فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۶۱ تا ۶٬۹۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
55-67
حوزههای تخصصی:
مهمترین عنصر شهری از لحاظ ملی بودن، نماد ملی است، بنابراین ضرورت تحلیل تاثیرات زمان بر آن احساس می شود. از جمله اهداف مطالعه حاضر می توان تاثیر زمان روی بعد ظاهری و معنایی مجموعه یادمان ملی، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم آن بر شاخصه های کیفی فضا و اثرات آن در شکل گیری مجموعه را نام برد. در راستای این اهداف، از روش توصیفی- تحلیلی برای گردآوری مطالب و برای اعتبارسنجی، از روش پیمایشی و ابزار دلفی استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که به طور کلی اثرات زمان بر بعد ظاهری بیشتر با تحولات ساختاری، ظاهری، فرسایشی و زوال و بر بعد معنایی بیشتر با تحولات معنایی، هویتی و تکاملی همراه است. زمان روی شاخصه هایی نظیر گوناگونی، خوانایی، نفوذپذیری، غنای بصری و سرزندگی تاثیر غیرمستقیم و بر پایداری و کارآیی تاثیر مستقیم خواهد داشت. نحوه تاثیرگذاری بعد زمان بر انواع مختلف مجموعه یادمان های ملی متفاوت است. درباره مجموعه هایی که در گذر زمان شکل می گیرند، زمان باعث خاطره انگیزی، ایجاد معنا، ساختار لایه ای و مقبولیت می شود و در مورد مجموعه های از پیش طراحی شده، عامل ایجاد الگوهایی با قابلیت دریافت در طول زمان و آموزه هایی در خصوص طراحی است.
افزایش مسرت بخشی در احیای مناظر پساصنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
55-65
حوزههای تخصصی:
گاهنگاری نسبی و مطلق تپه وکیل آباد ارزوییه با استفاده از روش تاریخ گذاری رادیوکربن با طیف سنجی جرمی شتاب دهنده (AMS-14C): ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی تپه یحیی صوغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر مس و سنگ جنوب شرق ایران به علت وفور و غنای محوطه های عصر مفرغ این منطقه ازجمله کنارصندل، شهر سوخته و شهداد، کمتر موردتوجه محققان و باستان شناسان قرارگرفته است درحالی که فرهنگ های عصر مفرغ ریشه در فرهنگ های دوره مس سنگی دارند. ازاین روی مطالعه فرهنگ های پیش از هزاره سوم ق.م یک ضرورت است. دره ی صوغان واقع در جنوب استان کرمان به واسطه دربرداشتن تپه یحیی در باستان شناسی ایران شناخته شده است که کماکان مبنای توالی فرهنگی و گاهنگاری منطقه به شمار می رود. پس از گذشت حدود نیم سده از کاوش تپه یحیی، کاوش محوطه پیش ازتاریخی تپه وکیل آباد به عنوان یک محوطه شاخص عصر مس و سنگ جنوب شرق ایران، ما را در شناخت بهتر فرهنگ های این دوره یاری خواهد داد. پژوهش حاضر به معرفی تپه وکیل آباد و نتایج کاوش لایه نگاری آن می پردازد. در راستای دستیابی به یک گاهنگاری به روز از فرهنگ های پیش ازتاریخ منطقه، تعداد 6 نمونه ذغال با استفاده از سالیابی مطلق کربن 14 و روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)، جهت تاریخ گذاری مورد آزمایش قرار گرفت. نظر به اینکه گاهنگاری ارائه شده از جنوب شرق ایران به نتایج حاصل از کاوش های قدیمی تپه یحیی و تل ابلیس بازمی گردد، چندان قابل اعتماد نیست. این مقاله، ضمن توضیح کاوش تپه وکیل آباد، به بعضی از ایرادات جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران می پردازد و گاهنگاری های پیشین را مورد ارزیابی قرار می دهد. طبق یافته های سفالی، فرهنگ یحیی V را در این محوطه شاهد هستیم و بر اساس آزمایش سالیابی مطلق، این محوطه تاریخ اوایل هزاره پنجم تا اواخر همین هزاره را دربر می گیرد. نتایج سالیابی مطلق به دست آمده از فرهنگ های مس سنگی تپه وکیل آباد نشان داد که گاهنگاری های قدیمی ارائه شده برای توالی فرهنگی تپه یحیی و جنوب شرق ایران نیازمند بازنگری است. بدین گونه که زمان آغازین هر یک از فرهنگ های شناخته شده دوره نوسنگی با سفال و مس سنگی تپه یحیی، بایستی دست کم به چند سده قبل تر بازگردد.
خوانشی در باب معاصریت در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعریف واژه ی معاصر، برخی تنها وجه امروزی بودن (درزمانی) را مورد نظر قرار داده و گروهی دیگر، با نگاهی فرازمانی، به تعریف آن در نسبت با اجتماع پرداخته اند. هدف از این پژوهش، رسیدن به پاسخی برای این پرسش بنیادی است که آیا دوره معاصر شامل بازه زمانی خاصی از هنر یک سرزمین، با تمامی آثار مربوط به آن دوره است و یا این واژه، تنها بر آثاری که با مصادیق آن همخوانی دارند، قابل اطلاق است؛ مصادیقی که گاه از جنبه نو بودن فراتر رفته و دایره تعلقات این واژه را دگرگون می کند. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی_تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای انجام شده است. بنا بر نتیجه، آنچه بیش از سایر دیدگاه ها می تواند به عنوان تعریفی نسبتاً دقیق از معاصریت قلمداد شود، دیدگاه بازمانی است. بر مبنای این دیدگاه، آثار هنری با وجود ساکن شدن در ظرف زمانی و مکانی معین، به آن محدود نگردیده و ممکن است با گذر زمان، با زمینه های هنری آینده خود همایند شوند. در نتیجه معاصریت در قطب دوم اثر هنری، یعنی مخاطب، ظرف زمان را می پذیرد ولی در قطب اول آن، که مربوط به تولید اثر هنری است، پذیرای ظرف و محدوده زمانی نیست.
بازشناسی سازمان فضایی مسکن متداول تهران؛ موردپژوهی بناهای آپارتمانی ردیفی تا 6 طبقه، زیرگونه شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
45 - 56
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، در الگوهای ساخت مسکن متداول تهران، تحولات زیادی ایجاد شده است. این تحولات با تغییر خانه های حیاط مرکزی ساخته شده با مصالح بنایی به خانه های حیاط دار ردیفی آغاز و با تبدیل به بناهای آپارتمانی با فضاهای مشاع، ادامه یافت. به طوری که شکل گیری سازمان فضایی مسکن امروز تهران با تفاوت های عمده نسبت به الگوهای پیشین، تحت تاثیر ساختار ردیفی و ضوابط بناهای آپارتمانی با ارتفاع کمتر از شش طبقه شکل گرفت. هدف این پژوهش، شناسایی سازمان فضایی واحدهای مسکونی متشکل در الگوی ساخت بناهای مسکونی آپارتمانی ردیفی در تهران است. پرسش اصلی این است که الگوی غالب سازمان فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی ردیفی متداول امروز تهران چیست؟ برای این منظور، در چارچوب روش استدلال منطقی، در منطقه ۲ تهران، ۱۲۸ نمونه پلان واحد مسکونی آپارتمانی پس از کدگذاری در نرم افزار اگراف تحلیل شد. یافته های تحقیق، وجود پنج گونه سازمان فضایی متفاوت را نشان می دهد. از میان این پنج گونه، دو گونه غالب، معرف الگوی سازمان فضایی متداول واحدهای مسکونی آپارتمانی ردیفی امروز تهران است. نتایج به دست آمده بخشی از نتایج پژوهشی وسیع تر است که می تواند با بازنگری برخی از ضوابط طراحی، به انعطاف بیشتری در شکل گیری مسکن آپارتمانی در تهران و دیگر کلانشهرهای ایران منجر شود.
مطالعه تطبیقی نقوش هنر اسلامی از دیدگاه سنت گرایی و تاریخی نگری بر اساس آرای کیت کریچلو و گل رو نجیب اوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید، نقوش تزئینی، یکی از بارزترین وجوه هنر اسلامی بوده که در تمامی آثار آن دیده می شوند و شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری آنها ضروری می نماید. از طرفی، نیاز به روش شناسی در پژوهش و داوری درباره هنر اسلامی، اجتناب ناپذیر است. اندیشمندان این عرصه، روش ها و رویکردهای متفاوتی را مورد توجه قرار داده اند که نتایج متفاوتی را نیز به همراه داشته و تعارضات و اختلاف ها در این حوزه نیز مبتنی بر این مسأله هستند؛ از جمله این رویکردها، سنت گرایی و تاریخی نگری است. تاریخی نگران با بهره گیری از فلسفه تاریخ هگل، می کوشند تا هنر مسلمانان را وابسته و محدود به شرایط تاریخی دانسته و آن را بر اساس مستندات تاریخی مورد تحلیل قرار دهند؛ در حالی که سنت گرایان، به حقایق و حکمت های جاویدان و مشترک در ادیان معتقد بوده و ماهیت و منشأ هنر اسلامی را در درون سنت دینی که دارای عناصر بی زمان و خارج از عرصه تاریخی نگری است، جستجو می کنند. هر یک از این روش ها، به زوایا و جنبه های خاصی از ماهیت هنر اسلامی اشاره دارند؛ اما بسیاری از محققین کم سابقه به علت عدم شناخت مبانی فکری و پژوهشی آنها، با تناقضات زیادی روبرو شده و سرگشته می شوند. بنابر این شایسته است انواع رویکردها در بررسی نقوش و هنر اسلامی تبیین شوند. از این رو، تحقیق حاضر عهده دار پاسخ گویی به این سؤال است که مؤلفه ها و عناصر شکل دهنده نقوش هنر اسلامی از دیدگاه تاریخی نگری و سنت گرایی کدام هستند؟ و چه تفاوت هایی دارند؟ این مقاله با هدف دست یابی به شناختی کامل تر از نقوش و هنر دوره اسلامی و رویکردهای پژوهشی آن، چگونگی نگرش دو دیدگاه سنت گرا و تاریخی نگر را به روشی توصیفی- تطبیقی مورد مطالعه قرار داده است. از آنجا که میان سنت گرایان، کیت کریچلو و از میان تاریخی نگران، گل رو نجیب اوغلو به نحوی تخصصی به نقوش هنر اسلامی پرداخته اند، دو کتاب ایشان در این خصوص، مبنای تحقیق قرار گرفته و سعی شده است به شرح و تطبیق آرای آنان پرداخته شود.
بررسی کیفیت محیطی داخلی خانه های قاجاری شیراز با تاکید بر آسایش حرارتی و نور روز (نمونه موردی: خانه نعمتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
269 - 291
حوزههای تخصصی:
لزوم توجه به مبحث کیفیت محیطی فضاهای داخلی، اثر مستقیم آن بر سلامت جسمی و روحی ساکنین (سندرم بیماری های ساختمانی) و همچنین صرفه جویی انرژی در ساختمان است. توجه به عوامل محیطی در طراحی معماری می تواند با صرف انرژی کمتر، کیفیت زندگی و سلامت کاربران را افزایش دهد. خانه های سنتی ایران، همواره نمونه های مناسبی از این گونه معماری را به نمایش گذاشته اند و می توانند الگوهای مناسبی برای طراحی امروز در اختیار معماران قرار دهند. خانه های قاجاری بافت قدیم شیراز نمونه های جالب توجهی از این گونه معماری ماندگار را جلوه گر هستند و کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. بررسی دقیق عناصر کیفیت محیطی داخلی، خصوصا نور روز و آسایش حرارتی در این خانه ها و عوامل معماری تاثیر گذار بر عملکرد آن ها می تواند راه گشای طراحان امروزی باشد. در تحقیق حاضر خانه نعمتی به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیده است. عوامل مذکور به روش کمی و از طریق برداشت های میدانی و شبیه سازی رایانه ای در نرم افزار دیزاین بیلدر محاسبه شده اند. تحلیل یافته های حاصل از برداشت های میدانی و شبیه سازی در دو مرحله صورت گرفته است. ابتدا میزان آسایش حرارتی و نور روز فضاها با استاندارهای رایج مقایسه گردیدند، سپس نتایج حاصل با مشخصات معماری فضاها به صورت کیفی توصیف گردیده اند. نتایج حاصل نشان می دهد ویژگی های معماری در اتاق های این بنا منجر به نتایج متفاوتی گردیده به عنوان نمونه زیرزمین در 10 ماه سال در محدوه آسایش است اما روشنایی مناسبی ندارد و اتاق شاه نشین 8 ماه از سال در محدوده آسایش قرار دارد و تقریبا در تمامی ماه ها از کیفیت نور مطلوبی برخوردار است.
نقش بازآفرینی مجازی در حفاظت از آثار تاریخی در نمونه مطالعاتی ایوان موزائیک شهر بیشاپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
143-153
حوزههای تخصصی:
هر اثر تاریخی ممکن است در اثر عوامل مختلف دچار فقدان بخش هایی از کالبد خود شده باشد. میزان کاستی های کمّی و کیفی کالبد با از دست رفتن هویت و یکپارچگی اثر رابطه مستقیم دارد و از میزان صحت بازسازی کالبدی و مجازی آن می کاهد. از طرف دیگر، عدم درک شکل کامل یک بنا، میزان توجیه حفاظت از آن را متأثر می سازد. ایوان موزائیک بیشاپور، که دچار آسیب های مذکور بوده، به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. موزائیک های کف ایوان در حین کاوش به موزه های ایران باستان در تهران و لوور در پاریس منتقل شده اند و از طاق ایوان نیز اثری باقی نمانده است. عدم درک شکل اصیل این بنا فعالیت های حفاظتی را نیز دچار انحراف کرده و دیوارهای پشتیبان بدون توجه به شکل اصیل بنا و محل کف سازی های مو زا ئیکی احداث شده اند. راهبرد تفسیری تاریخی که بر مدارک اسنادی و تصویری استوار است، در کنار راهبرد شبیه سازی، به عنوان روش پژوهش انتخاب شده است. در این پژوهش، ابتدا ضمن تطبیق وضعیت فعلی اثر با تصاویری که از طرح موزائیک ها در دست است، آسیب های ناشی از عدم تصور صحیحِ شکل اصیل بنا شناسایی و سپس امکان و نقش بازآفرینی در حفظ کالبد و ارزش های بنای تاریخی بیان می شود. بدین منظور، جانمایی عناصر معماری و تزیینی ایوان که از میان رفته ، به صورت تصویری بازسازی شده اند. با توجه به موضوع حفظ اصالت آثار موجود در یک محوطه تاریخی، و اینکه بازسازی های کالبدی می توانند به تولید نمونه های بدل و غیر اصیل منجر شوند، تولید میراث مجازی یکی از راه هایی است که با کمترین مداخلات فیزیکی نیازهای تجسم شکل اولیه بنا را فراهم می کند. به تصویر کشیدن وضعیت اصلی احتمالی اثر خطوط اصلی نحوه حفاظت از آن را ترسیم می کند. به عبارت دیگر، در نتیجه این پژوهش مشخص می شود که بازسازی مجازی ایوان موزائیک می تواند آن را از آسیب هایی که ناشی از عدم درک شکل اصیل بناست، حفاظت کند.
مطالعه تطبیقی هندسه شطرنجی در شهرسازی و نقاشی دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
31 - 38
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: طی دوران پهلوی، مدرنیزاسیون آمرانه با حمایتِ حاکمیت تمام حوزه های فرهنگ، هنر و جامعه را دربرگرفته بود. در این دوران همان طور که تهران سیمای جدیدی به خود گرفته و دستاوردهای شهرسازی قاجار را نادیده و شهرسازی مدرن را جایگزین آن می کند، نقاشی نیز سنت تصویری بازنمای کمال الملکی را پشت سر گذاشته و رویکرد نوگرای را در پیش می گیرد. سعی این مطالعه، تطبیق نقاشی نوگرا و شهرسازی مدرن در بستر مدرنیزاسیون و رواج رویکردهای مدرنیستی دوران پهلوی از نقطه نظری جدید است. این مطالعه موازی و بیناحوزه ای بیانگر رخدادهای ا ست که در یک لحظه کوتاه از تاریخ براساس بنیان های نظری یکسان شکل گرفته و به پیدایش فرم ها و همچنین محتوای یکسان در شهرسازی و نقاشی دوران پهلوی منتهی شده اند. هدف: هدف اولیه تحقیق بررسی تطبیقی تشابه ها و تفاوت های الگوی هندسی حاکم بر شهرسازی و نقاشی عصر پهلوی ا ست. اما هدف کلی این پژوهش، شکل دادن به مطالعه ای بیناحوزه ای ا ست، با این فرض که مطالعه شیوه مند و بیناحوزه ای از نقطه نظر جدید بتواند به افق ها و تفسیرهای تازه ای راه پیدا کند. روش تحقیق: مقاله به شیوه تئوری زمینه ای و با نگاهی توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تطبیقی، دو حوزه شهرسازی و نقاشی را مورد مطالعه قرار خواهد داد و هندسه شطرنجی به عنوان اصل صوری مشترک در شهرسازی و همچنین آثار نقاشان نوگرایی چون «جلیل ضیاءپور» و «مارکو گریگوریان» مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج: می توان مدرنیزاسیون و رواج مدرنیسم هنری را سبب ساز شکل گیری فرم و محتوای جدید طی دوران پهلوی در شهرسازی و نقاشی دانست. دست یافتن به تفسیرهای جدید از آثار نقاشی و اشتراکات فی مابین دو حوزه شهرسازی و نقاشی همچون جدای از تاریخ، توجه به تازگی و امر نو و همچنین رواج فرم های تازه از یافته های این مقاله به شمار می روند.
تحول معنی درباززنده سازی خانه های تاریخی با رویکرد نشانه شناسی
حوزههای تخصصی:
امروزه معنامندی فضایی ا ز مهم ترین راهکارهای کیفیت بخشی به فضای معماری است و طراحان و معماران در این زمینه تلاش میکنند. فضا یا یک ساختار فضایی ،یک متن است.هر بنای مرمت شده ساختاری دارد که نشانه های آن با مخاطبانش سخن میگوید وبرمعنای ویژه ای دلالت میکند. در این مقاله ارتباط میان حفاظت معماری و نشانه شناسی مورد تحلیل قرار می گیرد. هر متن اجتماعی(مانند معماری) حامل مجموعه ای از پیام ها بوده که به وسیله رمزگان ها و روابط درون متنی به مخاطب منتقل می شوند. این نشانه ها توسط خالق کد گذاری شده و خواننده(مخاطب) بر پایه قراردادهای اجتماعی، برداشت های ذهنی و زاویه نگاه خود به رمزگشایی و معنا سازی برای متن( معماری) تلاش می کند. در این مقاله جهت تبیین این مسئله، ضمن تشریح مفاهیم سه دیدگاه نشانه شناسیِ ساختارگرا و پساساختارگرا وفرهنگی معرفی می گردند.در این مقاله پس از بررسی نظریات نشانه شناسان، خوانش معماری متن از دیدگاه های ذکر شده مورد قیاس قرار گرفته است. تمرکز اصلی تحقیق بر بازنمود معنای حفاظت معماری، که از لایه های متعدد معنا تشکیل شده است، می باشد. هدف این پژوهش تحلیل عناصر مهم نشانه ای در باززنده سازی خانه های تاریخی است تا به این سوال پاسخ داده شود: نحوه حفاظت عناصر کالبدی معماری خانه با چه مولفه هایی و درچه راستایی باید صورت پذیرد ؟ نتایج تحقیق نشان می دهدحفاظت واحیاء خانه با توجه به پنداشت های فرهنگی وتوجه به بوم نشانه شناسی، معنی می یابد.
عوامل موثر فضاهای شهری در راستای اجتماع پذیری با رویکرد ارتقاءتعاملات اجتماعی زنان
حوزههای تخصصی:
فضای شهری اجتماع پذیر و سرزنده عبارت است از یک فضای شهری که در آن حضور تعداد قابل توجهی از افراد و تنوع آن ها به لحاظ سن و جنس در گستره زمانی وسیعی از روز که فعالیتهایشان عمدتا به شکل انتخابی یا اجتماعی بروز می یابد به چشم می خورد. وجود فضاهای اجتماع پذیری که به ایجاد آرامش، سرگرمی، فراهم آوردن ارتباط، زمینه معاشرت و امکان تردد در شکل گیری آن ها توجه شود، از ویژگی های مطلوبیت شهر به حساب می آید. به هر میزان که شهرها بتوانند محیط های عمومی مطلوب تری برای ساکنان شهرها ایجاد کنند تا تعامل های اجتماعی بهتری در آن صورت بگیرد، به همان میزان شهر از کیفیت بالاتری در شهرنشینی و سلامت روان ساکنین آن برخوردار خواهد شد. در حقیقت برای دستیابی به الگویی به منظور تثبیت تداوم حضور اقشار گوناگون مردم در فضاهای شهری می بایست مخاطبان و نیازهایشان را شناخت. در این بین به نظر می رسد زنان، از جمله گروه هایی باشند که نیازشان به حضور در عرصه های عمومی شهری و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی، بیش از سایر گروه ها نادیده گرفته شده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای، با بررسی مبانی نظری مرتبط با نیازها و انتظارات زنان از یک فضای شهری مطلوب در جهت بررسی عوامل موثر فضاهای شهری در راستای اجتماع پذیری و ارتقاء تعاملات اجتماعی زنان به مطالعه نیازها و میزان استفاده زنان از فضای شهری می پردازد. در نهایت نتایج تحقیق گویای آن است که با توجه به دید جزنگر زنان نسبت به محیط، حضور پررنگ و مداوم آنان در یک فضای شهری، گویای کیفیت آن فضا است و پنج عامل مهم امنیت، دسترسی، نظم فضایی و کالبدی، اختلاط کاربری و در نهایت سرزندگی اجتماعی، نقش مهمی در انتخاب فضای عمومی شهری توسط زنان، حضور و استفاده آنان از فضای عمومی ایفا می کند.
تدوین الگوی بازآفرینی فرهنگ مبنا مبتنی بر رویدادمداری (نمونه موردی: بافت قدیمی شهر سمنان، محله اسفنجان)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی طلایه دار هویت و فرهنگ شهرهای امروز هستند. هویت، تاریخ و فرهنگ سازندهء بنیاد و شالودهء یک اجتماع و مردم آن است. امروزه به علت ورود مدرنیسم به ابعاد مختلف زندگی انسان، اجتماع و شهر، شاهد غفلت از سنت و تاریخ و درپی آن، فرسودگی بافت تاریخی هستیم. با گسترش نظریات در خصوص شیوهء مداخله در بافت تاریخی، تمرکز ویژه بر کالبد بوده که خود امری ضروری ست؛ اما کافی نه! غفلت از ابعاد اجتماعی، رفتاری و فرهنگی فضا، باعث بی جان شدن بافت تاریخی شده و آن را در بهترین حالت، تبدیل به موزه نموده که در آن، جریان رفتاری ویژه ای رخ نمی دهد. هدف پژوهش حاضر، بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا بافت تاریخی سمنان، از طریق رویدادمداری می باشد. سعی بر این است که علاوه بر احیای بافت تاریخی و ارتقا کیفیت پاسخدهی، بتوان فرهنگ و پیشینه شهر و ملت آن را بازشناسانده و رنگ و بوی دیگری به بافت داد؛ رنگ و بویی از جنس حضور، زندگی و حیات! مقصدی جاذب برای ساکنین، شهروندان، مسافرین و گردشگران! محفلی برای شناساندن تاریخی و فرهنگ غنی شهر سمنان و معرفی اثار فاخر معماری و شهرسازی آن! محور اصلی پژوهش، ارتقا حضورپذیری و زیست پذیری در محله اسفنجان و در گام بعدی، طراحی بستری مطلوب، به منظور بروز رویدادهای متنوع به منظور احیاء فرهنگ و هویت بافت و تبدیل بافت تاریخی و به ویژه محله اسفنجان، به عنوان مقصد گردشگری و فراغت در شهر و استان سمنان، می باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیل می باشد. در ابتدای امر، به بررسی ادبیات و مبانی پژوهش پرداخته شده است. سپس در گام دوم، طی بررسی و واکاوی تجارب صورت گرفته در این زمینه، معیارهایی را برای مکانیابی بستر رویداد، شناسایی نموده و با انطباق آن با پتانسیل های بالقوه و بالفعل بافت، بستر مناسبی را برای بروز رویداد، برگزیدیم. درنهایت بر طبق اهداف راهبردی پژوهش، سیاست هایی وضع نموده و دو گزینه پیشنهادی را مطرح کرده ایم. سپس از طریق تکنیک نمره دهی بر طبق توانایی محقق ساختن اهداف موردنظر پژوهش، گزینه برتر را انتخاب نموده و طرح نهایی را بر اساس آن، ارائه داده ایم.
نقش سنت زیارت-تفرج در فرهنگ ایرانی با تکیه بر نمونه موردی بقعه شاه نعمت الله ولی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
21 - 28
حوزههای تخصصی:
مردم ایران همواره پیوند عمیقی با طبیعت اطراف خود داشته اند و منظر فرهنگی آنها نیز در ارتباط با منظر طبیعی و متأثر از آن بوده است به گونه ای که با بررسی اماکن مذهبی ایران به هم نشینی ثابت عناصر طبیعی در کنار مکان مقدس پی می بریم. این قبیل مناظر از کارکرد مذهبی صرف خود فراتر رفته اند و تعامل میان انسان و محیط، سبب ایجاد زمینه ای بالقوه برای عملکردهای اجتماعی و تفرجی در لوای ابعاد آیینی شده است. اصل هدفمندی در انتخاب مقصد تفرجی برای مردم ایران، آنها را بر این داشته تا فضاسازی بناهای مقدس خود را با این سنت و نقش چندعملکردی تطبیق بدهند، به گونه ای که می توان این خوانش را از ساختار و سلسله مراتب ورودی و حیاط های بقعه شاه نعمت الله ولی داشت و برای هریک از این صحن ها متناسب با عناصر شکل دهنده خود، نمود رفتاری و شأن متفاوتی را تعیین کرد که در ارتباط و هماهنگ با قرارداد رفتاری ناشی از سنت زیارت-تفرج است.<br />با توجه به اهمیت مناظر فرهنگی در هویت یک ملت، حفظ و نگهداری کارکرد تفرج در کنار مزارها و بناهای مذهبی نه تنها به بقا و انتقال یک ارزش تاریخی کمک می کند، بلکه مانع از کمرنگ شدن و اضمحلال قراردادهای رفتاری ای می شود که ریشه در تاریخ و هویت آنها دارد. این نوشتار با انتخاب بقعه شاه نعمت الله ولی به عنوان نمونه موردی علاوه بر بررسی سنت زیارت-تفرج در میان ایرانیان، به تأثیر آن در مناظر فرهنگی می پردازد و سپس ویژگی های این بقعه و نقش عملکردی بخش های مختلف آن در سنت زیارت تفرج را مورد بررسی قرار می دهد. در ادامه مشاهدات میدانی نشان می دهد چگونه به علت تغییر ارزش های اجتماعی و قوانین جدید در برخورد با اماکن مذهبی، تداوم این سنت با مشکل مواجه شده و تغییر برخورد با این قرارگاه رفتاری موجب تبدیل این سنت دیرینه به یک ضد ارزش شده است.<br />
نقش تکنولوژی در کیفیت فضاهای معماری و چگونگی تاثیر آن بر معماری پایدار
حوزههای تخصصی:
معماری هر زمان به منزله آینه ای است که می توان در آن تمام خصوصیات باطنی آن زمان را مشاهده کرد. آثار کهن و ارزشمند معماری ایران، از پیشرفته ترین تکنولوژی زمان خود بهره برده اند، اما از اوایل قرن چهاردهم شمسی تاکنون معماران ایرانی کمتر موفق به نظریه پردازی و ابداعات اصیل شده و آنچه در ایران روی داده، غالبا به سبب عدم شناخت عمیق، به شکل نوعی تقلید بوده است. تکنولوژی همواره جزجدایی ناپذیر معماری است. انسان در طول تاریخ سعی در شناسایی و ارزیابی محیط پیرامون خود داشته است و بر اساس همین معیار تلاش نموده به نحوی با دنیای طبیعی و محیط خود ارتباط برقرار کند. اما براستی محیط و دنیای طبیعی چیست و رابطه انسان با آن چگونه است؟ اکنون پس از گذشت قرنی از تجربه معماری مدرن و در کنار دستاوردها و تحولات با ارزش حاصل از آن مشکلات پیچید ای در عرصه مسائل زیست محیطی رخ می دهد. در امتداد تغییرات حاصله، مفهوم جدیدی با عنوان توسعه پایدار مطرح گردیده و در نتیجه آن به علت نقش مهم محیط ساخته شده توسط انسان در جریان توسعه پایدار، معماری پایدار مورد توجه صاحب نظران و مسئولین مربوطه قرار می گیرد. مقاله حاضر در نظر دارد تا با تاکید بر اهمیت به کارگیری تکنولوژی در کیفیت فضای معماری و چگونگی تاثیر آن بر معماری پایدار بپردازد و ایجاد شهرهای پایدار نه تنها می تواند حصول به خطرات آینده را کم رنگ کند، بلکه توانایی بهبود امنیت اقتصادی و اجتماعی جوامع را دارد. پژوهش فوق با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. هدف از این مقاله، ایجاد شهرهای پایدار نه تنها می تواند حصول به خطرات آینده را کم رنگ کند، بلکه توانایی بهبود امنیت اقتصادی و اجتماعی جوامع را دارد. بر اساس یافته های تحقیق می توان گفت در مقیاس شهری، طراحی پایدار بر سه محور اصلی زیر می باشد؛ منابع محیط(شامل ریز اقلیم، فضای سبز، آب و زباله و انرژی)، مهارت طراحی و فن آوری و ارزش های اجتماعی که برای دستیابی به معماری پایدار در طراحی محورهای فوق باید لحاظ شود.
تأثیر تصاویر تمدن های ایلام نو و آشورنو بر تصاویر هخامنشی در موضوع صحنه بارعام شاهی مطالعه موردی: تطبیق تصاویرصحنه بار عام آپادانای تخت جمشید ( از تمدن هخامنشی)، صحنه بار عام جام ارجان( از دوره تمدنی ایلام نو) و صحنه بارعام نقاشی های تل بارسیپ ( از دوره تمدنی آشور نو)
منبع:
پیکره دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۷
1 - 13
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های بنیادین هنر هخامنشی ترکیبی بودن آن است. در زمینه تصویرگری این دوره، صحنه بار عام سلطنتی نمود آشکاری از این ویژگی مهم محسوب می شود. صحنه های مربوط به بارعام در تخت جمشید در دوره هخامنشی به تصویر کشیده شده اند که در آن شاه بر تخت نشسته است و به اقوامی که زیر سلطه خود قرار دارد، بار می دهد. به دلیل آن که به گمان پژوهش مستقلی از تأثیر پذیری صحنه بارعام آپادانای تخت جمشید، دوره هخامنشی به دست نیامده، در این پژوهش نقوش برجسته آپادانای تخت جمشید با نقوش جام ارجان و نقاشی های تل بارسیپ به ترتیب مربوط به حکومت های ایلام نو و آشور نو مورد بررسی قرار گرفته و با مقایسه تحلیلی این نقوش، شباهت ها و تفاوت های میان آن ها و در نهایت میزان تأثیرگذاری هریک از این نقوش بر صحنه ی بارعام هخامنشی در آپادانای تخت جمشید مشخص شده است. هدف تحقیق شناخت همسانی های بصری هنر هخامنشی با دوره های قبل از آن، به منظور آگاهی بخشی پژوهشگران این رشته است. این که شباهت ها و تفاوت های بارعام هخامنشی در آپادانای تخت جمشید با صحنه بارعام روی جام ارجان مربوط به دوره ایلام نو و نقاشی های تل بارسیپ در دوره آشور نو چه هستند و آیا صحنه های بار عام شاهی در تخت جمشید در راستای تبلیغات سیاسی و بیانگر قدرت سیاسی هخامشیان بوده، سوالاتی است که دراین پژوهش به آن پرداخته می شود. پژوهش حاضر که دارای ماهیت تاریخی است، با روش توصیفی صحنه بارعام آپادانای تخت جمشید و نمونه های آن در تل بارسیب و جام ارجان که احتمالاً مبنای الگوبرداری هخامنشیان بوده اند، مورد تحلیل قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سه صحنه بارعام جام ارجان، نقاشی های تل بارسیپ و نقوش برجسته آپادانای تخت جمشید می توان هم در کلیات و هم جزئیات با هم شباهت ها و تفاوت هایی دارند که در متن به آن ها اشاره شده است. همچنین صحنه بارعام پیشکش هدیه یا خراج به شاه بوده است، احتمالاً تصویرگری این چنینی از نظر استعاری نمایانگر قدرت، سلطه، گستردگی و مشروعیت آن نظام سلطنتی محسوب می شده است.
بررسی پوشش پیکره ها در دیوارنگاره های سردر بازار قیصریه اصفهان
منبع:
پیکره دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۷
22 - 39
حوزههای تخصصی:
در گنجینه ی هنر ایران، آثار کم نشان یا بی نشان بسیاری وجود دارد که به جهت این که انتقال دهنده فرهنگ پیشینیان هستند، دارای اعتبار و ارزشی ویژه اند. یکی از این آثار مجموعه دیوارنگاری های صفوی بازار قیصریه ی اصفهان است. دیوارنگاره های سردر بازار قیصریه ی اصفهان بازتاب دهنده ی پوشش رزم و شکار آن دوره از مردم ایران و پوشش برخی از زنان و مردان اروپائی هم عصر است. این مجموعه آثار به دو بخش ایرانی و اروپایی تقسیم شده است. پوشش ایرانی سمت راست و در بالای سردر و پوشش اروپائی در سمت چپ است. از آن جاکه این دیوارنگاری های معاصر هم بوده اند، مسأله این تحقیق به طور مشخص، شناخت تشابه و تمایزهای دیوارنگاری های بخش اروپایی و ایرانی این مجموعه آثار است. هدف این پژوهش شناخت بهتر گنجینه های هنری ایران است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده تصاویرگردآوری شده، و به شیوه تحلیلی- توصیفی تهیه و تنظیم شده است. در نتایج این پژوهش مشخص شد که پوشش ایرانیان در نگاره ها تنوع رنگی زیادی دارد اما شکل کلی لباس صفویان بسیار به یکدیگر شبیه است. در بخش پوشش اروپایی تنوع زیادی در مورد شکل لباس دیده می شود اما تنوع رنگ در میان آن ها کم است.
نقش طبیعت به عنوان زیرساخت مناظر مردمی در جهت توسعه پایدار شهر کرمان
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
5 - 12
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار یکی از اصلی ترین چالش های بشر در سال های اخیر است. علم پایداری به عنوان نگرشی در جهت اصلاح رابطه تعاملی انسان و طبیعت مطرح شده است. این رویکرد، سه مؤلفه شامل اجتماع، محیط زیست و اقتصاد برای پایداری شهرها ارائه کرده است. در یکی از آخرین مدل های ارائه شده، محیط زیست به عنوان زیرساختی برای دو عامل دیگر دیده شده است. به نظر می رسد این الگو را می توان در شهرهایی بازیابی کرد که توانسته اند در طول سالیان پایدار باشند. شهر کرمان مصداق مناسبی از الگوی پایداری است که در آن شهر (عامل اجتماع و اقتصاد)، براساس زیرساخت های طبیعی (محیط زیست) ایجاد شده است. اصلی ترین زیرساخت های طبیعی کرمان را می توان کویر، آب و کوه برشمرد. مناظر مردمی کرمان که حاصل باورها و تعاملات اجتماع و محیط هستند، تحت تأثیر این سه عنصر طبیعی قرار دارند، به طوری که حداقل یکی از این سه بر آنها اثرگذار است. این پژوهش در پی بازشناسی زیرساخت های طبیعی شهر کرمان و پاسخگویی به «چگونگی ارتباط آن با منظر مردمی شهر» است. در این پژوهش با بررسی داده های کیفی نمونه موردی –شهر کرمان- و نتیجه گیری از آن، محتوای به دست آمده تحلیل می شود. این نوشتار ابتدا به معرفی الگوهای توسعه پایدار و زیرساخت های طبیعی می پردازد، سپس با تعریف منظر طبیعی و منظر مردمی به نقش زیرساختی منظر طبیعی برای منظر مردمی شهر اشاره می کند. در پایان با طبقه بندی زیرساخت های طبیعی، دسته بندی ای از مناظر مردمی شهر کرمان براساس ارتباط آن با زیرساخت های طبیعی ارائه می شود.
کاربرد ابزار مدرن در منبت نقوش سنتی ایران با تکیه بر آثار هنرمندان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
99 - 120
حوزههای تخصصی:
امروزه با تکامل ابزار سنتی و به کارگیری ابزارهای جدید در منبت، هنرمندان توانسته اند علاوه بر حفظ ارزش های سنتی و بومی نهفته در هنر منبت، موجبات افزایش دقت و ظرافت در آفرینش تولیدات خویش را فراهم آورند؛ شناخت و معرفت نسبت به اهمیت ذاتی ابزار و مواد در هنرهای سنتی و لزوم پایبندی و تخلق به آداب هنرمندی موجب شده تا گام مهمی در تربیت و پرورش هنرمندان و خلق آثار بدیع و بازیابی هویت فرهنگی و ملی جامعه ایران برداشته شود. پژوهش حاضر با تکیه بر نقش ابزار در توسعه و تحول هنر منبت معاصر با حفظ ارزش های بومی انجام گرفته است؛ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به تأثیر ابزار در تحولات منبت معاصر می پردازد و جامعه آماری بر اساس آثار شاخص منبت در ایران با تکیه بر هنرمندان معاصر تهران انتخاب گردیده اند. نقش ابزار در این تحولات به گونه ای است که می توان به ظرافت در برش آثار مشبک منبت، سهولت و تنوع دسترسی به انواع بافت، رنگ و کیفیت چوب، یکنواختی و ظرافت در تهیه چوب با ابعاد مختلف، تحول در به کارگیری اتصالات دقیق، تحول در ساختار تولیدات به ویژه آثار ظریف، به کارگیری ابزار دقیق در اجرای منبت متناسب با فرم و ظرافت اثر و نقش ابزار بر تغییر بستر و به طور خاص اوج گیری منبت معاصر اشاره کرد. همچنین مقایسه جسورانه آن ها با آثار شاخص تاریخ منبت ایران در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است.
تطبیق مفهومی نماد ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی و کاربرد آن در آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
259 - 278
حوزههای تخصصی:
«نماد»، «رمز» یا «سمبل» کلمه ایی است که معانی مختلفی دارد. نمادها یا رموز (در معنای حقیقی آن) زندگی بشر را آکنده اند، به گونه ای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از رمز نیست. نماد و سمبل از دیرباز در هنر و ادبیات جهان کاربردی گسترده داشته است به وسیله نماد، ظاهر کلمه، معنای پنهان و سمبلیکی می یابد که می تواند باعث تنوّع در بیان اندیشه ها و آرا گردد. نماد در هنر و ادبیات هر ملّتی ممکن است شکلی خاص با توجّه به فرهنگ و سنت آن قوم و یا در مضامین متناسب هنری و ادبی، معنای متفاوت و گاه مشترک یابد. نماد ماهی از نمادهایی است که به طور گسترده در ادبیات اساطیری، دینی و ادب منظوم و منثور و همچنین، بر روی آثار هنری بسیاری از ملت ها با اهداف مختلف به کار رفته است. آثار هنری ایران از دوران پیش از اسلام و پس از آن، میزبان این نقش مایه بوده است. پژوهش پیش رو، با رویکرد توصیفی- تحلیلی داشته و گردآوری اطلاعات در آن به شیوه کتابخانه ایی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشاندهنده این است که در اساطیر «ماهی» به طور کلی مظهر حاصل خیزی و باروری شناخته شده است و همچنین، در همه ادیان به کار رفته است. در قرآن نیز این نماد در داستان حضرت یونس و داستان موسی (ع) و خضر نشانه واکاوی و شناخت خویشتن خویش است. از بررسی و تطبیق نماد ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی و بر روی آثار هنری نیز، با تفسیر معانی آن در اساطیر، قرآن و ادبیات کاملاً مطابق و هم سو و در ارتباط می باشد. این نماد در آرایه های تزیینی و هنر دستی از دیرباز کاربرد فراوانی داشته است. اهداف پژوهش: 1- شناسایی وجوه اشترک و افتراق نمادین ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی. 2- بررسی چگونگی کاربرد نماد ماهی در آثار هنری. سؤالات پژوهش: 1- نماد ماهی در اساطیر، قرآن و مثنوی معنوی چگونه به کار رفته است؟ 2- کاربرد نماد ماهی در آثار هنری چگونه است؟
بازتعریف شاخص های مکانی ارتقاء دهنده پایداری اجتماعی با رویکرد راهبرد بازآفرینی شهری در بافت تاریخی شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹
147 - 179
حوزههای تخصصی:
وسعت بافت های تاریخی و فرسوده در ایران و کم توجهی به لایه های اجتماعی در تشخیص این گونه بافت ها، لزوم پرداختن به حوزه های اجتماعی و مکان را روشن می سازد. رویکرد اخیر، «بازآفرینی شهری» است که دید جامعی به بافت های تاریخی و حفاظت آن دارد. هدف این پژوهش بازتعریف شاخص های مکانی ارتقاء دهنده پایداری اجتماعی با رویکرد بازآفرینی شهری در بافت تاریخی شهر سنندج می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و نوع آن کاربردی می باشد. نمونه گیری به صورت تصادفی بوده و با فرمول کوکران، 400 نفر برای پرسشگری انتخاب شدند. داده های بدست آمده از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که شاخص های تنوع فعالیتی، تراکم و فشردگی، طراحی منظر محله به ترتیب با ارزش عددی «0.854، 0.748، 0.871» بیشترین تأثیر را بر ابعاد فعالیت پذیری، انسجام فضایی – کالبدی و عدالت مندی دارند. همچنین شاخص های مربوط به «هویت مندی» با میانگین عددی 0.730 و شاخص های مربوط به «عدالت مندی» با میانگین عددی 0.691 بیشترین تأثیر را بر پایداری اجتماعی بافت ناکارآمد مرکزی شهر سنندج دارند.