فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
رف سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲
66 - 79
حوزههای تخصصی:
سیر تکوین معماری سنتی ایران با ظهور عناصری هویت ساز چون گنبد در جهت نوعی کمال گرایی حرکت می کند. گنبد ایرانی به لحاظ وجهه اصیل تاریخی، مبانی نظری قوی، ویژگی های منحصر به فرد نیارشی و خنک نگه داشتن فضای تحت پوشش خود به عنوان یک المان مهم در معماری مطرح می شود که در انواع بناها به کار گرفته شده است. گنبد در واقع ارائه یک معماری کامل است، چه آن جا که کاربرد سازه ای داشته و چه آن جا که نمادی از حقایق ماورائی باشد. در واقع گنبد به عنوان یک نشانه شهری با شکستن خط آسمان و هدایت دید به سمت دنیای پرنقش و نگار خود، به خوانایی فضا کمک می کند. در فرایند شکل دادن به فضا در معماری ایرانی، شاهد انتزاع رنگ ها و تصاویر در ساختمان ها هستیم. معمار ایرانی با استفاده از آرایه های متنوع دست به آفرینش می زند. اوج تجلی و نمایش صفات آرایه ها در گنبد نمایان می شود و رنگ که به عنوان یک عنصر بصری کارآمد در منظر شهری مطرح است، این شکوه و جذابیت را دو چندان می نماید. در واقع رنگ، ابزاری است که معمار می تواند به وسیله آن فرم را هویت بخشد و منطق بصری فضا را تحت تاثیر قرار دهد. رنگ ها در گنبد راوی معنایی عمیق و عرفانی هستند که ذهن بیننده را در راستای کشف و شهود سوق می دهند. نقش ها، اشکال و الگوهای اسلیمی و هندسی، همراه با استفاده آگاهانه از رنگ و توجه به هارمونی و تضاد، در سایه نظمی بدیع، گنبد را به عنوان یک عنصر شاخص معنایی مطرح کرده و حس هماهنگی و پیوستگی را به ذهن بیننده متبادر می سازد.هر رنگ روی گنبد بخشی از کلیت بزرگتری است که بازتابی از مفهوم بنیادینی دارد، تا حقیقتی ماورائی را تصویر کند. اوج این هنرنمایی و رمزپردازی را در دوره صفویه شاهد هستیم. این پژوهش می کوشد تا با بررسی چگونگی همنشینی رنگی در پوسته بیرونی گنبدخانه ها در دوره صفوی، الگوی رنگی را ارائه دهد تا برای فضاسازی با هویت در معماری امروز ایران قابل استفاده باشد. در این پژوهش از روش مدل سازی رایانه ای و ازمودن نتایج به شیوه استدلال منطقی و مشاهده و تجربه استفاده شده است.
تحولات گفتمانی ابژه سیاست های مسکن در ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با اتخاذ زاویه دیدِ دیرینه شناسیِ سیاست، به کاوش در فضای گفتمانی ای پرداخته است که منجر به پدیداریِ ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب به مثابه تنها ابژه ممکن و مطلوب گردیده است، تا از این طریق به درک درستی از قواعدی که بر اجزای پراکنده گفتمانِ به پیش برنده سیاست گذاری مسکن در ایران پس از انقلاب حاکم است، نائل گردد. بدین منظور از ابزار تحلیل گفتمان فوکویی استفاده شده است. نتایج، نشانگرِ انحرافی است که در صورت بندی ابژه سیاست های مسکن پس از انقلاب در برنامه های توسعه از گفتمانِ مصرح در قانون اساسی رخ داده است، به گونه ای که طیِ جریانِ حکومتمندشدنِ سیاست های مسکن؛ سطوحِ ظهور، مراجع حدگذاری، و چارچوب های طبقه بندی، شکلی خاص، محدود، و حکومت پذیر از ابژه، به مثابه انسانی اقتصادی، را دیدنی و رؤیت پذیرکردند که منجر به این شد که مسکن از حقی همگانی به امتیازی ویژه بدل شده و از دسترس همگان خارج گردد.
بررسی تأثیر عوامل روان شناختی رنگ و نور بر ادراک آسایش حرارتی - مطالعه موردی: ساختمان های تجاری منطقه 2 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های ارزیابی آسایش حرارتی برای تعیین شرایط حرارتی قابل قبول محیط همچون محدوده دما، رطوبت و جریان هوا بکار می روند. میزان سوخت وساز بدن و پوشش افراد، عوامل مختلف محیطی همچون دما و رطوبت و عوامل روان شناختی بر ارزیابی آسایش حرارتی تأثیر می گذارند. اغلب، دشواری اندازه گیری عوامل روان شناختی باعث نادیده گرفتن آن ها می شود. بر اساس نظریه هایی همچون نظریه رنگ- حرارت این عوامل بر ادراک آسایش حرارتی اثر محسوس می گذارند. نظریه رنگ- حرارت تأثیر نور و رنگ های گرم و سرد بر ادراک ذهنی از دما را مشخص می کند. در این تحقیق تأثیر این عوامل بر ادراک افراد از دما، رطوبت و جریان هوا بررسی شده است. در این راستا از مدل نظرسنجی احساس حقیقی و از پرسشنامه استفاده شده است. 65 فروشنده از واحدهای تجاری منطقه 2 تهران به سؤالات پرسشنامه ها پاسخ داده اند. برای کنترل عوامل مؤثر دیگر و اعتبارسنجی تحقیق، از آزمون کرونباخ آلفا استفاده شده است. نتایج نشان داده اند که در فصل زمستان، میزان رضایت از وضعیت حرارتی، رطوبتی و جریان هوای داخلی در فضا های گرم بیشتر است. همچنین در فصل تابستان در فضا های سرد، ادراک آسایش حرارتی مخصوصاً از لحاظ رطوبتی و جریان هوا بهتر است. ضمناً احساس ناراحتی از شرایط حرارتی بیشتر در سر، گردن و قفسه سینه بوده است. بنابراین فضا های گرم از لحاظ نور و رنگ برای زمستان و فضا های سرد برای تابستان مناسب هستند.
پهنه بندی خطر سیلاب در شهر نوشهر با استفاده از مدل های یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۸۶-۷۱
حوزههای تخصصی:
اولین گام در جهت رسیدن به برنامه پیشگیری و ایمن سازی شهرها، شناخت مخاطرات و بحران های موجود و اولویت بندی مؤلفه های ریسک پذیری، با توجه به سوابق تاریخی و مطالعات علمی انجام گرفته در تبیین احتمال خطر است. پدیده سیل به عنوان یکی از مخاطرات بسیار پرخطر طبیعی است که در مدیریت بحران باید نگاه ویژه ای به آن معطوف داشت. هدف مطالعه حاضر، مدل سازی و پیش بینی مخاطره سیل طبق ویژگی های شهر بندری نوشهر، با استفاده از مدل های یادگیری ماشین است. بر اساس مرور منابع، ابتدا معیارها و شاخص های مؤثر بر مخاطره سیل، شامل معیار آب وهوا (شاخص بارندگی 6ساعته)، معیار هیدرولوژی (شاخص های ارتفاع رواناب سطحی، تراکم زهکشی، عمق آب زیرزمینی)، معیار توپوگرافی (شاخص های شیب و ارتفاع از سطح دریا)، معیار خاک شناسی (شاخص نوع خاک) و معیار کاربری اراضی (شاخص نوع کاربری زمین) شناسایی شدند و سپس در محیط ArcGIS رستری گردیدند و در نهایت، برای استفاده در مدل ها، به روش فازی استاندارد سازی شدند. در تحقیق حاضر، برای پهنه بندی مخاطره سیل از مدل های یادگیری ماشین، k نزدیک ترین همسایه (Fine KNN، Cubic KNN، Cosine KNN، Weighted KNN)، درخت تصمیم (Fine tree، Medium tree، Coarse tree)، یادگیری تجمعی (Ensemble Subspace KNN ) و WLC استفاده شده است. برای انجام صحت سنجی مدل ها و انتخاب بهترین مدل نیز از روش ROC بر اساس دو معیار ارزیابی صحت و سطح زیر نمودار در خصوص بحران سیل استفاده گردیده است. لایه ها در محیط ArcGIS تهیه و برای انجام مدل سازی و تعیین ضرایب تعیین، به محیط نرم افزاری MATLAB انتقال داده شده اند. نتایج نشان می دهند که مدل یادگیری تجمعی با صحت 96/0 و سطح زیر نمودار 90/0 بهترین و مدل WLC با صحت 61/0 و سطح زیر نمودار 62/0 ضعیف ترین مدل پیش بینی مخاطره سیل در شهر نوشهر است. بنابراین نتیجه خروجی الگوریتم Ensemble (Subspace KNN) برای ارائه نقشه نهایی خطر سیلاب انتخاب گردید.
نشانه شناسی به عنوان چارچوبی برای خوانش و نگارش منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
65 - 74
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: علم نشانه شناسی نوین در عرصه های مختلفی از علوم، دریچه های جدیدی باز کرده و فرایند تحلیل را در شاخه های مختلف با ارائه الگوهایی بسط داده است. به نظر می رسد نشانه شناسی می تواند چارچوبی در اختیار معماران منظر قرار دهد.هدف پژوهش: این پژوهش با مراجعه به مبانی نشانه شناسی در پی یافتن نسبت بین نشانه شناسی و معماری منظر است تا از این طریق به الگویی برای تحلیل و طراحی معماری منظر برسد.روش پژوهش: این مقاله از روش تطبیق لنزی برای قیاس منظر به عنوان یک متن و نشانه شناسی به عنوان ابزار تحلیل متن بهره می برد و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و تحلیل مفاهیم پایه، نظرات و تقسیم بندی های افراد صاحب نظر در عرصه نشانه شناسی می پردازد و الگوهایی ترکیبی برای تحلیل و طراحی پیشنهاد می کند.نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش پیشنهاد الگوی سه وجهی ترکیبی برگرفته از الگوی پیرس و الگوی یلمزلف برای مطالعات منظر است که کالبد، معنا و مخاطب منظر را در ارتباط با یکدیگر مورد مطالعه قرار می دهد. همچنین در مطالعات مربوط به کالبد و معنا، الگوی بسط داده شده یلمزلف توسط وانگ را عملیاتی کرده، که الگوی سه مرحله ای برای یافتن معنای منظر یا معنابخشی به آن است.
تأثیر پیاده راه در ارتقا ءکیفیت محیط شهری
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
131-138
حوزههای تخصصی:
حرکت پیاده طبیعی ترین، قدیمی ترین و ضروری ترین شکل جابجایی انسان در محیط است. پیاده روی دارای اهمیت اساسی در ادراک هویت فضایی، احساس تعلق به محیط و دریافت کیفیت های محیطی است. چهره شهر بیشتر از طریق گام زدن در فضای شهری احساس می شود. اما یکی از نواقص عمده شهرسازی معاصر جهان، سرسپردگی بیش از حد آن به نیازهای حرکت سواره و غفلت از حفظ و ساماندهی فضاهای پیاده و حرکت پیاده است. هجوم اتومبیلها به سطح شهر بافت های شهری را از هم دریده و با ایجاد مشکلات فراوانی از قبیل ازدحام، ترافیک، آلودگی هوا، کاهش ایمنی و امنیت و آسیب های بصری، تأثیرات نامطلوبی بر روح و روان ساکنان جامعه گذاشته است که از عوامل کاهش کیفیت محیط شهری و افول ارزش های اجتماعی، فرهنگی و بصری در فضاهای شهری محسوب می شود. به عنوان واکنش و چاره جویی در برابر این وضع در طول دو سه دهه گذشته، گرایش ها و دیدگاه های جدیدی به وجود آمد که به پیدایش جنبش «پیاده گستری» منجرگشت. اما این موضوع در روال رایج شهرسازی های ایران با غفلت و بی توجهی نسبت به موضوع حرکت پیاده، هم در عرصه عملی و هم در عرصه نظری مشاهده می شود. پژوهش حاضر سعی دارد با استفاده از منابع کتابخانه ای نظریات و عقاید صاحب نظران در رابطه با پیاده راه را بررسی کرده و در ادامه با بررسی و شناسایی نقاط ضعف و قوت در نمونه های اجرا شده پیاده راه های داخلی و خارجی، به روش تحلیلی- توصیفی، به ارائه پاسخ و بیان راهکارهایی مدون پیرامون طراحی پیاده راه مطابق با شاخصهای کیفی محیط بپردازد به گونه ای که طراح با بکارگیری این راهکارها، اهداف بیان شده برای یک پیاده راه کارا را در طرح خود تحقق بخشیده و باعث افزایش کیفیت محیطی شود.
بازاندیشی در رابطه بین انسان و طبیعت (طبیعت مساوی): پارک سبز عمودی شهری اگالارتی، ایالت متحده امریکا2020
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
39-48
حوزههای تخصصی:
رابطه انسان با طبیعت در طول تاریخ فراز و فرودهایی را داشته است. دو تفسیر گوناگون از این سیر وجود دارد. به نظر غربیان امروزه کاملترین نوع این رابطه به ظهور رسیده است. ولی در نگرش شرقی این سیر رو به زوال بوده و در سه یا چهار دوره انحطاطی ، امروزه بدترین شرایط این رابطه متحقق شده است. این مقاله نوشتاری پیرامون ارائه راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت اثر متقابل انسان و محیط در بوسیله معماری بر یکدیگر است. انسان همواره تعاملی تنگاتنگ با محیط پیرامون خود داشته و خود نیز نقش موثری در شکل دهی به آن ایفا کرده است. متأسفانه مشاهدات هرروزه شهروندان و متخصصان از فضاهای شهری گویای این واقعیت است که معیارهای کمی و کالبدی دارای برتری چشمگیر و برجسته ای در مکان یابی و طراحی فضاهای سبز عمومی شهرها دارد و و نگاه های مردسالارانه، قیم مآبانه و فن محورانه محوریت اصلی طراحی امروزی شده روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است. هدف این تحقیق چگونگی استفاده و بازاندیشی در رابطه بین انسان و طبیعت (طبیعت مساوی) در فرآیند طراحی است. در ادامه مقاله نمونه موفق این مطالعات، پارک سبز عمودی شهری اگالارتی "ایالت متحده امریکا2020 می باشد که برنده مسابقه معماری سال 2020 شده است، مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیات فضایی پیاده راه ها؛ نمونه موردی خیابان فردوسی شاهین شهر
حوزههای تخصصی:
گسترش مدرنیته منجر به رواج استفاده از ماشین در سراسر جهان شده است. به نحویکه در محیطهای شهری که تا پیش از انقلاب صنعتی، در انحصار انسان بود، به فضاهایی با اولویت تردد خودرو تبدیل شدند؛ و آلودگیهایی مانند صدای بوق ماشینها، موتور اتومبیلها و ازدحام آنها شرایط را به گونهای زده که عابرین پیاده فقط از روی اجبار از معابر شهری استفاده میکنند؛ اما رفته رفته اندیشمندان برنامه ریزی توجه به اولویت تردد انسان بر ماشین را در فضاهای شهری مد نظر قرار دادند. پیادهروی دارای اهمیت اساسی در احساس تعلق به محیط و در بافت کیفیتهای محیط است. در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش رو می باشد. در همین راستا، پیاده راه ها با توجه به تأثیر عمیق خود در ارتقاء کیفیت زندگی شهری، اهمیت ویژهای در میان فضاهای شهری دارند و از عناصر لازم در هویت بخشی به فضای اجتماعی و فرهنگی در شهر می باشند. شاهین شَهر، شهری از توابع بخش مرکزی شهرستان و در استان اصفهان قرار دارد؛ و در همسایگی شمالی و در حدود 17 کیلومتری شهر اصفهان واقع شده است. خیابان فردوسی یکی از مهمترین خیابان های شاهینشهر است و به دلیل وجود کاربریهای مختلف در این خیابان نقش ترافیکی هم پیدا کرده است. در ساعات مختلف دارای اختلال ترافیکی ما بین اتومبیلهاو عابرین پیاده، است؛ و مشکلات و معضلاتی را برای شهروندان ایجاد کرده است. هدف از این پژوهش بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیات فضایی پیاده راه ها در خیابان فردوسی شاهینشهر است. این تحقیق یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و فرآیند آن ترکیبی ( کمی و کیفی) می باشد.
بررسی تأثیر تغییر کاربری ابنیه تاریخی در پایداری محیطی؛ نمونه مطالعاتی: سرای کاظمی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
66-85
حوزههای تخصصی:
اهداف: خانه کاظمیان از بناهای تاریخی در شهر تهران می باشد؛ که مورد مرمت و به خانه موزه تهران تغییر کاربری داده شده است. در این پژوهش، به ارزیابی و تحلیل میزان پایداری در تغییر کاربری خانه کاظمیان به عنوان نمونه ای از میراث معاصر تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران پرداخته شده است. روش ها: این پژوهش کاربردی و شیوه جمع آوری داده های آن مطالعات اسنادی و میدانی است. ابتدا به مطالعه و بررسی اصول و شاخص های پژوهش پرداخته شده است. سپس جهت تحلیل شاخص ها در خانه کاظمیان به مشاهده و مصاحبه با 15 نفر از کارشناسان و متخصصان این حوزه پرداخته شده است. یافته ها: پایداری اجتماعی در سطح بالا به دلیل حفظ و تقویت حس زمان، حس مکان، سرزندگی اجتماعی و تجدید خاطرات جمعی، پایداری کالبدی در سطح بالا، به دلیل تغییرات منعطف و حفظ اصول، ساختار و ارزش های تاریخی- فرهنگی بنا، پایداری عملکردی پایین به دلیل تنوع پایین کاربری و فعالیت و تطابق پایین با نیاز ساکنان بافت پیرامونی، پایداری اقتصادی در سطح پایین به دلیل سودآوری اقتصادی پایین و پایداری زیست محیطی در سطح متوسط ارزیابی شده است. نتیجه گیری : می توان معیارهایی نظیر تغییر کاربری سازگار در خانه های تاریخی با رعایت اصول و فرایند مشخص، توجه به ارزش های اجتماعی و فرهنگی بنا، توجه به ارزش های زیست محیطی و ارزش های بازار و ایجاد رونق اقتصادی مستمر را در ایجاد توسعه پایدار در خانه های تاریخی و حرکت در مسیر توسعه پایدار موثر دانست.
سیر تکوینی اندیشه امس راپاپورت در حوزه فرهنگ و مطالعات رفتار-محیط
حوزههای تخصصی:
راپاپورت از جمله فرهنگ گرایانی است که پژوهش های وسیعی در زمینه فرهنگ در حوزه معماری و مطالعات شهری انجام داده و بخش زیادی از عمر پژوهشی خود را به مطالعات رفتار-محیط اختصاص داده است. لذا بررسی سیر تحول اندیشه های وی در این عرصه بسیار حائز اهمیت می باشد. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی خط فکری راپاپورت در زمینه فرهنگ و مطالعات رفتار-محیط به ویژه در دو دهه ی اخیر و شناسایی تازه ترین نظریات وی می باشد. این پژوهش از نوع مروری توصیفی دانست که طی آن از روش اسنادی و مطالعه مقالات و کتب معتبر بهره گرفته شده است. نتیجه آن که، راپاپورت با حرکت از پارادایم هنری در معماری به سمت پارادایم علمی در حوزه مطالعات فرهنگی در معماری و شهرسازی به دستاوردهای مهمی به ویژه در زمینه ی مطالعات رفتار-محیط دست یافته است. وی در دو دهه ی اخیر به دنبال بسط نظریه ای علمی بوده که بتواند به عملیاتی ساختن مقوله ی فرهنگ یاری رساند. از دید راپاپورت، همه ی پژوهش های وی گام های مقدماتی برای دستیابی او به نظریه توصیفی بوده است که این امر نشان گر پیوستگی و تداوم در روند مطالات راپاپورت می باشد؛ گویی هر قطعه به قطعه های قبلی افزوده می شود. با وجود برخی نقدها به رویکرد مطالعات رفتار-محیط راپاپورت می توان گفت این رویکرد هنوز پیشرفت اصلی در زمینه طراحی محسوب می شود.
بررسی نقش مناظر و فضاهای سبز شهری در بهبود بهداشت روانی
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
251-259
حوزههای تخصصی:
:مناظر و فضاهای سبز شهری از مهم ترین اماکن موجود در شهرها هستند، که می توان با برنامه ریزی مناسب می توان از این اماکن نهایت بهره را برد. امروزه با گسترش شهرنشینی و دوری افراد جامعه از طبیعت، مشکلات روحی و روانی زیادی گریبان گیر مردم شده است، لذا هدف از نگارش این تحقیق به نمایش گذاشتن ظرفیت فوق العاده مناظر و فضاهای سبز شهری در بهبود و برطرف نمودن مشکلات روحی افراد جامعه می باشد که با مراجعه و استفاده از این اماکن سلامتی خودشان را تضمین می کنند.برای انجام این تحقیق از مرور منابع کتابخانه ایی و طرح پرسشنامه به صورت آنلاین و پخش نمودن آن در فضای مجازی بین افراد مختلف استفاده شده است، که با بررسی منابع و پاسخ های داده شده افراد در مورد ده شاخص مطرح شده در پرسشنامه که عبارتنداز:حس تعلق، حس آرامش، سلامت جسمی، ارتقای کارایی و راندمان عملکردی، مشارکت های دوستانه جهت حل مشکلات، شرکت در ورزش های گروهی، رهایی از آلودگی های شهری، انجام تفریحات و دیدارهای دوستانه، حس امنیت و آسایش و افزایش دقت و تمرکز، می توان گفت که افراد، غالب شاخص های مطرح شده در تحقیق را مفید و موثر در مراجعه به مناظر و فضاهای سبز شهری و بهبود سلامت روانی دانسته اند.به طور کلی می توان نتیجه گیری کرد که تأثیر مناظر و فضاهای سبز شهری در سلامت روحی و روانی افراد جامعه مطابق تحقیقات گذشته و داده های استخراج شده در این تحقیق بسیار قابل توجه بوده و نقش بسزایی را ایفا می نماید.
تبیین ارتباط حضور آسمان در فضای معماری و نگارگری دوره صفوی از منظر ساحت های حیات انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
97 - 108
حوزههای تخصصی:
انسان معاصر به دلیل احاطه شدن در دنیای مدرن، تحت تأثیر فضای معماری خودساخته ای است که به دلیل حذف مظاهر طبیعی ازجمله آسمان، انواع بیماری های جسمی و روانی را متحمل می گردد. از طرفی طبق نظریه اندیشمندان، نیازهای انسان در پاسخ به ساحت های مادی، روانی و معنوی او دسته بندی گردیده و فعالیت های او را در تمام دوران زندگی اش تحت الشعاع قرار می دهد. پژوهش نظری حاضر با رویکردی کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی با شواهدی از منابع کتابخانه ای و آثار گرافیکی منتشرشده (شاهنامه شاه تهماسبی و خمسه نظامی)، با پاسخ به این سؤال که حضور آسمان در نگاره های بارز دوره صفوی به چه میزان ظاهر گردیده و به کدام یک از ساحت های انسانی توجه بیشتری داشته، تدوین شده است. نتایج، نشان می دهد که وسعت آسمان در نگارگری های مکتب اصفهان، با سهم عمده در ایجاد انگیزه در انسان جهت برقراری ارتباط با عالم بالا، باعث تأمین نیازهای معنوی انسان ها در عصر صفوی و شکوفایی هنر معنوی این دوره شده است.
بهینه سازی پارامترهای مؤثر بر کارایی انرژی پنجره های دوجداره در اقلیم گرم و خشک (مطالعه موردی: جبهه جنوبی ساختمان اداری در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
5 - 14
حوزههای تخصصی:
حدود 32درصد انرژی در دنیا در ساختمان ها مصرف می شود. در میان راهکارهای متنوع برای کاهش این میزان مصرف، انتخاب انواع مناسب پنجره ها در پوسته ساختمان ها می تواند نقش مهمی در بهره وری انرژی آن ها داشته باشد. به دلیل تابش مستمر خورشیدی به جبهه جنوبی، در این مطالعه، تأثیر پارامترهای مختلف پنجره دوجداره همچون نوع شیشه و همچنین گاز پرکننده بین دوجداره شیشه با چهار فاصله هوایی مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش بیان یافته ها و تحلیل آن ها به صورت قیاسی بوده که در قالب نمودار ارائه گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که استفاده از شیشه انعکاسی با گاز زنون و فاصله هوایی 8 میلی متری حداکثر صرفه جویی انرژی را به میزان 99/14درصد در قیاس با مدل مرجع برای جبهه جنوب فراهم می کند. نتایج نشان می دهند انتخاب شیشه جاذب و کم گسیل حتی در بهترین شرایط انتخاب مناسبی برای شهر تهران نیست زیرا نسبت به مدل مرجع به ترتیب به میزان 53/0 و 79/3درصد باعث افزایش مصرف انرژی می شوند.
ارتقاء قابلیت ساختاری پوسته های سین کلاستیک متقارن دورانی در معماری با الهام از ویژگی های هندسی پوسته تخم پرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۱۶-۹۶
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعه بر روی پوسته های طبیعی، از دیرباز مورد توجه معماران قرار گرفته است. پژوهش حاضر بر روی پوسته های «سین کلاستیک متقارن دورانی»، با نام پوسته های آر.اس.اس متمرکز شده که به اختصار پوسته های «سین کلاستیک دورانی» نامیده شده است. این پژوهش به ارتقاء قابلیت های ساختاری این پوسته ها در معماری با استفاده از الگوی پوسته تخم پرنده در طبیعت پرداخته است. روش ها: روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است و از منابع اولیه این حوزه و نرم افزار تحلیلی متلب استفاده نموده تا از طریق تحلیل سطوح تخم پرنده به عنوان یک پوسته سین کلاستیک دورانی طبیعی، به چگونگی افزایش ظرفیت های ساختاری این سطوح در معماری بپردازد. یافته ها: ابتدا معرفی پوسته های سین کلاستیک دورانی و گونه شناسی فرمی آن ها با تمرکز بر پوسته تخم پرندگان صورت گرفته است. در ادامه به مساله بهینگی پوسته تخم پرندگان و الگو پذیری بهینه فرمی و ساختاری این پوسته ها در معماری پرداخته شده است. در نهایت با تفسیر و تحلیل داده ها، به تحلیل پارامترهای بهینگی سطوح پوسته های تخم مرغی پرداخته و از نتایج آن در سطوح سین کلاستیک دورانی معماری بهره گیری شده است. نتیجه گیری: با بهره گیری از ابزارهای تحلیل دیجیتال در مدل سازی پارامتریک پوسته تخم پرندگان، می توان به پوسته های بهینه تر سین کلاستیک دورانی در معماری معاصر دست یافت. پوسته هایی با حداقل مصالح و قابلیت اجرای سریعتر و آسانتر نسبت به پوسته های دیگر برای پوشش فضایی مناسب دهانه های بزرگ.
جایگاه منظر فرهنگی در نظام معماری و شهرسازی ایران؛ فرا مطالعه مقالات علمی موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
۲۴۴-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
منظر فرهنگی، موضوعی است که طی سه دهه گذشته و با ورود به اسناد کنوانسیون میراث جهانی (اولین نهاد بین المللی تشخیص و حفاظت از مناظر فرهنگی) جایگاهی ویژه یافته است. متخصصان علمی داخل کشور نیز در قالب رشته های مختلف اعم از معماری، معماری منظر، مرمت، جغرافیا و محیط زیست در طول دو دهه اخیر به این موضوع پرداخته و پژوهش های متفاوتی را در این زمینه به انجام رسانده اند. پراکندگی مقالات منتشرشده، گوناگونی حوزه پژوهشی نویسندگان و تفاوت نگرش پژوهشگران باعث ایجاد مجموعه ای از پژوهش های متفاوت در حوزه منظر فرهنگی شده است؛ لذا با مطالعه و بررسی این مقالات، می توان به تصویری شفاف از روند موجود رسید و ضمن استفاده از تجربیات موجود، از تکرار اقدامات گذشته اجتناب کرد. همچنین دسته بندی پژوهش ها در قالب موضوعات مشابه، بهره برداری از آن ها را برای پژوهشگران آتی آسان می کند. در این راستا، در این مقاله تلاش می شود تا به واکاوی حوزه نظری پژوهش های انجام شده درباره موضوع منظر فرهنگی پرداخته شود. در این پژوهش، با استفاده از روش پژوهش کیفی و بر مبنای راهبرد فرامطالعه، 37 مقاله علمی پژوهشی با محوریت منظر فرهنگی در بازه زمانی 1385 تا ۱۳۹۹ بررسی شده است. بدین منظور، در دو بخش ساختاری و محتوایی، تمامی مقالات یادشده بررسی و جدول اطلاعات جامع آن ها تهیه، استخراج و تلخیص شد. نتایج پژوهش بیانگر نبودِ مبانی نظری قوی در بسیاری از پژوهش هاست. همچنین، اهمیت و جایگاه منظر فرهنگی در مقیاس شهری ایران نامشخص بوده و با وجود برخورداری از ویژگی ها و معیارهای ارزشمند، در اسناد شهرسازی و برنامه های مدیریت و حفاظت، آثار و ارزش های ملموس و ناملموس مورد توجه قرار نگرفته اند.
واکاوی مفهوم هندسه در معماری سنتی ایران و کاربرد آن در معماری معاصر(نمونه موردی: خانه داروغه شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی گذرا به معماری و آثار فاخر دوره های پیشین، می توان نمود و تجلی هندسه را در آنها مشاهده کرد چرا که هندسه همانند یک ابزار و دانش در ایجاد فضا، القاء کننده ارتباطات اجزا با هم، یکپارچگی و احساسات خلق کننده اثر است. استفاده از ترسیمات هندسی در هنر و معماری ایران سابقه ای طولانی دارد. طرحمایه های هندسی مخصوصا پس از اسلام، برای معین کردن اندازه های بنا و به دست آوردن تناسبات مطلوب مورد استفاده قرار گرفته است. نظم بخشیدن به فضا، برقراری روابط درست و منطقی بین اجزای بنا، ارتباط بین نقشه های بنا و نمای آنها، طراحی انواع قوس و گنبد، همه و همه با بهره گیری از الگوهای درست هندسی میسر شده تا در راه شکوهمندسازی خود بتوانند گام بردارند و این چنین شده که بناهای ادوار گذشته ایران از لحاظ سازه و زیبایی شناسی موفق به عرضه معماری چشمگیر و متنوع شده اند. نه تنها آثار معماری سنتی ایرانی از دوره باستان تا دوران اسلامی از هندسه بهره برده اند، معماری معاصر ایران نیز خود را پای بند به این اصول معرفی می کند. مقاله حاضر تلاشی است در جهت یافتن ترسیمات هندسی در خانه داروغه شهر مشهد که این بنا به دستور یوسف خان هراتی در دوره قاجاریه ساخته شد. در پژوهش حاضر از روش های تحقیق کیفی شامل روش توصیفی- تحلیلی و به منظور گردآوری داده ها از مراجع مستند بهره گرفته شده است. یافته های این مقاله می تواند در کنار مطالعات مشابه دیگر در جهت بازشناسی آثار معماری ایران و بازیابی هویت اصیل اسلامی-ایرانی آن به کار رود. این که از چه هندسه ای جهت برقراری ارتباط اجزاء در پلان و نما با چه مدولی استفاده شود، در اختیار معماران بوده و خلاقیت و دانش در آن به نوعی مهارت و رقابت بین آنان بوده است.
انجماد ویرانه های مالیخولیایی: تحلیل روانشناختی مضامین نقاشیهای دوره سوم ایران درودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
5 - 12
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «دوره یخبندان» از مهمترین دوره های کاری «ایران درودی» است. دوره ای که از اواخر دهه پنجاه آغاز و تا دهه شصت ادامه می یابد. «ازدست دادن» و «فقدان» از مضامین تکرارشونده آثار این دوره هستند. در این مقاله با اتخاذ رویکردی «روان شناختی» و با بسط نظری مفهوم «سوگ» و «مالیخولیا» کوشش شده است پرتویی بر وجهی از محتوای مستتر در این آثار افکنده شود. ازاین رو با تمرکز بر مشابهت های فرمی و موضوعی نقاشی های این دوره، «چگونگی» تجسم «سوگِ مالیخولیایی» در این آثار بررسی شده است.هدف پژوهش: این مقاله از منظری روان شناختی در پی تفسیری بر «چگونگی» کاربستِ فرم ها و موضوع های ناظر بر مفهوم «فقدان» در آثار دوره سوم ایران درودی است.روش پژوهش: در این مقاله به روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی فرم و موضوع در آثار دوره سوم (اواخر دهه پنجاه و دهه شصت) ایران درودی پرداخته شده است و داده ها به شیوه «کتابخانه ای» گردآوری شده اند.نتیجه گیری: در آثار دوره «یخبندان» درودی، تجسمِ خسران های شخصی (مرگ عزیزان) و اجتماعی-تاریخی (شکوهِ ازدست رفته وطن) به هم آمیخته اند و تمنای نقاش در حفظ و جاودان کردن ابژه ازدست رفته به اشکال گوناگون تجسم یافته است. تصویرِ «ویرانه ها» در افقِ بیکران˚ که ساختار غالب آثار این دوران را تشکیل می دهند، واجدِ ارجاعاتی مؤکد به «وطن» و بازنمایی «ازدست دادن» آن است. در این آثار برای «جاودانی» و «ابدی» نمودن ابژه های ازدست رفته، فرم ها در پرده ای از یخ قرارگرفته و منجمد شده اند.در این بازنمایی ها علاوه بر تأثیر مرگ عزیزان، تبعید خودخواسته از وطن و جنگ تحمیلی دهه 60، رگه هایی از گفتمان «باستان گرایی» بازمانده از دوران پهلوی نیز مشهود است. تکرارِ پیوندِ مفاهیمی مانند «مرگ»، «ویرانه»، «وطن»، «جاودانگی» و «ابدیت» در زمینه این آثار دلالت بر نوعی «سوگ مالیخولیایی» دارد؛ در این زمینه می توان آثار دوره یخبندان درودی را در امتداد تجسم گونه ای «زیباشناسی فقدان» تعبیر کرد.
بررسی ویژگی ها و شیوه های به کارگیری تزئین تنگ بری در آثار معماری ایران صفوی و هند گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تنگ بری یکی از عناصر وابسته به معماری در ایران عصر صفوی و هند گورکانی است. روابط فرهنگی و سیاسی صفویان و گورکانیان نقش بسزایی در تعامل و نفوذ هنر بین دو کشور داشته است، به طوری که بسیاری از هنرها از جمله هنر تزئینی «تنگ بری» که در هند با نام «چینی خانه» شناخته می شود، بر اثر همین تبادلات رونق یافته است. بر این اساس انجام مطالعه تطبیقی جهت بررسی این آثار به لحاظ ویژگی های شکلی و کاربرد آن در فضاسازی معماری ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی، مسئله اصلی این پژوهش است. این پژوهش با بررسی ویژگی های فرمی، نقوش و تکنیک های اجرای تنگ بری، نگرش متفاوت هنرمندان در شیوه های به کارگیری این تزئین در بناهای دو سرزمین را مشخص می کند. هدف پژوهش: بررسی تأثیر مراودات فرهنگی ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی بر روند تحول عنصر تنگ بری، شناخت ویژگی های شکلی و چگونگی به کارگیری این تزئین در بناهای دو کشور از اهداف اصلی پژوهش است. هدف ثانویه پژوهش استفاده از دانش به دست آمده از موضوع در طراحی زیورآلات و صنایع دستی است که البته در این مقاله به این موضوع پرداخته نشده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر بر اساس تحلیل یافته های تاریخی و توصیف نقوش بر مبنای دانش نظری و بصری شکل گرفته است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل پیمایش میدانی بناها، مطالعه منابع داخلی و خارجی معتبر و کسب اطلاع از اشخاص صاحب نظر است. نتیجه گیری: این بررسی نشان می دهد عنصر تزئینی چینی خانه تحت تأثیر تنگ بری های ایران و طی روابط فرهنگی ایران و هند در دوره صفوی وارد هنر هندوستان شده است و به لحاظ گونه شناسی، به سه فرم کلیِ «محرابی»، «ظرفی» و «کتیبه ای» در تزئینات تنگ بری هر دو دوره صفوی و گورکانی قابل دسته بندی است. تکنیک ها و مصالح به کاررفته در نمونه های ایرانی و هندی دارای تفاوت هایی با یکدیگر بوده لیکن به صورت کلی تنگ بری های ایرانی با تنوع شکلی بیشتر، در فضاسازی داخلی کاربرد داشته اند. در مقابل نمونه های موجود در هند از تنوع در تکنیک های ساخت برخوردار بوده و بیشتر در نماسازی سطوح خارجی مورد استفاده قرار گرفته اند.
طراحی مبتنی بر روایت به عنوان روشی تاریخی (نمونه موردی: مسجد جامع فهرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
93 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اگرچه از عمر طراحی پژوهی زمان زیادی نمی گذرد، اما تداوم خلق اثر معماری در طول تاریخ، گواه بر وجود روش های طراحی، با وجود نبود خودآگاهی درباره آن هاست. برخی روش شناسان، روش هایی را شناسایی کرده اند که ویژگی آن ها بی زمانی است. اهمیت این روش ها در آن است که به شکلی پیوسته در تاریخ طراحی حضور داشته اند. در این پژوهش، تلاش شده تا با نگاهی تحلیلی به مسجد جامع فهرج، به نقش و تأثیر روش روایتی در طراحی این مسجد با استفاده از روش تحلیل بینامتنیت پرداخته شود. مسئله پژوهش تلاش برای فهم تأثیر روش روایتی در فرایند خلق مسجد جامع فهرج به عنوان مسئله بنیادین است و به تأثیر روایت طراح از مسجدالنبی به عنوان منبع قیاس در طراحی آن خواهد پرداخت. هدف پژوهش : هدف پژوهش بررسی ریشه های روش روایتی در خلق اثر و فرایند شکل گیری مسجد جامع فهرج است. روش پژوهش : پژوهش پیش رو پژوهشی کیفی بوده و در گردآوری داده های آن از روش کتابخانه ای استفاده شده است. پس از مرور منابع مکتوب، بر مبنای نظریه بینامتنیت دست به تحلیل اثر به مثابه متن زده و تلاش شده است روش طراحی معماری مورد تحلیل قرار گیرد. نتیجه گیری : به نظر می رسد طراحی مسجد جامع فهرج با به کارگیری روش طراحی روایتی و مبتنی بر روایتی از مسجدالنبی طراحی شده و به دست طراح رسیده است و در واقع مسجدالنبی منبع قیاس در طراحی مسجد جامع فهرج بوده است.
تبیین تأثیر جریان هنری اکسپرسیونیسم اروپا بر معماری بناهای اداری-خدماتی ایران (با تأکید بر دوره پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: جریان های هنری و معماری به عنوان دو مقوله همسان به طور مستمر در طول تاریخ با هم همگام بوده و بر یکدیگر تأثیر گذاشته اند. در پی شکل گیری جریان های هنری از اواسط سده 19 م. در اروپا و آمریکا آثار پدیدارشده و مکتب های فکری مرتبط با آنها سبب ایجاد تحولات شگرف در هنرها از جمله معماری از دهه 1940 به بعد در ایران شده است. احتمالاً شاخص ترین جریان های هنری که اثرات آن بناهای دوران معاصر را برجسته کرده است، تأثیر جریان هنری اکسپرسیونیسم بر معماری دوره پهلوی بوده است؛ عصری که معماری و هنرهای نوین در یک راستا بوده اند. قاعدتاً تأثیرگرفتن معماری معاصر ایران از هنرهای نوظهور نشانگر ضرورت این مطالعه است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، بررسی نقش جریان هنری اکسپرسیونیسم در معماری معاصر ایران و شناسایی الگوهای معماری اکسپرسیونیسم و بازیابی آنها در بناهای اداری-خدماتی ایران است.روش پژوهش: پس از بررسی میدانی، نمونه هایی موردی انتخاب و سپس با ابزار مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد به روش تاریخی-تفسیری، به بررسی و تأثیر جریان هنری اکسپرسیونیسم بر معماری معاصر ایران در دوره پهلوی پرداخته شد و یافته های این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی ارائه شد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد مؤلفه های سبک اکسپرسیونیسم در هرسه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در بناهای اداری-خدماتی دوره پهلوی قابل مشاهده است و ظهور مؤلفه های عینی، نسبت به دو مؤلفه دیگر شاخص تر بوده است. پارامترهای پرکاربرد این سبک معماری در بناهای اداری-خدماتی ایران عبارت اند از: پلان های ساده و اغلب کشیده در امتداد بنا، ترکیب بندی متقارنِ نما، سقف شیروانی، فرم ایوان ها، تقسیم بندی عمودی نما، ریتم مشخص نما با پنجره های مستطیل شکل و کشیده و طارمی های تزیینی.