فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۳٬۳۴۱ تا ۴۳٬۳۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
79 - 55
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، رمان چراغ ها را من خاموش می کنم با رویکرد سبک شناسی انتقادی بررسی می شود. پرسش اصلی پژوهش این است که ایدئولوژی پنهان اثر چیست و کدام لایه های سبکی به کشف آن کمک می کنند. فرض نگارنده، بر این است که ایدئولوژی حاکم بر اثر به دنبال نشان دادن، نارضایتی زنان، نظام مردسالار مسلط بر فضای اثر، خشونت اجتماعی علیه زنان و نیز راهکارهایی جهت بهبود موقعیت ایشان است. این پژوهش به روش لایه ای انجام شده است. در این لایه ها، خردلایه های کﺎﻧﻮنﺳﺎز و کﺎﻧﻮنﺷﻮﻧﺪه، تداوم کانون سازی، بسامد و دیرش، گستره مکانى، ترتیب، تقابل، قطبیت گزاره، وجهیت، رمزگان بدنی، سمبل ها و نمادها، آرایه های ادبی و واژگان نشان دار حضور دارند. نگارنده، ابتدا به بررسی بافت بیرونی متن و سپس به تحلیل در سطح لایه های روایی می پردازد. بررسی خرد لایه های موجود، منجر به کشف ایدئولوژی پنهان متن می شود. هدف از این پژوهش، به کارگیری سبک شناسی انتقادی به عنوان شیوه ای نو در مطالعات سبک شناسی فارسی است و نشان از این دارد که با بررسی لایه های مختلف متنی، می توان به درک کاملی از روابط قدرت و ایدئولوژی حاکم بر اثر دست یافت. نتیجه حاصل از بررسی متن، براساس موارد مطرح شده -فرض نگارنده- مبنی بر وجود فضای مردسالار حاکم بر اثر و خشونت علیه زنان در اشکال مختلف، اعم از سوق دادن زن به سوی انفعال و سکوت را تایید می کند و داشتن شغل و مشارکت در فعالیت های اجتماعی را اولین قدم برای مقابله با فضای موجود، توصیف می کند.
جای گاه بابِل در باورهای اسطوره ای ایرانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران شهر، نام عام سرزمین های ایران زمین است که در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، به سرزمین روشنایی و قلمرو اهوره مزدا شناخته شده است؛ همین نگرش در کتاب های جغرافیایی دوره اسلامی و متون ادب فارسی تکرار شده که نتیجه چنین نگرشی، ایران شهر را هم چون یک مرکز برای جهان کهن می انگارد که تقدّس دارد و باید از دست اندازی اهریمنان مصون ماند. از سویی دیگر، بابل تمدّنی بزرگ و اثرگذار در بین النّهرین بود که پس از سومریان سر برآورد و بسیاری از تمدّن های خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا را بویژه در باورهای نجومی متأثّر کرد. با تسخیر بابل از سوی کورش هخامنشی و افزودنش به ایران، این سرزمین، همواره بخشی از ایران شهر بشمار می آمده که این وضعیّت در متون جغرافیایی اسلامی هم انعکاس یافته است. با توجّه به این انتساب، بابل هم باید مانند ایران سرزمینی سپند باشد، امّا در باور ایرانیان، همین بابل خاست گاه جادوان و اهریمنان و قلمروِ برای آنان انگاشته شده و پاره ای از مصائب ایران نیز از آن جا خاسته و این برخلاف همه انگاره های خوبی است که درباره ایران شهر وجود دارد. در این جستار به شیوه ای توصیفی تحلیلی گفته شده که چون بابل در غرب جغرافیای اسطوره ای ایران قرار گرفته، غروب جای خورشید است. چنین وضعیتی، طبق باورهای مهرپرستی، برای سرزمین های غربی و از جمله بابل شومی به هم راه آورده است.
کاوشی در تطابق آرای کلامی ِشمس تبریزی و محمد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مباحث کلامی معمولاً مواردی که در آن دیدگاه یک متکلم با یک عارفِ شناخته شده و صاحب نظر کاملاً مطابقت داشته باشد، تقریباً بسیار اندک است. در این میان، شباهتهای چشمگیری میان آرای کلامی شمس تبریزی، عارف نامدار قرن هفتم و امام محمد غزالی، متکلم مشهور سده پنجم هجری دیده می شود که تا کنون از دید محققان پنهان مانده و به آن پرداخته نشده است. در این پژوهش با مطالعه آثار شمس و غزالی، دیدگاههای کلامی آنها را احصاء نموده و سپس به بررسی میزان تطابق این دیدگاهها پرداخته ایم. به اعتقاد هر دو آنها، رابطه ای مستقیم بین ایمان و معجزه وجود ندارد؛ بلکه ایمان حقیقی را منوط به داشتن معیارهای خاصی می دانند. در مبحث «جبر و اختیار» در پی عرضه راهی میانه، برای بر پا سازی شالوده نظام فکری خود هستند. و در مبحث «حدوث و قدم» ذات و صفات الهی، قائل به بینونیت ذاتی میان ذات و صفات الهی نیستند. همچنین هر دو ایشان در پی اثبات این مدعا هستند که رؤیت الهی مستلزم قبول تجسیم و جسمانیت و پذیرش کمیت و مقدار برای ذات اقدس اله نیست و با ترسیم دقیق ماهیتِ رؤیت، راهی میانه دو حوزه افراط گرایانه حشویه و تفریط گونه معتزله را تبیین کرده اند.
رویکردی تطبیقی به عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق به مثابه خاستگاه اسطوره های آفرینش و مرگ، از دیرگاه یکی از برجسته ترین بن مایه های ادبیّات مشرقی به ویژه در هردو گونه منظوم و منثور ادب عربی و فارسی بوده است؛ در شعر معاصر ایران و عراق نیز، کاربرد گسترده مفهوم عشق در سروده های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، آن را به بسامدواژه ای برجسته نزد دو سراینده تبدیل کرده است تاآنجاکه می توان در خوانشی آکادمیک، نمود عشق و گونه های آن را به روشنی در نگاره های شعری آنان مشاهده نموده و بررسی و تحلیل تطبیقی کرد. آنچه ضرورت نگارش جستار حاضر را در ذهن پدیدآور مطرح نموده، نبود حتّی یک جستار تطبیقی پیرامون عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، دو سراینده صاحب سبک معاصر عربی و فارسی در این زمینه است. نگارنده در این نوشتار بر آن است تا بر بنیاد خوانش تحلیلی – تطبیقی سروده های آنان، به گونه شناسی الگوهای عشق و قالب های پدیداری آن در اندیشه دو شاعر بپردازد. رهیافت فرجامین این جستار حکایت از آن دارد که الگوهای عشق آنیمایی، عشق اساطیری و عشق گیتی مدار در سروده های دو سراینده نمود دارد با این تفاوت که شاخصه شعر شاملو، عشق آنیمایی و بن مایه شعر حسب الشّیخ جعفر، عشق اساطیری است.
جایی برای سوخت و ساز فرهنگی (نگاهی اجمالی به بزرگداشت هایی که برگزار نمی شود به بهانه یک هفته با نادر ابراهیمی)
حوزههای تخصصی:
از قصه تا قصه گویی (گزارش سی و نهمین نشست نقد آثار ادبی)
حوزههای تخصصی:
«معشوق» آینه ای با بازتاب درونمایه های عاشقانه آراگون در «آیدا در آینه» شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
351 - 377
حوزههای تخصصی:
بررسی وجوه مشترک اندیشه های بشری در آثار جوامع مختلف به مدد ادبیات تطبیقی به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی امروزه بیش از قبل شناخته شده است. در پژوهش پیش رو به بررسی تطبیقی دورنمایه ی عاشقانه های دو اثر «آیدا در آینه» از احمد شاملو و «چشم های الزا» مجموعه ای از اشعار عاشقانه لویی آراگون از آثار مختلف او ، همراه با شواهد شعری خواهیم پرداخت. قرابت میان برخی درونمایه های عاشقانه دو شاعر نشان دهنده ی دغدغه ها، عواطف و احساساتی مشابه شاعران است؛ آشنایی شاملو با آثار آراگون نیز سبب شده است تا زبانی مشابه در بیان احساسات شاعران نسبت به معشوق مشاهده گردد که منجر به تجلی درونمایه هایی مشابه از قبیل: امیدواری عاشق، سرآمدن انتظار دیرپای عاشق، معشوق دلیل سرایش شعر از سوی شاعر و ... ، شده است. شباهت ها، از سویی حاکی از وحدت موجود در میان اندیشه های بشری و از سویی دیگر بیانگر تأثیر و تأثر شاعران ملل مختلف بر اندیشه ی یکدیگر است که گاه به سبب اقتباس در معنای صحیح آن «نظیره سازی» و گاه توارد می باشد.
جغرافیای انفسی حافظ
حوزههای تخصصی:
بررسی گزاره های قالبی حماسی و کارکرد آن در طومار های نقالی (مطالعه موردی: رزم کشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه فرمول شفاهی که از پژوهش های پری و لرد در آثار هومر شکل گرفت، در زبان های بسیاری به کار گرفته شد. در زبان فارسی نیز پژوهش هایی در این حوزه در متون منثور عامیانه انجام شده است که تمام این پژوهش ها به مسئله گزاره های قالبیِ عمومیِ آثار پرداخته اند. پژوهشگران خارجی بر اساس این دستاورد ها متون منظوم حماسی فارسی به ویژه شاهنامه را محصول نقالی و شفاهی بنیاد دانسته اند. این مقاله با نگاهی تازه به طومار های نقالی به عنوان متون حماسه شفاهی، علاوه بر معرفی گزاره های عمومی آن ها، نوع دیگری از گزاره ها را با عنوان گزاره های قالبی حماسی با تمرکز بر رزم کشتی، در سه بخش الف) گزاره های بیانگر ورود به کشتی ب) گزاره های بیانگر آغاز کشتی ج) گزاره های بیانگر پایان کشتی معرفی کرده است و کارکرد هر دسته را نیز تشریح می کند. در پایان، اثبات می کند که نقالان و راویان طومار ها گنجینه ای از این گزاره ها را در ذهن داشته اند و در زمان توصیف رزم به گونه ای خودکار و بدون اندیشه از آن بهره می برده اند. بنابراین، با استفاد از این روش و استخراج گزاره های به کار رفته در انواع رزم ها، می توان به ساختار روایی حماسه شفاهی فارسی دست یافت.
نقد و بررسی: معرفی و نقد مبانی و دستور خط فارسی شکسته
حوزههای تخصصی:
ساحت های بیداری در حکایت های عرفانی تذکره الاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تذکر ه الاولیاء حکایت ها و داستان هایی درباره تغیّر احوال و توبه دیده می شود که نشان می دهد عارف در اثر بیداری از گناه و معصیت توبه می کند و به طاعت روی می آورد. این مسئله در مراحل مختلف سلوک نیز دیده می شود. عارف در منازل مختلف سلوک در اثر بیداری از طاعات، مقامات، احوال و حتی از هستی خود نیز توبه می کند. این امر موجب شکل گیری گونه وسیعی از ساحت های بیداری در این اثر برجسته عرفانی شده است؛ ازسوی دیگر براساس آرا و نظریات اهل معرفت، تحقق ساحت های بیداری در هر منزل، به منزل پیشین بستگی دارد؛ ازاین رو مسئله بیداری و چگونگی تحقق آن در پژوهش های عرفانی اهمیت بسیاری می یابد. این مقاله با روش کتابخانه ای و اسنادی و با بهره گیری از نظریات عارفان قرن دوم تا هفتم هجری ماهیت بیداری، مراتب و استمرار آن را در کتاب تذکر ه الاولیاء تبیین می کند. درنهایت، این یافته تازه در پژوهش های عرفانی به دست می آید که بیداری و انتباه در حکایت های تذکر ه الاولیاء محدود به آغاز سلوک عرفانی نیست و در همه مراحل و منازل سلوک دیده می شود؛ همچنین ساحت های مختلفی است که هر ساحت، ویژگی ها و آثار متفاوتی در سیر و سلوک دارد و بدون شناخت این ساحت ها، تحلیل و تبیین جایگاه منازل سلوک ممکن نیست.
حافظ و ادبیات عرب
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی، آینه خیال آدمی
حوزههای تخصصی:
...تا شکافی میان نسل ها نباشد
حوزههای تخصصی:
چطور زیبای خفته را بیدار کنیم؟/ گزارش چهل و دومین نشست نقد آثار ادبی
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی اکسپرسیونیسم و امپرسیونیسم در سروده های مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر السّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امپرسیونیسم و اکسپرسیونیسم دو مکتب مهمّ هنری در اواخر قرن نوزده و آغاز قرن بیستم است که توانست در ادبیّات نیز اندیشمندانی را به تکاپو وادارد. مسائل مهمّ انسانی، جهش های بزرگ صنعتی، جنگ، استثمار و هزاران بحران بزرگ دیگر دست مایه بسیاری از آثار بزرگ و ماندگار هنری شد. ایران و خاورمیانه نیز همانند دیگر کشورهای پرآشوب قرن از تنش ها و پیامدهای خارجی و داخلی این بحران ها درامان نبودند. مهدی اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب دو نماینده هنر ایرانی و عراقی هستند که هم صدا با دیگر هنرمندان، تنهایی و انزوای انسان در قرن آشوب زده را ترسیم کردند و با به تصویرکشیدن تابلوهایی از جنس واژه و خیال، به آرزوی آزادی، مجال پرواز دادند. در نوشتار پیش رو با توجّه به حال و هوای سروده ها، نقاط اشتراک آن ها با برخی از آثار نقّاشی در سبک های مورد نظر بررسی شده است. سروده ها با توجّه به درون مایه آن ها در دو سبک نقّاشی مورد نظر دسته بندی شد. جستار حاضر درپی گزینش و بازنمایی زیبایی شناختی تصاویر امپرسیونیستی و اکسپرسیونیستی است. با توجّه به پژوهش پیش رو، اخوان ثالث و بدر شاکر سیّاب تصویرسازانی در هردو سبک هنری هستند؛ ولی تصاویر برساخته خیال سیّاب با همه درد و رنج دورانش به سبک امپرسیونیسم و اخوان ثالث به اکسپرسیونیسم گرایش بیشتری دارد. دلیل این امر، توجّه شاکر سیّاب به محیط زیست پیرامونش یا همان دیده های ملموس او و تمایل اخوان به تاریخ است. از همین روی، ذهنیت مبهم تری در تصاویر شعری اخوان دیده می شود.
جلوه های پایداری در سروده های امیری فیروزکوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با واکاوی دقیق متون فارسی به ویژه در دوره معاصر، می توان به نمونه های بسیار درخشانی از ادبیات پایداری دست یافت که نویسندگان و شاعران آنها، هر یک به شیوه خاص خود، مخاطب را به استکبارستیزی، پایداری و مقاومت در برابر ناروایی ها و دستگیری مظلومان فراخوانده اند. سیدکریم امیری فیروزکوهی از زمره شاعران سنت گرای معاصر است که بخشی از مضامین شعری او در مقوله ادبیات پایداری است. در پژوهش توصیفی و تحلیلی حاضر که به روش کتابخانه ای و با هدف تکمیل و تتمیم گستره پژوهش ها در ادبیات پایداری معاصر ایران و تحلیل و بررسی جلوه های پایداری در سروده های امیری فیروزکوهی صورت گرفته است، دیوان شعر این شاعر به دقت مطالعه و نمونه های ادبیات پایداری استخراج، دسته بندی و تحلیل شد. او با درک درست و عمیقی که نسبت به مسائل جهان اسلام و مسلمانان داشت، در چهار قصیده به پاره ای از مهم ترین مؤلفه های ادب پایداری همچون «وطن»، «رشادت و سلحشوری رزمندگان»، «مقام و منزلت شهیدان» و «جهان اسلام و جهاد مسلمانان» پرداخته است.
مقایسه کهن الگوی مرگ و نوزایی در آثار شفیعی کدکنی و بدیع صقور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگوها از اعماق ناخودآگاه جمعی بشر نشأت می گیرند و این امر موجب شده در ذهن و روان بشر اسطوره ای فراتر از مرزهای جغرافیایی، جریان و سریان پیدا کند. در مقاله پیش رو سعی شده است بر اساس روش تحلیلی تطبیقی، کهن الگوی مرگ و نوزایی در دو مجموعه فارسی و عربی معاصر، بگذار کبوتر بخوابد سروده بدیع صقور، شاعر سوری و مجموعه در ستایش کبوترها از شفیعی کدکنی نقد و بررسی گردد. رهاورد این جستار تبیین شباهت ها و برخی تمایزات قابل تأمّل در موضوع کهن الگوی مرگ و نوزایی در دو اثر مذکور است. موضوع مرگ و نوزایی در این دو مجموعه به سه شکل قابل ردیابی است؛ الف: رویکرد شاعر به موضوع مرگ بیشتر از توجه وی به مفهوم نوزایی است. ب: مرگ و نوزایی به شکل متعادل رخ می نماید. ج: میزان توجه به مفهوم نوزایی بیش از توجه به موضوع مرگ است. مهم ترین نتایج این پژوهش عبارتند از: بیشتر شعرهای این دو مجموعه بر تعادل میان موضوع مرگ و نوزایی استوار هستند؛ البته توجه به مرگ در شعر بدیع صقور چشمگیرتر است و شفیعی کدکنی در اشعارش بر موضوع نوزایی تأکید می ورزد.
نقد ترجمه منظوم شواربی از غزل اول و سوم حافظ بر پایه الگوی گیدئون توری
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
140 - 157
حوزههای تخصصی:
بسیاری از آثار برجسته ادبیات فارسی به زبان عربی ترجمه شده است؛ از جمله این آثار می توان به ترجمه دیوان حافظ اشاره کرد، که توسط مترجم توانمند مصری، امین الشواربی به عربی بازگردانده شده است. این ترجمه، چهارده غزل از غزل های شیوا خواجه شیرازی را به منظوم ترجمه کرده است و باقی را به نثر برگردانده است. با توجه به دشواری ترجمه منظوم و عدم برقراری تعادل لازم میان متن مبدأ و متن مقصد، ضرورت دارد تا چنین ترجمه هایی با رویکردهای مقصدگرایانه ارزیابی گردد که الگو و تئوری گیدئون توری بر حسب این رویکرد شکل گرفته است. در این تئوری به بررسی ترجمه و تغییرات سازنده و مخرب آن در چندین لایه پردخته می شود. بدین سان پژوهش حاضر، با توجه به دشواری ترجمه منظوم و اهمیت خاص غزلیات حافظ، که از زبان و تعبیر متفاوت برخوردار است، به بررسی ترجمه منظوم "امین الشورابی" از غزل اول (ألا یا أیها الساقی...) و سوم (اگر آن ترک شیرازی...) حافظ، در پرتو دیدگاه مقصدگرایانه گیدئون توری می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد، ترجمه منظوم کاریست بس دشوار که سبب بروز لغزش های فروانی می شود، امین الشواربی در مجموع ستودنی عمل کرده است و لغزش های ترجمه منظوم وی متناسب با تئوری مقصدگرایی گیدئون توری که جواز استفاده از برخی تفاوت ها را به مترجم می دهد، اندک است. اما این ترجمه ها، در برخی موارد از تغییرات مخربی برخوردار است و موجب از بین رفتن زیبایی های متن و وارونه کردن معانی و محتوایی ابیات شده است که نمی توان بسادگی از این خطاها چشم پوشی کرد.
نمایه سازیِ تصویر رنجْ مند یِ زنان در دو رمان سهم من از پرینوش صنیعی و بنات الرّیاض اثر رجاء عبدالله الصّانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.2348.1697
حوزههای تخصصی:
مسائل مربوط به زن، به مثابه یکی از اصلی ترین مسائل انسانی در ادبیّات معاصر، جایگاه خاصّی را به خود اختصاص می دهد. در این باره پرینوش صنیعی و رجاء عبدالله الصانع که از پردغدغه ترین نویسندگان زبان فارسی و عربی هستند، موشکافی و اهتمام وافر خود را در دو رمان سهم من و بنات الریاض به تصویر می کشند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی - تحلیلی تدوین شده بر آن است تا با بررسی سیمای زن در دو رمان یادشده، افکار فمینیستی هر دو نویسنده را تحلیل و نقد کند و سپس شباهت ها و تفاوت های نظرات هر دو نویسنده که از نظریّه های فمینیستی متأثّر است را بیان کند. با بررسی آثار دو نویسنده مشخّص می شود که زنان ترسیم شده در دو رمان، زنانی جسور و هنجارگریزند که از فرهنگ جنسیّتی حاکم بر جوامع سنّت گرای خود به ستوه آمده اند و به سنّت شکنی متوسّل می شوند.