هدف از پژوهش حاضر، یافتن معیار های کالبدی و اجتماعی تاثیرگذار در شکل گیری خاطرات جمعی در شهر، و تدقیق آنها با مطالعه موردی شهر تهران است. نتایج مبانی نظری نشان می دهد که معیارهای مذکور به دو دسته اصلی «امکان شکل گیری رویدادها و تعاملات اجتماعی» و «امکان ثبت و انتقال خاطره و تاریخ شهر» تفکیک می شوند. هریک از این دو گروه به دو بخش «ساختار اجتماعی و سیاسی» و «ساختار فضایی و کالبدی» تقسیم می شوند. معیارهای فرعی تاثیرگذار در «امکان شکل گیری رویدادها و تعاملات اجتماعی» مربوط به ساختار اجتماعی و سیاسی شهر، شامل امنیت اجتماعی و محیطی، تنوع قومی، طبقات اجتماعی، وقوع رویدادهای تاریخی، برگزاری مراسم؛ و معیارهای فرعی مربوط به ساختار فضایی و کالبدی شهر، شامل وجود انواع فضاهای عمومی و پاتوق ها در مقیاس شهر و محله های آن هستند. همچنین، معیارهای فرعی تاثیرگذار در «امکان ثبت و انتقال خاطره و تاریخ شهر» مربوط به ساختار اجتماعی و سیاسی شهر، شامل ثبات و تداوم سکونت، تعلق به مکان و جایگاه شهر در ادبیات و سینما بوده و معیارهای فرعی مربوط به ساختار فضایی و کالبدی شهر، شامل حفظ بناهای تاریخی و محلات شهر، احداث یادمان های شهری و حفظ نام ها و اسامی هستند. رابطه متقابل معیارهای فوق، در جدولی معرفی شده که می تواند مبنایی برای امتیازدهی و سنجش روابط میان معیارها باشد.
امروزه به دلیل تکثر در شیوه بیان سلایق مختلف در ادیان الهی، لزوم دستیابی به زبان مشترک، با رویکرد همپارچگی اقوام، احساس می گردد. واکاوی این مشترکات، بر همگرایی مذهبی - قومی این ادیان موثر خواهد بود و هنر، مستمسکی مناسب برای ایجاد این زبان مشترک است. ساختار کالبدی بناهای نیایشی بسیار متأثر از نوع آیین عبادیی است که در آن ها برگزار می گردد؛ بنابراین تنوع ادیان به تنوع معماریِ بناهای مقدس، منتهی می گردد و وجود عناصر مشابه در معماری ادیان مختلف می تواند موجد زبان مشترک در هنر مقدس برای احتراز از تکثر سلایق، در نتیجه نیل به ایجاد زبان هنری واحد باشد. هدف از ارائه این مقاله جستجوی مشترکات معماری بناهای نیایشی ادیان مسیحیت (ارامنه) و نیز اسلام در ایران عصر صفوی بوده و تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سوال بر آمده است که: با توجه به نظریات تیتوس بورکهارت پیرامون خصایص هنری ادیان مسیحیت و اسلام که بر پایه قوانین دینی بنیان نهاده شده است، کلیساهای ارامنه و مساجدِ مسلمانان در بازه زمانی صفویه در اصفهان، از نظر کالبدی دارای چه مشابهت ها و تفرق هایی هستند؟ مطابق یافته های تحقیق تفاوت های ماهوی و وجود تفرقات موجود در قوانین ادیان فوق که منجر به ساخت بناهایی نیایشی با سازماندهی های داخلی متفاوت از یکدیگر شده است، مانعی برای انعطاف پذیری کالبد بنا و نیز تأثیر پذیری آن از معماری مذهبی غالب ایجاد نکرده است. بنابراین می توان به تأثیر و تأثر معماری این ادیان در پهنه جغرافیایی و تاریخی مشترک، بر یکدیگر و به تبع آن تأثیرگذاری غیر قابل انکار معماری صفویه و پس از آن، بر معماری ارامنه اصفهان که موجد کلیساهایی با ساختار ایرانی- اسلامی با استفاده از معماری مسیحی- ارمنی بوده است، اشاره نمود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
مبحث مدرنیزم در عرصه های معماری و شهرسازی ابعاد گسترده ای را شامل می شود0 هر چند، از چند دهه پیش ، نقد مدرنیزم در این عرصه ها توسعه روبه تزاید داشته است ولی، از سوی دیگر، جریان دیگری تحت عنوان تفکر پست مدرنیستی نیز قدم به قدم و سنگر به سنگر مواضع به ظاهر جاویدان مدرنیزم را تسخیر نموده است0 آبشخور این تحولات را البته می توان در تحولات عمیق علم و فلسفه دانست0 همین امر باعث شده است که پست مدرنیزم تنها نقد مدرنیزم را در بر نگیرد بلکه مباحث آن حیطه های بسیار عمیق تری را پیش روی کسانی که به ویژگیهای جهان پس از مدرنیزم علاقه مندند گشوده است0 در این مقاله ابتدا مدرنیزم و پست مدرنیزم از نظرگاه جهان بینی مورد مقایسه قرار گرفته اند و سپس، بطوراجمال، تاثیرات هر یک بر مبانی نظری و عملی در معماری و شهرسازی مطرح شده اند0درنهایت این نتیجه حاصل شده است که بشر چاره ای جز پشت سر گذاشتن مدرنیزم و روی آوری به دوران پس از آن ندارد و توسعه معماری و شهرسازی اینک در گرو تبیین وتدقیق نهضت پست مدرنیزم است
در تعریف اجمالی دلبستگی مکانی به عنوان مفهومی جدید، می توان گفت؛ پیوندی میان شخص و محیط است که ابعاد مختلف انسانی و مکانی آن از ویژگی های خاصی نیز برخوردار است. اگرچه ابعاد دلبستگی مکانی وابستگی بسیاری به مسایل اجتماعی دارد؛ اما در ابعاد مکانی آن می توان قابلیت هایی را ارائه نمود که در تصمیم گیری های مربوط به فضاهای عمومی در شهرها نیز مورد استفاده قرار گیرد. از مهم ترین کارکردهای دلبستگی مکانی می توان به ایجاد امنیت در محیط، هدفمندی در اشخاص و ایجاد انسجام زمانی اشاره کرد. «رلف»،2 «گیفورد»3، «مزومدار»4، «گیلیانی»،5 «لو» 6و«آلتمن» 7 از صاحبنظران بنام این حوزه بشمار می روند. این نوشتار قصد دارد با ارائه تعریفی جامع و ساده از دلبستگی مکانی، نمونه ای از کارکردهای آن را نیز توضیح دهد.
معماری ایرانی اسلامی در پیشینه خویش لااقل پذیرای دو نظام کلی آموزش بوده است. یکی آموزش سنتی معماری است که ریشه در قرون و اعصار دارد و انتقال اطلاعات و مفاهیم در آن به صورت سینه به سینه و استاد و شاگردی انجام می پذیرفته و دوم نظام آموزشی آکادمیک در دوره های اخیر بر اساس الگوی مدارس اروپایی مانند مدرسه هنرهای زیبای پاریس است. آموزش معماری در سنّت پیشینیان از سرچشمه فرهنگ و در نگاه آرمانی توأم با اخلاق و فتوّت بوده است؛ عنصری که در نظام آکادمیک چندان مورد توجه و اهتمام قرار نگرفته و بدین سبب چالش استحاله معماری باهویت و اصیل به سمت معماری بی هویت و تقلیدی نمود فراوان پیدا کرده است. آموزش معماری یکی از عوامل مهم این استحاله به شمار می آید. چگونه می توان الگویی برای ترویج اخلاق در آموزش معماری ارائه نمود؟ این مقاله سر آن دارد تا با معرفی ویژگی های اخلاقی و معنوی حاکم بر محیط متقدم معماری، به مدل و ایده ای برای تدوین اصول اخلاقی و معنوی اسلامی در آموزش رشته شهرسازی و معماری دست یابد.
از بیش از یک دهه ی پیش، راه اندازی دوره های آموزشی دکترا در رشته های مختلف در دانشگاه های کشور اوج گرفت. هدف از این کار، تربیت استاد و محقق به منظور رفع نیازهای آموزشی و پژوهشی دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی و کاهش وابستگی به کشورهای خارجی در این زمینه ها بود. طی بیش از ده سالی که از آغاز به کار دوره ی دکترای شهرسازی در دانشگاه تهران می گذرد، دانشجویان متعددی وارد این دوره شده و پس از طی مراحل دوره ی آموزشی و پژوهشی موفق به کسب درجه ی دکترا گردیده اند. از نظر تحقق اهداف مورد نظر این برنامه آموزشی باید گفت که بیش از 75 درصد فارغ اتحصیلان این دوره در مراکز آموزشی – پژوهشی معتبر کشور به فعالیت در زمینه تخصصی خود اشتغال داشته و بقیه نیز به نوعی در زمینه های مرتبط حرفه ای و اجرایی فعالیت می کنند که این امر موفقیت کلی برنامه را نشان می دهد. لیکن علی رغم تجارب متعددی که در این زمینه به دست آمده و مسائل و مشکلات عدیده ای که دانشجویان و فارغ التحصیلان و اساتید طی سال های گذشته به آن اشاره کرده اند، هیچ گونه ارزیابی رسمی از اجرای این دوره به منظور شناخت کامل و دقیق تنگناها و رفع آنها به عمل نیامده است. تحقیق حاضر با استفاده از روش های معمول در این زمینه به ارزیابی دوره مذکور پرداخته، به طور کلی به این نتیجه دست یافته که علیرغم تحقیق نسبی اهداف دوره همواره با مشکلات و تنگناهایی روبرو بوده که نیاز به بازنگری در آن را به شدت ضروری می نماید. لیکن از طرف دیگر متاسفانه قوانین و مقررات موجود حاکم بر این دوره ها اعمال هرگونه تغییر اساسی در ساختار و محتوای برنامه را عملاغیرممکن می سازد. بنابراین پیشنهادات ارائه شده در این مقاله صرفاً در چارچوب ضوابط موجود صورت گرفته است.
شهر اردبیل با تاریخ تمدن بیش از هفت هزار ساله شهر نشینی یک از اولین مناطق متمدن کشورمان میتوان نام برده شود این شهر در مسیر این دوران تاریخی پستی و بلندی های زیادی داشته و بارها با موارد تهاجم دشمن و ویرانی مقابله کرده است و حتی در برهه خاصی از تاریخ بعنوان بستر اولیه تولد اولین حکومت ایدوئولوژیک تاریخ ایران یعنی سلسله صفویه بوده است هنرمندان بر خاسته از این خاک بمشابه بیشتر هم میهنان خود همواره در تعالی و رشد روز افزون علم و هنر این خاک و بوم کوشیده اند و دوشا دوش بزرگانی همچون شیخ بهایی در این ورطه قدم نهاده اند در حال حاضر و پس از گذراندن عصری مدرن و متاسفانه بدون برنامه ی مدون جهت حفظ و یا احیاء و حتی خلق هویت های معماری سنتی اردبیل در این شهر ، ادامه روی مسیر بزرگان تاریخ معماری بر عهده علاقه مندان و شاغلین در حیطه معماری میباشد به جرات میتوان عنوان کرد پیشرفت هر جامعه ی منوط به خلقیات روحی و فرهنگی آن جامعه میباشد و رابطه ی مستقیم با هم دارند این همان رابطه ی است که میتوان با خلق اثری هنری خصوصا یک بنای معماری و با ایجاد حس زیبایی پسندانه در جامعه و کمک به حس تعلق مکانی و یا از طریق تزریق رونق اجتماعی و در کنار آن رونق اقتصادی به کمک همان طرز فکر معمارانه در ارتباطات شهری و مکان های جاذب بصری انچام گیرد ، بیان این مسئله گویای نیاز یک جامعه شهری به درک هویت معماری یک شهر و پیروی از آن با در نظر داشتن شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حتی تکنولوژی روز در راستای قدم برداشتن در مسیر عنوان شده میباشد، در این مقاله سعی شده با جمع بندی در خصوص تاریخ معماری اردبیل و تبین نمود های هویتی معماری اردبیل چه از دیدگاه اجتماعی، مذهبی و اقلیمی سعی بر برآورد راه های حصول این عناوین در گذشته شده و در ادامه با بررسی و مطالعه کتابخانه ی و موردی چندی از بناهای معاصر این شهر از جمله خانه های تاریخی و ثبت شده میراث فرهنگی و بناهای در حال احداث و یا احداث شده تفاوتهای موجود بین این دو کنکاش و در پایان سعی بر ارائه روش های به جهت همیاری با طراحان در راه طراحی هر چه بیشتر معمارانه بناهای معاصر در این شهر انجام گیرد،