فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
45 - 58
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر؛ با هدفِ شناسایی، بررسی و تحلیل چالش های اجتماعی و فرهنگیِ ساماندهی بافت های فرسوده و آسیب پذیر شهری، در چهارچوب روش پژوهش کیفی برای تولید نظریه زمینه ای که به شکل گیری نظریه ای برآمده از داده ها تکیه دارد، در محله حصیرفروشان از بافت قدیم و فرسوده شهر بابل به عنوان نمونه صورت گرفته است. با کمک تکنیک مصاحبه باز با ساکنان و شاغلان در محله حصیرفروشانِ بابل، هفت مقوله اصلی شامل «تعلق خاطر، ارزش های معطوف به بافت قدیم، ساختار جمعیتیِ اجتماع محلی، ادراک و نگرش اجتماع محلی، شرایط طبقه اجتماعی ساکن، هزینه-فایده اجتماع از اقدام به ساماندهی و بی اعتمادی به طرح ها و نهادها و اقدامات ساماندهی»، به عنوان چالش های اجتماعی و فرهنگی ساماندهی فرسودگی محله حصیرفروشان شناسایی شده است. نهایتاً نتایج این پژوهش، به تدوین نظریه ای تحت عنوان «نقش مؤثر ساخت اجتماعی و زمینه فرهنگی در تمایل و اقدام اجتماع به ساماندهی بافت های آسیب پذیر و فرسوده شهری» انجامیده است.
بازتاب تصویری فضای شهری دوستدار کودک در نقاشی کودکان 7 - 12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
15 - 28
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری در برآورده ساختن نیازهای اجتماعی و فردی کودکان نقش منحصربه فردی دارند. ارتقاء کیفیت این فضاها می تواند در سلامت و رشد قوای جسمی، تقویت تعاملات اجتماعی و پرورش خلاقیت مؤثر باشد. نقاشی کردن راهی برای ابراز توانایی و خلاقیتِ کودکان است. هدف این پژوهش، مطالعه تأثیرگذارترین شاخص ها بر ایجاد فضای شهری دوستدار کودک بر مبنای نقاشی می باشد. روش پژوهش کیفی و داده ها با شیوه پیمایش، گردآوری شده اند. جامعه آماری، کودکان هفت تا دوازده ساله مشهد و نمونه آماری به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شده است. بدین منظور تعداد 70 نقاشی توسط کودکان و مبتنی بر مدل ترسیمی - طراحیِ نقشه های شناختی ترسیم و تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد امنیت و آسایش در رتبه اول و دسترسی مناسب به فضاهای سبز و طبیعی، محیط های تفریحی، وجود فضای باز همگانی، حمل ونقل عمومی مناسب، دسترسی به خدمات و تسهیلات اساسی، وجود محیط عاری از آلودگی، وجود عنصر بصری جذاب و امکان مشارکت کودکان در رتبه های بعدی قرار دارند.
تحلیل دگردیسی فضاهای شهری بافت تاریخی - فرهنگی کلان شهر تبریز با رویکرد معاصرسازی با تأکید بر حفظ هویت تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
261 - 279
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: آنچه معاصرسازی بافت های تاریخی شهرها را در فرایند دگردیسی شهری ضروری می کند، دگرگونی های شهری هستند که معمولاً اثرات ناگواری بر بافت تاریخی شهرها در طی زمان وارد می کنند و قاعدتاً دلیل مجاب کننده به کارگیری رهیافت معاصر سازی عکس العمل در قِبل دگرگونی ها شهری می باشد، بافت تاریخی شهر تبریز که نماد هویت چند هزارساله آن است، در دوران معاصر از یک سو با پیدایش نیازها و عملکردهای جدید و از سوی دیگر با پیدایش تمنایی برای دگرگونی ها، هویت و کارکرد فضاهای تاریخی آن دچار دگرگونی اساسی شده است. هدف: این پژوهش، نقش مؤلفه های معاصرسازی را در جریان دگردیسی شهری در عرصه بافت تاریخی- فرهنگی شهر، با تأکید بر حفظ هویت مورد تحلیل قرار می دهد. روش: روش تحقیق پژوهش حاضر، تحلیلی- توصیفی است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های گالموگراف اسمیرونف و دوربین- واتسون انجام گرفت. جهت رتبه بندی مؤلفه ها از تحلیل رنکینگ و الماس بر اساس روش پرامتی بهره گرفته شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشانگر آن است که تمام مؤلفه های در نظر گرفته شده، در ارتباط تنگاتنگ باهم، اما با ضریب تأثیر متفاوت از هم در معاصرسازی بافت تاریخی کلان شهر تبریز دخالت دارند و مؤلفه کالبدی و اقتصادی در اولویت بالایی نسبت به بقیه مؤلفه ها قرارگرفته است. با توجه به تجارب برگرفته از انجام این پژوهش، بررسی موانع معاصرسازی بافت های تاریخی، ایجاد عملکردهای نسبتاً فعال در بافت ازجمله راهکارهای پیشنهادی می باشد. کلید واژه ها: دگردیسی، معاصرسازی، بافت تاریخی- فرهنگی، هویت، کلان شهر تبریز نکات برجسته: با توجه به خلاء های مطالعاتی خصوصاً در زمینه دگردیسی فضاهای شهری بافت های تاریخی با رویکرد معاصرسازی، ضرورت چنین مطالعاتی جهت راهبردهای کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در فضاهای شهری معاصر اهمیت می یابد. دگردیسی شهری باعث ایجاد تفاوت های ماهوی در شکل و ماهیت فضاهای شهری می شود. عدم درک این مفهوم، سبب می شود که برنامه ریزی انسجام فکری مطلوب نداشته باشد.
ریشه یابی الگوی معماری مسجد کبود تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد کبود تبریز یکی از آثار باارزش معماری ایران است که از گذشته تاکنون، مورد توجه مورخان، سیاحان و پژوهشگران معماری متعددی قرار گرفته است. در این راستا، مطالعات فراوانی درباره تاریخ و ریشه الگوی معماری مسجد کبود و عناصر و جزئیات آن، با رویکردها و روش های مختلف انجام پذیرفته و برخی نتایج متضاد و پرابهام به دست آمده است؛ به نحوی که عده ای کلیت فرمی بنای کبود تبریز را وارداتی و متأثر از معماری مساجد گونه بورسا در عثمانی و عده ای دیگر آن را در تداوم تجربیات معماری ایرانی می دانند. با نگاهی اجمالی به این یافته ها، لزوم انجام پژوهش های بیشتر برای یافتن ریشه الگوی معماری مسجد کبود تبریز در کلیت و اجزایش، به چشم می آید. بدین منظور، نوشتار حاضر با روش تفسیری تاریخی، نخست به مطالعه تاریخِ بستر و کشف و تحلیل نیروهای متفاوت اثرگذارِ پیدا و پنهان بر فرم معماری مسجد کبود تبریز پرداخته و در ادامه در یک تحلیل معماری، جایگاه الگوی ساخت بنای کبود تبریز و میزان سنخیت آن در تناسب با زنجیره تداومی معماری ایرانی و معماری مساجد عثمانی گونه بورسا را تعیین کرده است. یافته ها نشان می دهد هرچند در دوران جهانشاه و پیش از او، ارتباطات فرهنگی گسترده ای بین دولت عثمانی و قراقویونلوها وجود داشته، اما در موضوع معماری، تأثیر یک طرفه هنرمندان، معماران و کاشی کاران ایرانی بر معماری عثمانی مشهود است. بنای کبود تبریز که یک مسجدِ متصل به آرامگاه است، در حس فضا، کارکرد، کارشیو، سازه، نما و تزیینات، ریشه کاملاً ایرانی دارد و از جنبه الگوی ساخت، در تداوم گسترش بناهای گنبدخانه ای ایرانی شکل می گیرد.مسجد کبود تبریز یکی از آثار باارزش معماری ایران است که از گذشته تاکنون، مورد توجه مورخان، سیاحان و پژوهشگران معماری متعددی قرار گرفته است. در این راستا، مطالعات فراوانی درباره تاریخ و ریشه الگوی معماری مسجد کبود و عناصر و جزئیات آن، با رویکردها و روش های مختلف انجام پذیرفته و برخی نتایج متضاد و پرابهام به دست آمده است؛ به نحوی که عده ای کلیت فرمی بنای کبود تبریز را وارداتی و متأثر از معماری مساجد گونه بورسا در عثمانی و عده ای دیگر آن را در تداوم تجربیات معماری ایرانی می دانند. با نگاهی اجمالی به این یافته ها، لزوم انجام پژوهش های بیشتر برای یافتن ریشه الگوی معماری مسجد کبود تبریز در کلیت و اجزایش، به چشم می آید. بدین منظور، نوشتار حاضر با روش تفسیری تاریخی، نخست به مطالعه تاریخِ بستر و کشف و تحلیل نیروهای متفاوت اثرگذارِ پیدا و پنهان بر فرم معماری مسجد کبود تبریز پرداخته و در ادامه در یک تحلیل معماری، جایگاه الگوی ساخت بنای کبود تبریز و میزان سنخیت آن در تناسب با زنجیره تداومی معماری ایرانی و معماری مساجد عثمانی گونه بورسا را تعیین کرده است. یافته ها نشان می دهد هرچند در دوران جهانشاه و پیش از او، ارتباطات فرهنگی گسترده ای بین دولت عثمانی و قراقویونلوها وجود داشته، اما در موضوع معماری، تأثیر یک طرفه هنرمندان، معماران و کاشی کاران ایرانی بر معماری عثمانی مشهود است. بنای کبود تبریز که یک مسجدِ متصل به آرامگاه است، در حس فضا، کارکرد، کارشیو، سازه، نما و تزیینات، ریشه کاملاً ایرانی دارد و از جنبه الگوی ساخت، در تداوم گسترش بناهای گنبدخانه ای ایرانی شکل می گیرد.
تأملی بر ساختار فضایی و الگوی کالبدی خانه های دوره قاجار شهر نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۱۳۶-۱۱۵
حوزههای تخصصی:
آنچنان که نتایج مطالعات مرتبط با شهرهای ایرانی روشن ساخته است، اقلیم و فرهنگ را میتوان دو عامل اثرگذار کلیدی و در شکل یابی و توسعه استقرارگاه های بشری و فضاهای زیستی به شمار آورد. این تأثیر تا بدان حد است که بسیاری از پژوهشگران، بافت های کهن شهری را به مثابه آیینه ای دانسته اند که فرهنگ ساکنانشان را منعکس می سازند. در شهر نطنز، خانه های سنّتی متعددی وجود دارد که متعلق به دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی هستند. این خانه ها که عناصر کارکردی متمایزی نسبت به دیگر بناهای مسکونی دارند، با ساختار پیچیده و متفاوت خود، به این شهر هویتی فرهنگی بخشیده اند؛ بدین سبب است که مطالعه ساختار فضایی و الگوی کالبدی این خانه ها موضوع پژوهشی مستقل شدند. پژوهشی که نتایج آن در نوشتار حاضر ارائه میشود، در پی آن است تا ضمن معرفی خانه های تاریخی شهر نطنز به این پرسش پاسخ گوید که عناصر و ویژگی های کالبدی فضایی خانه های تاریخی این شهر چیستند؟ هدف آن است که اصول و ارزش های فرهنگی حاکم بر معماری «خانه» در بافت کهن این شهر معلوم و چرایی و چگونگی ساختار این بناها مطالعه شود. پژوهش حاضر با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی های میدانی مستندنگاری صورت گرفته است. در دستیابی به این هدف، ده خانه شاخص تاریخی در محله های قصبه و افوشته متعلق به دوره قاجار به لحاظ عناصر کالبدی بررسی شدند. در نتیجه این پژوهش روشن شد که معماران و شهرسازان نطنز در عهد قاجار توانسته اند هماهنگی منطقی چشمگیری در ترکیب فضایی خانه های و نوع اقلیم منطقه به وجود آورند. به طور کلی، جهت گیری متفاوت بناها و تفاوت در ساختار کالبدی معماری خانه ها بر محور حیاط به عنوان نقش هماهنگ کننده و ارتباط دهنده میان سایر عناصر بنا به عنوان الگوی قابل تأمل در شهر نطنز است.
ارتقاء و تداوم تجربه کودکی در محیط های آموزشی کودکان (تأملی بر فضای خانه و مدرسه در میان کودکان دبستانی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۰
61 - 79
حوزههای تخصصی:
از آنجا که کودک بخش قابل توجهی از زندگی خود را در محیط مدرسه سپری می کند، از مهم ترین مسائل طراحی این گونه محیط ها فراهم آوردن زمینه های رشد مناسب و تجارب مطلوب کودک در این فضاها است. هدف از پژوهش حاضر، جست-وجوی چارچوبی نظری برای تشخیص متغیرهای اصلی و تبیین چگونگی رابطه بین ویژگی های کالبدی محیط با تجربه کودکی است. از این رو، پرسش اساسی این است که 1- چه مؤلفه های محیطی و 2- چگونه بر تجربه کودکی مؤثرند؟ بر این اساس، جهت دستیابی به الگوی نظری، با رویکردی رشدی-اکولوژیکی ۱ ، 30 کودک که در سال های میانی کودکی و در خانواده مشارکتی در شهر کرمان زندگی می کنند، موردمطالعه قرار گرفتند. روش پژوهش کیفی با رویکرد مرد م نگارانه است و از تکنیک های مصاحبه، تور مصاحبه (مصاحبه هنگام قدم زدن)، مشاهده و روش کیو در مرحله جمع آوری و روش تحلیل محتوا در مرحله تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان می دهد تجربه کودکی تحت تأثیر چگونگی پاسخدهی به نیازهای روانی کودک در زمینه اکولوژیکی است که کودک در آن زندگی می کند و در این زمینه ویژگی ها و قابلیت های محیطی همراه با ویژگی های روانی-اجتماعی محیط دارای اهمیت هستند و همچنین تجارب کودک در یک محیط بر تجارب او در محیط دیگر تأثیر دارند.
طراحی پارامتریک نمای متحرک با هدف ارتقاء بهره وری روشنایی و آسایش بصری؛ بررسی موردی: ساختمان های اداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
85 - 100
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از نور طبیعی در فضا های داخلی، افزون بر کاهش مصرف انرژی، تأثیرات مثبت فیزیکی و روانی بر کاربران را نیز در پی دارد. در کنار فواید استفاده از نور طبیعی باید توجه داشت که زیاده از حد بودن مقدار نور در فضا، منجر به بروز نارضایتی بصری و خیرگی می شود. در این مطالعه بهره وری روشنایی یک پوسته متحرک با طرح اسلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. شش ضلعی های این طرح به عنوان بازشو در نظر گرفته شده اند و حرکت آن ها وابسته به موقعیت خورشید می باشد. هدف از طراحی این پوسته و سناریوی حرکتی آن، تأمین آسایش بصری در یک فضای اداری با نمای جنوبی در شهر تهران است. همچنین در مقابل پوسته، پانل های افقی با هدف کاهش تابش مستقیم نور خورشید در نظر گرفته شده اند. برای مدل سازی از نرم افزار گرس هاپر برای راینو، استخراج داده های آب و هوایی و موقعیت خورشید از پلاگین لیدی باگ، آنالیز نور از پلاگین هانی بی و برای یافتن حالات بهینه از نرم افزار دیزاین اکسپلورر استفاده شده است. آنالیز های خیرگی در ساعات بحرانی در 4 روز بحرانی سال انجام شده اند. نتایج آنالیز های روشنایی سالانه نشان داد که اعمال پوسته متحرک، نقش قابل توجهی در افزایش بهره وری روشنایی دارد و با معیار های آسایش بصری سیستم ارزشیابی لید مطابقت می کند و در اغلب ساعاتی که آنالیز خیرگی صورت گرفته، میزان خیرگی در حد نامحسوس است.
بررسی چالش های روش شناختی مطالعات انجام شده پیرامون رابطه محیط کالبدی و چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، با افزایش نگرانی های جهانی نسبت به شیوع چاقی، تحقیقات زیادی پیرامون پیوند میان مؤلفه های محیط کالبدی، فعالیت بدنی، چاقی و بیماری های مرتبط صورت گرفته است. با این وجود، چالش های روش شناختی مانع از دستیابی به نتایج متقن و کاربست یافته ها در عمل شده است. مقاله حاضر سعی دارد تا با مرور ادبیات تجربی، به نقد و آسیب شناسی روش شناسی تحقیقات انجام شده در حوزه پیوند میان مؤلفه های محیط، فعالیت بدنی، چاقی و بیماری های مرتبط با آن بپردازد. این پژوهش، با توجه به اهداف و ماهیت خود یک فرا-روش از زیرمجموعه فرا-مطالعه است. ابتدا، مقاله ها از طیف متنوعی از پایگاه های داده و موتورهای جستجو مانند گوگل اسکالر۱، پاپ مد۲، اسکوپوس۳ و وب آو ساینس۴ مورد بررسی قرار گرفتند. سپس، مقاله ها بر اساس وابستگی به موضوع، تعداد ارجاعات و جدید بودن یافته ها انتخاب گردیدند و در نهایت کدگذاری شدند. یافته ها نشان می دهد، ناسازگاری میان معیارهای محیط عینی و ادراکی، ابهام در تعریف واحد همسایگی، عدم پایایی و روایی خودگزینی محیط واحدهای مسکونی۵، متغیرهای واسطه و نادیده انگاشتن جابه جایی محل سکونت گروه هدف و غلبه مطالعات مقطعی بر کوهورت۶، امکان مقایسه نتایج و شکل گیری یافته های متقن را که بتواند پشتوانه نظری محکمی برای برگردان آنها به سیاست های راهبردی فراهم نماید، دشوار می کند.
عوامل محیطی مؤثر بر طراحی فضاهای رفتارگرا؛ بررسی موردی: کانون اصلاح وتربیت کودکان تهران- ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۰
43 - 60
حوزههای تخصصی:
کانون اصلاح و تربیت مرکزی برای نگهداری، تربیت، تهذیب و اصلاح کودکان بزهکار 18-6 سال است که مرتکب انحراف های اخلاقی و اجتماعی شده اند. این مرکز در گروه ساختمان های امنیتی رده سه قرار می گیرد که در سطح بین المللی، قوانین مؤثری در حوزه ساخت و بهره برداری از چنین ساختمان هایی تدوین شده است اما با وجود توجه بسیار زیاد مسئولان مرکز، فضای معماری و خصوصاً فضاهای داخلی مجموعه فاقد کیفیت های فضایی متناسب است. هدف از اجرای این طرح، استخراج و تدوین اصول به منظور طراحی مراکز اصلاحی- تربیتی برای نگهداری و اسکان موقت کودکان بزهکار بوده است. در جستجوی الگوی طراحی مناسب، طرح «عوامل محیطی مؤثر بر طراحی فضاهای رفتارگرا» در کانون اصلاح و تربیت کودکان تهران در سال 1397 با جمع آوری اطلاعات از 99 پرسشنامه قابل قبول از کودکان بزهکار کانون اصلاح و تربیت تهران و آزمون کا- اسکوئر انجام شد. در این پژوهش ارتباط معناداری میان سن کودک-شکل انتخابی، جرم کودک-رنگ انتخابی و جرم کودک-مصالح انتخابی برای خانه یافت شد که گواه بر اثبات سه گروه از فرضیه ها بود. در نهایت، با توسعه مطالعات میدانی در حوزه های موردنظر و مشورت کارشناسان علوم رفتاری، بخش هایی از الگوهای طراحی استخراج شدند.
تدوین الگوی مدیریت یکپارچه حوزه مادر شهری با تأکید بر حکمروایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف دستیابی به الگوی مناسب مدیریت یکپارچه حوزه مادر شهری مشهد با در نظر گرفتن جایگاه تمامی کنشگران انجام شده است. روش تحقیقی مقاله از نوع از روش کیفی تحلیل محتوای مضمون بوده و از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری خبرگان و متخصصین حوزه مدیریت شهری درنظرگرفته شده اند. نمونه گیری از ترکیب دو روش معیاری و گلوله برفی استفاده شده است. روش تحلیل داده های مصاحبه نیز به صورت تفسیری بوده و از نرم افزار Atlas-ti.7 استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که حوزه مادر شهری مشهد متشکل از چهار شهرستان مشهد، چناران، فریمان و بینالود است که به صورت مجزا مدیریت می شوند. بازیگران ساختار مدیریت در سه بخش دولتی، عمومی و خصوصی شناسایی شدند. پیشنهاد می شود یک نهاد یکپارچه مدیریت مادر شهری شکل گیرد که بر کل حوزه تسلط دارد. این نهاد متشکل از شورای مادر شهر است که وظیفه قانون گذاری، تصمیم گیری و تهیه طرح را بر عهده دارد. اعضای شورا ترکیبی از نمایندگان تمام کنشگران می باشد که با قانون گذاری و انتخاب شهردار در مدیریت حوزه دخیل می شوند.
حفاظت، انطباق پذیری و استفاده مجدد از میراث معماری، رویکردی بر اساس کارآیی انرژی «تعیین فرآیند و تبیین اقدامات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انرژی در استفاده مجدد سازگار از میراث معماری، یکی از مصادیق حفاظت پایدار است. انطباق پذیری و استفاده مجدد از بناهای تاریخی با رویکرد کارآیی انرژی، نقش عمده ای در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و به تبع آن تعادل پویای محیط زیستِ طبیعی و انسانی دارد، اما چالش اصلی، چگونگی اجرای اقدامات مربوطه است تا علاوه بر پایایی عملکردها، مداخلات مخرب نیز کنترل شود. اهمیت این موضوع، پژوهشهای وسیعی را در کشورهای توسعه یافته به دنبال داشته است؛ اما پژوهش حاضر را می توان، از اولین گامها در ایران برشمرد. هدف این مقاله، دستیابی به فرآیندی جامع و نظام مند از مجموعه اقداماتی است که ضمن حفاظت از میراث معماری، موجب بهبود کارآیی انرژی شود. بدین منظور از طریق بازخوانی و تحلیل فرآیندها و اقدامات بهبود عملکرد انرژی بناهای تاریخی در منابع معتبر علمی، انواع اقدامات و مراحل اجرای آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. روش گردآوری اطلاعات در این مقاله کتابخانه ای است و روش تحلیل اطلاعات از نوع کیفی و راهبرد تحلیل محتوا است. بررسی و اولویت بندی انواع اقدامات، توجه به اصول معماری همساز با اقلیم و تاکید بر نقش کاربر در کارآیی انرژی و تبیین آن در فرآیند پیشنهادی را می توان از دستاوردهای مقاله عنوان کرد.
قبض و بسط بتوارگی کالایی، مصرف گرایی و مصرف شهری در شهرهای میانی؛ نمونه مطالعه: رشت و قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندپارگی شهری، گسیختگی، افتراق شهری و قطبی شدن، نتیجه بتوارگی کالایی، مصرف زدگی و مصرف اراضی شهر می باشد. در ایران نیز، با غلبه اقتصاد متکی بر خدمات و پیامدهای رقابت های فرساینده شهری و منطقه ای، این جریان سلطه یافته و مصرف اراضی در فرایندی از اشغال، انحلال، بازسازی و ادغام را موجب می شود. لذا مسئله نظری و تجربی این مقاله تمرکز بر مصرف گرایی شهری در شهرهای میانی ایران است. چون در متون شهرسازی رابطه میان فرهنگ مصرفی و مصرف شهری هنوز تبیین روشنی ندارد، هدف پژوهش تبیین و ارائه مدل تحلیلی برای سنجش این رابطه است و روش آن از حیث هدف کاربردی و تبیینی است. با تکیه بر مدل فضایی شهر مصرفیِ حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی (9 عامل با 40 متغیر)، شهرهای رشت و قزوین مورد مقایسه تطبیقی قرارگرفته اند. تثبیت مدل به کمک تحلیل عاملی تاییدی منتج به مدلی با 7 متغیر مکنون مرتبه اول و به ترتیب 42 متغیر مکنون مرتبه دوم برای رشت و 22 مورد برای قزوین گردید. نتایج نشان می دهد هردو نمونه، شهری مصرفی بوده و بازنمودهای فضایی فرهنگ مصرفی، حداقل در 4 مولفه مشهود است؛ تفاوت های به دست آمده، تبیین کننده تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی این دو شهر از حیث مصرف گرایی شهری است.
بازخوانی فرمی پوسته های سین کلا ستیک در طبیعت و معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان همواره از فرم های طبیعی برای طراحی فضاهای خود الهام گرفته است و امروزه با بهره مندی از فناوری های نوین توانسته است به فرم های پیچیده تر طبیعت دست پیدا کند. پژوهش حاضر بر روی پوسته های سین کلاستیک (پوسته های همگون انحنایی) در طبیعت متمرکز شده است و به بررسی برتری پتانسیل های الگوهای فرمی و ساختاری این پوسته ها در معماری در مقایسه با سایر پوسته ها پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و از منابع اولیه این حوزه و نمونه های موردی استفاده نموده تا از طریق بررسی فرم و ساختار پوسته های سین کلاستیک طبیعی، به چگونگی استفاده حداکثری از ظرفیت های شاخص آنها در معماری معاصر بپردازد. در این راستا، مقاله ابتدا به گونه شناسی پوسته های سین کلاستیک و بررسی اصول فرمی آنها در طبیعت پرداخته، سپس گونه شناسی این پوسته ها در قالب پوشش های فضایی تاقی و گنبدی در معماری گذشته و معاصر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج باز خوانی فرمی پوسته های سین کلاستیک حاکی از آن است که این پوسته ها به دلیل داشتن تعادل فرمی و پایداری حداکثری و نیز دارا بودن سطح حداقلی و پوشش حداکثری، الگوهای کاربردی تر و بهینه ای برای معماران نسبت به سایر پوسته ها، می باشند.
ارزیابی آسیب پذیری بافت فرسوده با رویکرد پدافند غیرعامل با استفاده از روش IHWP (نمونه موردی محله خوبخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
66 - 78
حوزههای تخصصی:
افت های فرسوده باتوجه به بافت ارگانیک و نامنظم، تراکم بالای جمعیتی، عرض کم معابر، دسترسی های مناسب و غیره، نسبت سایر مناطق شهری در هنگام وقوع تهدیدات انسان ساخت عمدی از آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند. هدف از این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری محله شهید خوب بخت منطقه 15 شهر تهران از دیدگاه پدافندغیرعامل می باشد. تحقیق حاضر از نظر نوع تحقیق در زمره تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. از روش کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهده (کیفی) بهره برده شده و به منظور ارزیابی آسیب پذیری محله نیز از روش پرسش نامه دلفی (کمّی) استفاده می شود. روش تجزیه و تحلیل این تحقیق عبارت از روش فازی IHWP در نرم افزار GIS می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ آسیب پذیری محله در بخش مرکزی و جنوب شرقی و خیابان شهید ابراهیمی و خیابان شهید بنی هاشم زیاد می باشد و کمترین آسیب پذیری محله در شمال آن در حد فاصل خیابان قربانی و حاشیه بزرگراه امام علی می باشد. از دلایل آسیب پذیری محله می توان به کیفیت نامطلوب و فرسوده بافت محله، نبود مراکز چندمنظوره جهت کارکرد پناهگاهی و انبار اقلام ضروری و نبود فضاهای سبز کافی جهت اسکان موقت در مرکز و جنوب محله، عرض معابر کم و تراکم جمعتی بالا در جنوب شرقی محله اشاره نمود
بازنمایی سیر تحولات میدان وقت و ساعت یزد از ابتدا تا انتهای دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: میدان وقت و ساعت از میدان های تاریخی و مهم شهر یزد است. در اوایل قرن هشتم ه. ق. در محدوده مکان این میدان، مجموعه مدرسه رکنیه بوده و به دلیل رصد مشهور وقت و ساعت، این نام بر روی این میدان باقی مانده است. به همین دلیل عمده تحقیقاتی که پیرامون میدان وقت و ساعت صورت گرفته متمرکز بر پیشینه مکانی این میدان در قرن هشتم ه. ق. است و این در حالی است که در وضع کنونی هیچ کدام از عناصر محصورکننده میدان مربوط به قرن هشتم ه. ق. نبوده و متعلق به بازه های زمانی معاصرتر است. هدف پژوهش : پژوهش سعی در شناساندن لایه ها و تحولات معاصر میدان دارد. روش پژوهش : به منظور تحقق این هدف رجوع به منابع مختلف ضرورت داشت. به همین منظور در بخش گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش ترکیبی و رجوع به منابع مختلف شامل تاریخ محلی، پژوهش های تاریخی معاصر، شواهد میدانی، گزارش های باستان شناسی، آرشیو عکس های تاریخی، عکس های هوایی و به ویژه استفاده از منابع شفاهی تلاش شده تا اطلاعات جامعی در ارتباط با تاریخ میدان گردآوری شود. در بخش تحلیل با استفاده از روش توصیفی_ تحلیلی و با اتکا بر تفسیر متون و اسناد تاریخی، تاریخچه و تحولات میدان وقت و ساعت از ابتدا تا دوره معاصر و با تأکید بر بازه زمانی تا انتهای دوره پهلوی مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه گیری : نتایج تحقیق نشان می دهد که قدیمی ترین عنصر محصورکننده میدان در وضع کنونی، بنای آب انبار وقت و ساعت است. همچنین عمده بناهای محصورکننده میدان مربوط به دوره قاجار هستند. در دوره پهلوی نیز شاهد تحولات مهمی در میدان بودیم که عبارت اند از: 1) ساخت دو بنا در دوره پهلوی اول در ضلع شمالی و جنوبی، 2) ساخت یک بنا در دوره پهلوی دوم در ضلع جنوبی، 3) بازسازی مدرسه افشار 4) مداخلات خانه مسگرنژاد، 5) مرمت بقعه سید رکن الدین، 7) کشف پایاب قنات زارچ و دفن مجدد آن و 8) تغییر بدنه سازی کلک.
ارزیابی معابر منطقه یک شهر تهران در مواجهه با بحران های زمستانی با استفاده از روش ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
25 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی در فصول سرد سال، یخ بندی معابر شهری به واسطه بارش برف است. بارش برف سبب کاهش سرعت عبوری وسایل حمل ونقل شده و این موضوع سبب ایجاد گره های ترافیکی در معابر شهری می شود. گره های ترافیکی بر کیفیت زندگی افراد ساکن اثر منفی گذاشته و عملکرد معابر را کاهش می دهد. برای کاهش گره های ترافیکی باید برنامه های عملیاتی در سطوح مختلف تدوین گردد اما لازمه ی این موضوع شناخت معابر پرمخاطره از نظر شاخص های مختلف محیطی، کالبدی و کاربری می باشد. منطقه 1 شهرداری تهران به سبب موقعیت توپوگرافی که داراست، همواره با چالش های ترافیکی و گره های ترافیکی ناشی از بارش برف روبه رو است. بررسی ها نشان می دهد عمده شناخت خدمات شهری منطقه 1 از معابر بیشتر تجربی بوده و مطالعاتی پیرامون وضعیت معابر در مواقع بارش برف صورت نگرفته است. مقاله پیش رو از نوع کاربردی و با هدف بررسی مخاطره آمیزی معابر شهری منطقه 1 تهران صورت می پذیرد. روش پژوهش پیش رو توصیفی، تحلیلی و مشاهده عینی به همراه پرسشنامه است. در ابتدا شاخص های اثرگذار بر معابر در مواقع بارش برف شناسایی و در سطح معابر منطقه یک تهران به صورت زوجی مورد مقایسه خبرگی قرار می گیرد. نتایج به دست آمده بیانگر مخاطره آمیزی معابر از جمله دارآباد، بلوار قیطریه، بلوار کاوه، میدان تجریش مقدس اردبیلی، اعرابی، سه راه یاسر، میدان صادقی در منطقه یک تهران است. همچنین عمده شاخص اثرگذار بر مخاطره آمیزی معابر مذکور، ویژگی های توپوگرافی زمین در منطقه 1 تهران بوده است.
الگوی اکوویلیج، رهیافتی کارآمد در جهت توسعه پایدار روستاهای درون شهری (مطالعه موردی: روستاشهر فرحزاد شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۸۷-۷۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش، معرفی الگوی اکوویلیج به عنوان رهیافتی کارآمد در جهت پایداری سکونت گاه های انسانی و پاسخی مناسب به چالش های موجود در روستاشهرهایی که در مواجهه با توسعه فیزیکی شهرها قرار گرفته اند، می باشد. روش ها: روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. بدین صورت که در بخش نظری به بررسی و استخراج اصول اکوویلیج ها از طریق بررسی و تحلیل متون (روش اسنادی) پرداخته شده و چارچوب مفهومی و اهداف عام توسعه پایدار روستاشهرها مبتنی بر الگوی اکوویلیج تدوین گردیده است. در بخش مطالعات تجربی، مطالعات میدانی و بازدید از محل به منظور شناخت بهتر نمونه پژوهش و آشنایی با مسائل آن صورت گرفته و چارچوب طراحی شهری روستاشهر فرحزاد پس از انتخاب گزینه مفهومی برتر بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسه مراتبی تدوین گردیده است. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، الگوی اکوویلیج دارای چهار بعد اصلی زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و هیجده اصل می باشد که در روستاشهر فرحزاد، بعد زیست محیطی و سپس بعد اجتماعی و اقتصادی دارای بیشترین اهمیت می باشند. چارچوب انتخابی روستاشهر فرحزاد بر اساس تکنیک فرایند تحلیل سلسه مراتبی، بر مبنای تأکید بر نقش گردشگری و مسکونی روستاشهر و در نظر گرفتن دو محدوده محلی و گردشگری می باشد. نتیجه گیری: الگوی اکوویلیج، الگویی همه جانبه در راستای توسعه پایدار روستاشهر فرحزاد و روستاشهرهای هدف می باشد. اصول و اهداف اکوویلیج هر دو بعد ماهوی و رویه ای را در برمی گیرد که با فرایندی از پایین به بالا و مشارکت ساکنان و نهادهای محلی انجام پذیر می باشد.
الگو یابی فرم مساجد ایران مبتنی بر تحلیل عوامل تأثیرگذار بر آن
حوزههای تخصصی:
ضرورت نوآوری به جهت اجتناب ناپذیر بودن تحولات در جوامع بشری، از موارد مهمی است که باید موردتوجه واقع گردد؛ زیرا تحول راز ماندگاری و پیشرفت بشر است. در این میان معماری مسجد نیز باید جایگاه خود را در دایره نوآوری مشخص نماید زیرا مساجد و امور مربوط به آن در صورت کناره گیری از تحول موجب منزوی شدن خواهد شد. الگوبرداری صحیح از طراحان و معماران گذشته، یکی از راه های نوآوری فرمی متناسب با زمان و مکان امروزی است. ازآنجاکه فرم مساجد درگذشته و رسالت آن در ایفای وظایف و اهداف هنرهای اسلامی به خوبی مشهود است؛ بررسی عوامل تأثیرگذار بر فرم مساجد در معماری قدیم، در شناخت مؤلفه های تأثیرگذار بر فرم مساجد امروزی ضرورت می یابد. اطلاعات موردنیاز در پژوهش حاضر که با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیقات تاریخی- تفسیری را دستور کار خود قرار داده است، به صورت اسنادی - کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. پژوهش های صورت گرفته تاکنون به عامل های جنسیت، میزان تحصیلات و سن افراد در خصوص تأثیرگذاری بر پذیرش طرح نوآورانه در مساجد توجه نموده و یا ویژگی های عناصر مساجد را شرح داده و به تحلیل معانی و قداست در عناصر مساجد پرداخته است؛ اما نوآوری پژوهش حاضر با توجه به خلأ مطالعات موجود، نشان می دهد که عواملی همچون روح هنرمند یا طراح، توجه به فرهنگ و پاسخگو بودن آن به نیازهای انسانی، تکنولوژی و پیشرفت های ساخت وساز و مصالح، زیبایی ظاهری و زیبایی باطنی (عرفان آثار هنر اسلامی)، تناسبات و دورنماها در مناظر شهری به عنوان عامل های مؤثر دیگر نیز شکل و فضای معماری مسجد را تحت تأثیر خود قرار داده اند. عوامل مذکور تنها به اشکال و صور ظاهری محدود نمی گردد؛ بلکه علاوه بر ظاهر، در بطن اشکال مساجد نیز موردتوجه قرارگرفته اند که شناخت و بررسی آن مؤلفه ها ما را بر نوآوری در معماری مساجد امروزی متناسب بافرهنگ جامعه یاری می نماید.
بررسی ریخت شناسی ستون های بناهای شهر شیراز در چهار سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ستون ها و نوع معماریشان همواره اهمیت زیادی در تاریخ معماری داشته اند. تاریخ معماری ایران نیز همواره شاهد ظهور گونه های مختلف ستون در تمامی اعصار خود بوده است. پس از گذشت دوره باستان، این عنصر برخلاف خلف های غربی-اش، مورد غفلت قرار گرفته و درکمتر مرجعی گونه گونی و ریخت شناسی آن ها به طور مجزا مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش، تلاش می کند تا با استعانت از برداشت و بررسی دقیق ١٠٠ ستون در بناهای شیراز در چهار سده اخیر، علاوه بر معرفی اجزاء ساختاری ستون های شیراز بر اساس ریخت شناسی صورت گرفته، سیر تطور ستون در این شهر را از اواخر صفویه تا اوایل پهلوی نیز نشان دهد. روش تحقیق در مقاله حاضر، پژوهش موردی با راهبردهای ترکیبی است. ابتدا با مراجعه به منابع تاریخی به روش توصیفی-تحلیلی و طی روش های میدانی با روش نمونه گیری احتمالی مطبق نامتناسب، نمونه هایی از جامعه آماری برداشت شده و برای حصول نتیجه، مورد تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش، با رجوع به ستون های بناهای شیراز و معرفی تنوع شگرف معماری ستون در بناهای این شهر، ابتدا یک دسته بندی 7 تایی از اجزاء ستون ارائه می دهد و سپس فراوانی آماری هر کدام از اجزاء و گونه بندی آن ها را مشخص می کند و نشان می دهد که ساختار ارائه شده، می تواند مرجعی برای شناسایی ریخت شناسی ستون در معماری باشد. استفاده از این دسته بندی در مطالعات نگارندگان، نشان می دهد که چگونه ستون های دوران زندیه شیراز به واسطه نوع اجزاء تشکیل دهنده و خصوصیات شکلی و تزیینی آن ها -از کفشک تا بالشتک- از ستون های قاجاری و پهلوی متمایز می شوند.
برج مسکونی در لابه لای سطرهای یک رمان؛ خوانش معنای ساختمان های بلند مسکونی در بررسی رمان «ر ه ش»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
105 - 122
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از پدیده های معماری معاصر ساختمان های بلند مسکونی هستند. از آنجا که پدیده ای چندجانبه هستند، باید در مطالعات بین رشته ای دیده شوند. مسئله این پژوهش، معنای این ساختمان هاست. یکی از سویه های معنایی معماری افزون بر معنای کالبدی و کارکردی، معنای اجتماعی و فرهنگی آن است که حاصل برهم کنش پیوندهای اجتماعی، ارزش های جامعه، کالبد و کارکرد ساختمان هاست. هدف: این پژوهش در پی شناخت بخشی از معانی فرهنگی و اجتماعی ساختمان های بلند مسکونی است. این کار با بازخوانی ادبیات به عنوان یکی از منابع نشانه شناختی گفتمان اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته است. با این هدف، پس از بررسی ادبیات داستانی معاصر ایران، داستان بلند «ر ه ش» انتخاب شده که بیش از بقیه داستان ها به این پدیده پرداخته است. روش تحقیق: این پژوهش در پارادایم شناخت شناسی پساساختارگرا، با رویکرد کیفی و به روش نشانه شناسی گفتمانی (پساساختارگرا) انجام گرفته است. پژوهش به لحاظ نوع نتایج، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف، نظری است. شیوه تحلیلی در این پژوهش تحلیل گفتمان انتقادی هالیدی و با شیوه استدلال پس کاوی است و گردآوری داده ها با شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد ساختمان های بلند مسکونی در گفتمان پایداری اجتماعی، چالش با خانه آرمانی، طبیعت شهر، دید و منظر، سلامت شهروندان، نقش مادرانه و همسرانه، برخی ارزش های اجتماعی مانند سرمایه داری و تجمل گرایی و پیوندهای همسایگی قرار دارند. بدین رو زمینه ساز دگرگونی های اجتماعی- فرهنگی از جمله نقش زن در خانواده، تظاهر و تجمل گرایی و تخریب بافت سنتی و فضای سبز هستند که بیشتر در جوامع شهری بزرگ انعکاس یافته و متأثر از تصمیم های مدیران و در سایه رقابت های سیاسی است.