فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۸۱ تا ۳٬۵۰۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷۶
21 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این مقاله با توجه به انتشار کتاب «نقد و بررسی طرح جامع تهران 86» از سوی پژوهشکده نظر تهیه شده است. در حال حاضر حدود 10 سال از تصویب طرح جامع تهران می گذرد. مرور تلاش تعدادی از استادان دانشگاه در جهت تهیه طرح جامع، که با حمایت گروهی از متخصصان همراه شد و به تشکیل جلسات مناظره در خبرگزاری ایسنا منجر شد، مثال مناسبی برای ارزیابی جایگاه نظر کارشناسی در روند تهیه طرح های توسعه شهری در ایران است. این مقاله، به خصوص بر روی «نحوه پاسخ گویی» تهیه کنندگان طرح جامع تهران (مشاور و کارفرما) در دفاع از طرح متمرکز است و تلاش بر این نکته بوده که نشان دهد چگونه انواع مغالطه در این پاسخ ها قابل تشخیص و تبیین است. تشریح این بحث احتمالاً می تواند کمک کند تا در آینده، زمانی که برنامه ریزان شهری در مقام پاسخ گویی نسبت به تولیدات خود هستند، بیشتر احساس مسئولیت کنند و به نقد پاسخ گویند، یا واقعاً برای رفع نقص مورد اشاره منتقدان تلاش کنند.هدف: هدف این پژوهش تبیین انواع مغالطه در زمان پاسخگویی مسئولان تهیه طرح جامع تهران به منتقدان است.روش پژوهش: روش تحقیق در این مطالعه، روش تحلیل گفتمان است. بر این اساس، مباحث 9 کارگاه مناظره ایسنا بازخوانی شده و به ویژه پاسخ های تهیه کنندگان طرح جامع بررسی و در انطباق با چارچوب نظری، برگرفته از آرای «آرتور شوپنهاور» درباره انواع مغالطه، دسته بندی شده اند.نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان می دهد که می توان سه دسته کلی از پاسخ نسبت به انتقادات ارائه داد. دسته اول از پاسخ ها، ضمن پذیرش برخی انتقادات، اشاره می کند که از آنجا که این انتقادات به پروژه های پیشین هم وارد بوده است، نمی توان آنها را در این طرح هم اصلاح کرد. دسته دوم از پاسخ ها، به جای پاسخ به نقد، با بیانی مبهم، تلاش به متهم کردن منتقدان می کند. دسته سوم نیز، به منتقدان پیشنهاد مشارکت می دهد. پیشنهاد وسوسه انگیزی که منتقد را به سکوت وا می دارد. نکته مشترک در هر سه روش این است که تلاشی برای رفع نقص یا پاسخگویی به نقدها ندارند.
درآمد/ پارادوکس دانه درشت ها
منبع:
منظر تیر ۱۳۸۹ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
احیاى ""های لاین"" رویکردى در تداوم منظر شهرى
حوزههای تخصصی:
شکلی ساده از تعریف زندگی یک شهر، همنشینی کالبد شهر و ساکنین و شهروندان است. از آنجایی که هرکدام از این دو طول عمر مساوی و برابر یکدیگر ندارند لذا نسل هایی از هرکدام با دیگری هم عصر می شود و همپوشانی زمانی اتفاق می افتد. بدان معنی که نسلی از انسان ها، زندگی نسلی و گروهی از ساختمان ها و عناصر شهری را تجربه می کنند. آن نسل از ساختمان ها بعد از مدتی فرسوده یا تغییر شکل و کاربری داده می شود و یا به طور کلی بازسازی می شود. در مقابل، ساکنین نیز جای خود را به فرزندان و یا مهاجرین می دهند. در طول زمان ارتباط این دو فرایند در حال تغییر، زندگی شهر را تحقق می بخشد. کیفیت این ارتباط و نوع تصمیم گیری شهروندان در رابطه با نحوة ارتباط با کالبد شهر خود، منظر شهر را ساماندهی می کند و رویکردهای متفاوت تصمیم گیری که در حالت ایده آل می بایست بر مبنای شنلخت انسانی باشد، کیفیت های مختلفی از زندگی شهری را ارایه می دهد. در تجربیات شهری همواره مباحثی چالش برانگیز، مبنی بر چگونگی ارتباط کالبد شهر و شهروندان در جریان بوده است. این مقاله بر آن است تا از طریق بررسی تاریخی تجربه ای در منهتن که بار تغییرات این دو متغیر در مقابل یکدیگر را آزموده است، رویکردهای مختلف تصمیم گیری در هر دوره را بیان کند.
جهان بینی ایرانیان و شکل گیری الگوی محوری باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان یکی از مهم ترین دستاوردهای تمدن ایرانی در جهان، بازتابی از جهان بینی ایرانیان است. سال هاست پژوهشگران متعدد ایرانی و خارجی به دنبال یافتن الگو یا کهن الگویی برای باغ ایرانی هستند. برای مدت ها الگوی «چهارباغ» به عنوان الگوی باغ ایرانی در جهان معرفی شده بود؛ الگویی هندسی که با تمسّک به جهان بینی چهاربخشی کتب کهن به دنبال انطباق آن با الگو و جهان بینی ایرانیان و بهشت موعود به ویژه در دوران اسلام، تفکر شکل دهنده به تقسیم چهارتایی در باغ ایرانی را توجیه و به عنوان کهن الگوی اصیل برای باغ ایرانی معرفی کنند. با گسترش مطالعات و انطباق فضایی میان این الگو و نمونه های متنوع باغ ایرانی، الگوی «چهارباغ» به عنوان کهن الگویی برای تمام باغ های ایرانی مورد تشکیک قرار گرفت. مطالعات سال های اخیر پژوهشگران عموماً ایرانی نشان می دهد که فراتر از تقسیم چهارتایی، باغ ایرانی باغی محوری است که در آن یک محور به عنوان محور اصلی نقشی بنیادی در شکل گیری هندسه باغ ایرانی بازی می کند. این نوشتار با پذیرش و اثبات الگوی تک محوری در باغ ایرانی تکیه بر تحلیل هندسی باغ های ایرانی و نظریات صاحب نظران و انطباق جهان بینی ایرانی و الگوی هندسی تک محوری، به دنبال خوانش احساس زیست انسان ایرانی و فهم اوست که شکل دهنده باغ ایرانی با حاکمیت یک محور فضایی غالب است. نتایج این نوشتار با رسمیت دادن به الگوی باغ ایرانی مبتنی بر شکل گیری محور اصلی که بین کوشک و ورودی اصلی شکل گرفته و مسیر حرکت از ورودی به سمت کوشک را تعریف می کند. انطباق این الگو با جهان بینی ایرانی را براساس حرکت از ظلمات به نور و تقسیمات سه گانه متعاقب آن نشان می دهد.
معرفی اثر-معماری معابد مایا
حوزههای تخصصی:
معرفی اثر-دانشنامه معماری قرن بیستم
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب های میراث فرهنگی
حوزههای تخصصی:
آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 25
حوزههای تخصصی:
با توسعه سریع تکنولوژی های هوش مصنوعی (AI)و علاقه به کاربرد آن ها در زمینه های آموزشی، رشد قابل توجهی در ادبیات علمی در رابطه با کاربرد AI در آموزش بوجود آمده است. طراحی معماری فرآیند پیچیده ای است که از تجربه و خلاقیت گذشته برای تولید طرح های جدید استفاده می کند. استفاده از هوش مصنوعی برای این فرآیند نباید معطوف به یافتن راه حلی در یک فضای جستجوگر تعریف شده باشد زیرا هنوز الزامات طراحی در مرحله مفهومی به خوبی مشخص نشده است. در عوض، این فرآیند باید به عنوان کاوش در الزامات و همچنین راه حل های ممکن برای پاسخگویی به این الزامات در نظر گرفته شود. مطالعه کاربردی حاضر با هدف ارائه مدل آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش معماری جهت ارائه یک نمای کلی از هوش مصنوعی برای توسعه و اجرای بیشتر آن سیستم آموزش طراحی کشور است. نوع این تحقیق کاربردی توسعه ای و روش آن به صورت توصیفی تحلیلی بوده و از لحاظ گردآوری داده ها به صورت پیمایشی است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش پرسش نامه ای باز پاسخ بین کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد و..... و متخصصان این موضوع توزیع و با روش تجزیه و تحلیل محتوا این اطلاعات بررسی گردیده است. نتایج این پژوهش حاوی راهکارهایی برای ارائه مدل آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی است. با این مطالعه، با توانمندسازی اساتید و محققان برای درک وضعیت و توسعه زیرساخت های مالی و فیزیکی و سخت افزاری و نرم افزاری هوش مصنوعی آشنا شده و به افزایش اثربخشی و کارایی کمک شایانی خواهد شد. هم چنین، یافته های بدست آمده به فعالان و مسئولین و آموزگاران و محققان در شناسایی راه کارهایی بهبود آموزش طراح کمک می کند.
مسجد بزرگ نایونو
چیدمان معماری داخلی: خلاقیت در فرآیند طراحی؛ در گفتگویی با مهندس آرتو امیدآذری
حوزههای تخصصی:
جستاری پیرامون جهله، بازمانده سفالگری جنوب ایران
حوزههای تخصصی:
ساخت الگویی برای تحلیل جهان هنر معاصر براساس دستگاه روحانی جهان دینی با استفاده از جامعه شناسی دین ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آذر ۱۳۹۷ شماره ۶۶
53 - 62
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نظام روحانی دین چگونه بر الگوی مسلط جامعه تأثیر می گذارد؟ عوامل شکل گیری جهان هنر معاصر کدام اند؟ ساختارهای نهادی هنر معاصر همچون گالری از طریق چه راه هایی شکل ها و فرم های جهان هنر را شکل داده اند؟ هدف و روش تحقیق: هدف اصلی این مطالعه، تطبیق ساختار جهان دینی و نظام روحانی آن در ساخت الگوی مسلط دوران بر جهان هنر (هنر معاصر) است. می خواهیم بگوییم که ساختار جهان دینی و دستگاه و نهادهای دینی، بر ایده مسلط دوران، عوامل و کنش های آنها و سلسله مراتب قدرت تأثیر مستقیم دارد. بدین منظور باید ساحت های دین و هنر و نظام روحانی درونی آنها، به مثابه حوزه گردش ایده، آشکار شده و با بیان نسبت هریک با ساختار قدرت، براساس جامعه شناسی دین وبر به یک رده گان شناسی از نهاد هنر (معاصر) و عاملان بسط آن دست یافته و تحولات ساختاری در هریک از میدان ها را نشان دهیم. برای فهم این سلسله مراتب و تکوین دستگاه روحانی، نخست به جهان اندیشه دینی و تأثیر آن بر شکل گیری سلسله مراتب و رفتار سوژه ها پرداخته و در گام بعد به خود عوامل- نهادها و نسبت آنها با ایده مسلط در جهان هنر معاصر می پردازیم. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر، دین و هنر به عنوان دو ظرف و متن همسان انگاشته شده اند. از خلال توجه به نقش نهادها و نیروهای آن در خلق جهان دینی به نظر می آید که می توان این مسیر را درست تر پیمود. می توان دید که اینجا کلیسا و دستگاه روحانی آن قرابت بسیاری به سازمان ها و نهادهای جهان هنر و ساخت سلسله مراتبی آن دارند. کلیسا به مانند دستگاهی روحانی است که به صورت نظام مند و تشکیلاتی دنبال ساخت الگو و شیوه عمل است. معادل کارویژه آن در جهان هنر را می توان در نهاد گالری دید و با آن تطبیق داد. پیشنهاد پژوهش حاضر برای مطالعه جهان هنر معاصر و شعبه های آن همچون هنر معاصر ایران، توجه به مسئله مشروعیت و نقش متخصصان دستگاه روحانی جهان هنر در ساخت و شکل گیری بی رقیب تمام وجوه هنر و زیباشناسی معاصر از طریق اعمال این مشروعیت است. روش پژوهش حاضر در فهم این ساختار و سلسله مراتب، برآمده از جامعه شناسی دین وبر و برداشت ویژه او در تحلیل دستگاه روحانی جهان دین است. تحلیل و طبقه بندی ها را با استفاده از این زمینه نظری انجام داده ایم.
عمارت ملک التجار بوشهر
معرفی اثر-زهدانهای معماری
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی کیفیت پیاده راه ها در ایران و خارج کشور با مدل ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی گسترش استفاده از وسایل نقلیه و افت کیفیت محیطی به خصوص در بافت مرکزی شهرها، تلاش برای بهبود شرایط زیست مردم و باز گرداندن فضاهای شهری به آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار شد. پیاده راه سازی نیز به عنوان یکی از سیاست های حرکت به سمت پیاده مدار نمودن شهرها از نیم قرن گذشته مورد توجه بسیاری از شهرهای جهان قرار گرفته است. با این وجود اجرای پیاده راه ها در شهرهای مختلف با نتایج متنوعی همراه بوده است؛ تا جایی که برخی پیاده راه ها با شکست مواجه شده و مجددا به روی سواره ها باز شده اند. از همین رو، در پژوهش حاضر تلاش شده است با شناسایی شاخص هایی معتبر به مقایسه تطبیقی نمونه هایی از پیاده راه های موفق در داخل و خارج از کشور پرداخته شود تا از این طریق بتوان مهم ترین نواقص پیاده راه های داخلی به نسبت نمونه های خارجی را شناسایی کرد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی است. همچنین به منظور مقایسه منطقی میان نمونه ها از مدل فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است تا کلیه روابط میان خوشه ها و گره ها در ارزیابی حفظ شوند. مقایسات زوجی گره ها و خوشه ها نیز بر اساس نظرات گروه کارشناسی (روش دلفی) انجام پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد کیفیت پیاده راه های داخلی نسبت به نمونه های موفق خارجی به طور محسوسی پایین تر است که یکی از اصلی ترین علل آن کم توجهی به مسائل «اجتماعی-مدیریتی» در فرایند برنامه ریزی و طراحی پیاده راه است. لذا توجه به نیازهای ذی نفعان در فرایند طراحی، تنوع کاربران محیط، انعطاف پذیری طرح و خارج شدن از نگاه صرفا ترافیکی به پیاده راه ها از پیشنهادات کلی پژوهش هستند.
بررسی عوامل مؤثر بر تحول کالبدی خانه و فرهنگ زندگی در یک قرن اخیر ایران موردپژوهی: تحولات الگوی خانه در شهر تاریخی لار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی امروز، خانه همچنان مأمن و محل آرامش و آسایش هر فرد به حساب می آید، اما میزان این بهره مندی در گونه های متنوع خانه، متفاوت است. وجود خانه های تاریخی و حضور در این خانه ها و شنیدن خاطرات نسل های قدیمی تر و بررسی دیدگاه صاحب نظران در حوزه نقد آثار معماری، روشن می سازد که چرا بسیاری از معماران در حال حاضر، به دنبال شناخت کیفیت هایی در آن خانه های سنتی هستند. در این مقاله، نگارندگان پس از معرفی و بررسی عوامل مؤثر بر تغییر و تحول در معماری مسکونی سنتی ایران، به نحوه شکل گیری شهر جدید لار با عنوان «شهر بدون کوچه» پس از زلزله سال 1339 و هم زمان با ورود اصول شهرسازی و معماری نوین به ایران در دوره پهلوی دوم می پردازند. روش این تحقیق در بخش اول، مطالعات کتابخانه ای و استنادی و در بخش دوم، بررسی میدانی و جمع آوری و مقایسه گونه های مختلف مسکن در شهر لار بوده است. نتایج نشان می دهد که مجموعه ای از تحولات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی از ابتدای قرن سیزدهم در ایران آغاز شد و اگرچه اغلب سرمنشائی خارج از فرهنگ داخلی داشته، پذیرش تدریجی و یا بعضاً تحمیل آن ها در سبک زندگی مردم، زمینه بروز و ظهور تغییرات کالبدی مسکن در یکصد سال اخیر را به وجود آورد. در این میان، مداخلات دولت در نوسازی شهری و ساخت مسکن انبوه، به پشتوانه درآمد نفتی، بیشترین تأثیر را بر تغییر شکل شهرها داشته است. همچنین، گونه شناسی الگوی خانه در شهر لار، در طول صد سال گذشته، نشان داد که در الگوهای مسکونی اخیر، خلاقیت های مردمی ناشی از تجربه زیست در خانه های سنتی و نبوغ طراحان در معماری خانه های ضد زلزله، به کلی نادیده گرفته شده است.
جایگاه اعتقادی در ابریشمبافی
حوزههای تخصصی:
تاثیر معماری بر رفتار و انگیزش)مقایسه تاثیر معماری بر رفتار و انگیزه ساکنان ساختمانهای مدرن(آپارتمان و سنتی)
حوزههای تخصصی:
از شاخص ترین سوالاتی که برای معماران به هنگام طراحی ساختمان پیش می آید این است که آیا معماری می تواند به ساکنان یک ساختمان انگیزه های مثبت القا کند؟ به زبان دیگر، آیا معمار یک ساختمان می تواند به صورت غیرمستقیم برای ساکنان آن، تبدیل به عاملی محرک در جهت مثبت شود؟ و یا آیا معماری یک ساختمان می تواند به خودی خود به ساکنان آن کمک کند به سرعت عامل انگیزشی موثری را در خود بیابند؟ سوال اصلی در این حوزه این است که آیا معماری می تواند تغییر رفتار در ساکنان یک سازه را در جهت مثبت عامل شود؟ همانطور که می دانید، انگیزه چیزیست که به توانایی ترغیب ساکنان به انجام یک رفتار تازه نیازمند است. در جایگاه یک معمار، ساختمان شما نیاز به یافتن راه هایی برای ترغیب ساکنان و آگاهی از زمان مناسب برای جلب توجه و مداخله دارد. معنی این حرف، توانایی دیدن و شنیدن الگوهای رفتاری ساکنان و کشف احساسات و عواطف آن ها یا سطح انگیزه شان است. در نهایت، زمان بندی همه چیز است و این چیزیست که شما باید یاد گرفته و در استراتژی طراحی خود لحاظ کنید. سپس باید توجه ساکنان ساختمان را جلب کنید و دقت کنید که اعمال تغییرات مثبت در آن ها، موضوعی دیگر است. تا حد ممکن پتانسیل تاثیرگذاری را در طرح خود افزایش دهید. در این مرحله شاید مفهومی مانند امکان تغییرات فیزیکی بی درنگ با توجه به پیشرفت های تکنولوژیک، اندکی زیاده روی به نظر برسد؛ اما برای مثال می توان با آگاهی از حس و حال ساکنان، با ایجاد تغییرات هوشمندانه و موثر در نورپردازی و مواردی مانند آن، احساسات بهتر و موثرتری را به آن ها القا کرد.
انتقال معنای اثر نقاشی در معماری بازگویی معنای اثر نقاشی مادام دوسون ویل و مجموعه استودیو در معماری خانه دیوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری می تواند جدا از وجهه کارکردی خود واجد معنا بوده و معنای آن را به روشنی بیان کند . معماری و سایرهنرها همچون نقاشی می توانند واسطه و رسانه هایی برای عرضه معنا باشند، معنا می تواند بین عرصه ها و رسانه های مختلف مشترک باشد . بسیاری از معماران معاصر پیوسته در تلاش برای انتقال معنای متداعی از یک اثر هنری به رسانه معماری بوده و در این راستا به بازگویی ایده ها و مفاهیم در محیط های نمادین می پردازند . بدون تردید ، معنای اثر هنری می تواند با اجزا یا نمادهای بیانی دیگر وارد روابط استعاری شده، به این ترتیب معانی متداعی از یک اثر هنری به سایر آثار هنری انتقال یابد. در این راستا از جمله مسایلی که جای آن در حوزه معماری خالی است، بحث انتقال معنا از سایر رسانه های هنری به رسانه معماری است . این مقاله با طرح فرضیه های زیر تلاش می کند چگونگی انتقال معنا از رسانه نقاشی به رسانة معماری را تبیین کند : الف . انتقال معنااز سایر رسانه های هنری به رسانة معماری، می تواند معماران را درراستای خلق معنا یاری رساند. ب . بهره گیری از راهبردهایی مانند استعاره ، نقش اساسی در انتقال معنا از سایر رسانه های هنری همچون نقاشی به معماری دارد . جهت تبیین فرضیه ها در این مقاله نحوه بازگویی جان هیداک از نقاشی مادام دو سون ویل اثر جان اگوست دومینیک اینگرس و مجموعه استودیو اثرژرژبراک در معماری خانه دیوار2 بررسی می شود . روش تحقیق این مقاله براساس روش توصیفی _ تحلیلی و استدلال منطقی پایه ریزی شده و مبتنی بر بررسی و تحلیل اطلاعات کتابخانه ای است . در نهایت این پژوهش نشان می دهد انتقال معنا از یک واسطه هنری به واسطه دیگر می تواند موجب توسعة ایده ها از سایر هنرها همچون نقاشی به معماری و بالعکس شده و در ارتقاء هر دو رسانه هنری تاثیر گذار باشد .