هدف این پژوهش، بررسی تأثیر عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی با میانجی گری کیفیت زندگی کاری بوده است. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی – همبستگی انجام گرفته است. جامعة آماری تحقیق همة کارمندان زن و مرد (419 نفر) دانشگاه مازندران بودند که با به کارگیری روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 156 نفر از آنان به عنوان شرکت کننده در پژوهش انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه های عدالت سازمانی، کیفیت زندگی کاری و رفتار شهروندی سازمانی است. پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ و روایی آن ها با به کارگیری روش همسانی درونی محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری اجرا شد. یافته ها نشان داد عدالت توزیعی و رویه ای تأثیر معناداری بر رفتار شهروندی سازمانی دارد. عدالت توزیعی و رویه ای تأثیر معناداری بر کیفیت زندگی کاری دارد. عدالت توزیعی و رویه ای به واسطه کیفیت زندگی کاری تأثیر معناداری بر رفتار شهروندی سازمانی دارد.
هدف از پژوهش حاضر مقایسه شیوه های فرزند پروری و جو عاطفی خانواده کودکان مبتلا به اضطراب فراگیر و کودکان فاقد اضطراب در کودکان پیش دبستانی بود. در این راستا 200 کودک پایه پیش دبستانی که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، که از این بین102 کودک دارای اضطراب فراگیر و 98 نفر باقیمانده فاقد اضطراب بودند. فرضیه های تحقیق به طور کلی عبارت از این بودندکه بین دو گروه از کودکان سالم و مضطرب از لحاظ سبک های فرزندپروری (مستبدانه، سهل گیر، مقتدرانه) والدینشان تفاوت وجود دارد. و همچنین بررسی تفاوت بین دو گروه از کودکان سالم و مضطرب از لحاظ جو عاطفی خانواده. برای سنجش فرضیه ها از سه مقیاس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI4)، پرسشنامه جو عاطفی و پرسشنامه فرزند پروری دیاناباوم استفاده گردید و یافته ها اکثر فرضیه های تحقیق و همچنین سؤال تحقیق را تأیید کردند و بر یافته های پژوهش های پیشین صحه گذاشتند.
پیدایی تجربه های (شبه) عرفانی در پی مصرف داروهای روان نما (توهم زا) یکی از مستندات مهم کسانی است که اعتبار معرفتی (حجیت) تجربه های عرفانی (مکاشفات عرفانی) را نفی کرده و با تمسک به آن مدعی شده اند که تجربه های عرفانی همواره ممکن است برخاسته از حالات نابهنجار فیزیولوژیک صاحبان این گونه تجربه ها باشد و از این رو، این تجربه ها اعتباری ندارند و نمی توان واقع نمایی آن ها را تضمین کرد.
در این مقاله با بررسی ابعاد گوناگون مسأله نشان داده ایم که استدلال فوق، ناتمام است؛ چرا که اولاً مبتنی بر مسانخت تجربه های حاصل برای مصرف کنندگان مواد روان نما با تجربه های حاصل برای عارفان است و این امری است که شواهد ادعایی، قادر به اثبات آن نیست؛ ثانیاً این مسانخت، در صورت اثبات، تنها میان آن ها و تجربه های عرفانی آفاقی است؛ ثالثاً تسری عدم اعتبار تجربه های شبه عرفانی حاصل از مصرف این مواد، به تجربه های عرفانی آفاقی، فاقد دلیل قابل قبول است؛ رابعاً دلیل قابل قبولی بر توهم بودن تجربه های شبه عرفانی ارائه نشده است. نقد اصل بی تفاوتی علّی استیس و توجه حکیمان مسلمان به امکان و وقوع ارتباط ادراکی با ساحت های باطنی هستی، از دیگر مباحثی است که این مقاله بدان پرداخته است.
این مقاله به معرفی نظام واژه سازی در چارچوب نظریه نام نگری اشتکاور می پردازد. نظریه نام نگری اشتکاور نظریه ای شناخت محور است که نیازهای نام گذاری جوامع زبانی را مدنظر قرار می دهد و بر نقش فعال و ظرفیت شناختی مبدع یا واژه ساز در خلق واژه تأکید می کند. هدف از نگارش این مقاله، توصیف نظام واژه سازی در چارچوب نظریه نام نگری اشتکاور است، ضمن آن که تلاش خواهد شد با اراﺋه نمونه هایی از واحدهای واژگانی زبان فارسی، مبانی این نظریه تبیین و ارزیابی شود. تحلیل داده ها نشان داد که با توجه به طرح واره نظریه نام نگری و وجود هفت سطح یعنی جامعه زبانی، واقعیت فرازبانی، سطح مفهومی، سطح معنایی، سطح نام نگری، سطح نام گیری و سطح واجی و همچنین با وجود پنج نوع واژه سازی مفروض در این نظریه می توان نظام های واژه سازی را توصیف و تبیین کرد.
استمرار خط مشی یارانه انرژی سبب شده است که منابع نظام اقتصادی از طریقمصرف حاملهای انرژی توزیع شود. توزیع منابع از طریق اجرای سیاست یارانه انرژی، انحرافقیمتهای حاملهای انرژی از هزینه نهایی را به دنبال داشته و پیامد آن کاهش رفاه اجتماعی است.پرداخت یارانه انرژی سبب شده است که نسبت قیمتهای انرژی به قیمتهای دیگر عوامل تولید،متناسب با امکانات و محدودیتهای نظام اقتصادی نباشد و اطلاعات مخدوش در دسترستولیدکنندگان و مصرف کنندگان حاملهای انرژی قرار گیرد. پیامد مخدوش بودن اطلاعات اینبوده است که فنآوری تولید با بازده اندک رواج پیدا کند و به دلیل آن، کارایی تولید در سطحپایینی قرار گیرد. بنابراین، کاهش رفاه اجتماعی و نقصان بازده تولید، هزینهای است که به دلیلاستمرار اجرای خط مشی یارانه انرژی به جامعه تحمیل میشود. مجموع هزینه اضافی ناشی ازپرداخت یارانه انرژی در سال 1375 برابر 16943 میلیارد ریال برآورد میگردد. این رقم هزینهفرصت از دست رفته خط مشی یارانه انرژی است. اگر رقم مزبور بر هزینه تولید و عرضه انرژیدر داخل کشور افزوده شود، اطلاعات درباره کل هزینه مستقیم و غیرمستقیم انرژی به دستمیآید که در سال 1375 برابر 113648 ریال به ازای یک بشکه معادل نفت (انرژی نهایی)برآورد شده که براساس نرخ تبدیل یک دلار برابر 3000 ریال معادل 37/9 دلار برای یک بشکهمعادل نفت میباشد. مقایسه رقم مزبور با قیمت نفت در بازارهای جهانی، حاکی از آن است کههزینه انرژی جامعه به دلیل پیگیری سیاست یارانه انرژی رقم بسیار بالایی است و پیامد آن ازدست رفتن مزیت نسبی نظام اقتصادی در زمینه انرژی و محدود شدن امکانات و منابعاقتصادی کشور بوده است. بازنگری در سیاست یارانه انرژی کشور و تجدیدنظر در تخصیص منابع، مستلزم آن است کهقیمتهای حاملهای انرژی در داخل کشور افزایش یابد و انجام این امر در کوتاهمدت دارایپیامدهای اقتصادی و اجتماعی است و لازم است در فراگرد اصلاح نظام قیمتگذاری انرژی موردعنایت قرار گیرد. افزایش قیمتهای انرژی بر هزینه تولید و عرضه کالاها و خدمات تأثیرمیگذارد، و به تبعآن، رشد هزینه