فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
17 - 25
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش هنرمند در زندگی بشری ازآن رو که همواره با کلیشه های بسیار روبه رو بوده، موضوعی چالش برانگیز است. در این میان کلیشه های هنرمندِ نابغه و هنرمند متعهد، با نگاهی تقلیل گرا به نقش هنرمند، قدرت اثر هنری در زندگی بشری را نادیده گرفته اند؛ این مقاله با تکیه بر آرای هانا آرنت به دنبال تحلیل موقعیتی به نام «هنرمندِ کنشگر» و پاسخ به این پرسش است که اثر هنری چگونه بر زندگی بشری تأثیر گذاشته و نقش فعال هنرمند در جامعه چیست؟
در این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی، بر نگاه آرنت به فعالیت کنش تکیه کرده و از رابطه آن با داستان پردازی، به تحلیل نقش اثر هنری در زندگی بشری پرداخته تا نشان دهیم، هنرمند می تواند از طریق اثر هنری، «داستانی» جدید برای هر ابژه در جهان مشترک، طلب کند و دنیایی از «داستان ها» را بر روی جهانی از اشیا که در میان ما قرار دارند، بنا کند. در این صورت بندی هنرمند کسی است که به خلق داستانی جدید، معناهای قراردادی و تثبیت شده را از بین برده و با خلق معناها و روابط جدید میان چیزها، بداهت امر بدیهی را زیر سؤال می برد. بدین ترتیب کنشگری هنرمند یعنی به راه اندازی داستانی جدید در جهان محسوسات از طریق اثر هنری.
پوشش زنان در دو نسخه قاجاری فرهاد و شیرین صنیع الملک و شاهنامه عمادالکتاب از منظر افسانه چشم معصوم ارنست گامبریج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
93 - 104
حوزههای تخصصی:
دوره اول نقاشی عصر قاجار با حکومت فتحعلی شاه و پیکرنگاری درباری شناخته می شود. دوره دوم با سلطنت ناصرالدین شاه نضج گرفته و با رواج طبیعت گرایی تا انتهای این سلسله، ادامه حیات می دهد. عموم هنرهای هر زمان به خصایص رایج در عصر خود وفاداری نشان می دهند، اما برخی از تصاویرِ نسخ خطی نیمه دوم قاجار، وام دار پیکرنگاری درباری در دوره اول هستند و این مسئله در تجسّم پوشش زنانه نمود بارزی دارد. ازسویی ارنست گامبریچ، باور دارد هر هنرمند از هم سلکانش بیشتر از واقعیّت تأثیر می پذیرد، امری که وی به افسانه بودن معصومیت چشم تعبیر می کند و آن را مقابل اصالت بالفطره ذهن قرار می دهد. نظر به چنین دیالکتیکی، پرسش این است: از منظر افسانه چشم معصوم ارنست گامبریچ، تفاوت سبکی پوشش زنانه در تصاویر دو نسخه متأخّر قاجاری یعنی فرهاد و شیرین صنیع الملک (عهد ناصری) و شاهنامه عمادالکتاب (عهد مظفری) چه چیزی را نشان می دهد؟ نتیجه به شیوه تطبیقی تحلیلی و با تدقیق در چهار نگاره، گواه آن است پوشش زنان در نسخه فرهاد و شیرین صنیع الملک به خصایص دوره دوم و بروز آن در اجتماع ارجاع می دهد درمقابل، به عکس بردار تاریخی، صور زنانه در شاهنامه عمادالکتاب درمقایسه با پیکرنگاری درباری ارزش های واقعی اش را بازگو می کند. این امر نشانگر آن است برخلاف آموزش های صنیع الملک که متأثّر از طبیعت گرایی غربی بود، نقاش ناشناس عمادالکتاب، از سلف نگارگران سنتی بوده است.
مطالعه عناصر توالی و انتقال اطلاعات در ساختار روایی آثار حمید امجد و محمد یعقوبی از دیدگاه مانفرد فیستر
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
89 - 106
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تمرکز بر جلوه های ساختاری نمایشنامه های حمید امجد و محمد یعقوبی به مطالعه تطبیقی عناصر توالی و انتقال اطلاعات در ساختار روایی آثار انتخابی این دو نویسنده میپردازد. روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و بررسی مستقیم متون حاصل شده است. پژوهش حاضر قصد دارد به این پرسش که اصل کارکرد مؤلفه های مؤثر در روند انتقال اطلاعات در آثار امجد و یعقوبی از نظر فیستر چگونه است پاسخ دهد.بر مبنای روش پیرنگ محوری که مانفرد فیستر در تحلیل درام، با وجود تنوع موضوعی، مضمونی، فضا سازی، شخصیت پردازی و حتی قالب هایی که امجد با استفاده از نمایش های سنتی ایرانی برای آثار خود برمی گزیند، در ساختار روایی بر مبنای محور زمانی و بر اساس روند جریان انتقال اطلاعات در آثارش، او همواره از یک الگوی خطی بهره می گیرد و این مسئله هرگز با تمهیدات ویژه زبانی و شکل های مختلف زبان پریشی همراه نبوده است. بهره گیری از فرم های بسته روایی، پایان های شبه باز با تأکید بر موقعیت و رویداد از ویژگی های بارز نمایش های وی محسوب می شود. در مقابل، محمد یعقوبی با ساختار شکنی در برخورد با پلات و دیگر عناصر درام،روند ارایه اطلاعات را از طریق شگردهای زبانی بسیار پیچیده و خلاقانه تر انجام داده و پایان بندی های غیر متعارف و "شبه باز" و "باز"در آثار او تفاوت های معناداری با آثار حمید امجد ایجاد کرده است.
درآمدی بر شناخت و مفهوم شناسی نقوش گیاهی کاشی های زرین فام هشت پر عصر ایلخانی برپایه نمونه های موجود در موزه آستانه مقدسه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
27 - 38
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو به بررسی نقوش تزیینی هجده قطعه کاشی زرین فام هشت پر موجود در موزه آستانه مقدسه حضرت معصومه (ع) با تاکید بر نقوش گیاهی این کاشی ها پرداخته است. کاشی های مزبور که زمانی آذین بخش چند امامزاده واقع در شهر قم و اطراف آن بوده اند؛ طی عصر ایلخانی ساخته و پرداخته شده اند. پرسش محوری تحقیق عبارت از اینست که؛ مهمترین الگوهای گیاهی روی کاشیهای زرین فام هشت پر که در مقابر این امامزادگان بکار رفته، شامل چه مواردی است؟ باتوجه به این واقعیت که طی دوره ایلخانی این نوع از کاشی کاربرد گسترده ای در بناهای مذهبی شیعه داشته؛ بررسی ابعاد تزیینی و مفهومی این نقوش می تواند نقش مهمی در درک تحولات جامعه شیعیان ایران در این دوره پویا به لحاظ مذهبی داشته باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی بوده است. بنابر یافته های تحقیق دو طرح محوری نیلوفر و درخت سروِ انتزاعی بعنوان شاخص ترین نقوش که سوابق طولانی در فرهنگ و هنر ایرانی داشتند تحت تاثیر آزادی مذهبی دوره ایلخانی با مفاهیم نمادین ایرانی و شیعی احیا شدند و در ادوار بعدی نیز به اشکال جدیدتر یا کاملتری چون گل شاه عباسی، ترنج و بته جقه تداوم یافتند.
طبقه بندیِ مجموعه کارگان مرتبط با موسیقی کلاسیک ایرانی بر مبنای گفتمان های هویت در درون سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارگان مرتبط با سنت موسیقی کلاسیک ایرانی، حاوی آثار موسیقایی متنوعی است که نسبت های متفاوتی با ردیف به عنوان کارگان مرجع برقرار می کنند. طبقه بندی این مجموعه کارگان های مرتبط با سنت ایرانی برای تحقیق و پژوهش در خصوص جوانب گوناگون سنت موسیقایی امری ضروری به نظر می رسد. تحقیق حاضر می کوشد تا با معرفی جریان های معطوف به هویت در درون سنت، به چارچوب ها و مرزهایی برای دسته بندی کارگان های موسیقی ایرانی دست یافته و الگویی برای آن ترسیم کند. بنابراین، در مرحله نخست، چگونگی پیدایش هویت به مثابه یک مسئله طرح خواهد شد. در این مرحله با استفاده از مفاهیم هویت مرجع، دیگری و گسترش ارتباط با دیگری، سازوکار شکل گیری هویت را به مثابه یک مسئله تحلیل می شود. در مرحله دوم، گفتمان های معطوف به هویت در موسیقی ایرانی را با نگاهی استقرایی از طریق تبارشناسی نام گذاری های سنت موسیقایی بررسی می کند. اصطلاحات ملی، سنتی، دستگاهی و کلاسیک معمول ترین عناوین برای توصیف سنت موسیقایی هستند. به نظر می رسد یکی از شاخص ترین موقعیت ها برای بروز مسئله هویت، رواج و به کارگیری همین عناوین متعدد است. پس از معرفی ویژگی های این گفتمان ها، با استفاده از نتایج تحقیقی دیگر از همین نگارندگان با عنوان بازشناسی ویژگی های مرکزی موسیقی کلاسیک ایرانی به عنوان عناصر هویت ساز در این سنت، با استفاده از روشی قیاسی، الگویی هویت محور برای طبقه بندی کارگان های مرتبط با موسیقی ایرانی ارائه می شود.
واکاوی مفهوم فاصله و انواع بیان در دیالوگ نمایشی از منظر روایت شناسی ژرار ژنت، بررسی موردی: نمایشنامه آن سوی آینه نوشته زلر
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
15-26
حوزههای تخصصی:
دیالوگ در ادبیات نمایشی به عنوان پایه و اساس نمایشنامه،گفتگوی شخصیت های دراماتیک به معنای مکالمه و صحبت کردن شخصیت ها با هم و یا به صورت یک جانبه (تک گویی) را شامل می شود. یک دیالوگ کارآمد حداقل یکی از اهداف: معرفی مکان، معرفی زمان، معرفی شخصیت، دادن اطلاعات و یا پیشبرد داستان را دنبال می کند. به منظور یافتن راهکارهای متنوع و مطلوب برای خلق نمایشنامه هایی خلاقانه تر و با کیفیت بیشتر، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع اسنادی-کتابخانه ای و پایگاه های معتبر اینترنتی به بررسی دیالوگ در نمایشنامه آن سوی آینه از فلوریان زلر بر اساس مفهوم فاصله در بخش کانون روایی در نظریه روایت شناسی ژرار ژنت می پردازیم، تا بتوانیم تاثیر انواع بیان (گفتار مستقیم، گفتار مستقیم آزاد، گفتار غیر مستقیم، گفتار غیر مستقیم آزاد) بر دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی را تبیین کنیم. در همین راستا با طرح این فرضیه که نمایشنامه مذکور بستر مناسبی برای مطالعه فاصله و انواع بیان در نظریه روایت شناسی ژنت در حوزه ادبیات نمایشی فراهم می کند، ابتدا روایت شناسی ژنت به عنوان چارچوب اصلی پژوهش به طور خلاصه مورد بررسی قرار می گیرد و سپس به تفصیل به مفهوم فاصله و انواع بیان در کانون روایی ژنت می پردازیم و همچنین با نشان دادن چگونگی بازتاب انواع بیان در نمایشنامه مذکور، تاثیر انواع بیان در نظریه روایت شناسی ژنت بر دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی بیان خواهد شد.
خرده فرهنگ های دهه شصت و چگونگی بازنمایی پارودیک آن در سینمای دهه نود ایران (مورد کاوی: نهنگ عنبر، مصادره، هزارپا)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
27-37
حوزههای تخصصی:
در سالیان اخیر خرده فرهنگ های دهه شصت مورد توجه فرهنگ پژوهان و جامعه شناسان قرار گرفته است. دهه ای که به واسطه رویدادهای مهم تاریخی و اجتماعی اش دهه ای مهم در تاریخ معاصر ایران به شمار می آید. در این میان و در راستای تولیدات فرهنگی با موضوعات و مضامین این دهه، در سینمای دهه نود ایران نیز مجموعه فیلم های کمدی پدید آمده اند که تمرکز خود را بر بازنماییِ پارودیک خرده فرهنگ های این دهه گذارده و با استفاده از عناصر و رمزگان مشترک آنها توانسته اند تا رابطه ای موثر و مقبولی با مخاطبان برقرار کنند؛ ادعایی که محبوبیت و فروش بالای این فیلم ها صحه ای بر آن است. از این رو آثار مذکور بستری مناسب برای مطالعه خرده فرهنگ ها و تامل در چرایی و چگونگی این خوانش پارودیک ایجاد کرده است. این پژوهش در تحلیل اجتماعی خرده فرهنگ ها ابتدا از دیدگاه دیک هبدیج بهره می گیرد و در ادامه از آرای لیندا هاچن در مطالعات پارودی و تقسیم بندی سینمایی دن هریس در رابطه با انواع پارودی سود جسته است. در این پژوهش سعی می شود با تمرکز به سطوح معنایی این آثار و استفاده از زمینه های تاریخی و عناصر بصری خرده فرهنگ ها؛ به ویژگی های این نگاه پارودیک پرداخته شود. پژوهش می کوشد نشان دهد که چگونه اتخاذ آگاهانه شیوه بازنمایی پارویک، امکان خوانش انتقادی خرده فرهنگ های این دهه را برای فیلمسازان فراهم کرده است.
تحلیل معناشناختی نشانه های متحرک در تبلیغات تجاری تلویزیون ایران
منبع:
دانش هنرهای تجسمی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
125 - 134
حوزههای تخصصی:
با توجه به آن که درک و دریافت مناسب از طراحی نشانه همواره در وابستگی به فرایند ادراک رخ می دهد و در مواجهه ا ی هنری، به دنبال ارتباط مؤثرتر با مخاطب است، این پژوهش با هدف چگونگی معناسازی نشانه و به منظور بررسی روش های ایجاد انگیزه مصرف در مخاطبان شکل گرفته است؛ زیرا اطلاع رسانی و در موارد تبلیغاتی، ایجاد جذابیت های دیداری در انتقال پیام، از طریق عناصر بصری گرافیکی و تأثیر فوری بر روی مخاطب صورت می گیرد. از این رو، اطلاعات لازم برای این پژوهش به شیوه اسنادی و با مطالعه منابع مکتوب کتابخانه ای گردآوری شده است و نمونه های مطالعاتی به روش تحلیلی توصیفی ارزیابی شده اند. به طورکلی، یافته های تحقیق اذعان می دارد که طراحی نشانه مهم ترین هویت بصری سازمان یا محصول و برند و یکی از جنبه های طراحی گرافیک است که از زمان پیدایش شرکت ها و محصولات تجاری متولد شده و دارای هویت بصری به منظور معرفی محصول تجاری در تبلیغات رسانه ای است. مهمترین مؤلفه های معناشناختی طراحی نشانه تبیین هستی هنر، هدف و شگردهای هنری است و در این راستا، زبان بصری بدیعی باید خلق نمود تا مخاطب نیز، به منظور نیل به آن، در دریافت متعلق نشانه شناختی، نمود و تفسیر، با تکیه بر ادراک حسی و عقلی و خیالی خویش، به ارتباط بیشتر و مؤثرتر با محصول اهتمام ورزد.
بررسی نظریه شئ شدگی در آثار هنرمند فتورئالیست دان ادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
15 - 24
حوزههای تخصصی:
پیش تر مارکس نشان داده بود که روابط بین اشیاء، روابط انسانی را لاپوشانی می کند. در اقتصاد کالایی، روابط اجتماعی، ضرورتاً به مثابه شکل درآمده و جز از طریق اشیاء نمی تواند بیان شود. به باور لوکاچ، طبق نظریه بت وارگی، ساختار اقتصاد کالایی موجب می شود اشیاء نقش اجتماعی ویژه ای داشته باشند. این نظریه مورد توجه هنرمند فتورئالیست دان ادی قرار گرفت. وی در آثارش، تبیین نظریه شئ وارگی را در موضوعاتی چون ویترین مغازه ها منعکس نمود. در این آثار عدم توجه به حضور انسان و تأکید شکلی و مفهومی بر جایگاه اشیاء پشت ویترین معرف اندیشه اصالت اشیاء نزد هنرمند است این امر در قیاس با انعکاس محو و مخدوش زندگی پویای خیابان درشیشه نشان دهنده تفوق جایگاه شئ در جامعه صنعتی و مصرف گرای معاصر است
هدف از این پژوهش بررسی شئ شدگی در آثار نقاش فتورئالیست است. سوالات اصلی عبارتند از اینکه، نمود شئ وارگی ویترین درآثار دان ادی چگونه رخ داده است؟ رابطه زندگی شهری، فرهنگ مصرفی و شئ وارگی در آثار فتورئالیستی دان ادی با کدام عناصر بصری نمود یافته است؟ نتایج بدست آمده نشان می دهد که شئ شدگی در آثار فتورئالیستی مذکور نتیجه سرمایه داری و صنعت است. روش تحقیق به صورت توصیفی، تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی، کتابخانه ای و دیجیتالی است.
بررسی تجلیات اندیشه جهان وطنی در سینما: مطالعه موردی فیلم های لوهاور و کد مجهول
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با مروری بر مفهوم جهان وطنی، به ارتباط و تحلیل رابطه آن با مفاهیم دیگری چون شهروند جهانی، صلح پایدار و رواداری، مهاجرت، خشونت و بخشایش که زمینه ساز ایجاد مفهوم جهان وطنی هستند می پردازد. اندیشه جهان وطنی به این مفهوم است که همه کشورهای دنیا یک کشور و همه ساکنین این کشورها در واقع یک ملت بوده و هموطن هستند. مقاله حاضر جهت تحلیل این موضوع پس از بررسی مفاهیم وتاریخچه این اندیشه، ابتدا از دریچه صلح ابدی و مقاله «تاریخ جهانشمول در غایت جهان وطنی» کانت با مقوله جنگ و صلح از دید کانت آشنا شده و به بررسی آرمان جهان وطنی و مفهوم شهروند جهانی می پردازد. در ادامه بر اساس آراء آرجون آپادورای، جریان های جهانی بررسی شده است. سپس با نگاهی به کتاب جهان وطنی و بخشایش ژاک دریدا، با ستم و نسل کشی ملتها در طول تاریخ که قربانی سیاست ورزی ابرقدرت ها شدند، مفاهیم صلح، ارزشمندی حرمت انسانی و بخشایش مطرح شده اند. آنگاه برای روشن تر شدن این رویکرد، فیلم های لوهاور و کد مجهول از آثار مهمی که حاوی جنبه های جدی درک مفهوم جهان وطنی است، تحلیل شده اند.
آشنایی با منشأ نقوش و عناصر طبیعی موجود در نگارگری و کاغذ ابری (با تأکید بر مرکب سازی و رنگ سازی نسخه های قرون4 تا 6 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
27 - 34
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی در این پژوهش شناخت منشأ نقوش کاغذهای ابری و برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن ها با مرکب ها و رنگ های قرون اولیه ایران اسلامی است، که منجر به درک شیوه های ساخت برخی عناصر طبیعی موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری است. اهمیت این موضوع در احیاء شیوه های کهن است، زیرا ما در عرصه نگارگری و آثار قرون اولیه اطلاعات عینی در باب رنگ ها و شیوه های ساخت و ترکیبات مورد استفاده در آن ها نداریم. هدف پژوهش شناسایی منشأ ساخت برخی عناصر و نقوش طبیعی موجود در آثار نگارگری و ارتباط آن با کاغذهای ابری قرون اولیه اسلامی است. سوال اصلی تحقیق این است که شیوه اجرای نقوش کوه ها در نگارگری ایرانی با شیوه ساخت کاغذ ابری چه رابطه ای دارد؟ روش انجام تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای وآزمایشی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که منشأ اولیه ساخت برخی عناصر طبیعیِ موجود در آثار نگارگری و کاغذهای ابری درشیوه های خاص مرکب سازی و رنگ سازی قرون اولیه و در نتیجه استفاده از آن ها در هنرهای قرون اولیه بوده است. به بیان دیگر کاغذهای ابری قرون هفتم به بعد الهام گرفته از رنگ های خاص و شیوه های به کار رفته در کوه ها، صخره ها و ابرها در آثار نگارگری بوده است.
نقش گفتمان های سیاسی در شکل گیری هنر عمومی: مطالعه موردی نقاشی های دیواری دهه 1360(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر عمومی هنری مبتنی بر رویدادها و زیست مشترک است. جهان زیست مشترک مبتنی بر توافق ها، آرزوها و خواسته های مشترک است که در متن سیاست شکل می گیرد. از همین رو هنر عمومی همواره در پیوند با سیاست است. هم چون هنر عمومی در ایران؛ به ویژه در مقطع انقلاب اسلامی که هنر با وفاق انقلابی هم سو شد. نقاشی دیواری بر آمده از شرایط انقلاب و زبان بصری انقلاب بود که در دهه های بعد نیز تداوم یافت. البته با تحولات سیاسی دهه های بعد نقاشی دیواری نیز تغییر فرم و مضمون داشت. در پژوهش حاضر به این تغییرات و تحولات پرداخته شده تا این هدف دنبال گردد که چگونه نقاشی دیواری به جلوه بصری گفتمان های سیاسی و نظام قدرت تبدیل شد. به ویژه بر نقاشی دیواری دهه 1360 تمرکز خواهد شد، چرا که میراث آن در دهه های بعد مورد تأکید سیاستگذاران فرهنگی کشور قرار گرفت. لذا پرسش مرکزی پژوهش این است که زمینه، علت و بستر شکل گیری نقاشی دیواری در این دهه چه بود؟ روش شناسی مقاله حاضر برای پاسخ به این پرسش کیفی و برپایه رویکرد زمینه ای (گراندد تئوری) است. روند پژوهش حاضر بر اساس مستندات، گفتگوها و مشاهدات برای شرح مدل پارادایمی (شرایط علّی، مداخله گر، راهبرد، پیامد و زمینه ) ظهور پدیده نقاشی دیواری است. نتایج نشان داد که چگونه گفتمان منزه سازی دهه 1360 تولیدکننده نوعی از هنر عمومی با نشانه های پایداری ارزش ها، وحدت بخشی سیاسی و انسجام اخلاق جمعی را شکل داد. هنری که می توان آن را هنر مکتبی توصیف کرد که شامل تصویری از تفکر شعیه در دیوارنگاری، پیام ها و تفسیرهای سیاسی و مضامین وحدت بخش بود.
بازشناسی و معرفی محراب فراموش شده حرم مطهر امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
55 - 67
حوزههای تخصصی:
پهنه گسترده جغرافیای سرزمین ایران در ادوار گذشته، زمینه ساز حضور هنرمندان ایرانی در سرزمینهایی گردید که امروز دیگر تنها در پهنه جغرافیای فرهنگی ایران قرار دارند. کشور عراق از جمله این سرزمین ها است. وجود مزار امامان شیعه در عراق زمینه ساز حضور گسترده ایرانیان در عراق و ساخت بناهای عتبات عالیات گشته است، بطوریکه این آثار امروزه معرف چندین قرن هنر معماری و هنرهای تزیینی ایران می باشند. یکی از نفیس ترین این آثار، محراب زرین فام حرم نجف است که متاسفانه تاکنون ناشناخته مانده. پژوهش پیش روی با هدف شناسائی ابعاد اولیه محراب، شناسائی تاریخ و نام سازنده آن طراحی و استفاده از روش مطالعه میدانی، اسناد و سفرنامه ها، توضیف و تطبیق نمونه های، انجام آزمایشات علمی- آزمایشگاهی بر روی نمونه محراب نجف و تحلیل یافته ها انجام پذیرفت. نتایج حاصل از پژوهش ضمن شناسائی و ارایه شکل و ابعاد محراب نجف که با اتکاء به بررسی قطعات کاشی موجود محراب و تطبیق آنها با سایر محراب های ساخته شده توسط خاندان ابی طاهر انجام پذیرفت، همچنین نشان داد، محراب نجف در عصر حکمرانی مغولان در ایران و بطور اخص حکمرانی اباقاخان و در محدوده سالهای 663 قمری توسط علی ابن محمد ابن ابی طاهر ساخته و به نجف حمل شده است.
تعامل ویژگی های بومی نگارگری دکن با نگارگری ایرانی در نسخه فالنامه گلکنده/ خلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فالنامه های مصور مجموعه کتاب هایی پیرامون دستورها و آداب و آیین فال گیری هستند که بنا بر شواهد از پیشینه کهنی برخوردارند و قدرت گرفتن صفویان و به ویژه در زمان حکمرانی شاه تهماسب این فالنامه ها گستردگی ویژه ای یافتند. به طوری که تبدیل به یکی از گونه های کتاب آرایی درباری شدند و نه تنها در ایران بلکه در قلمروهای دیگری چون عثمانی و قطب شاهی هند توجه ویژه ای به آن ها شد. یکی از انواع فالنامه های به جامانده فالنامه ای ست که هم زمان با حکومت صفوی و در اواسط قرن یازدهم هجری/ 17 میلادی در منطقه گلکنده، واقع در جنوب هند تصویر شده است. مسأله اصلی این پژوهش ریشه یابی سنت های تصویری نگارگری ایرانی و شناسایی مؤلفه های بومی در سبک نگاره های فالنامه است. هدف اصلی نیز شناخت تأثیرات نگارگری ایرانی بر نگاره های فالنامه مصور قطب شاهی است. ازاین رو این پژوهش با ترکیب روش های تاریخی و توصیف سبک شناختی نگاره های فالنامه گلکنده و تحلیل آن ها براساس معیارهای نگارگری نیمه اول صفوی، به دنبال نحوه تأثیرپذیری سبک این فالنامه از هنر نگارگری ایران و تعامل آن با ویژگی های بومی دکن است. تحلیل ساختاری نگاره ها و بررسی نکات افتراق و اشتراک میان نگاره های موجود در این فالنامه با دیگر نگاره های عهد صفوی بیانگر این است که غالب عناصر موجود در نگاره های این فالنامه مانند فضاسازی و پوشش، تذهیب و تشعیر و همچنین استفاده از رنگ تخت و یکدست، سطوح دورگیری شده، کلاه قزلباش و مواردی ازاین دست تحت تأثیر سنت های نگارگری ایرانی هستند درعین حال علیرغم غلبه سنت های نگارگری ایران در این فالنامه الگوی سبک شناختی نگاره ها کاملاً ویژگی های نگارگری دکن را نشان می دهد ازجمله کاربرد وسیع رنگ طلایی، استفاده از پاورقی، رنگ مات و روحی و از همه مهم تر نوع چهره پردازی از ویژگی های بومی نقاشی دکنی هستند.
اهمیت خاطره در شخصیت های نمایشنامه های نغمه ثمینی با تمرکز بر خواب در فنجان خالی، هیولاخوانی و زبان تمشک های وحشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه ها قسمتی از شرح حال افراد را به صورت بیانی و قسمتی دیگر را با نشان دادن، نقل و روایت می کنند و مطالعه ادبیات نمایشی در جهت تثبیت در اذهان عمومی، همسویی و القای فرهنگ جامعه می بایست به گونه ای باشد که سبب خاطره انگیزی در مخاطب شود. از آنجا که رویداد خاطره یک واقعیت کالبدی است البته با مفهومی فراتر از یک موقعیت یا خاستگاه مکان به عنوان ظرفی برای وقوع رویدادها، به ذهن انسان در ثبت خاطرات یاری می رساند. از این رو؛ پژوهش حاضر بدنبال واکاوی نقش وجود اهمیت خاطره در شخصیت های نمایشنامه های خواب در فنجان خالی، هیولا خوانی و زبان تمشک های وحشی است و در راستای نیل به این هدف، ابتدا به بررسی نمایشنامه ها و ساختار آن و سپس به خاطره انگیزی و اهمیت خاطره در شخصیت ها با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است و نتایج بررسی ها حاکی از آن است که در نمایشنامه های مطرح شده، شخصیت ها از طریق نوع دیالوگ، نوع بیان و قدرت های کلامی تاثیر بیشتری در برانگیزی خاطره در تماشاگران دارند و از میان سه نمایشنامه منتخب، نمایشنامه «زبان تمشک های وحشی» از این لحاظ دارای قدرت بیشتری است.
روایت شناسی دیداری: روایتگری در تصاویر ایستا (نقاشی) از منظر تاریخ هنر و روایت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایز رسانه زبانی و بصری، پارادایمی است که نخستین بار توسط لسینگ در تاریخ هنر مطرح شد. ماهیت زمان بنیاد شعر در بیان متوالی رویدادها و ماهیت مکان بنیاد نقاشی در توصیف هم زمان پدیده ها، هنوز موجب اختلاف نظر روایت شناسان زبانی و مورخین هنر در داستان تصاویر منفرد است. این پژوهش به روشی توصیفی- تحلیلی و گردآوری داده های اسنادی، با هدف بررسی شیوه های بازنمایی زمان روایی در تصاویر منفرد (نقاشی)، سعی دارد به این دو پرسش پاسخ دهد: آیا تصاویر فقط لحظه ای واحد از یک رویداد را باز می نمایانند؟ آیا در مقایسه با داستان زبانی، داستان بصری فاقد معیارهای اصلی روایت است؟ در نتیجه پژوهش حاضر با تمرکز بر عناصر سازنده روایت و تطبیق معیارهای اصلی تعریف روایت در رسانه زبانی و دیداری بروی یک نمونه مطالعاتی، ثانیاً با طرح نظریه های ادراکی درباب زمان و حرکت در تصاویر منفرد، و با تأکید بر استقلال زبان بصری و نقش بیننده در فرآیند ادراکی، نشان می دهد میان معیارهای اصلی تعریف روایت به ویژه عنصر «زمان» در روایت زبانی و روایت دیداری تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین آثار تصویری بنابر ماهیت خود، مقوله زمان روایی رویداد را به طریقی متفاوت با فرآورده های زبانی بازنمایی می کنند.
کیفیتِ تاثیرپذیری روبرت لپاژ به عنوان کارگردان از مخاطب/تماشاگر در شکل دهی میزانسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روبرت لپاژ» به عنوان یکی از کارگردان های بنامِ معاصر در تئاتر جهان برای تبیین و شکل دادنِ میزانسن هایش، تعامل با مخاطب/تماشاگر را به منظورِ دریافت و دانستنِ انتظارها و پیشنهادهای آن ها برگزیده است. متدلوژی اصلی او برای دریافت و دسترسی به خواست ها و نیازهای مخاطب/تماشاگر، نیازمندِ مسیر و راه های ارتباطی با آن هاست. لپاژ مستقیم و غیرمستقیم/آگاهانه و ناآگاهانه با مخاطب/تماشاگر در قبل و بعد از اجرا برای دریافتِ نظرهای ایشان ارتباط برقرار می کند. این مقاله، معطوف بر «مکانیسمِ» دریافتِ انتظارها و پیشنهادهای مخاطبان/تماشاگران در قبل و بعد از اجراهای صحنه ای «روبرت لپاژ» مبتنی بر 9 مسیر و راه مستقیم و غیرمستقیم/آگاهانه و ناآگاهانه در تعامل با مخاطب/تماشاگر است. سوال اصلی این پژوهش عبارت است از: چرا و به چه منظور و با چه مکانیسم و از چه راه هایی مخاطب/تماشاگر در شکل گیری میزانسن، مورد توجه «روبرت لپاژ» قرار می گیرد؟
پژوهش پیش رو مبتنی بر روش شناختی، کاربردی و توصیفی است. منطبق بر مشاهده ها (سا مانه ی آثار لپاژ) و نیز ویدئوهای موجود از اجراهای لپاژ (یوتیوپ و چند کانال تلگرامی) و همچنین استفاده از منابع کتابخانه ای، مکانیسمِ تعامل با مخاطب/تماشاگر توسط لپاژ و گروهش به منظور دریافتِ نظرها و انتظارهای مخاطب/تماشاگر مورد بررسی قرار گرفته اند.
سیر تحول انیمه های پر زد و خورد ژاپنی از تزوکا تاکنون در فرم بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است تا با مطالعه ی رویه ی ساخت و نکات مؤثر بر صحنه های پر زد و خورد (اکشن) در انیمه های ژاپنی بتواند به ساختاری قابل ارائه برای الگو برداری و بازتولید صحنه های پر زد و خورد در انواع دیگر انیمیشن دست یابد. انیمه های ژاپنی با روش منحصربه فرد خود در به تصویرکشیدن صحنه های پر زد و خورد، سال هاست که به مرجع خوبی برای الهام گیری توسط بسیاری از تولیدات بین المللی تبدیل شده اند.مقاله با مطالعه تاریخچه شکل گیری انیمه ها از دوران تزوکا (به عنوان خالق انیمه) تا دوران حاضر، به بررسی مسیرهای مختلف تحول در عناصر متحرک سازی و عوامل مؤثر در صحنه های پر زد و خورد می پردازد، سپس به بررسی تعدادی از آثار برتر در بین انیمه ها در ژانر پر زد و خورد پرداخته تا بتوان ساختارهای بکار رفته در این آثار را بازیابی نمود.این مقاله به صورت تاریخی تحلیلی به بررسی و شناسایی اصول و مبانی موجود در شکل گیری صحنه های پر زد و خورد در انیمه های ژاپنی بخصوص در روش های متحرک سازی، نحوه دکوپاژ و حرکت دوربین، فضاسازی و تأثیر پسزمینه و پیشزمینه در آن ها پرداخت. نتایج مقاله بیانگر این است که از مهم ترین عوامل مؤثر بر صحنه های پر زد و خورد انیمه ها نحوه متحرک سازی محدود، حرکت دوربین و افکت های تصویری می باشد.
مطالعه تطبیقی فرم و نقش جام های فلزی مکشوفه از مارلیک و حسنلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
81 - 92
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی اسناد مکشوفه در طی حفاری های باستان شناسانه، همواره پلی به سوی کشف مناسبات، همبستگی ها و مراودات اقوام و مردمان پیش از تاریخ بوده است. مطالعه و مقایسه جام های فلزی مکشوفه از حفریات دو حوزه جنوب دریای خزر و دریاچه ی ارومیه، از نظر ساختار بصری، تکنیک اجرایی و روش ساخت و محتوای نقوش آن ها، وحدت و همبستگی در ریشه های قومی، فرهنگی و مراودات میان اقوام ساکن در تپه های باستانی مارلیک و حسنلو در اواخر هزاره دوم و اوائل هزاره اول ق.م را آشکار می نماید. در این مقاله برآنیم تا با مطالعه و بررسی فرم و ویژگی های بصری جام های فلزی مکشوفه از این دو حوزه یاد شده، یعنی مارلیک و حسنلو به دو سؤال اساسی پاسخ گوییم. اول اینکه آثار فلزی حسنلو و مارلیک از چه وجوه مشترکی برخوردار بوده و دوم آنکه ویژگی های خاص این ظروف نشان دهنده چه تأثیر و تأثراتی از اقوام مجاور و همسایگان ایران کنونی می باشد؟ از این رو این پژوهش، که با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است، پژوهشگر توانسته با جمع آوری 12 نمونه از آثار (2 مورد متعلق به تپه حسنلو و 10 مورد متعلق به مارلیک) به طبقه بندی و بررسی آن ها اقدام و نتایج را در قالب جداول ارائه کند.
نقش اسطوره کاوی و اسطوره سازی در هویت سازی انیمیشن ملی (مورد مطالعاتی: اسطوره گردآفرید و اسطوره مولان)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
53 - 68
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها معرف هویت یک کشور هستند و مورد توجه عوام یا خواص آن منطقه و یا جامعه جهانی می باشند. این داشته های فرهنگی، دارای کارکردهای گوناگون بوده و ممکن است همچنان پس از گذشت سال ها ویژگی ها و تاثیرات فرهنگی و ملی خود را در محیط حفظ کرده باشند. اسطوره ها هدایت کننده، کنترل کننده و جریان ساز هستند. از طرفی اسطوره هایی در آثار مکتوب، شفاهی یا تصویری فرهنگ های بیگانه مشاهده می شود که بسیار شبیه به اسطوره های خودی است. از این روی شناخت و آشنایی آنها مورد نیاز و توجه مردمان، زمامداران و اندیشمندان است. سیر تاریخی و تحلیلی این شناسایی به دو جریان اسطوره کاوی و اسطوره سازی رهنمون شده است. ایران و چین با داشتن تمدنی کهن، دارای اسطوره های گوناگونی می باشند که مورد توجه فیلمسازان و شرکت های تولید انیمیشن غربی هستند. اسطوره چینی مولان یکی از این نمونه هاست که توسط شرکت آمریکایی دیزنی ساخته شده و با اسطوره ایرانی گردآفرید شاهنامه فردوسی شباهت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی، اسطوره مولان و گردآفرید را واکاوی و بررسی می کند و مسئله اصلی آن نقش و تاثیر اسطوره های کهن و جدید در هویت نمایی و هویت سازی ملی است. روش تحقیق کیفی با رویکردی بینامتنیت و اسطوره ای و بر مبنای نظر اسطوره سنجی و اسطوره کاوی ژیلبر دوران و براساس منابع کتابخانه ایی و آرشیوهای صوتی تصویری می باشد. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که انیمیشن دارای قابلیت های بیانی مختلف در فرم و محتوا است که با استفاده از الگوهای فیلمنامه نویسی با رهیافت اسطوره سازی، قادر است خالق روایت های اسطوره ای جدید و همسو با نگرش های مدرن باشد.