فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۶۱ تا ۲٬۳۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شیشه گری سنتی ایران در دوره صفوی پس از چند دهه رکود با کمک شیشه گران ونیزی که توسط شاه عباس به ایران دعوت شده بودند، مجدداً احیا می شود. اشکدان های شیشه مجموعه صراحی های هستند که نمونه های ساخته شده آنها در دوره قاجار در اغلب موزه های جهان به عنوان شاخصه شیشه ایرانی شناخته می شود. موزه متروپولیتن مجموعه ارزشمندی از این نوع صراحی (اشکدان) متعلق به دوره قاجار را در اختیار دارد که در این مقاله به بررسی فرم و کاربرد این مجموعه پرداخته شده است.هدف پژوهش: هدف این مقاله مطالعه فرم و کاربرد اشکدان های موزه متروپولیتن به منظور چیستی و چرایی ساخت آن، با طرح این پرسش است که فرم صراحی های موسوم به اشکدان چه کاربردی داشته و چگونه و از چه دوره ای در هنر شیشه ایرانی متداول شده است؟ و به بیان این فرضیه می پردازد که فرم اشکدان از دوره صفوی با ورود شیشه گران ونیزی و تأثیر آنها بر شیشه ایرانی شکل گرفته و کاربرد آن با گذر زمان، متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی هر دوره صورت های متفاوتی به خود می گیرد.روش پژوهش: این مقاله از نظر راهبرد از نوع کیفی و از لحاظ هدف، کاربردی است که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و داده های حاصل از مطالعات میدانی و مشاهدات عمیق نگارندگان به انجام رسیده است. جامعه مورد مطالعه مجموعه صراحی های موسوم به اشکدان متعلق به دوره قاجار است که ده نمونه از اشکدان های موجود در موزه متروپولیتن به روش نمونه گیری غیراحتمالی وضعی (ترجیحی) انتخاب شده است.نتیجه گیری: در نتایج حاصل از این پژوهش در پاسخ به چیستی اشکدان ها دریافت می شود که کاربرد این آثار با عنوانی که براساس فرم بدان اطلاق شده است مناسبت چندانی ندارند. ساخت صراحی های گردن قو با اقتباس از نمونه های غربی وارداتی و با کاربرد ظرف نگهداری شراب، گلاب و گل متداول می شود که از دوره قاجار با عنوان اشکدان با کاربرد تزیین از شاخص ترین آثار هنر شیشه ایرانی در جهان مورد توجه قرار می گیرد. فرضیه طرح شده مبتنی بر تأثیر شیشه گران ونیزی بر هنر شیشه ایرانی در این پژوهش صحیح است. فرم گردن و دهانه اشکدان ها تحت تأثیر آموزه شیشه گران ونیزی ملهم از کاترولف های رومی بوده و براساس توصیفات موجود از دوره صفوی متداول شده است. نمونه های موجود در اغلب موزه های جهان و به خصوص در موزه متروپولیتن متعلق به دوره قاجار است.
سقاخانه اردبیل - مسجد سلیمان شاه در گذر زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
41 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مکان های آیینی ایران در اثر تغییر و تحولات سیاسی-اجتماعی، اقدامات تجددگرایانه و بازسازی های حساب نشده، دچار تحریف در بیان هویت و نیز انحراف در راستای فکری تأثیرگذارنده برای ساخت بنا شده اند. به طوری که در برخی نمونه های مطالعاتی حتی با ظهور بازتعریفی جدید، اصل موضوع دچار آلودگی مفاهیم شده و به مرور زمان آن مفاهیم تغییریافته جایگزین بنیان های اعتقادی اصیل شده اند. شهر اردبیل به لحاظ تجربه تاریخی، سیاسی و آیینی کهن نشانه هایی از این هویت های تغییریافته را به صورت نهان و آشکار در خود دارد. عبادتگاه سقاخانه در این شهر به علت هم عصری زمان احداث آن با پایه گذاری حکومت شاه اسماعیل صفوی که دوره عطف و تغییر اعتقادی در سرزمین ایران محسوب می شود و نیز به لحاظ جایگاه مکانی بنا که با مجموعه تاریخی بقعه شیخ صفی الدین هم جوار انتخاب شده، قابلیت بالقوه ای برای بررسی چگونگی احداث و مطالعه ویژگی های محیطی پیرامون بنا را داشت.هدف پژوهش: پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان تأثیر آیین ها و کهن الگوهای تاریخی جهت تصمیم گیری برای انتخاب موقعیت بنای عبادتگاه ها، اقدام به مطالعه موضوع کرد.روش پژوهش: رویکرد مطالعه در این پژوهش از نوع کیفی و چهارچوب آن در قالب توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و جمع آوری اطلاعات با شیوه کتابخانه ای به همراه تحقیق میدانی انجام شده است. این تحقیقات به صورت انجام مصاحبه های حضوری از افراد محلی که مطلع به تاریخ و گذشته مکان موردنظر بودند، صورت گرفت. در این پژوهش، فرضیه بر این مبنا استوار بود که انتخاب محل احداث معابد تحت تأثیرات اعتقادات کهن یعنی باورها و آیین های پیش از زرتشت که به حضور عناصر طبیعی مانند آب و درخت در جوار پرستشگاه ها تأکید و تکیه دارد.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که الگوهای مفروض برای احداث بناهای عبادی در آیین مهر و آناهیتا، انطباق با معیارهای محیطی و ظاهری بنای عبادتگاه سقاخانه را داراست.
مفهوم منظر شهری جهت ارتقاء میزان خاطره انگیزی در فضای شهری
حوزههای تخصصی:
امروزه هویت منظر شهری و خاطرات جمعی به وجود آمده از آن برای تمامی انسان ها، با فقدانی بحث برانگیز روبه رو شده، طوری که انسان ارتباط خود را با مکانی که در آن زندگی میکرده از دست داده است. این فقدان هویتی نسبت به مکانها و میزان خاطره انگیزی آن در فضاهای شهری، مشکلاتی را در هویت فردی و جمعی شهروندان ایجاد کرده است. مشکلاتی که شامل ایجاد بحران ها ی متعدد و کاهش کیفیت این فضاها را شامل می شود. حال با این تفاسیر نقش منظر شهری به عنوان واقعیتی عینی در قلمروهای فضاهای عمومی را می توان با افزایش کیفیت نمادها و خاطرات جمعی و ارتباطات گروهی، مسبب به وجود آوردن خاطراتی برآمده از محل زندگی جمعی با حالتی اجتماعی به صورت چهار مرحله شامل؛ 1.شکل گیری، 2.ثبت ،3.تداعی و4. انتقال را فراهم کرد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی( مطالعات کتابخانه ای و اسنادی) می باشد. در ابتدا با مطالعه متون مرتبط با هدف پژوهش، ابعاد و معیارهای لازم برای بررسی نقش منظر شهری در میزان ایجاد فضاهای خاطره انگیز شهری و همچنین عوامل مؤثر بر آن نیز شناسایی و چگونگی آن مورد کنکاش قرار می گیرد. در نهایت پس از تعیین مفاهیم، برای پژوهش های بعدی پیشنهاد به بررسی الگوی رفتاری و برداشت مشاهدات میدانی به صورت یک مثال را ارائه می دهیم تا پژوهشگران بعدی به توانند این مفاهیم را به عنوان چراغ راهی در پژوهشهای آتی خود به عنوان معیار قرار دهند.
اصول طراحی اقامتگاه های روزانه سالمندان با رویکرد زنده واری
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش و جایگاه سالمندان با توجه به هرم جمعیتی کشور از اهمیت قابل توجهی برخورداراست ،و به طبع آن پیش بینی و مناسب سازی فضاهای معماری و شهرسازی از اولویت های اساسی برنامه ریزی شهری و معماری است. سالمندان با توجه به شرایط بیولوژیکی و روحی در فضای زندگی شان نیازمند به امکانات و تجهیزات متعددی هستند .بنابراین فضاهای معماری و شهرسازی نقش اساسی در زندگی فردی و اجتماعی سالمندان ایفا می کنند.این فضاها باید به گونه ای طراحی شوند که پاسخگو به بیشتر نیازهای سالمندی باشند، ازاین رو استفاده از رویکردها و چارچوب های نوین در فضاهای سالمندی می تواند در بالا رفتن کیفیت زندگی سالمندان مفید و مؤثر واقع باشند.در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از چارچوب زنده واری ،اصولی تدوین شود که به بیشتر نیازهای سالمندان پاسخ داده شود تا موجبات بالا رفتن کیفیت زندگی سالمندان به ویژه تعاملات اجتماعی آن ها فراهم شود. روش تحقیق این پژوهش توصیفی –تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات از دو شیوه ی میدانی و کتابخانه ای استفاده شده است که بخش عمده ای از مطالعات از طریق مصاحبه با سالمندان و مشاهده و ویژگی ها و همچنین برسی علائق و انتظارات آن ها از اقامتگاه های سالمندی به دست آمده است ، یافته های این پژوهش حاکی از تفش پررنگ ضرورت تعاملات اجتماعی و لایه اجتماعی در زندگی سالمندان است و بر همین اساس در پایان و پیشنهاد هایی برای طراحی فضاهای زنده وار در کاربری های سالمندی بیان می گردد.
بررسی تأثیر و ارتباط دلبستگی به مکان و هویت مکانی در افراد بومی و غیر بومی در سه مقیاس: شهر، محله و خانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
45 - 62
حوزههای تخصصی:
دلبستگی مکانی، نوعی پیوند عاطفی است که مردم با مکان های خاص برقرارمی کنند که ترجیح می دهند در آن بمانند و در ان احساس امنیت و آرامش می کنند. با این حال، هویت مکانی،به عنوان جزیی از هویت شخصی تعریف شده و فرایندی ست که توسط آن مردم از طریق تعامل با مکان ها خود را به لحاظ تعلق به مکانی خاص توصیف می کنند. بسیاری از تحقیقات، ارتباط مثبتی را بین این متغیرها در جمعیت هایی که تعاملات مداومی را در مدت زمان طولانی حفظ کرده اند، مشاهده کرده اند. این مقاله مطالعه ای را ارائه خواهد کرد که در آن ها ما به مقایسه دلبستگی مکان و هویت مکان در نمونه هایی پرداخته ایم که بر اساس مکان تولد و طول اقامت و اندازه این پیوندها با مکان های مختلف متفاوت می باشند. با وجود این واقعیت که شدت دلبستگی و هویت که با محل بنا شده فرضا تحت تاثیر اندازه محیط قرار دارد. به منظور کشف تفاوت های رابطه بین این دو پیوستگی و اندازه ی محیط، ما یک مطالعه در محله ها و شهرها و خانه ها انجام داده ایم. نتایج مطالعه تفاوت های ممکن در دلبستگی مکان و هویت مکان بین ساکنانی که در شهر به دنیا آمدن و ساکنانی که در اصل از شهرهای دیگر هستند را نشان می دهد. همچنین اینکه هویت و دلبستگی مکان برای بومی ها همزمان می باشد در حالیکه افراد مکان های دیگر نمره بالاتری را برای دلبستگی بجای هویت در نظر میگیرند. نمونه ها شامل 208 نفر ( 54.8% بومی و 45.2% از دیگر شهرها ) . نتایج مطالعه ما را قادر می سازد تا در نظر بگیریم که دلبستگی مکانی قبل از هویت مکانی، توسعه میابد و پیوند با خانه قویتر از پیوند با محله می باشد اما دلبستگی و هویت با شهر قوی تر از هرکدام از آنها می باشد. که سطح بیشتری از دلبستگی و هویت در شهر وجود دارد تا در خانه و کمتر در محله.
بررسی چگونگی افزایش حس انسجام در افراد با توجه به رویکرد سالوتوژنیک (نمونه موردی: بافت مسکونی محله تاریخی سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
137 - 151
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به ارتقای سلامتی انسان ها نیازمند یک جنبش بین رشته ای است. از اینرو رویکرد سالوتوژنیک به مانند روشی موثر در ارتقای تندرستی بشر نقش بازی می کند. یکی از زیر شاخه های اساسی در این رویکرد حس انسجام (SoC) می باشد که آنتونووسکی آن را یک پاسخ به موقعیت های نامطلوب زندگی بیان می کند که از این رو مبنای کلی این پژوهش را تشکیل می دهد. هدف اصلی این پژوهش دستیابی به راه حلی در طراحی به منظور افزایش حس انسجام افراد ساکن در بافت تاریخی شیراز می باشد. بدین جهت، محله سنگ سیاه در شهرستان شیراز به عنوان نمونه مورد بررسی، در نظر گرفته شده است. این پژوهش از روش ترکیبی بهره مند می باشد .از این رو ابتدا به بررسی محتواهای پیشرو با توجه به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای پرداخته شده است. سپس به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی و همچنین پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده شده است. در بخش پیمایش، تجزیه و تحلیل داده ها، به وسیله ی نرم افزار SPSS 24 و به روش آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. همچنین با استفاده از نرم افزار SMART PLS 2، رابطه بین متغیرهای پنهان و متغیرهای اصلی پژوهش توسط مدل ساختاری، بررسی شده است. با انجام این پژوهش عوامل اصلی و موثر بر کیفیت زندگی(QoL) افراد و حس انسجام(SoC) در ساکنان محله سنگ سیاه، به طور قابل توجهی شناسایی و بررسی گردیده است. با توجه به نتایج، «مؤلفه معناداری» بیشترین ضریب همبستگی را در رابطه با محیط انسان ساخت و کیفیت زندگی افراد، دارا می باشد، از این رو با توجه به این تحقیق، این فاکتور به عنوان راه حلی در محله سنگ سیاه و محله های مشابه برای پیشبرد طراحی با رویکرد سالوتوژنیک در نظر گرفته می شود.
تأثیر به کارگیری حکمرانی شبکه ای، بر عناصر مدیریت بحران در بلایای طبیعی در سازمان های مرتبط با بحران استان کهگیلویه وبویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۸۸-۷۵
حوزههای تخصصی:
با توجه به غیرمنتظره بودن حوادث و بلایای طبیعی درصورتی که به خوبی مدیریت نشوند ممکن است به بحران های بزرگ تری تبدیل شوند. از طرفی برای مدیریت بهتر و کنترل سریع تر حوادث و بحران ها، به همکاری گسترده سازمان های دولتی، غیردولتی و مشارکت نیروهای مردمی، در قالب حکمرانی شبکه ای نیاز دارند. هدف از این تحقیق، بررسی نظر 140 نفر از جامعه آماری منتخب تحقیق، به روش طبقه ای تصادفی نسبی شامل: مدیران و رابطین بحران دستگاه های عضو کارگروه های 14 گانه عضو ستاد مدیریت بحران، استان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص تأثیر مؤلفه های حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران (پیش بینی، آماده سازی، مقابله و احیاء و بازسازی)، می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، پیمایشی و از نوع همبستگی است. با توجه به پیشینه تحقیق، پس از ترسیم مدل مفهومی تحقیق، نسبت به طراحی پرسشنامه محققین ساخته اقدام شد و پس از به دست آمدن پایایی و روایی لازم، نسبت به جمع آوری داده ها اقدام شد. سپس با توجه به روش معادلات ساختاری و تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار آماری smart pls، آزمون فرضیه های تحقیق، انجام شد. پس از انجام آزمون های آماری لازم، ضمن تأیید فرضیه های تحقیق، مشخص گردید که: حکمرانی شبکه ای بر عناصر مدیریت بحران رابطه مثبت دارد، بیشترین تأثیرگذاری حکمرانی شبکه ای به ترتیب بر عناصر مدیریت بحران شامل: پیش بینی بحران (0.78)، مقابله با بحران (0.75)، آمادگی در برابر بحران (0.74) و احیاء و بازسازی پس از بحران (0.62) بوده است، لذا ضرورت دارد که حکمرانی شبکه ای به عنوان شیوه تعاملی در حوادث و بحران ها، در مدیریت بحران های طبیعی استان کهگیلویه وبویراحمد، به ترتیب در مراحل پیش بینی بحران ها، مقابله با بحران ها، مرحله آمادگی در برابر بحران و درنهایت مرحله احیاء و بازسازی به کار گرفته شود. لذا پیشنهاد می گردد برای تحقق حکمرانی شبکه ای و بیشترین تأثیرگذاری در مدیریت بحران های طبیعی در استان کهگیلویه وبویراحمد، شبکه ای از سازمان های هماهنگ، کارا و اثربخش که از شفافیت و دموکراسی در تصمیم گیری و عمل برخوردار باشند، تشکیل گردد.
دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستای طزره دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری روستایی ایران به لحاظ ماهیت کارکردی و پاسخ گو بودن به نیازهای انسانی، مجموعه ای همگن را با هویت کالبدی خاص تشکیل می دهد که هویت آن از مفهوم سکونت و شیوه زیست در روستا نشئت می گیرد. با ورود تکنولوژی به عرصه زندگی روستایی و تغییرات ساختار اجتماعی و اقتصادی، الگوی معماری مسکن روستایی دستخوش دگرگونی و تحول گردیده است و امروزه اکثر خانه های روستایی با شرایط اقلیمی و زیستی و سبک زندگی روستایی متناسب نیستند. در این میان، معماری بومی و اصیل روستایی ارزش های پایداری دارد که می تواند پس از شناسایی و تحلیل، به عنوان الگویی مناسب در طراحی مسکن امروزی روستا استفاده شوند. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، دستیابی به الگوی طراحی مسکن روستایی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی است. برای این منظور، پس از مطالعه منابع کتابخانه ای در حوزه مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر در شکل گیری مسکن روستایی مشخص شده اند و سپس به وسیله مطالعات میدانی، در روستای طزره دامغان بررسی شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند در روستای طزره، عوامل اقتصادی و نوع معیشت خانواده در مساحت و تعداد ریزفضاهای توده و حیاط و ورودی تأثیرگذارند و وجود فضای معیشتی طویله، امکان انعطاف پذیری مسکن روستایی را در گذر زمان فراهم کرده است. همچنین عوامل اجتماعی و فرهنگی در فرم نما، سلسله مراتب ورودی، نحوه قرارگیری توده نسبت به حیاط و تعداد خانوارهای ساکن یک خانه مؤثرند. عوامل محیطی حاکم بر روستای طزره نیز در جهت گیری توده، شکل گیری پلکانی توده و حیاط، تعداد و وسعت بازشوها، تعداد طبقات، حوزه بندی فضاها و نوع مصالح تأثیرگذارند. در ادامه، پنج الگوی شاخص مسکن روستای طزره معرفی شده اند و سپس مشخصه های کالبدی عملکردی در ریزفضاها و اجزای معماری این الگوها تحلیل گردیده اند. در نهایت، با تحلیل الگوهای شاخص معماری قدیم روستای طزره، استخراج الگو در قالب چهارچوبی کالبدی عملکردی ارائه شده است که با توجه به محیط اقلیمی روستا و نظام اجتماعی و اقتصادی روستاییان است و می تواند برای طراحی مسکن معاصر روستا استفاده شود.
تبیین شاخص های طراحی و مکان یابی فضاهای شهری دوستانه ﺑﺎ ﺭﻭیﮑﺮﺩ ﭘﺪﺍﻓﻨﺪ ﻏیﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻣﻮﺭﺩی: محله سورو بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
102 - 87
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری دوستانه، به عنوان عمومی ترین فضاها، می تواند کانون بستر حیات مدنی و شهرگرایی باشند، پدافند غیرعامل شهری جزئی از دستورالعمل اجرایی با هدف تداوم فعالیتهای ضروری شهر در مقابله با اقدامات نظامی دشمن می باشد. در مقاله حاضر، الگوهای اصلی مد نظر در پدافند غیر عامل که در طراحی و تبیین فضاهای شهری دوستانه شهری کاربرد دارند مطرح شده،سپس مکان یابی فضاهای شهری دوستانه با رویکرد پدافند غیر عامل درمحله سورو بندرعباس انجام گرفته است ، برای دستیابی به اهداف تحقیق شش شاخص های منتخب استخراج، که جهت وزن دهی به شاخص ها از مدل AHP1 استفاده شده ، در نهایت دو سایت مناسب برای مکان یابی فضای شهری دوستانه در محله سورو2 بر اساس شش شاخص ، انتخاب شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی ، روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای مطالعات کتابخانه ای - میدانی بوده است. با توجه به روندی که در این پژوهش در پیش گرفته شده، الگوی ورود مفاهیم پدافند غیرعامل شهری در تبیین طراحی فضاهای شهری دوستانه با رویکرد کاهش آسیب پذیری شهری حین بحران های نظا می و طبیعی پیشنهاد گردیده است.
واکاوی مؤلفه های مؤثر بر طبقه بندی آثار میراث معماری بر اساس رویکردها و سیاست های حفاظت در کشورهای اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
213 - 237
حوزههای تخصصی:
مدیریت و اولویت بندی حفاظت از آثار میراث معماری در ایران با توجه به فراوانی و کمبود منابع مالی، یکی از چالش های اساسی است. از سال 1309ش و تصویب قانون حفظ آثار ملی و عتیقات تاکنون، میراث معماری هیچ گاه با رویکرد حفاظت مبتنی بر اهمیت آثار، به صورت علمی و در یک چهارچوب مدون داوری و سطح بندی نشده اند. این موضوع باعث شده اصولی جامع برای مدیریت یکپارچه، وحدت رویه در تصمیم گیری ها و اولویت بندی برای حفاظت از آثار نیز تدوین نشده باشد، درحالی که بیشتر کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه در این زمینه به چهارچوبی منطقی دست یافته اند. یکی از ابزارهای مدیریت حفاظت از میراث معماری در اروپا، طبقه بندی است. مطالعه و شناسایی نظام طبقه بندی در سیاست های کشورهای اروپایی به منظور دستیابی به یک الگوی کاربردی و تعمیم پذیر در سطح ملی، هدف اصلی این تحقیق است. اهداف و تأثیرگذاری مؤلفه ها بر سیستم طبقه بندی میراث معماری اروپا، پرسش اصلی این تحقیق است که برای یافتن آن از طریق سندپژوهی و مطالعات کتابخانه ای، داده های موجود شامل قوانین، سیاست ها و تجربیات کشورها گردآوری شده و با رویکردی کیفی و با روش توصیفی تفسیری و تطبیقی تحلیل شده است. با توجه به یافته های پژوهش، دستیابی به سازوکاری مدیریتی بر اساس یک سیستم منظم و سلسله مراتبی از طریق طبقه بندی به منظور ارتقای سیاست های حمایت از منابع میراث و بهره مندی مقامات در حفاظت از میراث معماری هدف اصلی طبقه بندی بوده است و بر این اساس آثار میراث معماری به سه سطح ملی، منطقه ای و محلی طبقه بندی شده اند. رویکرد و نحوه تصمیم گیری برای طبقه بندی، بر اساس نظر و مشورت صاحب نظران، متخصصان و مسئولان و با توجه به معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار بر این فرایند شامل منحصربه فرد بودن آثار، اهمیت آن ها، شایستگی برای حفاظت، مالکیت و ویژگی های تاریخی، معماری، هنری، علمی، زیباشناختی و اجتماعی تعیین می شود. سیستم طبقه بندی در کشورهای اروپایی به عنوان مؤلفه ای مهم در توسعه اقتصادی و بهبود زندگی مردم در نظر گرفته شده است.
کاربست نظریه یو در شهرسازی ایران
حوزههای تخصصی:
نظریه یو به دنبال هدایت از محتمل ترین آینده است. یک فعّالیّت می تواند با توجّه به ساختار التفاتی که از آن فعّالیّت خاصی انجام می گیرد به نتایج کاملاً متفاوتی بینجامد. در این مقاله سعی داریم این نظریه که عمر زیادی از آن نمی گذرد و در حوزه شهرسازی که ریشه ای در علوم اجتماعی دارد را مورد واکاوی و چگونگی ورود آن به عرصه شهرسازی ایران را بررسی کنیم. سوالی که به دنبال پاسخ آن هستیم این است که نظریه یو می تواند در عرصه شهرسازی ایران حضور یابد؟ چگونه؟ این سوال به نوعی اساس اصلی مقاله حاضر را شکل می دهد. جهت پژوهش، شیوه تفسیری-تبیینی که زیر مجموعه روش پژوهش کیفی هستند، استفاده شده است. منابع مورد استفاده در پیشبرد مقاله از طریق انجام مطالعات وسیع کتابخانه ای چه در حوزه نظریه پردازی و چه در حوزه نظریه در باب شهر، حاصل گشته اند. این منابع، سپس بر اساس روش تفسیری-تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن است که، مدیران و شهرداران شهرهای کشور که به عنوان رهبران شهر نیز مطرح می شوند، باید از سطح گرایی، داوری و پیش داوری اقدامات درون شهری پرهیز کرده و آن را متوقف کنند. این رهبران باید به درون نفس خود فرو رفته تا بتوانند نقاط کور رهبری خود را شناسایی کنند و با آشکار سازی این نقاط به رفع آن اقدام نمایند. سپس، با حضوری همراه با حس و ذهن باز، قلب باز و اراده باز به تصمیم گیری و ایجاد تغییرات بنیادی در رهبری دست بزنند.
The Social Impact of the Architectural Components of Safavid Bridges in Isfahan (Case S tudy: Khaju and Allahverdi Khan Bridges)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۱ - Serial Number ۳۹, Winter ۲۰۲۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
The target bridges in this s tudy were cons tructed during the Safavid era in Isfahan city and are considered as one of the mos t important components of the urban s tructure; during his tory. They have shown various functions in addition to their role as a connecting route, which has varied from individual scale to collective spaces over time. This research s tudy is trying to find out the architectural components affecting the public presence in these urban buildings, specifically in two bridges called, Allahverdi Khan (Si-o-se-pol) and Khajoo bridge in the contemporary era, to see if they would correspond the needs of today’s urban residents. To get this aim, the qualitative research approach was adopted based on an interview framework. To answer the ques tions was arranged based on three functional, physical, and s tructural aspects of these bridges, and a significant result was achieved by applying qualitative content analysis. The architectural components influencing the public presence were included eight general components and sub-components. These items were either in line with or opposite to each other, including the social functions and the contemporary space of bridges, the bridges’ cultural and physical s tructure, the shaping context of the bridges and the memorability of them, the environmental psychology and the related aes thetics aspects. According to the content analysis outcomes, a functional review of the space of these bridges in the future can lead to the qualitative improvement of architecture and space of them.
Comparative Analysis of the Persian Garden and Park Pattern’s Versatility as Urban Spaces in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۲ - Serial Number ۴۰, Spring ۲۰۲۱
31 - 40
حوزههای تخصصی:
Due to the thousands of years of Persian garden his tory, it has taken an indigenous color and aroma and its components have formed according to the needs that have exis ted over time; whereas the park suddenly entered Iran to induce modernism in the Qajar period. For this reason, its features don't fit the circums tances of Iran and ins tead fit with its territorial characteris tics. A solely his torical attitude to the Persian garden has led to the exclusion of this space from the process of regeneration and adaptation to recent needs. On the other hand, in the 50 years since the park’s emergence in Iran, some of its features have harmonized with the context. Accordingly, the research ques tion is: following the characteris tics of urban public spaces, which patterns of green space -Persian garden or park- might be more adaptable to the Iranian context. Several experts' opinions were used to respond to the research ques tion. The criteria for reviewing were selected from the project for public spaces and the results of the ques tionnaires were analyzed in the form of the hierarchical analysis process method and were adapted to the theoretical background. Although regarding some of the use and activity criteria, the park has more adaptability as a public urban space in Iran, in terms of access and linkage, comfort and image as well as overall measurements, the garden is more adaptable than the park.
ارزیابی بصری مناظر روستایی بر مبنای شاخص های کیفی؛ بررسی موردی: روستاهای منطقه الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۰
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ارزش های زیبایی شناسانه و جنبه های بصری مناظر به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل تعیین کننده بر حضور و تداوم سکونت در مناطق روستایی است و می تواند به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی و طراحی این مناطق مطرح گردد. ازاین رو، چیستی شاخص های مؤثر بر آن و چگونگی ارزیابی آنها در راستای کاهش مداخلات مقطعی در این حوزه بسیار اهمیت پیدا می کند. هدف کلی پژوهش حاضر شناسایی شاخص های کیفی مؤثر بر ارزیابی مناظر روستایی است. در این راستا با روش تحلیل محتوای کیفی- استقرایی و نیز مبتنی بر استدلال منطقی، شاخص ها از ادبیات پژوهش استخراج شدند و بر روی 10 روستا در منطقه الموت قزوین مورد آزمون تجربی قرار گرفتند. پژوهش با تکنیک ارزیابی بصری تصاویر در چند مرحله با پرسشنامه، تصاویر منتخب مناظر روستایی را مورد ارزیابی قرار داده و در تحلیل نتایج حاصل از آزمون های T-Test و تحلیل رگرسیونی استفاده شده است. یافته های پژوهش علاوه بر ارائه شاخص های کیفی مؤثر بر ارزیابی بصری مناظر روستایی، شاخص های «محدوده بصری»، «زمین در منظر»، «نبود اخلال و آشفتگی بصری»، «وجود عناصر تماشایی، منحصربه فرد و نمادین»، «توزیع ویژگی های منظر» را دارای بالاترین میزان تأثیرگذاری تبیین می کند. نتایج نشان می دهد هرکدام از شاخص های ارائه شده با درجات متفاوتی در ارزیابی تصاویر مناظر روستایی مؤثر هستند. لذا شناسایی شاخص ها بر مبنای میزان اثربخشی می تواند راهنمای عمل برنامه ریزان و طراحان مناظر روستایی قرار گرفته و راهگشایی هرچه مؤثرتر در اقدامات پیش رو باشد.
سیر تحول عناصر تزئینی اسلامی بناهای تاریخی و مساجد در دوره ایلخانی
حوزههای تخصصی:
سلسله ایلخانی از حدود سال 663 ه ق تا 756 ه ق بر ایران کنونی و سرزمین های اطراف آن حکمرانی کرد. تا اواخر قرن هشتم هجری قمری، حکومت های دست نشانده ایلخانی مانند آل مظفر، همچنان بر نواحی ای از ایران حکومت می کردند. آثار نفیسی از این دوران مانند ابنیه منطقه یزد باقی مانده است. این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است که مبتنی بر مطالعه، بازدیدها و کارهای انجام شده، تحقیق ها و پایان نامه های به روز و تجزیه و تحلیل آن ها می باشد. عناصر تزئینی و هنر این دوره را می توان در حقیقت، تلفیقی از هنر شرق دور، آسیای مرکزی و هنر دوره های قبل ایران دانست. هنرمندان کوشیده اند تا با بهره گیری از این تاثیرات، آثار بدیعی را خلق نمایند که به مرور به سبکی مستقل تبدیل گشت. تزئینات ابنیه دوران اسلامی ایران، معمولاً از سه نوع مصالح آجر، گچ، کاشی و یا تلفیقی از اینهاست، که گچبری از دوران اولیه اسلام تا دوره تیموریان به عنوان عنصر قالب در تزئینات وجود داشته و عمده کاربرد آن در محراب ها و کتیبه های اجرا شده در بنا بوده است.
پژوهشی در ضرورت طراحی بهینه فضاهای باز و محیط سبز کالبد آموزشی در راستای بهبود ادراک دانش آموزان و ارتقاء کیفیت محیط آموزشی (مطالعه موردی: دبیرستان های دخترانه شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
127 - 139
حوزههای تخصصی:
در طراحی معماری و کالبدی بسیاری از مدارس و فضاهای آموزشی کشور، کمتر به جنبه های روانشناختی دانش آموزان توجه ویژه شده است حال آنکه این فضاها بیشترین سطح ارتباط را با کودکان و نوجوانان به تعامل می گذارند. برطبق دیدگاه صاحبنظران، محیط آموزشی مدرسه باید به گونه ای که یادگیری در آن آسان و خوشایند باشد، طراحی گردد. نیاز روزافزون گسترش فضاهای آموزشی همگام با افزایش جمعیت دانش آموزی و عدم کفایت برخی فضاهای موجود، یکی از مشکلات اساسی جامعه امروزی مدارس کشور است. در این میان فضای سبز این محیط ها بسیار مورد توجه باید قرار گیرند. در این تحقیق هدف بررسی و ارزیابی ضرورت وجود طراحی مطلوب فضاهای باز آموزشی در کلیه مقاطع تحصیلی است چراکه ایجاد رغبت و حس علاقه مندی به محیط آموزشی و تعامل آن با فضاهای سبز و فضای باز حیاط، از عوامل مؤثر در برداشت دانش آموزان از محیط مدرسه و همچنین پیشرفت تحصیلی آنها می باشد. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش کیفی از نوع توصیفی (پس رویدادی علی – مقایسه ای) می باشد. جامعه آماری مشتمل بر دبیرستان های دخترانه شهر اصفهان (اعم از مطلوب یا نامطلوب) بوده اند. به منظور اجرای طرح پژوهشی، از میان نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان، چهار ناحیه به تصادف انتخاب گردید. نتیجه این که بین میانگین نمرات نحوه طراحی فضاهای باز حیاط و محیط سبز مدرسه از دیدگاه دانش آموزان دو گروه مدارس مطلوب و نامطلوب تفاوت معناداری موجود است. بدین صورت که دانش آموزان مدارس مطلوب به لحاظ استفاده از فضاهای باز متناسب با ویژگی های روانشناختی دانش آموزان، نگرش مثبتی به مدرسه و محیط آموزشی داشتند.
تحلیل فضای شهری بر حسب منظر ذهنی لایه هایی از اقشار متوسط جدید شهری (مورد مطالعاتی: میدان انقلاب تهران در دوران پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
83 - 96
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضای شهری در ذهن کنشگران اجتماعی بازتاب می یابد و چون دست به عمل می زنند فضا را شکل می دهند. اما فاعلان فضایی الزاماً مشابه هم نمی اندیشند. لذا ضرورت دارد که تولید و دگرگونی فضای شهری را بیش از هر چیز از منظر ذهنیت اقشار و گروه های اجتماعی مطالعه کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می توان به روش روایت پژوهی، تحلیلی از منظر ذهنی اقشار اجتماعی از یک فضای شهری مشخص ارائه داد؟ هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر تحلیل منظر ذهنی اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب شهر تهران در دوران پهلوی دوم، از طریق روش روایت پژوهی است. روش پژوهش: برای آزمون، روایت اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب تهران طی سال های 1330 تا 1357 به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شد. نتیجه گیری: یافته تحقیق حاکی از آن است که در درون قشرهای متوسط جدید روایت های مشابه و قابل مقوله بندی وجود دارد که منظر ذهنی اقشار متوسط از فضای شهری معینی را آشکار می سازد. به علاوه، مشخص شد که ذهنیت افراد از محدوده میدان انقلاب، قابل تقسیم به دو بازه زمانی است. به نظر می رسد که دوره زمانی چنین تغییراتی در ذهن ایشان، مطابق با تغییرات مادی و معنوی در زمینه و بستر تاریخی است؛ چرا که این امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند که مکان مناسب خود را در شهر می یابند و تغییر در این امور به دلیل تغییر در شرایط مادی و معنوی زندگی انسان است. مکان ها به وساطت امکاناتی که برای انواع کنش در خود دارند، می توانند محلی برای تبلور آنها باشند.
فضای زبان؛ (زبان به مثابه عاملی تعیین کننده در تعریف و ادراک فضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زبان محور بودن مفهوم فضا، کاربرد و ادراک آن را به عنوان یک مفهوم کلیدی در شهرسازی و معماری، گاهی با کژفهمی همراه کرده است. پیوند بین دو مضمون فضا و زبان آن ها را به عنوان مفاهیم بنیادین در شناخت و تفسیر شهرها تبدیل کرده و ادراک یکی بدون دیگری ممکن نیست. نقد گفتمان مسلط در باب فضا، در رشته هایی چون شهرسازی که فضا را عموماً به عنوان یک مفهوم فیزیکی مورد استفاده قرار داده اند، و همچنین مطالعه پدیدارشناسانه دو مفهوم مورد اشاره می تواند به تبیین کاربردی مفهوم فضا کمک نماید. هدف: مقاله حاضر با هدف ریشه یابی زمینه های ادراک در نظریات مختلف فضا و همچنین تعریف زبان به عنوان اصلی ترین عامل در فرایند ادراک و تجربه فضا، تدوین شده است. همچنین بررسی و نقد ارتباط متقابل بین فضا و زبان از اهداف این مقاله است. روش: مطالعات انجام شده مبتنی بر ساختاری مرکب از دو روش «تحلیل انتقادی گفتمان» و «پدیدارشناسانه هرمنوتیک» است. یافته ها: به نظر می رسد ساختار جدایی ناپذیر دو مفهوم فضا و زبان، پیدایش و کاربرد نومفهمومی تحت عنوان «فضای زبان» را ایجاب می کند؛ این مفهوم فضا و تفاسیر مختلف تبیین شده درباره آن را که حاصل تجربه زیسته آدمیان در سکونتگاه های انسانی مختلف و به خصوص شهرها است، اکیداً وابسته به زبان و اندیشه، فرهنگ، هویت، سبک زندگی، معانی، نشانه شناسی و مراودات رایج در زبان های مختلف دانسته و ریشه تفاوت در ادراک فضا را ناشی از همین تفاوت های زبانی می داند. نتیجه: تعریف سنتی فضا به عنوان مجموعه ای از عناصر فیزیکی که به شکلی خاص در کنار هم استقرار یافته اند با ماهیت فضای زیست تناسبی ندارد. فضا شبکه ای پیچیده از عناصر فیزیکی و عوامل غیرمادی است. زبان به عنوان عامل و حامل تفکر، و به نمایش گذارنده جهان، تنها وسیله ای است که می تواند فضای واقعی را وانمود نماید؛ لذا زبان ابزارِ درک فضا نیست، بلکه خود فضاست.
آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 25
حوزههای تخصصی:
با توسعه سریع تکنولوژی های هوش مصنوعی (AI)و علاقه به کاربرد آن ها در زمینه های آموزشی، رشد قابل توجهی در ادبیات علمی در رابطه با کاربرد AI در آموزش بوجود آمده است. طراحی معماری فرآیند پیچیده ای است که از تجربه و خلاقیت گذشته برای تولید طرح های جدید استفاده می کند. استفاده از هوش مصنوعی برای این فرآیند نباید معطوف به یافتن راه حلی در یک فضای جستجوگر تعریف شده باشد زیرا هنوز الزامات طراحی در مرحله مفهومی به خوبی مشخص نشده است. در عوض، این فرآیند باید به عنوان کاوش در الزامات و همچنین راه حل های ممکن برای پاسخگویی به این الزامات در نظر گرفته شود. مطالعه کاربردی حاضر با هدف ارائه مدل آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش معماری جهت ارائه یک نمای کلی از هوش مصنوعی برای توسعه و اجرای بیشتر آن سیستم آموزش طراحی کشور است. نوع این تحقیق کاربردی توسعه ای و روش آن به صورت توصیفی تحلیلی بوده و از لحاظ گردآوری داده ها به صورت پیمایشی است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش پرسش نامه ای باز پاسخ بین کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد و..... و متخصصان این موضوع توزیع و با روش تجزیه و تحلیل محتوا این اطلاعات بررسی گردیده است. نتایج این پژوهش حاوی راهکارهایی برای ارائه مدل آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی است. با این مطالعه، با توانمندسازی اساتید و محققان برای درک وضعیت و توسعه زیرساخت های مالی و فیزیکی و سخت افزاری و نرم افزاری هوش مصنوعی آشنا شده و به افزایش اثربخشی و کارایی کمک شایانی خواهد شد. هم چنین، یافته های بدست آمده به فعالان و مسئولین و آموزگاران و محققان در شناسایی راه کارهایی بهبود آموزش طراح کمک می کند.
مقایسه سامانه های رتبه بندی ساختمان های پایدار در راستای تدوین شاخص های ارزیابی پایداری در اقلیم سرد و خشک ایران
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
39 - 62
حوزههای تخصصی:
امروزه با شاخصهای پرشمار و متنوعی در بحث پایداری برخورد میکنیم. این شاخصها پایداری را به مفاهیم دیگری مانند رفاه، سلامتی، انسجام اجتماعی و ... مرتبط میکنند و در زمان طراحی، برنامه ریزی، ساخت وساز و بهرهبرداری مد نظر قرار می گیرند؛ ازاینرو طراحی سامانه ارزیابی پایداری برای مناطق مختلف ایران امری ضروری و مفید در راستای توسعه پایدار این مرز و بوم است. هدف از این پژوهش نشاندادن «تعمیم ناپذیری سامانههای بینالمللی برای استفاده در مناطق و اقلیمهای مختلف» و «الزام بومی سازی سامانههای ارزیابی» و همچنین تأکید بر لزوم طراحی سامانه ارزیابی باتوجهبه معضلات و امکانات بستر، توجه به ظرفیتهای مکانی، الگوگیری از معماری سنتی پایدار اقلیم و همچنین مطالعات بوم شناسی اقلیم سرد و خشک ایران است. این پژوهش سعی دارد ابتدا با تحلیل مبنای تولید سیستم های ارزیابی پایداری و ریشههای وزندهی سیستمهای بینالمللی، بومی و منطقهای بودن این سیستمها را اثبات کند و سپس باتوجهبه شاخصهای اساسی پایداری، ساختار و عناصر معماری اقلیم سرد و خشک و نیز شاخص های ارزیابی ساختمانهای پایدار اقلیم سرد و خشک ایران را تدوین کند. ابتدا با مطالعه سیستمهای ارزیابی موجود بهعنوان مطالعه موردی این نتیجه به دست آمد که در تمامی سامانهها (حتی سامانههای بین المللی) ضرایب منطقهای در وزندهی شاخص ها تأثیرگذار بوده و عملا ً با بستر منطقهای طراحی شدهاند. با اتکا بر یافته های پژوهش و باتوجهبه سامانه های ارزیابی بررسیشده، ضرایب سرفصلها و شاخصها عمدتاً بر مبنای شاخص های منطقهای محاسبه شدهاند؛ بنابراین این سیستمها با وجود ادعای طراحی بینالمللی، قابل تعمیم به مناطق دیگر نیستند و الزام بومیسازی و طراحی جداگانه سیستم ارزیابی برای هر منطقه دیده میشود. با تحلیل یافتهها از نتایج تکنیک دلفی و بررسی موقعیت اجتماعی و اقلیمی محدوده مورد مطالعه، شاخصهای پیشنهادی برای اقلیم سرد و خشک ارائه گردیده است.