فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۹٬۷۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
آﻣﻮزش یک وﻇیﻔﻪ ﺣیﺎﺗی ﺑﺮای افراد و سازمان هاست ﺑﺮای ﺑﻘﺎء و ﺷکﻮﻓﺎیی در ﺟﻬﺎن کﺎﻣﻼً رﻗﺎﺑﺘی و در ﺣﺎل ﭘیﺸﺮﻓﺖ اﻣﺮوز و ﻓﺮدا، افراد ﺑﺎیﺪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ به طور ﻣﺴﺘﻤﺮ داﻧﺶ، مهارت ها، ﻧﮕﺮشﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎ را ﺑﻪ روزآوری ﻧﻤﻮده و ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺨﺸﻨﺪ. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش بر میزان تمایل به فراگیری و نگرش در بین علاقه مندان به رشته معماری می پردازد. روش تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نیمه تجربی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد تمایل به فراگیری(SDL؛ فیشر،2011) و پرسشنامه محقق ساخته نگرش بوده است. جامعه آماری تحقیق حاضر علاقه مندان به رشته معماری مراجعه کننده به مجتمع های فنی و مؤسسات آموزشی آزاد بوده است؛ که تعداد 40 نفر به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شدند؛ و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. مقادیر پیش آزمون و پس آزمون با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که تفاوت معناداری بین تمایل به فراگیری در بین فراگیران علاقه مند به رشته معماری قبل از آموزش و بعد از آموزش وجود داشته بدین معنی که فراگیران آموزش دیده با نگرش مثبت تر، بهتر و مصمم تر به دنبال فراگیری در این رشته بودند. نتایج نشان داد که دوره های آموزشی بر تغییر نگرش فراگیران علاقه مند به رشته معماری تأثیرگذار بوده است؛ بنابراین دوره های آموزشی به فراگیران کمک می کند که آگاهانه تر به ادامه تحصیل در این رشته بپردازند؛ و برنامه ریزی جامع و منسجمی را برای رسیدن به اهداف خود در این رشته دنبال نمایند.
کارایی ادراکی نور روز: یک مطالعه مروری ساختاریافته از نقش الگوهای انتشار نور روز بر ادراکات ساکنان در فضاهای داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
211 - 251
حوزههای تخصصی:
کارایی ادراکی نور روز معطوف به ارزیابی نور روز در سطح چشم انسان و رابطه آن با نیازهای روان شناختی (حالات و روحیات) و به تبع آن تجربه فضایی ساکنان است که خود از معیارهای معمارانه جداره های نور گذر و یا نمای ساختمان که الگوهای متفاوتی از انتشار نور در فضای داخلی را شکل می دهند، تأثیر می پذیرد؛ علی رغم این تأثیر پذیری، به نظر می رسد معماران از اثرات ادراکیِ این الگوها در فضای داخلی ساختمان ها به شکل نظام مند، روشن و دقیق مطلع نیستند. این تحقیق با مرور ساختاریافته پژوهش های پیشین؛ به دنبال تبیین رابطه بین الگوهای متفاوت انتشار نور روزِ برآمده از مشخصه های طراحی جداره های نور گذر (متغیر مستقل) و ادراکات ساکنان (متغیر وابسته) در فضاهای داخلی و شناسایی روش ها و ابزارهای قابل اتکا برای سنجش، کمی سازی و پیش بینی رابطه بین این دو و در نهایت تبیین خلاءهای پژوهشی مرتبط با موضوع تحقیق است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ادراکات افراد از طریق دو بعد خوشایندی و برانگیختگی احساسات قابل تبیین است که محققان جهت ارزیابی این دو بعد از روش های متفاوت ارزیابی ذهنی مبتنی بر استخراج داده های خود گزارشی از طریق ابزار پرسش نامه و ارزیابی عینی بر پایه استخراج داده های فیزیولوژیکی و مشاهده ای برآمده از شبکه های حسگر بدن انسان (BSN) در محیط واقعیت مجازی VR)) بهره برده اند. همچنین یافته ها نشان می دهند که شاخص تضاد فضایی اصلاح شده ((mSC برای سنجش تضاد تیرگی و روشنی، شاخص حجم تصویر فشرده سازی شده در قالب JPEG و شاخص تشخیص میزان لبه PNG-PERIM8 جهت سنجش سطح پیچیدگی تصاویر، قابل اتکاترین شاخص های کمیِ تصویر مبنا در پیش بینی اثرات ادراکی نور روز و شاخص طیف دامنه فوریه دو بعدی FFT2)) در پیش بینی اثرات ادراکیِ سایر محرک های بصری هستند. در مجموع می توان بیان داشت که دستاورد این تحقیق می تواند زمینه ساز شکل گیری طیف گسترده ای از مطالعات مرتبط با موضوع پژوهش در آینده شود.
ارزیابی میزان خطرپذیری ایستگاه های مترو شهر تهران هنگام وقوع زمین لرزه با رویکرد کاهش آسیب پذیری کالبدی از طریق مدیریت هوشمند شهری(مطالعه موردی ایستگاه های تجریش، دروازه شمیران و نواب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
209 - 229
حوزههای تخصصی:
با ارزیابی و پایش کمی و کیفی برنامه های مدیریت خطرپذیری و مدیریت بحران در گسترش حمل و نقل ریلی کلان شهر تهران و به تبع آن با بررسی میزان مخاطرات و آسیب پذیری شبکه ریلی کشور، خلأ ناشی از مدیریت هوشمند شهری در ابعاد برنامه ریزی کالبدی و فضایی کاملاً مشهود است. نکته بارز در مواجهه با بحران هایی همچون زمین لرزه و سیل در خطوط حمل و نقل زیرزمینی (مترو) عمدتاً وابسته به فرضیات آزمون و خطا ، پیروی از روش های مدیریت سنتی و ضعف در آینده نگری و آینده پژوهی است. در گسترش خطوط ریلی زیرزمینی، بررسی مطالعات زمین ساختی (تکتونیکی)، پهنه های لرزه خیز، تفاوت جنس زمین و مسیر گسل های شمال و جنوب تهران (پیش از بحران) و توجه به آسیب پذیری ایستگاه مترو و احتمال تشدید بحران با تخریب بافت فرسوده شهری، هنگام وقوع زلزله و سیل بسیار حائز اهمیت است. این مقاله، با تمرکز بر موضوع ارزیابی خطرپذیری و آسیب پذیری گسترش شبکه حمل و نقل ریلی و با رویکرد پایش مخاطرات کالبدی و فضایی ایستگاه های مترو انجام شده است. روش انجام کار ارزیابی خطرپذیری از طریق تنظیم فهرست سنجشی پژوهشگر ارائه شده است. بدین منظور سه ایستگاه نواب، تجریش و دروازه شمیران به عنوان ایستگاه های منتخب شبکه متروی تهران مورد مطالعه قرار گرفت. در انجام پژوهش، از روشی ترکیبی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، بررسی سوابق و مدارک، تکنیک دلفی، روش تحلیل سلسله مراتبی و روی هم گذاری لایه ها استفاده شده است. نتایج ارزیابی آسیب پذیری نشانگر آن بوده است که تمامی ایستگاه ها در محدوده آستانه خطر قرار دارند و نیازمند اتخاذ تدابیری هوشمند در تمامی مراحل قبل، حین و بعد از بحران زمین لرزه و به کارگرفتن راهکارهای مدیریتی و اجرایی به منظور کاهش آسیب های احتمالی می باشد.
تعاملات اجتماعی در محوطه های کارگری دوره هخامنشی و معماری شهرک های صنعتی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
231 - 248
حوزههای تخصصی:
از مهمترین ویژگی های فضا، فراهم نمودن فرصت هایی در جهت تعاملات اجتماعی است. هنگامی که مردم یک اجتماع با یکدیگر در تعامل هستند، رابطه احساسی قوی تری با مکان و فضای اجتماعی خود برقرار می کنند. این تعامل نه تنها بر روان اجتماعی آن جمع تاثیرگذار است که موجب رشد و پیشرفت اقتصادی اجتماعات حاضر در آن فضاها همچون محوطه/ شهرک های کارگری- صنعتی نیز می شود. از همین رو، هدف این پژوهش، بررسی و تببین تعاملات اجتماعی در محوطه کارگری دوره هخامنشی و معماری شهرک صنعتی نوین است. نگارندگان، از میان عوامل کالبدی، کارکردی و معنوی معماری، عامل فضا/کالبد را مورد توجه قرار داده اند. روش این پژوهش توصیفی– تحلیلی و تاریخی، به شیوه اسنادی و براساس مطالعه کتابخانه ای است. پس از بررسی اسناد دیوانی پارسه در ارتباط با کارگران و متخصصان حاضر در محدوده اطراف پارسه/ تخت جمشید و همچنین کندوکاو در متون مختلف مرتبط با تعاملات اجتماعی این نتیجه دست آمد: کیفیت محیط کالبدى محوطه / شهرک های کارگری- صنعتی براى جذب افراد، به عوامل گوناگونی بستگی دارد که یکی از این عوامل مرتبط به ساختار کالبدى محیط مانند ایمنى و امنیت، تنوع و سازگارى کاربرى ها، آسایش اقلیمی، تراکم و ظرفیت مناسب، دسترسی، زیبایی و سرزندگی است. باتوجه به اسناد ارایه شده، محوطه های کارگری دوران هخامنشی با امکانات و اندیشه های منطبق بر آرای زمان خویش، نه تنها توانستند موجب تعاملات اجتماعی بین کارگران ایرانی و غیرایرانی شوند، بلکه محیطى سرزنده و جذاب را نیز برای کارگران خلق نمودند که انعکاس آن را می توان در اسناد دیوانی پارسه – الواح خزانه و بارو- به نظاره نشست؛ اما در شهرک های صنعتی نوین، متاسفانه به علت عدم توجه و کم توجهی به مولفه های بالا، آنها فضاهایی تعامل پذیر برای کارگران نیستند. بنابراین، باتوجه به اهمیت و نقش انسان در فضا، یکی از کارهای مهم در طراحی معماری شهرک های صنعتی توجه به فضاهای تعامل پذیر است که اگر به درستی این امر در طراحی لحاظ شود، موجب رشد و توسعه اقتصادی در آن شهرک صنعتی و به تبع در کل کشور خواهد شد.
بررسی مشترکات معماری ادیان توحیدی (اسلام، مسیحیت، یهودیت)
حوزههای تخصصی:
دین، مهم ترین ایدئولوژی شکل دهنده به ساختار اجتماعی، فرهنگی و هنری در جوامع سنتی به شمار می آید. علی رغم وجود تفاوت هایی که در ایدئولوژی ادیان مختلف وجود دارد، می توان نقاط مشترکی در حوزه ی معماری و پرستشگاه های این ادیان مشاهده کرد. ادیان در جهان سنتی به عنوان عنصر غالب در تعیین خط فکری و آداب و منش های جوامع مطرح بوده و در شکل گیری و نحوه ی گسترش هنر ها تاثیری ژرف داشته، بطوری که در جهان سنتی، دین با فلسفه ی زندگی وهنرها همزاد و همراه است. مراکز عبادی عمیق ترین جلوه گاه اندیشه و اعتقادات فرهنگ ما و مذاهب در طول تاریخ بشری بوده و ماندگار ترین دستاورد تاریخ هنر و تمدن جهانی می-باشد. با وجود تفاوت، در نگرش ادیان مختلف نسبت به موضوعات معماری، خطوط مشترکی نیز در نگاه آنها وجود دارد که در شکل گیری معابد آنها نقش اساسی داشته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقاط مشترک معماری سه دین توحیدی اسلام، مسیحیت و یهودیت است. در این مقاله فضاهای مذهبی این سه دین شامل مسجد، کلیسا و کنیسه از نظر الزامات معماری که هر دین مشخص کرده است تشریح شده و سپس وجه مشترک معماری این بناها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایح حاصل از این پژوهش بیانگر این است که وجوه مشترکی مانند محور، جهت گیری، نظم، تناسب، تعادل، ریتم به همراه هندسه ای خاص، نمادگرایی، ایجاد سکون برای تفکر و عبادت در نقاط خاص، مرکزیت، سلسله مراتب، توجه به طبیعت، نور، رنگ در بناهای مدهبی هر سه دین توحیدی دیده می شود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
ارتقاء معماری ایستگاه های مترو تهران و ارتباط آن با اجتماع پذیری
حوزههای تخصصی:
ایستگاه های مترو از مهمترین نقاط گره گاهی در سامانه حمل و نقل می باشند که روزانه شهروندان زیادی از آن استفاده می کنند، همچنین ایستگاه های مترو به عنوان فضاهای عمومی شهری که در ارتباط با زندگی اجتماعی شهروندان قرار دارد باید طراحی درخور جامعه ایرانی داشته باشد تا سبب مقبولیت هرچه بیشتر آن از سوی مردم شود. از این رو هدف از این مقاله بهبود شرایط ایستگاه های مترو شهر تهران و جواب دادن به این سوال که چه تغییراتی در ایستگاه های مترو سبب ارتقاء کیفیت و بهبود اجتماع پذیری می شوند؟ می باشد. روش تحقیق پژوهش توصیفی- تحلیلی با روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است، به منظور دستیابی به هدف پژوهش، با بررسی و مقایسه بین ایستگاه های مترو کشورهایی که در این زمینه عملکردهای خوبی دارند با ایستگاه های مترو تهران، نکات مثبت آنها ذکر شد و در نتیجه گیری پیشنهاداتی همچون بازنگری در طراحی ورودی های ایستگاه، توجه بیشتر به مبلمان فضای داخلی و استفاده از هنرهای عمومی در جهت بهبود شرایط ایستگاه های مترو شهر تهران ارائه شده است.
ارزیابی عوامل محیطی موثر بر ایجاد حس فضای قدسی در مساجد (مطالعه موردی: مسجد بازارتهران، مسجد دانشگاه تهران، مسجد الجواد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای قدسی، فضایی است رشددهنده و تعالی بخش که در آن، وحدانیت به عنوان کیفیتی هویت بخش، معیار و مبنای شخصیت و روح فضا محسوب می شود؛ وحدانیتی که باوجود تکثر و تنوع عناصر شکل می گیرد تا مخاطب چنین فضایی را به فطرت خویش رجعت دهد و نمودی از کمال باطنی اش را در آن باز یابد. مساجد به عنوان نماینده اصلی ساختارهای فیزیکی معماری اسلامی روزگاری نمایشی آشکار از تبلور فضای قدسی در عرصه محیط انسان ساخت بوده اند، درحالی که امروزه متأسفانه به دلیل تسامح و بی توجهی، اغلب، این کیفیت کلیدی و حیاتی شان رنگ باخته و در قالب کالبدهایی صرفاً فیزیکی از پاسخ دهندگی فضایی به نیازهای معنوی مخاطب، بازمانده اند. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی مفهوم فضای قدسی و ارزیابی معیارهای آن در تعدادی از مساجد معاصر، به دنبال پاسخ این پرسش است که در مساجد معاصر، معیارها و شاخص های مفهوم فضای قدسی چگونه و به چه میزان حضور دارند؟ روش این تحقیق، از نوع توصیفی- ارزیابی و گردآوری اطلاعات آن بر مبنای مطالعه منابع کتابخانه ای، مشاهده و تحلیل محتوا است. در رابطه با تجربه حسِ فضای قدسی در مسجد، میزان حس فضای قدسی در سه مسجد با یکدیگر متفاوت است. این حس در مسجد امام تهران (شاه سابق) از بقیه مساجد بیشتر است؛ مسجد دانشگاه تهران در وضعیتی بینابین و میانه در مقایسه با دو نمونه دیگر قرار دارد و مسجد الجواد در وضعیتی کاملاً متفاوت، ازلحاظ دلالت های عینی و ذهنی حس فضای قدسی، بسیار ضعیف ارزیابی می شود که عمدتاً معلول نگاه مدرن و حداقلی ای است که در زمان ساخت این بنا موردتوجه قرارگرفته است.
امکان سنجی مطالعه و طراحی مراکز آموزش و نگهداری کودکان کار در بافت آسیب پذیر شیراز
حوزههای تخصصی:
پدیده کودک کار، بیانگر کودکان در وضعیت دشواری است که ساعات بسیاری را خارج از نهاد های اجتماعی حمایتی در خیابان می گذرانند که در صورت فقدان مراکزی برای نگهداری، آنان در معرض آسیب های فیزیکی، روانی، بهداشتی، اجتماعی و ... قرار می گیرند و چه بسا ممکن است زمینه خطراطی از قبیل خشونت بزه دیدگی ، بزهکاری و عوارض ناشی از آن را برای کودکانی که لاجرم در خیابان های شهر، کار و زندگی می کنند به بار آورد. طی سال های اخیر و پس از انقلاب صنعتی این پدیده به موضوع پژوهش های متعدد در سطح جهان تبدیل شده است. بدیهی ست سلامت این کودکان در حال، سبب به وجود امدن جامعه ای سالم تر در آینده می شود .روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مرور نتایج تجارب عملی در ایران وجهان تلاش ها بر رفع این موضوع شده است که بتوان پیشنهادات و انتقاداتی هم مطرح کرد. همانطور که شاهد هستیم کمبود فضای اقامتی مناسب برای این کودکان در شهر کاملا احساس می شود نیازها و خواسته های این کودکان در راستای بهره بردن از یک زندگی سالم با توجه به روانشناسی کودک و نوجوان از جمله دیدگاه پیاژه و هرم مازلو، چندعملکرد درنظر گرفته شده که شامل عملکرد محافظت، عملکرد ارتباط و عملکرد زیبایی شناسانه است. فضای نگهداری و پرورش کودکان کار در زمینه بافت آسیب پذیر شهر شیراز که یکی از سه شهر دارای بیشترین کودکان خیابانی می باشد، پیش بینی مجتمع بزرگ شبانه روزی از 4 تا 18 سالگی آنان و ادغام آن با سایر عناصر آموزشی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی است . در این مقاله سعی شده با بررسی ابعاد مختلف این موضوع طراحی فضای اقامتی برای این کودکان محیطی سالم و امن فراهم آید که در آن کودکان آسیب دیده بهبود یابند و به گونه ای قادر به ادامه زندگی ای سالم تر و روبه پیشرفت باشند.
واکاوی تأثیر رنگ بر قضاوت زیبایی شناسانه و شاخص های حرکت چشمی متخصصان معماری و غیرمتخصصان؛ بررسی موردی: نمای ساختمان های مسکونی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
97 - 115
حوزههای تخصصی:
تأثیر ویژگی های محیط انسان ساخت و طراحی آن بر انسان همواره مورد توجه بوده است. در این میان، نقش نما می تواند به عنوان جلوه بصری یک ساختمان که در زیباسازی منظر شهری مؤثر است در قالب رفتار چشم مورد بررسی قرار گیرد. در این چهارچوب، پژوهش حاضر با مطالعه ای در حوزه علوم شناختی و معماری، به دنبال بررسی تأثیر فرایندهای «پایین به بالا» (تأثیر عامل رنگ) و «بالا به پایین» (تأثیر عامل تخصص) بر حرکات چشم، در حین قضاوت زیبایی شناسانه نمای ساختمان های مسکونی نوساز شهر تهران است. بدین منظور در طرحی شبه آزمایشی از ابزار ردیاب حرکت چشمی استفاده می شود. روش نمونه گیری از جامعه داوطلبان به صورت احتمالی یا تصادفی ساده است و حجم نمونه در دو گروه متخصصان و غیرمتخصصان را ۳۸ شرکت کننده (۲۱ متخصص) تشکیل می دهند. یافته ها نشان می دهد که متخصصان تصاویر با غلبه شدت طول موج قرمز و دارای کنتراست قرمز/سبز و غیرمتخصصان تصاویر با کنتراست کمتر را ترجیح می دهند. از سویی دیگر، تحلیل شاخص های حرکت چشمی و نقشه حرارتی نشان دهنده تفاوت در الگوی پویش بصری، اولویت توجه به لایه ها و عناصر نما تحت تأثیر عامل «تخصص»، بیش از عامل «رنگ» است.
بازتعریف هستی شناختی مکان به مثابه امر شهری-رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کلانشهر معاصر از گذر تحولات گفتمانی و پارادایماتیکِ صورت گرفته در جهان با دو نقشِ گاه متعارض روبه روست: نقش آفرینی در سطح ملی/فراملی و پاسخ گویی به انتظارات سطح محلی. به همین اعتبار و به دلیل کثرت و تنوع ارتباطات میان این دو سطح و سوژه های مختلف ذیل این نقش های دوگانه، تعریف چیستی «مکان» در این کلانشهر، یا به نوعی هستی شناسی مکان، باید دستخوش تغییر شود. آن مفهومی از هستی مکان مد نظر است که بتواند ارتباطات پیچیده مذکور و منازعات محتمل و مستتر در آن را در مقام یک شبه ابژه (مظروف) بر خود هموار کرده و در قامت یک شبه سوژه (ظرف) جرح وتعدیل کند و در خود جای دهد. هدف پژوهش: بازتعریف هستی شناختی مکان به نحوی که فارغ از مرزهای جغرافیایی بتواند در قامت یک لایه واسط تحت عنوان «امر شهری-رابطه ای»، میان این دو سطحِ نقش انگیزی، میانجی گری کند، یعنی مکان در مقام یک شبه ابژه-شبه سوژه.روش پژوهش: پارادایم تحقیق معطوف به الگوواره های بینشی پسا اثبات گرایانه و رهیافت پسا ساختارگرایی است و هستی شناسی مکان به مثابه یک موجودیت شهری-رابطه ای در کلانشهر امروز را دنبال می کند. روش این تحقیق کیفی و نوع آن توسعه ای-اکتشافی است. این تحقیق به واسطه مرور اسناد کتابخانه ای و از طریق توصیف، تحلیل و بسط آرا و رویکردهای نظری، در پی ارائه یک هستی شناختی جدید از مفهوم مکان در کلانشهر امروز است.نتیجه گیری: مکان به عنوان یک شبه ابژه/شبه سوژه باید یک میانجی ارتباط دهنده (امر شهری-رابطه ای) بین دو سطح نقش انگیزی متفاوت باشد تا از این طریق، ارتباطات سوژه های متکثر و بعضاً ناهمگون را انتظام بخشیده و منازعات میان آنها را تعدیل کند. مختصات میانجی گری این لایه واسطِ شهری-رابطه ای چهار حالت طیف گونه را برای سطح مکان بودگی ممکن می کند: نیل به سوی مکان بودگی حداقلی، نیل به سوی مکان بودگی حداکثری، دستیابی به حدی از مکان بودگی، احتمال آشوبناکی و بی نظمی.
مدینه و مکه نزد شرق شناسان (سده شانزدهم – سده بیستم میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۲
58 - 63
حوزههای تخصصی:
شهرهای مکه و مدینه از قرن شانزدهم میلادی توجه شرق شناسان را به خود جلب کردند. نخست به این دلیل که جایگاه پیدایش اسلام بودند و سپس همچون واحدهای شهری شرقی، همانند استانبول و قاهره. بااین حال، از آنجا که این دو شهر برای شرق شناسان قدغن بودند، شناخت فرهیختگان از آنها کمتر از طریق بازدید و بیشتر بر پایه مقابله منابع عربی و فارسی حاصل می شد و در نتیجه به جهت گیری این منابع ابتدایی وابسته بود. هنگامی که برخی سیاحان موفق به بازدید از این شهرها شدند، علاقه شان متمرکز به عبادتگاه ها باقی ماند. لذا تاریخ و مکان نگاری (توپوگرافی) عبادتگاه ها با جزئیات تشریح شد، ولی سازمان شهری و تاریخ اجتماعی این دو شهر کمتر مورد مداقه قرار گرفت.
بررسی تطبیقی الگوهای طراحی اقلیمی زیستگاه ها دراقلیم سرد وکوهستانی ایران و نپال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
157-165
حوزههای تخصصی:
امروزه کشورها برنامه ریزی های خود درزمینه معماری را به گونه ای انجام می دهند تا به کمک معماری بومی و اقلیمی بتوانند علاوه بر آنکه ساکنین خود را از عوامل اقلیمی نامطلوب مثل باد، سرما و گرمای شدید محافظت کنند؛ به کمک طراحی مناسب آسایش را برای ساکنین به ارمغان بیاورند. معماری بومی هر دو کشور نپال و ایران به عنوان الگویی گران قدر از طراحی منطبق با اقلیم به شمار می رود اقلیم سرد و کوهستانی این دو کشور شرایط ویژه ای را برای ساکنین ایجاد کرده است. هدف از نگارش این پژوهش ثبت الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور و مقایسه تطبیقی این دو الگو به منظور ارائه راهکارهای نوین برگرفته از معماری بومی است. از این منظر مقاله حاضر کمک شایانی به پژوهشگران و طراحان این حوزه می کند. این پژوهش برگرفته از منابع کتابخانه ای، اسنادی و آماری، به روش تحلیلی و پژوهشی و درنهایت نتیجه گیری تطبیقی، با رویکرد ترویجی و با اهداف کاربردی است. پس از جمع آوری و ثبت و تطبیق الگوهای طراحی اقلیمی دو کشور نتایج حاصل شد. درنهایت راه کارهای معماری بومی نپال که منطبق با معماری بومی و اقلیمی بود به منظور راه گشای معماری بومی ایران در جهت حصول آسایش ساکنین ارائه شد. امید است با استفاده از این راه کارها، در حفظ محیط زیست و صرفه جویی در مصرف انرژی گامی روبه جلو برداشته شود.
کاربرد الگوی طراحی باغ ایرانی در باغ های شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
41 - 56
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: مجموعه باغ های ایرانی که د ر فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید ه است از خصوصیات مشترکی برخورد ارند که الگویی از طراحی باغ را موسوم به باغ ایرانی معرفی می کنند . خصوصیات برشمرد ه باغ های ایرانی عموماً عبارت است از هند سه مند ی، انتظام های محوری، مرکزی و چهاربخشی، سازمان های فضایی خاص کوشک و باغ و نظام های آب و کاشت که پد ید آورند ه ساختار باغ هستند . از د یگر ویژگی های برشمرد ه برای کاربست الگوی باغ ایرانی، که آن را تمثیلی از بهشت نیز د انسته اند ، ضرورت استقرار د ر سرزمین هایی به لحاظ اقلیمی گرم و خشک قلمد اد می شود و با توجه به منظر طبیعی و سرسبز مناطق معتد ل و مرطوب، کارکرد و ضرورتی برای اعمال این اصول طراحی خاص د ر آن قائل نیستند .هد ف پژوهش: این نوشتار با رد این فرضیه تأکید د ارد کاربست الگوی باغ ایرانی منحصر به معماری منطقه فلات مرکزی ایران نیست و می توان سوابقی از کاربست الگوی باغ ایرانی د ر د یگر سرزمین های ایرانِ فرهنگی با د رنظرگیری خصوصیات اقلیمی متفاوت از فلات مرکزی مشاهد ه کرد .روش پژوهش: اینکه آیا الگوی باغ ایرانی مختص به سرزمین های گرم و خشک د ر فلات مرکزی ایران است؟ کاربست این الگو د ر سرزمین های معتد ل و مرطوب چگونه بود ه است؟ نمونه هایی از کاربست الگوی باغ ایرانی د ر گیلان زمین کد ام اند ؟ پرسش های تحقیق پیش رو را د ر بر می گیرند . این پژوهش با استفاد ه از روش کیفی و تحقیق زمینه ای به ابعاد مشترک و متفاوت باغ های شمال ایران د ر مقایسه با باغ های فلات مرکزی ایران می پرد ازد .نتیجه گیری: این پژوهش با بررسی نمونه هایی از کاربست این الگو د ر اقلیم معتد ل و مرطوب شمال ایران به ویژه د ر منطقه گیلان نتیجه می گیرد «د ارالحکومه»، «باغ صفا» و «باغ ناصریه» د ر رشت و خانه باغی د ر املش از استان گیلان نمونه هایی از کاربست الگوی باغ ایرانی همچون «باغ عباس آباد » بهشهر هستند که د ر سرزمین هایی با اقلیم معتد ل و مرطوب شکل گرفته اند .
تحلیلی بر گونه شناسی «کیچ» در بناهای معاصر ایران (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
17 - 28
حوزههای تخصصی:
معماری کیچ، یکی از انواع آفت ها درحرکت های خلاق به شمار می رود که شناختن آن و گونه شناسی این نوع معماری و بازشناسی و ریشه یابی آن در معماری امروز، ما را به شناخت بهتری از خود و روش هایمان می رساند. هدف از انجام این پژوهش، تحلیلی بر گونه شناسی «کیچ» در بناهای معاصر ایران و شناسایی معیارها و مشخصه های این معماری در ایران است. در این راستا، 150 بنایی که ازنظر مردم و مشاورین املاک، پروژه های شاخص معماری قلمداد می شدند، انتخاب شده و موردبررسی قرار گرفتند. با توجه به این که نما، بیرونی ترین تظاهر معماری و بهترین وجه بنا برای آزمون شاخصه های کیچ است، نما های این بناها از سه جنبه ایده و شکل و جزییات مورد مقایسه با شاخصه های «کیچ» قرار گرفتند. روش این پژوهش، تئوری برخاسته از زمینه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این شاخصه ها، در سه گونه «کیچ های» سبکی، الگویی، مصالح و جزییات قابل تبیین است.
Maharishi Vedic Architecture and Quality of Life: An International Mixed Methods Study of Lived Experience(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The histories of architectural design and town planning are replete with references to creating a better quality of human life. One of the approaches to enhancing human existence is Vāstu Vidyā , the knowledge of design and building from the ancient Vedic tradition. More recently, Vāstu Vidyā has been repurposed to include not only architectural practice and construction but also considered in light of the consciousness of the designer and builder and the need for a more ‘enlightened’ approach to design. Such a consideration is called Maharishi Vedic Architecture (MVA). Some of the features of MVA include a concern for orientation of the building to cardinal east, the position and proportion of rooms within the dwelling, and considerations of slope and relation to the early morning sun. Such features are said to enhance the creativity, health, and happiness of occupants. The purpose of the present study is to explore the experiences of individuals who reside in homes designed according to the principles of MVA. Triangulated quantitative and qualitative results from an international mixed-methods survey of 158 individuals in 14 countries indicate this approach to architectural design contributes to individual and family quality of life, specifically as it has been operationalized to mean changes in well-being, health, personal development, and success. On a quality-of-life scale, the study found a statistically significant difference between those living in MVA for more than three years compared to those living in MVA for less than three years ( F = 1.89, p = .02), however no difference was observed between experiences for people living in different locations.
مطالعه فرم و نقشِ رکاب و نگین در انگشترسازی معاصر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگشترسازی از هنرهای اصیل ایرانی با قدمتی دیرینه است. انگشتر، گاهی مُهر و نشان یا فرمانی برای ابلاغ است و یا از نمادین ترین جواهرآلات و بیان کننده پیمان، میراث، شخصیت، افکار و اعتقادات مذهبی است. در دوره معاصر، شهر مشهد با وجود کارگاه های فعال انگشترسازی از مهم ترین مراکز این حرفه محسوب می شود. هدف نگارش این مقاله، مطالعه فرم رکاب و نگین، سنگ های مورد استفاده، دسته بندی و گونه شناسی رکاب ها، تزیینات و کتیبه های به کار رفته در انگشترهای دست ساز معاصر مشهد بوده است که عمدتاً انگشتری های مردانه هستند. پرسش های مطرح شده عبارت اند از: انگشتری های دوره معاصر مشهد چه فرمی دارند؟ و تزیینات و کتیبه های این انگشتری ها کدام است و چگونه دسته بندی می شوند؟ روش انجام این تحقیق، توصیفی و تحلیلی است و جامعه آماری، انگشترسازی معاصر مشهد بوده است که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد سه نوع فرم انگشتری در بازار موجود است: 1) ماشینی، 2) نیمه هنری دست ساز و دارای تزیینات اندک خطی یا طرح مشبک، آینه کاری، پولکی و هم چنین انگشترهای فیلی ساده، طرح صفوی و بیگلو، 3- انگشترهای فاخر هنری، قلمزنی شده روی رکاب انگشتر به صورت مینیاتوری، سه بُعدی و برجسته که تزیینات آن شامل نقوش حیوانات، پرندگان، گیاهان، اماکن مقدس و هم چنین کتیبه با مضمون اسماء الهی، اسامی ائمه، ادعیه، اذکار، آیات قرآن با خط نستعلیق و ثلث و شبکه زنی حروف روی رکاب انگشتر است. انگشترهایی که نگین های عقیق و فیروزه دارند، عمدتاً به احادیث شیعی مزین شده اند.
ارائه الگوی مناسب طراحی پلان واحدهای مسکونی آپارتمانی به منظور صرفه جویی در مصرف انرژی در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
با افزایش مصرف سوخت فسیلی، کاهش ذخایر انرژی و بروز مشکلات اقتصادی و آلودگیهای زیستمحیطی، با بحرانی به نام بحران انرژی روبرو میشویم؛ ساختمانها یکی از بزرگترین منابع اتلاف انرژی محسوب میشوند. این اتلاف انرژی تا بدان جایی پیش میرود که حدود 40 درصد از انرژی جهان توسط بخش مسکونی در بخش ساختمانها مصرف میگردد. لذا بهینهسازی مصرف انرژی در این بخش بهویژه در مرحله طراحی ضروری است. روند کار و روش جمعآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و مطالعهی نمونههای طراحیشده در شهر تهران میباشد. هدف از این مقاله طراحی و تدوین الگوی بومیسازی شدهی پلان ساختمانهای مسکونی در شهر تهران میباشد که به لحاظ جانمایی اجزای پلان به نحوی انجام پذیرد که کمترین میزان انرژی برای بحث سرمایش و گرمایش استفاده شود. در این نوشتار ابتدا به بررسی تأثیر طراحی معماری بر میزان گرمایش و سرمایش پرداختهشده و در ادامه با بررسی اقلیم شهر تهران در نرمافزار Climate Consultant به راهکارهای مناسب طراحی در این اقلیم پرداختهشده است. در انتها نیز الگوی مناسب طراحی پلانهای واحدهای مسکونی آپارتمانی با توجه به پلانهای مورد مطالعه در شهر تهران ارائه شده است.
تبیین اثرگذاری تحولات اقتصادی بر فضاهای معیشتی (کشاورزی و دامداری) مسکن روستایی قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتدایی ترین و اصیل ترین صورت مسکن انسان های یکجانش ین، مس کن روس تایی است که به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری، رشد و گسترش یافته است و بیانگر مفهوم تداخل گسترده کار و معیشت، سکونت و عدم وجود تفکیک زمانی فعالیت ها در نظام زندگی روستایی است. در دهه ی 40 در ایران، اصلاحات ارضی به عنوان مقطعی سرنوشت ساز، مب دأ تح ولات عمده ای در اقتصاد، رواب ط اجتم اعی، مه اجرت، اش تغال، توسعه ی شهرنشینی قرار گرفت و آغ ازی بر دگرگ ونی در ش کل کالب دی مسکن روستاها بود. سه منشأ بنیادی از امور غیراقتصادی- تغییر در توانمندی جوامع، تغییر در فناوری و تغییر در نهادهای عمومی جامعه- در شکل گیری تحولات اقتصادی تأثیرگذارند. این پژوهش به دنبال فهم و تبیین فرآیند تحولات اقتصادی و چگونگی تأثیر آن بر مسکن روستایی است. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد با بررسی های میدانی و مطالعه اسنادی- کتابخانه ای در نظریات صاحب نظران این نتیجه حاصل گردید که: فرآیند تحولات اقتصادی توانسته است تنها باعث بهبود فضاهای زیستی و افزایش امکانات و تسهیلات آسایشی روستانشینان گردد، ولی فضاهای تولیدی معیشتی در مسکن روستایی به عنوان حلقه ای از نظام تولید، در طی این سال ها مغفول مانده است و در سازمان دهی فضائی مسکن روستایی در حوزه معیشتی، تنها به فضاهایی مانند انبار و طویله اشاره شده است، درحالی که عرصه در مسکن روستایی باغ، باغچه و زمین زراعی را نیز شامل می شود که مهم ترین بخش خانه روستایی به حساب می آید. این امر سبب شده کالبد سکونتگاه های روستایی به واسطه تغییر در الگوهای رفتاری معیشتی ساکنین، به سمت مسکن شبه شهری و اقتصاد روستایی از یک اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد مصرفی حرکت نماید؛ بنابراین لزوم به کارگیری عناصر کشاورزی (باغ، مزرعه، مرتع و دامداری) در معماری مسکن روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید. کلمات کلیدی: مسکن روستایی، اقتصاد، کشاورزی، رویکرد تولیدی- معیشتی.ابتدایی ترین و اصیل ترین صورت مسکن انسان های یکجانش ین، مس کن روس تایی است که به دنبال تغییر در شیوه کوچ نشینی عموماً بر پایه کشاورزی و دامداری، رشد و گسترش یافته است و بیانگر مفهوم تداخل گسترده کار و معیشت، سکونت و عدم وجود تفکیک زمانی فعالیت ها در نظام زندگی روستایی است. در دهه ی 40 در ایران، اصلاحات ارضی به عنوان مقطعی سرنوشت ساز، مب دأ تح ولات عمده ای در اقتصاد، رواب ط اجتم اعی، مه اجرت، اش تغال، توسعه ی شهرنشینی قرار گرفت و آغ ازی بر دگرگ ونی در ش کل کالب دی مسکن روستاها بود. سه منشأ بنیادی از امور غیراقتصادی- تغییر در توانمندی جوامع، تغییر در فناوری و تغییر در نهادهای عمومی جامعه- در شکل گیری تحولات اقتصادی تأثیرگذارند. این پژوهش به دنبال فهم و تبیین فرآیند تحولات اقتصادی و چگونگی تأثیر آن بر مسکن روستایی است. در این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد با بررسی های میدانی و مطالعه اسنادی- کتابخانه ای در نظریات صاحب نظران این نتیجه حاصل گردید که: فرآیند تحولات اقتصادی توانسته است تنها باعث بهبود فضاهای زیستی و افزایش امکانات و تسهیلات آسایشی روستانشینان گردد، ولی فضاهای تولیدی معیشتی در مسکن روستایی به عنوان حلقه ای از نظام تولید، در طی این سال ها مغفول مانده است و در سازمان دهی فضائی مسکن روستایی در حوزه معیشتی، تنها به فضاهایی مانند انبار و طویله اشاره شده است، درحالی که عرصه در مسکن روستایی باغ، باغچه و زمین زراعی را نیز شامل می شود که مهم ترین بخش خانه روستایی به حساب می آید. این امر سبب شده کالبد سکونتگاه های روستایی به واسطه تغییر در الگوهای رفتاری معیشتی ساکنین، به سمت مسکن شبه شهری و اقتصاد روستایی از یک اقتصاد تولیدی به سمت اقتصاد مصرفی حرکت نماید؛ بنابراین لزوم به کارگیری عناصر کشاورزی (باغ، مزرعه، مرتع و دامداری) در معماری مسکن روستایی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید.
نقد و بررسی آثار معماری حواس از منظر پارادایم پدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
معماری حواس به عنوان معماریِ که بر حضور فراگیر همه حواس در ادراک فضایی تأکید دارد، دیرزمانی نیست که در عرصه جهانی نظرات را معطوف خودساخته است. صاحب نظران معماری حواس با نقد معماری بی احساس کنونی، می کوشند اتمسفر ایجاد شده توسط معماری و محیط را به عنوان ترکیبی پیچیده بیان کنند که در عین آفرینش زیبایی، برانگیزاننده همه احساسات آدمی می باشد. این دیدگاه در تقابل با دیدگاه بصور محور معماری مدرن، شکل یافته یا به عبارتی دیگر دوباره مورد توجه قرار گرفته است. معماران حواس معتقدند از بحران های معماری امروز، عدم توجه به جریان زندگی و تجربه ادراکی فراگیر توسط مخاطب می باشد که می توان با تکیه بر پدیدارشناسی، دوباره میان انسان و معماری آشتی برقرار کرده و درکی متفاوت و نو از معماری و محیط را برای او به ارمغان آورد. پدیدارشناسی در جستجو چیستی پدیده ها، فارغ از پیش داوری ها و به جریان انداختن زندگی در آن است. این اندیشه نگاهی نقادانه دارد، که اساس کار معماران حواس قرار گرفته است. آن ها سعی دارند با تکیه بر بنیان های پدیدارشناسی، با محصول معماری چند حسی خود، به اندیشه های این فلسفه جامع عمل بپوشانند؛ بنابراین این فرضیه مطرح می شود که معماری حواس با به چالش کشیدن معماری به اصطلاح بی روح معاصر، می تواند پیوند ادراکی قوی بین معماری و انسان با برانگیختن همه حواس او، برقرار سازد. هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی آثار معماری چند حسی بر مبنای شالوده پدیدارشناسی به منظور سنجش میزان موفقیت گفته های معماران آن ها در عمل می باشد. روش انجام پژوهش، کیف ی، از ن وع تحلی ل محت وا بوده و ب ر اس تدلال منطق ی مباحث استوار است، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای اساس بیان، تحلیل، توصیف و تفسیر مطالب موجود در این مقاله را شکل می دهد. نتایج پژوهش بیانگر این است که معماران حواس توانسته اند با تکیه بر معیارهای ارزشگذاری مبتنی بر اندیشههای پدیدارشناسانه خود در زمینه ادراک همه جانبه توسط مخاطب، آثاری موفق و شایسته ای را پدید آورند و معنای معماری چند حسی را در آن ها متبلور سازند.
ارزیابی نقش عوامل کالبدی و عملکردی در اجتماع پذیری بازارهای سنتی ایران با استفاده از تکنیک نحو فضا نمونه موردی: بازار تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۸۵
67 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اجتماع پذیری از مفاهیم مهم در فضاهای شهری چندمنظوره، جهت برقراری روابط مناسب اجتماعی در میان مردم است. یکی از نیازهای اساسی انسان، نیاز به برقراری ارتباط با دیگران است. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و وقوع روابط اجتماعی، نیاز به یک مکان و فضای تعریف شده دارد. فضایی که بتواند مجموعه ای از روابط اجتماعی و فرهنگی میان گروه های مختلفی از مردم در مکانی خاص، برقرار کند. توجه به ابعاد اجتماعی فضا در بناها و یافتن ارتباط بین کیفیت های فضایی و مفاهیم اجتماعی از جمله اجتماع پذیری، در موفقیت این فضاها اهمیت زیادی دارد. بازاره ا از جمله فضاهای جمعی با پتانسیل اجتماع پذیری بالا در جامعه شهری بوده اند، به طوری که حیات شهر و بازار همواره به هم پیوندخورده و در بسیاری از موارد شهرها با بازارها معنی و مفهوم پیدا می کردند. امروزه به دلیل تغییر در ساختار فضاهای شهری، دگرگونی الگوهای زندگی مردم و عدم انطباق مناسب با فضای کالبدی سنتی، بازار درمعرض خطر تبدیل به فضای موزه-بازار بدون توجه به جنبه های کالبدی و عملکردی گذشته آن، قرار گرفته است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف سنجش میزان اجتماع پذیری در بازار، شناخت بستر اجتماعی آن و عوامل مؤثر در کیفیت اجتماعی آن، با تحلیل ساختار، هم پیوندی، انسجام بازار و اولویت قراردادن جنبه های کالبدی-عملکردی انجام شده است.روش تحقیق: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و میدانی، و با استفاده از تکنیک نحو فضا (و نرم افزار دپث مپ) انجام شده است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد ارزش های فضایی و چیدمان فضا در قسمت های مختلف بازار، تفاوت های اساسی دارد، به طوری که ساختارمندی و انسجام اجتماعی بازار به شدت کاهش یافته و میزان هم پیوندی خیابان های تازه احداث شده، افزایش یافته است. در نتیجه، لزوم توجه به تغییرات و پیامدهای حاصل از توسعه شهری از جنبه کالبدی و عملکردی، برای افزایش ویژگی اجتماع پذیری بازار مشهود و ضروری است.