فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴٬۱۸۱ تا ۴۴٬۲۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
استفاده از حیوانات به عنوان شخصیت داستان ها و حکایت های داستانی، یکی از ابزارهایی است که نویسندگان و داستان سرایان از دیرباز تاکنون به آن توجّه داشته و از آن بسیار بهره برده اند. از جمله آثاری که در بخشی از آن از حیوانات برای ایفای نقش تمثیلی و نمادین استفاده شده، کتاب طرب المجالس اثر میرحسینی غوری هروی است که در قرن هفتم تألیف شده است. میرحسینی هروی در بخش سوم کتاب با عنوان «در فضیلت و شرف انسان بر جمیع حیوانات » از حیوانات گوناگون به عنوان بخشی از شخصیت های داستان کتاب خود استفاده کرده است. در این کتاب از حدود شصت جانور مختلف نام برده شده که هریک از آنها با توجّه به نقشی که در داستان دارند، نمادی از شخصیتی هستند که در جهان بیرون وجود دارند و میرحسینی هروی با استفاده از این نقش های تمثیلی و نمادین که برای هریک از این حیوانات در جامعه و اذهان مردم وجود دارد، به بیان اهداف تعلیمی، اخلاقی و تربیتی خود پرداخته است. این کتاب با توجّه به کاربرد مؤثر و گسترده از نقش سبملیک حیوانات گوناگون در آن، اثری تعلیمی و نمادین و جایگاه آن به عنوان یک اثر تمثیلی به گونه توصیفی در ادب فارسی و عرفانی قابل توجّه است.
مقایسه تنوع واژگانی در سبک گفتاری و نوشتاری نهج البلاغه از منظر نظریه جانسون (مطالعه موردی: خطبه ها و نامه های سیاسی – اخلاقی)
حوزههای تخصصی:
ثروت واژگانی هر نویسنده نقش اساسی در تبیین سبک شخصیش دارد؛ زیرا سبک حاصل گزینش خاصی از واژگان است. و ثروت لغوی ادیب در آثارش موجب تمایز سبکش با دیگران است. با توجه به این که خطبه ها و نامه های سیاسی و اخلاقی حضرت علی (ع) در موقعیت های متفاوت و در خطاب به افراد خاصی گفته شده است؛ لذا این تفاوت در بافت موقعیتی، نقش اساسی در تنوع واژگانی ایشان دارد. و از آن جایی که نظریه ی جانسون یکی از روش های آماری هست که از تنوع واژگانی ادیب در آثارش پرده برگرفته، و ثروت لغوی هر متنی را، در مقایسه با متن دیگر مشخص می نماید. بنابراین پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و به صورت عملی، به مقایسه تنوع واژگانی بین خطبه ها و نامه های سیاسی و اخلاقی حضرت علی (ع) در چارچوپ نطریه ی آماری جانسون پرداخته است. از مهم-ترین نتایج این جستار آن است که تنوع واژگان در سبک گفتاری حضرت علی (ع) بیشتر از سبک نوشتاری ایشان در نامه ها است.
مقاله به زبان فرانسه: ریتم و قافیه در رباعیات فبتز جرالد: ترجمه یا خلق ادبی؟ (Le rythme et la rime dans les Robâïât de FitzGerald:Traduction ou création Littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
En se fondant sur des approches traductologiques, cet article se propose de faire une analyse critique de la première traduction anglaise des Robâïât d’Edward FitzGerald. En général, FitzGerald a-t-il réussi à transmettre le rythme et la musicalité unique du texte persan dans sa traduction? Est-il également parvenu à conserver l’interaction sémantique et rythmique du texte original dans sa version? En s’appuyant sur les théories de certains spécialistes de la traduction tels Henri Meschonnic, Antoine Berman, Derek Attridge, et Gérard Desson, cet article vise à examiner les questions soulevées par la traduction du rythme persan ainsi que de la corrélation entre le sens et le rythme du texte original, et ce qui se retrouve dans la première édition des quatrains de FitzGerald.
زیباشناسی تصویرهای نکته سنج در دیوان حافظ
حوزههای تخصصی:
گاه نگاری آثار روایی صادق هدایت بر پایه «تاریخ تحولات بشر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
639 - 656
حوزههای تخصصی:
علاقه ی صادق هدایت به درنگ در تاریخ و فرهنگ بشری در بسیاری از گفته ها و نوشته های او بازتاب یافته است. از همین رو در بیشتر آثارش به گونه ای آشکار یا پنهان، سایه ای از تاریخ زندگانی انسان را می توان یافت. در مقاله ی پیش رو نشانه های تاریخی در یک اثر بررسی نشده، بلکه برای نخستین بار، نشانه های یک مسیر ممتد از مراحل گوناگون حیات بشری در شانزده اثر هدایت بازشناسی شده است. بر پایه ی این واکاوی، «افسانه آفرینش»، «پدران آدم»، «نمک ترکی»، «تاریک خانه»، «بوف کور»، «آفرینگان»، «آتش پرست»، «تخت ابونصر»، «پروین دختر ساسانی»، «آخرین لبخند»، «مازیار»، «سایه مغول»، «توپ مرواری»، «حاجی آقا»، «فردا» و «س.گ.ل.ل» بررسی شده که هر یک به بخشی از مراحل پیش گفته اشاره دارند؛ و در مجموع خط ممتدی را از ابتدای تاریخ بشر تا انتهای آن ترسیم می-کنند. اگر چنین انگاره ای پذیرفته شود، بر پایه ی آن می توان از نظمی تسلسل یافته در آثار داستانی صادق هدایت سخن گفت که روی کردی تاریخ مدار را دنبال می کند.
تمثیل در شعر میرزا حبیب خراسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با محور تمثیل به بررسی اشعار میرزا حبیب خراسانی با مفاهیم مبتنی بر تقابل عقل و عشق و جسم و جان پرداخته شده است. اشعاری که در آنها تشبیه محمل ایجاد تمثیل است. از دیرباز تمثیل یکی از ابزار های مهم بلاغی مورد توجه شاعران بوده است؛ لذا شاعران سعی در استفاده از آن داشتند. میرزا حبیب خراسانی نیز با استفاده از تمثیل هایی که دارای بار معنایی تصویری و اندیشه است اول سعی در ایجاد تصاویر و ایماژ در شعر در جهت خیال انگیز کردن آن و ایجاد لذّت در مخاطب دارد. شاعر با استفاده از ایماژ به بیان ادراکات حسی و عاطفی خود می پردازد؛ دوم سعی در ابلاغ و انتقال پیام دارد؛ در واقع هر تمثیل با بار معنایی اندیشه، پیامی در خود دارد که آنرا به مخاطب انتقال می دهد. در این نوع تمثیل در جهت درک مفاهیم انتزاعی از امور حسی برای توضیح آن بهره برده می شود. این مقاله به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری به شیوه توصیفی تحلیلی در دیوان اشعار میرزا حبیب خراسانی صورت گرفته است.
همنشینی ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
37 - 65
حوزههای تخصصی:
در گستره ادبیات جهان و ایران، آثار ادبی بر اساس اندیشه و محتوا به چهار قسم ادب حماسی، تعلیمی، غنایی و نمایشی تقسیم می شوند. برخی از متون ادبی، اعم از نظم و نثر، تک ژانری هستند؛ اما گاهی متونی ظهور یافته اند که ترکیبی از دو یا چند ژانر ادبی متفاوت بوده و با یکدیگر همنشین شده اند و از این رهگذر توانسته اند دستاوردهایی در تحقیقات متون ادبی فراهم سازند. از جمله همنشینی ژانرها، آمیختگی ادب حماسی و ادب تعلیمی است. ویژگی مشترک این دو ستیز با ناسازهاست: یکی در برون، دیگری در درون و سرانجام پی ریزی کننده یک جامعه آرمانی. در این پژوهش کوشیده ایم تا با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر استقرا، به بازخوانی بیناژانری در دو گونه ادب حماسی و ادب تعلیمی در اسکندرنامه بپردازیم. از جمله اهداف این نوشته، تبیین ویژگی ها، وجوه افتراق و اشتراک این دو ژانر در اسکندرنامه است؛ نیز نقطه تلاقی آن دو در این اثر نمایانده می شود. از جمله دستاوردهای ترکیب ژانر حماسی و تعلیمی آن است که تکمیل کننده یکدیگرند. تکیه گاه ادب حماسی ( شرف نامه )، اغلب معطوف به اراده اما ادب تعلیمی ( اقبال نامه ) بر پایه عقل و معرفت استوار است. ادب حماسی، بر عینیت (تمشیت امور کشور) پای می فشارد و در مقابل، ادب تعلیمی بر ذهنیت (مفاهیم اخلاقی) اصرار دارد. علت غایی هر دو ژانر ادبی، بسترسازی صلح و آرامش است: یکی در بیرون (سطح آفاقی) و دیگری در درون (سطح انفسی) برای پایه گذاری مدینه فاضله مورد نظر نظامی گنجه ای.
رندان عافیت سوز (مدخلی بر تشابهات و تمایزات فکری ابوالعلاء معرّی و حافظ شیرازی)
منبع:
حافظ پژوهی ۱۳۹۶ دفتر ۲۰
حوزههای تخصصی:
ساختار داستان های پهلوانی برزونامه بر اساس نظریه گرینتسر و تقابل خیر و شر
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختاری شیوه ای است که در قرن بیستم به اوج شکوفایی رسید و به ما این امکان را می دهد تا اصول واحد و تکرار شونده ای را که در میان روایت های موجود در یک اثر ادبی مشابهت ایجاد می کند، دریابیم. گرینتسر یکی از صاحب-نظران روسی است که با بررسی آثار حماسی تمدن های مختلف به خصوص هند، سعی نموده طرح یکسانی را برای ساختار داستان های حماسی ارائه نماید. به اعتقاد وی قهرمان داستان های حماسی مانند ایزد گیاهی به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود. در این مقاله سعی شده است ضمن تحلیل نظریات ساختارگرایان به ویژه گرینتسر، ساختار داستان های پهلوانی برزونامه را بر اساس نظریه گرینتسر مورد بررسی قرار دهیم تا به این سؤال پاسخ دهیم آیا منظومه حماسی برزونامه با نظریه گرینتسر قابل تحلیل است؟ و آیا تقابل اندیشه های خیر و شر که از الگوی مرگ و رستاخیز مجدد نشأت گرفته بر ساختار این داستان تأثیرگذاشته است؟ به نظر می رسد داستان های پهلوانی برزونامه براساس نظریه گرینتسر قابل تحلیل بوده قهرمان قصه مانند ایزد گیاهی می میرد و زنده می شود و بافت روایی و شخصیت های داستان تحت تأثیر اندیشه های خیر و شر قرار گرفته است. روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های برزونامه و تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است.
قضیه الالتزام بین الخطابین النقدی والشعری فی الأدب العربی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
30 - 1
حوزههای تخصصی:
قضیه الالتزام من أهم ما اهتم بها النقاد والشعراء فی الأدب العربی المعاصر. ومن عجب ما یتفطن إلیه الباحث الأدبی الاختلاف بین مفهومی الالتزام عند الناقد وعند الشاعر، فالناقد العربی حدد الالتزام فی دائره القضایا الاجتماعیه خلافا للشاعر العربی المعاصر الذی حدّده فی دائره حریه التعبیر. هذا النموذج یبیّن أن النقد العربی، فی عصرنا الحاضر یرید أن یوجّه الأدب حسب میوله النقدیه دون الاهتمام بهواجس الشاعر العربی المعاصر. فلماذا حدثت هذه الفجوه بین خطابی النقد والأدب؟ الإجابه عن هذا السؤال هو ما یهدف إلیه هذا المقال وذلک فی منهج تحلیلی وصفی متعمد علی تحلیل الآراء النقدیه الوارده فی هذا المجال لیصل إلی نتیجه أن الناقد الأدبی الحدیث بدل أن یتصل بأدب قومه ویستنتج قضایاه النقدیه منه مباشرا، ویتخذه موقعا لیستلهم منه فکرته النقدیه، اتجه نحو الآراء النقدیه الوارده من الغرب کالاشتراکیه والوجودیه وجعلها قاعده لیستخرج منها أصوله النقدیه ویفرضها علی أدب قومه. هذه المفارقه بین خطابی النقد والشعر العربیین لمفهوم الالتزام الأدبی لداعیه إلی التأمل فی النقد الأدبی المعاصر، فلیس من الصحیح أن یُملَی علی الأدب العربی ما هو خارج عن طبیعته العربیه.
سخنی پیرامون ادبیات تعلیمی و غنایی
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی از غنی ترین ادبیات جهانی است، لبریز از عواطف و احساسات درونی و قالب های گوناگون رایج زمان در درازنای تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین.
بسیاری از شاه کارهای ادبی، جنبه تعلیمی دارند و از این قبیل است مثنوی مولوی و بوستان سعدی و حدیقه سنایی و منظومه های عطّار و نظایر آنها که جنبه های تعلیمی آنها همپای جنبه های ادبی پُرمایه و قوی است، عرصه کاربرد ادب تعلیمی بسیار وسیع است، زیرا به هر حال، هر اثری، مطلبی را تعلیم می دهد.
در شعر فارسی، ادب غنایی به صورت داستان، مرثیه، مناجات، بثّ الشّکوی، گلایه و تغزّل در قالب های غزل، رباعی، مثنوی و حتّی قصیده مطرح می شود. امّا مهم ترین قالب آن غزل است، شعر غنایی در دو معنی به کار می رود: 1- اشعار احساسی و عاطفی 2- اشعار عاشقانه
درآمیختگی اشعار فلکی شروانی با شعر دیگران
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
167 - 184
حوزههای تخصصی:
نجم الدین محمد فلکی شروانی از شاعران قرن ششم هجری و شاعر دربار منوچهر بن فریدون شروانشاه است. تذکره نویسان تعداد ابیات دیوان فلکی را از پنج هزار بیت تا چهارده هزار بیت نوشته اند؛ ولی آنچه از اشعار او به جا مانده، به دو هزار بیت نمی رسد. تحقیق و جستجو در دیوان فلکی و نسخه های خطی دیوان او، نشان از درآمیختگی شعر برخی از شاعران با اشعار فلکی شروانی دارد. در این پژوهش، پس از مطالعه و بررسی دقیق دیوان چاپی فلکی و نسخه های خطی آن و جستجو در دیوان شاعران قرن پنجم تا هفتم هجری و جنگ ها و نسخه های خطی اشعار آنان، به درآمیختگی شعر برخی از شاعران، همچون: عسجدی، مسعود سعد سلمان، قطران تبریزی، ادیب صابر ترمذی، مجد همگر و جلال الدین محمد مولوی، با اشعار فلکی پی بردیم که یا اشعار ایشان در دیوان چاپی فلکی و نسخه های خطی آن ضبط شده و یا شعر فلکی در دیوان آنها راه یافته است. در این پژوهش به بررسی این اشعار و تعیین سراینده حقیقی آنها با دلایل و شواهد پرداخته شده است، تا در ارائه تصحیحی منقّح و پیراسته از دیوان شاعران مذکور، یاریگر مصححان و همچنین پژوهشگران اشعار ایشان باشد.
کتاب حافظ
حوزههای تخصصی:
حافظ، چندصدایی و گفتمان های شیعی و حکمی
منبع:
حافظ پژوهی ۱۳۹۶ دفتر ۲۰
حوزههای تخصصی:
برای اینکه به هستة مرکزی اندیشة یک شاعر پی ببریم، باید به دو پرسش پاسخ بدهیم؛ اینکه مسئلة اصلی او چه بوده و چه فرضیه ای برای حل آن داشته است.دستیابی به پاسخ این دو پرسش نیازمند طی دو مسیر زیر است: سیر از جزء به کل و از کل به جزء در اشعار شاعر با روش پدیدارشناختی واکاوی فرازوفرود زندگی او و موقعیت اجتماعی وی با روش نشانه شناختی همچنین، مسئله همیشه «تعارض میان دو سویه» است که معمولاً در سطح عام تری جریان دارد و شاعر با حساسیت خاص، نمایندة درک آن می شود و به ویژه برای رفع آن می کوشد.
جلوه های ادب تعلیمی در مهابهاراتا
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۹
165 - 186
حوزههای تخصصی:
مهابهاراتا «حماسه ی بزرگ شبه قاره ی هند» اندیشه های بی بدیل فراوانی برای تعالی و کمال انسان به تاریخ بشری عرضه کرده است. مهابهاراتا بی تردید منشأ فیاض الهام از برای شاعران، قصه سرایان، نمایش نویسان، حکما، ژرف اندیشان و هنرمندان بوده است، گفته اند «ویاسا» (که بنا به سنت هندوها سراینده نامور این رساله است) کلیه ی امور را در مهابهاراتا بررسی کرده و هیچ مطلبی در آفاق وانفس نمانده که وی بدان نپرداخته باشد. مهابهاراتا «ودای پنجم» نام نهاده اند، زیرا کتابی است جامع جمیع صفات و مطلوب مذاق خاص و عام و هر طبقه ای از طبقات جامعه هندو به فراخور فهم و دانایی خویش از آن بهره مند گردیده، گرچه این کتاب جزو حماسه های بزرگ جهان است اما مشحون از پند و اندرز و ادب تعلیمی است، به گونه ای که به حماسه ی اخلاقی معروف شده است. در این پژوهش به معرفی مهابهاراتا و بیان جلوه های ادب تعلیمی آن پرداخته ایم.
زمان اساطیری در شعر فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.4632.2028
حوزههای تخصصی:
فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان دو شاعرِ زنِ معاصر هستند. این دو برخلاف سنّت ادبی گذشته سرزمین خود، تخیّلات شعری خویش را در قالب شعر نو عرضه می کرده اند؛ امّا به کلّی از سنّت اندیشگی شرق دور نشده اند. درک از زمان در شعر این دو شاعر، همسان درک گذشتگان از زمان است. فروغ و غاده السّمّان، به مانند گذشتگان، زمان را دایره وار می پندارند. درنظر ایشان، زمان از مبدأیی آغاز می شود و در زمانی به پایان می رسد. این پایان به معنی آغازی دیگر است. در دنیایی که زمان آن دایره وار است، مفاهیمی شکل می گیرد که در میان تمامی فرزندان بشر همسان و هماهنگ است و فروغ و غاده نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نگارندگان پژوهش حاضر، براساس مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی و به روش تحلیلی - توصیفی بدین یافته اساسی رسیده اند که درک فروغ فرّخزاد و غاده السّمّان از زمان، مشترک و همسان است. این امر سبب آن شده است که مفاهیم منشعب از درک دایره وار زمان در شعر این دو تکرار شود؛ مفاهیمی همچون انتظار، دیرکردگی، گذشته بازگشتنی، حال تکراری و آینده محوری که از مهم ترین مفاهیم زمان اساطیری است و در شعر این دو شاعر بررسی و تحلیل شده است.
قوری اگر حرف بزند
حوزههای تخصصی:
پندنامه از عطار نیشابوری نیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی پندنامه ازجمله آثار فراوانی است که به نادرست به عطار نیشابوری نسبت داده اند؛ منظومه ای که هنوز هم انتساب آن به عطار در میان برخی منتقدان ادبی با تردید همراه است. این مقاله به مطالعه سبک شناختی پندنامه ازنظر ساختار، زبان، محتوا و مقایسه آن با منظومه های قطعی و مسلّم عطار می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتساب پندنامه به عطار نیشابوری نادرست است؛ زیرا این اثر از هر سه جنبه سبک شناختی یادشده، با سخن و اندیشه عطار در منظومه هایش تفاوت برجسته ای دارد؛ بدین معنی که شکل و ساختار بیرونی آن با شکل منظومه های عطار، هم ازنظر حجم و طول ابیات و هم ازنظر شیوه بیان مطالب هیچ تناسبی ندارد. همچنین درصد تأمل برانگیزی از اختلاف های میان پندنامه و آثار عطار به جنبه زبان شعری آن بازمی گردد؛ چه ازنظر شیوه به کارگیری واژگان و عناصر زبانی و چه ازنظر نحو و ترکیب و تألیف کلام، میان این دو دسته آثار اختلاف آشکاری وجود دارد. میان محتوا و فکر حاکم در این اثر نیز با محتوا و اندیشه های موجود در منظومه های اصلی عطار، چه در پندهای مربوط به مذهب و تصوف و چه در اندرزهای اخلاقی عام، تفاوت های برجسته ای دیده می شود.
بررسی ابعاد بینامتنیت واژگانی و تصویری شفیعی کدکنی با اخوان و شاملو
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
126 - 146
حوزههای تخصصی:
محمدرضا شفیعی کدکنی از شاعران معاصر است که در شعر خود رابطه بینامتنی گسترده درزمانی و همزمانی داشته است؛ او هم به شکلی گسترده از میراث غنی ادب فارسی در شعر خود سود جسته و روابط بینامتنی گستردهای با شاعران سنّتی فارسی و بخصوص حافظ داشته و هم آشنا به جریانات شعری معاصر و شاعران برجسته معاصر بوده و روابط بینامتنی در سطوح مختلف با شاعران معاصر داشته است. روابط بینامتنی او با شعر سنّتی، بسیار مورد کاوش قرار گرفته و مظاهر این رابطه بینامتنی توسط پژوهشگران، مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته است. با توجه به حجم قابل توجه پژوهشها در زمینه رابطه بینامتنی درزمانی، رابطه بینامتنی شفیعی کدکنی با شاعران معاصر چندان مورد پژوهش قرار نگرفته است و به شکلی بسیار گذرا و خلاصه وار اشاراتی به آن شده است. در پژوهش حاضر، با نظر به خلأ موجود در این بخش، تلاش شد تا رابطه بینامتنی شفیعی در ساحت واژگان و تصاویر شعری با دو تن از شاعران برجسته معاصر؛ مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد و ابعاد رابطه بینامتنی او با این شاعران در این دو ساحت با پرداختن به نمودها و مظاهر این رابطه، آشکار گردد. نتیجه پژوهش روشن میسازد که رابطه بینامتنی با شعر معاصر نیز بخش قابل توجّهی از رابطه بینامتنی شفیعی کدکنی را شامل میشود.
«کک کوهزاد» و «شکاوند کوه» دو داستان از روایتی واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حماسه های پارسی و در نگاهی کلی تر، همه افسانه ها و قصه ها، گاهی با داستان هایی روبرو می شویم که ساختاری یکسان دارند و حتّی در بعضی جزئیات نیز یکسان می نمایند. این همانندی ها، یا برگرفته از ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها است؛ یا به سبب تقلید از یکدیگرند؛ یا به علت اینکه صفتی، جای اسمی را گرفته، تبدیل به دو یا سه روایت گردیده اند و یا اینکه دو داستان از روایتی واحد بوده اند که با گذر زمان، تشخّص یافته و مستقل شده اند. داستان «کک کوهزاد» و «رزمنامه شکاوند کوه» که از داستان های کهن پارسی اند، در حقیقت، روایتی واحد بوده اند که با گذر زمان، بعدها به دو داستان مستقل تبدیل شده اند. این دو داستان نه تنها در ساختار، بلکه در برخی جزئیات نیز یکسان می نمایند. نگارنده در این جستار سعی بر آن نموده تا به ذکر همانندیِ ساختارِ دو داستان بپردازد و بدین واسطه، یکسان بودنِ اصلِ این دو داستان را و اینکه از روایتی واحد برآمده اند، اثبات کند.