فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۴۱ تا ۴٬۹۶۰ مورد از کل ۷٬۶۸۴ مورد.
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز در بخشی از تاریخ سلسله ایلخانی و صفوی به عنوان پایتخت و در دوره قاجار به عنوان ولیعهد نشین به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین معماری در سطح کشور از اهمیت و جایگاه منحصر به فردی برخوردار بوده است که متأسفانه سوانح طبیعی و مصنوع اعم از زلزله های پی در پی و جنگ با کشورهای قدرتمند همسایه باعث زیرورو شدن ساختار این شهر گردیده و امروزه ابعاد شهر تبریز در دوره های مذکور، مخصوصا دوره های ایلخانی و صفوی در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. از این رو مقاله حاضر در پی بررسی چگونگی گستردگی شهر تبریز در دوره های ایلخانی، صفوی و قاجار است تا از این طریق به این سؤال که شهر تبریز در کدام دوره از عظمت و گستردگی بیشتری برخوردار بوده است، پاسخ دهد. این مهم از طریق مقایسه ابعاد باروی شهر در دوره های مختلف امکان پذیر خواهد بود.
مطالعه تطبیقی الگوهای معماری و شهرسازی باغشهر طبس در دوره زندیه و باغشهر اصفهان در دوره صفویه
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به شهرسازی ایران، با مفهومی به نام توسعه شهری به معنی تغییرات در کاربری زمین و سطوح تراکم، جهت رفع نیازهای ساکنان شهر مواجه می شویم که در برخی از شهرها شباهت زیادی با باغشهر در معنای امروزی دارد. امروزه، عدم الگوگیری از ارزش های موجود در معماری و شهرسازی گذشته کشور، سبب بروز مشکلاتی در معماری و شهرسازی شده است. این در حالیست که با تأمل در معماری و شهرسازی سنتی ایران، می توان چنین الگوگیری هایی را در اعصار مختلف به وضوح مشاهده کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که توسعه باغشهر طبس در دوره زندیه و اصفهان در دوره صفویه از چه الگوی مشترکی تبعیت کرده است. برای دستیابی به این هدف، با بهره گیری از منابع مکتوب و مصور و استفاده از روش توصیفی -تحلیلی به مقایسه تطبیقی این دو باغشهر پرداخته شده است. یافته های حاصل از این تحقیق مهمترین تشابهات باغشهر طبس و اصفهان را نشان داده که به صورت: 1- الگوی توسعه شهر 2- نقاط ابتدایی و انتهایی محور توسعه 3- کاربری های همجوار محور توسعه 4- الگوی کلی پلان باغ های انتهایی محور توسعه 5- الگوی کلی ورود آب به شهر، است. به نظر می رسد با توجه به وجود چنین تشابهات و تأخر زمانی باغشهر طبس نسبت به باغشهر اصفهان، الگوی توسعه شهر طبس در دوره زندیه ملهم از اصفهان در دوره صفویه بوده است.
معماری طبایع: تبیین رویکردی درباره نسبت انسان و محیط مصنوع بر مبنای چهارگانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق عرضه تفسیر و سامانی نو از رابطه انسان و محیط مصنوع است. این سامان نو برگرفته از طب سنتی ایرانی و اساس آن، حکمت طبیعیات است. در نظام حکمت و به تبع آن در طب، هر آنچه در عالم ماده ظهور یافته، ازجمله انسان و مصنوعات و محیط پیرامونش، واجد کیفیات مشترکی است. ازآنجاکه این کیفیات هم در انسان حاضر است و هم در آنچه پیرامون اوست، به مدد آن ها می توان انسان و محیط پیرامونش و رابطه این دو را، با رویکردی کل نگر و در چارچوبی واحد، شرح و تبیین کرد. کل نگری و تبیین متناظر انسان و عالم و شناخت مبتنی بر کیفیات مشترک، ویژگی هایی است که ترغیب به رجوع به این رویکرد می کند. لذا می توان چنین دستگاهی را شناخت و بر مبنای آن، نظامی نظری برای کاروبار معماری امروز پی افکند. این نظام نظری «معماری طبایع» نامیده شده است. با این رویکرد می توان حوزه های مختلف معماری را بررسی و در آن ها نظریه هایی طرح کرد؛ ازجمله در کم و کیف پدید آوردن اثر معماری و پدیدآورنده اثر، مطالعه و بررسی خصوصیات اثر (محیط مصنوع)، نسبت اثر با احوال و خصوصیات انسان و نسبت سیاق با اثر و بهره بردار. در این مقاله، با راهبرد استدلالی، امکان طرح این رویکرد بررسی و پرسش های پیش روی آن طرح شده است. مقاله در چهار بخش اصلی تنظیم شده است. بخش اول و دوم مقدمات ورود به موضوع اند: نخست مقدماتی درباره کلیت و سابقه موضوع آمده و در بخش دوم به نکات معمارانه در متون طب و چگونگی اقتباس این دستگاه از آن پرداخته شده است. بخش سوم بیانِ مختصرِ چیستی و چگونگی طبیعیات و چهارگانه ها در آن است. در بخش چهارم نیز چگونگی حضور این مفاهیم در معماری شرح شده است. برای این منظور نخست کلیت رویکرد در قالب گزاره هایی روشن بیان و سپس چگونگی تسری آن در حوزه های مختلف معماری در خلال پرسش هایی نشان داده شده است.
How Traditional Ottoman Houses Affect Contemporary Architecture in Turkey (چگونگی تأثیرگذاری خانه های سنتی عثمانی بر معماری معاصر ترکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجاکه در قرن 20 و پس از ظهور جمهوری خواهی در کشور ترکیه ، رویکردهای ملی گرا و منطقه گرا در تقابل با رویکردهای متأثر از غرب در جستجوی هویت ترکی در آثار معماری بوده است، لذا معماران ترکی را به معماری و شهرسازی بومی خود در دوران عثمانی متوجه کردند. در این راستا خانه های سنتی به عنوان کلید دستیابی به هویت ترکی در معماری به دنبال دومین جنبش ملی گرایانه در دوران مدرن مطرح شد و پس از آن توسط نسل بعدی معماران ترکیه گسترش یافت . تحسین از ویژگی های مدرن نهفته در معماری این خانه ها و سنت های بازگو کننده هویت مدنی ترکی ، این خانه ها را به نماد هویت معاصر ترکی در جریان این جنبش تبدیل کرد .
سنت خانه سازی دوران عثمانی و تأثیر آن بر معماری ترک ها در جریان دومین جنبش ملی گرا در معماری معاصر ترکیه در مطالعة روند گذار معماران ترک از سنت به مدرنیته موضوع قابل توجهی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است. نتایج پژوهش آثار شاخص رهبران دومین جنبش ملی گرا در معماری ترکیه را به لحاظ چگونگی تأثیر پذیری از معماری خانه های سنتی عثمانی در سه دسته تقسیم بندی کرده و به بررسی و مقایسه ویژ گی های معماری آثار هر یک از آنها پرداخته است.
طراحی شهری آبکنار با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: رودخانه مهاباد)
حوزههای تخصصی:
محیط های طبیعی درون شهری از مهم ترین ساختارهای بوم شناختى شهرها به شمار می آیند که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهای بوم شناختى فرا شهری برنامه ریزی شوند، ضمن خلق فضاهای عمومی و پویای شهری موجب استمرار فرایندهای طبیعى از جمله جریان آب و هوا و حرکت موجودات در درون شهرها می شوند. در این میان مسیل ها و رودخانه های شهری، به عنوان فضاهای پنهان ، فرصت هایی هستند که بی توجه رها شده اند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز در شهرها و به رغم پتانسیل های فراوانی که دارند استفاده کامل و درخوری از آنها نمی شود. متأسفانه در اغلب شهرهای ایران بطور شایسته به این عامل توجه کافی نشده و عرصه رودخانه ها با پتانسیل های بالا برای کاربری های متناسب با بافت مجاور، بدون استفاده باقی مانده است و لذا ضرورت توجه به ارتباط و توازن میان محیط طبیعی و محیط انسان ساخت بیش از پیش احساس می گردد. همچنین، بی توجهی و مدیریت ناصحیح، اینگونه فضاها را به زباله دانی شهر و فضایی متروک تبدیل کرده و بدین ترتیب مشکلات فراوانی برای شهر به ارمغان آورده است. در حالیکه امروزه در کشورهای پیشرفته اقدامات مناسبی در مورد اینگونه فضاها صورت می گیرد. یکی از راه های برون رفت از این وضعیت کنونی توجه کافی به اصول طراحی شهری پایدار و دخالت دادن آن در طراحی محوطه های کناره رودخانه هاست. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. این پژوهش درصد «باز زنده سازی» حاشیه رودخانه شهری مهاباد واقع در شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی با رویکرد پایداری از منظر طراحی شهری می باشد. در این خصوص کیفیت بخشیدن به فضاهای جمعی و دارای سرزندگی، تشویق به دوباره زنده کردن شهرها با توجه به هویت شهری، ایجاد انگیزه ای برای مشارکت مردم از جمله اهداف پژوهش می باشد. در این پروژه برای جمع آوری اطلاعات از دو روش، میدانی (تکنیک مکان سنجی)، سوات (SWOT) و کتابخانه ای استفاده شده است. در روش نظری (تحقیقات اسنادی وکتابخانه ای) با رجوع به منابع فارسی و انگلیسی موجود (کتب، نشریات، نتایج همایش ها وکنفرانس ها) و همچنین پایگاه هاى شبکه پردازش مربوطه اطلاعات لازم گردآوری گردید. در روش میدانی با استفاده از تکنیک مکان سنجی (در این روش تعدادی از سؤالات مرتبط با موضوع مطرح و پس از پخش در میان مردم و ارزیابی، دیدگاه آنان را مبنای طراحی قرار می دهیم.) در روشSWOT، به نقاط قوت، ضعف، تهدید و فرصت، در ابعاد کالبد- فضایی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی، حمل و نقل و ترافیک، اقتصادی و ادراکی و بصری محدوده مورد نظر پرداخته شده است. یافته های پژوهش در نهایت به صورت دستورالعمل های اقدامی می باشد که در راستای بهبود بخشیدن به کیفیت فضا است. این پژوهش در زمینه زیست محیطی، کالبدی- اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، معیارها و زیر معیارهایی طراحی ارائه می دهد.
نقش اقلیم در معماری بافت های مختلف شهری مطالعه ی موردی،شهر سبزوار
حوزههای تخصصی:
پیشینه ی طراحی و ساخت و ساز با توجه به معیارها و ویژگی های طبیعی و اقلیمی در معماری سنتی ایران به صدها سال می رسد و از شاهکارهای معماری در جهان به شمار می آید. رشد تکنولوژی و دستیابی به انرژی های فسیلی موجب شد تا رعایت معیارهای اقلیمی در ساخت ساز مسکن به بوته فراموشی سپرده شود. این پژوهش سعی دارد، که با مطالعه وضعیت زیست اقلیم شهر سبزوار با استفاده از مدل ماهانی به ارایه راهکارهایی جهت طراحی ساختمانی که همساز با اقلیم این منطقه باشد بپردازد، و با بررسی ویژگی های مساکن بافت های قدیم، میانی و جدید این شهر میزان سازگاری بافت های سه گانه با شرایط آب و هوایی شهر سبزوار مورد ارزیابی قرار گیرد. لذا جهت نیل به این هدف مساکن موجود براساس قدمت و ویژگی های معماری به سه بافت قدیم، میانی و جدید تقسیم شدند، و با توجه به ویژگی های معماری ساختمان ها پرسشنامه ای با 195 نمونه از بافت های معماری در مناطق مختلف شهر سبزوار انتخاب و تکمیل شد. در ادامه آمار و اطلاعات ایستگاه سینوپتیک شهر سبزوار در یک دوره آماری 30 ساله شامل دما، رطوبت، باد و بارندگی استخراج و با استفاده از مدل ماهانی وضعیت زیست اقلیمی این شهر مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهادات زیر برای طراحی ساختمان ها ارایه گردید: جهت شمالی- جنوبی ساختمان ها، فاصله گذاری ساختمان ها به صورت فشرده، اختصاص 40-25 درصد مساحت دیوار به بازشوها، انتخاب مصالح سنگین ساختمانی برای دیوارهای داخلی و خارجی و کف و طراحی مکانی برای استراحت در فضای آزاد. مقایسه نتایج حاصل از پرسشنامه ها در هریک از بافتهای مختلف شهری وتطبیق آن با پیشنهادات بهینه مدل ماهانی نشان داد در شهر سبزوار الگوی معماری بافت قدیم بیشترین سازگاری را با شرایط اقلیمی این شهرنشان می دهد و دربافت جدید این سازگاری درکمترین حد خود قرار دارد.
تحلیل ساختار فضایی-کالبدی بافت مرکزی شهر خرم آباد
حوزههای تخصصی:
بافت شهری گستره ای هم پیوندی است که از ریخت شناسی های متفاوت طی دوران حیات شهری در داخل محدوده شهر و حاشیه آن در تداوم و پیوند با شهر شکل گرفته باشند. بخش مرکزی شهرها (C.B.D) به واسطه نقش و عملکردشان در بافت و سیمای شهر در فرآیند توسعه کاربری ها و فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و اداری شهر تأثیرگذار بوده اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی بوده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل استراتژیک سوات (SWOT) بهره گرفته شده است تکنیک یا ماتریس سوات، ابزاری برای شناخت تهدید ها و فرصت های موجود در محیط خارجی و بازشناسی ضعف ها و قوت های داخلی آن به منظور سنجش وضعیت و تدوین راهبردهایی برای هدایت و کنترل آن سیستم است. در ادامه با مطالعه چگونگی، علل و پیامدهای تمرکز و رشد نامتناسب کاربری ها در بخش مرکزی شهری خرم آباد به بیان راهکارهایی در جهت توسعه زنجیره ای و خوشه ای آن و فعالیت های گوناگون از جمله بخش تجاری در جهت شکل گیری شهر سالم و توسعه پایدار پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بخش مرکزی شهر خرم آباد به عنوان نقطه ثقل شهر و منطقه با مسائل و مشکلات گوناگونی در زمینه های اقتصادی، اداری- خدماتی، اجتماعی، حمل و نقل و کالبدی- فضایی روبرو می باشد. وجود کاربری های متعدد و نامتناسب، تراکم زیاد جمعیت، عرض کم معبر سواره رو و پیاده رو در خیابان 17 شهریور موجب شده این مشکلات در سال های اخیر رو به گسترش باشد، همچنین یافته های حاصل از مدل سوات نشان می دهد که بخش مرکزی دارای 8 نقطه قوت و فرصت اصلی به عنوان مزیت ها و 10 نقطه ضعف و تهدید اساسی به عنوان محدودیت ها و مشکلات پیش روی بافت مرکزی شهر خرم آباد می باشد. در این راستا ارزیابی ماتریس های داخلی و خارجی بیانگر آن است که راهبرد عملکردی بخش مرکزی شهر، از نوع راهبردهای تدافعی (WT) می باشد. بنابراین برای برون رفت از مشکلات جاری و ترفیع آن، ساماندهی بخش مرکزی شهر خرم آباد به صورت سه مرحله در زمان های متمادی با اجرای برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بایستی صورت بپذیرد.
مهریز قَصَبه دیروز، باغ شهر امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۵۱
۶۶-۵۵
حوزههای تخصصی:
شهر مهریز امروزه در نزدیکی مسیر ارتباطی یزد به کرمان و در فاصله 25 کیلومتری جنوبی شهر یزد واقع شده است. با توجه به شرایط اقلیمی و توپوگرافی حاکم بر این محدوده سکونتگاه های موجود از تنوع بسیاری برخوردار هستند. اغلب بافت های شهری و روستایی منطقه مهریز در پیرامون کوهپایه های شیرکوه، طبق فرایندی ارگانیک و بر اساس تعامل انسان، معماری و طبیعت برپا شده و توسعه یافته است. شهر تاریخی مهریز با دارا بودن قنوات و باغات متعدد از نظر ریخت کالبدی از نمونه های منحصر به فرد در اقلیم گرم و خشک می باشد و نسبت به شهرهای دیگر منطقه یزد از منظر طبیعی وسیع تری برخوردار است، به طوری که در مطالعات پایه و ابتدایی در ساختار شهر این گونه به نظر می رسد که روند شکل گیری و گسترش آن، بر مبنای الگوی باغ شهر پایه ریزی شده است. بر این اساس پژوهش و مطالعه جهت شناخت دقیق روند تغییرات و تثبیت هویت شهری مهریز آغاز شده و با تأکید بر شفاف سازی روند تاریخی موضوع و همچنین خوانا سازی تغییرات کالبدی در محلات تاریخی شهر مهریز دنبال شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای، پاسخ این سؤال کلیدی که شهر امروزی مهریز از ابتدا بر اساس ساختار باغ محله ای به وجود آمده و یا از تجمع کالبدی چند قریه نزدیک به هم شکل گرفته و الگوی موجود متأثر از تغییرات ساختاری در این مناطق می باشد، روشن شده است. در واقع می توان گفت مهریز امروز که از نظر ساختار و منظر شهری همانند یک باغ، شهر به نظر می رسد، دستاورد توسعه و تجمیع کالبدی بافت سکونتگاه های روستایی موجود در منطقه و پیرامون قَصَبه کهن مهریجرد می باشد.
بازشناسی پدیده قنات از دریچه سازمان ها، نمونه موردی: روستای بیابانک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۰
۸۸-۷۱
حوزههای تخصصی:
با هدف به جریان افتادن حیات در دل کویر که بخش اعظمی از خاک ایران را در برگرفته است، نیاز مبرم به آب از گذشته تا به حال احساس می شده است. آبی که همچون خون در طول سال ها به جان جوامع شهری-روستایی تزریق شده و در گذر زمان به شکوفایی همه جانبه این جوامع کمک شایانی کرده است. پیدایش پدیده ای همچون قنات به عنوان یک سازمان طبیعی در این راه بسیار حائز اهمیت می باشد. این پدیده علاوه بر آب رسانی به صورت مستقیم، به صورت غیر مستقیم بر ساختار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، معماری و شهرسازی جوامع نیز تأثیر گذاشته است، تأثیراتی بنیادین در جوامع شهری- روستایی که منجر به بروز بازخوردهایی در سطح خُرد جهان و کلان جهان شده است. در این تحقیق از طریق تعریف سازمان و سازمان طبیعی به بازخوانی مجدد سیستم قنات پرداخته می شود. هدف اصلی پژوهش پیش روی، نگاه به پدیده قنات از منظری جدید و تعمیم آن در قالب یک سازمان(طبیعی) مدون و منسجم است. به این معنا که مشخص گردد نحوه عملکرد و ارتباط میان قنات و محیط اطراف، رابطه ای هوشمند، هماهنگ با طبیعت و در راستای پایدارسازی محیط است. بررسی های اولیه از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی آغاز می شود. سپس با اشاره ای کوتاه به روستای بیابانک واقع در استان سمنان به عنوان نمونه موردی، در رابطه با تأثیرات روابط برون سازمانی قنات بحث می شود. امید است با حمایت مسئولان ذیربط، نتایج حاصله به ارائه سیستم آبیاری نوینی بیانجامد که همساز با محیط پیرامون(بوم) بوده و با وجود خود تنظیم کننده بودن، تعادل طبیعت را بر هم نمی زند. در این مسیر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و کمی-کیفی برای انجام این پژوهش انتخاب شده اند.
چیدمان معماری: شهر برای شهروندان یا گردشگران؟!
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی دیدگاه اسلامی و دیگر مکاتب فکری در نسبت میان انسان و تکنولوژی و کارکرد آن در جامعه و محیط کالبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
85-99
حوزههای تخصصی:
گسترش تکنولوژی و بنیان های صنعتی مسایلی تازه را پیش روی انسان گشوده و این ما را به طرح سؤال در مورد چیستی، نحوه حدوث و رابطه اش با انسان برم یانگیزد. این مطالعه در جهت تعریف نسبت انسان و فناوری سعی دارد با تحلیل آرای پیرامون فناوری بر مبنای اندیش ه دینی و هویت اسامی ایرانی، مبانی نظری و نحو ه پذیرش آن را در جامع ه با تأ کید بر حوزه معماری و شهرسازی بررسی کند؛ مطالعه تحقیقی پایه ای تحلیلی است که با جم عآوری داد هها به صورت کتابخان های، پیشین ه موضوع مطالعه شده و به تحلیل و نتیج هگیری از آن ها پرداخته می شود. یافت ههای پژوهش نشا ن م یدهد که تعارض بنیادی میان اندیش ه دینی و فرهنگ اسامی ایرانی با فناوری وجود ندارد، بلکه نگاه متصرفانه به هستی، فناوری را در تعارض با ساحت دین و فرهنگ قرار م یدهد. از نظر کارکردی استفاده از فناور ی در فضاهای جمعی و نهادهای شهروندی می تواند زمینه ورود تفکر تکنولوژیک را در حوزه اجتماعی فراهم نماید و کاربرد فناوری در ایجاد زیرساخت های کالبدی به برقراری رابط ه پایدار میان آن و محیط اجتماعی م یانجامد. در آخر بر اساس یافت ههای تحقیق راهکارهایی در بستر فرهنگی و اجتماعی کشور ارائه م یشود تا بتوان ضمن برکنار ماندن از آسیب ها، مفهومی واجد ارز شهای انسانی برای تکنولوژی تبیین نمود.
رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی در نظریه معماری سرآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
75-83
حوزههای تخصصی:
اهداف : آسیب شناسی صورت گرفته نشان می دهد که روش های متداول آموزش، در عمل نتوانسته اند در انتقال مفاهیم کاهش مصرف انرژی موفق باشند. بنابراین این پژوهش با استفاده از دستگاه فکری "نظریه معماری سرآمد"، به تبیین ویژگی های رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی و تاثیر آن بر افزایش بازدهی آموزش طراحی معماری می پردازد. روش ها: پژوهش از طریق پرسش نامه های بسته، به صورت خوداظهاری با مشارکت 20 استاد و 85 دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری، سئوال می کند که مخاطب با مباحث "فیزیک ساختمان" و بهره وری در مصرف انرژی چه میزان آشنایی دارد و مخاطب تا چه اندازه آموزش های دانشگاهی مربوط را کاربردی می داند. یافته ها: نتایج پرسش نامه گویای آن است که آموزش های موجود در دانشگاه های برتر کشور براساس مدل اطلاعات- مبنا (و نه طراحی- مبنا) اجرا می شوند و در نتیجه توسط مخاطب "غیرکاربردی" ارزیابی می شوند. نتیجه گیری: نظریه معماری سرآمد استفاده از الگوهای "طراحی- مبنا" در کاهش مصرف انرژی را در "آموزش طراحی معماری" و تغییر دیدگاه برای جایگزین کردن تربیت ابرمعمارِ "احساساتی- فرمالیست" (روش های متعارف)، با تربیت یک معمار آشنا به استفاده از فناوری های روزآمد را پیشنهاد می دهد. مهم ترین موضوعات برای تحقق این نظریه در آموزش معماری عبارتند از: حرکت از "دانش ضمنی" به "یادگیری عمیق"، از "داده های یکه" به "ابرداده ها"، از "روش های متعارف کنترل و نظارت" به "اینترنت اشیا"، و از نظام قدیمی "نقشه کشی ساختمان" به "مدل سازی داده ای ساخت".
تحلیل تاثیر راه آهن به عنوان میراث صنعتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت فناوری و پیشرفت دانش بشری، بسیاری از صنایع که پس از انقلاب صنعتی شکل یافته بودند در مسیر تغییر و تحول واقع شدند. اهمیت و ارزش های نهفته در صنعت، موضوع میراث صنعتی را وارد حوزه فرهنگ جهانی نموده و موجب شکل گیری برنامه های گسترده ای در حفاظت، نگهداری و بهره برداری مجدد از مراکز، معادن، مجتمع ها، نواحی و مناظر صنعتی در جهان و توجه به ثبت این آثار در فهرست میراث جهانی گردید. با توجه به سابقه طولانی صنعت در ایران، میزان شناخت جامعه از تاریخ شکل گیری و ارزش های هویتی، ملی و بومی مستتر در این صنایع بسیار محدود و تعریف میراث صنعتی در کشور، همچنان مهجور مانده است. این پژوهش با رویکرد کاربردی-کیفی به شیوه توصیفی و ارجاع به مطالعات کتابخانه ای، اسناد و تصاویر به موضوع پرداخته است. با پرسش هایی، به بازشناسی مفاهیم کلی در میراث و بررسی تاریخ شکل گیری صنایع جدید و چالش های آن از دوره قاجار تا پهلوی دوم می پردازد. جهت تدقیق موضوع، تاریخ شکل گیری راه آهن ایران بررسی و ارزش های آن معرفی شده و راهکارهایی جهت حفاظت و توسعه و ترویج میراث صنعتی در کشور به دست می دهد.
بررسی تأثیر تسهیلات دولت در استحکام و معماری مساکن روستایی (نمونه موردمطالعه: دهستان سرجام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴۹
۷۸-۶۷
حوزههای تخصصی:
مسکن روستایی تجلی گاه شیوه های زیستی، معیشتی و نهایتاً نیروها و عوامل مؤثر محیطی و روندهای اجتماعی- اقتصادی تأثیرگذار در شکل بخشی به آن ها است و هر گونه تغییر در الگوی سکونت و مساکن جامعه روستایی، دگرگونی و تحول گسترده ای را در ابعاد مختلف زندگی خانوار روستایی به وجود می آورد، لذا تغییر در معماری مساکن روستائیان نیازمند برنامه ریزی اندیشمندانه و مطالعات علمی مبتنی بر شناخت می باشد. با توجه به اهمیت مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی، دولت سیاست هایی را برای ساماندهی مساکن روستایی اتخاذ نمود. یکی از این برنامه ها ارائه تسهیلات در جهت مقاوم سازی و ارتقای کیفی مساکن روستایی است که در طی این روند تحولات کالبدی چشم گیری را در مساکن روستایی موجب گردیده است. بر این اساس مقاله حاضر به بررسی تأثیر تسهیلات مسکن در مقاوم سازی مساکن روستایی و همچنین الگوهای معماری مورد استفاده در روستاهای دهستان سرجام واقع در بخش احمدآباد شهرستان مشهد پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد تسهیلات مسکن موجب مقاوم سازی و برخورداری مساکن روستایی از خدمات بهداشتی شده است، اما با توجه به یکنواختی نقشه های تیپ ارائه شده از سوی بنیاد مسکن به عنوان نهاد مسئول و عدم در نظر گرفتن ویژگی های اقتصادی، فرهنگی، فیزیکی و اقلیمی منطقه این تسهیلات موجب اضمحلال معماری بومی روستاها شده و دوگانگی در ساخت و سازهای روستایی را به وجود آورده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی – تحلیلی مبتنی بر آزمون های آماری اسپیرمن و کی دو بوده و برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای، پیمایشی استفاده شده است. نرم افزارهای مورد استفاده در این تحقیق EXCEL ، SPSS و Auto cad می باشد.
شناسایی اولویت های کوچک سازی مسکن به منظور بهبود کیفیت کالبدی محلات حاشیه نشین شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۵۱
۱۲۳-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
در شهر مشهد 8 پهنه عمده و 42 محله حاشیه نشین وجود دارد. براساس آمار سال 1385 این محلات 804000 نفر جمعیت و 6354 هکتار وسعت دارد که 33% از جمعیت و 22% از وسعت شهر مشهد را شامل می شود. ارزیابی شرایط کیفی مسکن در این محلات حکایت از وضعیت نامناسب آن دارد. این در حالی است که در بررسی تجربیات جهانی در خصوص ارتقای کالبدی محلات حاشیه نشین و بهبود شرایط کیفی و کمی مسکن، موضوع کوچک سازی مسکن اهمیت ویژه ای دارد. کوچک سازی مسکن عبارتست از فضایی که با حداقل امکانات، شرایط مناسب زیستی- سکونتی را جهت رشد مادی و معنوی ساکنان خود فراهم می سازد. منتهی موفقیت چنین رویکردی می بایست با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و طبیعی هر مکان انجام گیرد. با توجه به این مسئله در این مطالعه با هدف بررسی و اولویت بندی محلات حاشیه نشین شهر مشهد در خصوص کوچک سازی مسکن، ضمن تشکیل مدل مفهومی تحقیق، اقدام به انتخاب 14 شاخص از ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و طبیعی محلات حاشیه نشین شد. تعدد محلات و وسعت بالای آن، توجه به این اولویت بندی را ضرورت می بخشد. طی دهه های مختلف روش های گوناگونی به منظور شناسایی مناطق دارای ولویت مطرح شده اند. در این میان روش های مبتنی بر سیستم پشتیبانی فضایی چند معیاره (MC-SDSS) به دلیل تلفیق مدل های تشخیص چند معیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی دارای اهمیت ویژه ای می باشند که در این مطالعه مورد تأکید قرار گرفته است. بهره گیری از این روش به منظور شناسایی اولویت های کوچک سازی مسکن در دو سطح دارای اهمیت است. اول: در سطح محلات و مقایسه و اولویت بندی آن ها و دوم؛ در سطح هر محله و اولویت بندی واحدهای مسکونی آن. این مطالعه به طور خاص به اولویت بندی محلات حاشیه نشین شهر مشهد می پردازد. یافته ها نشان می دهد که محلات گلشهر، کوی شیخ حسن، بازه شیخ و شهرک شهید رجایی دارای اولویت های نخست کوچک سازی مسکن در شهر مشهد می باشند.
طبقه بندی آراء متفکران مطالعات شهر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاریف شهر اسلامی در دو سوی متضاد، وجود این مفهوم را به چالش کشیده است. به صورت کلی مجموعة دیدگاه ها در این رابطه به دو گروه موافق و مخالف وجود شهر اسلامی تقسیم می شود. در دهه های نخستین قرن 20 م. چنین مفهومی برای نخستین بار شکل گرفت. این گرایش از سوی مستشرقین آغاز شد و در ابتدایی ترین شکل خود با نمونه های غربی و کلاسیک مورد مقایسه قرار گرفت که بستر مخالفت با مفهوم شهر اسلامی را فراهم کرد. در تعاریف اولیه، وجود شهر اسلامی به دلیل عدم انطباق با این نمونه ها توسط برخی انکار شد. موافقان این مفهوم، با بررسی نمونه های خاورمیانه و شمال آفریقا، به معرفی ساختار و عناصر مشترکی بین شهرهای اسلامی هدایت شدند. ساختار ترسیم شده، کالبدی برای شهر اسلامی تصویر کرد که به دلیل بررسی شهر فارغ از عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری آن، قابل تعمیم به مجموع شهرهای قلمرو اسلامی نیست. چطور می توان عناصر و ویژگی های مشترکی برای شهرهای این قلمرو متصور شد درحالی که بحث حاضر به یافتن نقاط مشترک بین تمدن های مختلف پرداخته است. نقاط مشترک در محدوده اسلامی می تواند برخاسته از باورهای مشترک باشد، همان چیزی که باعث یکپارچگی این پهنه شده است. در نهایت نگاه محتواگرایانه به شهر اسلامی که مجموع اقدامات شهری را زاییدة فرهنگ و باورهای اسلامی می داند مفهوم جدیدی در این موضوع ایجاد کرده است.
در این مقاله، دیدگاه های مرتبط با مفهوم شهر اسلامی پس از مقایسه به سه گروه صورت گرا، ساختارگرا و محتواگرا تقسیم شده است. نظرات صورت گرا نگاهی پوسته ای و ظاهری به شهر داشته است. نظرات ساختارگرا شهر را با عناصر و کالبد آن معرفی می کند. نظرات محتواگرا شهر را همانند قالبی برای محتوا و مفاهیم اسلامی تبیین کرده است. در تعریف شهر اسلامی با رویکرد محتواگرا، مفاهیم و باورها جامه عمل پوشیده اند. این مفاهیم، محتوای کالبدی هستند که از پیشینة تاریخی، فرهنگی و اقلیمی بستر خود نشأت گرفته است.
A comparative analysis on thermal performances of Conditioned and free running houses (Case study in moderate climate of Babolsar, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
1-12
حوزههای تخصصی:
There has long been a concern that evaluating building thermal performance on the basis of energy loads is inappropriate to achieve overall energy efficiency of houses, particularly passive houses, in temperate climates. Passive buildings designed to be free running may achieve better results in an appropriate evaluation system. The main objective of this study is to investigate differences between thermal performances of houses in different operation modes. The paper illustrates a relationship between indicators of building performance in free running and conditioned modes. Simulation is used to compare the predicted performances of conditioned and free running houses, respectively on the basis of annual energy requirements (MJ/m2) and Degree Discomfort Hours (DDH) in temperate climate of Babolsar, Iran. Despite a strong relationship between these two indicators, some significant differences become clear leading to a discussion of the persistent technical problems and issues, which are encountered when attempting to optimize an efficient architectural design. The result of this study persuades the architects to pay more attention to the process of building energy efficient design regarding to the building operation mod. Application of this result in the building labelling system can promote the passive building design which is an important step to achieve objectives of sustainable development.
Strategic Analysis of Capabilities and Dilemma to use Windward in Central Cities of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
34-45
حوزههای تخصصی:
In new issues of durable architecture, it is tried to decrease negative effects of new architecture on environment. What is perfectly obvious is making the elements homogenous to their climatic function which was the art of our antecedents. Implementing the windward construction technique, our antecedents have well used the raw and uncontrolled flows of wind. They handled the wind and made it mild, remove the dust and created mild air-conditioning which represents the past environmental stability of Iranian architecture. Using the windward had been conventional in Iran since many years ago. Without any dependence on any kind of energy and without exploiting establishment appliances, it provides the coldness of residential places. This is the same issue on creating stability in environments where humans live in. In this research, the capabilities and limitations to use windward in salt desert's cities of Iran during today's age in were assessed to achieve some criteria quantitatively and qualitatively to enhance the windward and to provide the necessary ground for more efficient use of it. This research is of descriptive- analytical kind. Statistical population of this research includes university professors and architecture authorities in Iran. 30 persons of them were questioned directly. After survey data collection through the questionnaire, the relationships between research variables were tested by implementing swot technique. The obtained results suggest a windward in order to solve the weaknesses of previous air traps parallel to today's need. It indicates that giving the efficiency again to the windward’s by creating some changes in it proportional to today's need of users and in order to enhance its efficiency, provides the conditions to achieve some parts of a sustainable architecture.
تأثیر معماری بر درمان کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
23 - 35
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی اختلال رفتاری شایع در دوران کودکی است. دارای علائم بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری در بیمار می باشد. این اختلالات منجر به بروز مشکلات فردی و اجتماعی می شود. درمان استاندارد این اختلال بیشتر با تکیه بر داروها، آموزش و مشاوره بوده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات فضای معماری بر رفتار این گروه از افراد جامعه می باشد. به عبارت دیگر این مقاله به بررسی بهبود زندگی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی از طریق معماری می پردازد. به این منظور پس از معرفی خصوصیات این بیماران، روش کار با تکیه بر مصاحبه با افراد متخصص، مشاهده مکان های درمانی آنها، بررسی مقالات و کتب مرتبط بوده است. نتایج این پژوهش تأثیر جنبه های مختلف معماری را بر رفتار این کودکان نشان می دهد. باتوجه به یافته های این مطالعه برخی از عناصر معماری می تواند درکنترل عوارض این بیماری در کودکان اثربخش باشند.
شناسایی نقش مؤلفه های طبیعی در ایجاد هویت شهری (نمونه موردی: شهربابک)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با پیشرفت صنعت و تکنولوژی، رشد و توسعه شهرها نیز روندی شتابان به خود گرفته است. شهرسازی و معماری امروز، فارغ از اقلیم، فرهنگ و موقعیّت جغرافیایی به صورت یکنواخت و مشابه، در نقاط مختلف، در حال شکل گیری است. ایجاد محیط های مصنوع و به دور از معنا، کاهش تعاملات اجتماعی، از میان رفتن حس تعلّق شهروندی و بی تفاوتی شهروندان نسبت به محیط زندگی شان، از جمله پیامدهای کم توجّهی به ابعاد هویّتی شهرها می باشد. در این راستا این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل مؤلّفه های هویّت بخش شهربابک انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، به کمک نرم افزارSPSSو با استفاده از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و بر این اساس نتایج زیر حاصل گردید. میزان علاقه ساکنین به شهربابک با استفاده از مقیاس لیکرت مورد سنجش قرار گرفت و در مجموع 45.8 درصد از پاسخ دهندگان میزان علاقه خود به شهربابک را زیاد اعلام کرده اند که این میزان بسیار بالاتر از حدّ انتظار بود. در سنجش رابطه میان مدّت زمان سکونت و تعلّق مکانی ساکنین سطح معناداری sig در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.00 می باشد، بنابراین وجود رابطه میان دو متغیّر تأیید می گردد. از طرف دیگر ضریب همبستگی در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.191، به دست آمد. بدین معنی که براساس این آزمون رابطه بین دو متغیّر به صورت مثبت وجود دارد و تقریبا 19 درصد تغییرات متغیّر وابسته (تعلّق مکانی افراد) تحت تأثیر متغیّر مستقل (مدت زمان سکونت) قرار دارد. نتایج پژوهش در سنجش اهمیّت عناصر هویّت بخش از دید ساکنین حاکی از آن است که روستای میمند، معادن مس و فیروزه به عنوان مؤلفه هویّتی برجسته شهربابک از نظر پاسخ دهندگان می باشند. به منظور بررسی رابطه تحصیلات افراد در انتخاب عناصر هویّتی با توجه به ترتیبی بودن متغیّرها از آزمون های تاوکندال بی، گاما و دی سامرز برای سنجش رابطه استفاده گردید. از آنجا که در هر سه آزمون، سطح معناداری sig به صورت برابر و برای تمامی مؤلفه های مورد آزمایش بالاتر از 0.05 درصد است؛ فرض صفر تأیید می گردد و رابطه ای میان تحصیلات افراد و انتخاب عناصر هویّت بخش وجود ندارد.