فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
15 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: استفاده از مهارت های تخصصی- دانشگاهی در عرصه حرفه، همواره از مهم ترین دغدغه های دولت ها بوده است که علاوه بر ایجاد پیوند بین دو حوزه دانشگاه و حرفه، برای هرکدام از آن ها به نحوی جهت دهی و معنابخشی می کند. این مقوله برای برخی شاخه های تخصصی مثل دانش شهرسازی، که با زندگی و نیازهای فردی- اجتماعی روزمره شهروندان ارتباطی ملموس و همه جانبه دارد، از حساسیت بالاتری برخوردار است. اما اختلالاتی در گفتمان معاصر شهرسازی ایران وجود دارد که ریشه های آن به سال های ابتدایی پیدایش این شاخه از دانش، تقریباً هم زمان با تأسیس سازمان برنامه (1327 شمسی) بازمی گردد. ازجمله تناقضات موجود در این گفتمان که موجب نابسامانی های فراوان در امر توسعه شهری شده است، تناقض و کج فهمی نسبت به دو پارادایم مفهومی- عملیاتی غالب «برنامه» و «طرح» بوده است. هدف: مقاله حاضر با هدف جستجوی ریشه های ناکارآمدیِ پرتناقض بین برنامه و طرح و یافتن راهکارهایی برای برون رفت از این شرایط تدوین شده است. روش: در فرایند پژوهش ضمن طرح پرسش هایی مفهومی در آغاز، با استفاده از روش تحلیل گفتمان و بر اساس شواهد و تجربیات موجود در عرصه شهرسازی کشور، با تمرکز بر طرح های جامع شهری و ضمن بررسی بازتاب آموزش های دانشگاهی در این فرایند، به تحلیل و ارزیابیِ انتقادی آن پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش در 10 محور مجزا عوامل مؤثر بر فرایند شهرسازی کشور را شناسایی کرده و آن ها را در انطباق با محیط آموزش دانشگاهی این رشته، مورد نقد و بررسی قرار داده است. این محورها در حقیقت به عنوان دریچه هایی برای پاسخ به پرسش های مطرح شده در ابتدای مسیر تحقیق، دسته بندی و ارائه شده اند. نتیجه: عمده انتقادات مطرح شده در حوزه کاستی های گفتمان شهرسازی ایران، ناشی از عدم رعایت سلسله مراتب «برنامه» و «طرح» است. تأکید بر تهیه طرح های جامع برای رفع همه مشکلات شهرها، بر شدت تناقضات موجود افزوده است.
بررسی ارتباط پارمترهای رشد هوشمند و تئوری چیدمان فضا در انواع بافت های شهری (نمونه موردی: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
313-322
حوزههای تخصصی:
ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن و ﮔﺴﺘﺮش ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﺴﺎیﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ اﻋﻢ از ﻣﺸﮑﻼت ﺗﺮاﻓﯿﮑﯽ، آﻟﻮدﮔﯽﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ و ﻫﻮایﯽ، ﭘﺮاﮐﻨﺪهرویﯽ، ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﮐﺎرﺑﺮیﻫﺎ و ﻏﯿﺮه ﮔﺮیﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﻣﺪیﺮان ﺷﻬﺮی اﺳﺖ. ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار از ﺟﻤﻠﻪ روشﻫﺎیﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﺣﺪاﻗﻠﯽ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺳﻌﯽ در ﺑﻬﺒﻮد ﻣﻌﻀﻼت ﻓﻌﻠﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ دارد. یﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ایﻦ اﻟﮕﻮ، رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺪﻋﯽ اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ اﺻﻮل ﭘﺎیﺪاری اﺳﺖ. ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ دارد ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ و اﻧﻄﺒﺎق آن ﺑﺎ ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺗﺌﻮری ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﺷﻬﺮی ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺠﻨﻮرد ﺑﻪ ﮐﺸﻒ رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ ﺑﭙﺮدازد. در ایﻦ راﺳﺘﺎ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ اﺻﻠﯽ رﺷﺪ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ (ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری، اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ) در ایﻦ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از روش TOPSIS و ANP ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﭼﯿﺪﻣﺎن ﻓﻀﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﺮماﻓﺰار Depthmap UCL اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻮع ﺗﻮﺳﻌﻪای ﺑﻮده و از روشﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ، ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای ﺑﺮای ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺳﻪ ﺑﺎﻓﺖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ، ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮ از ﻫﻢﭘﯿﻮﻧﺪی و اﺗﺼﺎلﭘﺬیﺮی ﻣﻌﺎﺑﺮ ﺑﻮدهاﻧﺪ و ﺑﺎ اﻓﺰایﺶ ایﻦ ﺷﺎﺧﺺﻫﺎ، اﻓﺰایﺶ ﭘﯿﺎدهﻣﺪاری و اﺧﺘﻼط ﮐﺎرﺑﺮی در ﺑﺎﻓﺖﻫﺎ دیﺪه ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺎ در ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﺎﺧﺺ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻋﻤﻮﻣﯽ در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮﭘﺬیﺮی یﺎدﺷﺪه دیﺪه ﻧﺸﺪه اﺳﺖ.
تبیین و تحلیل راهکارهای افزایش مشارکت مردمی در ساماندهی و نوسازی بافت فرسوده با رویکرد سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر سنندج)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
49 - 62
حوزههای تخصصی:
برای جلب مشارکت مردم و تقویت سرمایه اجتماعی دربرنامه های شهری نیازمند ایجاد نظام برنامه ریزی مشارکتی خواهیم بود. به بیان دیگر، تنها در صورت مشارکت مردم است که برنامه هاواقدامات براساس نیازهای واقعی مردم برنامه ریزی خواهد شد؛ وچون به وسیله خود مردم طراحی شده است، پایدار خواهد ماند، دست یابی به این مهم نیازمند ارزیابی راهبردهای سرمایه اجتماعی مشارکت مردمی درنوسازی بافت فرسوده می باشد. بافت فرسوده شهر سنندج در بخش مرکزی این شهر با در برداشتن عناصر تاریخی فراوان و حضور راسته های اصلی فعالیت و بازار در درون خود به عنوان قلب تپنده این شهر کانون توجه برنامه های ساماندهی و نوسازی بافت فرسوده است. هدف اصلی این پژوهش،تحلیل راهبردهای مشارکت مردمی درنوسازی بافت فرسوده بارویکرد سرمایه اجتماعی خواهد بود.روش این پژوهش توصیفی، تحلیلی بر اساس نوع داده هاو متغیرها، کیفی است. جامعه آماری، شامل 385 نفر از شهروندان و ساکنان به صورت تصادفی بوده اند و داده های جمع آوری شده با استفاده از پرسشنامه وارد نرم افزارSpss گردید.سپس با استفاده از آزمون های آماریT تک نمونه ای و همبستگی پیرسون جهت تجزیه و تحلیل سوالات وفرضیات پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. لذا در بررسی فرضیه های پژوهش به این نتایج م ی ت وان رسیدکه الگوی ترکیبی مشارکت گرا و کارکردگ را با توجه مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، تمایل ساکنین به مشارکت، تمایل گروه های سرمایه گذار به مشارکت، تمایل به ادامه سکونت، میزان ماندگاری داری اهمیت بوده ودرواقع ش اخص ه ای ک ارکرد گرای ی و مشارکت مردمی توجیه پذیری می کند.
اهمیت و ضرورت تداوم سکونت دراحیاء خان ه های تاریخی؛ آسیبشناسی بازکاربری های غیرمستقیم در خانه های تاریخی شهر یزد
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت تاریخی و ارزشمند شهر یزد با مشکلات عدیدهای ازجمله از دست دادن ساکنین اصیل بافت و به تبع آن خالی شدن حجم گسترده ای از بناهای مسکونی از سکنه مواجه است. جهت حل معضل یاد شده راهکارهای متنوعی تا به حال در قالب سیاستهای عملی به بناها و بافت های تاریخی با عنوان کلی احیاء اعمال شده است. نمونه ای از این راهکارها را می توان تغییر کاربری بناهای تاریخی نام برد. چنین راهکاری در قالب تغییرکاربری خانه های تاریخی گاهی به معضل ذکر شده دامن زده و نه تنها سبب کوچ همین تعداد اندک که در بافت سکونت داشتند، می شود بلکه آسیب هایی را به بنا و بافت وارد می کنند. جهت حفظ مردم اصیل و احیا مناسب بافت تاریخی، آن دسته از اقدامات، بیشتر می توانند مؤثر باشند که سکونت و تداوم سنت زیستن را در بخش اصیل شهرهای تاریخی ایجاد کنند. این مقاله بر آن است تا از رهگذر آسیبشناسی تغییرکاربری های نامناسب خانه های تاریخی یزد، احیاء مجدد خانه در مقام خانه را مناسب ترین راه جهت احیاء زندگی در بافت بیان کند. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق کیفی نظریه مبنایی، استفاده و از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهدات میدانی به عنوان ابزارهای جمع آوری داده های موجود در این زمینه بهره گرفته شده است. با بهره گیری از این روش تحقیق و کدگذاری داده های شناسایی شده، به آسیب های تغییرکاربری بناهای تاریخی در دو حوزه بنا و بافت به تفکیک پرداخته و با بیان این آسیب ها بر بازکاربری مستقیم بناهای تاریخی به خصوص در مورد خانه های مسکونی تاکید و از آن به عنوان بهترین الگوی فهم و تأثیر پذیری از میراث ارزشی گذشته، که یک سرمایه ی ارزشمند اما مغفول مانده است، یاد می گردد.
نگرشی راهبردی به مبانی و معانی توسعه پایدار با رویکردی به معماری و شهرسازی پایدار
حوزههای تخصصی:
گسترش سریع شهرها، بیشتر کشورهای جهان را با مشکلات متعددی مواجه ساخته است. هر چند افزایش جمعیت علت اولیه گسترش سریع شهرها محسوب می شود؛ اما پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگی جوامع می گذارد و همین امر هزینه های گزافی را برای شهروندان (به جهت حمل ونقل و ...) و دولت (ساخت زیرساخت ها و تأمین امکانات لازم) تحمیل می نماید. امروزه توسعه ی پایدار به طور گسترده به توسعه ای گفته می شود که استانداردها و سطح کیفی زندگی را بهبود بخشیده و هم زمان به حفاظت طبیعی، فرهنگی و پیشینه ی محلی می پردازد. ازاین رو می توان واژه "توسعه" را اعمال یک سری تغییرات اساسی در ساختار جامعه دانست؛ تغییراتی که موجب افزایش ظرفیت های تولیدی، بهبود شرایط زندگی و توزیع ثمره های آن در جامعه می گردد. در این مقاله بر آنیم تا با بررسی و مطالعه کتابخانه ای، ضمن معرفی نظریات، اصول و مفاهیم مربوط به توسعه و به تبع آن توسعه ی پایدار به معرفی معماری و شهر پایدار بپردازیم.
ﺳﻨﺠﺶ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در فضاهایﻫﻤﮕﺎﻧﯽ ﺷﻬﺮ (موردپژوهی: دروازه اصفهان، شیراز، ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
287-304
حوزههای تخصصی:
اﻫﺪاف: ﻫﺪف ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ دروازه اﺻﻔﻬﺎن ﺷﯿﺮاز در دو ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ اﺳﺖ. ﻣﺸﺎرﮐﺖﮐﻨﻨﺪﮔﺎن و روشﻫﺎ: روش ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﯿﻨﯽ، اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺮماﻓﺰار ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺻﻮﺗﯽ و ﺳﻨﺠﺶ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ و ویﮋﮔﯽﻫﺎی ﺻﺪا ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ و ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﺻﺪا اﺳﺖ. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، از ﻃﺮیﻖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﺣﺎﺿﺮ در ﻓﻀﺎ در ﻃﯽ روز و در ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ و ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻓﺮآیﻨﺪ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن ﺧﻮاﺳﺘﻪﺷﺪه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ اﻃﻼﻋﺎت ﺻﻮت، زﻣﯿﻨﻪ درک ﺻﻮت و درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت ﭘﺎﺳﺦ دﻫﻨﺪ. ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ، ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﺛﺒﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎ در ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه ﻋﺪم ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ در ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺳﻨﺠﺶ ﺻﺪاﻫﺎی ﻣﯿﺎنزﻣﯿﻨﻪای و ﭘﺲزﻣﯿﻨﻪای اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮدی ﮐﻪ درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت در ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ، در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد، اﻣﺎ در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮارد، ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ. ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺻﺪا، در ﺷﺮایﻂ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد. در ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ در ﻣﺪت ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺻﺒﺢ، ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن، ﺻﺪای ﮔﺎری، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، راهرﻓﺘﻦ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ را ﺗﺸﺨﯿﺺدادهاﻧﺪ. در ﻇﻬﺮ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ذﮐﺮﺷﺪه، ﺻﺪای ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻧﯿﺰ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، ﺧﻮدرو و ﮔﻔﺖوﮔﻮی اﻓﺮاد، اﺻﻠﯽﺗﺮیﻦ ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ ﺑﻮدهاﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﺑﺮﻫﻢﻧﻬﺎد ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎی ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ، زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﮐﻪ در ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﻮاﺟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ را ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮده اﺳﺖ. در ﻣﺠﻤﻮع، راﻫﮑﺎرﻫﺎی ﻣﮑﺎنﻣﺒﻨﺎی ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮی ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی دارای ﻣﺸﮑﻞ ارایﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد ایﻨﮑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ یﮏ ﻓﻀﺎی ﺷﻬﺮ ی در ﺷﯿﺮاز ﻣﺤﺪود ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﻧﺘﺎیﺞ آن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﻮﺛﺮ ی را ﺑﺮای ﺗﺪویﻦ راﻫﻨﻤﺎی ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در ﻓﻀﺎﻫﺎی ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ، ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ.
ارزیابی تأثیرات سیاست های حمل ونقلی در بهبود رضایتمندی شهروندان از کیفیت زندگی شهری، مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸
145 - 178
حوزههای تخصصی:
امروزه ناپایداری در بخش حمل ونقل بیشتر شهرهای کشورهای درحال توسعه در حال افزایش است و توسعه حمل ونقل به اشتباه با فعالیت هایی نظیر ساخت وساز پل ها و زیرگذرها، عریض سازی معابر و بر سیستم های حمل ونقل سریع مترادف گرفته می شوند. هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر حمل ونقلی در کیفیت زندگی شهروندان شهر رشت و ارزیابی تأثیر سیاست های سلبی-ایجابی حمل ونقلی در روند شاخص های کیفیت زندگی است. این پژوهش با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون و همچنین با استفاده از آزمون مدل ساختاری به دنبال تحلیل مسیر تأثیرات دو سیاست سلبی محدودیت تردد اتومبیل و محدودیت پارکینگ و دو سیاست ایجابی توسعه حمل ونقل عمومی و توسعه فضاهایی برای عابران پیاده بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی است. بر این اساس برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است که حجم نمونه 384 نفر محاسبه شد. پایایی و اعتبار پرسشنامه ها 822/0 بدست آمد که با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است، که با استفاده از مدل معادلات ساختاری نمایان شد که متغیر سیاست های سلبی حمل ونقلی درمجموع 89/0 از واریانس متغیر رضایت از کیفیت زندگی شهری را تبیین می کند.. با مدنظر قرار دادن مقادیر مربوط به حجم اثر شاخص، ضریب تعیین این مقدار در حد قوی (80/0) برآورد می شود و همچنین متغیر سیاست های ایجابی حمل ونقلی درمجموع 94/0 از واریانس متغیر رضایت از کیفیت زندگی شهری را تبیین می کند. با مدنظر قرار دادن مقادیر مربوط به حجم اثر شاخص، ضریب تعیین این مقدار در حد قوی (89/0) برآورد می شود، به عبارت دیگر سیاست های ایجابی-سلبی در ابعاد مختلف در حد قوی توان تبیین واریانس متغیر رضایت از کیفیت زندگی شهر شهروندان را دارند.
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه شهری بر اساس رویکرد عدالت فضایی (نمونه موردی: طرح ساماندهی فرحزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و ارزیابی طرح های توسعه مبتنی بر نظریه های عدالت فضایی یکی از موضوعاتی است که در برنامه ریزی شهری ایران مغفول مانده است. هدف این مقاله تدوین چارچوب معیارهای عدالت فضایی و ارزیابی طرح ساماندهی محله فرحزاد بر اساس آن معیارها به روش کیفی است. ازآنجاکه ارزیابی طرح های توسعه شهری با رویکرد عدالت فضایی مدنظر است با توجه به ماهیت موضوع عمدتاً از روش تحلیل ثانویه استفاده شده است. مبتنی بر یافته های پژوهش اصول عدالت فضایی در قالب 12 مفهوم شامل، مشاوره با مردم، مشارکت محوری، نفی محرومیت و حاشیه نشینی، رعایت حقوق مردم، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها، نیاز به سهیم شدن در منفعت عمومی، استحقاق، همه شمولی و فراگیری، تنوع و تفاوت شناسایی شد. تحلیل محتوای اسناد طرح ساماندهی محله فرحزاد بیانگر آن است این طرح به میزان کمی با برخی از معیارهای عدالت فضایی مانند مشارکت محوری، مشاوره با مردم، استحقاق، توزیع عادلانه منابع، آزادی، برابری فرصت ها انطباق دارد، درصورتی که معیارهای نفی محرومیت و حاشیه نشینی، همه شمولی و نیاز بهسهیم شدن در منفعت عمومی در برنامه ریزی ساماندهی محله فرحزاد جایگاه پائین تری داشته است. طرح ساماندهی محله فرحزاد طرحی کالبدی است که تنها برخی از معیارهای موردنظر عدالت اجتماعی مبتنی بر لیبرالیسم را موردتوجه قرار داده است.
تأثیر وجود و گسترش آرامستان بر محله های همجوار آن؛ (مورد پژوهی: آرامستان امامزاده سلطان ابراهیم، شهر قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
127 - 138
حوزههای تخصصی:
آرامستان ها به عنوان منزلگاه نهایی انسان ها می باشند. روند روزافزون جمعیت موجب افزایش شمار فوت شدگان می شود. جهت حل این معضل روش هایی نظیر چندطبقه کردن قبرها، افزایش تعداد و گسترش فیزیکی آرامستان ها موردتوجه می باشد.آرامستان امامزاده سلطان ابراهیم قوچان یکی از مواردی است که در سال های اخیر، گسترش پیدا کرده است. در نتیجه آرامستان تاثیراتی بر محله های همجوار خود گذاشته که نیازمند بررسی است. لذا این آرامستان مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی تأثیرات آرامستان ها بر بافت همجوار آن ها می باشد. پژوهش به لحاظ نوع، کاربردی و روش مورد استفاده کیفی است. برای تدوین شاخص ها از تکنیک دلفی در دو راند استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش دلفی (10 نفر متخصص) به بررسی شاخص های مهم، پرداخته سپس 21 عدد مصاحبه عمیق به صورت تصادفی با ساکنین و کاسب های محله (شامل 52 درصد مرد و 48 درصد زن و 43 درصد بین 20-39، 38 درصد بین 40- 59 و 19 درصد بالای 60 سال) انجام گرفت. نتایج به دست آمده از بررسی در این پژوهش نشان می دهد که وجود یا گسترش آرامستان بر ابعاد مختلف بافت همجوار تأثیرگذار است. تأثیرات آرامستانها عمدتاً در زمینه ترافیک و دسترسی (ویژه ایام خاص)، مشکلات روانی و ترس(به خصوص در بین زنان)، مشکلات زیست محیطی، سروصدا، یکنواختی بصری است. دیدگاه افراد نیز بر موارد یاد شده موثر است. بنابراین برنامه ریز شهری می بایست با رعایت حد فاصله مطلوب، شعاع دسترسی ها، کاربری های همگرا، برنامه های نظارتی، افزایش فضای سبز و غیره، از میزان جلوه نامناسب این فضا در دیدگاه عمومی بکاهد. همچنین از طریق پیوند این محیط و بافت اطراف، این فضا را نظیر آیین گذشته تبدیل به فضای جمعی کند.
بررسی و تحلیل ویژگی های کالبدی و ساختار فضایی تکیه اُجابُن
حوزههای تخصصی:
تکیه به عنوان مکانی مقدس، تجلی کالبدی فرهنگ شیعی و ارزش های نهفته در قیام عاشورا است که منشأ پیدایش آن، برخاسته از نیازهای معنوی و باورهای مذهبی شیعیان می باشد. این بنا به دلیل ماهیت معنوی، نزد مردم از منزلت و قداست والایی برخوردار است؛ ازاین رو به عنوان عنصری شاخص، نقش مهمی در کالبد فضاهای شهری و روستایی دارد. تکیه اجابن یکی از تکایای تاریخی شهر بابل است که در بافت قدیمی شهر قرار دارد. ساختار این بنا از الگوهای رایج معماری تکایای مازندران در دوره قاجار تبعیت نموده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل عناصر کالبدی و فضایی این بنا با محوریت نقش اقلیم در شکل گیری ساختار آن می باشد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و داده ها به صورت مطالعات میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج بیانگر آن است که نوع مصالح، فرم و ساختار بنا و محوریت آن متأثر از شرایط اقلیمی منطقه می باشد و در این بنا از راهکارهای اقلیمی مناسبی جهت کنترل شرایط محیطی و ایجاد فضایی مطلوب استفاده شده است.
عوامل موثر بر شکل گیری جزایر حرارتی شهری؛ با تاکید بر ویژگی ها و چالش های طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
69-83
حوزههای تخصصی:
شکل گیری جزایر حرارتی شهری به یکی از چالش های جدی عصر حاضر تبدیل شده و ذهن جامعه علمی را به خود مشغول کرده است. توجه به این موضوع در مقالات و تحقیقات علمی خصوصاً در دهه اخیر رشد بسیار زیادی داشته است. طبق نظر محققین اگر روند فعلی افزایش دما ادامه یابد، باعث بروز مشکلات جدی زیست محیطی و تحمیل هزینه های بسیار در سطح شهرها خواهد شد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه مرور نظام مند و تحلیل موضوعی مقالات و تحقیقات علمی انجام شده در این زمینه است. طبق بررسی های انجام شده، جزیره حرارتی شهری تحت تاثیر دو گونه از عوامل اقلیمی و عوامل مربوط به ساخت شهر است. عوامل مربوط به اقلیم شامل تابش خورشید، سرعت و جهت شدت باد، پوشش ابری، رطوبت خاک و هوا، بارش، عرض جغرافیایی، تغییرات فصلی، توپوگرافی، نزدیکی به رودخانه و دریا هستند. این عوامل اگرچه در شهرهای موجود تقریباً غیر قابل کنترل هستند، اما در تصمیم گیری پیرامون جایابی شهرهای جدید و یا تعیین جهت توسعه شهر اهمیت بسیاری دارند. دسته دوم عوامل قابل کنترل و عمدتاً مرتبط با طراحی و ساخت شهر هستند. شناخت اهمیت این عوامل می تواند نقش و جایگاه برنامه ریزی و طراحی شهری را در کاهش جزایر حرارتی شهری نشان دهد. در میان این عوامل بیش از همه میزان و کیفیت پوشش گیاهی در سطح شهر اهمیت دارد. عوامل دیگری همچون کاربری زمین، میزان تراکم شهری، نوع مصالح مصرفی در سطح بیرونی ساختمان ها و خیابان ها، فرم و هندسه شهر و نوع حمل و نقل از عوامل موثر بر شدت و میزان جزایر حرارتی شهری است.
Addressing the Dilema Between Collaboration and Privacy in Coworking Spaces(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper aims to inform design strategies for regulating privacy in coworking spaces. Coworking spaces are growing at a high rate, yet studies related to the social, psychological, behavioral and physical needs associated with these environments are limited. The growth of coworking spaces is in greater part facilitated by a drive towards greater interaction and collaboration among the workforce. With this apparent intent to promote collaboration and interaction, this study argues that there is need to focus on the conflict between interaction and privacy in coworking spaces. The paper synthesizes extensive environment and behavior literature and extends a conceptual argument of privacy regulation in coworking spaces. The article focuses on privacy regulation through the physical environment and behavioral mediums. The findings demonstrate that features of the physical environment comprising of barriers and fields are powerful tools that can be used to regulate users’ privacy within coworking spaces. The findings also show that understanding behavioral mediums such as personal space and territoriality and their conscious consideration in the design of coworking spaces may allow supportive working environments that respond to a wider range of users’ privacy needs. The ideas discussed in this paper seek to provide architects and interior designers with a guide to address numerous privacy issues, not only in coworking spaces but also other comparable innovation centers that may emerge in future economies.
The role of social participation in increasing resiliency and developing urban life quality with a citizen empowerment approach (Case study: Regenerating worn urban textures of Zeinabieh community of Isfahan)
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
31 - 48
حوزههای تخصصی:
Today, social participation is considered as a crucial element in renewing urban life and enhancing resilience in confronting different crises. Regarding the troubles on the one hand and the limitations of tools and financial capacities of urban management on the other hand, districts with worn textures are taken as one of the main factors in decreasing the quality of life and increasing the vulnerability of cities. so, the most effective approach to choose for facing the shortcomings and imperfections is the participatory approach. This research aims to investigate the empowerment of local communities and the establishment of participatory management with a comprehensive practice along with the participation of citizens for renewing and reviving the worn urban texture of Zeinabieh district of Isfahan. This study was done by survey, documentary and analytical research methods. The results show that the participation of the residents for regeneration and renovation was somehow low in the mentioned district mainly due to their mistrust in the project executors. Having a feeling of satisfaction in the activities of the authorities and confiding in them is an element which paves the way for residents to boost their level of participation in regeneration and refurbishment of old textures. For this reason, the empowerment of residents was proposed as the most appropriate pattern for public involvement in the worn texture of the area under study. The use of such model creates the process of programming as well as the top-down decision makings which put emphasis on community indexes and accelerate citizen participation and confidence. Empowerment model, in practice, in addition to promoting the spatial-physical resilience, enhances the development of cultural and social resiliency through the reinforcement of social relations and the trust among the citizens on the one side and between the citizens and urban management on the other side.
بررسی میزان مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده کلان شهرها مطالعه موردی: خیابان شاهداعی اله شیراز
حوزههای تخصصی:
چینی جاهای فرسوده و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند، ازیک طرف جزو میراث فرهنگی و تاریخی آن شهرها محسوب شده و حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر می باشد و از طرف دیگر اغلب این چینی جاها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. شهر شیراز نیز همانند این شهرها از بافت کهن برخوردار است. یکی از محله های این شهر محله شاه داعی اله است که منطبق بر بافت قدیم و هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز می باشد. این محله با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، وجود شیب در پارهای از معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی، همجواری با گورستان، دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این جهت، هدف از تحقیق حاضر مشارکت مردمی در ساماندهی بافت فرسوده محله شاهداعی اله بود که از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردید و نیز روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، اسنادی و میدانی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و مطالعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان ساکن محله شاهداعی اله تعیین شد که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. نتایج نشان داد، مشارکت مردم و شهروندان در تسریع روند بهسازی بافت فرسوده محله شاهداعی اله تأثیرگذار است و ساماندهی معابر محله مورد مطالعه باعث ارتقاء کارکرد و نقش پذیری جدید آن می شود.
بررسی و سنجش میزان احساس امنیت اجتماعی زنان در فضاهای شهری (مطالعه موردی : شهر اهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
33 - 47
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش و اهمیت امنیت در پیشرفت هر جامعه ای تا بدان حد است که آن را بستر هرگونه توسعه ای می دانند. خصوصا در جوامع درحال توسعه که با انواع بحران ها و چالش ها مواجه می باشند، امنیت نقش مهمی در توسعه ایفا می کند اما مهم تر از امنیت، احساس امنیت است. احساس امنیت به همان اندازه مهم است که امنیت در آن جامعه. درواقع احساس امنیت تلفیقی از عوامل فردی، روانی و اجتماعی تلقی می شود. امنیت بعد عینی مساله و احساس امنیت بعد ذهنی تلقی می شود. هدف از تحقیق حاضر، بررسی احساس امنیت زنان در شهر اهر است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است و جامعه ی آماری زنان بالای 15 سال شهر اهر بوده که نمونه آماری آن 381 نفر می باشد. اطلاعات پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت و از آزمون هایی نظیر t دو نمونه مستقل، واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که بین همه ویژگی های فردی (سطح تحصیلات، وضعیت تاهل و نوع فعالیت) بااحساس امنیت رابطه معنادار وجود دارد به جز ویژگی سن که رابطه معناداری بااحساس امنیت ندارد. رابطه بین احساس امنیت با اعتماد اجتماعی و عملکرد پلیس ، مستقیم و معنادار به دست آمده است. در تحلیل مدل رگرسیون چند متغیره مشخص شد که سهم متغیرهای اعتماد اجتماعی و عملکرد پلیس نیز از تاثیرگذارترین متغیرها بودند. احساس امنیت در شهر اهر 3٫29 به دست آمده است که بالاتر از حد متوسط می باشد بنابراین امنیت در شهر اهر از وضعیت نسبتا خوبی برخوردار می باشد.
راهکارهای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان تهران)
حوزههای تخصصی:
میزان موفقیت فضاهای معماری با میزان استفاده از آن فضا و حضور انسان در آن متناسب است. در واقع معماری باید به جای افتراق و جدایی در پی افزایش تعاملات اجتماعی و همبستگی انسان ها باشد. اما آنچه امروزه در اغلب فضاهای معماری با آن روبه رو هستیم کاهش روابط و مشارکت اجتماعی ساکنان در این فضاهاست. این تحقیق با توجه به پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی در فضاهای معماری، سعی کرده به دنبال راه حل مناسب برای این مسئله با استفاده از روش های کتابخانه ای و مطالعات میدانی(پرسشنامه) باشد. هدف ازانجام این تحقیق تعیین رابطه میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی می باشد. برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی دو متغیره استفاده کرده ایم که در آن رابطه بین متغیرها براساس هدف تحقیق بررسی می شود. پرسش مطرح شده در این تحقیق این است که چه رابطه ای میان ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین در مجتمع های مسکونی وجود دارد؟. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق کلیه ساکنین مجتمع های مسکونی می باشند که به دلیل بالا بودن تعداد مجتمع های مسکونی، سه مجتمع مسکونی اکباتان، بهجت آباد و فرهنگیان شهر تهران که به موضوع تحقیق نزدیکتر بود انتخاب گردید. نتایج حاصل از این تحقیق که به روش استنباطی و توصیفی و با کمک نرم افزار SPSS به دست آمده نشان می دهد که رابطه مستقیم و معنی داری بین ویژگی های کالبدی فضاهای معماری و تعاملات اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی وجود دارد که با توجه به این نتایج یکسری راهکار برای افزایش تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی ارائه گردیده است.
طراحی ساختاری و فضایی مرکز ارتباطات اجتماعی با رویکرد با یونیک
حوزههای تخصصی:
فرایند دموکراتیک شدن فضاهای شهری با حضور تکنولوژی به منظور ارتقاء کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی در جامعه ی ایران سازوکاری است که این رساله در پی شناخت و معرفی آن می باشد. این شناخت از دو جهت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بررسی مفاهیم کلیدی در این راستا. بدین منظور مفاهیم تکنولوژی و دموکراسی، عوامل شکل دهنده و تاثیر و تاثر آن ها مورد مداقه قرار گرفته است. دوم بررسی تکنولوژی به عنوان یک عامل اساسی در فرایند تبدیل شدن فضای شهری به سیستم تکنیکی-اجتماعی و معرفی نوع تکنولوژی مناسب برای فضای دموکراتیک شهری. بدین جهت با استفاده از روش کیفی و رویکردی تفسیرگرایانه به نگرش ها و فرایند شکل گیری شهروندی در جامعه ی ایران و شهروند مسئول در بطن جامعه ی کنونی پرداخته و مدل راهبرد و سیاست سرزمینی ایران را مبنایی بر بحث و تبادل نظر و معاشرت شهروند(از جنبه ی تاریخی- مفهومی) در جامعه ی ایران معرفی می نماییم. در ادامه با تعریف فضای عمومی، نحوه ی ارتباط افراد با آن و تعامل فرد با تکنولوژی(با ماهیت سیستم تکنیکی- اجتماعی) به تعریف و بسط مفهوم فضای دموکراتیک در جهت شکل گیری شهروند مسئول و توسعه و اعتلای کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی می پردازیم. در راستای مفاهیم مطرح شده و در بخش ابزار تولید فضای دموکراتیک شهری، از معماری بایونیک(bionic) بدلیل خصوصیات طراحی و نوع تعامل افراد با آن بهره برده شده و مفهومی بدیع به این نوع معماری وارد شده است که همان فضای دموکراتیک شهری برای شهروند ایرانی می باشد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر رضایت مندی کودکان در فضای باز مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام رضا (ع) شیراز)
حوزههای تخصصی:
محیط مسکونی به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان، باید از دو جنبه کالبدی و معنوی، یعنی پاسخ به استانداردهای کمی و ارتقای سطح کیفی زندگی، پاسخ گوی کاربرانش باشد. رضایتمندی سکونتی نشانگر کیفیت زندگی ساکنان و مفهومی چندوجهی می باشد که مطابق پژوهش های انجام شده، بر سلامت روانی افراد تاثیرگذار می باشد. از سوی دیگر با گسترش روان شناسی مثبت گرا، احساس نشاط و شادی به عنوان یک از جنبه های رضایتمندی معرفی شده است. محدودیت های ساخت و ساز در دوران معاصر، برخی جوانب کیفی مورد نیاز ساکنان را مورد غفلت قرار داده است. از جمله تامین فضای باز مورد نیاز؛ پژوهش ها نشان می دهد که این عامل می تواند موجب نارضایتی و تاثیر منفی بر سلامت روان کودکان ساکن در مجتمع های مسکونی شود. بنابراین پژوهش حاضر با موردپژوهی و با هدف شناسایی و رتبه بندی عوامل تاثیرگذار بر رضایتمندی و احساس نشاط کودکان در فضای باز مجتمع های مسکونی انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، پس از توزیع پرسشنامه های طراحی شده بین کاربران نمونه مورد مطالعه، با انجام آزمون تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS24، عوامل موثر بر رضایتمندی کودکان از فضای باز مجتمع های مسکونی شناسایی شد. سپس به کمک نرم افزار Expert Choice و به روش تحلیل سلسله مراتبی AHP، این عوامل اولویت بندی شدند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که برای کودکان، مهم ترین عامل در رضایتمندی، حضور مداوم و تعاملات با گروه همسالان در کنار انجام فعالیت های مورد نظرشان می باشد. برای دستیابی به بهترین نتیجه در این راستا، مظابق بررسی ها، توجه به خوانایی محیط، توانایی ها و رعایت مقیاس انسانی در ارتباط با کودکان دارای اهمیت می باشد.
تداوم ساختار خانواده گسترده در خانه های تک خانواری معاصر؛ نمونه موردی: بررسی سکونت خانوادگی مهاجران افغان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
133-151
حوزههای تخصصی:
خانواده گسترده در میان انواع گونه های خانواده، کهن ترین شکل جوامع انسانی است که در روزگار معاصر کمرنگ شده است؛ این در حالی است که کیفیت حیات اجتماعی مورد تأکید در ادبیات علوم اجتماعی، در این نوع از خانواده، بسیار فراتر از انواع دیگر است. در این پژوهش با هدف تلاش برای احیای وجوه مثبت این الگو، موضوع خانواده گسترده و نقش آن در شکل گیری مسکن، در دو بخش مطالعه شده است. در بخش نخست، پیشینه الگوهای سنتی و مدرن خانواده گسترده، بررسی شده است که دستاورد آن، معرفی تعداد زیادی الگو، به جز حیاط مرکزی، در جوامع سنتی اسلامی برای خانواده گسترده و معرفی گستره وسیعی از قالب های کالبدی مرتبط با خانواده گسترده در جوامع سنتی خارج از عالم اسلام است. همچنین با بازتعبیر از مفهوم گستردگی خانواده در این پژوهش، نمونه های زیادی از دوره مدرن (مذهبی و غیرمذهبی) با موضوع خانواده گسترده، پیوند داده شده است. در بخش دوم مقاله، برای روشن تر کردن وضعیت خانواده گسترده به عنوان یک الگوی ایدئالی در اسلام در دوره معاصر و امکان بازتولید این الگو در جامعه غیرسنتی پیمایش میدانی روی مهاجران افغانی (به واسطه شایع بودن نسبی خانواده گسترده در جامعه معاصر افغانستان و سکونت طولانی مدت آنان در جامعه ایرانی) در نظر گرفته شد که تعداد 36 خانوار افغان از ناحیه قم با فرایند مشابه روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای تهیه اطلاعات مردم نگاری دو مرحله مطالعه انجام شد. در مرحله اول با استفاده از ابزار مشاهده، پرسشنامه باز، و نیمه باز و مصاحبه، اطلاعات خانواده های مهاجر برداشت شد. برای مرحله دوم از مصاحبه عمیق با سه نفر، که تجارب زندگی آن ها پرکننده طیف نسبتاً کاملی از خاطرات زیسته باشد، استفاده شد. اطلاعات مزبور در سه محور مفهومی تحلیل شده است: تداوم ذهنیتی، عاطفی ، تداوم رفتاری و تداوم کالبدی ساختار خانواده گسترده؛ بررسی حاضر نشان داد که افرادی که پیشینه و تجربه زیست در خانواده گسترده درون کالبد سنتی داشته اند، نه تنها نسبت عاطفی با الگوهای رفتاری مربوط به خانواده گسترده را تا حد زیادی حفظ می کنند، بلکه امکانات اندک کالبد مدرن را نیز در جهت باز تولید الگوهای فضا رفتار گذشته به فعلیت درمی آورند .
واکاوی تعامل بین گونه های شکلی مسکن سنتی و ارتباطات فضایی با استفاده از ابزار نحو فضا (نمونه موردی: خانه های سنتی کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
153-179
حوزههای تخصصی:
شهر کاشان را می توان گنجینه ای از خانه های سنتی ایرانی دانست؛ خانه هایی که متعلق به دوره قاجار بوده و مقوله های اجتماعی فرهنگی و اقلیمی بیشترین تأثیر را در شکل گیری پیکره بندی فضایی این خانه ها داشته است . در ا ین پژوهش با محور قرار دادن ورودی، به تحلیل پیکره بندی فضایی در خانه های کاشان پرداخته شد. در مرحله اول، خانه ها به لحاظ شکلی و کالبدی در چهار دسته قرار گرفتند: خانه های تک حیاطه دوطرف حجم، تک حیاطه سه طرف حجم، خانه های تک حیاطه چهارطرف حجم و دوحیاطه چهارطرف حجم. در مرحله دوم تعداد ورودی ها، جایگاه ورودی ها به لحاظ افقی و عمودی و مسیر مستقیم و غیر مستقیم هنگام ورود به خانه ها مشخص شد، سپس به منظور تحلیل ورودی در هر دسته شکلی، از روش چیدمان فضا بهره گرفته شد. در همین راستا دو شاخص هم پیوندی و عمق قابل پیمایش (ارتباط بصری) در بستر این خانه ها مورد سنجش قرار گرفتند. در مرحله سوم نیز، عرصه بندی فضا های تابستان نشین و زمستان نشین خانه های هر دسته شکلی مبتنی بر نمودار توجیهی و تحلیل گراف نمایانی مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه های اصلی پژوهش حاکی از این است که خانه های هر دسته کالبدی شکلی، ارتباطات فضایی شبیه بهکدیگر را رقم زده است، سازمان فضایی عرصهه زیستی ساکنان خانه ها در فصول تابستان و زمستان متفاوت اند. به علاوه رابطه مجموعه ورودی و فضای خانه ها در هر دسته مورد بحث قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که در هر دسته کالبدی، تفاوت هایی به لحاظ پیکره بندی فضایی وجود دارد به طوری که در هر دسته، خانه های عمیق و کم عمق به لحاظ بصری دیده می شود، اما معانی اجتماعی فرهنگی مشابهی در هریک از پیکره های کالبدی قابل مشاهده است که مطابق با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی معماری ایرانی اسلامی در شهر کاشان شکل یافته است. همچنین، سازمان فضایی عرصه زیست ساکنان خانه ها در فصل تابستان و زمستان نیز متفاوت بود. در رابطه با ورودی در خانه های هر دسته، مشاهده شد که افزایش تعداد ورودی ها لزوماً موجب کاهش لایه بندی بصری خانه ها در هر دسته و در بین تمامی خانه ها نشده است.