فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
40 - 58
حوزههای تخصصی:
دو اقیانوس ادب فارسی، تاریخ بیهقی در نثر و شاهنامه در نظم فارسی شاهکارهای ابوالفضل بیهقی و ابوالقاسم فردوسی نمایان گرِ تاریخ درخشان ِقدمتِ ایران در پهنه ی گیتی است. این جستار بر آن است تا دو مروارید گران بها از این دو اقیانوس ادب فارسی را صید کرده و ضمن معرفی کوتاهی از این دو صید ارزشمند، شباهت های نقشی که در جایگاه خود ایفا کرده اند را بررسی و واکاوی نماید. در هر دوره ای در تاریخ در رأس هر حکومتی افراد مثبت و منفی وجود دارند که دارای منصب و مقامی هستند و نگارنده بر آن است تا افرادی که نقش مثبت در دستگاه حکومتی داشته اند را با هم مقایسه نماید. روش انجام این پژوهش روش تحلیلی توصیفی از طریق یادداشت برداری کتابخانه ای است که بر مبنای نظریه ی روان شناسی سیاسی به بررسی و مقایسه ی ویژگی های شخصیتی موثر در عملکرد سیاسی بونصر مشکان در متن کتاب تاریخ بیهقی و گودرز کشواد در متن شاهنامه ی فردوسی می پردازد. نتایج اولیه حاکی از آن است که هر دو شخصیت دارای هوش سیاسی بالا و وجدان کاری خوبی بودند و از حق پذیری، تواضع، فروتنی و امانت داری بالایی برخوردار بودند که مجموع این خصایص شخصیتی کمک شایانی به پیشبرد اهداف سیاسی هر دو شخصیت داشته و سبب شده است همکاری هر دو شخص در اداره ی امور مملکت به شکل سازنده ای موثر و مفید باشد.
مضامین مشترک در ادبیات جنگ فارسی و عربی (رمان های «زمین سوخته» اثر احمد محمود و «فهرس» اثر سنان أنطون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۳
104 - 127
حوزههای تخصصی:
ادبیات متأثر از مقتضیات اجتماعی و اوضاع و احوال زمان است. هنگامی که کشوری آماج حمله بیگانگان و استعمارگران می-شود، مقاومت و مبارزه مردم با دشمنان در آثار ادبی نیز بازتاب می یابد. در این میان، حمله عراق با همراهی کشورهای غربی به ایران و حمله آمریکا به عراق، دو مقطع مهم در تاریخ این دو کشور است. هنرمندان و ادیبان همگام با دیگر مردم این دو کشور و در قالب ادبیات پایداری سعی کردند مظلومیت مردم خود را در جریان این دو تهاجم بیان کنند. رمان زمین سوخته اثر احمد محمود جزو اولین آثار ادبی است که به حمله عراق به ایران پرداخته است. از سوی دیگر، رمان فهرس اثر سنان أنطون به قصد فراموش نشدن عراق قبل از جنگ آمریکا و زنده نگهداشتن آن در یادها با شیوه روایی جدید نوشته شده است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، مضامین مشترک این دو رمان بررسی شد. توصیف خرابی ها و ویرانی هایی که در پی حمله دشمن به وجود آمده، بیان رنج و درد و اضطراب و ترس مردم، انتقاد از سیاست مداران و دولتیان، انتقاد از سیاست های استعماری آمریکا، دشمن ستیزی و دعوت به مبارزه و ایستادگی در مقابل فتنه های دشمن، از مضمون های مهم این آثار است.
معرفی و بررسی ویژگی های زبانی نسخه خطی مثنوی زینت الانجمن اثر میرزا حسن کفّاش اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
47 - 72
حوزههای تخصصی:
مثنوی زینت الانجمن در بحر متقارب با دوهزار بیت و در مدح و منقبت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است که شامل مرثیه امام حسین(ع) نیز می شود. این اثر متعلق به میرزا حسن کفّاش اصفهانی از شاعران دوره بازگشت در قرن سیزدهم است که متأسفانه درباره زندگی وی هیچ منبع مُتقَن و موثقی وجود ندارد. در هیچ یک از فهرست های نسخ و دست نوشته های فارسی، نامی از مثنوی زینت الانجمن نیست و تنها یکی از دو نسخه موجود دیوان کفّاش (نسخه کتابخانه آیت الله گلپایگانی) با این مثنوی آغاز شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای ابتدا به ویژگی های نسخه شناسی این اثر پرداخته و آنگاه مختصات زبانی آن را تحلیل کرده است. کفّاش اصفهانی در سرودن این مثنوی به شاهنامه فردوسی نظر داشته است. شعر کفّاش ساده، روان و به دور از واژه های نامأنوس و دشوار است. لغات مهجور و ترکیبات عربی در دیوان او اندک است و تعبیرات و عبارات عامیانه، زبان شعر او را به زبان مردم کوچه و بازار نزدیک کرده است.
تحلیل دوبیتی های «لاله طور» علامه اقبال لاهوری بر اساس نظریه ارتباط زبانی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
125 - 142
حوزههای تخصصی:
برپایه نظریه ارتباط زبانی رومن یاکوبسن (1982-1896)، تحقق هر ارتباط کلامی، نیازمند شش عامل است، یعنی فرستنده، گیرنده، پیام، موضوع، رمزگان و مجرای ارتباطی که جهت گیری پیام به سوی هریک از آن ها موجب نقش های خاصی شامل نقش عاطفی، ترغیبی، ادبی، ارجاعی، رمزگان و همدلی می شود. در بررسی و مطالعه دوبیتی های «لاله طور» علامه اقبال لاهوری که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، کارکردهای شش گانه زبان براساس نظریه ارتباطی یاکوبسن تبیین و تحلیل شده و تلاش بوده تا به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که کدام نقش زبانی بیشترین کارکرد را در این مجموعه شعری دارد. برآیند تحقیق نشان از آن دارد که علاوه بر نقش ادبی، نقش عاطفی که در آن جهت گیری پیام به سوی خود گوینده است، بیشترین کارکرد را دارد و اقبال از این طریق، به بیان عواطف و احساسات خویش پرداخته و حتی از دیگر نقش های زبان نیز درراستای تحقق همین امر بهره جسته است؛ ازاین رو هدف و محوریت کلام در این دوبیتی ها با «فرستنده» (من) است و نوع ادبی آن ها از نوع ادب غنایی است که عنصر توصیف در آن مهم ترین عنصر به حساب می آید و شاعر در آن به توصیف احوال، اندیشه و احساس لطیف خویش پرداخته است.
تحلیل ِ کاربردِ ساز بربط در شعر فارسی بر اساس سبک شناسی پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
167 - 209
حوزههای تخصصی:
پیوند موسیقی و شعر از دو منظر درخور توجّه است: نخست مبحث آهنگ و توازن های مختلف کلام است که ساحت موسیقایی شعر را می سازد؛ دیگر کاربرد آلات و اصطلاحات موسیقی در شعر است. شاعرانِ ادوار مختلف با استفاده از نام سازها و اصطلاحات موسیقایی، تصاویر و معانی گوناگونی را خلق کرده اند. ساز بربط از جمله آلات موسیقی است که شعرای فارسی گو از عصر رودکی تاکنون به انحای مختلف آن را در سروده هایشان به کار گرفته اند و تصاویر و معانی و پیوندهای واژگانی بسیاری را عرضه کرده اند که تحلیل تطّور آن از منظر سبک شناسی، می تواند خلاقیت یا تقلید سرایندگان مختلف را نشان دهد. از این رو، در پژوهش حاضر، پیکره ای از 79 شاعر مشتمل بر پنج بخش و 360 بیت را تشکیل داده ایم و به روش ساختاری و تحلیل محتوا به توصیف و تحلیل تصاویر ساز بربط پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد قرن ششم تا هشتم هجری قمری نقطه اوج تصویرسازی و معنا آفرینی با این ساز کهن است. بیشترین کاربرد این ساز در دستگاه بلاغی است. پیوندهای واژگانی در مرتبه دوم قرار دارد. هم چنین تأویلات معنایی و مضمون پردازی با بربط در ادوار مختلف شعر فارسی دیده می شود. در میان شاعران همه ادوار، خاقانی هم از نظر بسامد ابیات مشتمل بر بربط و هم از نظر کاربردهای خاص، بیشترین کاربرد متنوّع را داراست.
Le Procès-verbal de J.M.G. Le Clézio : La perte d’une tradition ou l’aventure en conflit d’une écriture ?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Jean-Marie Gustave Le Clézio, détenteur du prix Nobel de la littérature en 2008, possède une écriture protéiforme, mouvante et d’une grande richesse. Dans Le Procès-verbal, le récit leclézien, dépossédé de sa cohérence narrative et langagière, transcrit la représentativité du monde par une aventure errante, confuse et extatique. Le roman, se levant sur les décombres du Nouveau Roman, sort de l’ordinaire pour mettre en scène un roman-jeu, un roman-puzzle en refusant les caractéristiques classiques romanesques et en rejetant l’individu en pleine contradiction, en pleine folie, dans une civilisation frustrante. L’auteur, décrivant le personnage jeté dans une ambiguïté existentielle, illustre un contexte ironique de la société occidentale. Le présent article, par une démarche descriptive-analytique, porte sur la mise en question de la représentation du langage, de la structure narrative et de l’altération du sujet dans le roman Le Procès-verbal qui, dévoilant le conflit d’une écriture, reflète des ambiguïtés et des perturbations narratives et stylistiques au niveau diégétique. Son texte prête également sa voix aux oscillations, aux malentendus et aux indifférences envers les tragédies humaines.
بررسی سوژه مسئله مند زن در پیوند با خویشکاری پری در رمان های شهرنوش پارسی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
191 - 217
حوزههای تخصصی:
شهرنوش پارسی پور در سه رمان سگ و زمستان بلند (1355)، طوبی و معنای شب (1367) و زنان بدون مردان (1368) به تحقق سوژه زن به عنوان قهرمان رمان روی آورده است. سوژه زنانه در این آثار در تقابل با جامعه مردسالار و در پیوند با طبیعت شکل گرفته است. قهرمانان زن در این آثار سهمی در تحولات اجتماعی به عنوان قهرمانی مسئله مند ندارند، بلکه با نظر به کاستی های اجتماعی برای حضور زن شکل گرفته اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی در پی آن است که مسیر شکل گیری سوژه زن را به مثابه قهرمان، در رمان های پارسی پور مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اگر رمان را ژانری در پیوند با جامعه بدانیم، نشانه این کاستی ها در رمان های پارسی پور، با تلاش برای شکل دهی به قهرمان زن بر پایه اسطوره و طبیعت پدید آمده، و نمود آن به صورت کهن الگوی پری پردازش شده که در دوره پیشازرتشتی مقدّس بوده و به دلیل پذیرفته نشدن خویشکاری اش در دوره زرتشتی، هویتش با جادو و دیو پیوند یافته است. اگرچه ساختار اجتماعی، اجازه شکل گیری قهرمان زن را در برخوردی بی واسطه با جامعه نمی دهد، اما پیوند با تباری اسطوره ای از دوران مادرسالاری عامل پدیدآمدن سوژه زن است.
کارنواهای صیادی استان گیلان (مطالعه موردی: بندر انزلی و بندرکیاشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۴ شماره ۶۳
233 - 261
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ مردم حاشیه دریای خزر، صیادی جایگاه مهمی در معیشت و سبک زندگی آن ها دارد؛ بدین سبب، صیادان در این فرهنگ نقش چشم گیری در اقتصاد دارند. وجود دریا، رود و شرایط آب و هوا، فضای مناسبی برای زیست مردم ساحل نشین فراهم کرده است. برخی شهرهای ساحلی همچون بندرانزلی و بندرکیاشهر به دلیل داشتن مرداب و مصب رودخانه، از دیرباز محل تخم ریزی انواع ماهی های استخوانی و بدون استخوان بودند. این شهرها به عنوان پایتخت ماهیان خاویاری، صیادانی را در خود پرورش داد که نه تنها برای مجموعه شیلات لیانازوفِ روسی پرفایده بودند، بلکه در صیدهای انفرادی یا چند نفره نیز، بدون وابستگی به شیلات، صیاد باتجربه ای شدند. وجود اشعار، ترانه ها، ضرب المثل ها، کارآواها و قصه های شکارسری و صیادی در بین ماهی گیران و مردم عادی بازتاب داشته، به گونه ای که می توان آن ها را بخشی از فرهنگ شفاهی مردم گیلان دانست. در این فرهنگ، اشعار مختلفی به یاد صیادان سروده شد که از زبان خودشان یا دیگران جاری می گردد. اگرچه نواهای صیادی شمال ایران به دلیل وجود ماهیان باارزش خاویاری و شرایط ویژه صید، مانند نواهای صیادی جنوب ایران، با ساز و آواز خوانده نمی شود، اما در همین تعداد انگشت شماری که برجای مانده، نام برخی از ماهی ها، پرندگان، ابزار کار و اسامی افراد شنیده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که شعر صیادی در حاشیه دریای خزر به دو شاخه «ترانه های کار و سوگواره های صیادی» تقسیم می شود. تعداد کارنواهای صیادی در شمال ایران به دلیل شرایط جغرافیایی و سیاسی اندک است و پژوهش های دامنه دار نتوانست نتایج بیشتری در دست پژوهش گر قرار دهد.
«خوانش تطبیقی دو نمایشنامه «سیاوش و سودابه» و« از خون سیاوش» با استفاده از نظریه تراروایت ژرار ژنت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
125 - 146
حوزههای تخصصی:
برگرفتگی از گذشته و بازتاب معاصر آن در متون جدید برای حفظ پیوستگی میان انسان هایی که روایت جزئی جدانشدنی از زندگی شان است، همواره و در میان تمام ملل مورد توجه بوده است. با بررسی و مطالعه تاریخ ادبیات نمایشی ایران و جهان در می یابیم که نحوه استفاده و نمود متون کهن در این آثار، غالبا از طریق اقتباس های ادبی صورت پذیرفته است. در میان متون ایرانی نیز آنچه توجه را جلب می کند، استفاده مکرر از داستان های شاهنامه و اقتباس از آنها در نگارش متون جدید است. این پژوهش به صورت موردی به مطالعه دو اقتباس صورت پذیرفته از داستان سیاوش خواهد پرداخت که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند: سیاوش و سودابه که توسط گئورگ دارفی، نویسنده ارمنی الاصل، و از خون سیاوش که توسط محمود کیانوش، نویسنده ایرانی، به نگارش در آمده اند. این اقتباس ها به صورت انفرادی تحلیل و سپس به صورت کلی و به کمک تحلیل تراروایتی-بیش متنی ژرار ژنت مورد بررسی قرار خواهند گرفت. آنچه در انتها توجه ها را به سمت خود جلب می کند، خوانش امروزی تفاوت ها، شباهت ها و ظرفیت های دو متن فارسی و ارمنی است که با رویکردهایی مختص به خود، دست به اقتباس از متنی واحد و در قالبی واحد زده اند که نگاهی دوباره به آنها می تواند برای خلق متون جدید نیز راهگشا باشد.
خوانش فمینیسم درهم تنیدگی و روایت گری نئوبردگی در سووشون سیمین دانشور و دلبند تونی موریسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
183 - 215
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی گفتمان فمینیسم درهم تنیدگی و روایت های نئوبرده از طریق بازگویی تجارب زنان می پردازد و اینکه چگونه با روایت های نئوبردگی مواجه و بازنگری صورت می گیرد. پژوهش حاضر به بررسی شخصیت پردازی و ویژگی های شخصیت های زن اصلی اما در حاشیه جامعه مطرح می شود و جای دارد، رمان های سووشون سیمین دانشور و دلبندِ تونی موریسون می پردازد. این رمان نویسان زن، دردها و رنج های تبعیض و ظلم را در جامعه مردسالاری به شکل جدیدی از بندگی و بردگی زنان درجامعه امروزی به تصویر می کشند. پژوهش حاضر، تجزیه تحلیلِ شخصیت های زن اصلی داستان ها در چهار عنصر مختلف از دیدگاه فمینیست ی و روایت گری برده داری نوین، براساس مطالعات کتابخانه ای مورد مطالعه قرار می دهد. علی رغم وجود تفاوت ها در سبک نوشتاری و شیوه داستان پردازی، ابتدا زن به عنوان موجودی منفعل، مطیع مرد و فرهنگ غالب ترسیم می شود، سپس شخصیت های زن در دو رمان منتخب، برخلاف جایگاه حاکم برجامعه، قوی و مصمم به نظر می رسند و به دلیل توانایی و مقاومتی که دارند، شخصیت های زن می توانند خویشتن و موقعیت ویژه خود را بیایند. نتایج نشان می دهد که لایه های اجتماعی و فرهنگی استعماری/پسااستعماری، پنهان/آشکار، در کنار با تضاد فمینیستی در مورد تجسم تجربه در نئوبردگی، می تواند بر تلاقی روایت های نوبرده داری در رمان ها تأثیر بگذارد.
بررسی فلسفه به مثابه ادبیات از منظر آرتور دانتو (مطالعه موردی اثر « فایدون» از افلاطون)
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
69 - 93
حوزههای تخصصی:
آرتور دانتو در مقاله خود تحت عنوان «فلسفه به مثابه ادبیات/ فلسفه و ادبیات/ فلسفه ادبیات» مطرح می نماید که فرم و شگردهای ادبی در تبیین مطالب فلاسفه نقش مهمی ایفا نمودند اما در تحلیل آثار فلسفی همواره این خصوصیات نادیده گرفته شده است، تاکنون پژوهشگران حوزه مطالعات میان رشته ای بارها به تحلیل آثار ادبی از منظر آرای فیلسوفان یا مکتب های فلسفی پرداخته اند، اما واکاوی آثار فلسفی از منظر فرم و عناصر ادبی کمتر مدنظر آنها قرارگرفته است. این پژوهش در نظر دارد که با اتخاذ نمودن رویکرد متفاوت دانتو نسبت به بررسی آثار فلسفی، توجه محققان را به جایگاه ادبیات در بستر این متن ها جلب نمایند و براساس شیوه توصیفی-تحلیلی همراهی میان ادبیات و فلسفه را در یک اثر شاخص فلسفی چون فایدون از افلاطون که دارای خصوصیات بارز ادبی است مورد مطالعه و بررسی قراردهد. مدنظراست که با تکیه بر منابع موجود به این سوال پاسخ داده شود که فیلسوف بزرگی چون افلاطون به چه علت و طریقی از خصوصیات ادبی یک تراژدی برای ارائه بیانی متفاوت از مفاهیمی چون جاودانگی روح، فانی بودن جسم و مرگ استفاده نمود و سقراط فیلسوف نامدار یونانی را در قامت یک قهرمان تراژدی برای مخاطبانش تصویر کرد. در طی پژوهش صورت گرفته مشاهده می شود که ادبیات قدرت شایانی در ترسیم مطالب فلسفی و متقاعد ساختن ذهن مخاطب در پذیرش آنها دارد و می تواند ابعاد تازه ای به فهم متن فلاسفه ببخشد و نگرش متفاوتی نسبت به مباحث آنها نزد خوانندگان ایجاد نماید.
نقد تصحیح چند بیت از شرف نامه در چاپ های موجود بر اساس منابع آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ده بیت از شرف نامه نظامی گنجه ای را در چاپ های موجود از آن بررسی می کند. این ابیات از میان مواردی برگزیده شده اند که ضبط یا جایگاه آنها هم در متن تصحیح شده حسن وحید دستگردی و هم در متن عبدالکریم علی اوغلی علی زاده یوگنی ادواردویچ برتلس (مشهور به چاپ باکو) ناپذیرفتنی یا تصرف دیده به نظر می رسد. در نقد تصحیح، علاوه بر این دو چاپ یادشده، به سه چاپ جدیدتر بهروز ثروتیان، برات زنجانی و سامیه بصیرمژدهی و قدیمی ترین دست نویس هایی مراجعه شده است که مبنای چاپ های موجود بوده اند؛ این نسخه ها به نیمه دومِ سده هشتم هجری تعلق دارد یا منسوب به سده هشتم است. متقدم ترینشان در سال 754ق کتابت شده و تاریخ آخرین مورد 786-788ق است. استفاده از این نسخه ها در مقاله پیشِ رو تا حد مقدور با مراجعه به عکس اصلی آنها بوده است. در بررسی هر مورد ابتدا صورت ضبط شده در چاپ وحید دستگردی می آید و سپس نسخه بدل ها با آن سنجیده می شود، نگاشت یا نگاشت های پذیرفتنی باتوجه به بافت متن و شواهد دیگر پیشنهاد خواهد شد. شش مورد از موارد ده گانه در هیچ کدام از سه ویراست جدیدتر نیز صورت صحیحِ خود را نیافته است. چاپ های جدیدتر در این موارد تا حد زیادی تابع چاپ های قدیمی تر بوده اند و کمتر از آنچه توقع می رود بر دست نویس های اساسِ خود تکیه کرده اند.
The Improvisation of Power and Shakespeare’s Second Tetralogy: A Greenblattian Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current research examines Stephen Greenblatt’s theories on the improvisation of power as well as tyranny in William Shakespeare’s second tetralogy to investigate the complex network of non-violent psychological domination of human being’s mind, by the manipulation of symbolic order through the stages of displacement and absorption. It examines how the Western psychic mobility and its embodiment in empathy and the improvisation of power affect the represented English society in the Medieval era and how the consequential power relationships impact on the ways of ruling the country. The improvisation of power deconstructs the vertical and hierarchical power relations and makes them more diagonal, horizontal or even upward. The represented Medieval English court is a dark labyrinth of conspiracy, intrigue, treason, and complicity. This duality roots in religious fundamentalism of Roman Catholic church. The tension between the two paradigms of court and church causes turbulence and chaos. The result is the absolute submission of the majority through the improvisation of power, which paves the ground for the Machiavellian minority to exert power and gratify their personal self-interest-driven plans, which are mostly tyrannical. Through the improvisation of power, the course of history could change.
بررسی گروتسک و خاستگاه های روانی پدیدآورنده آن در رمان «اعترافات هولناک لاک پشت مرده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک، نوعی نگاه به هستی است. این اندیشه، درواقع برگرفته از نقاشی های کهن غارهای باستانی در ایتالیاست که آمیزه ای از انسان، گیاه و حیوان را به شکلی درهم و پیچیده نشان می داد. بعدها این سبک به هنر و ادبیات رسوخ کرد و پایه گذار شیوه ای نو و منحصر به فرد در آثار ادبی شد. اغراق، هنجارگریزی، استهزا، زبان توهین آمیز و بدن مندی از نشانه های این سبک ادبی است. شیوه ای که نویسنده رمان «اعترافات هولناک لاک پشت مُرده» به شکلی ویژه از آن در نگارش اثرش بهره جسته است. در این رمان هراس آورترین و تلخ ترین پیشامدهای زندگی با طنزی گزنده و زبانی رکیک روایت می شود. شیوه ای که با آمیختن صحنه های گوناگونِ مرگ، غذا خوردن و خواهش های تنانه، در جای جای رمان جلوه ای بارز از سبک گروتسک را پدید آورده است. در این نوشتار تلاش شده است تا با روش توصیفی تحلیلی، ضمن تحلیل عناصر گروتسک و چگونگی تأثیرپذیری نویسنده از این عناصر، به بررسی خاستگاه های گرایش راوی رمان به استفاده از زبان و مؤلفه های گروتسکی پرداخته شود. یکی از اهداف مهم پژوهش این است از بیان صرف عناصر گروتسک فراتر رفته و این مؤلفه ها در راستای تحلیل روان شخصیت راوی به کار گرفته شود. فرآیندی که نتیجه آن رسیدن به مواردی همچون ترس از مرگ، اضطرابها و روان ضربه های طول زندگی، به عنوان محرک اصلی برای گزینش سبک زندگی گروتسکی از سوی راوی است. حاصل این پژوهش تأثیر بُعد ناخودآگاه ذهن شخصیت داستان را بر شکل گیری ذهن و زبان گروتسکی آشکار می سازد.
کانون های ادبی هند در قرن دهم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
49 - 64
حوزههای تخصصی:
مورخان تاریخ ادبیات سنّتی وقتی درباره زبان و ادبیات فارسی در هند سخن می گویند، با دقت و جزئیات به کانون های ادبی و تفاوت و شباهت آن ها در شبه قاره توجه نکرده اند و اغلب به صورت کلی به موضوع کانون های ادبی پرداخته اند. بر همین اساس، این مقاله با تمرکز بر متغیر «کانون ادبی» بنا دارد به تعیین و تعریف کانون های ادبی شبه قاره در قرن دهم هجری که شاعران و نویسندگان ایرانی در تأسیس و گسترش آن ها نقش اساسی و تأثیرگذار داشته اند، بپردازد. با بررسی تذکره های فارسی و نیز منابع دست اول تاریخی، به این نتیجه رسیدیم که در بازه زمانی مذکور، دست کم چهار کانون ادبی، قابل تشخیص است: کانون ادبی احمدنِگَر، کانون ادبی بیجاپور، کانون ادبی گُلکَنده و کانون ادبی آگره. ما همچنین مشخص کردیم که ادیبان مهاجر از کدام شهرهای ایران به این کانون ها مهاجرت کرده اند و در هر کانون ادبی به چه جایگاه و منزلتی دست یافته اند و نیز تصویری عمومی از اوضاع هر کانون ارائه داده ایم. در بررسی مقایسه ای پایان مقاله، کانون های یادشده با یکدیگر مقایسه شده اند.
بررسی مقولات فرهنگی درترجمه عربی داستان کوتاه جشن فرخنده جلال آل احمد براساس نظریه نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
129 - 147
حوزههای تخصصی:
ترجمه متونی که واژه ها، اصطلاحات عامیانه و مسائل فرهنگی، اجتماعی و... زبان مبدا را در خود جای داده است، نیازمند مطالعه فراوان وآگاهی مترجم است؛ زیرا ترجمه این متون با چالش هایی همراه است. با نقد ترجمه ها می توان برخی مشکلات ترجمه این متون را برطرف نمود. نظریه ای که در این جستار برای نقد مقولات فرهنگی در ترجمه به کارگرفته شده ، نظریه نیومارک است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به نقد ترجمه عربی داستان کوتاه جشن فرخنده از مجموعه پنج داستان نوشته جلال آل احمد براساس نظریه نیومارک پرداخته شده است. در این ترجمه از هجده راهکار پیشنهادی نیومارک در ترجمه عناصر فرهنگی، معادل فرهنگی از بسامد بالایی برخورداراست و ازمقولات فرهنگی معرفی شده درنظریه مذکور، فرهنگ مادی، بیش ترین نمونه را درترجمه یاد شده دارد. نکته قابل ذکر این است که مترجم در ترجمه بعضی عناصر فرهنگی، گاهی به نوشتن معادل های اشتباه روی آورده است که در پژوهش پیش رو با توجه به نظریه نیومارک برای ترجمه بعضی از این عناصر، ترجمه هایی پیشنهاد شده است. نتایج با کمک جدول و نمودار نمایش داده شده است.
بحثی درباره شخصیت مبهم ابوالعلاء گنجوی و ارتباط او با خاقانی شروانی (با تکیه بر آگاهی های به دست آمده از دستنویس های مضبوط و کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
12 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمّ ترین افزار پژوهش در متون کهن در اختیار داشتنِ دست نویس های معتبر و مضبوط است. دست یافتن به این نسخه ها آرزوی اغلب پژوهشگران این متون است. در این جستار کوشیده شده است تا دست نویس معتبری از دیوان خاقانی معرفی شود. این نسخه، با شماره 439، در کتابخانه لالااسماعیل ترکیه نگهداری می شود. از نشانه های موجود در آن پیداست احتمالاً در نیمه دوم سده هشتم (یا حدّاکثر نیمه نخست سده نهم) کتابت شده است. برای نشان دادنِ ارزش این نسخه، پس از پرداختن به میزانِ درستی نویسه های این اثر در مقابلِ تحریف ها و تصحیف های راه یافته به متن دیوان های چاپی، به یکی دیگر از باارزش ترین ویژگی های این دست نویس که عناوین اشعار است، اشاره شده است. در این راستا، به عنوانِ موجود در طلیعه نخستین قصیده ای که خاقانی در دربار شروان خوانده است پرداخته ایم و آگاهی های جدیدی درباره «ابوالعلاء گنجوی» ارائه کرده و نشان داده ایم برخی مشهورات نادرست درباره او از کدام دست نویس ها نشئت گرفته است. در هر مرحله تلاش کرده ایم مباحث خود را به دور از مشهورات رایج، با تکیه بر آگاهی هایی که خاقانی و دست نویس های کهن و مضبوط در اختیارمان قرار می دهند، مستدل کنیم.
بررسی تحلیلی نور و ضدّنور در حدیقه الحقیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
13 - 40
حوزههای تخصصی:
نور یکی از زیباترین شگفتی های جهان خلقت و از بحث برانگیزترین مسائل بنیادی در فلسفه و عرفان اسلامی است. از آن جا که عالمِ عرفان عرصه پیدایش اضداد است؛ توجه به ضدّنور و مصادیق آن نیز، برای تکمیل رسالت سالک در اتّحاد با نور مطلق، ضروری است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به تبیین اندیشه های دینی و اشراقی سنایی در رابطه با تقابل نور و ضدّنور، در مثنوی حدیقهالحقیقه پرداخته است. بر این اساس؛ مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که استدلال ها و تفسیرهای سنایی از نور، بیشتر ناظر بر کدام جنبه از جلوه گری نور است و موانع و اضداد نور را در مسیر سلوک چگونه می توان شناخت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که حکیم سنایی اشراف کامل به مبحث نور، از منظر دین و عرفان داشته و در سایه مصادیق حسی و انتزاعی نور و اضداد آن، از هدایت و آگاهی با رمز نور؛ و از گمراهی و غفلت با رمز ضدّنور یاد کرده است. همچنین وی پیامبر اکرم (ص)، انبیاء، اولیاءالهی، قرآن، دل و عقل را از منابع مهم کسب نور معرفی کرده و سرمنشأ نور آن ها را ذات اقدس الهی می داند.
بررسی ویژگی های سبکی رمان «شب ناسور» با رویکرد سبک شناسی انتقادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است رمان شب ناسور را از منظر سبک شناسی انتقادی مورد واکاوی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان با استفاده از مؤلّفه های خاصّ سبکی به ایدﺋولوژی پنهان متن دست یافت. به همین منظور، رمان مذکور با روش توصیفی_تحلیلی و بر اساس شاخصه های سبک شناسی انتقادی مورد توجّه قرار گرفت. پس از بررسی لایه بیرونی و بافت موقعیّتی متن، مؤلّفه هایی چون: کانون ساز و کانون شونده، تداوم کانون سازی، بسامد و دیرش، گستره مکان و زمان و نیز خردلایه های واژگانی، نحوی و بلاغی، ذیل دو کلان لایه روایی و متنی بررسی شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تقابل عمیقی بین ایدئولوژی مبارزه و ایدئولوژی دیکتاتوری وجود دارد؛ ایدئولوژی پنهان رمان از سویی سرکوب مبارزه را از سوی نظام حاکم و از دیگر سو انفعال ناپذیری و اعتراض مبارزین را در برابر استبداد قدرت حاکم نشان می دهد. زبان رمان نیز توانسته است ایدئولوژی های مذکور را در رمان بازتولید کند؛ بنابراین شکاف ایدئولوژیک در لایه های مختلف زبان تأثیر بسزایی گذاشته است.
عرفان و جهان پسامدرنیستی؛ تحلیلی ازبازنمایی امر معنوی در رمان تاریخ سری بهادران فرس قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باوربه جهان معنا ازدل مشغولی های دیرین انسان بوده است. با وجود تحولات اجتماعی و معرفتی عمیق در عصر مدرن و پسامدرن، انسان همچنان به جهان رازناک، فراسوی امر واقع، نظر دارد. هنر ادبیات پسامدرنیستی با توجه به تفاوت های بنیادین، به بازنمایی امرمعنوی نیزگوشه چشمی دارد. رمان های پسامدرن، عرصه مناسبی برای طرح این پرسش اساسی هستند که درجهان پسامدرن داستانی، امرمعنوی به چه کیفیتی بازنمود داده می شود و چه سویه ها و ابعادی به خود می گیرد؟ هدف از پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی، تحلیل محتوای کیفی متن با روشی مبتنی بر استقرا و ناظر بر متن است. رمان «تاریخ سری بهادران فرس قدیم» علی رغم وجود مؤلفه های عرفانی و غایت مندی دینی، با پایان باز، سلوک خیالی بهادر(ان) و سپردن راه معنوی او و دیگرسالکان در هدفی نامعلوم، به یکدیگر گره زده شده است. رجوع به انسان برای رهایی ازرنج ها و سرگشتگی ها ی وجودی به عنوان تنها تکیه گاه او، درقالب بازگشت به سوی استاد درمسیربی انتهای سلوک، ذهن خواننده رابه سوی نگرش انسان مدارانه و عرفان سکولار رهنمون می سازد.