فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۶۱ تا ۵٬۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی در فضاهای شهری به دلیل نقش چشمگیر آن در کیفیت این فضاها از اهمیت به سزایی برخوردار است. بنابراین، ضروری است طراحی فرم فضاهای شهری با در نظر گرفتن اصول آسایش حرارتی صورت گیرد. پژوهش حاضر به کمک شاخص های آسایش حرارتی، چارچوبی برای سنجش جامع اثرات فرم شهری بر عملکرد حرارتی (آسایش و استرس حرارتی) در فصول گرم سال ارائه. همچنین، فرایند تدوین الگوی فضایی-زمانی آسایش حرارتی به مثابه ابزاری برای سنجش سناریوهای طراحی بافت های مسکونی در راستای کاهش جزایر حرارتی معرفی می شود. در تحقیق حاضر، مؤلفه های فرم بافت شهری از قبیل نسبت فضای باز و نیز مؤلفه های مربوط به پروفایل معابر، از قبیل ارتفاع ساختمان ها، جهت و درجه محصوریت در نمونه های منتخب شهر تهران بررسی گردیده است. ارزیابی نقش این دو دسته مؤلفه در عملکرد آسایش حرارتی سبب می شود تا نقش توأمان مؤلفه های فرم ساختمان ها و معابر در بافت های شهری باهمدیگر دیده شود. بر این اساس، عملکرد هر یک از گونه بافت های شهری در تأمین آسایش حرارتی و نیز ایجاد استرس حرارتی تعیین و تحلیل می گردد. چنین تحلیل های فضایی-زمانی در محیط شهری، طراح را قادر به ارزیابی طرح خود کرده و راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود ارائه دهد تا کیفیت فضاهای شهری در اقلیم های گرم ارتقا یابد.
سرآغاز عکاسی در ایران (درآمدی انتقادی بر تاریخ عکاسی ایران در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
125 - 134
حوزههای تخصصی:
بایگانی عکس های دوره ی قاجار، یکی از بزرگترین گنجینه های تصویری تاریخ ایران است. اگر این بایگانی را همچون یک فضای بصری متصور شویم، می توان چیستی و چگونگی آن را مورد تحلیل انتقادی قرار داد و اگر نام دیدمان را به کلیت این فضای بصری اطلاق کنیم، می توان پرسید چه دیدمانی، چرا و چگونه در دوره ی ناصری صورت بندی شده و این دیدمان چه کارکردی می توانست در گذشته داشته و یا حتی در ادوار بعدی می تواند داشته باشد؟ چنین موضعی در قبال تاریخ عکاسی ایران، می تواند فصلی آغازین و مطالعه ای بنیادین در این حیطه باشد؛ امری که در تحقیقات انجام شده کم و بیش مورد غفلت قرار گرفته است. تبارشناسی به عنوان یک نظریه-روش تاریخی، راه گشای مناسبی برای این نوشتار خواهد بود. هدف، ارائه ی تحلیلی کیفی از تاریخ عکاسی ایران از بدو ورود دوربین عکاسی به این سرزمین، در دوره ی ناصری است. آنچه که نگارندگان در این مجال موجه می سازند، این مهم است که دیدمان عکاسی در دوره ی ناصری به شکلی سیاسی، البته با توجه به مفهوم سنتی سیاست، صورت بندی شده است. البته در این میان نباید دیدمان سیاسی-اریانتالیستی را هم از نظر دور داشت؛ موردی که می تواند کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به نحوی حتی تا به اکنون حفظ کند.
مطالعه و آسیب شناسی آثار فرهنگی- تاریخی با استفاده از روش های بازتابی و فلورسانس: مطالعه موردی سه اثر تاریخی موزه بزرگ خراسان
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
19 - 28
حوزههای تخصصی:
روش های بازتابی (Reflection) و فلورسانس ( Fluorescence) در مبحث تاریخ هنر و فرایند شناخت مواد و بررسی وضعیت و مرمت آثار تاریخی و هنری اطلاعات ارزشمندی را در اختیار پژوهشگران و مرمتگران قرار می دهد. تصاویر حاصل از نور مریی (Visible Light) بهترین روش برای ثبت اثر و بررسی آن در غیاب اثر است. دوربین های دیجیتال مدرن این پدیده را تسریع و همگانی کرده اند. تصاویر اشعه ماوراءبنفش (Ultra-Violet (Uv)) برای آنالیز سطح نقاشی و بررسی وضعیت کنونی اثر و تشخیص رنگ دانه ها به کار می رود. این روش جزو روش های بازتابی و فلورسانس شمرده می شود. از این جهت که مقداری از آن از سطح نمونه بازتاب و در طول موج مریی از سطح ساطع می شود. مقداری نیز به کمک سطح جذب می شود. این پژوهش به بررسی کیفی آسیب های یک تابلو نقاشی رنگ روغن و دو نسخه خطی به روش فلورسانس اشعه ماوراءبنفش و روش بازتابی نور مریی پرداخته است. مشخصات ظاهری اثر به وسیله تصویر نور مریی و تصویر فلورسانس بررسی و ثبت شد. تصویر فلورسانس محل هایی که رنگ خود را از دست داده اند، وصله کاری شده اند یا بخش هایی را که مرمتی هستند تشخیص داده اند؛ بنابراین تصویر فلورسانس، در غیاب تاریخچه اثر تصویر روشنی از وضعیت مرمت های پیشین و آسیب هایی که در تابلوی نقاشی ایجاد شده است، می دهد. همچنین در بررسی یک نسخه تاریخی- فرهنگی تشخیص بخش هایی که مورد حمله بیولوژیکی قرار گرفته اند میسر شد. بررسی نسخه خطی دیگر با اشعه فلورسانس ماوراءبنفش نشان داد که احتمالاً رنگ قرمز به کاررفته در نسخه، رنگ دانه اخراست.
سیر تحول کالبدی سینماهای تبریز
حوزههای تخصصی:
تاریخ هنر سینما در ایران و تبریز به بیش از صد سال می رسد، با رونق این هنر، نیاز به ساخت فضاهایی برای این عملکرد جدید احساس گردید و اولین ساختمان سینماها در حالی در شهرها شکل گرفتند که برای پیدایش و تکامل پیش زمینه ای و یا الگویی در میان بناهای سنتی ایرانی نداشتند. از این رو هدف این پژوهش مطالعه در زمینه چگونگی پیدایش سینماها و عوامل مؤثر بر تحولات کالبدی آنها از شروع تاکنون در شهر تبریز است. این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی نظیر مصاحبه، بازدید از سینماها، برداشت پلان و عکسبرداری به بررسی روند مکان یابی و شکل گیری بناها، الگوی معماری و الزامات ساخت در این بناها پرداخته است. نتایج مطالعات منجر به دسته بندی سینماها به چهار بخشِ «پیدایش»، «رونق»، «رکود» و «احیا» از منظر تحول کالبدی گردید. سپس عوامل موثر در این سیر تحول در چهار حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شناسایی شدند.
راهکارهایی جهت افزایش امنیت در بازطراحی مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه خلق فضای قابل دفاع و CPTED (نمونه موردی شهرک بسیجیان آمل)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از مهم ترین نیازهاى بشرى است، چنان که در طبقه بندى نیازهاى مازلو در درجه دوم اهمیت و پس از نیازهاى فیزیولوژیک قرارگرفته است. در این تحقیق افزایش امنیت در بازطراحی مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه خلق فضای قابل دفاع و CPTED (نمونه موردی شهرک بسیجیان آمل) مورد بحث و بررسی دقیق قرار می گیرد. شهرک بسیجیان از جمله شهرک های ارزان قیمت و پرجمعیت شهرستان آمل به حساب آمده و مورد توجه قشر آسیب پذیر جامعه میباشد. با توجه به ویژگی های محیطی این شهرک و مطالعات صورت گرفته، میزان ارتکاب جرم در سطح بالا و میزان امنیت در این شهرک در سطح پایینی قرار دارد. بنابراین می توان با تکیه بر دو مفهوم خلق فضای قابل دفاع و CPTED در راستای ارتقاء امنیت در شهرک مذکور قدم برداشت. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای پیشینه و چهارچوب نظرى تحقیق مشخص گردید و داده های به دست آمده به صورت میدانی م,رد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که استفاده از طراحی معماری مناسب و عرصه بندی فضاهای عمومی، نیمه عمومی، نیمه خصوصی و خصوصی احساس نا امنی و ترس در مجرمان ایجاد کرده و در عوامل روانی مؤثر بر وقوع جرم نیز مؤثر است همچنین بر اساس نتایج به دست آمده هرچه قلمروهای خصوصی، نیمه خصوصی، عمومی و نیمه عمومی متمایز تر باشند امکان نفوذپذیری فیزیکی و بصری در آن از سطح عمومی به سطح خصوصی کنترل شده تربوده و امکان وقوع جرایم نیز به همان نسبت قابل کنترل است.
بررسی مشکلات حوزه حمل و نقل و ترافیکی و نحوه مدیریت آن در شهرهای در حال توسعه با تأکید بر اسلامشهر
حوزههای تخصصی:
در قرن حاضر که قرن تمدن افزایش شهر و شهرنشینی و افزایش جمعیت شهرها است و به تبع آن توسعه یافتن شهرهای کوچک و بزرگ می باشد. مهاجرت ها به شهر ها هم عامل رشد جمعیت شهر ها می باشد. این جمعیت با هدف اشتغال و زندگی بهتر و دسترسی به امکانات شهری مهاجرت به شهر را آغاز نمودند که باعث بروز مشکلاتی از جمله خیابانهای متراکم تحت فشار قرار دادن زیرساختهای شهری، آلودگی هوای شهری و ... موجب گردید. در ایران با افزایش تعداد خودروها، ترافیک هر روز سنگین تر می شود. عمدتاً راه حل های ارایه شده از سوی نهادهای مختلف بر اساس تامین اهداف سازمان مربوطه انجام شده و نتایج مطلوبی در برنداشته است. بر همین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مشکلات حوزه حمل و نقل و ترافیکی و نحوه مدیریت آن در شهرهای در حال توسعه با تأکید بر اسلامشهر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی است و از روش پرسشنامه ای در قالب پرسشنامه شهروندان و متخصصین در این پژوهش استفاده شد. حجم نمونه با توجه به جمعیت بر اساس فرمول کوکران 330 نفر برای شهروندان در نظر گرفته شد. و با توجه به وضع موجود پرسشنامه در میان متخصصین توزیع گردید. و روایی پرسشنامه براساس نظر کارشناسان و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 82/0 محاسبه گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد مسایل زیست محیطی، حمل و نقل همگانی(اتوبوس)، حمل و نقل همگانی(تاکسی و مسافرکش)، عابران پیاده و کم توان، زمان سفر، حمل و نقل شخصی، فرهنگ و رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، ایمنی، وضعیت شبکه معابر و مدیریت ترافیک شهر دارای مشکلات و معضلاتی برای این شهر است. و از عوامل موثر و پیشنهادات بر ساماندهی ترافیک این شهر عبارت است از: مدیریت بر سفرهای شهری، مدیریت بر پارکینگ ها، مدیریت ناوگانی و شبکه حمل و نقل عمومی، مدیریت بر فرهنگ سازی ترافیک، مدیریت بر شهرسازی، مدیریت بر اورژانس ها، مدیریت شبکه ترافیک، مدیریت بر استانداردسازی، نصب و نگهداری خدمات ترافیکی، مدیریت مکانیزه ترافیک، مدیریت بر مهندسی ترافیک، مدیریت بر تحقیق و توسعه می تواند کارساز و موثر باشد.
تبیین مدلِ محله فرهنگی در بافت های تاریخی برای توسعه اقتصاد و حضور صنایع خلاق (مورد پژوهشی: خیابان لاله زار، تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به اینکه محله های تاریخی به عنوان موجودیتی منسجم، تلاش های فرهنگ بومی را برای پاسخگویی به نیازهای گذشته به بهترین شکل نشان می دهند، انطباق پذیری آنها با نیازهای زمان حال و شناخت فرصت های موجود در آنها، به عنوان ظرف پذیرنده عملکردهای فرهنگی و مولد اقتصاد، امری در خور توجه است. مهم ترین مسئله این پژوهش بهره گیری از روش های خلاق برای انطباق پذیری بافت های تاریخی با اقتصاد و شرایط جدید، از طریق تمرکز بر سرمایه های فرهنگی، به عنوان ابزاری برای احیای محله های تاریخی، و ایجاد فعالیت های جدید اقتصادی با هدف جایگزینی کاربری هایی است که رو به انحطاط هستند یا از منطقه محو شده اند. استفاده از سیاست های نوآورانه و راهبردهای مبتنی برخلاقیت برای حضور بافت ها و محله های تاریخی کشورمان در عرصه های رقابت، با هدف توسعه و رشد اقتصادی فرهنگی و تجدید حیات محله، رویکردی است که فقدان آن، هم در حوزه نظری و هم در حوزه کاربردی بافت های تاریخی، قابل توجه است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش ایجاد شرایط تبدیل محله های تاریخی به مولد اقتصاد و فراهم آوردن امکان حضور آن ها در عرصه صنایع خلاق است که از طریق اتخاذ سیاستی خلاق و سنجش میزان قابلیت های موجود در بافت های تاریخی، و تبیین شاخص های چندگانه محله فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد. روش پژوهش: این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی انجام شده است و یافته ها با استفاده از پرسش نامه و مشاهدات میدانی استخراج شده اند. نهایتاً، با استفاده از یافته های پژوهش، تحقق پذیری یک محله فرهنگی در نمونه لاله زار با استفاده از روش کمّی معادلات ساختاری ارزیابی و در نتیجه مدلی از محله فرهنگی تاریخی، براساس اولویت اقدامات تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش راهکارها و اقدامات لازم را براساس ترتیب اولویت در مدل محله فرهنگی تاریخی، پیشنهاد می کند و اهمیت این روابط را به لحاظ تجربی نیز به اثبات می رساند.
آینده ما و فرهنگ ما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۹
5 - 12
حوزههای تخصصی:
توجه به آینده فرهنگ ضمن آنکه از مقوله های چالش برانگیز محسوب می شود، پرداختن به آن را نیز ضروری می کند، چنانکه سرنوشت فرهنگ با سرنوشت انسان گره خورده است و بر اهمیت آینده بشری تأکید می کند. زیرا نزاع انسان با خود و تباهی و دورشدن از اصل انسانی خود آینده او و فرهنگ را تباه می کند. در این نوشتار مراد از فرهنگ، فرهنگ بالذات است و نه تجربه مادی آن که به تمدن تعبیر می شود. تفحص در واژگان به ویژه تناظر واژگانی ادبیات زبان فارسی با سایر زبان ها روشن می کند که «Kulture» به عنوان واژه متناظر با واژه فرهنگ در ادبیات فارسی مفهومی است که نمی تواند مسئله آینده و سرنوشت فرهنگ را در بر گیرد. این تفاوت واژگانی می تواند نشان از جهان بینی های متفاوت فرهنگ های مختلف چون فرهنگ شیعی-ایرانی یا فرهنگ مسیحی-اروپایی داشته باشد که نه تنها هرکدام بنا به مقتضیات خود برای انسان آینده ای دیگر رقم می زنند که می توانند بر آینده فرهنگ خود نیز تأثیرگذار باشند.
کارکردشناسی تحلیلی سقانفارهای مازندران بر اساس مضامین تزئینات با رویکرد ادبیات تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
71 - 87
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی در طول تاریخ کارکردی وسیع داشته و به موضوعات مختلف اخلاقی، مذهبی، پند و اندرز، سیاست و ... پرداخته است. محتوای آثار تعلیمی به تناسب شرایط اجتماعی، هویت فردی و توانایی های آفریننده شکل گرفته است. «سقانفار» سازه ای بومی و مذهبی در مازندران است که متأثر از تحولات اجتماعی سیاسی انتهای دوره صفویه و قاجار پدید آمد. نوع اولیه این سازه چوبی در مزارع و در مجاورت منازل مسکونی برای نگهبانی از محصولات ساخته می شد و در مسیر تبدیل شدن به سازه ای تعلیمی و مذهبی دچار تغییراتی گردید که به آن کارکرد و معنای تازه ای بخشید. هدف این پژوهش بررسی زمینه های شکل گیری، اهداف ساخت و مخاطبان سقانفارها جهت شناخت علت ساخت آنها بوده است. سؤال پژوهش این است که میزان ارتباط بین نقوش مذهبی و غیر مذهبی با آموزه های تعلیمی چقدر بوده است؟ فرضیه پژوهش آن است که هدف اصلی سازندگان سقانفارها، ایجاد یک سازه تعلیمی با هدف انتقال آموزه های اخلاقی بوده و از این رو تزئینات با رویکرد تعلیمی انتخاب و اجرا شده اند. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و کارکرد نقوش به کاررفته بر اساس محتوای آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. داده ها به روش کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد بر اساس موضوع، تزئینات در دو گروه مذهبی و غیرمذهبی قرار می گیرند که در آنها مضامین مشابه یا متفاوت ارائه شده است. تحلیل آمارهای استخراج شده نشان می دهد از نظر کمّی از موضوعات مذهبی بیش از موضوعات غیرمذهبی استفاده شده است. مضامین مشترک مورد استفاده به ترتیب بیشترین حضور در تزئینات عبارت اند از «شجاعت»، «جوانمردی»، «جهاد و شهادت یا مبارزه با ظلم» و «عدالت» که همه آنها آموزه های تعلیمی هستند. نسبت استفاده از مضامین مشترک در گروه تزئینات غیرمذهبی بیشتر از مذهبی است. بر این اساس به نظر می رسد علت اساسی شکل گیری و همچنین گسترده ترین کارکرد عمومی سقانفارها، جنبه تعلیمی آن ها بوده و هنرمندان مضامین مورد نظر را با استفاده متنوع از روایات مذهبی و تاریخی بیان کرده اند. سایر کارکردهای عبادی و آیینی، در سایه کارکرد تعلیمی معنا پیدا کرده است.
ارزیابی عوامل محیطی در شکل گیری استقرارهای اشکانی دشت سرخس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره اشکانی در خراسان بیشتر از ادوار تاریخی ایران شناخته شده است؛ اما نیازمند کاوش های باستان شناسی مدون و هدفمندی است تا اطلاعات و داده های باستان شناختی محکم و استواری را در اختیار باستان شناسان قرار دهد. با توجه به خاستگاه اشکانیان در شمال شرق ایران، دشت سرخس هدف یک بررسی روشمند میدانی قرار گرفت تا از روند و چگونگی استقرار و تأثیرگذاری دوسویه طبیعت و انسان در منطقه، درک درستی حاصل شود. نتیجه این بررسی، شناسایی چهارده محوطه استقراری از این دوره بود که این تعداد، از منظر عوامل محیطی و وسعت محوطه ها، قابل تأمل و ارزیابی است. هم چنان که گفته شد، هدف و ضرورت این پژوهش بررسی و شناخت استقرارهای دوران اشکانی در این منطقه و مطالعه پیرامون مؤلفه ها و عوامل مؤثر در شکل گیری و الگوی پراکندگی محوطه ها در این حوزه جغرافیایی است. ازاین رو، محوطه های شناسایی شده اشکانی دشت سرخس از منظر عوامل محیطی و شاخصه های مؤثر جغرافیایی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در تحلیل داده ها، علاوه بر استفاده از روش های مرسوم در بررسی های میدانی و الگوهای استقراری، از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شد. خروجی نقشه ها و داده های استقرارهای اشکانی منطقه نشان داد که از میان عوامل محیطی مؤثر در شکل گیری استقرارها، دوری و نزدیکی یا قرار گرفتن استقرارها در امتداد مسیر رودخانه ها (الگوی استقرار خطی)، راه های ارتباطی (نسا و جاده ابریشم)، ارتفاع و ناهمواری در مکان گزینی استقرارها در محدوده ارتفاعی بین 300 تا 1100 متر از سطح دریا و چگونگی پراکنش آن ها در دشت سرخس و همچنین ارتفاعات، در شکل گیری استقرارها بیشتر از سایر عوامل محیطی تأثیرگذار بوده اند. از مهم ترین نتایج بررسی حاضر، شناسایی و کشف استقرارهایی با آثاری غنی از دوره اشکانی و تحلیل شکل گیری آن ها بر مبنای عوامل و مؤلفه های محیطی و نیز بازسازی بخشی از فرهنگ اشکانی در شمال شرق خراسان و تأسیس گاه نگاری نسبی پارتیان دشت سرخس در چارچوب طبقه بندی، گونه شناسی و گونه شناختی نمونه های سفالین به دست آمده است.
گونه شناسی مسکن و تکنیک های ساخت بومی در روستای تاریخی الگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستای الگن از توابع بخش چاروسا (63 کیلومتری شمال شهر دهدشت) در شهرستان کهگیلویه، در زاگرس جنوبی قراردارد. وجود ساختارهای تاریخی- کالبدی و روابط فرهنگی- اجتماعی که در طول زمان در دل بافت کهن روستا شکل گرفته است، از یک سو و جنگل های تنک بلوط در منطقه، الگن را به مجتمع زیستی کم نظیری مبدل ساخته که شناسایی دارایی های فرهنگی و حفاظت از ساختارهای تاریخی-طبیعی آن را ضروری می سازد. استقرار روستا در عرصه متصل به تنگه الگن که تنها راه تاریخی دسترسی به لنده و بهبهان بود، از یک سو و وجود منابع آب شیرین و عرصه های مستعد کشاورزی از سوی دیگر، سبب شکل گیری ساختارهای درهم تنیده فشرده بافت تاریخی در راستایی خطی شده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت الگوهای مسکن بومی و تکنیک های ساخت ابنیه تاریخی در روستای الگن، ضمن جمع آوری تاریخ شفاهی و مطالعات فرهنگی-اجتماعی، ساختارهای کالبدی موجود در هسته تاریخی سکونت گاه را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و می کوشد تا به پرسش های زیر پاسخ دهد؛ چه عواملی بر شکل گیری هسته تاریخی خطی سکونتگاه موثر بوده است؟ تیپولوژی و ساختار فضایی الگوهای مسکن بومی در روستا چگونه است؟ تکنیک های ساخت تاریخی چه رابطه ای با مصالح بوم آورد در منطقه دارد؟ به دلیل فقدان هرگونه مطالعات مدون در زمینه تاریخ سکونت گاه های منطقه و ازآنجمله الگن، پژوهش با استناد به مطالعات جامع ، میدانی با رویکردی تحلیلی- تفسیری به موردپژوهی هسته تاریخی روستا پرداخته و تلاش دارد از طریق مستندنگاری مولفه های کالبدی بافت، الگوهای بومی، تکنیک های ساخت و فرآیند تحول آنها را موردشناسایی قراردهد. براساس نتایج پژوهش، ساختار خطی روستا (با راستایی شمال غربی- جنوب شرقی) منطبق بر ساختار توپوگرافیک بستر جغرافیایی بر روی تپه سوق الجیشی-که دید مناسبی به تنگه داشته و دفاع از روستا در برابر مهاجمان را تسهیل می نمود- شکل گرفته است. همچنین با بررسی ساختار 30 واحد مسکونی تاریخی، می توان سه الگوی اصلی شامل الگوی نه قسمتی (توو)، چنداتاقه ساده و چنداتاقی ایوان دار(عمارت) را مورد شناسایی قرار داد. اگرچه تکنیک های ساخت ابنیه، منطبق بر مصالح بومی (سنگ لاشه، تنه های بلوط و ملات گچ) است، اما آشکارا می توان کاربست شیوه های محلی و پیشرفت تکنولوژیک آنها و توجه به شیوه های طراحی اقلیمی را در معماری ابنیه بومی روستا مشاهده کرد.
تحلیل محتوای مجله های «هنر معماری»، «معمار» و «معماری و ساختمان» براساس نظریه برجسته سازی (بازه زمانی 1377 تا 1397)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
24 - 35
حوزههای تخصصی:
علی رغم نقش مجلات تخصصی در تبلیغات، آموزش و ایجاد جریان های فکری در معماری معاصر ایران، تاکنون هیچ تحقیق جامعی پیرامون محتوای این رسانه ها صورت نگرفته است. تحلیل محتوای مجلات «معمار»، «هنر معماری» و «معماری و ساختمان» طی بیست سال فعالیت اخیر آنان هدف این پژوهش است. اهمیت این تحقیق با درک نقش رسانه ها در جهت دهی به افکار حرفه مندان براساس نظریه برجسته سازی مشخص می شود. تحلیل محتوا با مراجعه به منابع دست اول (نسخ اصل مجلات) و کدگذاری دو مرحله ای مقالات براساس سیاهه وارسی محقق ساخته در 33 معیار موضوعی. تجزیه و تحلیل داده ها به روش آنالیز میان موردی (cross-case anaysis) صورت پذیرفته تا نتایج در دو سطح آمارهای کمی و تحلیل های کیفی ارائه شوند. سه مجله مذکور، به عنوان باثبات ترین نشریات تخصصی معماری ایران در بیست سال اخیر که همچنان چاپ آنان ادامه دارد، مجموعاً 221 نسخه از سال 1377 تا پایان 1397 مشتمل بر 4965 مقاله چاپ کرده اند. موضوعات «معرفی پروژه در ایران» (مجموعاً 19/39 درصد از کل مقالات)، «تاریخ و مبانی نظری» (مجموعاً 19/23 درصد از کل مقالات)، «اخبار رویدادهای معماری» (مجموعاً 12/93 درصد از کل مقالات) و «معرفی پروژه در غرب» (مجموعاً 10/81 درصد از کل مقالات) بیشترین سهم از محتوای چاپی را به خود اختصاص داده اند. بیش از 62/36 درصد واریانس مقالات منتشرشده در باب چهار موضوع مذکور است. مضمون برجسته در بین تمامی مجلات «معرفی پروژه در ایران» است. مجلات تخصصی معماری نقش مؤثری در سوگیری معماران در استفاده از رسانه ها به عنوان بستر معرفی آثار ساختمانی خود و متعاقباً جهت دهی اذهان ایشان به سمت «معماری غرب» از طریق انتشار «تاریخ و مبانی نظری» داشته اند. در خاتمه میزان هم سویی بین مقالات با دغدغه های جامعه حرفه ای معماران و برخی محورهای جایگزین پیشنهاد شده است.
بازخوانی فرهنگی مفهوم سرزندگی در شهرهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
41 - 52
حوزههای تخصصی:
این معیارها مفهوم غربی سرزندگی را مدنظر داشته اند. در واقع می توان گفت پژوهشگران داخلی به معیارهای سرزندگی بومی، کمتر توجه کرده اند. بنابراین بازخوانی، مفهوم سرزندگی براساس داشته های فرهنگی ایرانی امری ضروری است. بدین منظور این پژوهش با استفاده از مفهوم سرزندگی شهری، براساس دو نمونه از آثار مکتوب فرهنگی «دیوان حافظ» و «مدینه الفاضله» ابن عربی، سعی در دسترسی به مفهوم این مقوله در نگاه ایرانی داشته است. این نگاه با نظر پژوهشگران معاصر داخلی مقایسه و تطبیق داده شده و سپس با نظر محققان غیر ایرانی مقایسه شده است.چه شباهت ها و یا تفاوت هایی میان پیشینه فرهنگ ایرانی در نگاه به پویایی و سرزندگی شهری مطلوب و آرای صاحب نظران فارسی زبان و یا غیر فارسی زبان معاصر در این زمینه می توان یافت؟بررسی میزان انطباق آرای صاحب نظران ایرانی در مقوله سرزندگی شهری با پیشینه فرهنگ ایرانی است.این مطالعه با رویکردی کیفی به تحلیل محتوا در مجموعه داده هایی می پردازد که از مطالعه متون کهن فرهنگی ایرانی، اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و نظر صاحب نظران ایرانی و خارجی به دست آمده است. روش شناسی پژوهش جهت تدوین فرضیه های این مطالعه و استخراج مفهوم سرزندگی در شهرهای ایرانی براساس داشته های فرهنگی آن تدوین شده است. انتخاب محققان معاصر ایرانی جهت انعکاس آرای آنها در این مقاله، براساس میزان استفاده از نظراتشان در مجامع آکادمیک ایران انجام شده است. نظرات ارائه شده از این محققان در آثار آکادمیک داخلی استفاده بیشتری داشته است. نظرات محققان خارجی نیز اغلب براساس اهمیت محقق در مبحث سرزندگی در فضای فرهنگی غرب و نیز توجه مخاطبان فارسی زبان به آرای آنها انتخاب شده اند. از مقایسه مفهومی تعاریف معاصر درمی یابیم که صاحب نظران داخلی تاکنون بیشتر به معیارهای خرد و کالبدی سرزندگی مانند پیاده مداری و خوانایی، حیات شبانه، فضاهای سبز، تنوع و زیبایی شناسی توجه داشته اند و مهمترین اصل سرزندگی برای آنان ارتقای کیفیت محیط بوده است. این در حالی است که اندیشمندان خارجی به معیارهای کلان سرزندگی نظیر پویایی اقتصاد منطقه ای، جذابیت جهانی و توریسم، تاب آوری، پویایی مناطق شهری، پویایی محله ها و مانند این ها توجه داشته و برای آنها ارتقای کیفیت محیط تنها یکی از ویژگی های سرزندگی بوده است. تفاوت این نظریات می تواند نشان دهنده فرهنگ، نیاز و نگرش مردمان در فرهنگ های متفاوت باشد. علاوه براین، برخی از معیارهای دیگر که توسط اندیشمندان خارجی ارائه شده ، باعث ارتقای کیفیت حضور مردم در شهر می شود، در صورتی که برخی از معیارهای اصلی ارائه شده توسط دانشمندان ایرانی (مانند پیاده مداری)، صرفاً حضور مردم را به مثابه هدف در نظر می گیرند. اما معیارهایی مانند تعامل مداوم و دوسویه مردم با دولت یا رقابت اقتصادی سالم، باعث حضور مثبت و آگاهانه و تأثیرگذار مردم در فضاهای شهری می شود. زیرا این حضور است که باعث جنب وجوش، سرزندگی و پویایی در شهر شده است. از طرف دیگر با مطالعه رویکرد فارابی و حافظ به سرزندگی شهری مشخص شد نظرات غیر ایرانی با بخشی از پیشینه فرهنگ ایرانی در مورد شهر ایده آل همپوشانی دارد؛ از جمله مفهوم حس مکان و صلح در شهر مورد نظر حافظ و فارابی. این مفاهیم در نظرات شهرسازان غربی بسیار تأکید شده است. شاید تأکید زیاد صاحب نظران فارسی زبان معاصر بر مفاهیم کالبدی را بتوان نقطه ضعفی در مفهوم سرزندگی شهرهای معاصر ایرانی دانست
معرفی و گونه شناسی تزیینات هندسی در آرایه های معماری گنبد سلطانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
165-178
حوزههای تخصصی:
گنبد سلطانیه یکی از مهم ترین بناهای تاریخی دوره ایلخانی در ایران، دارای پلان هشت ضلعی، هشت مناره و سه بخش گنبدخانه، تربت خانه و سرداب است که با تزیینات متعدد کاشی کاری، گچ بری، آجرکاری و... آراسته شده است. یکی از انواع تزیینات شاخص در آرایه های معماری این بنا، تزیینات هندسی است که به تنهایی و گاه در تلفیق با سایر نقوش یا کتیبه ها از آن ها استفاده شده است. این پژوهش با هدف معرفی انواع تزیینات هندسی به کاررفته در آرایه های معماری گنبد سلطانیه و گونه شناسی این تزیینات شکل گرفته است. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی این مقاله به تزیینات هندسی موجود در آرایه های معماری گنبد سلطانیه و معرفی گونه های شاخص تزیینات هندسی در این بنا اختصاص دارد. روش یافته اندوزی بر اساس پژوهشی میدانی (عکاسی) و با استناد به منابع مکتوب انجام شده که روشی توصیفی تحلیلی دارد. نتایج مطالعات حاکی از آن است که کاربرد تزیینات هندسی از جایگاه بسیار مهمی در تزیینات گنبد سلطانیه برخوردار است به نحوی که تقریباً در تمامی قسمت های بنا از قبیل طاق ها، سطوح دیوارها و...، می توان به نمونه های متنوعی دست یافت. این تزیینات عمدتاً شامل گره های پُرکاری است که تلفیق این گره ها با تزیینات گیاهی و کتیبه ها و همچنین کاربرد تکنیک های اجرایی متنوع بر پیچیدگی، تنوع و زیبایی آن ها می افزاید. بیشترین درصد را گره هایی بر پایه عدد مبنای شش، هشت، ده و دوازده، به خود اختصاص داده که از بداعت و گستردگی فراوانی برخوردار است. همچنین سنت تبدیل گره ها (تبدیل گره کُند به تُند)، یکی از گونه های مهم موجود در تزیینات هندسی این بنا به شمار می رود.
تبیین یک رویکرد پراگماتیک به موضوع مکان سازی در بافت های تاریخی شهر ایرانی (نمونه مطالعاتی: راسته بازار استر و مردخای شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
219-236
حوزههای تخصصی:
سال هاست که بافت های تاریخی در شهرهای معاصر از دیدگاه های متفاوت، مورد توجه شهرسازان در سطوح و جایگاه های مختلف قرار گرفته و بر این اساس موضوع انواع مداخلات بوده اند. با وجود این، هنوز هم انتقادات بسیاری در خصوص این مداخلات مطرح بوده و بغرنجی های بافت های تاریخی نیز کماکان برجا و برپا هستند. دوگانه نظر و عمل در این حوزه فاصله ای بسیار دارند و تشدید و تمدید این فاصله یکی از معضلات جدی قابل تأمل است. اغلب انتقادات مطرح از جایگاه نظریه پردازی نسبت به عمل شهرسازانه در بافت تاریخی صورت می گیرد. در عین حال، مداخله کنندگان نیز معتقدند در پس اعمال ایشان نظریه های مختلفی قرار داشته و هدایتگر ایشان است. به نظر می رسد تمامی این تلاش ها چه در عرصه عمل و نیز عرصه نظر در جهت تحقق مکانی مطلوب و آرمانی که در قالب تصور و تصاویر شهرسازانه نظریه پردازان، حرفه ای ها و یا مدیران صورت گرفته و می گیرد. در این مقاله، ضمن پرداختن به ماهیت دوگانه نظر و عمل در این باره با تکیه بر خوانشی پراگماتیستی سعی می شود تا نحوه ای از مداخله در این بافت های شهری معرفی و در یکی از مکان های تاریخی در شهر همدان آزموده گردد. در این شیوه، ضمن معرفی جستاری مفهومی و بازآرایی تلقی پراگماتیستی از یوتوپیا بستر مناسب برای ارائه سناریوهای متفاوت و در نتیجه، برنامه ها و طرح های متعدد به منظور مواجهه با عدم قطعیت و پیچیدگی موجود در بافت های تاریخی فراهم می آید. این تلاش فقط با لحاظ زمینه و فراهم کردن بستر لازم برای طرح دیدگاه های مختلف فراهم می شود. نتایج این مطالعه در بخشی از بافت تاریخی شهر همدان نشان می دهد که رویکرد پراگماتیسم می تواند گشودگی مناسبی در نحوه مداخله در بافت های تاریخی شهر معاصر ایرانی فراهم کند. به علاوه می توان با اتخاذ رویکردی پراگماتیک که در آن آموزش و فرهنگ سازی اصل قرار می گیرد، امکان رسیدن به مداخلاتی هدفمند برای مکان سازی متناسب با نیازهای جامعه را فراهم کرد.
مطالعه توسعه شهری اصفهان از دوره شاه عباس یکم تا دوره شاه عباس دوم با تأکید بر نقش زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
123-141
حوزههای تخصصی:
اصفهان اگرچه از پیش از دوره صفوی شهری واجد اهمیت بود، بخش بزرگی از اعتبار خود را مدیون برگزیده شدن به عنوان پایتخت در این دوره است. این اتفاق به دلایل عمدتاً امنیتی در سال یازدهم حکومت شاه عباس یکم (حک 996 1038ق) رخ داد و به دنبال آن تغییراتی در جهت عمران و بهسازی شهری در اصفهان صورت گرفت. نتیجه مداخله های شهری دوره شاه عباس یکم، توسعه شهری اصفهان به سمت جنوب بود که با محوریت خیابان چهارباغ از زاینده رود عبور می کرد و تا نزدیکی کوه صفه تداوم می یافت. بیشترین مطالعات انجام شده در خصوص توسعه اصفهان به ساخت وسازهای دوره شاه عباس یکم اختصاص دارد که تشکیل دهنده بخش های مهمی از تصویر اصفهان صفوی است. این در صورتی است که به نظر می رسد اصفهان صفوی توسعه ای یکباره نداشته و در دوره های پس از شاه عباس یکم نیز، هم در بخش دولتخانه و هم در حاشیه زاینده رود، تغییرات و افزوده هایی به بخش های سلطنتی رخ داده است. هدف این مقاله، بررسی سیر توسعه دولتخانه اصفهان پس از دوره شاه عباس یکم با تکیه بر نقش منظر زاینده رود در آن است. در این مقاله تلاش شده است تا با نگاهی کیفی و به روش توصیفی تاریخی بر اساس وقایع تاریخی و اسناد موجود، به تغییرات شهری رخ داده در بازه زمانی سال های 1006ق پایتختی اصفهان در زمان شاه عباس یکم تا 1077ق پایان حکومت شاه عباس دوم پرداخته شود. نتایج حاکی از آن است که اگرچه از ابتدای پایتختی اصفهان طرح هایی برای توسعه شهری موجود بوده، این طرح ها و برنامه ها تا پایان حکومت شاه عباس یکم، به توسعه طولی شهر عمدتاً به سوی جنوب منتج شده است. در دوره های بعدی تا انتهای حکومت شاه عباس دوم (حک 1052 1077ق)، حدود توسعه شهری اندکی تغییر کرد؛ به طوری که حاشیه زاینده رود به مکانی برای استقرار دولتخانه نوظهور تبدیل شد. این در حالی است که بخش عمده توسعه عرضی اصفهان ماحصل افزوده های صفوی به دلیل حضور زاینده رود و علاقه شاه عباس دوم به برگزاری جشن هایی در حاشیه آن بوده است.
ارزیابی مسیرهای پیاده درشهر شیراز بارویکرد بهبود حضورپذیری شهروندان (مطالعه موردی:پیاده راه سلامت چمران، قصر الدشت، حسینی الهاشمی)
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها بخشی تاثیرگذار و جدایی ناپذیر از شهرها هستند و امروزه پیاده راه هایی که در جوامع شهری با ان روبرو هستیم عاری از توجه به شهروند و شاخص های مطلوبیت می باشند. ارزش یک شهر به حضور شهروندان درشهر است. یافتن شاخص های مطلوبیت پیاده راه و ارزیابی و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت پیاده جهت افزایش حضور شهروندان درپیاده راه های چمران، قصرالدشت و حسینی الهاشمی در شهر شیراز به عنوان هدف پژوهش درنظر گرفته شده است. نوع مقاله تحلیلی توصیفی و از نظر هدف، کاربردی می باشد. دراین مقاله از شیوه مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی جهت گرداوری داده ها استفاده شده است. همچنین با استفاده از روش AHP ، TOPSIS و مشاهدات عینی صورت گرفته وضعیت سایت و امکانات و محدودیت های سایت های مورد نظر بررسی شده و با یکدیگر مقایسه صورت قرار گرفته است. سپس باتوجه به شاخص ها گزینه برتر را انتخاب کرده و راهکارهایی جهت بهبود حضورشهروندان در پیاده راه ها ارایه شده است نتایج پژوهش انجام شده شامل ارزیابی شاخص های مطلوبیت پیاده راه ها مواردی چون: سرزندگی، نفوذپذیری، خوانایی، ایمنی و امنیت و... میباشدکه درحضورپذیری افراد دخیل و موثر بوده است و طبق مطالعات انجام شده پیاده راه حسینی الهاشمی نسبت به سایر گزینه ها نمره قابل قبول تری را اخذ نمود.
نقش عناصر کالبدی حیاط در افزایش رضایت مندی از حیات ساکنان مسکن بوم گرا در بوشهر
حوزههای تخصصی:
حیاط از جمله مهم ترین بخش ها در خانه های سنتی در ایران بوده که نقش های متعددی در زندگی روزمره ساکنان ایفا می نموده است؛ این در حالی است که در زندگی آپارتمانی امروز به فضایی فراموش شده و بدون استفاده تبدیل گردیده است؛ هدف این پژوهش شناسایی نقش عناصر کالبدی حیاط به منظور افزایش رضایت مندی ساکنان در مسکن بوم گرا است و مطالعه موردی در شهر بوشهر انجام گردیده است. روش تحقیق پروژه به صورت کمی در قالب مطالعه موردی است. روایی ظاهری پرسشنامه و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید شده است. پرسشنامه به صورت طیف لیکرت می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزارSPSS و آمار توصیفی، میزان IS و درصد رضایت و اهمیت استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین معیارهای چهارده گانه مثلا درصد فضای سبز به حیاط، فضای بازی کودکان، حوض آب، جهت قرارگیری حیاط و... با دیدگاه ذهنی استفاده کنندگان از فضای مسکن رابطه ی معنی داری وجود دارد و شاخصه های مرتبط با آن بالاترین میزان رضایت و اهمیت ساکنان را دارد. پیشنهاد می شود از این معیارها که در افزایش رضایت مندی ساکنان مسکن موثر است در طراحی حیاط منازل جدید نیز استفاده شود. به معیارهایی که کمترین میزان رضایت ساکنین را در پی داشته است بایستی در طراحی حیاط مسکن معاصر بیشتر توجه کرد. درپایان، پرسشنامه هایی که ساکنین 6خانه پر کردند با هم مقایسه شده است. فضای بازی کودکان دارای رتبه1 و بیشترین درصد اهمیت است و بایستی در طراحی حیاط های خانه های جدید در اولویت قرار گیرد. پس از این معیار باید به درصد فضای سبز به حیاط (نوع پوشش گیاهی) و وجود پارکینگ در خانه ها توجه شود. ساکنان از معیارهای جهت گیری مناسب ساختمان، اشراف و محرمیت و جهت قرارگیری حیاط رضایت دارند.
بررسی ردپای طبیعت در نهشته های گیاهی یک انبیق شیشه ای هزار ساله به روش کروماتوگرافی گازی کوپل شده با طیف سنج جرمی ((GC-MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ظروف شیشه ای دوران اسلامی، ظروفی با بدنه استکانی میان باریک یا گلابی شکل با کف گرد و دارای آبریز بلند لوله ا ی شکل هستند که کمتر شناخته و مطالعه شده اند. سه کاربرد برای این گونه ظروف پیشنهاد شده است. بادکش یا شاخ حجامت در پزشکی، انبیق در آزمایش های شیمیایی یا کیمیاگری و یا ظرفی که در داروسازی و تولید مواد آرایشی و عطرسازی، برای ترکیب مواد و انتقال از طریق لوله آن به دارودان یا عطردان یا ظرف ویژه مواد آرایشی به کار می ر فته است. به نظر می رسد که اگر ظرف از دهانه بر روی زمین نهاده شود و لوله آن در جهت مخالف بدنه کاملاً به بالا خمیده و بلندتر از بدنه باشد، می توان کاربرد آن را بادکش یا شاخ حجامت و یا ظرف ترکیب دارو، مواد آرایشی و عطر، پیشنهاد کرد و اگر لوله آن کاملاً کشیده و عمود به بدنه و یا اندکی خمیده باشد، می تواند هر سه کاربرد یاد شده را برای آن فرض کرد. تا حدودی، شرح و تصاویر متون دوره اسلامی در شناخت کاربرد این ظروف راه گشا هستند. از آنجا که تاکنون به ویژه در ایران، هیچ گاه نهشته های درون چنین ظروفی، تجزیه و تحلیل نشده تا عملاً روشن شود چه کاربردی داشته اند، برای نخستین بار، این فرآیند در مورد یکی از این گونه ظروف که دارای لوله کشیده است و در مخزن موزه آبگینه ها و سفالینه های ایران نگهداری می شود، با روش کروماتوگرافی گازی کوپل شده با طیف سنج جرمی ( (GC-MS انجام گرفت که موفق به ردیابی بقایای مواد طبیعی نظیر تیمول و کارواکرول گردید که این مواد از اجزا اصلی تشکیل دهنده اسانس های طبیعی نظیر آویشن و مرزه می باشند و در بسیاری از عرقیجات قابل تشخیص هستند، این ظرف، به عنوان انبیق برای تقطیر و استخراج مواد فرّار گیاهی و روغنی در داروسازی، تولید مواد آرایشی و عطرسازی، به کار رفته است.
بازشناسی شاخص های برنامه ریزی و طراحی خیابان دوستدار کودک از دیدگاه کودکان (مطالعه موردی خیابان مصباح کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
18-32
حوزههای تخصصی:
خیابان به عنوان مهم ترین فضای شهری نقش تأثیرگذاری در شکل گیری تصویر ذهنی کودکان از شهر و محل زندگی خود دارد. در این تحقیق، از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شده است به این ترتیب که بررسی منابع موجود در ایران و جهان، نظریات اندیشمندان مطرح در این زمینه و نیز بیانیه ها و بخشنامه های منتشرشده از سوی سازمان های مرتبط جهانی (یونسکو و یونیسف) از روش مطالعه اسنادی بهره گرفته شده است. همچنین برای بازشناسی شاخص های فوق از دیدگاه کودکان از روش تحلیل محتوا استفاده شد. برای شناسایی نیازها و تمایلات کودکان، از دانش آموزان ۱۲ تا ۱۳ ساله مدرسه دخترانه هاجر واقع در خیابان مصباح کرج خواسته شد ویژگی های خیابان مورد نظر خود را در قالب انشاء بیان نمایند. در تعیین تعداد دانش آموزان از روش نمونه گیری نظری استفاده شد. برای بررسی داده های متنی جمع آوری شده ابتدا مفاهیم مندرج در داده های متنی استخراج، کد گذاری و بر اساس مطالب ارائه شده دسته بندی ها انجام شد و پس از دسته بندی مجدد با بررسی داده های متنی فراوانی کدها در هر یک از دسته ها بیان گردید . در بازشناسی شاخص های مورد نظر کودکان از طریق تحلیل محتوای داده های متنی بیش ترین فراوانی در زمینه ابعاد و شاخص های مد نظر کودکان مربوط به بعد عینی و بصری و همچنین در میان سه شاخص مطرح در این حوزه شاخص های مربوط غنای حسی از بیش ترین اهمیت برخوردار بوده اند به این ترتیب که 28 درصد داده ها مربوط به بعد عینی و بصری بوده است. و شاخص های غنای حسی 55 درصد فراوانی از میان شاخص های بعد بصری و عینی را به خود اختصاص داده اند.