به دنبال گسترش موسسات آموزش عالی در کشور برای پاسخ گویی به نیاز جوانان در سال های اخیر، موسسات آموزش عالی فراوانی در ساختمان های بسته و فاقد فضاهای باز به وجود آمده، که هدف اصلی از این ایجاد، گسترش کمی مکان های بسته آموزشی بوده است. در حال حاضر نیاز فوق متعادل شده و زمان مناسبی است تا به اهمیت بررسی و تحقیق پیرامون تاثیر فضاهای باز سایت های دانشگاهی بر ارتقای کیفیت آموزش پرداخته شود. هدف این پژوهش، بازخوانی نظریه های طراحی منظر، به خصوص نظریه بازسازی تمرکز ذهنی و مقایسه تطبیقی مولفه های آن در برخی از پردیس های دانشگاهی موجود شهر تهران است؛ که در این مقاله پژوهش فوق بر محیط و منظر دانشگاه شهیدرجایی تهران متمرکز است. در این تحقیق از عکس های تهیه شده صحنه های منظر دانشگاه شهیدرجائی، در تشریح مولفه های نظریه بازسازی تمرکز ذهنی استفاده و در ماتریسی به نام «طراحی و مطلوبیت» ارایه شده است که خود مبین کیفیت منظر مشاهده شده است. عکس های منتخب به همراه درجه بندی آنها در ماتریس طراحی و مطلوبیت در نقشه سایت بیانگر شدت و ضعف طراحی منظر در تهیه آنها است و راهنمای کاربردی مناسبی برای بهبود وضع موجود و یا طرح های آینده است. نهایتا اینکه، یافتن مولفه هایی برای ارتقای دانش طراحی و مدیریت منظر در سایت های دانشگاهی، به گونه ای که موجب بهبود کیفیت آموزش محوری محیط های باز پردیس های دانشگاهی شود؛ هدف نهایی این پژوهش است.
معماران ایرانی در طرح باغ و خانه ایرانی یک حوض آب نما در جلوی ایوان های کوشک یا بنای اصلی احداث می کردند، که البته جدای از حوضی مرکزی حیاط و در میان درختان بود. بعضی بر این باورند که این حوض، کارکرد آب نما داشته به طوری که با آبی راکد آینه ای برای نمایش تصاویری از نمای اصلی ایوان به ناظرین در معماری ایرانی بوده است. در این حالت، فواره که جزو جدایی ناپذیر حوض های ایرانی است، بی دلیل در این حوض می جهد و باعث تلاطم سطح آینه ای آب می شود و نمایش تصویر مورد نظر را مخدوش می کند. تاریخ معماری ایران از قبل از اسلام گواهی بر حضور حوض استخری در جلوی ایوان اصلی می دهد. حضور این حوض به تقدس حضور اَناهیتا و محل باروری وی به مهر مهم بوده است. بر اثر انعکاس تابش آفتاب بر سطح این حوض که دایم متلاطم بود، هماوردی نور و ظلمت در ایوان اصلی به نمایش در می آمد و در بهترین محل، این حوض در قسمت جنوبی و جلوی ایوان کوشک اصلی، وقت نیم روز ایران کهن و اذان ظهر شرعی اسلامی را با نمایش رقص نور و سایه در ایوان اعلان می کرده است.
مبحث مدرنیزم در عرصه های معماری و شهرسازی ابعاد گسترده ای را شامل می شود0 هر چند، از چند دهه پیش ، نقد مدرنیزم در این عرصه ها توسعه روبه تزاید داشته است ولی، از سوی دیگر، جریان دیگری تحت عنوان تفکر پست مدرنیستی نیز قدم به قدم و سنگر به سنگر مواضع به ظاهر جاویدان مدرنیزم را تسخیر نموده است0 آبشخور این تحولات را البته می توان در تحولات عمیق علم و فلسفه دانست0 همین امر باعث شده است که پست مدرنیزم تنها نقد مدرنیزم را در بر نگیرد بلکه مباحث آن حیطه های بسیار عمیق تری را پیش روی کسانی که به ویژگیهای جهان پس از مدرنیزم علاقه مندند گشوده است0 در این مقاله ابتدا مدرنیزم و پست مدرنیزم از نظرگاه جهان بینی مورد مقایسه قرار گرفته اند و سپس، بطوراجمال، تاثیرات هر یک بر مبانی نظری و عملی در معماری و شهرسازی مطرح شده اند0درنهایت این نتیجه حاصل شده است که بشر چاره ای جز پشت سر گذاشتن مدرنیزم و روی آوری به دوران پس از آن ندارد و توسعه معماری و شهرسازی اینک در گرو تبیین وتدقیق نهضت پست مدرنیزم است
خانه های سنتی موجود در بافت تاریخی نهبندان واقع در استان خراسان جنوبی که به لحاظ قدمت دوره قاجار تا اوایل پهلوی را در برمی گیرند، تاکنون کمتر مورد پژوهش قرارگرفته و بسیاری از این آثار در معرض تخریب اند. لذا بررسی این ابنیه به عنوان میراث مهم بشری بر اهمیت انجام پژوهش می افزاید. محور اصلی مقاله حاضر معرفی معماری خانه تقوی به عنوان یک اثر مهم از دوره قاجار در نهبندان است که به سبک چهار ایوانی و خانه باغ ساخته شده و کاربرد قوس های جناغی آن را از دیگر بناهای شهر متمایز ساخته است. این بنا تحت تأثیر شرایط محیطی و فرهنگی بسیار ساده و دارای تزئینات اندک است که می توان گفت معماری قاجار در این بنا به گونه ای متفاوت نمود یافته است.
امروزه بسط و توسعه جامعه مدنی به خواستی همگانی تبدیل شده است. برخی از جوامع توانسته اند به تجربیات با ارزشی در این زمینه برسند و برخی دیگر مانند ایران در تکاپوی دستیابی به آن ادن. این تفاوت زمانی در ایجاد جامعه مدنی در پیشینه فرهنگی جامعه و سیر تکوینی شهرنشینی آن ریشه دارد. فرضیه و محور اصلی این مقاله بر وجود گرایشات مشارکت گریز در تک تک آحاد جامعه مبتنی است. تفاوت شدید شهرنشینی در دو جامعه اروپایی و ایرانی مفهوم شهر و فضای عمومی را در این دو جامعه متفاوت کرده است....
یکی از مشکلات بنیادی شهرهای ایران، مسئله ""هویت شهر"" است. امروز علی رغم گسترش و توسعة شهرها، سیمای آنها ناخوانا، فاقد شخصیت شهری و مولد انواع بحران ها است. شهر بدون هویت، قدرت خود را در ""هدایت ناخودآگاه جمعی شهروندان"" از دست می دهد.
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای نمادها و نشانه های تعیین کننده هویتی است که از عواملی چون اقلیم، فرهنگ، تاریخ و اقتصاد تأثیر می پذیرد. در سال های اخیر برای احیای هویت معماری اسلامی ایرانی اقداماتی چون الگوسازی در بافت های فرسوده، تدوین ضوابط طراحی نما و برگزاری مسابقات طراحی صورت گرفته که از نتایج آنها قبول سهم مشترک حوزه عمومی و خصوصی بر نما است، اما افراط و تفریط در تعیین میزان نقش آفرینی این دو حوزه همچنان ادامه دارد. با هدف تسهیل امر نوسازی، مشوق هایی را در نظر می گیرد که منجر به خلق جداره های نامطلوب شده و یا اغماض در رعایت برخی قوانین حین مرور پایان کار بیش تر با ملاحظات اقتصاد پایین ساکنان مصداق کوتاهی در دفاع از حق عمومی است
در این نوشتار با بیان تجربه نوسازی بافت های فرسوده منطقه 17 تهران و آسیب شناسی نماهای جدید ساختمانی، لزوم ورود متخصصان و تقویت نقش حوزه عمومی در هدایت هویت نماها گوشزد می شود. یکی از سیاست های اصلی سازمان نوسازی، افزایش مشارکت مردمی است. سپردن امر نوسازی به بخش مردمی آن را به جریانی پویا و پایدار تبدیل می کند؛ اما در غیاب کار کارشناسی، آموزش های مردمی و ضوابط راه گشا، نماهای جدید آینه تمام نمای معضلات فرهنگی و هویتی ساکنان آن خواهد بود.
هدف از پژوهش حاضر، یافتن معیار های کالبدی و اجتماعی تاثیرگذار در شکل گیری خاطرات جمعی در شهر، و تدقیق آنها با مطالعه موردی شهر تهران است. نتایج مبانی نظری نشان می دهد که معیارهای مذکور به دو دسته اصلی «امکان شکل گیری رویدادها و تعاملات اجتماعی» و «امکان ثبت و انتقال خاطره و تاریخ شهر» تفکیک می شوند. هریک از این دو گروه به دو بخش «ساختار اجتماعی و سیاسی» و «ساختار فضایی و کالبدی» تقسیم می شوند. معیارهای فرعی تاثیرگذار در «امکان شکل گیری رویدادها و تعاملات اجتماعی» مربوط به ساختار اجتماعی و سیاسی شهر، شامل امنیت اجتماعی و محیطی، تنوع قومی، طبقات اجتماعی، وقوع رویدادهای تاریخی، برگزاری مراسم؛ و معیارهای فرعی مربوط به ساختار فضایی و کالبدی شهر، شامل وجود انواع فضاهای عمومی و پاتوق ها در مقیاس شهر و محله های آن هستند. همچنین، معیارهای فرعی تاثیرگذار در «امکان ثبت و انتقال خاطره و تاریخ شهر» مربوط به ساختار اجتماعی و سیاسی شهر، شامل ثبات و تداوم سکونت، تعلق به مکان و جایگاه شهر در ادبیات و سینما بوده و معیارهای فرعی مربوط به ساختار فضایی و کالبدی شهر، شامل حفظ بناهای تاریخی و محلات شهر، احداث یادمان های شهری و حفظ نام ها و اسامی هستند. رابطه متقابل معیارهای فوق، در جدولی معرفی شده که می تواند مبنایی برای امتیازدهی و سنجش روابط میان معیارها باشد.