فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۲۱ تا ۶٬۰۴۰ مورد از کل ۷٬۶۸۹ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۴۵
۲۸-۱۷
حوزههای تخصصی:
بدون تردید روش های آماری می توانند در مطالعات طراحی شهری و معماری کاربرد موجهی داشته باشند، اما کاربرد سطحی، ناموجه و بعضاً گمراه کننده این روشها در برخی از تحقیقات، به ویژه در پایان نامه های دانشجویی، در سال های اخیر موجب دغدغه خاطر جدی گردیده است. به نظر می رسد که بخشی از اصرار به استفاده از آزمونهای آماری در مطالعات، به " کالایی شدن" امر پژوهش و لزوم تسریع در فرآیند چنین تولیدی ربط دارد. کیفیت نازل این گونه تحقیقات که معمولا با ظاهری "شبه آماری" ارائه می گردند، بازاندیشی و تأمل در این زمینه را ضرورت می بخشد. این مقاله به پدیده افراط و اصرار در کاربرد روشهای کمی وآماری در مطالعات، یا آنچه را که سندرم " آمارزدگی" خواهیم نامید، می پردازد. هدف این مطالعه تعریف عارضه یا سندرم "آمارزدگی" به مثابه یک مفهوم مؤثر در آسیب شناسی امر پژوهش، بازشناسی ابعاد آن و نهایتاً تبیین علل ِ ایجاد آن در قالب تعدادی فرضیه می باشد. برای انجام این کار از روش توصیفی جهت بیان تجربیات مؤلف و از روش تحلیلی برای استدلال در حوزه مباحث نظری استفاده شده است. یافته های مطالعه نشان می دهد " آمارزدگی" نوعی مسمومیت آماری در پژوهش است که دو بعد متمایز لیکن مرتبط، تحت عناوین "افسون زدگی آماری" و " قشری زدگی آماری" دارد. افسون زدگی آماری بر مسحور شدن/بودن پژوهشگر توسط مفاهیم و فنون آماری دلالت دارد که می توان از این عارضه تحت عنوان " فتشیزم عددی" یا " بت- وارگی آماری" نیز نام برد. قشری زدگی آماری، به مفهوم درک سطحی و ناقص از ضرورتهای مطالعات کمّی و استفاده سهل انگارانه از آزمونهای آماری است. قشری زدگی آماری در "علم باوری افراطی" (ساینتیسم) و تلاش در تبدیل " علوم نرم" به " علوم سخت" از طریق پوشاندن لباس کمی و ریاضی بر پیکر مفاهیم کیفی و نرم، پوزیتیویزم خام و جذابیت دانش های برخوردار از طول " دوره نیمه عمر" بیشتر ریشه دارد. در نهایت این مطالعه ضرورت افسون زدایی از افسون زدگی آماری و کمیت باوری افراطی در پژوهش ، به ویژه در حوزه های مرتبط با علوم انسانی نظیر معماری و طراحی شهری را نتیجه می گیرد.
از سبک تا هویت در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری به رغم تفاوت های سرزمینی که در شکل آن تاثیر فراوانی داشته، دارای ویژگی های ذاتی، پویا و تدریجی است، که آن را هویت می نامند. واژه شناسی هویت، ما را به انسان، معماری و مولفه های تمیز دهنده ی آن می رساند. کلیتی که قبلاً از دیدگاه ملک الشعرای بهار با نام "سبک" به جهان درون و برون انسان تقسیم می شد؛ ولی معنای آن در سده-های اخیر با تحول ایجاد شده در عالم و آدم، با "مد معماری" جایگزین و در دایره ی سلایق گذرای معماران محبوس و از معنای قدیمی خود فرسنگ ها فاصله گرفته است. مولفه های تمیز دهنده ی معماری شامل انسان و باورهایش، مکان و زمان می باشند. در این مقاله ضمن بررسی جایگاه انسان مولف و بهره بردار از معماری، به بررسی مکان از دیدگاه نظریه پردازان پدیدار شناس و روانشناسان محیطی و ارتباط در هم تنیده ی آن با انسان و تاثیر خاطره مکانی پرداخته می شود. مولفه ی زمان، نه صرفاً در نوع قراردادی و معطوف به گذشته و متوجه آینده ی آن، بلکه به عنوان عرصه ی تحقق زندگی مورد مداقه قرار می گیرد. ایجاد چارچوب فکری مناسب برای مفهوم هویت، از اهداف مقاله و سامانه ی جستجوی آن نیز کیفی است.
رویکردی تحلیلی به شناخت مفهوم محله در شهرهای معاصر ایران؛ مورد مطالعه: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه عمومی برای شهر های قرن بیست و یکم و انطباق آن با شرایط ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۹
83 - 92
حوزههای تخصصی:
تحلیل امنیت در سکونتگاه هاى غیررسمى با تاکید بر آسیب هاى اجتماعى (مطالعه موردى: محله خا ک سفید تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۳
11 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف از این بحث تعیین چگونگى پراکنش آسیب هاى اجتماعى، به عنوان یکى از تعریف کننده هاى میزان احساس امنیت و در نتیجه موثر بر میزان مشارکت مردم و تحقق برنامه هاى توانمندسازى، در محله ى خاک سفید تهران است که از محله هاى با سابقه اسکان غیررسمى محسوب مى گردد. روش تحقیق توصیفى- تحلیلى از نوع موردى (محله خاک سفید) است و جمع آورىداده ها، به روش کتابخانه اى و میدانى با استفاده از پرسش نامه بوده است. تحلیل ها با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایى انجام شده است. نتایج نشان مى دهد کمترین میزان امنیت به دلیل تعدد آسیب هاى اجتماعى در expert choice و نرم افزار محله خاک سفید، در قسمت میدان نواب صفوى قابل مشاهده است و وجود چنین آسیب هایى در این میدان، بر روى محدوده هاى اطراف آن نیز تأثیر بسیار منفى گذارده است، به طورى که این مناطق نیز به نواحى نا امنى از منظر آسیب هاى اجتماعى تبدیل گردیده اند و به کارگیرى برنامه اى جهت بهبود بخشى وضعیت امنیت در این نقاط را ضرورى نموده است.
جایگاه نیازهای بنیادین انسان در سیر تحولات مسکن (مطالعه موردی: شهر اردبیل مبتنی بر پیشینه تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحت پوشش قرار دادن نیازهای بنیادین انسان در علم روانشناسی محیطی از ویژگی های مهم یک مسکن بشمار می آید. مسکن باید بتواند نیازهای فرد را متناسب با بوم منطقه پاسخ داده و مشکلات ناشی از آن را مرتفع نماید. خانه بعنوان سازگارترین مکان با زندگی انسان شناخته شده و امروزه به علت عدم توجه به نیازهای اصلی کاربران، دچار تغییرات زیادی شده است به گونه ای که روندی به سوی بی هویتی و کاهش حس تعلق ساکنان را در پی دارد. در پژوهش حاضر هدف اصلی بررسی میزان توجه به نیازهای بنیادین انسان در دوره های متفاوت معماری می باشد؛ لذا در این راستا از ترجمان معماری، اصول مطرح شده توسط آبراهام مازلو به عنوان محور سنجش کیفیت پاسخگویی به نیازهای بنیادین بهره گرفته شده است. پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی بوده و روش تحقیق پیمایشی- دلفی است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss21 انجام گردیده و در نهایت نتایج طبق جداول آماری استخراج گردیده اند. در این مسیر جهت استخراج روند تغییرات الگوی مسکن شهر، خانه های شهر اردبیل به سه دوره سنتی، سنتی- معاصر و معاصر، تقسیم شده است. نتایج بدست آمده حاکی از وجود اختلاف معنادار در میزان پاسخگویی الگوهای مسکن به نیازهای اساسی افراد و کاهس حس تعلق و کیفیت زندگی در طی دورهای زمانی بوده است.
بهینه سازی نورگیر سقفی با هدف تأمین روشنایی و کاهش مصرف انرژی در فضاهای یکپارچه فروشگاهی شهر تهران؛ بررسی موردی: فروشگاه زنجیره ای شهروند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
73 - 97
حوزههای تخصصی:
به کارگیری نورگیرهای سقفی در فروشگاه های بزرگ، با توجه به تقاضای بالای انرژی این کاربری و پتانسیل بهره مندی آن از نور طبیعی، می تواند باعث کاهش مصرف انرژی و انتقال نور روز به فضاهای عمیق تر شود. این پژوهش به بهینه سازی مشخصات نورگیر سقفی و جانبی با هدف تأمین روشنایی مناسب و کاهش مصرف انرژی در کاربری فروشگاهی و به طور خاص شعبه آل احمد فروشگاه شهروند در شهر تهران می پردازد. به منظور دستیابی به این هدف، پس از تعریف پارامترهای تأثیرگذار بر عملکرد انرژی و روشنایی در دو مدل دارای نورگیر سقفی و نورگیر جانبی به کمک فرایند بهینه سازی دو هدفه، مشخصات بهینه نورگیرها مشخص شد. در نهایت جهت بررسی میزان تأثیرگذاری متغیرهای بررسی شده بر خروجی، تحلیل حساسیت انجام شد. مطابق نتایج به دست آمده، نورگیر سقفی در نسبت مساحت سطح نورگذر خود به مساحت ساختمان در بازه 4.97% تا 6.09% با کمترین ارتفاع دیواره ها و شیشه دوجداره با ضریب گسیلندگی 0.10، و نورگیر جانبی با ارتفاع زیاد در جبهه شمالی و جنوبی و ارتفاع کم در جبهه شرقی و غربی با شیشه دوجداره با ضریب گسیلندگی 0.10 بهترین عملکرد را از نظر نور و انرژی داراست. همچنین نورگیر سقفی در مقایسه با نورگیر جانبی در شرایط یکسان، با 35% سطح شیشه کمتر اما با 12 کیلووات ساعت بر مترمربع شدت مصرف انرژی بیشتر، سطح مشابهی از نور روز با یکنواختی بیشتر فراهم می کند.
ارزیابی عوامل مؤثر در ناکامی طرح های تجمیع مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان پاوه، بخش نوسود، شهرک شرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۵۷
۱۳۰-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی "توسعه روستایی" به عنوان یکی از سازوکارهای رسیدن به توسعه، مستلزم شناخت دقیق مقتضیات و نیازهای جوامع روستایی، متناسب با شرایط مختلف می باشد. طرح های ادغام و تجمیع روستاها به عنوان یکی از سیاست ها ی مهم در "بازسازی روستاهای مناطق جنگزده" و "برنامه ریزی توسعه مناطق روستایی" مطرح گردیده است. در دوران بازسازی مناطق جنگزده طرح ساماندهی "شهرک شرام"، برای تجمیع روستاهای هانی گرمله، بیدرواز و کیمنه(استان کرمانشاه، شهرستان پاوه، بخش نوسود، دهستان شرام) تهیه گردید که باوجود برنامه ریزی های انجام شده، روستاییان ماندن در غربت یا رفتن به روستاهای اصلی و بازسازی نشده خود را بر سکونت در محل تجمیع ترجیح دادند. مسئله اساسی تحقیق حاضر، ارزیابی علل اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و کالبدی - فیزیکی ناکامی طرح های تجمیع روستایی با تأکید بر طرح تجمیع شهرک شرام می باشد. در این تحقیق با توجه به رویکردهای کالبدی- فضایی، اقتصادی و اجتماعی و دیدگاه های نظریه پردازان مختلف در رابطه با مسائل ادغام و تجمیع، در صدد تبیین ارزیابی دلایل شکست پروژه های تجمیع مناطق روستایی برآمده ایم. در ادبیات تحقیق بسیاری از مهمترین منابع در مورد اسکان مجدد و ادغام و تجمیع را مورد بررسی قرار داده ایم. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و تا حدودی توصیفی بوده و تکنیک مورد استفاده مصاحبه سازمان نیافته و در بعضی موارد خاص مشاهده و بررسی اسناد و مدارک موجود بوده است. در قسمت یافته های تحقیق بعد از شناسایی علل و عوامل مختلف ناکامی طرح شهرک، مشخص گردیده است برنامه ریزی مناسب و استفاده از توانایی های روستاییان می تواند بستر مناسبی برای موفقیت طرح های تجمیع فراهم نماید. بر این اساس می بایست برای رسیدن به تفاهم و نقطه نظرات مشترک بین طرفین طرح ها، روابط مثبت و سازنده ای بین برنامه ریزان و روستاییان ایجاد شود و با عنایت به اینکه برنامه ریزی اغلب طرح های تجمیع با در نظر گرفتن رویکرد کالبدی- فضایی انجام گرفته (و این مورد نیز کم و بیش در تحقیق حاضر نمایان است) ، توجه به رویکردهای کالبدی – فضایی، اقتصادی و اجتماعی -فرهنگی غیر قابل اجتناب می نماید و عملاً لزوم به کارگیری رویکردی جامع در برنامه ریزی اینگونه طرح ها ضروری خواهد بود.
مطالعه رابطه میان رضایتمندی ساکنان از محیط زندگی و میزان حس تعلق آنها در مجتمع مسکونی بلند مرتبه شهرک کوثر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محققان معتقدند که یکی از اثرات زندگی در مجموعه هایی با تراکم بالای جمعیت و کیفیت نامطلوب محیطی، ضعیف شدن پیوندهای اجتماعی بین ساکنین است که خود زمینه ساز کاهش ارتباطات پایدار، عدم مشارکت،کاهش حس تعلق و زوال تدریجی این مجموعه ها می گردد. این مساله پژوهش حاضر را برآن داشت تا به تبیین ارتباط بین معیارهای کیفیت محیط بر حس تعلق در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه بپردازد. بدین منظور رویکردهای متنوع کیفیت محیط، معیارهای کیفیت محیطی و نظریات تعلق مکانی مورد بررسی قرار گرفتند. شهرک کوثر تهران به دلیل وجود بلوک های بلندمرتبه و ویژگی های فرهنگی اجتماعی ساکنین به عنوان نمونه موردی پژوهش انتخاب و داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری گردید. پس از انجام تحلیل عاملی تاییدی، هشت عامل مدیریت شهرک، تسهیلات و خدمات، امنیت و ایمنی، متغیرهای محیطی، تسهیلات محیط مسکونی، هزینه ها و حس تعلق به عنوان معیارهای کیفیت محیط در این مجموعه ها استخراج گردیدند. همچنین حس تعلق با ارزیابی معیارهای شرکت در فعالیت های اجتماعی، ملاقات با همسایگان، وجود خاطرات و مکان های ماندگار، فعالیت های گروهی و نحوه مشارکت در بهبود محیط زندگی تعیین شد و نتایج حاصله نشان داد که این شهرک از لحاظ کیفیت محیط و میزان حس تعلق در وضعیت خوب قرار دارد. همچنین تبیین ارتباط بین معیارهای کیفیت محیط و حس تعلق مشخص کرد که میزان رضایت از معیار مدیریت شهرک بیشترین تاثیر را بر افزایش رضایتمندی و به دنبال آن حس تعلق دارد.
Elimination of Waste and Inefficient Facilities in Existing Buildings for Sustainability in Developing Nations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A major reason why many developing nations have not made significant advancement in sustainable development (SD) agenda is the neglect of existing building stock which forms the bulk of built assets. Although sustainable development is a universal challenge, it cannot be approached in the same way for all nations, but rather practical response can be defined nationally or locally. This paper reviewed literature into the possibility of using an improvement strategy model to eliminate waste and inefficient facilities in existing buildings from occupants and property managers’ view points for sustainability in developing nations using Nigeria as an example while emphasis is placed on the multi-stakeholder/interdisciplinary approach in which each professional in the built environment add discipline-specific data to a single shared model. Many writers have criticized the ignorance of end-user requirements during the construction briefing, highlighting the communications gap between the end-users, designers and owners, and that little had since improved. This paper suggests a way forward in which “bottom-up” improvement policy formulation and subsequent implementation would stem from occupants and property managers rather than “top-down” governance approach in most developing countries. The concepts of lean thinking, zero emission and green building were incorporated into the Building Information Modeling to develop an improvement strategy model for existing buildings with the condition that the use is retained. It is envisaged that improvement would be cheaper financial-wise than to demolish and rebuild; environmental friendly; and bring about an appreciably reduced maintenance cost.
نقش علم و روش های علمی در پیدایش نسل اول نظریه های فرآیند طراحی
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
104-118
حوزههای تخصصی:
ورود روش های علمی به عرصه طراحی، یکی از نقاط عطف تحول نگرش به فرآیند طراحی بوده است. بحث درباره روش های علمی در طراحی و نگاه نظام مند و خارج از ابهام به آن، نظریه های فرآیند طراحی را در بدو شکل گیری تحت تأثیر قرار داده است. این تأثیر، منجر به پیدایش انواع گوناگونی از مدل های فرآیند طراحی _ از جمله در معماری_ موسوم به مدل های نسل اول شده است. در این راستا، چرایی و چگونگی اثرگذاری علم و روش های علمی در نظریه های فرآیند طراحی، سؤالی است که این تحقیق، مورد واکاوی قرار می دهد. بررسی روش های علمی در قالب عوامل تأثیرگذار بر فرآیند طراحی، می تواند به ارتقاء آگاهی و دانش نسبت به عمل طراحی کمک نموده؛ عدم قطعیت در تصمیم گیری های طراحی را کاهش داده؛ و مسیری شفاف تر و دقیق تر را نمایان سازد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، نحوه به کارگیری روش های علمی را در زمینه نظریه های فرآیند طراحی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که چگونه تمایل به توسعه علم طراحی و طراحی علمی، منجر به تولید انواع روش ها یا مدل های طراحی، به گونه ای منطقی و عینی شده و درنهایت، به شکست، ناکامی و عدم کاربرد آن ها در واقعیت یا عمل فرآیند طراحی منتهی شده است.
ارزیابی و تحلیل ابعاد و مؤلفه های تاب آوری کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عمدتاً شهرها و جوامع سکونت گاهی در مکان هایی ایجاد یا بنا شده اند که به لحاظ مخاطرات طبیعی درمعرض وقوع انواع سوانح طبیعی و یا به دلیل پیشرفت های تکنولوژی در معرض انواع سوانح انسان ساخت هستند. نگاهی که تاکنون در مدیریت سوانح و مدیریت شهری وجود داشته، بیشتر نگاه مقابله ای و کاهش مخاطرات بوده است. دراین میان، مفهوم تاب آوری، مفهوم جدیدی است که بیشتر در مواجهه با ناشناخته ها و عدم قطعیت ها به کار برده می شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی و سنجش میزان تاب آوری کلان شهر تبریز بدون در نظر گرفتن تهدید مخاطره خاصی می باشد. بنابراین، ابتدا مؤلفه ها و ابعاد مطرح در تاب آوری شهری تدقیق گردید. سپس با استفاده از دیدگاه خبرگان حوزه های مختلف که کاملاً مشرف بر وضع موجود کلان شهر تبریز در حوزه تخصصی خود بوده اند و نیز مطالعات تطبیقی، ابعاد و مؤلفه های نهایی نگارندگان ارایه شد و با تحلیل پرسش نامه ها و انجام مطالعات و محاسبات لازم میزان تاب آوری کلان شهر تبریز در ابعاد و مؤلفه های مختلف مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت. با توجه به نتایج حاصل شده، میزان میانگین تاب آوری شهر تبریز برابر 23/2 است (پایین تر از 3) که نشان می دهد درمجموع خبرگان براین نظر اعتقاد دارند که تبریز از لحاظ تاب آوری در وضعیت کاملاً مطلوبی نیست. بااین حال بعد اجتماعی-فرهنگی بالاترین رتبه را در تاب آوری کلان شهر تبریز دارد.
تأثیر مؤلفه های مکانی و محیطی روستا بر کیفیت و سطح آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
در میان مسائل مرتبط با توسعه کشور، آموزش از اصول بنیادی و درخت توسعه است و نظام آموزشی جامعه به عنوان یکی از ارکان اصلی محقق شدن این هدف و رسیدن جوامع به عدالت اجتماعی محسوب می شود و سکونتگاه های روستایی در سطح کشور با جمعیت 20 میلیونی از ارکان اصلی تولید و نیروی انسانی به حساب می آیند و آموزش صحیح این قشر از اهمیت زیادی برخوردار است. سطح پایین دسترسی به خدمات آموزشی در روستاهای کشور به خصوص در استان های جنوبی، جنوب شرقی و مرزی کشور و وجود مشکلات متفاوت لزوم نگرش و مدیریت ویژه در زمینه افزایش سطح و کیفیت آموزش برای تمامی روستاهای کشور را ایجاب می کند. نیاز به آموزش های محلی و توسعه آن در مناطق روستایی باید از چالش های اصلی پیش روی نظام آموزش کشور به حساب آید. هدف اصلی این مقاله، بررسی سطح سواد و آموزش ساکنین روستایی استان های کشور و بررسی و تحلیل مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار بر ارتقای کیفیت آموزش در سطح روستاهای کشور است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به منظور بررسی و دسته بندی معیارها و شاخص های اثرگذار بر کیفیت آموزش در روستاهای کشور از روش وزن دهی AHP و نرم افزار MicMac استفاده شده است. در این مطالعات تعداد 29 شاخص در معیارهای آموزش که از طریق مطالعات کتابخانه ای استخراج شده است و شامل معیارهای برنامه های آموزشی (Ep)، محیط آموزش و یادگیری (Le)، تحقیق (Re)، خدمات اجتماعی (Ss) و معلم ها (Te) و معیارهای محیطی شامل محیط اجتماعی و نهادی (Se)، محیط اقتصادی (Ec) و محیط طبیعی و کالبدی (NE) است. میزان ناسازگاری مدل برابر با 08/0 و میزان پایداری سیستم در نرم افزار MicMac برابر با 96 درصد است که نشان دهنده مناسب بودن و قابل اعتماد بودن مشارکت انجام شده است. نتایج نشان از اثرگذاری بیشتر مؤلفه محیطی نسبت به معیارهای عمومی و عام آموزش بر میزان کیفیت آموزش است. درحال حاضر شرایط اقتصادی، اشتغال و کیفیت زندگی ساکنین روستاهای استان های مرکزی، جنوبی و مرزی کشور در شرایط نامناسبی قرار دارد که از اصول مؤثر بر کیفیت آموزش ساکنین روستایی و ارتقای سطح سواد به حساب می آید.
بررسی نقش تزیینات در ارتقای کیفیت فضایی خانه های سنتی یزد"براساس مطالعه موردی خانه شفیع پور یزد"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۶۰
۱۴۹-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر کیفیت دهنده به فضاهای سکونتی در دوره های مختلف تزیینات بوده، که به اشکال متفاوتی تجلی یافته است. معماری در ادوار گوناگون محملی جهت حضور هنرهای گوناگونی مانند خوشنویسی، گچبری، آینه کاری، نقاشی و ... بوده است. این هنرها نقش مهمی در کیفیت دهی به فضای های مسکونی داشته اند. بر این اساس است که امروزه آثار بسیاری از هنرمندان بنام کشور در بدنه بناهای تاریخی به یادگار مانده است. امروزه رویکردهای مختلف معماری و تزیینات باعث جدا شدن این هنرها شده و درنتیجه نقش هرکدام از آن ها در کیفیت دهی به فضا از یکدیگر تفکیک و کم رنگ گردیده است. در این رابطه سوالی که مطرح می شود این است که تزیینات در گذشته چه نقشی در کیفیت دهی به فضاهای سکونتی ایفا می نموده است؟ و پیرو این سوال، سوال دیگری مطرح است که آیا می توان رابطه ای بین تزیینات و معماری جستجو کرد؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی با بررسی جایگاه تزیینات در یک مصداق معماری گذشته تلاش دارد رابطه تزیینات و کیفیت فضای معماری را شناخته و معرفی نماید. این امر مهم با مطالعه میدانی و در نظر گرفتن خانه شفیع پور یزد به عنوان یک مصداق ارزشمند، به مطالعه نقش تزیینات به خصوص نقاشی در کیفیت فضاها و شیوه حضور این هنرها در فضاهای مختلف آن پرداخته و در ادامه با بررسی تزیینات موجود در فضاهای این خانه به دسته بندی انواع تزیینات به کار رفته در آن و توصیف هر کدام می پردازد. پژوهش حاضر یک نظام از شکل مواجه شدن با تزیینات جهت طراحی فضا را بیان کرده و جایگاه تزیینات در فضای معماری را تبیین می کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تزیینات در کیفیت فضای معماری نقش مهمی داشته که مهمترین نقش آن بالا بردن صفات کیفی فضاست. همچنین دارای مولفه های مهمی است که در مسیر فرایند طراحی معماری جهت خوانایی و هویت دهی به فضاها نقش اساسی دارند و طراحان باید به نوع تزیینات و میزان آن متناسب با فضا توجه نمایند. امید است نتایج حاصل از این مقاله مورد استفاده طراحان و هنرمندان قرار گیرد.
تحلیل طراحی فضاهای شهری ایمن برای زنان براساس تعاملات اجتماعی مادر و کودک (پارک بانوان آنا در تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
49 - 67
حوزههای تخصصی:
سرعت و ماهیت سریع شهرنشینی در سراسر جهان چالش های جدیدی را برای دولت ها و همچنین دانشمندان و فعالان اجتماعی ایجاد کرده است. فضاهای عمومی شهری یک فضای اجتماعی است،که به طور کلی برای همه افراد قابل دسترس است. اما اکنون برای بسیاری از زنان و کودکان همراه آنها، استفاده از فضاهای عمومی، بخصوص پارک های شهری، در سراسر جهان باعث نگرانی زیادی شده است. این فضاها باید پاسخگوی نیازها، ایمنی و حس تعلق زنان، برای استفاده از آنها باشد. روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی و تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان محله قطران تبریز می باشد. حجم نمونه شمال 380 نفر می باشد که از طریق فرمول کوکران بدست آمد، برای پایایی سوالات از آلفای کرونباخ استفاده شد. تحلیل داده ها هم از طریق تکنیک تحلیل عاملی و نرم افزار SPSS انجام شده است. هدف از این پژوهش طراحی فضاهای شهری ایمن برای زنان براساس تعاملات اجتماعی مادر و کودک در پارک بانوان می باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که، در پارک بانوان آنا در تبریز می توان با تغییراتی در طراحی از نظر ایمنی و نیازهای زنان امکان فعالیت همزمان مادر و کودک را فراهم کرد. همچنین محدودیت ها و فرصت هایی برای طراحی فضاهای پارک های بانوان به همین منظور وجود دارد.
Providing Thermal Comfort in Tourist Walkways (Case Study : Bypass Located at the Contour between Vakil Bazaar (market), Karim Khan Zand Castle and Pars Museum)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The design of tourist walkways and developments of strategies for more prolonged presence of people at ancient contextures are considered as vivid multiple procedures in protecting of contexture, tour guiding and urban sustainability. Sهادیng in open spaces and pathways, especially in tourist areas, is one of the most important factors in providing the thermal comfort perception. So in innovation of architectural sهادیng samples, some strategies and variable sunshades are needed by consideration of climate changes in any specified area and the changes of the sun position in the sky during days and different times of the year, alternately. This study analyzes the proportion of the thermal comfort in one of the tourist paths of the Zandieh complex located in Shiraz. This path lacks the appropriate function based on the researches by the thermal comfort means, so identifying a path and an appropriate place pause concerning climate conditions, environment, bed and contexture of specified area, presents you a suitable and effective pattern of a sunshade for the mentioned path, towards urban sustainability. This research is carried out by practical and scientific method of descriptive and bottom-up type. New hypothesis are generated from collected data. Data collection is based on library and metrical method.
پژوهشی در نقش تجربه ی چند حسی در حضورپذیری فضاها با استفاده از روش های علوم اعصاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان، در برقراری تعامل، چه با فرد دیگر و یا با محیط پیرامونی، از دستگاه حواس خود به صورت یک تمامیت منسجم بهره می برد. بنابراین، کیفیت محیط و تمایل افراد به حضور در آن، در کنار مجموعه ی عوامل دیگر، به میزان زیادی وابسته به چگونگی ادراک آن توسط انسان است. در همین حال، به رغم آن که در خصوص ماهیت چندحسی سازوکار ادراکی انسان در فرآیند تعامل با محیط ، تردید چندانی وجود ندارد؛ اما، در مورد تاثیر این ادراکات حسی، به طور مستقل یا ترکیبی، بر میزان حضورپذیری محیط برای بهره بردار، اطلاع چندانی در دست نیست. در پژوهش حاضر، تلاش شده است که با استفاده از روش های نوین رایج در حوزه ی علوم اعصاب، به این سوال پاسخ داده شود که کدام یک از محرک های حسی در محیط، به تنهایی یا در همراهی با یکدیگر، سبب حضورپذیری بیش تر محیط برای بهره بردار می شوند. در این راستا، آزمونی برای سنجش کمیت تاثیر تحریک حواس به صورت مجزا و ترکیبی، بر میزان خوشایندی فضا، به عنوان شاخص حضورپذیری آن، انجام شد. گروه آزمودنی، متشکل از ۲۰ داوطلب، در یک فضای واحد معماری، که با استفاده از تمهیدات واقعیت مجازی برای آن ها شبیه سازی شد؛ در معرض محرک های حسی چهارگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه)، به طور مجزا و ترکیبی قرار گرفتند. هم زمان، واکنش های احساسی مغز آن ها به محرک ها، در قالب ۶ شاخص کمی، که عبارتند از درگیری ذهنی، هیجان، تمرکز، علاقه، آرامش و استرس، با استفاده از دستگاه +Emotiv EPOC و در محیط نرم افزار +Emotiv EPOC استخراج و ثبت شد. هم چنین، میزان خوشایندی فضا برای آن ها نیز، بر اساس خوداظهاری داوطبان، در طیف لیکرت با مقیاس ۵ واحدی، ثبت شد. داده های حاصله، از حیث رابطه ی هم بستگی احتمالی میان تحریکات حسی و خوشایندی فضا، مورد تحلیل ها و آزمون های کیفی و کمی قرار گرفت. جمع بندی یافته ها روشن می سازد که در فضاهای داخلی، همراهی محرک های بینایی، بویایی و لامسه، با درجه ی اطمینان بالایی، موجب افزایش خوشایندی فضا خواهند بود. نتایج حاکی از آن است که افزایش هم سازی در ادراک و تجربه ی بدنمند فضا، به گونه ای که دریافت های فضایی، تک حسی نباشند؛ به نحو مشاهده پذیری موجب افزایش درجه ی خوشایندی فضا شده و محتمل است که به ارتقای حضور در فضاها نیز منجر شود.
بازخوانی کیفیت فضایی و عملکرد موزه آب یزد از منظر کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موزه ها به مثابه گنجینه هایی از خاطرات و حافظه بشری ، به واسطه نمایش نسل های گذشته و آموزش از آن ، انسان امروز را به تأمّل دعوت می کنند. بنابراین رجوع به آنها جهت بهبود زندگی آینده، ضرورت دارد. با عنایت به مسئله بحران آب در ایران، امروزه توجه به فضای معماری و عملکرد مناسب موزه های آب و برنامه ریزی به منظور استقبال گسترده مردم از این نوع فضا ضروری به نظر می رسد. از آنجا که یکی از مشکلات موزه های ایران تکیه بر شیء محوری، نمایش و حفاظت است؛ شاید بهره گیری از دیدگاه کاربران، جهت آشنایی با معیارهای مطلوبیت فضا و عملکرد موزه، مؤثر واقع شده و به تعامل و اقبال شایسته تر کاربر و رونق هرچه بیشتر موزه منجر شود. بدین منظور، موزه آب یزد به عنوان نمونه موردی انتخاب شد، سپس با استفاده از پرسش نامه های نیمه باز، پیرو روش تحقیق «Q» اهداف، انتظارات ، علایق بازدیدکنندگان و نقاط ضعف و قوت این موزه، مشخص و بصورت منطقی تحلیل گردید. همچنین اطلاعات دفتر انتقادات و پیشنهادات موزه کدگذاری و طبقه بندی شده و دیدگاه کاربران مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با بهره گیری از دیدگاه های مستخرج ، راهکارهای طراحی فضای معماری و فعالیت در موزه های آب ، پیشنهاد شدند. نتایج حاصل از پژوهش می کوشد افزون بر بهبود عملکرد موزه آب یزد، الگویی باشد برای سایر موزه های کشور تا بتوانند با طرح فضای مناسب و عملکردی مؤثر، مورد استقبال تعداد بیشتری از بازدیدکنندگان فعال قرار گیرند.
ارائه روشی برای ارزیابی طرح های جامع شهری از دریچه ابعاد توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی (مطالعه موردی: طرح جامع شهر نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، از رویکرد «توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی» برای بازنگری در اصول سنتی طرح های جامع شهری استفاده شده است. این مقاله سعی دارد دستورالعمل ارزیابی طرح های توسعه شهری را مطابق با اصول این رویکرد ارائه دهد. این ارزیابی در قالب اصول تراکم، تنوع، طراحی، دسترسی به مقاصد و فاصله تا حمل ونقل همگانی به عنوان بعدهای اساسی رویکرد و بررسی روابط این معیارها با یکدیگر انجام شده شده است. فرآیند ارزیابی، با استفاده از سیستم منطقه بندی پویا، در فواصل قابل پیاده روی انجام شده تا بدین ترتیب تصویر واقع گرایانه از وضعیت شهر در رابطه با هر اصل ارائه دهد. با استفاده از این روش، نقاط ضعف و قوت طرح های جامع، با جزئیات بیشتر و نمایش گرافیکی، مشخص خواهد شد. در نهایت، خروجی های ارزیابی، در قالب نمودارهای آماری و نقشه های پراکندگی جغرافیایی، برای بهبود طرح های جامع در فرآیند بازنگری این طرح ها مفید خواهد بود. نتایج ارزیابی طرح جامع شهر نیشابور نشان می دهد که توسعه این شهر در ابعاد تراکم، تنوع و فاصله تا حمل ونقل همگانی، خلاف جهت توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی است. بنابراین، توصیه می شود در بازنگری طرح جامع شهر در حوزه برنامه ریزی یکپارچه کاربری زمین و حمل ونقل به ملاحظات مربوط به توسعه مبتنی بر حمل ونقل همگانی توجه ویژه شود.
سیاست های پدافند غیرعامل و سرمایه اجتماعی (با تأکید بر شاخص مشارکت و انسجام اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷
70 - 86
حوزههای تخصصی:
در سیاست های کلی نظام، پدافند غیرعامل مجموعه اقدامات غیرمسلحانه ای است که موجب افزایش بازدارندگی، کاهش آسیب پذیری، تداوم فعالیت های ضروری، ارتقای پایداری ملی و تسهیل مدیریت بحران در برابر تهدیدات و اقدامات نظامی دشمن می شود و از طرفی بر اساس دیدگاه پاتنام سرمایه اجتماعی، پدیده جامعه شناختی است و مواردی چون اعتماد، هنجار ها و شبکه هاست وکارایی، ارتباط، خلاقیت، حل مسائل جامعه و ... را افزایش می دهد. برخی از شاخص های آن (مشارکت و انسجام و...) اجتماعی است.هدف تحقیق دستیابی به میزان تأثیر سیاست های پدافند غیرعامل کشور در سرمایه اجتماعی و روش انجام، موردی – زمینه ای و نوع آن، کاربردی- توسعه ای می باشد. جامعه آماری تعدادی از صاحب نظران مرتبط به تعداد 400 نفر برآورد شده است، حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران 100 برآورد شده است. نتایج تحقیق، بیانگر این است که اجرای سیاست های پدافند غیرعامل نظام (مشارکت و انسجام) اجتماعی بستگی دارد که میزان آن در این مطالعه در ناحیه کم است. پیشنهاد هایی در این رابطه ارائه شده است.