فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در عرصه پژوهش تئاتر یونان، کمتر تحقیقی درباره چگونگی طراحی صحنه این آثار انجام شده است. با بررسی نمایشنامه های یونانی، مکان های اجرا، منابع موجود و کشفیات جدید باستان شناسی، می توان به نتایج مهمی در این زمینه دست یافت؛ نتایجی که چهره برخی از بزرگان تئاتر یونان را متحول می سازد. اگرچه بسیاری از محققان تئاتر، اشیل را تنها به عنوان یک تراژدی نویس می شناسند؛ اما او نوآوری های متعددی در اجرای نمایش های خود نیز داشته است. با بررسی نوآوری ها و دستور صحنه های نمایشنامه های اشیل، به یک پرسش بنیادین می رسیم. آیا نمی توان از او به عنوان یکی از نخستین طراحان صحنه تئاتر یاد کرد؟ در جایی که دستور صحنه های اشیل از پیچیدگی های صحنه پردازی های او پرده برمی دارند. این نوشتار تلاش دارد تا به واسطه پژوهش در نمایشنامه های اشیل و منابع پیرامون وی، به نقش او در ارتقای طراحی صحنه تئاتر پی ببرد. مقاله حاضر کوشش کرده تا ضمن تاکید بر اهمیت اشیل در عرصه نمایشنامه نویسی، چهره جدیدی از وی به نمایش بگذارد. چهره ای که نشان می دهد اشیل علاوه بر نگارش نمایشنامه، طراح صحنه چیره دستی نیز بوده و با این عرصه آشنایی کامل داشته است. در این پژوهش بنیادی با استفاده از منابع کتابخانه ای از روش تحلیلی و تاریخی استفاده شده است.
زیبایی شناسی ملال و دلزدگی در سینما از منظر اندیشه های گئورگ زیمل و والتر بنیامین: مطالعه ی موردی فیلم گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سینمای ایران فیلم های مختلفی را می توان یافت که ساختار خود را بر ترسیمِ ملال و دلزدگی قهرمان های خویش بنا نهاده اند. در این آثار، شخصیت هایی منفعل، برآمده از وضعیت مدرن حضور دارند که با شخصیت-های کنش گرِ سینمای کلاسیک قرابتی ندارند. نکته ی مهم در اینجا است که علی رغم وجودِ فیلم هایی که بر ملال متمرکز بوده اند تا کنون کمتر پژوهشی در سینمای ایران انجام شده که بر چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی تمرکز کرده باشد. این مقاله تلاش دارد با تمرکز بر فیلم گاوخونی (بهروز افخمی،1381) چگونگی ظهورِ ملال و دلزدگی را در این فیلم، براساس اندیشه های متفکرانی چون والتر بنیامین و گئورگ زیمل مورد واکاوی قرار دهد. برای نیل به این هدف در ابتدا مفاهیم مذکور از منظر متفکرانی چون بنیامین و زیمل مورد واکاوی قرار می گیرد تا وجوه مختلفِ آن ها نمایان شود. در ادامه با تمرکز بر فیلم گاوخونی چگونگی نمایشِ ملال و دلزدگی در این اثر بررسی می شود تا مشخص گردد که فیلمساز به چه طریقی توانسته معادل های سینمایی مورد نظرش را برای ملالِ مدرن گزینش کند. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم گاوخونی به شیوه های مختلف به ترسیمِ کرختی شخصیت اصلی اش پرداخته و موفق شده این حس را توسط عناصر مختلفِ سینمایی بازنمایی کند.
مطالعه تطبیقی «بُرنُس» جامه ی دوره اسلامی با پوشاک مشابه قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
17 - 26
حوزههای تخصصی:
پوشاک علاوه بر نقش حفاظت، مرجع بازنمود مفاهیمی از جمله طبقات اجتماعی مردم بوده است؛ به ویژه، انواع سرپوش ها نقش بیشتری ایفا کرده اند و به همین دلیل از نظر مطالعات جامعه شناختی بسیار حائز اهمیت اند. «بُرنُس» نوعی سرپوش متداول در دوره اسلامی است که شبیه ردای راهبان مسیحی و همچنین انواع سرپوش در ایران باستان بوده که در این مقاله مورد مداقه قرار می گیرد و با روش تطبیقی در پی تأثیر و تأثر طبقات اجتماعی مورد استفاده آن خواهد بود. برای نیل به این هدف، از نظریه ویدنگرن بهره گرفته شد که معتقد است: استفاده از این سرپوش نه تنها در اروپا بلکه در جغرافیای ایران با کارکردهای چندگانه و بعضاً متضاد معمول بوده است. یافته های پژوهش از سه نوع بُرنُس با فرم کلاه، سرپوش مقنعه مانند و ردای بارانی در دوره اسلامی یاد می کند که همچون نمونه های قرون وسطی در اروپا، ایران باستان و میان رودان با وجوه عالمانه، تحقیر و تمسخر، وجه عاقل مجنون نما، وجه جنگاورانه، وجه شیطانی و اهریمنی قابل شناسایی و مقایسه است. از نظر طبقه اجتماعی نیز تقریباً همه طبقات از شاه گرفته تا خدمتگزار، سرباز، دلقک، زن و مرد، کودک و پیر، عالم و نادان از بُرنُس استفاده می کرده اند.
بررسی هندسه در لحظه قطعی کارتیه برسون بر اساس الگو تقارن حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی هندسه در «لحظه قطعی» هنری کارتیه برسون براساس الگو «تقارن حرکتی» می پردازد. الگو «تقارن حرکتی» که درسال۱۹۲۰ توسط جی همبیج با انتشار کتابی با نام «تقارن حرکتی: گلدان یونانی» مطرح شد برگرفته از برخی نسبت های هندسی یونان باستان است که برخلاف تقارن ایستا حول یک نقطه مرکزی دارای قابلیت حیات و حرکت بوده و از نظر ترکیب بندی ساختاری پیچیده و هندسی را ایجاد می کند و در قرن بیستم مورد توجه برخی هنرمندان مدرن قرار گرفته است. این تحقیق پژوهشی کیفی بوده و با رویکرد تحلیلی-توصیفی براساس گردآوری کتابخانه ای اطلاعات تلاش کرده تا مفهوم هندسه و شیوه به کارگیری آن توسط کارتیه برسون را براساس الگو تقارن حرکتی جی همبیج بررسی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که کارتیه برسون، به عنوان یک هنرمند مدرن که شیوه شخصی عکاسی خود را بر پایه مواجهه با سوژه و ثبت آنی لحظه در قابی هندسی بنا نهاده بود، علیرغم میل به ترکیب بندی قاب هایش براساس نسبت های طلایی و هندسه کلاسیک از این الگو برای ترکیب بندی هندسی برخی عکس هایش بهره برده است.
تحلیلی بر نظریه خودآگاهی در جنگل جهان زیرین کلاریسا پینکولا استس: مطالعه موردی انیمیشن قلعه متحرک هاول (۲۰۰۵) اثر هایائو میازاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی «اسطوره ی یگانه» یا صورت تغییر یافته ی آن الگوی سفر قهرمان، الگویی بسیار شناخته شده میان نویسندگان و فیلم نامه نویسان است و بسیاری از آثار بزرگ جهان بر اساس این الگو نوشته شده یا بر آن منطبقند. این مقاله قصد دارد کمبودها و ناکاملی های الگوی جوزف کمپبل برای قهرمانان زن را مورد بررسی قرارداده و پس از بررسی مدل های مختلف سفر قهرمان زن، با معرفی الگوی «خودآگاهی در جنگل جهان زیرین» استس (۱۳۹۸) به تحلیل سفر قهرمان زن انیمیشن قلعه ی متحرک هاول (میازاکی-۲۰۰۴) بر اساس این الگو بپردازد. با مقایسه الگوی سفر قهرمان کمپبل و الگوی زن وحشی استس تلاش می شود به سوالات اصلی پژوهش درباره تفاوت های ظاهری و فراتر از آن تفاوت های معنایی و رویکردهای متمایز در جهان بینی دو الگو پاسخ داده شود. این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و مشخص می کند که گرچه مسیر رشد قهرمان زن داستان، سوفی، در این انیمیشن با الگوی استس همخوانی دارد، میازاکی در روایت خود این الگو را برای قهرمان مرد تغییر داده و با عمیق تر کردن سفر قهرمان مرد و ترکیب آن با الگوی سفر قهرمان کمپبل، غنای کار را افزایش داده و در مقایسه با مدل های انیمیشن غربی، مدل متفاوت، پیچیده تر و جذاب تری هم از قهرمان زن و هم از قهرمان مرد برساخته است.
تأثیر مکتب نگارگری ترکمانان شیراز بر نگاره های نسخه نعمت نامه در هند (با رویکرد سپهر نشانه ای لوتمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
99 - 108
حوزههای تخصصی:
از دی رباز دو تمدن بزرگ ایران و هند بارها در طول تاریخ، سنت های فرهنگی خود را باهم به اش تراک گ ذاشته اند. نگارگری یکی از مقوله های هنری است که در این بین دستخوش تغییرات و امتزاج در ساختار و محتوای فرهنگی شده است. این مقاله، ضمن بررسی نسخه نعمت نامه، کتاب دستور آشپزی در هند که توسط نگارگران ایرانی مصور شده است، به تأثیرات ویژگی های هنر نگارگری مکتب ترکمانان شیراز بر این نسخه می پردازد. مسئله ای که در این پژوهش مطرح می شود این است که: چگونه می توان تأثیر نظام نشانه ای نگارگری مکتب ترکمانان شیراز بر نگاره های نسخه نعمت نامه در هند را با رویکرد سپهر نشانه ای مورد خوانش قرار داد؟ هدف مقاله ی حاضر این است تا مسئله ی تأثیر نگارگری دوره ی تیموری در تقابل با نگارگری هند موردبررسی قرار گیرد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی لوتمان بوده و با استفاده از تطبیق هم زمانی ویژگی های نگاره های نعمت نامه و مکتب ترکمانان شیراز، به نشانه های تأثیرات ایران بر نگارگری هند اشاره کرده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نسخه نعمت نامه باقی مانده از دوره سلطان غیاث الدین، بیانگر حضور نقاشان و نگارگران ایرانی مکتب شیراز در دربار شاه ماندو است. تأثیرات ویژگی های نگارگری ترکمانان و انواع سبک آشپزی ایرانی در تصویر گری نعمت نامه حضوری پررنگ دارند.
مفهوم شناسی اصطلاحات «زیبا» و «زیبایی» در متون اوستایی و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهشی با عنوان «مفهوم شناسی کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی» کلمه هنر در متون اوستایی و پهلوی و به ویژه گاثاها ، توسط نگارنده مورد تحقیق و تأمل قرار گرفته است. در ادامه آن پژوهش و از این رو که هنر نسبتی ذاتی با زیبایی در فرهنگ اسلامی- ایرانی دارد، مقاله پیش رو، دو اصطلاح زیبا و زیبایی را مورد بحث و تحقیق قرار می دهد. بر بنیاد رویکرد ریشه شناسی لغات یا علم مطالعه تاریخی واژه ها و نیز بررسی تحول شکل و مفهوم واژه ها، این مقاله قصد درک مفهوم زیبایی در متون اوستایی (شامل یسنه ها، یشت ها، وندیداد، ویسپرد وخرده اوستا و به ویژه گاثاها که بخشی از یسنه ها محسوب می شود) و نیز پهلوی (به ویژه در دینکردهای اول تا دهم، و بندهش) را دارد. علاوه بر آن هدف مقاله، تحقیق کامل در باب واژه هایی است که مترادف مفهوم زیبایی و دربردارنده آن، در متون زرتشتی بوده اند. روش تحقیق تاریخی-تحلیلی با تاکید بر تبارشناسی واژه ها است و پژوهش نشان می دهد همچنانکه کلمه هنر بیان مطلق جمع فضائل در فرهنگ ایران باستان است و این معنا به واسطه هو (در ابتدای هونر) حاصل شده است اصطلاحات مرتبط با زیبایی (من جمله هوچیهر) نیز نسبتی تام با خیر و نیکی دارند. بنابراین زیبایی مساوقتی تمام با خیر و خوبی در فرهنگ ایرانی دارد.
تحلیل اکسپرسیون رنگ قرمز در هفت پیکر نظامی بر اساس عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی از کارکردهای رمزی و بیان استعاری بن مایه های آئین مهر و زرتشت در منظومه هفت پیکر، بهره های فراوان برده است. عبور بهرام از هفت گنبد، به رنگ های مختلف، در روزهای هفته، با تأکید بر سیارات مربوطه، به عنوان روایت مرکزی و از طرف دیگر، مشابهت آن با نردبان هفت پله ای در آیین مهر، نشان از شناخت و وفاداری نظامی به این آیین ها در آثارش دارد. این امر، بر تفسیر دلالت های معنایی و اکسپرسیون رنگ ها در آثارش، تأثیرگذار بوده است. مسأله این است که در گنبد چهارم، دلالت های معنایی و اکسپرسیون رنگ قرمز، نشان از اجتناب او از مفاهیم این آئین ها و نیز شناخت او از مفاهیم رنگ قرمز در جهان اسلام دارد. سؤال این است: با توجه به ارتباط گسترده ی هفت پیکر با مفاهیم آیین مهری، اکسپرسیون رنگ قرمز در این داستان، چگونه و براساس کدام اشارات صریح، با مفاهیم این رنگ در عرفان اسلامی مطابقت دارد؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی نشان می دهد، اکسپرسیون رنگ قرمز در هفت پیکر، نه بر اساس نجوم، آئین مهر و یا دین زرتشت، بلکه با تکیه بر مبانی عرفان اسلامی، در قالب کلیدواژگان خاصی که در این داستان، بر کسب خردمندی و لزوم عقلانیت تأکید می کنند، قابل تفسیر و تحلیل است. همچنین، حصول مرتبه فنا، به عنوان غایت انسان و تفاوت آن در آئین مهر نیز قابل توجه است.
مطالعه د گرد یسی بیان تخیل د ر پرد ه خوانی براساس آراء ژیلبر د وران (مطالعه مورد ی: تصویر بهشت و جهنم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های نقاشی عامیانه ایران، ارتباط تنگاتنگی با هنر عامیانه نقالی و پرد ه خوانی د ارد ، د رونمایه مفهومی هرد وی این هنرها پیرامون مساله خیر و شر و همچنین روایت و به تصویرکشید ن بهشت و جهنم است. این پژوهش با هد ف شناخت نحوه ارتباط مفهومی میان ساختار روایت پرد ه خوان و نقاشی قهوه خانه ای به بیان تطبیقی د گرد یسی تخیل د ر د و حوزه نقاشی و نمایش می پرد ازد . د ر این راستا ضمن تحلیل عناصر تصویری یکی از آثار نقاشی قهوه خانه ای و استناد به روایت های پرد ه خوانان معروف، از آراء ژیلبر د وران د ر ارتباط با منظومه روزانه و شبانه استفاد ه شد ه تا به مساله اصلی مقاله یعنی چگونگی د گرد یسی تخیل مابین نقاشی و کنش نمایشی د ر پرد ه خوانی پرد اخته شود . طبق نظر د وران علاوه برنتایج منجر به تصویر که تخیل را شکل می د هند ، فرآیند تخیل از لحظه د ریافت ابژه تا زمان شکل گیری د ر ذهن آغاز می شود ، محاکاتی شد ن روایت پرد ه توسط نیروی نمایشگر به مد د کنش انسانی آن را از محد ود ه ناخود آگاه منظومه روزانه تخیل به منظومه شبانه که خود آگاه است می رساند . نتیجه حاصل مشاهد ه پویایی تخیل د ر نزد مخاطب به واسطه اجرا، د گرد یسی منظومه ها از روزانه به شبانه د ر سه نوع روایت و د رنهایت مشاهد ه تأثیرگذارتر بود ن منظومه شبانه نسبت به روزانه د ر پرد ه خوانی بود .
معرفی پیکره کل جو بردر طاق بستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
37 - 42
حوزههای تخصصی:
در بررسی هنر دوران ساسانی عموما مبحث مستقلی با عنوان پیکره تراشی مطرح نمیشود، مجسمه هایی که از دوره ساسانی به دست آمده است، نیم تنه هایی هستند که به عنوان بخشی از تزئینات بنا به کاررفته اند و بر روی نیم ستون های تزیینی نصب می شده اند. هنر پیکره تراشی در دوران ساسانی بیشتر شامل نقش برجسته ها و یا در قالب گچبری در معماری و تزئین بنا بوده است. اما به وجود پیکره ای منفرد با ابعاد غیرانسانی تنها در دو مورد اشاره شده است، پیکره شاپور در غار شاپور و پیکره ای به شدت آسیب دیده در طاق بستان کرمانشاه که با نام بومی کل جو بر شناخته میشود. پیکره نمایانگر فردی است، ایستاده و شمشیر به دست گرفته. بیشتر مورخان پیکره را متعلق به خسرو دوم دانسته اند، به دلیل آسیب دیدگی فراوان از انتساب پیکره ی طاق بستان به دوره ساسانی نمی توان با اطمینان زیاد سخن گفت، اما در این نوشتار سعی شده است بر اساس مطالعه و تطبیق فیگور پیکره با نقوش برجسته طاق بستان ، لباس، شمشیر و محل قرارگیری آن در جوار نقش تاج ستانی خسرو دوم و مقایسه پیکره با نقش های دیگری از خسروپرویز و دیگر شاهان ساسانی در نقش برجسته ها و سرستون های یافت شده در طاق بستان و آبشوران و بیستون در مورد احتمال انتساب پیکره و هویت آن به اواخر دوره ساسانی بحث شود.
رویکرد هارمونیک مرتضی حنانه با نگاهی بر قطعه «بزرگداشت فردوسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان رویکرد هارمونیک مرتضی حنانه در استفاده از مدهای موسیقی دستگاهی و پدیدآوردن زبانی نو درخور تامل است. هدف این پژوهش بررسی رویکرد هارمونیک حنانه در اثر "بزرگداشت فردوسی" بوده و فرض بر آن است که هارمونی اثر یا به تعبیر آهنگساز هارمونی زوج، برگرفته از موسیقی دستگاهی ایران باشد. این نوشته در ابتدا به روش توصیفی تحلیلی به مدهای مورد استفاده و رابطه ی آن با رویکرد هارمونیک می پردازد. رویکرد هارمونیک حنانه نوعی پلی مدالیته در جهت تقویت فواصل ساختاری و شاخص دستگاه است که آهنگساز ریشه آن را در اهمیت فواصل چهارم درست در موسیقی ایران می داند. برای نمونه در این اثر با بکارگیری همزمان شور می و دشتی متعلق به آن (دشتی سی)، نتهای می و سی اساس بیشتر آکوردهای قطعه را تشکیل می دهند و آهنگساز نتهایی به عنوان متبدلات به این فاصله می افزاید. گزینش فاصله متغیر مذکور (متبدل) به گونه ای است که تاثیر مد مورد نظر را و نیز تاثیر میکروتن را بصورت همزمان تداعی کند. برای مثال، آکورد مورد استفاده در ابتدای قطعه متشکل از می-سی (ثوابت) و فا است که همزمانی می و فا تداعی کننده فا سری است. پس از بررسی نمونه ها می توان نتیجه گرفت در رویکرد حنانه، هارمونی ها، غالبا غیرتیرس و مبتنی بر مدهای ایرانی است و در پلی مدالیته در درون یک دستگاه ریشه دارد.
کتیبه های نستعلیق عمارت مسعودیه و بررسی انتساب آن ها به زرین قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
61 - 70
حوزههای تخصصی:
باغ عمارت مسعودیه به دستور مسعود میرزا، ملقب به ظل السلطان در سال ۱۲۹۵ ه.ق . و به سرکاری رضاقلی خان و سایر هنرمندان طراز اول دوران، بنا شده است . کتیبه های این مجموعه که تماماً به خط نستعلیق نگارش شده اند، علاوه بر کیفیت بالای هنری، بازنمودی از تاریخچه بنا و جایگاه بانی آن از طریق محتوای متون است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش کتیبه ها به عنوان عناصر تزیینی، محل نصب کتیبه ها، شیوه نگارش خطوط نستعلیق به ویژه کتیبه نادر نگاشته شده توسط عبدالحسین زرین قلم و نیز مضمون متون و اشعار کتیبه ها به عنوان نمودی از تاریخچه کمتر دیده شده این عمارت است. در این پژوهش با راهبرد تفسیری–تاریخی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی و با رویکردی کیفی، ابتدا به بررسی میدانی از طریق عکاسی و مستندنگاری کتیبه های عمارت مسعودیه پرداخته شد و بر مبنای مدارک تصویری و نوشتاری کتابخانه ای، به خوانش متون کتیبه ها و شناخت کتیبه نگاران این آثار و مقایسه تطبیقی با دیگر آثار این هنرمندان پرداخته شد. با توجه به نوع خط، ترکیب بندی و تاریخ نگارش خطوط، پرسش کلیدی این پژوهش در کنار مرور کتیبه های ارزشمند این بنا، بررسی انتساب دیگر کتیبه های بدون رقم این مجموعه به عبدالحسین زرین قلم یا دیگر هنرمندان بزرگ این دوره همچون میرزاغلامرضا بوده است. نتیجه پژوهش حاکی از احتمال انتساب سایر کتیبه های بدون رقم عمارت مسعودیه به زرین قلم است.
مقایسه ی تطبیقی بانددِسینه های فرانسه و بلژیک از لحاظ بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
بانددِسینه (معادل فرانسوی کمیک استریپ) ابتدا در فرانسه و بلژیک متولد شد. باندِدسینه ها به مرور، موفق به خلق قهرمانانی منحصربه فرد شدند که نوجوانان سراسر جهان را تحت تاثیر خود قرار دادند. عوامل بصری هوشمندانه ی بسیاری مورد استفاده ی هنرمندان این آثار قرار گرفته اند که هدف از تحقیق پیش رو، واکاوی این عوامل در برترین بانددسینه ها در جهت شناخت بهتر عوامل موفقیت و شکست این آثار و نهایتاً به کارگیری این عوامل در کمیک استریپ های داخلی است. سوال اصلی این پژوهش در این راستاست که چه تفاوت ها و شباهت های بصری میان آثار این دو کشور وجود دارد؟ همچنین این آثار در گذر زمان از لحاظ بصری دست خوش چه نوع تغییراتی شده اند؟ اطلاعات مورد نیاز این پژوهش با ستفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای گردآوری شده و با روش تحقیق تحلیلی و قیاسی به این نتیجه دست یافته که باندِدسینه های فرانسوی و بلژیکی از لحاظ بصری، بسیار به یکدیگر شباهت دارند و تفکیک آن ها گاهی بسیار سخت می نماید. از آن جایی که آثار فرانسوی مقدم بر بلژیکی خلق شده اند، همواره منبع الهامی برای بانددسینه های بلژیکی محسوب می شده اند. به همین خاطر آثار فرانسوی، مقدمه ی بانددِسینه و آثار بلژیکی نقطه ی اوج آن است. در نهایت همین موضوع منجر به پیشرفت آثار بلژیکی و بدست آوردن عنوان کشور تولیدکننده بانددسینه در جهان شده است.
تأثیر اسباب تنافر بر تغییر فواصل و شکل گیری گوشه های دستگاه ماهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رسالات موسیقی قدیم قواعدی جهت ساخت ادوار ملایم ذکر شده است. در رابطه با این قواعد که مهمترینِ آنها وجود بُعد ذی الاربع میان نغمات یک دور است این سوال مطرح می شود که آیا چنین قواعدی در رابطه با موسیقی دستگاهی نیز قابل تعمیم هست، و آیا به طور نمونه می توان مواردی مانند تغییر فواصل را از این طریق تحلیل کرد یا خیر؟. هدف از این پژوهش تلاش برای یافتن ارتباط میان فواصل گوشه های دستگاه ماهور از ردیف میرزاعبدالله بر اساس قواعدی است که تحت نام اسباب تنافر در موسیقی قدیم ایران مطرح شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای تحلیل گوشه ها، ابتدا به نغمات مُد اصلیِ دستگاه ماهور رجوع شده و نغماتی که بالقوه فاقد فاصله «چهارم درست» با دیگر نت های دستگاه هستند، به عنوان نت های مستعدّ تغییر، دانسته شده اند. صحّت این امر در بررسی گوشه ها نیز دیده شده است. در ادامه با فرض برقراری قواعد موسوم به اسباب تنافر، به بررسی گوشه ها از جمله چیدمان و توالی خاص و تغییر فواصل آنها پرداخته شده است. نتایج حاصله بیانگر آن است که در تغییر فواصل مُد اصلی علاوه بر تأثیر بُعد ذی الاربع، عواملی مانند گستره صوتی هر گوشه، نحوه چیدمان جملات گوشه ها شامل؛ متن اصلی و فرودها و همچنین کوک ساز نیز تأثیر دارند.
طراحی حروف دیجیتال در اواخر قرن بیستم: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
73 - 86
حوزههای تخصصی:
طراحی حروف دیجیتال از دستاوردهای رشد و دگرگونی سریع فناوری های دیجیتال در اواخر قرن بیستم است که از آغاز در پیوند با بهینه سازی محدودیت های دستگاه های نمایش و چاپ پیشرفت کرد تا اینکه با آمدن قالب های گوناگونِ حروف دیجیتال، فرصت های زیباشناختی بیشتری در این حوزه پدید آمد. با وجود این، پژوهش های پیشین بیشتر بر محور تاریخ نگاری، مستند سازی و پژوهش های کاربردی استوار بوده است. مسئله اینجاست که چه فرصت ها و چالش هایی در طول تاریخ آغازینِ طراحی حروف دیجیتال مطرح بوده تا طراحی حروف با معیارهای دستگاه های دیجیتال هماهنگ، و نمایشِ بیشترینه جلوه های آن در قالب های دیجیتال ممکن شود. این نوشتار با هدف درک و دستیابی به امکانات و محدودیت های طراحی حروف دیجیتال در دوران پیدایش آن، به روش توصیفی-تحلیلی شکل گرفته تا با استناد بر داده های گردآوری شده کتابخانه ای (تاریخی، فنی و تخصصی)، تأثیر دگرگونی های فناوری ها و نوآوری های دیجیتال در تاریخِ تحولات طراحی حروف ارزیابی شود. در نتیجه به این می رسد که در دستگاه های دیجیتال تطبیق پذیری حروف نمایشی با حروف چاپی، مقیاس پذیری در اندازه های دیگر، کیفیت بازنمایی و وضوح تصویر، و در قالب های دیجیتال هندسی کردن، به صرفه کردن داده های حروف دیجیتال و بهره مندی از بیشترین امکانات سنت های خوشنویسی از مهم ترین تأثیر و تأثراتی بود که طراحی حروف دیجیتال در قرن بیستم از دستگاه ها و قالب های دیجیتال گرفت.
پیدایش، شکوفایی و افول سفال لاجوردینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
53 - 64
حوزههای تخصصی:
در گستره تنوع شیوه های تزئین سفال ایران، سفالینه های لاجوردینه جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص می دهند. ویژگی بصری این آثار، استفاده از ورق طلا بر زمینه لعابدار لاجوردی، فیروزه ای یا سفیدی است که تزیین آن با بکارگیری رنگ های قرمز، سیاه و سفید تکمیل شده است. پژوهش توسعه ای حاضر که جمع آوری اطلاعات آن بر اساس اسناد و منابع کتابخانه ای صورت گرفته، با بهره گیری از شیوه تاریخی-تحلیلی تلاش نموده است تا به پرسش هایی در رابطه با دلایل پیدایش، محدوده زمانی و مکانی رواج این سفالینه ها پاسخ گوید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که دوره حیات سفال لاجوردینه به اواخر قرن هفتم تا اواخر قرن هشتم هجری محدود می شود و ساخت سفال تکرنگ لاجوردی و پس از آن تحولات سفال مینایی و ساخت مینائی های زراندود زمینه پیدایش سفال لاجوردینه را فراهم نمودند. نمونه های متعدد لاجوردینه یافت شده از سلطانیه، حسنلو، نیشابور، بندر سیراف، تخت سلیمان و اکتشافات نواحی اردوی زرین (از رقبای قلمرو ایلخانیان)، نشانگر محدوده مکانی رواج این آثار می باشند اما شواهد ساخت این سفالینه ها به تخت سلیمان محدود می شوند. با افول ایلخانیان تولید سفالینه های لاجوردینه نیز رو به کاستی گذاشت و آخرین کاربرد عمده سفال لاجوردینه در سمرقند و در اواخر قرن هشتم هجری نمایش یافت.
بررسی نقش الهام و اقتباس در اصالت آثار هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 46
حوزههای تخصصی:
مسئله ی اصالت آثار هنری در تاریخ هنر و دوران معاصر از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. امروزه بازگشت به سنت های گذشته، ضرورت درک مفهوم اصالت را در ارتباط با مباحثی چون الهام و اقتباس در آثار هنرهای تجسمی بیشتر کرده است. این مقاله با هدف تبیین جایگاه و نقش اصالت در هنرهای تجسمی، سعی در پاسخ به این پرسش دارد که آیا هنرمند با الهام و اقتباس از دیگر آثار هنرهای تجسمی می تواند اصالت هنری آثار خویش را حفظ کند؟ مسئله ی دیگر نقش خلاقیت فردی هنرمند در اصالت بخشیدن به آثارش است. با نتایج به دست آمده در پژوهش، الهام و اقتباس درصورتی که با رعایت اصول و آگاهی صحیح و مبتنی بر خلاقیت هنرمند به بیانی فردی و خلاقانه دست یابد، خدشه ای به اصالت اثر وارد نمی کند، همچنین اثر جدید می تواند اصالت جدیدی بیابد. تقسیم بندی اصالت اثر به اصالت مطلق و نسبی در دوره معاصر می تواند درک و حفظ مفهوم اصالت را ممکن سازد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای منابع اینترنتی انجام شده است، سعی شده با پرداختن به مفاهیم اصالت، الهام و اقتباس به طور جداگانه و با مطالعه نمونه آثاری از هنرمندان، نقش این مباحث را در رابطه با اصالت اثر هنری مورد پژوهش قرار دهد.
کاربرد دانش تریز جهت تبیین جایگاه طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
99 - 110
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل تغییرات گسترده ای که در سبک زندگی مردم ایجاد شده ، شاهد دگرگونی های زیادی در درک زیبایی شناسانه از مصنوعات و کارکرد آنها هستیم که نیازمند شکلی خلاقانه در طراحی و تولید محصولات هنرهای کاربردی، خصوصاً سرامیک های کاربردی که دارای حضوری پررنگ در خانه و آشپزخانه مردم است می باشد. در این مقاله با بهره گیری از روش تریز ، به تبیین شاخصه های طراحی خلاقانه و کارکردهای آن در سرامیک های کاربردی معاصر ایران پرداخته شده است. برای این منظور 25 نمونه سرامیک کاربردی از میان 5 کارگاه تولید نیمه ماشینی سرامیک انتخاب و بر اساس زمینه های چهارگانه: مولفه های فنی، عناصر بصری، مواد اولیه و اهداف کاربردی، جهت تعیین تناقضات حل شده در روش تریز تحلیل شد. این پژوهش از جنبه هدف زیر مجموعه پژوهش های کاربردی و از جنبه ماهیت جزو تحقیقات توصیفی تحلیلی قرار دارد. نتایج، وجود 4 شاخصه اصلی و 7 شاخصه فرعی که منجر به بهبود 14 خصیصه شده اند را نشان می دهد. نام گذاری این شاخصه ها بر اساس پارامترهای 39گانه آلتشولر صورت گرفته است. جداول حل تناقضات نمونه ها، جدول تعیین سطوح خلاقیت و نمودار پراکندگی راه حل های مبتکرانه در هر زمینه، جایگاه طراحی خلاقانه را روشن تر ساخته و نهایتاً بر اساس یافته های فوق، فضاهای بکر طراحی خلاقانه در سرامیک های کاربردی معاصر ایران شناسایی شده است.
مطالعه تطبیقی تذهیب قرآن های ابراهیم سلطان تیموری و عبد الله طباخ هروی (محفوظ د ر کتابخانه آستان قد س رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
د ر عصر تیموریان د و مرکز عمد ه کتاب آرایی ایران شهرهای هرات و شیراز بود ند که تحت حمایت د و شاهزاد ه، «بایسنقرمیرزا» و «ابراهیم سلطان»، شکوفا شد ند . اگرچه این د و کتابتخانه د ر ارتباط با هم بود ند ، تفاوت هایی د ر شیوه کتاب آرایی د اشتند که بیان ویژگی های خاص هر یک نیازمند تحقیق و بررسی است. هد ف از این تحقیق مقایسه د و اثر د رخشان از این د و مرکز است تا از این طریق بتوان به طور د قیق تر ویژگی های تذهیب هر یک از این مراکز را تعیین کرد . بد ین منظور یک قرآن از شیراز و یکی از هرات محفوظ د ر کتابخانه آستان قد س رضوی به منزله نمونه هایی از سبک تذهیب این د و شهر انتخاب شد . نسخه شیراز برگزید ه شانزد ه سوره قرآن(827ق) به خط ابراهیم سلطان تیموری و نمونه هرات قرآنی جامع به خط عبد الله طباخ هروی(845ق) است. د ر این مقاله به روش توصیفی تذهیب این د و نسخه د ر سه بستر نقش، رنگ و ترکیب بررسی و سپس بر اساس اصول مقایسه تطبیقی ویژگی های د و اثر مقایسه و تحلیل شد . نتیجه تحقیق نشان می د هد نقوشِ قرآن ابراهیم سلطان(به ویژه د ر صفحات افتتاح) بیشتر از نوع ختایی است و نقوش اسلیمی عمد تاً د ر سرسوره ها و لوح ها کاربرد د ارد . د رحالی که تناسب یکسانی بین میزان اسلیمی و ختایی د ر قرآن عبد الله طباخ هست. د ر رنگ پرد ازی اگرچه گستره رنگی هر د و نسخه یکسان است، د ر قرآن شیراز تکیه بر لاجورد ی است اما د ر قرآن هرات بر اُخرایی. د ر ترکیب صفحات افتتاحِ قرآن شیراز تکیه بر سه عنصر متن، لوح و کمند است اما د ر قرآن هرات حاشیه سازی و اجرای جد اول جد اکنند ه مکرر، رُکنی مهم است و به اند ازه د یگر ارکان صفحه اهمیت د ارد .
موسیقی و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی در کتاب صفوه الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی در پیشینه حیات عرفانی حکومت صفوی، به صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی برمی گردد. در این پیشینه موسیقی به عنوان یک عامل مهم نقش بسیار ارزنده ای ایفاء کرده است. یکی از آثار مهم و غنی در این ارتباط، کتاب صفوه الصفا اثر ابن بزاز اردبیلی است که نویسنده به مناقب شیخ صفی الدین پرداخته است. هدف از این تحقیق درک عمیق تر پیشینه موسیقایی حیات عرفانی دوران صفوی است. روش تحقیق کیفی بر اساس تحلیل محتوا با مقایسه دیگر منابع است؛ مبحث سماع به سه نوع عام، خاص و اخص تقسیم می شده، هر سه نوع در عمل در خانقاه شیخ صفی رواج داشته، ولیکن با نوع عام آن رفتاری احتیاط آمیز می شده است. «گفته» در قوّالی به معنای نوعی ضربی خوانی به عنوان یک واژه تخصصی در قوّالیِ غزلیات عطار و مولوی مفهوم معناداری داشته است. با توجه به کاربرد اوزان عروضی مختلف، احتمالاً سماع ها در ادوار ایقاعی مختلف اجرا می شده اند. با توجه به طولانی بودن زمان سماع ها که احتمالاً ملودی های این غزل ها جنبه ی تکرارپذیری داشته، می توان حدس زد که تا حدی بداهه در اجرای آنها نقش داشته است. قوّالان را می توان به سه مرتبه اجتماعی درباری، خانقاهی و مردمی تقسیم کرد. قوّالان خانقاهی ظاهراً در نواختن نی و گویندگی نقش ایفاء می کردند.