد و به من اجتماعی و گاه متعالی تر ارتقا یافته باشد، در رد گفتمان های منفی یا اثبات گفتمان مثبت جامعه به پند و اندرز می پردازد. دوم گفتمان های غالب جامعه است که بر شاعر و شعر او تأثیر مستقیم دارد بنابراین ادب تعلیمی پیش از اسلام بازتاب حکومت استبدادی و نظام سلسله مراتبی حاکم بر جامعه ایرانی است که روحیاتی چون ترس و ارتباط یک طرفه و تک گویانه را ترتیب داده است و چون هنرمند در تعالی منِ فردی خود تلاش نکرده، همسو با گفتمان غالب جامعه آن روزگار که استیلای نظام طبقاتی است، حرکت کرده است. بعد از اسلام به ویژه در سنایی و شاعران بعد از او شاعر در رد گفتمان غالب جامعه در گونه ادب تعلیمی سخن گفته است که نشانه رشد یافتن منِ شاعر است.
تحلیل درون مایه های اشعار فرّخی یزدی بر اساس نظریه زیبایی شناسی انتقادی (با تکیه بر غزل و گاه رباعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب فرانکفورت یکی از جریان های فکری است که وظیفه اندیشیدن به زمان حال و درک زمان خود به کمک اندیشه را مؤلّفه ای برای هر گونه فعالیت عقلانی می داند. تجزیه و تحلیل فرانکفورتی ها از جامعه تا حدود زیادی به اندیشه های کارل مارکس باز می گردد؛ امّا محور اصلی اندیشه مکتب فرانکفورت را باید در نظریه انتقادی جست که مبیّن بررسی و تجزیه و تحلیل جنبه هایی از واقعیت اجتماعی است که مارکس و پیروان او اهمیت چندانی برای آن قائل نشده اند. این مکتب دربرگیرنده انتقاد از جامعه و جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی و فکری است. نظریه زیبایی شناسی انتقادی ( Critical aesthetic theory) از دل این مکتب بیرون می آید. این نظریه، درحوزه ها و رشته های متعددی از علوم انسانی و اجتماعی برای تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات جوامع معاصر به کار گرفته شده است. در این مقاله از دیدگاه این نظریه درباره هنر و ادبیات بهره گرفته ایم. اندیشمندان نظریه انتقادی برای هنر و ادبیات ویژگی هایی برشمردند تا بر اساس بینش انتقادی خود مرز میان هنر اصیل از هنر نااصیل را مشخص کنند. در نوشتار حاضر، ابتدا مفاهیم اصلی در زیبایی شناسی انتقادی؛ چون انتقاد در هنر (Critical of art)، منش ایدئولوژیکی- قوّه سیاسی- هنر(Ideological nature of art)، هنر انقلابی (Revolutionari art) و خودمختاری در هنر(Autonomy of art)، مورد بررسی قرار گرفته؛ در ادامه، با تحلیل مهمترین موضوعات سیاسی و اجتماعی دیوان فرخی یزدی اصالت هنر او طبق این نظریه نشان داده شد.
بررسی و تحلیل حضور عناصر فولکلوریک در داستان های منیرو روانی پور (اهل غرق، سیریا سیریا، سنگ های شیطان و کنیزو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای عامیانه، بخش مهمی از فرهنگ و زندگی هر ملت و جامعه ای را در برمی گیرد. با شناخت باورهای هر ملت می توانیم با روحیات و خلقیات، آداب، هنر و افکار آنها آشنا شویم. بخشی از باورهای عامیانه در ادبیات بازتاب می یابد و ادبیات عامیانه منبع الهام بسیاری از شاعران و نویسندگان است. «منیرو روانی پور» نیز یکی از زنان نویسنده معاصر است که در اولین آثارش به باورهای عامیانه و عناصر فرهنگیِ بومی و اقلیمی مردم جنوب ایران به ویژه ناحیه جفره (محل زادگاهش) پرداخته است. در این مقاله، این دسته از آثار این نویسنده از زاویه دید چگونگی کاربرد عناصر فولکلوریک و فرهنگ عامه بررسی شده است. باورهای بومی در این داستان ها ریشه در محیط زندگی مردم این منطقه و مشکلات، دردها و رنج های آنان دارد. حضور موجودات وهمی چون بوسلمه حاکم دریا، پریان دریایی سرخ و آبی از ویژگی های این داستان هاست. باورهای عامیانه، نقش کلیدی در روایت، شخصیت پردازی و فضاسازی آثار داستانی روانی پور دارد. او نمادهای بومی و محلی زادگاه خود را زمینه ساز بیان مسائل و دغدغه های فکری خود و انتقاد از مسائل اجتماعی و گاه سیاسی قرار می دهد.
مقایسه شعر سیاه فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله قصد نگارندگان این است که ضمن بیان مبانی فکری شعر سیاه در غرب و بیان مناسبتهای آن با مکتبهایی همچون مکتب باروک، رمان گوتیک، گروتسک، ابسوردیته و ... عناصر زیرساختی شعر سیاه را در شعر معاصر فارسی، که عمدتا شامل برخی از نظریات فلسفی و نیز اوضاع اجتماعی و تاریخ سیاسی درهم تنیده شده ای است، گذرا تبیین کنند و جلوه های گوناگون این نوع شعر را در آثار فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی نشان دهند و تا حد امکان به مقایسه آنها بپردازند. با شیوه تحلیل توصیفی تطبیقی در خواهیم یافت که اشعار فروغ و رحمانی از جهت دربرداشتن مفاهیمی همانند 1- اندوه 2- شکست 3- ناامیدی 4- ظلمت/شب 5- تنهایی 6- سخنان هنجارستیزانه عقیدتی 7- سخن از کامجویی جسمانی نظیر هم است و در اموری نیز با هم متفاوت است که عبارت است از: 1- اختلاف در انگیزه تلخکامی 2- استنباط متفاوت از عشق 3- شیوه های گوناگون بیان طنز 4- تفاوت در تصویرسازی 5- تفاوت در روش ستیز با هنجارها.
تصویرسازی سینمایی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی طیفی از معانی را از صورت سازی های شاعرانه تا عکس و فیلم در بر می گیرد. تکنیک های سینمایی امکان بازنمایی عینی طبیعت و روایت را به هنرمند امروزی می بخشد. لازمه تصویرگری، در بدو امر، نگاهی زیبا و دقیق به طبیعت و وقایع است که در آثار ادیبان قرون گذشته نیز دیده می شود. در توصیفات و روایت های آنها ظرافت هایی هست که سینماگر امروزی با استفاده از دوربین فیلمبرداری قادر به بهره برداری عینی از آنهاست. این تحقیق بر بخش هایی از متن تاریخ بیهقی تمرکز می کند که غنای دراماتیک و بصری بیشتری دارند. بعد از ذکر کلیاتی درباره تصویر در تاریخ بیهقی، تکنیک های سینمایی معرفی، و هنر بیهقی در هر مورد نشان داده می شود. در پایان هر بخش نیز صحنه هایی از فیلم های معروف جهان به عنوان شاهد، با صحنه هایی از تاریخ بیهقی مقایسه می شود.
بن مایه های اساطیری- آیینی داستان خره بماه و بهرام گور در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از جشنها و آیینهای مرتبط با آنها به گونه ای با باورهای اساطیری، بویژه اسطوره آفرینش در ارتباط اند. برخی از این مراسم به مرور زمان فراموش شده اند، اما نمود آنها را در حکایات و قصه های کهن می توان مورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش حاضر، بررسی بن مایه های اساطیری- آیینی حکایت خره بماه و بهرام گور در مرزبان نامه است. به نظر می رسد بن مایه های این حکایت بیانگر ارتباط آن با یکی از جشنهای خور ماه، گاهنبار پنجم (مدیاریم) و جشن دهقانان در ایران است که در جریان یک آمیختگی فرهنگی و دگردیسی اسطوره ای به شکل داستان تبلور یافته است و در آن، همه نشانه های اسطوره ای جشن از قبیل فروپاشی نظام اجتماعی، حضور عناصر مربوط به کامرانی و در نهایت نکاح مقدس که تحقق عینی زایش دوباره گیتی و انسان است به چشم می خورد.