فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۶۱ تا ۳٬۸۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۹۷-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، واکاوی خاستگاه دانش اقلیمی معماران سنتی و یافتن نقش مبانی طبی تدابیر اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی، به مثابه رفتار تنظیم کننده شرایط محیطی بر سلامت انسان و شکل گیری سازمان فضایی معماری مسکونی چهار اقلیم ایران با تکیه بر مبانی طبی است. روش تحقیق در بخش گردآوری اطلاعات، تفسیری تاریخی و در حوزه شواهد مصداقی، موردپژوهی و تطبیقی تحلیلی و در بخش تحلیل اطلاعات، کیفی است. یافته های تحقیق نشان می دهند مبانی طبی طراحی اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی، بر ویژگی هایی همچون مکان یابی، تنظیم زمانی، تنظیم طبقات ارتفاعی و جهت گیری فضا اشاره دارد. مجموع تحلیل ها حکایت از آن دارد که سازمان فضایی 18 خانه بررسی شده در چهار اقلیم ایران در سلسله مراتبی از طراحی اقلیمی متناسب با مطالعات اقلیمی پزشکان، به عنوان بخشی از آگاهی اجتماعی زمانه، که یکی از معیارهای شکل دهنده سازمان فضایی خانه های سنتی در گذشته بوده، شکل گرفته است و با مبانی طبی طراحی اقلیمی مبتنی بر جابه جایی فصلی در طب هماهنگی دارد. نحوه انجام جابه جایی فصلی درون خانه ای به دو عامل زمان و مکان جابه جایی فصلی که در مبانی طبی به آن ها اشاره شده وابسته بوده و در سازمان فضایی خانه ها اثرگذار بوده است و به صورت دووجهی و تک وجهی درون گرا، تک وجهی برون گرا، فصلی، روزانه و شبانه، عمودی و افقی در محور آسمان (بام، بالاخانه، پایین خانه، زیرزمین) و محور زمین (جلوسرا، عقب سرا) انجام می گرفته است. در این میان، جابه جایی فصلی، به عنوان شیوه زندگی اقلیمی و درمان اقلیمی، و جابه جایی فصلی درون خانه ای، به عنوان یک راهکار مناسب اقلیمی، می تواند در جهت حفظ سلامت، بهره مندی از عناصر اقلیمی پایدار و دستیابی به آسایش حرارتی در خانه های معاصر امروزی استفاده شود.
مفهوم خلوت و چگونگی تحقق آن در زیست-جهان خانه ایرانی مطالعه تطبیقی آن در خانه ایرانی ماقبل مدرن و خانه مدرن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلوت به معنای فرآیندی که طی آن انسان به تنظیم حوزه رابطه خود با دیگران و تجربه خویشت ننگری نائل می شود بیش از هر مکان دیگری در "" خانه "" مجالِ بروز می یابد. این مقوله و تحقق پذیری آن در زیست-جهانِ خانه در این مقاله مورد بررسی و چالش قرار م یگیرد. این پرسش مطرح است که آیا شناسایی و ترسیم مدل های متعدد از نیاز انسان به خلوت، به تأمین همه جانبه آن در محیط خانه ایرانی - به خصوص در دوره معاصر - منتهی شده است؟ هدف تحقیق ارزیابی نحوه و میزان تأمین خلوت در خانه پیشامدرن و مدرن ایرانی برای بازشناسی الگوی تحقق آن در هر یک از این خانه هاست. این تحقیق با رویکردی کیفی و بر اساس روش تفسیری- تاریخی، تحقق طیف خلوت را در دو گروه خانه های پیشامدرن و مدرن ایرانی مورد ارزیابی قرار داده است. فرضیه محوری این تحقیق آن است که عدم توجه به ماهیت طیف گونه خلوت در طراحی فضاهای زیستی و به خصوص "" خانه "" ، سبب شده است تا در بسیاری از موارد این فضاها با عطف به تنها یک وجه از این مفهوم سامان یابند. "" خلوت فردی "" و "" خلوت جمعی "" در دو سوی طیف خلوت و دو وجه هم تراز از یک ماهی تاند و ضروری است توأمان برای تحقق خلوت بهینه مورد توجه قرار گیرند. اولوی تبخشی به هر یک از این سطوح یا نادیده گرفتن هر کدام، می تواند به آسیب های روانی یا اجتماعی بیانجامد و فضای خانه را به محیطی ناکارآمد در تأمین نیازهای ساکنان تبدیل کند. بر اساس نتایج حاصله، در بسیاری از موارد برخورد تک بعدی و یک جانبه با ماهیت طیف گونه خلوت در هر یک از این دو گروه خانه ها، به حذف بخشی از قلمروها منجر شده است. همین امر سبب شده است تا هویت فردی و هویت جمعی ساکنان خانه، هر کدام در یک گروه از این خان هها مجالِ بیشتری برای بروز بیابند؛ لذا جهت تأمین همه جانبه نیازها و ایجاد تعادل میان این دو، توجه همه جانبه به طیف خلوت و اهتمام به تحقق همه وجوه آن، م یتواند به عنوان رویکرد فراگیر مورد توجه قرار گیرد.
با ابنیه باستانی کشورمان آشنائی بیشتر پیدا کنیم
حوزههای تخصصی:
تبیین مفاهیم سازمان دهنده مسکن مطلوب در شرکت شهرهای نفتی نمونه موردی: مجموعه مسکونی نیوسایت اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری مسکن در ایران در دوران معاصر در شهرک ها و شهرهای بزرگ یک مسئله چند متغیری با ابعادی متفاوت است. نیاز به حل مسئله مسکن، به شکلگیری پروژه های تجربی و طراحی و ساخت مفاهیم سازمان یافته جدید از مسکن صورت گرفته است. یکی از مناطقی که به واسطه نوپا بودن ساختار معماری و شهری نیاز به انجام تحقیقات مختلف دارد، شهر اهواز است. پژوهش حاضر قصد دارد با شناخت مولفه های مسکن مطلوب حاوی شاخصه های درونی و بیرونی در مجموعه نیوسایت به تبیین این مفاهیم بپردازد. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و با تکنیکی آمیخته شامل؛ روش های توصیفی و تحلیل محتوا در بخش نظری و همبستگی و علی مقایسه ای به صورت میدانی در بخش مطالعات موردی می باشد. نوع طرح همزمان تغییرپذیر ترکیبی رویکردهای کمی و کیفی که دارای چارچوبی نظری است. در نهایت براساس مدل مفهومی، در گام اول پرسشنامه هایی با پاسخ هایی از طیف لیکرت با توجه به حجم نمونه در اختیار ساکنین 105 واحد در نیوسایت جهت تحلیل آماره های توصیفی که بوسیله نرم افزار SPSS تحلیل می شوند؛ قرار می گیرد. در گام بعدی مصاحبه هایی برگرفته از سوالات پژوهش از جامعه ای 10 نفره از کارشناسان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند تدوین و با تحلیل آنها آماره های استنباطی استخراج می گردد. پس از معرفی نتایج دو حوزه کمی و کیفی و برای رسیدن به مولفه های مسکن مطلوب می بایست پیوندی میان عوامل انسانی (ساکنین)، عوامل کالبدی (درونی و بیرونی) و عوامل تصمیم ساز (کارشناسان) برقرار شده و راهبردهایی در سه حوزه کوتاه، میان و بلندمدت ارائه داد.
اصولی برای معماری فضاهای آموزشی مبتنی بر تعریف انسان و معماری از منظر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فقدان راهبردهای مناسب جهت طراحی معماری فضاهای آموزشی که بتواند بستر مناسبی جهت تحقق تعلیم و تربیت اسلامی به وجود آورد، مشهود است. یکی از علل این مسئله عدم توجه به مبانی نظری صحیح و جامع در زمینه شناخت انسان و نیازهای او، اهداف تعلیم و تربیت و قابلیت های فضای معماری جهت بسترسازی برای آن می باشد. این پژوهش با توجه به هدف تعلیم و تربیت اسلامی که رسیدن انسان به کمال و دستیابی به «حیات طیبه» است، هدف غایی فضاهای آموزشی را بسترسازی برای این امر در نظر گرفته است. با توجه به این که حیات آدمی ساحات گوناگون داشته و می بایست برای تحقق حیات طیبه به همه آن ساحات توجه داشت، این رویکرد در ارائه اصول معماری فضاهای آموزشی نیز تسری داده می شود. در این راستا برای تعریف ابعاد حیات انسان، از تعریف امام علی (ع) که نفس آدمی را دارای چهار مرتبه، (نامی نباتی، حسی حیوانی، ناطق قدسی، کلی الهی) دانسته، بهره گیری شده و ساحات حیات و نیازهای انسان بر اساس ابعاد نفس او به صورت چهار ساحت مادی، روانی، عقلانی و روحانی تعریف می شود. سپس اصولی را که در زمینه تعلیم و تربیت مرتبط با کمال هریک از این مراتب نفس است، با مراجعه به منابع اسلامی (قرآن و روایات معصومین (ع)) استخراج نموده است. روش این پژوهش، استدلال منطقی بوده و به صورت توصیفی-تحلیلی به طبقه بندی راهبردها در چهار دسته متناظر با ساحات حیات انسان پرداخته است. در این مقاله تلاش شده است با مطالعه قابلیت های فضای معماری که در بسترسازی تحقق هر یک از مراتب نفس انسان می توانند ایفای نقش کنند، اصول و راهبردهایی برای معماری فضاهای آموزشی جهت کارایی بیشتر این فضاها ارائه گردد.
تحلیل اثرات گسترش برنامه ریزی نشدة کلان شهرها بر محیط طبیعی پیرامون : رویکردی ویژه به منطقة کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله : شهرهای بزرگ یا کلان شهرها در جوامع بیشتر و کمتر توسعه یافته، به منظور بهره مندی از صرفه های ناشی از مقیاس تشکیل شده و در پی آن، با ایجاد پیوندهای فضایی- کارکردی با حوزه های پیرامون، منطقه های کلان شهری شکل می گیرند. این در حالی است که افزایش تمرکز و تشدید فعالیت ها (مسکونی و غیرمسکونی) در این منطقه های کلان شهری، همواره رابطة مستقیمی با افزایش صرفه های ناشی از مقیاس ندارد و آستانه های جمعیتی و اکولوژیکی، ظرفیت تمرکز و میزان گسترش آنها را تعیین می کنند. گذر برنامه ریزی نشده از این آستانه ها در بسیاری از منطقه های کلان شهری، منشأ شکل گیری و انباشت مشکلهای فضایی بسیار، به ویژه در عرصة محیط طبیعی شده است. در بسیاری از تجربه های جهانی به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته ای که دارای سیستم و سازوکار برنامه ریزی و مدیریت شهری کارآمد نیستند، گسترش کلان شهرها به سوی محیط های پیرامون، برنامه ریزی نشده است و اثرات آن بر محیط طبیعی، نه از پیش تدبیر شده است و نه اندیشیدن و تدبیر شیوه ها و راه های رویارویی با چنین مشکل هایی، در نظر گرفته شده است. چنین اغماض مهمی، به تولید و بازتولید مشکل های گسترده و پابرجایی چون اغتشاش فضایی (با توجه به تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سازمانی و کالبدی) و تشدید یا بازتولید مشکل های از پیش موجود، و موجب اتلاف منابع حیاتی جوامع و نیز اتلاف سرمایه هایی چون سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی یا طبیعی شده است و می شود. هدف: هدف این مقاله پرداختن به بحث عدم برنامه ریزی برای فضاهای شکل گرفته در اثر گسترش کلان شهرها در منطقه های کلان شهری و در فضای تحلیل مورد نظر این مقاله، یعنی منطقة کلانشهری تهران، و نیز اندیشیدن در مورد پیامدهای چنین گسترشی در فرایندهای برنامه ریزی و سیاست گذاری کلان شهرها و منطقه های کلان شهری است؛ با این مقصود که بتوان با تولید و بازتولید مشکل های گسترده و پابرجا در این زمینه رویارویی کرد. بر پایة تحلیل اثرات گسترش برنامه ریزی نشدة منطقة کلان شهری تهران بر محیط طبیعی پیرامون آن است که می توان به تولید پیشنهادهایی (در سطوح راهبردی و عملیاتی یا تاکتیکی) با ماهیت دوگانة محتوایی و روندکاری به منظور سیاست گذاری و استقرار رهیافت و سازوکاری تدبیرشده برای برنامه-ریزی و مدیریت چنین منطقه هایی پرداخت. روش تحقیق : به منظور شناسایی و تحلیل تغییرات ناخواسته و منفی ایجاد شده در محیط طبیعی، ناشی از گسترش برنامه ریزی نشده در منطقة کلان شهری تهران، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در این مقاله روش کاری متشکل از فرایندی سه مرحله ای اختیار شده است. در مرحلة نخست پایه های نظری مرتبط با موضوع بازبینی و تجربه های جهانی جوامع بیشتر و کمتر توسعه یافته مورد مقایسه قرار می گیرند. در مرحلة دوم روش های ارزیابی اثرات زیست محیطی بازبینی می شود. و در مرحلة سوم، به کمک اصول راهنمای به دست آمده، اثرات گسترش منطقة کلان شهری تهران بر محیط طبیعی پیرامون آن، مورد شناسایی و تحلیل قرار می گیرند. دستاورد : دستاورد اصلی این مقاله، تحلیل اثرات منفی گسترش برنامه ریزی نشده در منطقة کلان شهری تهران و بر پایة چنین تحلیل هایی، تأکید بر بایستگی استقرار سازوکار تدبیرشدة برنامه ریزی، سیاست گذاری، و مدیریت منطقه های کلان شهری، به ویژه در فضای تحلیل مورد نظر این مقاله است تا از طریق استقرار چنین سازوکاری، زمینه ای برای کاهش یافتن، گشوده شدن و پیشگیری از تشدید و بازتولید مشکل ها فراهم شود.
سکونت و پیدایش شهر
حوزههای تخصصی:
سکونت موجب ایجاد تفکر اسکان و در نتیجه آن ساختن شد؛ در اینجاست که واژه بنا کردن و زیستن به واسطه سکونت تعریف می شود. باور به فرآیند شکل گیری و پیدایش شهر بر اساس سکونت یکی از قدیمی ترین تئوری ها و نظریه ها در پیدایش و ظهور شهر است و از آنجا که غایت سکونت جدای از اجتماع و انسان تصور نشده ؛ میل و دلیل برای اثبات آن از نظر اندیشمندان شهری احساس نمی شده است و این خود دلیلی بر کم بودن نظریه های پیرامون سکونت و پیدایش شهر است. مسلما شناخت دلایل پیدایش شهر که سکونت وجه غالب آن است می تواند دیدگاه بهتری از ماهیت شهر در اختیار طراحان قرار دهد. لذا این مقاله با روش توصیفی_تحلیلی می کوشد تا تعریفی دقیق از سکونت ارائه دهد و با بررسی نظریه های مرتبط با پیدایش شهر ، شکل گیری شهر در غالب سکونت را بررسی نماید. آنچه مسلم است؛ شناخت دلایل پیدایش شهر و سکونت می تواند دیدگاه بهتری از ماهیت شهر در اختیار نظریه پردازان، اندیشمندان و طراحان قرار دهد.
اصول طراحی داخلی ساختمان های مسکونی در چهارچوب پارادایم انعطاف پذیری
حوزههای تخصصی:
امروزه بیش از نیمی از عمر انسان شهرنشین در خانه می گذرد؛ لذا کیفیت فضای داخلی بر شیوه رفتار،عواطف و بسیاری دیگر از جنبه های فیزیکی و روحی ساکنان اثرگذار است. از دیگرسو به واسطه شرایط اقتصادی و تغییرات در شیوه زندگی انسان معاصر شاهد حداقلی شدن مساحت مسکن و نیاز به بهره بردن حداکثری از آن هستیم. در طول تاریخ پاسخ گویی به شرایط متغیر و نیازهای جدید همواره ضرورتی جدایی ناپذیر از معماری بوده است. ضروریست، کیفیتی که محیط های معماری و طراحی داخلی را به عنوان عناصری تلفیقی، در جهت تأمین منافع چندگانه کاربران و افزایش منفعت همه جانبه «مدیریت» می کند، «انعطاف پذیری» می نامیم. برای دست یابی به کیفیت «انعطاف پذیری» معماری و طراحی داخلی «پر محتوا» و « چند عملکردی » باید به مفاهیم ساده و پیچیده در طراحی داخلی توجه نمود و در نهایت ویژگی های بصری قابل ملاحظه ای را خلق نمود که ما را به سوی اهدافی چون «تأمین نیازهای عملکردی فضا با حداکثر کارایی»، «صرفه جویی هزینه های ساخت در دراز مدت» و «تأمین نیازهای عاطفی انسان» و ... هدایت کنند. هدف از این پژوهش بازشناسی اصول طراحی داخلی انعطافپذیر در مسکن می باشد که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای رابطه ی انعطاف پذیری و طراحی داخلی و چگونگی تأثیر آن در ارتقاء کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند، پارادایم انعطاف پذیری با طراحی داخلی در ارتباطی مستقیم بودم و ار طریق انعطاف پذیری عملکردی و اثرات نور، رنگ، گیاه، مصالح و اصول روانشناسی محیطی امکان ارتقا کیفیت فضای داخلی را خواهد داشت.
واکاوی تأثیرات کلان روندها بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری؛ نمونه موردی بافت تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروزه شاهد افزایش روزافزون رویدادهایی هست که در سرتاسر کشورها جریان می یابند. به تبع این موضوع، نیازها و مسائل جدیدی در شهرها در حال پیدایش است که شهرها را از اصالت و خصوصیات زمینه ای خود دور می کند. شهرهای کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند و تحت تأثیر این کلان روندها و روندها قرارگرفته اند. ازاین روی، هدف اصلی مقاله حاضر "فهم تأثیرات کلان روندها و روندهای جاری بر آینده شهر ایرانی-اسلامی با رویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری" است. روش پژوهش، ترکیبی پیچیده، با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و اسنادی، تکنیک دلفی (پرسش نامه، مصاحبه عمیق)، تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری است. با توجه به مطالعات و بررسی های انجام شده، بیست و یک روند در شهرهای معاصر ایرانی شناسایی شد. سپس روندهای دوازده گانه شهر تبریز تبیین شدند و با بهره گیری از تکنیک تحلیل ساختاری و سناریونگاری، آینده شهر ایرانی-اسلامی در مواجهه با روندهای شهر تبریز در قالب سناریوهای سه گانه شهری، واکاوی شد. جهت گیری سناریوی وضع موجود در بافت تاریخی تبریز، به سمت سناریوی بدبینانه، از نکات مهم در سناریونگاری محسوب می شود که لزوم بازنگری جدّی در سیاست های شهری را نشان می دهد. بی توجهی به روندها و تأثیرات آن ها بر شهر و ویژگی های آن و پافشاری بر فرآیندهای فعلی در ساختار شهر، زیان های جبران ناپذیری را بر شهرها و اصالت آن ها وارد می کند. ازاین روی، شناسایی دقیق و توجه ویژه به کلان روندها، خاصّه روندهای شهرهای معاصر، منجر به تحول در نوع نگرش سیستم مدیریت شهری می¬شود و این نگاه آگاهانه بستری مطلوب در جهت تعالی شهر فراهم می آورد.
فرم های هندسی ساختاری در معماری
حوزههای تخصصی:
در فضای کاربرد فناوری معماری از یک طرف پاسخگوی الگوهای فرهنگی خویش و از طرف دیگر مسئول الگوهای علم فناوری می باشد اما در اظهار و تبیین فرم، وی مجاز است که مفاهیم و شخصیت خویش را بیان نماید. هندسه یک ایده شکل دهنده در معماری است که در تعیین پلان و شکل سه بعدی بنا مورد استفاده قرار می گیرد. در این مبحث شبکه ها از تکرار اشکال ساده هندسی به واسطه تکثیر، ترکیب، تقسیم و جابجایی گسترش می یابند. هندسه به عنوان یک ابزار طراحی از زمان های قدیم در تاریخ معماری مورد استفاده قرار می گرفته هندسه متعارف ترین مأخذ یا مختصات در یک ساختمان می باشد و می تواند در دامنه وسیعی از سطوح، فرم یا فضا بکار رود استفاده از شکل های هندسی ساده، فرم های متغیر، سیستم های تناسب و فرم های پیچیده را در بر می گیرد. قلمرو هندسه به عنوان ایجاد کننده فرم معماری مرتبط با اندازه گیری و تعیین مقدار آن می باشد. هندسه علم بنیادین فرم ها و نظم موجود در آنهاست. اشکال هندسی، فرم ها و تغییر شکل ها بدنه اصلی طراحی معماری را شکل می دهند. در تاریخچه معماری، قواعد هندسی بر اساس نظریه های تناسب و تقارن، ابزار معینی را برای طراحی معماری شکل داده اند. هدف از انجام این پژوهش، در این مقاله یک تمرین را ارائه می دهد که هدف از آن تحریک خلاقیت دانشجویان معمار، افزایش آگاهی در مورد امکانات رسمی بر اساس اشکال هندسی و نشان دادن این است که چگونه دانش نظری می تواند عملاً در یک برنامه معماری خاص اعمال شود. به عنوان اطلاعات اولیه برای این تمرین، انواع و مشخصه های اشکال اصلی هندسی ساختاری محسوب می شوند در حالی که کار دانشجویان در یک مورد خاص استفاده آن ها را نشان می دهد.
از کی الگو بگیریم؟
منبع:
منظر تیر ۱۳۸۹ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
توکیو، شهر آسمانخراشها و سنتها
حوزههای تخصصی:
تبیین مفهوم سلسله مراتب شکلی-فضایی در الگوی سکونتگاهی قاجار(نمونه موردی :خانه های اعیانی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
251 - 263
حوزههای تخصصی:
اصل سلسله مراتب یکی از اصلی ترین مفاهیم در معماری است. همچنین فضای سکونت از جمله عملکردهایی است که وجود اصل سلسله مراتب در آن بسیار ضروری است. با این حال در طول دوره های مختلف و با گذشت زمان، نمود این اصل در خانه های ساخته شده در سبک های گوناگون معماری ایرانی به صورت های متفاوتی بروز یافته است. . ترتیب قرارگیری فضاها در کنار یکدیگر و اضافه شدن برخی فضاها به ساختار فضایی خانه و همچنین تحولات فضایی آن ها در طول دوره های مختلف، به تبع نمایش این اصل در معماری چنین فضاهایی را دستخوش تغییرانی نموده است. این پژوهش که به دنبال یافتن مولفه های سلسله مراتب شکلی فضایی و بررسی کیفی و کمی آن در زبان الگوی بناهای قاجار تهران می باشد، به بررسی شواهد و مدارک تاریخی و فرهنگی موجود می پردازد. نمونه های مورد مطالعه در این تحقیق خانه های سنتی مربوط به دوره قاجار در تهران و نتیجه حاصل مقایسه و ارائه تجزیه و تحلیل نهایی بر اساس نمونه های مورد مطالعه خواهد بود. هدف از این پژوهش تبیین مفهوم سلسله مراتب فضایی و مقایسه نگاه شکلی به گونه در الگوی سکونت گاهی قاجار می باشد، همچنین بررسی چگونگی سیر تغییرات سلسله مراتب در تحولات خانه ها در دوران قاجار هدف دیگری است که این پژوهش به دنبال پاسخی برای آن خواهد بود. روش تحقیق در این پژوهش روش ترکیبی است و با مراجعه به میراث فرهنگی و مطالعات منابع موجود، فهرستی از خانه ها جمع آوری و از میان آن ها تعدادی بعنوان نمونه به روش بحرانی و احتمالی غیرهدفمند جهت مطالعه انتخاب شده اند. مطالعه از رجوع به منابع و مطالعات کتابخانه ای و میدانی و همچنین لکه گذاری و اصلاح نقشه ها شروع و سرانجام با تجزیه و تحلیل کالبدی و ساختاری فضاها و رسم تناسبات و هندسه هر خانه به جمع بندی نهایی رسید. در گام بعد از داده های حاصل از نمودارهای توجیهی و نرم افزار UCL Depth Map با روش نحو فضا (Space Syntax) به منظور استخراج یافته ها استفاده شده و در نهایت بعد از جمع آوری داده ها، تحلیل صورت گرفت . نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که سه شاخص عمق، اتصال و هم پیوندی در سه دوره قبل از ناصری، ناصری و بعد از ناصری به مرور زمان با کاهش درونگرایی، عمومیت و یکپارچگی همراه بوده اند.
روند شکل گیری حفاظت معماری از منظر فهم تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه که امروز تحت عنوان حفاظت معماری شناخته می شود، نه به یکباره و نه لزوماً در شکل امروزی آن بلکه در یک سیر تحول تاریخی و در پی تحولات اساسی در اندیشه و عمل افراد در اعصار مختلف شکل گرفته است . حفاظت معماری به معنای عام آن دارای یک گسست بنیادین از سنتی به مدرن بوده است که فهم این گسست نیاز به فهم نگاه تاریخی حاکم بر هریک دارد. ماهیت میراث فرهنگی و شأن و منزلت آن را باید در نوع نگاه به تاریخ جستجو کرد. اروپا بعد از رنسانس و به خصوص در قرن هجدهم تحولی بنیادین را در فهم تاریخ تجربه می کند که این مهم زمینه ساز نگاهی نو به تاریخ شد. مبنای فهم جدید از تاریخ بر این اصل استوار شد که رخدادها به صورت زنجیرهای در یک سیر متوالی از یک نقطه مشخص آغاز شده، تا به امروز ادامه داشته و در آینده نیز امتداد خواهند یافت. بر اساس این فهم جدید از تاریخ بود که کنجکاوی در گذشته و علاقه به شناخت تاریخی به وجود آمد. این امر سبب ایجاد علاقه ای در حفاظت گران میراث فرهنگی شده است تا در حد امکان به تحقیق درباره تاریخ، نگرش تاریخی و شیوه های پژوهش در تاریخ بپردازند. مقاله حاضر سعی در پاسخگویی به مسأله اصلی تحقیق، یعنی نسبت این فهم جدید از تاریخ و حفاظت معماری، دارد. نسبت یاد شده از رهگذرِ پاسخگویی به دو پرسش اساسیِ "فهم جدید از تاریخ چگونه در شکل گیری جنبش حفاظت مدرن تأثیر گذاشته است؟" و " کنجکاوی تاریخی، باستانگرایی و باستان شناسی چه امکانی را در جهت علاقه مندی به حفاظت معماری فراهم نموده است؟"، روند شکل گیری حفاظت معماری را روشن می سازد . در این پژوهش با استناد به متون منابع کتابخانه ای و بر اساس راهبردهای روندپژوهی در تحقیق تاریخی، به تفسیر و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است. کنجکاوی و علاقه یاد شده در ابتدا باستان گرایی در قالب عتیقه گرایی و عتیقه شناسی، سپس باستان شناسی و در نهایت حفاظت میراث گذشتگان را در پی داشت. فهم جدید از تاریخ در حفاظت معماری که آن را پدیده مدرن تاریخمندی نیز می نامند، امکان جدیدی را برای تصمیم گیری در مورد اینکه چه چیز و چگونه باید حفاظت شود به وجود آورده است. شکل گیری باستان شناسی، قوام یافتن روش شناسی و معرفت شناسی پژوهش های تاریخی و نگاه انتقادی به گذشته و فعالیت های مرمتی در گذشته از منظر زمان حال، شکل دهنده این دوره از حفاظت تاریخی بوده است.
شناسایی گونه های سقف های تیر چوبی تخت در خانه های تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت جزئیات ساخت سنتی در سقف های تیرپوش چوبی تخت و دسته بندی گونه شناسانه این سقف ها در خانه های تاریخی شیراز و تشخیص فضا هایی است که هریک از گونه ها در آن کاربرد دارد. دستیابی به این شناخت علاوه بر توسعه دانش فنی، مبنای قابل اتکایی نیز برای کمک به مرمت اصولی تر بنا های تاریخی ایجاد می کند. همچنین شناخت چوب و جزئیات اجرایی آن به عنوان یک مصالح طبیعی مناسب به لحاظ همخوانی با بقیه اجزا و مصالح در بنا های تاریخی، و همچنین پایداری زیست محیطی آن دارای اهمیت است. این پژوهش گونه شناسانه، پژوهشی کیفی از نوع مطالعه موردی است که برای اولین بار از طریق برداشت میدانی مستقیم و ترسیم جزئیات سقف بنا های نمونه موردی انجام یافته و اطلاعات حاصل از نمونه ها از دو جنبه جزئیات ساخت و همچنین فضا های کاربرد آن ها مقایسه و تحلیل شده است. در نهایت یافته های این پژوهش، پوشش تیر چوبی تخت در سقف های شیراز را به لحاظ جزئیات ساخت به دو گونه کلی عریان یا با پوشش زیرین تقسیم می کند. گونه اول یعنی سقف های عریان شامل دو گونه است: سقف های ساده که بیشتر در راهرو ها و گاه در اتاق ها استفاده می شوند و سقف هایی که در آن ها تیر باربر، نقش تزیینی را هم ایفا می کند. گونه سقف باربر دارای تزیینات، از فاخرترین انواع سقف است و در تالار آینه یا اتاق اصلی خانه کاربرد دارد. در سقف های گونه دوم، پوشش زیرین می تواند از گچ، مشبک چوبی، یا تخته کوبی چوبی باشد. گونه با پوشش گچ غالباً ساده بوده و در راهرو ها استفاده می شود و به ندرت تزیینات دارد. گونه چوبی مشبک یا تخته کوبی نیز چنانچه تزیینات داشته باشند، در تالار ها و اتاق های سه یا پنج دری استفاده شده اند و نوع ساده آن ها در اتاق های دیگر خانه و گاهی در راهرو ها کاربرد دارد.
باغ، مفهوم نخستین انسان (جان دیکسون هانت)
حوزههای تخصصی:
اصول نوسازی متوازن بافتهای فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توازن و تعادل لازمه پایداری یک سیستم است. به هم خوردن موازنه میان شاخص های "" تراز میانگین شهر "" در بافت های فرسوده به دلیل قطع یا اختلال شبکه ها، جریان ها و پیوندهای آن، موجب تشدید پدیده عدم توازن و در نتیجه، اختلال در نظم پایدار سیستم این باف تها شده است. رویکرد نظریه نوسازی متوازن ب هعنوان یک نظریه بومی، معطوف به تلاش برای تغییر الگوهای ناکارآمد و تولید الگویی نوآورانه است. این مطالعه با هدف دستیابی به توازن در مسیر بررسی، شناخت و شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر آن، از طریق شناخت و تبیین رابطه بین متغیرهای توازن و نوسازی صورت گرفته است. دستیابی به نظریه از سطح ارتباط "" ذهنی "" به ارتباط "" عینی "" حرکت کرده و سپس از ارتباط عینی به رابطه ذهنی بازگشته و آن را مورد تأیید قرار م یدهد، به این ترتیب حرکت رفت استقرایی و حرکت برگشت قیاسی بوده است. نظریه نوسازی متوازن سعی دارد توازن را در سیستم نوسازی بافت های فرسوده شهری با شش خِرد «هنجاری- راهبردی "" ، "" کاربردی- بومی "" ، "" اجتماعی- اقتصادی "" ، "" روی های- محتوایی "" ، "" تبینی- تجویزی "" و "" علمی- عملی "" بازتعریف کرده و اصول نوسازی متوازن را تبیین و معرفی کند. یافته های مطالعات انجام شده، چارچوبی را برای "" توازن میان دوپارگی های متوالی اجزاء و عناصر شبکه های موضوعی بافت و توازن شبکه های کل سیستم "" شامل اصول چهارگانه : توازن )ب هعنوان سلول بنیادی نوسازی(، پرهیز از پیچیدگی )میان عناصر پیچیده و چندوجهی نوسازی(، توالی دوپارگ یها )به عنوان کوچک ترین واحد تشخیص، شناسایی و سنجش توازن( و تعامل درونی و بیرونی )برقراری تعاملات پیوسته شبک هها و کل سیستم با یکدیگر( حاصل کرده است.
ارزیابی نقش عوامل کالبدی و عملکردی در اجتماع پذیری بازارهای سنتی ایران با استفاده از تکنیک نحو فضا نمونه موردی: بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
67 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اجتماع پذیری از مفاهیم مهم در فضاهای شهری چندمنظوره، جهت برقراری روابط مناسب اجتماعی در میان مردم است. یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز به برقراری ارتباط با دیگران است. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و وقوع روابط اجتماعی، نیاز به یک مکان و فضای تعریف شده دارد. فضایی که بتواند مجموعه ای از روابط اجتماعی و فرهنگی میان گروه های مختلفی از مردم در مکانی خاص، برقرار کند. توجه به ابعاد اجتماعی فضا در بناها و یافتن ارتباط بین کیفیت های فضایی و مفاهیم اجتماعی از جمله اجتماع پذیری، در موفقیت این فضاها اهمیت زیادی دارد. بازاره ا از جمله فضاهای جمعی با پتانسیل اجتماع پذیری بالا در جامعه شهری بوده اند، به طوری که حیات شهر و بازار همواره به هم پیوندخورده و در بسیاری از موارد شهرها با بازارها معنی و مفهوم پیدا می کردند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار فضاهای شهری، دگرگونی الگوهای زندگی مردم و عدم انطباق مناسب با فضای کالبدی سنتی، بازار درمعرض خطر تبدیل به فضای موزه-بازار بدون توجه به جنبه های کالبدی و عملکردی گذشته آن، قرار گرفته است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف سنجش میزان اجتماع پذیری در بازار، شناخت بستر اجتماعی آن و عوامل مؤثر در کیفیت اجتماعی آن، با تحلیل ساختار، هم پیوندی، انسجام بازار و اولویت قراردادن جنبه های کالبدی-عملکردی انجام شده است.روش تحقیق: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و میدانی، و با استفاده از تکنیک نحو فضا (و نرم افزار دپث مپ) انجام شده است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد ارزش های فضایی و چیدمان فضا در قسمت های مختلف بازار، تفاوت های اساسی دارد، به طوری که ساختارمندی و انسجام اجتماعی بازار به شدت کاهش یافته و میزان هم پیوندی خیابان های تازه احداث شده، افزایش یافته است. در نتیجه، لزوم توجه به تغییرات و پیامدهای حاصل از توسعه شهری از جنبه کالبدی و عملکردی، برای افزایش ویژگی اجتماع پذیری بازار مشهود و ضروری است.
نسبت عکاسی با منظر شهر، نقش آفرینی عکس شهدا در زندگی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۷
48 - 59
حوزههای تخصصی:
آن چه برای نسل باقی مانده از دفاع مقدس و مدافع ارزش های انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی و برای نسل بعد از جنگ و نسل حاضر دارای اهمیت بسیار است، شناخت دقیق ابعاد دفاع مقدس و ارزش های نشئت گرفته از آن و همچنین استمرار و حفظ این دستاوردها و ارزش هاست که می بایست به خوبی تبیین و بازتعریف شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اهمیت نحوه استفاده و کاربرد عکس های رزمندگان در دوران جنگ و پس از آن در فضاهای شهری به ویژه در جریان زندگی شهری شهروندان با تأکید بر عکس های غیررسمی جنگ و شهدا است. به منظور دستیابی به این هدف، تصاویر به کار گرفته شده در محله شهدای شهرستان آران در بیدگل کاشان به عنوان نمونه مورد مطالعه پژوهش برگزیده شد. در پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد پیمایشی بهره گرفته شده است و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه ساختاریافته به همراه بررسی مستندات کتابخانه ای و اینترنتی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اهل محل دل بستگی خاصی به محله خود داشته و با استفاده از عکس، سعی در ایجاد همدلی و پیوند نسل ها دارند. عکس های فضاهای عمومی بیشتر از روایت رسمی دولتی پیروی می کند که در آن نگاهی ریاضی وار به جنگ حکم فرماست. در مقابل روایت مردمی از جنگ بیشتر در فضاهای شخصی وجود دارد که در بعضی مواقع هماهنگ با روایت رسمی نیست.
هم بودی موسیقی و فضای شهری ؛ با تأکید بر عزاداری در شهر تهران (دوره قاجار تا پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد موجودیت و بقای موسیقی در شهر به مثابه مصداقی از هنر شهری در گروی تعامل توأمان سه مؤلفه هنرمند، فضای عمومی و شهروندان به عنوان مخاطبان هدف است. به این معنا که بی توجهی و حذف یکی منجر به تغییر ماهیت کل خواهد شد و نه تنها تأثیرگذاری و کیفیت بخشی هایی همچون افزایش حس هویت و تعلق به شهر را که از حضور هنر در فضای شهری انتظار می رود محقق نخواهد کرد که گاه حتی به اغتشاشاتی نیز منجر می شود. با طرح این مسئله، هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخگویی به پرسش های زیر درخصوص موسیقی عزاداری در فضای شهری تهران در دورة قاجار و پهلوی اول بوده است : بقای حیات عزاداری موسیقایی از چه نسبتی با ساختار فضای شهری برخوردار بوده است؟ موسیقی عزاداری در فضای شهری دارای چه کیفیاتی بوده است؟ تحولات فرهنگی اجتماعی ناشی از ورود مدرنیته چه تأثیراتی بر حیات شهری موسیقی عزاداری داشته است؟ این پژوهش براساس مستندات نوشتاری و تصویری، موسیقی عزاداری در فضای شهری تهران در دوره های مذکور را در دو گروه عزاداری های مذهبی و غیرمذهبی شامل «تعزیه»، «نوحه خوانی، دسته گردانی و سینه زنی» و «تشییع جنازه صاحب منصبان دولت و درباریان» به مثابه هنر شهری مورد سنجش قرار می دهد و چنین نتیجه می گیرد که در دوران قاجار ارتباط دوسویه ای میان فضای عمومی از قبیل میادین، جلوخان ابنیه عمومی، تکایا و خیابان ها به عنوان بستر شکل گیری تعاملات شهروندان و اجراکنندگان عزاداری ها با شکل اجرای موسیقی عزاداری برقرار بوده است. بنابراین ضمن برخورداری از همراهی توأمان سه مؤلفه نامبرده، موسیقی عزاداری در شهر به مثابه هنر شهری تلقی می شود و به خوبی نقش خود را در ایجاد فضای جمعی، خلق هویت شنیداری و کیفیت بخشی به فضاهای عمومی ایفا می کند، درحالی که پس از مشروطه با ورود فرنگی مآبی به ویژه تحت تأثیر سیاست های فرهنگی پهلوی اول و بروز پیامدهایی چون تخصیص فضاهایی غیرعمومی به اجرای انواع موسیقی، عدم حضور هنرمندان آگاه و مشارکت شهروندان فعال به تدریج این هنر از ماهیت یک هنر شهری فاصله می گیرد و ضمن از دست دادن کارکرد خود دچار عارضة بی هویتی نیز می شود.